لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
فصل اول: کار آفرینی چیست؟
کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق چیزی جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن است.
به عبارت دیگر، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و باارزش است که بااختصاص زمان و تلاش لازم و درنظر گرفتن ریسک های مالی، روانی واجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال به ثمر می رسد.
این تعریف دارای چهار جنبه اساسی است:
1 - کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هرچیز ارزشمند و جدید. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد؛
2 - کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است؛
3 - درنظر گرفتن ریسک های اجتناب ناپذیر لازمه کارآفرینی است؛
4 - در کارآفرینی، رضایت شخصی از استقلال کاری به وجود می آید.
در تعاریف مربوط به کارآفرینی جنبه های مشترکی در همه تعاریف وجود دارد: ریسکپذیری، خلاقیت، استقلال و پاداش.
کارآفرین کیست؟
- کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد می کند.
- کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تاسیس و اداره می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است.
- کارآفرین کسی است که سیاستگذاری کسبوکار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را به عهده می گیرد.
- کارآفرین کسی است که موسسه اقتصادی، خصوصاً کسب و کاری را که معمولاً مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می کند.
وجوه مشترک کارآفرینان
ریسک پذیری (ریسک های متوسط و حساب شده)؛ نیاز به توفیق؛ نوآوری، خلاقیت، ایده سازی؛ اعتماد به نفس؛ پشتکار زیاد؛ آرمان گرایی؛ پیشقدم بودن؛ فرصت گرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصتها هستند تا تهدیدات)؛ نتیجه گرا بودن؛ اهل کار و عمل بودن؛ آینده گرایی.
صفات اشخاص کارآفرین
کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح می دهند.
فعالیتهای بامیزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا می کند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیله مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه کار جزء مسئولیتهای خود شخص باشد.
کارآفرینان از خطر استقبال می کنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد.
به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیتهایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمی گیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرئت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــی زنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنابر تناسبشان، آنها را طبقه بندی می کنند. کارآفرینــان مسئولیت شخصی را قبول مـــی کنند.
یکی از انگیزه های اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح می دهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار می گیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـیتواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است.
کارآفرینان اعتماد به نفس دارند.
کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها براین باورند که می توانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر می گیرند.
ظاهراً کارآفرینان واقعی به خاطراعتمادبه نفس بالایی که در خود می بینند و برای دیگران
غیرقابل لمس است، موفق می شوند.
کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند:
کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه کار برای آنها خیلی مشکل است.
کارآفرینان در هر کاری که انجام می دهند، هدفگرا هستند.
بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می دهند، در راستای اهداف آینده شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولاً عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز می نامند.
کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می گیرند.
آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و براساس مرغوبیت و راندمان رقابت می کنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت می برند.
کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیتها از راهها و روشهای جدید استفاده مــی کنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت می برند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راههای جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده می کنند. آنها پر از پرسش هستند.
کارآفرینـان خستگی را زیاد احساس نمــــی کنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام می کنند. آنها می دانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید.
وظایف کارآفرین
هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد:
1 - از موقعیتهای محیط آگاه می شود؛
2 - برای استفاده از این موقعیتها خود را به خطر می اندازد؛
3 - برای کار سرمایه گذاری می کند؛
4 - نوآوریها را معرفی می کند؛
5 - کار و تولید را نظم می بخشد؛
6 - تصمیم می گیرد؛
7 - برای آینده برنامه ریزی می کند؛
8 - محصولات خود را با سود می فروشد.
سه انگیزه مهم کارآفرینی: سه انگیزه اولیه باعث می شود که افراد، کارآفرین شوند: نیاز به پیشرفت؛
علاقه به آزادی و استقلال؛
احتیاج به رضایت شغلی.
سرچشمه کارآفرینی
کارآفرینان از کجا می آیند؟ اشخاص چگونه کارآفرین می شوند؟ آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته می شوند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
فصل اول: کار آفرینی چیست؟
کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق چیزی جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن است.
به عبارت دیگر، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و باارزش است که بااختصاص زمان و تلاش لازم و درنظر گرفتن ریسک های مالی، روانی واجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال به ثمر می رسد.
این تعریف دارای چهار جنبه اساسی است:
1 - کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هرچیز ارزشمند و جدید. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد؛
2 - کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است؛
3 - درنظر گرفتن ریسک های اجتناب ناپذیر لازمه کارآفرینی است؛
4 - در کارآفرینی، رضایت شخصی از استقلال کاری به وجود می آید.
در تعاریف مربوط به کارآفرینی جنبه های مشترکی در همه تعاریف وجود دارد: ریسکپذیری، خلاقیت، استقلال و پاداش.
کارآفرین کیست؟
- کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد می کند.
- کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تاسیس و اداره می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است.
- کارآفرین کسی است که سیاستگذاری کسبوکار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را به عهده می گیرد.
- کارآفرین کسی است که موسسه اقتصادی، خصوصاً کسب و کاری را که معمولاً مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می کند.
وجوه مشترک کارآفرینان
ریسک پذیری (ریسک های متوسط و حساب شده)؛ نیاز به توفیق؛ نوآوری، خلاقیت، ایده سازی؛ اعتماد به نفس؛ پشتکار زیاد؛ آرمان گرایی؛ پیشقدم بودن؛ فرصت گرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصتها هستند تا تهدیدات)؛ نتیجه گرا بودن؛ اهل کار و عمل بودن؛ آینده گرایی.
صفات اشخاص کارآفرین
کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح می دهند.
فعالیتهای بامیزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا می کند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیله مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه کار جزء مسئولیتهای خود شخص باشد.
کارآفرینان از خطر استقبال می کنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد.
به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیتهایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمی گیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرئت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــی زنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنابر تناسبشان، آنها را طبقه بندی می کنند. کارآفرینــان مسئولیت شخصی را قبول مـــی کنند.
یکی از انگیزه های اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح می دهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار می گیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـیتواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است.
کارآفرینان اعتماد به نفس دارند.
کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها براین باورند که می توانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر می گیرند.
ظاهراً کارآفرینان واقعی به خاطراعتمادبه نفس بالایی که در خود می بینند و برای دیگران
غیرقابل لمس است، موفق می شوند.
کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند:
کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه کار برای آنها خیلی مشکل است.
کارآفرینان در هر کاری که انجام می دهند، هدفگرا هستند.
بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می دهند، در راستای اهداف آینده شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولاً عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز می نامند.
کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می گیرند.
آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و براساس مرغوبیت و راندمان رقابت می کنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت می برند.
کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیتها از راهها و روشهای جدید استفاده مــی کنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت می برند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راههای جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده می کنند. آنها پر از پرسش هستند.
کارآفرینـان خستگی را زیاد احساس نمــــی کنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام می کنند. آنها می دانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید.
وظایف کارآفرین
هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد:
1 - از موقعیتهای محیط آگاه می شود؛
2 - برای استفاده از این موقعیتها خود را به خطر می اندازد؛
3 - برای کار سرمایه گذاری می کند؛
4 - نوآوریها را معرفی می کند؛
5 - کار و تولید را نظم می بخشد؛
6 - تصمیم می گیرد؛
7 - برای آینده برنامه ریزی می کند؛
8 - محصولات خود را با سود می فروشد.
سه انگیزه مهم کارآفرینی: سه انگیزه اولیه باعث می شود که افراد، کارآفرین شوند: نیاز به پیشرفت؛
علاقه به آزادی و استقلال؛
احتیاج به رضایت شغلی.
سرچشمه کارآفرینی
کارآفرینان از کجا می آیند؟ اشخاص چگونه کارآفرین می شوند؟ آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته می شوند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
نقش کار آفرینی در توسعه اقتصادی
مقدمه
از سالیان بسیار دور, با افزایش سطح دانش و فهم بشر, کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقا بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی-اجتماعی اروپا (رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی, موج پیشرفتهای شتابان کشورهای غربی آغاز گردید. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرنهای نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی غرب همراه گردید کشور ژاپن بود. بعد از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد, پتانسیلهای فراوان این ملل, شکوفا و متجلی گردید اما متاسفانه در همین دوران, کشورهای شرقی روند روبهرشدی را تجربه نکرده و بعضاً سیری نزولی طی نمودند. البته بعضاً حرکتهای مقطعی و موردی در این کشورها صورت گرفت اما از آنجاییکه با کلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب کافی را نداشت و مورد حمایت واقع نگردید, به سرعت مزمحل گردید. محمدتقیخان امیرکبیر در ایران, نمونهای از این دست است.
مباحث توسعه اقتصادی از قرن هفدهم و هجدهم میلادی در کشورهای اروپایی مطرح گردید. فشار صنعتیشدن و رشد فناوری در این کشورها توام با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه, شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقبمانده عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد: کشورهای پیشرفته (یا توسعهیافته) و کشورهای عقبمانده (یا توسعهنیافته).
توسعه اقتصادی چیست
باید ببن دو مفهوم ”رشد اقتصادی“ و ”توسعه اقتصادی“ تمایز قایل شد. رشد اقتصادی, مفهومی کمی است در حالیکه توسعه اقتصادی, مفهومی کیفی است. ”رشد اقتصادی“ به تعبیر ساده عبارتست از افزایش تولید (کشور) در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان, افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال موردنیاز به نسبت مقدار آن در یک سال پایه, رشد اقتصادی محسوب میشود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی, تغییر قیمتها (بخاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایهای را نیز از آن کسر نمود
منابع مختلف رشد اقتصادی عبارتند از افزایش بکارگیری نهادهها (افزایش سرمایه یا نیروی کار), افزایش کارآیی اقتصاد (افزایش بهرهوری عوامل تولید), و بکارگیری ظرفیتهای احتمالی خالی در اقتصاد.
”توسعه اقتصادی“ عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیتهای فیزیکی, انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی, رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن, نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد, نگرشها تغییر خواهد کرد, توان بهرهبرداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته, و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. بعلاوه میتوان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهادهها نیز در فرآیند تولید تغییر میکند. توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمیتواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه, حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه بدلیل وابستگی آن به انسان, پدیدهای کیفی است (برخلاف رشد اقتصادی که کاملاً کمی است) که هیچ محدودیتی ندارد
توسعه اقتصادی دو هدف اصلی دارد:
افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه (و ریشهکنی فقر)
ایجاد اشتغال, که هر دوی این اهداف در راستای عدالت اجتماعی است. نگاه به توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعهنیافته متفاوت است. در کشورهای توسعهیافته, هدف اصلی افزایش رفاه و امکانات مردم است در حالیکه در کشورهای عقبمانده , بیشتر ریشهکنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی مدنظر است.
شاخصهای توسعه اقتصادی
از جمله شاخصهای توسعه اقتصادی یا سطح توسعهیافتگی میتوان این موارد را برشمرد
الف. شاخص درآمد سرانه: از تقسیم درآمد ملی یک کشور (تولید ناخالص داخلی) به جمعیت آن, درآمد سرانه بدست میآید. این شاخص ساده و قابلارزیابی در کشورهای مختلف, معمولاً با سطح درآمد سرانه کشورهای پیشرفته مقایسه میشود. زمانی درآمد سرانه 5000 دلار در سال نشانگر توسعهیافتگی بوده است و زمانی دیگر حداقل درآمد سرانه 10000 دلار.
ب. شاخص برابری قدرت خرید (PPP): از آنجاکه شاخص درآمد سرانه از قیمتهای محلی کشورها محاسبه میگردد و معمولاً سطح قیمت محصولات و خدمات در کشورهای مختلف جهان یکسان نیست, از شاخص برابری قدرت خرید استفاده میگردد. در این روش, مقدار تولید کالاهای مختلف در هر کشور, در قیمتهای جهانی آن کالاها ضرب شده و پس از انجام تعدیلات لازم, تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه آنان محاسبه میگردد.
ج. شاخص درآمد پایدار (GNA, SSI): کوشش برای غلبه بر نارساییهای شاخص درآمد سرانه و توجه به ”توسعه پایدار“ به جای ”توسعه اقتصادی“, منجر به محاسبه شاخص درآمد پایدار گردید. در این روش, هزینههای زیستمحیطی که در جریان تولید و رشد اقتصادی ایجاد میگردد نیز در حسابهای ملی منظور گردیده (چه به عنوان خسارت و چه به عنوان بهبود منابع و محیط زیست) و سپس میزان رشد و توسعه بدست میآید.
د. شاخصهای ترکیبی توسعه: از اوایل دهه 1980, برخی از اقتصاددانان به جای تکیه بر یک شاخص انفرادی برای اندازهگیری و مقایسه توسعه اقتصادی بین کشورها, استفاده از شاخصهای ترکیبی را پیشنهاد نمودند. به عنوان مثال میتوان به شاخص ترکیبی موزنی که مکگراناهان (1973) برمبنای 18 شاخص اصلی (73 زیرشاخص) محاسبه مینمود, اشاره کرد (بعد, شاخص توسعه انسانی معرفی گردید).
و. شاخص توسعه انسانی (HDI): این شاخص در سال 1991 توسط سازمان ملل متحد معرفی گردید که براساس این شاخصها محاسبه میگردد: درآمد سرانه واقعی (براساس روش شاخص برابری خرید), امید به زندگی (دربدو تولد), و دسترسی به آموزش (که تابعی از نرخ باسوادی بزرگسالان و میانگین سالهای به مدرسهرفتن افراد است).
مکاتب مختلف توسعه اقتصادی
از قرن هجدهم و با رشد سریع صنایع در غرب, اولین اندیشههای اقتصادی ظهور نمود. این اندیشهها, در پی تئوریزهکردن رشد درحالظهور, علل و عوامل, راهکارهای هدایت و راهبری, و بررسی پیامدهای ممکن بود. از جمله مکاتب پایه در توسعه اقتصادی میتوان به این موارد اشاره کرد
نظریه آدام اسمیت
اسمیت یکی از مشهورترین اقتصاددانان خوشبین کلاسیک است که از او به عنوان ”پدر علم اقتصاد“ نام برده میشود. اسمیت و دیگر اقتصاددانان کلاسیک (همچون ریکاردو و مالتوس), ”زمین“, ”کار“ و ”سرمایه“ را عوامل تولید میدانستند. مفاهیم دست نامرئیِ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرهنگ آفرینی قرآن
تمهید مقدمه
اگر یک روز رسانه های همگانی جهان خبر دهند که فی المثل در کاوشهای باستان شناسی در بیت لحم یا در حوالی شهر قدیمی بعلبک ، خمره ای سالم کشف شده و در آن طوماری بلند بالا به خطی ناشناخته محفوظ مانده است که قدمت آن دست کم به 15 قرن پیش می رسد ، چه شور و ولوله ای در جهان فرهنگ و محافل فرهنگی جهان در خواهد گرفت ؟
سپس اگر بزرگترین باستان شناسان و زبان شناسان و فرهنگ شناسنان سراسر جهان کمیته ای بین المللی برای کشف رمز خط آن طومار تشکیل دهند و پس از دو سال تلاش شبانه روزی ، نتیجة پژوهشها و چگونگی موفقیتشان را در خواندن آن خط و طومار به اطلاع جهانیان برسانند ، باز چه شور و هیجانی دلهای صاحبدلان را فرا خواهد گرفت ؟ بعد اگر اعلام کنند این طومار بلند بالا که اگر به خط و قطع عادی نوشته شود ، در حدود 600 صفحه خواهد بود ، نامة خداوند به کل بشریت است ، آن شور و هیجان به اوج اعلی خواهد رسید . ممکن است آغاز آن نامة الهی چنین باشد (( این کتاب / نامه ای است که بر تو نازل کرده ایم که مردم را به توفیق پروردگارشان از تاریکیها به سوی روشنایی ، به سوی راه خداوند ، پیروزمند ستوده ، باز بری ، خداوندی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است ، از آن اوست و وای بر کافران از عذاب سخت و سنگینی که در پیش دارند . کسانی که زندگانی دنیا را از ( زندگانی ) آخرت خوشتر دارند و از راه خدا باز میدارند و آن را کج می شمارند ، اینان در گمراهی دور و درازی هستند و هیچ پیامبری نفرستاده ایم مگر ( با پایمی ) به زبان قومش تا ( احکام و حقایق را ) برای آنان روشن بدارد )) .
و در جای دیگر از آن طومار بلند بالا ، که بازنویس نامة خداوند به انسانهاست ، چنین آمده باشد : (( { هنگام } حساب مردمان نزدیک شده استو ایشان همچجنان در غفلت رویگردانند . هیچ پند تازه ای از سوی پروردگارشان برای آنان نیامد ، مگر آن که آن را به بازیچه شنیدند . دلبستة لهوند ؛ و ستم پیشگان { مشرک } رازگویی شان را پوشیده داشتند ، { و گفتند } آیا این { پیامبر } جز بشری همانند شماست ، آیا دیده و دانسته جادو زده می شوید ؟ گفت پروردگار من هر سخنی را در آسمان و زمین میداند و او شنوای داناست .
یا اینکه گویند آن{ = این نامه }خوابهای پریشان است . یا گویند آن را برخاسته است . یا گویند او شاعری است و پس باید مانند آنچه به پیشینیان داده شد ، معجزه ای بر ما بیاورد . پیش از آنان هم اهل هیچ شهری که بعدها نابودش کردیم ، ایمان نیاورده بودند ، آیا آن وقت اینان ایمان می آورند ؟ و ما پیش از تو جز مردانی که کتابهای آسمانی بپرسید و ما آنان را به صورت پیکری نساخته بودایم که خوراک نخورند و آنان هم جاودانه نبودند . سپس وعدة خویش را دربارةآنان تحقق بخشیدیم و آنان و کسانی را که می خواستیم نجات دادیم و اسرافکاران را نابود ساختیم .
و به راستی که به سوی شما کتابی {= نامه ای} فرو فرستاده ایم که در آن یاد{و سخن }شما هست ، آیا تعقل نمی کنید ؟ ))
نیز در جای دیگری از آن طومار شگرف ، طبق اطلاع واصله چنین آمده است : (( هان ای مردم از پروردگارتان پروا کنید که زلزله قیامت چیز سهمگینی است . روزی که در آن بینید هر زن شیر دهنده ای از نوزاد شیری اش غافل شود ، و هر زن آبستنی { بی اختیار } وضع حمل کند و مردمان را مست بینی و حال انکه مست نباشند ، ولی عذاب الهی سخت و سنگین است و از مردمان کسی هست که دربارة خداوند بدون دانش مجادله می کند و از هر شیطان سرکشی پیروی می کند .
بر او مقرر شده است که هر کسی او را دوست گیرد ، او گمراهش می کند و به عذاب آتش جهنم می کشاند . هان ای مردم اگر درباره رستاخیز شک و شبهه ای دارید ، بدانید که ما شما را از خاک ، سپس نطفه ، سپس از خون بسته ، سپس گوشت پارةشکل یافته و شکل نیافته آفریده ایم تا حقیقت را برای شما هویدا کنیم ، و هر چه را بخواهیم تا زمانی معین در رحمها قرار میدهیم ، سپس شما را که کودکی شده اید { از شکم مادر } بیرون می آوریم که به کمال بلوغتان برسید ، و بعضی از شما جانشان گرفته می شود ، و بعضی به حد اعلای فرتوتی می رسند ، چندانکه پس از دانستن { بسیاری از چیزها } چیزی ندانند ، و زمین را پژمرده بینی آنگاه بر آن آب { باران } فرو فرستیم تا جنبش یابد و رشد کند و چه بسیار از گونه های خرم برویاند … ))
با انتشار این سه بخش از (( طومار آسمانی )) که در بیت لحم یا حومة بعلبک در حفاری سردابی از یک کلیسای کهن پیدا شده است ، اسلام شناسانی که عضور کمیته بررسی این طومار بسیار کهن و نو یافته هستند اعلام میدارند که شباهت فراوانی بین این طومار و سایر کتب آسمانی و بیش از همه قرآن مسلمانها دیده می شود .
واقعاً چنین کشفی و انتشار بخشی از مضامین آن جهان بشری را تکان میدهد تا چه رسد به روزی که کل آن با ترجمه ای مفهوم و روشن و روان به زبانهای زنده و مهم جهانی ، از جمله فارسی ترجمه و چاپ شود و هر دوستدار حقیقت و حقایق مینوی و معنوی نسخه ای از آن را در اختیار داشته باشد .
تصور نمی کنید کشف و سپس بازخوانی و ترجمه و طبع و نشر این طومار آسمانی زندگی روحی و سلوک فردی و حتی حیات اجتماعی انسانهای پایان قرن بیستم را دگرگون سازد ؟
آری بشر غرابت گرا و ماجراجوست . بر سر تصاحب و متولی گری و نگاهداری یک تار موی منسوب به پیامبر اسلام (ص) چه بسیار شور و شغبها بر می انگیزد و از رقابتها چه بسیار تاب و تبها بر می خیزد و حتی چه بسا در این راه خونها بر زمین می ریزد ، و همین بشر غرابت گرا و عتیقه پرست که به قول روان شناسان تمایلات پیدا و پنهان بتواره پرستی ( فتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
نقش کار آفرینی در توسعه اقتصادی
مقدمه
از سالیان بسیار دور, با افزایش سطح دانش و فهم بشر, کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقا بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی-اجتماعی اروپا (رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی, موج پیشرفتهای شتابان کشورهای غربی آغاز گردید. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرنهای نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی غرب همراه گردید کشور ژاپن بود. بعد از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد, پتانسیلهای فراوان این ملل, شکوفا و متجلی گردید اما متاسفانه در همین دوران, کشورهای شرقی روند روبهرشدی را تجربه نکرده و بعضاً سیری نزولی طی نمودند. البته بعضاً حرکتهای مقطعی و موردی در این کشورها صورت گرفت اما از آنجاییکه با کلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب کافی را نداشت و مورد حمایت واقع نگردید, به سرعت مزمحل گردید. محمدتقیخان امیرکبیر در ایران, نمونهای از این دست است.
مباحث توسعه اقتصادی از قرن هفدهم و هجدهم میلادی در کشورهای اروپایی مطرح گردید. فشار صنعتیشدن و رشد فناوری در این کشورها توام با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه, شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقبمانده عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد: کشورهای پیشرفته (یا توسعهیافته) و کشورهای عقبمانده (یا توسعهنیافته).
توسعه اقتصادی چیست
باید ببن دو مفهوم ”رشد اقتصادی“ و ”توسعه اقتصادی“ تمایز قایل شد. رشد اقتصادی, مفهومی کمی است در حالیکه توسعه اقتصادی, مفهومی کیفی است. ”رشد اقتصادی“ به تعبیر ساده عبارتست از افزایش تولید (کشور) در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان, افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال موردنیاز به نسبت مقدار آن در یک سال پایه, رشد اقتصادی محسوب میشود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی, تغییر قیمتها (بخاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایهای را نیز از آن کسر نمود
منابع مختلف رشد اقتصادی عبارتند از افزایش بکارگیری نهادهها (افزایش سرمایه یا نیروی کار), افزایش کارآیی اقتصاد (افزایش بهرهوری عوامل تولید), و بکارگیری ظرفیتهای احتمالی خالی در اقتصاد.
”توسعه اقتصادی“ عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیتهای فیزیکی, انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی, رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن, نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد, نگرشها تغییر خواهد کرد, توان بهرهبرداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته, و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. بعلاوه میتوان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهادهها نیز در فرآیند تولید تغییر میکند. توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمیتواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه, حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه بدلیل وابستگی آن به انسان, پدیدهای کیفی است (برخلاف رشد اقتصادی که کاملاً کمی است) که هیچ محدودیتی ندارد
توسعه اقتصادی دو هدف اصلی دارد:
افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه (و ریشهکنی فقر)
ایجاد اشتغال, که هر دوی این اهداف در راستای عدالت اجتماعی است. نگاه به توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعهنیافته متفاوت است. در کشورهای توسعهیافته, هدف اصلی افزایش رفاه و امکانات مردم است در حالیکه در کشورهای عقبمانده , بیشتر ریشهکنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی مدنظر است.
شاخصهای توسعه اقتصادی
از جمله شاخصهای توسعه اقتصادی یا سطح توسعهیافتگی میتوان این موارد را برشمرد
الف. شاخص درآمد سرانه: از تقسیم درآمد ملی یک کشور (تولید ناخالص داخلی) به جمعیت آن, درآمد سرانه بدست میآید. این شاخص ساده و قابلارزیابی در کشورهای مختلف, معمولاً با سطح درآمد سرانه کشورهای پیشرفته مقایسه میشود. زمانی درآمد سرانه 5000 دلار در سال نشانگر توسعهیافتگی بوده است و زمانی دیگر حداقل درآمد سرانه 10000 دلار.
ب. شاخص برابری قدرت خرید (PPP): از آنجاکه شاخص درآمد سرانه از قیمتهای محلی کشورها محاسبه میگردد و معمولاً سطح قیمت محصولات و خدمات در کشورهای مختلف جهان یکسان نیست, از شاخص برابری قدرت خرید استفاده میگردد. در این روش, مقدار تولید کالاهای مختلف در هر کشور, در قیمتهای جهانی آن کالاها ضرب شده و پس از انجام تعدیلات لازم, تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه آنان محاسبه میگردد.
ج. شاخص درآمد پایدار (GNA, SSI): کوشش برای غلبه بر نارساییهای شاخص درآمد سرانه و توجه به ”توسعه پایدار“ به جای ”توسعه اقتصادی“, منجر به محاسبه شاخص درآمد پایدار گردید. در این روش, هزینههای زیستمحیطی که در جریان تولید و رشد اقتصادی ایجاد میگردد نیز در حسابهای ملی منظور گردیده (چه به عنوان خسارت و چه به عنوان بهبود منابع و محیط زیست) و سپس میزان رشد و توسعه بدست میآید.
د. شاخصهای ترکیبی توسعه: از اوایل دهه 1980, برخی از اقتصاددانان به جای تکیه بر یک شاخص انفرادی برای اندازهگیری و مقایسه توسعه اقتصادی بین کشورها, استفاده از شاخصهای ترکیبی را پیشنهاد نمودند. به عنوان مثال میتوان به شاخص ترکیبی موزنی که مکگراناهان (1973) برمبنای 18 شاخص اصلی (73 زیرشاخص) محاسبه مینمود, اشاره کرد (بعد, شاخص توسعه انسانی معرفی گردید).
و. شاخص توسعه انسانی (HDI): این شاخص در سال 1991 توسط سازمان ملل متحد معرفی گردید که براساس این شاخصها محاسبه میگردد: درآمد سرانه واقعی (براساس روش شاخص برابری خرید), امید به زندگی (دربدو تولد), و دسترسی به آموزش (که تابعی از نرخ باسوادی بزرگسالان و میانگین سالهای به مدرسهرفتن افراد است).
مکاتب مختلف توسعه اقتصادی
از قرن هجدهم و با رشد سریع صنایع در غرب, اولین اندیشههای اقتصادی ظهور نمود. این اندیشهها, در پی تئوریزهکردن رشد درحالظهور, علل و عوامل, راهکارهای هدایت و راهبری, و بررسی پیامدهای ممکن بود. از جمله مکاتب پایه در توسعه اقتصادی میتوان به این موارد اشاره کرد
نظریه آدام اسمیت
اسمیت یکی از مشهورترین اقتصاددانان خوشبین کلاسیک است که از او به عنوان ”پدر علم اقتصاد“ نام برده میشود. اسمیت و دیگر اقتصاددانان کلاسیک (همچون ریکاردو و مالتوس), ”زمین“, ”کار“ و ”سرمایه“ را عوامل تولید میدانستند. مفاهیم دست نامرئیِ