لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
سن ازدواج اولین مسأله ای است که در ازدواج مطرح می شود و می توان گفت که بهترین شرط ازدواج نیز می باشد. طبق قانون، سن ازدواج قبل از اصلاحیه اخیر 9 سال بوده، زیرا سن بلوغ، سن ازدواج تلقی شده است. اما به دلایلی که پیش از این ذکر شد ، قانونگذار، سن ازدواج را اصلاح کرده است .این اصلاحیه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و سن ازدواج به سیزده سالگی ارتقا یافت و اگر دختری که به سیزده سالگی نرسیده است قصد ازدواج داشته باشد ،حتماً باید از دادگاه اجازه بگیرد . البته شورای نگهبان این امر را غیر شرعی می دانست و به همین دلیل این اصلاحیه به مجمع تشخیص مصلحت فرستاده شد. لذا مجمع، سن ازدواج را 13 سالگی تعیین کرد. ازدواج در سنین پایین عواقب خاصی دارد. ضرب المثلی است که می گوید بسیاری از افراد برای به دست آوردن یک زندگی آسوده ازدواج می کنند و بسیاری به همین دلیل از همدیگر جدا می شوند بنابراین برای اینکه قسمت دوم ضرب المثل پدید نیاید، سن ازدواج بالا رفته است .
دخترانی که در سن پایین ازدواج می کنند ،زایمان هایشان به صورت پری ناتال است، یعنی با مراقبت های ویژه انجام می گیرد و طبق آمار بهداشت جهانی با فشارهای زایمانی توأم می شود. نفس مادر شدن که می تواند موجب آرامش در یک دختر باشد ،با ازدواج در سنین پایین و مرده زایی یا عقب ماندگی ذهنی فرزندان، متناقض است. این دختران از بسیاری از موقعیت های اجتماعی نیز عقب می مانند.
سن ازدواج
سن در ازدواج از دو نظر دارای اهمیت است : یکی از نظر روانی و دیگری از نظر فیزیولوژیکی .
1- جنبه روانی:
انسان در فرایند رشد از نظر روانی در سنین مختلف دارای ویژگی های متفاوت است. روان شناسی کودک با روان شناسی نوجوان، جوان و پیر متفاوت است. خصوصیات روانی یک نوجوان با ویژگی های روانی یک فرد سالخورده در اکثر زمینه ها قابل مقایسه نیست. بنابراین ازدواج یک مرد پنجاه یا شصت ساله با یک دختر 18 ساله به دلیل تفاوت فاز روانی به سعادت و خوشبختی نمی انجامد. دیر یا زود به علت عدم ارضای نیازهای روانی، این عروس جوان با دلمردگی به انتظار مرگ شوهر کهنسال خود روزشماری می نماید ، یا خواهان طلاق می شود. از سوی دیگر این مرد کهنسال برای ارضای نیازهای همسر جوانش مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نامناسب با سن خود می شود و در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج می گردد و از نظر اجتماعی زبانزد خاص و عام می شود ؛ و در مجالس و محافل ممکن است همسرش را با فرزندش اشتباه بگیرند و همه جا مجبور است وضعیت خود را توجیه کند. او برای کسب رضایت همسرش ، چنانچه ثروتمند باشد به خریدن جواهرات و لباس های گران قیمت و خانه و اتومبیل متوسل می شود و چنانچه عالم باشد کتاب ها و آثار خود را به او تقدیم می کند؛ ولی هیچیک از اینها او را ارضا نمی نماید. عکس این حالت ، یعنی ازدواج زن پیر با مرد جوان نیز همین وضع را خواهد داشت. بنابراین کسانی که قصد ازدواج دارند نباید تحت تأثیر پول، مقام اجتماعی، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند، سن همسر آینده خود را نادیده بگیرند. 2- جنبه فیزیولوژیکی: علاوه بر جنبه های روانی، ارضای غرائز جنسی خود مسئله مهمی است. پیرمردی که توانایی عمل جنسی او کاهش یافته و ازدواج وی با یک همسر جوان بیشتر جنبه ی صحبت و دیدار دارد، قادر نیست به غرایز جنسی همسر خود پاسخ دهد. به قول سعدی " زن جوان را تیری بر پهلو ، به که پیری !". واقعیت امر چنین است جوانی که در کنار پیری نیاز به ارضای غرائز جنسی دارد ( و او توانایی این کار را ندارد ) جز ملال و سرخوردگی در ازدواج چیز دیگری نصیبش نمی شود. بنابراین چنین ازدواجی به هیچ وجه فرجام خوبی نخواهد داشت و پایانش فساد و انحراف یا دلمردگی و آرزوی نجات از این بحران خواهد بود.
سن مناسب برای ازدواج
سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف متفاوت است؛ معمولاً در مناطق گرم، سن بلوغ و ازدواج پایین تر ، و در مناطق سرد و کوهستانی بالاتر است. مهم نیست که فرد در چه سنی بالغ می شود ، این است که دختر و پسر احساس کنند از نظر فیزیولوژیکی و روانی نیاز به ازدواج دارند. تشخیص زمان مناسب ازدواج از سوی دختر و پسر تازه بالغ مشکل است . در این مورد راهنمایی پدر و مادر و مشاوره با مشاور خانواده ضروری است. معمولاً چون دختران از نظر رشد بدنی و روانی از پسران جلوترند و رشد آنان سریعتر است ، زودتر بالغ و برای ازدواج آماده می شوند. به همین علت در اسلام سن تکلیف دختران نـُه سال و پسران 15 سال می باشد.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که چون اسلام دین جهان شمولی است ، بنابراین حداقل سن تکلیف برای تمام مناطق اعم از سرد و گرم مشخص گردیده ؛ یعنی در روی زمین مناطقی هست که دختر در نـُه سالگی بالغ است ولی این بدان معنا نیست که این دختر 9 ساله باید الزاماً ازدواج کند. ازدواج زمانی واجب است که شرایط آن از نظر فیزیولوژیکی، روانی ، فرهنگی و اقتصادی فراهم باشد و چنانچه انجام نگیرد فرد به گناه بیفتد. در ایران به طور عرف اکثر دختران بین 18 تا 25 سال ازدواج می کنند. پسرها نیز در روستاها در سنین پایین تر و در شهرها بین 25 تا 30 و گاه تا 35 سالگی ازدواج می کنند.
تفاوت سن دختر و پسر با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است. گاه تفاوت سن تا ده سال هم مشکلی ایجاد نمی کند. یکی از فرمول هایی که در این مورد پس از آمارگیری های سن ازدواج پیشنهاد شده ، آن است که در سنین پایین تر ، نصف سن پسر به اضافه هفت سال سن مناسبی برای دختر خواهد بود. ولی این به هیچ وجه فرمول قطعی و یا استاندارد محاسبه شده ای نیست؛ آنچه در این مورد می توان به طور قطعی پیشنهاد نمود آن است که بین سن زوجین تناسب منطقی و معمولی وجود داشته باشد.
مشاوره ازدواج در ارتباط با سن
بعضی از مراجعان به مشاوران اظهار می دارند که سن من 30 سال است آیا با مردی 50 ساله ازدواج کنم یا خیر. گاه زنان جوانی هستند که می گویند از پیرمردها خوشم می آید و یا پیرمردانی اظهار علاقه می کنند که با دختر جوان ازدواج کنند و حتی بعضی ها معتقدند که ازدواج با زن جوان ، آنها را جوان می کند.
مشاوران در ارتباط با مراجعانی که برای ازدواج در مورد سن مشکل دارند ، باید به روش های زیر عمل نمایند:
1- در مورد دختر و پسری که برای بار اول می خواهند ازدواج کنند و بین 18 تا 30 سال دارند، اختلاف 5 تا6 سال مناسب است؛ یعنی به علّت رشد سریع دختران، اگر پسر پنج تا شش سال بزرگتر باشد از نظر روانی و فیزیولوژیکی وضع مناسبی خواهد داشت.
2- در مورد مرد و زنی که برای بار دوم ازدواج می کنند. دو حالت وجود دارد. زن برای بار دوم و مرد برای بار اول ، و یا برعکس مرد برای بار دوم و زن برای بار اول قصد ازدواج داشته باشند. در هر یک از حالت های فوق زندگی متفاوت است. ممکن است صحبت از داشتن فرزند قبلی باشد و شرایط اقتصادی و فرهنگی متفاوت ؛ به هر حال باید وضعیت هر یک را به طور انفرادی بررسی کرد و اطلاعات لازم را در اختیار مُراجع قرار داد.در مورد سن در ازدواج دوم اهمیت مسئله به اندازه ازدواج اول نیست. ممکن است زن مطلقه ای با دو فرزند و 30 سال سن با مرد 45 ساله مجردی ازدواج کند و چون گرفتاری فرزندان او نیز به زندگی او اضافه می شود، احتمال آن که با همسرش که گذشت کرده و با وجود فرزندانش حاضر به ازدواج با او شده ، با گذشت بیشتر بسازد و زندگی شاد و سعادتمندی داشته باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 50 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فعل :چیزی که در فعل است ،مانند اجرا شدن فرمان و نفوذ حکم، چیزی که در انفعال است :مانند احساس محسوسات ملایم با طرح، همانند شنیدن آواز خوش.
خیرات یا در معقولاتند یا در محسوسات .
اقسام سعادت: چنان که گفته شد سعادت خیر نسبی است و به اختلاف موارد مختلف می شود و سعادت تمام کارهای خیر و مقصد و هدف آنهاست که آدمی از روی اختیار انجام می دهد و شیئی تمام و کمال به چیزی می گویند که وقتی انسان به او رسید به چیز دیگری محتاج نباشد از این رو سعادت برترین و بالاترین خوبیهاست ولی در این خیر تمام و کمال که هدف کامل است به سعادتهای دیگری نیازمندیم که در بدن یا در خارج بدن است به این معنی که اگر انسان در امور مربوط به بدن و دنیا راحت باشد می تواند سعادت روحانی به دست بیاورد.
ارسطو می گوید : نمی شود انسان کار خوبی انجام دهد یعنی ببخشد، به کامیابی برسد، برای خود دوستان فراوان داشته باشد اما از سلامت جسمانی و ثروت و مال بی بهره باشد از این رو می گوید: ظهور شرافت و مقام حکمت نیاز به ابزار قدرت ندارد و خوشبختی خالص آن موهبتی است که در شریفترین منازل و بالاترین درجات خیرات از سوی خداوند و به انسان برسد و آن ویژه ی انسان کامل است اما کسانی چون کودکان یا کسانی که به کمال نرسیده و عملشان رشد نکرده است از این موهبت بی بهره اند.
اقسام پنجگانه سعادت به گفته ی ارسطو: ارسطو سعادت را پنج قسم می داند به شرح زیر:1- سعادتی که به تندرستی و اعتدال مزاج و سلامتی نیروها و مشاعر مربوط است مانند درستی اعضا و قوای پنجگانه ی ظاهری (سامعه، باصره ،لامسه، شامه، ذائقه)که سالم بودن آنها نوعی از سعادت است.
2-مال و ثروت در صورتی که بخشیده و انفاق شود، کسی که مال را در جای خود، خرج کند و به افراد مستحق بویژه دانشمندان بسیار ببخشد در این صورت یاد خیر او در میان مردم شایع می شود و از او به نیکی یاد می کنند.
3-سعادت مربوط به شهرت :کسی که در میان مردم به خوبی مشهور است و ذکر خیر او در میان فضلا و دانشمندان به خاطر احسان و بخشش منتشر می شود و او بسیار می ستایند از بخشی از سعادت برخوردار است.
4-سعادتی که به آرزوها مربوط است یعنی در هر کاری که وارد شود و به اتمام آن موفق شده به هوش برسد.
5-سعادتی که به اندیشه مربوط است: یعنی در عقاید دینی و کلیه علوم و معارف دارای عقیده ای درست و اندیشه ای سالم بوده و از اشتباه بدور باشد و در رایزنی اندیشه ای نو داشته باشد و خیراندیشی و خیر خواهی کند. به اعتقاد این حکیم، خوشبخت واقعی کسی است که اقسام پنجگانه سعادت که یاد شد در او جمع باشد و هر کس، بعضی از آنها را نداشته باشد به همان اندازه فاقد سعادت است.
حکمای پیش از ارسطو ،مانند فیثاغورث، بقراط، سقراط، افلاطون و نظایر آنها به اتفاق گفته اند: تمام فضیلتها و آنچه مربوط به سعادت است در نفس انسان تحقق می یابد و اموری را که خارج از نفس است از اقسام سعادت نمی شمارند و دارنده ی آن را سعادتمند نمی دانند از این رو ،آنگاه که حکما سعادت بشر را تقسیم می کنند تمام آن را در قوای نفسانی و جنبه های روحانی قرار می دهند چنان که ما نیز در اول کتاب گفتیم سعادت بشر در (حکمت و شجاعت و عفت و عدالت)است و نیز تمام حکما معتقدند که سعادت بشر در همین ملکات چهارگانه ای است که بر شمریم و کفایت می کند و اگر صاحب آن ملکات شد دیگر در سعادتمند شدن به فضیلت مربوط به بدن و خارج آن محتاج نخواهد بود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
مقدمه پژوهش
در زمانهای قدیم و دوران باستان عشق یک احساس بی پیرایه و شخصی نبود که به ازدواج در آینده ختم شود بلکه ازدواج بر حسب رسوم متداول انجام می شد و عشق بعد از ازدواج و در زندگی مشترک روی می داد. از سه نسل گذشته تا به امروز تحولی در مورد انتخاب معشوق به وجود آورد و مفهوم (عشق رمانتیک) در دنیای غرب عمومیت یافت. در نهایت دیده می شود که امروزه مردم به دنبال عشق رمانتیک می گردند و می خواهند که شخصاً عشق خود را بیابند و آن را به ازدواج منتهی کنند.
ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل خانواده اجتماع و جامعه است که دارای نتایج و آثاری از قبیل ارضای غریزه جنسی،تولید مثل و بقای نسل، و آرامش انسان می شود و ازدواج و زناشویی به معنای شروع کردن زندگی مشترک بین زن و برای تشکیل خانواده و بقای اجتماع و جامعه است.
و ازدواج به جز ارضاء غرائز جنسی به انسان و امنیت روحی و روانی می دهد و فرد را از لحاظ فکری ،اخلاقی، روانی و ... به آرامش می رساند و با وجود عشق و محبت انسان را به درجات و شکوفایی و کمال می رساند و فرد با دوست داشتن و مورد محبت قرار دادن و یا قرار گرفتن می تواند بهداشت روانی زندگی خود را تأمین کند و هدف نهایی یعنی رشد و کمال و آرامش برسد.
بنابر این ازدواج هایی که بر اساس داغی عشق و دلباختگی بنا شود، پایه های این ازدواج معمولاًدر همان اوایل ازدواج بعد از چندین ماه پس از فرو نشستن عشق از بین می رود و زندگی و آرامش روانی آن را مختل می کند و معمولاً به طلاق می انجامد. و اگر این عشق و محبت در طول زندگی به وجود بیاید فرد را بهتر و عمیق تر به هدف می رساند. و با بیشتر شدن این عشق و علاقه نسبت به هم زندگی معنا دار تر می شود و این رابطه سالم و خوب انسان را به معرفت و بینش کامل نسبت به یکدیگر می رساند.
و با بیشتر شدن این عشق و علاقه نسبت به هم زندگی معنا دار تر می شود و یا رابطه سالم و خوب انسان را به معرفت و بینش کامل نسبت به یکدیگر می رساند.
بنابر این مسئله ازدواج یکی از مسائلی است که از سوی بهداشت روانی نهایت اهمیت را دارد و چون در ازدواج رابطه بسیار نزدیک و طولانی بین زن و مرد برقرار می گردد از قبل از ازدواج شرایطی را که لازم زناشویی موفقیت آمیز است باید در نظر گرفت و از آنجائیکه نیاز زن و مرد به آشنایی و رابطه قبل از ازدواج یک نیاز طبیعی و غریزی است لذا باید این نیاز و رابطه از راه درست و صحیح انتخاب شود.
اکثر جوانان معتقدند که رابطه بین دختر و پسر قبل از ازدواج می تواند در زمینه شناخت همسر آینده مؤثر باشد و بعضی ها هم عکس این عقیده را دارند که این روابط قبل از ازدواج نباید باشد و دختر و پسر نباید قبل از ازدواج با هم رابطه داشته باشند در نتیجه نگرش جوانان به این مسئله می تواند راهگشایی برای زندگی آینده فردای آنها باشد.
بیان مسئله ی پژوهش
در زندگی بشر هیچ چیز به اندازه ی روابط بین افراد اهمیت ندارد. یعنی اگر بین افراد روابطی وجود نداشته باشد و هرکس بخواهد برای خود زندگی جداگانه و به تنهایی تشکیل دهد قادر به ادامه زندگی در طولانی مدت نخواهد بود. بنابر این ازدواج امری طبیعی، مهم و سرنوشت ساز برای هر انسانی است. ازدواج به مفهوم وصال یک فرد از جنس مذکر با یک فرد از جنس مؤنث مستلزم عشق و محبت واقعی دو طرفه است. عشق و محبتی که اگر نباشد زندگی انسان ادامه نخواهد یافت. زیرا همه ی انسان ها فقط به خاطر عشقی که به یکدیگر دارند و دلخوشی که به هم دارند قادر به ادامه ی زندگی هستند هرچند گاهی در این محبت ها و عاطفه ها افراط می شود و احساسات و هیجانات یکی از دو طرف بر انگیخته شده و مانع از تصمیمگیری های عاقلانه می شود. از آنجایی که یکی از عواملی که برای ازدواج هر انسانی لازم است بلوغ فکری و عقلی است اگر عقل در کنار احساسات و عواطف وجود نداشته باشد تشکیل یک زندگی دو نفره تقریباً چندان پایدار نخواهد ماند و برعکس در برخی از ازدواج ها به دلیل اصرارهای بی جای پسران یا دختران فرصت مطالعه و بررسی هر کدام از طرفین از دیگری گرفته خواهد شد. به عبارتی زمانی که یک دختر و پسر به اصطلاح عرفی عاشق و معشوق یکدیگر می شوند و اکثر خانواده های خود را مجبور به رضایت به این ازدواج می کنند به نوعی زندگی خود را تباه کرده و والدین خود راگرفتار می کنند همان طور که گفته شد در این طور ازدواج ها عقل دخالتی نداشته و این عدم دخالت موجب زایل شدن زندگی است زیرا زمانی که دختر و پسری عاشق یکدگیر شده اند و بی صبرانه منتظر رسیدن به هم هستند ، دیگر هیچ یک از موقعیت های اجتماعی و فرهنگی را نمی سنجند. پس از گذشت مدت کوتاهی از وصال، تازه متوجه خواهند شد که این دو، گاهاً از نظر اجتماعی یا از نظر فرهنگی یا اعتقادی شباهتی به یکدیگر نداشته و در این جاست که همان عاشقان دیروز، دوستان امروز یکدیگر خواهند شد. همچنین است در عشقهای خیابانی یا دوستی های دختران پسران جوان که معمولاً احساساتشان بر آنها غالب و عقل شان مغلوب می شود. در این روابط دختران ساده لوح قربانی خواهند شد چرا که لازمه ی ازدواج یک دختر عفت و پاکدامنی است که معمولاً در این دوستی ها این عفت از بین خواهد رفت زیرا معمولاً این دوستی ها به فریب دختران منتهی شده که دیگر روی برگشت به خانه ی پدری ندارند. زیرا دختران فریب خورده و به محیط فحشا کشیده شده دیگر امیدی به زندگی سالم نداشته و به دلیل این نا امیدی به دنبال آن نخواهند رفت. بنابر این می توان گفت زمانی که ازدواج دختران و پسران جنبه ی رسمی و عقلایی نداشته باشد و از عرف جامعه و محیط فرهنگی زندگی فرد به دور باشد چندان پایدار نخواهد بود. در اینکه ازدواج و نیازهای متقابل زن و مرد یک انسان باید دارای خود کنترلی بوده و احساسات و غرایظ خود را تا حد متعارف کنترل کند تا باعث تباهی زندگی خود در آینده نشود. البته باید خاطر نشان کرد که در کشورهای غربی و توسعه یافته نه تنها داشتن رابطه بین پسر و دختر اشکالی ندارد که جلوگیری کردن از این امر را زشت و بد می شمارند زیرا معتقدند که دوستی های قبل از ازدواج باعث شناخت بیشتر دختر و پسر از یکدیگر می شود بنابر این این قضیه نیاز به بررسی های متعدد دارد.
سؤالات آغازین
آیا دوستی های قبل از ازدواج در استحکام زندگی زناشویی مؤثر است.
آیا علایق پس از ازدواج به شدت قبل از ازدواج خواهد بود.
آیا روابط قبل از ازدواج تأثیری در بهداشت روانی افراد پس از ازدواج دارد.
آیا در این نوع ازدواج ها رضایت خانواده ها تا چه حد می تواند مؤثر باشد.
آیا برای چنین ازدواجهایی تنها عشق کافی است.
آیا عشق در این ازدواج باید 2 طرفه باشد یا عشق یک طرف کفایت می کند.
جوانان امروز چه تفکری در مورد چنین ازدواج هایی دارند.
اهداف پژوهش
بررسی میزان تأثیر دوستی های قبل از ازدواج در موفقیت پس از ازدواج
بررسی تفکرات و نگرش های اسلام در مورد این نوع ازدواج ها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع تحقیق :
استاد مربوطه :
سرکار خانم حسن پور
گردآوردنده :
سمیه یوسفی
بهار 86
مقدمه :
بحث و تحقیق را در روان شناسی می توان هم به صورت تحلیلی انجام داد، هم به صورت تألیفی یا ترکیبی. بحث تحلیلی که در روان شناسی عمومی و تجربی معمول است به این صورت است که حالات و فعالیت های گوناگون روانی را به اعتبارهایی دسته دسته کرده و آن ها را زیر عناوینی چون احساسات، تذکارات، تصورات، تصدیقات ذهنی تمایلات و انگیزه ها، عواطف و هیجانات، افعال ارادی وجزآن .... درآورده و هر دسته را جداگانه مورد بررسی و تحقیق قرار دهند و قوانین کلی آن را معلوم دارند.
شک نیست که این تحلیل عملی است انتزاعی، زیرا هیچ حالت یا فعالیت روانی وجود ندارند که با حالات و فعالیت های روانی دیگر آمیختگی یا بستگی نداشته باشد ومستقلاً تجلی نماید، و هیچ فرد آدمی نیست که منحصراً احساس باشد، یا تصور باشد یا عاطفه یا تمایل ... باشد، بلکه این ها همه را با هم است، یعنی وجود او معجونی است ساخته شده از همه این حالات و استعدادها و صفات وخصال مختلف بدنی و روانی که با یکدیگر آمیختگی پیدا کرده ، در یکدیگر فرورفته و از کثرت بوحدت تبدیل گردیده هیأت یا شخص واحدی را بوجود آورده اند .
بحث ترکیبی در روان شناسی عبارت خواهد بود از بررسی وتحقیق درباره کل این وجود، وجودی که ما ازآن به لفظ شخص یا شخصیت تعبیر می کنیم – و همچنین از اختلافاتی که افراد آدمی یا گروه هایی ازآنان از این حیث با یکدیگر دارند. بدین جهت این بحث را دربرابرروان شناسی عمومی، شخصیت شناسی یا روان شناسی شخصیت می نامیم.
بحث تحلیلی و بحث ترکیبی هردو در روان شناسی لازم و مفید هستند. بحث تحلیلی در واقع با توجه به قاعده دومی که دکارت در روش تحقیق متذکر گردیده است صورت می گیرد ومطالعه و تحقیق را تسهیل می کند و قواعد و اصول کلی بدست می دهد . بحث ترکیبی معلوم می دارد که ارتباط و بستگی آن حالات و فعالیت روانی با یکدیگر چیست و آن ها چگونه شخصیت هارا تشکیل می دهند و این شخصیت ها یا «تیپ » های شخصیت چه اختلاف هایی با هم دارند. باری در بحث تحلیلی «آدمی» منظور و موضوع است و در بحث ترکیبی افراد آدمیان. از این رو می توان گفت که نسبت روان شناسی عمومی به شخصیت شناسی مانند نسبت فیزیولوژی عمومی است به جانور شناسی.
در فیزیولوژی عمومی اعمال حیاتی حیوان زنده هرکدام جداگانه به طور کلی مورد مطالعه و بررسی است قطع نظر از خصوصیتی که در انواع مختلف حیوانات ممکن است داشته باشند؛ در صورتی که جانورشناسی موضوعش انواع حیوانات و چگونگی جریان اعمال حیاتی درهریک از آن انواع است: فیزیولوژی، تنفس، جریان خون، گوارش .... را به طور کلی در موجود زنده مورد تحقیق قرار می دهد و کار ندارد به این که این اعمال حیاتی در هر یک از انواع حیوانات بچه کیفیتی جریان دارند و چگونه برروی هم افرادی بوجود می آورند که نوعاً متفاوتند. در صورتی که درجانورشناسی اسب وسگ و مرغ ومارو ماهی .... وچگونگی جریان آن اعمال درهریک از این انواع جانوران موضوع بحث است.
پیدا است که اطلاع ما از فعالیت های روانی آدمی و بدست آوردن قوانین آن ها که موضوع روان شناسی عمومی هستند برای شناخت افراد آدمی یا گروه های مختلف آنان یعنی برای شخصیت شناسی کمکی شایان بلکه مقدمه ای ضروری خواهد بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سردرد و بیماری های چشمی
اگر مکرراً دچار سردرد شوید حتماً دوستان و اطرافیان به شما توصیه میکنند که برای معاینه چشم و کنترل شماره عینک به چشم پزشک مراجعه کنید. اما آیا واقعاً مشکلات چشمی میتوانند باعث ایجاد سردرد شوند؟
یک عقیده عمومی شایع ولی نادرست این است که خستگی چشم ناشی از عیوبانکساری یا انحراف چشم مخفی از علل شایع سردرد است. گرچه عیوب انکساری و انحراف چشم مخفی باید در صورت وجود تصحیح شوند و گاهی تصحیح آنها به بهبود سردرد کمک میکند، اما در اغلب موارد سردرد ربطی به شماره عینک فرد ندارد. البته برخی از بیماریهای چشمی میتوانند سردرد ایجاد کنند و برخی از انواع سردرد نیز با علائم چشمی همراه هستند، اما در اکثر افراد مبتلا به سردرد نتیجه معاینه چشم کاملاً طبیعی است.
به هر حال اگر به علت ابتلا به سردرد درصدد مراجعه به پزشک هستید بهتر است به خصوصیات سردرد خود دقت کنید، چون این خصوصیات میتوانند در جهت یافتن علت بیماری به پزشک کمک کنند:
نوع و شدت سردرد: آیا درد خفیف است یا شدید؟ آیا درد حالت ضرباندار دارد؟ شبیه برق گرفتگی است؟ با احساس سنگینی سر توأم است؟
زمان درد: آیا درد در زمان خاصی از روز بدتر یا بهتر می شود؟
محل درد: آیا سردرد بصورت منتشر در تمام سر احساس می شود یا آنکه فقط در منطقه خاصی (مثلاً پیشانی یا پشت چشمها) متمرکز است. آیا سردرد دو طرفه است یا فقط در یک طرف سر احساس می شود؟
مشکلات همراه: آیا در زمان بروز سردرد مشکلات دیگری هم ایجاد میشود؟ مثلاً آیا تغییری در بینایی شما بوجود میآید؟ آیا لکههای تیره یا جرقههای روشن میبینید؟ احساس تهوع و استفراغ، سرگیجه، اشکریزش یا افتادگی پلک در زمان سردرد وجود دارد؟
عوامل تشدید کننده: آیا اقدام خاصی (مثلاً خم شدن، سرفه کردن) باعث بدتر شدن یا ایجاد سردرد میشود؟ آیا مصرف غذای خاصی با ایجاد سردرد همراه است؟ آیا عوامل خاصی مثلاً نور شدید، بوهای خاص یا عوامل دیگر باعث شروع سردرد میشود؟
الگوی کلی درد: سردرد معمولاً کی شروع میشود؟ حاد است یا مزمن؟ آیا جدیداً تغییری در الگوی خاص سردرد ایجاد شده است؟
سابقه خانوادگی: آیا در نزدیکان شما کسی مبتلا به سردرد می باشد؟
علاوه بر بررسی خصوصیات درد، برای تشخیص علت سردرد معمولاً یک معاینه بالینی کامل شامل بررسی نبض و فشارخون، بررسی کامل دستگاه عصبی مرکزی و معاینه چشم انجام میشود. به علاوه گاهی لازم است علاوه بر اقدامات فوق از روشهای تصویربرداری (سی تی اسکن یا MRI) و بررسی میدان بینایی نیز برای تشخیص علت سردرد استفاده میشود.
البته همانطور که قبلاً ذکر شد در اکثر موارد سردرد نتیجه معاینات چشم طبیعی است اما سردردهای مرتبط با مشکلات چشمی را می توان در سه گروه تقسیمبندی کرد:
سردردهایی که باعث ایجاد علائم چشمی می شوند
سردردهایی که ناشی از بیماریهای چشمی هستند.
حالات متفرقه
سردردهایی که باعث ایجاد علائم چشمی می شوند
میگرنمیگرن یکی از علل بسیار شایع و شاید شایعترین علت سردرد مکرر است. بیماری میگرن در زنان شایعتر است. در اکثر مبتلایان به میگرن سابقه خانوادگی ابتلا به سردرد وجود دارد. سردردهای میگرنی معمولاً در سن بلوغ شروع می شود و در سن بالای 50 سال از بین میرود. سردرد میگرنی غالباً یکطرفه و ضربان دار است و چند ساعت تا چند روز طول میکشد. دردهای میگرنی گاهی با حالت تهوع و استفراغ همراه است. اکثر افراد مبتلا به میگرن در زمان حمله سردرد دچار ترس از نور و صدا می شوند و تمایل دارند که در یک اتاق ساکت و تاریک استراحت کنند. در این حالت روشن کردن چراغ یا ایجاد صدای ناگهانی میتواند باعث بدتر شدن سردرد شود.
تغییرات هورمونی روی میگرن مؤثر است و عواملی مثل قاعدگی، بارداری و قرصهای هورمونی جلوگیری از بارداری معمولاً باعث بدتر شدن میگرن میشود.
عواملی مثل گرسنگی، کمخوابی، خستگی، استرسهای روحی، ورزشهای سنگین، غذاهای خاص (قهوه، شکلات، پنیر مانده، آجیل و مشروبات الکلی) و بوهای خاص (مثلاً بوی سیگار یا عطر) میتواند باعث شروع حمله میگرن شود.
یک نکته جالب در مورد استرس آن است که نه فقط وجود استرس، بلکه رفع شدن ناگهانی استرس نیز می تواند باعث ایجاد حمله میگرن شود. مثلاً خیلی از افراد مبتلا به میگرن پس از پایان امتحاناتشان دچار سردرد میشوند.
علت اصلی ایجاد میگرن تنگشدن گذرای عروق مغزی است که با باز شدن جبرانی بیش از حد عروق دنبال میشود. در مرحله انقباض عروق مغزی علائم چشمی میگرن بروز میکند و در مرحله گشاد شدن عروق سردرد ضرباندار ایجاد میشود. میگرن در همه افراد به یک صورت تظاهر نمیکند بلکه انواع مختلفی از میگرن وجود دارد که آنها را مرور میکنیم.
میگرن کلاسیک: در میگرن کلاسیک همیشه علائم بصری مشخصی قبل از شروع سردرد بروز میکند که مشخصه این نوع خاص میگرن است . مهمترین این علائم یک لکه سیاهرگ در روبروی فرد ( یعنی در وسط میدان بینایی) است که به تدریج بزرگ میشود و به سمت حاشیه میدان بینایی (یعنی پهلوی فرد) کشیده میشود. این لکه سیاهرنگ معمولاً با جرقههای نوری به صورت خطوط زیگزاگی براق رنگی لرزان احاطه شده است.این علامت نشانه مهمی است بطوری که در افرادی که این نشانه را بروز میدهند تقریباً میتوان گفت که تشخیص بیماری میگرن محرز است. یکی دیگر از نشانههای بصری که در میگرن کلاسیک تظاهر میکند تاریک شدن یک سمت میدان بینائی است . در این حالت فرد سمت چپ یا سمت راست را واضح نمیبیند ( این حالت در هر دو چشم وجود دارد ولی اکثر افراد فکر میکنند که چشم چپ یا راستشان تار شده است). این علائم چشمی معمولاً بین 10 تا 20 دقیقه طول میکشد و تقریباً همیشه قبل از یک ساعت محو میگردد. بتدریج با محو شدن علائم بصری و گشاد شدن جبرانی عروق مغزی سردرد ضرباندار یک طرفه ایجاد میشود که با حالت تهوع و ترس از نور و صدا همراه است. سردرد نیز پس از جند ساعت بهبود مییابد.
میگرن معمولی: این نوع میگرن که شایعترین نوع میگرن است معمولاً با علائم چشمی همراه نیست اما ممکن است درد آن در اطراف یا دور چشمها احساس شود. در میگرن معمولی سردرد لزوماً یک طرفه نیست و ممکن است درد در تمام سر احساس شود. حمله میگرن معمولی اغلب ظرف چند ساعت تا چند روز بهبود مییابد.
میگرن چشمی: در این نوع میگرن که اغلب در افراد مسن تر تظاهر میکند فرد مبتلا علائم چشمی میگرن را دارد اما به سردرد مبتلا نمیشود.علائم بصری میگرن چشمی عبارتند از :
لکه سیاهرنگ که با خطوط زیگزاگ براق رنگی لرزان احاطه شده است
تاریک شدن یک سمت میدان بینایی
تنگ شدن تدریجی میدان بینایی از محیط به مرکز بطوریکه فرد احساس میکند که بیرون را از داخل یک سوراخ کوچک تماشا میکند.
دوبینی گذرا
معمولاً شروع و خاتمه این علائم حالت تدریجی دارد و حداکثر پس از 60 دقیقه این علائم بطور کامل برطرف میشود. در صورتیکه این علائم بطور کامل بهبود پیدا نکند لازم است بررسی کاملی برای مشخص شدن علت آن انجام گیرد چون گاهی اوقات بیماری های جدی مثل ناهنجاری های عروق مغزی می تواند علائم بصری مشابه میگرن چشمی ایجاد کند اما در این بیماری ها نقائص بینایی ایجاد شده بطور کامل برطرف نمیشود.
میگرن شبکیه: میگرن شبکیه نوع خاص نادری از بیماری میگرن است که در اثر انقباض موقت سرخرگ های شبکیه اتفاق میافتد و یک اختلال بینایی گذرا و برگشت پذیر ایجاد می کند. اختلال بینایی بصورت سیاه شدن بخشی از میدان بینایی در یک چشم یا حتی کوری کامل یک چشم تظاهر می کند که کمتر از یک ساعت طول میکشد و بطور کامل بهبود مییابد. اختلال بینایی در میگرن شبکیه ممکن است با سردرد همراه باشد و یا نباشد. البته از آنجا که برخی از بیماری های جدی قلبی عروقی هم میتوانند علائم مشابهی در چشم ایجاد کنند در صورت بروز این علائم لازم است فرد مبتلا کاملاً از لحاظ سایر بیماریها بستری شود و تنها در صورتیکه هیچ بیماری دیگری یافت نشود میتوان تشخیص میگرن شبکیه را مطرح کرد.
درمان میگرن
در بسیاری از مبتلایان به میگرن آنچه که بیشتر از سردرد و علائم چشمی باعث آزار فرد میشود ترس از وجود تومور مغزی یا ایجاد کوری دائمی است. در این افراد یک معاینه کامل پزشکی و اطمینان از اینکه بیماری خوشخیم است و هیچ عارضه دائمی ایجاد نمیکند تا حد زیادی باعث آسودگی فرد مبتلا میشود و حتی گاهی کاهش استرس ناشی از نگرانی باعث کم شدن شدت و فراوانی حملات میگرنی شده، به بهبود قابل توجه فرد میانجامد.
به علاوه در افراد میگرنی شناسایی عواملی که باعث شروع یا تشدید حمله میگرنی می شود و پرهیز از این عوامل (بی خوابی، خستگی، گرسنگی، استرس، بوی سیگار، بوی عطر، غذاهای خاص و غیره) میتواند باعث بهبود فرد مبتلا شود. همچنین انجام مرتب ورزهای سبک روزانه و پرهیز از ورزشهای سنگین میتواند به کنترل میگرن کمک کند.
به هر حال در مواردی که سردرد میگرنی شدید است و فعالیت روزانه فرد را مختل میکند میتوان با استفاده از مسکن های معمولی یا داروهای خاص سردرد را کنترل کرد. البته لازم به ذکر است که در صورتیکه حملات میگرن مکرراً اتفاق بیافتد و فرد ناچار باشد در هفته بیش از 2-3 بار از مسکن استفاده کند به داروی مسکن وابسته میشود و در صورت قطع مصرف دارو مجدداً دچار سردرد خواهد شد. در این افراد لازم است داروهای خاصی (تحت نظر پزشک) به طور مرتب مصرف شود تا فراوانی حملات میگرنی کاهش پیدا کند و فرد مجبور نباشد دائماً از داروهای مسکن استفاده کند.
سردردهای تنشی (Tension headache)سردرد تنشی نوع خاصی از سردرد است که اغلب در افراد افسرده یا کسانی که تحت استرس مزمن قرار دارند ایجاد میشود. این نوع سردرد معمولاً در اکثر ساعات روز وجود دارد اما شدت آن خفیف تا متوسط است و مشکل جدی برای فعالیتهای روزانه ایجاد نمیکند. این سردردها معمولاً در پایان روز و در موقع خستگی شدیدتر میشود. این نوع سردرد بیشتر به صورت احساس سنگینی در سر است و افراد مبتلا میگویند: "احساس میکنم یک دیگ روی سرم گذاشتهاند" . اهمیت سردرد تنشی در آن است که ممکن است درد فقط در ناحیه پیشانی و دور چشم ها وجود داشته باشد و به همین دلیل با مشکلات چشمی اشتباه شود. برخی از صاحب نظران معتقدند که سردرد تنشی نوع خاصی از میگرن معمولی میباشد. درمان آن نیز مشابه درمان میگرن میباشد.
سردرد خوشهای (Cluster headache)این سردرد بیشتر در مردان سیگاری 30 تا 50 ساله بروز میکند. یک بیماری خوشخیم است که بصورت حملات حاد سردرد و درد پشت کره چشم بصورت یکطرفه تظاهر میکند و برخلاف اغلب سردردهای خوشخیم باعث بیدار شدن فرد از خواب میشود. معمولاً در زمان سردرد علائم چشمی یکطرفه نیز در سمت مبتلا وجود دارد به طوری که چشم مبتلا دچار اشکریزش و قرمزی میشود. ممکن است در همان سمت افتادگی پلک ایجاد شود و مردمک چشم موقتاً گشاد شود (یعنی سیاهی چشم در سمت مبتلا بزرگتر به نظر برسد). گاهی آبریزشبینی نیز در سمت مبتلا اتفاق میافتد. در سردرد خوشهای حمله حاد سردرد حدود یکی دو ساعت طول میکشد و عارضه خاصی ایجاد نمیکند. معمولاً سردرد خوشهای چندین بار در یک دوره چند هفتهای تا چند ماهه تکرار میشود و سپس به تدریج بهبود مییابد. البته احتمال عود این حملات پس از چند ماه تا چند سال وجود دارد.
التهاب شریان گیجگاهی (Temporal arteritis)این بیماری اغلب در افراد مسن (بالای 60 سال) اتفاق میافتد گرچه این بیماری نادر است اما به علت آنکه میتواند منجر به کوری دائمی هر دو چشم شود تشخیص و درمان سریع آن اهمیت زیادی دارد. این بیماری بصورت سردرد، درد و حساسیت ناحیه پیشانی و گیجگاه، خستگی و درد مفصل فک، تب، کاهش وزن، درد منتشر عضلانی و خستگی و بیحالی تظاهر میکند. در این بیماری واکنشهای التهابی باعث بسته شدن شریانهای سر میشود. اگر این اتفاق در سرخرگهای چشم بیفتد میتواند باعث کاهش دید دائمی شود. از دیگر علائم چشمی این بیماری میتوان به آسیب عصب بینایی، کاهش دید گذرا، دوبینی و فلج عضلات چشمی اشاره کرد. دوره این بیماری یکی دو سال است و پس از این مدت خودبخود برطرف می شود اما در طول دوره بیماری برای جلوگیری از بروز عوارض جدی (مثل نابینایی) لازم است داروهای کورتیکو- استروئیدی بصورت منظم و تحت نظر پزشک استفاده شود. نکته مهم آن است که در تمام افراد مسن که به علت انسداد شریان مرکزی شبکیه دچار افت دید ناگهانی میشوند لازم است بررسی کامل از نظر احتمال وجود این بیماری انجام شود، چون در صورت وجود بیماری احتمال ابتلای چشم مقابل خیلی زیاد است. در صورت تشخیص بیماری گرچه نمیتوان به برگشت دید در چشم مبتلا کمکی کرد، اما حداقل با تجویز داروهای کورتیکو استروئیدی خوراکی یا تزریقی می توان از ابتلای چشم سالم پیشگیری کرد و فرد را از کوری هر دو چشم نجات داد.
علل ناشایع سردرد همراه با علائم چشمیتومورهای مغزی: تومورهای مغزی اغلب با افزایش فشار داخل جمجمه باعث ایجاد سردرد نسبتاً شدید دائمی می شوند که صبحها بدتر است. این سردرد با حرکاتی نظیر خم شدن، زور زدن، حبس کردن نفس، سرفه و حرکت دادن سر بدتر می شود. سردرد ناشی از تومورهای مغزی معمولاً با استفراغ (گاهی بدون حالت تهوع) همراه است. علائم ناشی از تومورهای مغزی عبارتند از:
فلج اعصاب چشم که باعث انحراف چشم و دوبینی می گردد
ورم سرعصب بینایی (که در معاینه چشم پزشکی قابل مشاهده است)
محو شدن گذرای دید
تار شدن بخشی از میدان بینایی در یک یا هر دو چشم (در این حالت بررسی میدان بینایی میتواند به مشخص شدن محل تومور کمک کند)
ندرتاً ایجاد توهمات بینایی
ایجاد نابینایی در یک یا هر دو چشم (در موارد تومورهای پیشرفته)
خونریزی مغزی: خونریزی داخل جمجمه علاوه بر ایجاد سردرد شدید ممکن است با فلج عضلات چشم، دوبینی یا خونریزی در شبکیه و زجاجیه همراه باشد. به علاوه گاهی اوقات سکتههای مغزی باعث ایجاد نقائصی در میدان بینایی میشوند که با بررسی میدان بینایی قابل تشخیص است.
مننژیت: مننژیت یا التهاب پردههای مغزی نیز علاوه بر ایجاد سردرد میتواند باعث فلج عضلات چشمی و ایجاد انحراف چشم و دوبینی شود. به علاوه مننژیت گاهی باعث ترس از نور و درد در موقع حرکات چشم میگردد.
سردردهای ناشی از بیماریهای چشمی