لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 150
پیشگفتار:
مدیریت اسلامی مقوله ای جدا از سایر نظریه های مدیریت نیست ولی با آنها یکسان ومشابه نیز نمی باشد زیرا مبانی فکری و فلسفی مدیریت اسلامی که بیشتر به سعادت و تکامل می اندیشند وهمچنین نحوه نگرش آنها به انسان متفاوت است . البته مدیریت اسلامی نیز به سود پول و بهره وری اهمیت می دهد ولی نه به عنوان هدف بلکه به عنوان وسیله ای جهت تکامل و سعادت .
دیدگاه نظری اسلامی برای حکومت وتشکیل دولت ناشی از تعهدی است که خدای تبارک وتعالی از علماء گرفته است و آنان را موظف نموده که بر پرخوری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان حکومت ننماید .
برهمین اساس حکومت اسلامی بر پایه اصول اسلامی وجهان بینی توحیدی به رهبری داهیانهٌ حضرت امام راحل (ره ) درایران بر پا گردیده است . پس دین از ارکان اساسی جامعه ما می باشد و قاعدتاً کارکرد آن در کارکرد کل جامعه بسیار موثر میباشد واز آنجائی که هدف دین اسلام سازماندهی تمام اجزاء نظام آفرینش از جمله جامعه وانسانها وروابط اجتماعی در مسیر سعادت دنیوی واخروی می باشد ، تدوین و تئوریزه کردن ارکان مختلف دین و ارائه راهکارهای اجرایی در اداره جامعه مبتنی بر اصول اسلامی اجتناب ناپذیر می نماید .
یکی از ارکان مهم موضوع اداره کشور و اجزاء آن تحت نام مدیریت اسلامی می باشد لذا بجاست تا جایگاه مدیریت را در جهان بینی اسلامی تحت عنوان مدیریت اسلامی مورد تفحص و تحقیق قرار داده ونسبت به نهادینه و تئوریزه کردن مدیریت اسلامی بطور مستدل اقدام نمود .
مطالعات وتحقیقات فراوانی تابه امروز درباره رهبری ومدیریت انجام گرفته و نظریه های زیادی دراین زمینه از سوی صاحب نظران ونظریه پردازان ارائه شده است به طوری که طیف وسیعی را به وجود آورده است . رهبری ماهیتاً مفهومی وسیع تر از مدیریت است ، مدیریت نوع خاصی از رهبری تلقی می شود که در آن حصول وتحقق هدفهای سازمان اهمیت دارد بنابر این فرق اصلی میان این دو مفهوم در کلمه سازمان نهفته است رهبری نیز ضمن اینکه برا ی تحقق هدفهایش مستلزم کارکردن با افراد و به وسیله افراد است لیکن این هدفها لزوماً هدفهای سازمانی نیستند
بنابر این مدیریت تا حد سازمان اعمال می شود ولی رهبری از فرد آغاز وبه رهبری جهان ختم می گردد . از بررسی سیر تکاملی مطالعات و پژوهش ها در زمینه رهبری چنین بر می آید که در ابتدا چنین تصور می شد که قدرت رهبری درشخص واحدی متمرکز است و چنانچه شخصی را برای اداره دستگاه برگزینیم که صفات روانی وجسمانی مشخصی داشته باشد دراین صورت خواهد توانست نیروی افراد را در جهت هدفهای عالیه هدایت و رهبری کند
درمرحله بعد که تحقیقات اولیه برای شناسایی صفات ثابتی که در جمیع شرایط مؤثر درچگونگی رهبری باشد بی نتیجه ماند ، تعدادی از دانشمندان علوم اجتماعی در صدد بر آمدند که مساله رهبری را با توجه به شرایط موقعیت خاصی که در آن فعالیت های گروهی از افراد هدایت می شود مورد مطالعه قرار دهند
سرانجام درمرحله سوم بررسی خصوصیات افرادی که فعالیت آنان رهبری می شود اهمیت خاصی پیداکرد امروزه پژوهش ها درزمینه رهبری نشان میدهد که تدوین نظریه جامع رهبری بدون بررسی صفات شخص رهبر خصوصیات خلقی پیرو و چگونگی اداراک و نیازمندی ها و موقعیت خاص رهبری که در آن روابط متقابل بین رهبری را می توان پدیده حاصل ا زتاٌثیر روابط متقابل افراد در موقعیت و شرایط محیطی خاص به منظور وصول به هدف یا هدفهای مشخصی تعریف کرد که مستلزم کوشش فراوان رهبر برای تحت تاٌثیر قرار دادن سلوک و رفتار پیروان خویش می باشد . با این توضیحات مشخص می شود که پدیده رهبری ، امروزه با نگرش سیستمیک واقتضایی مورد مطالعه قرار گرفته ولی هنوز مسائل مبهم و ناشناخته دراین قلمرو زیاد است و تا شناخت و حل نهایی برای آنها راهی طولانی در بیش است که لزوم ادامه تحقیق و بررسی رادر این باره روشن می سازد .
مقدمه:
هدایت و رهبری، یکی از ارکان مدیریت به شمار می رود. چرا که از اهم کارهایی است که یک مدیر باید انجام دهد بدین معنا که از نیروها و استعدادها در جهت صحیح که همانا تعالی و رشد و تکامل انسان هاست، استفاده نماید و در طی این طریق؛ به مقاصد مورد نظر و مطلوب برنامه ها در سازمان دست یابد.
تبیین و تعریف واژه رهبری
در تعریف رهبری نظریات متعددی ارائه شده است که در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره می شود:
1- رهبری، عبارت است از تاثیرگذاری بر افراد در انجام وظایفشان با میل و علاقه
2- رهبری، عبارت است از: مفوذ بر زیردستان
3- هارولد کونتز و سیرل اودانل می گوید: رهبری، تاثیرگذاری بر افراد است تا تحقق هدف مشترکی را دنبال کنند.
از این تعاریف، چنین به دست می آید که دو نکته در رهبری، مورد توجه و قابل بررسی است:
اول، رهبر یعنی کسی که هدایت را به عهده گرفته و
دوم، پیروان او که به نحوی بر اساس میل و خواسته ی خود، تجهت تحقق اهداف به حرکت درمی آیند. در اینجا به اختصار، به مقدمه ای در بیان ابزار رهبری می پردازیم که در واقع همان نفوذ در زیردستان است:
رهبری، توان تاثیرگذاری بر زیردستان را داراست و این خود یعنی قدرت بر اساس تعریفی که کتب مدیریت اسلامی بدست می دهند.
اصولا قدرت، عبارت از توانایی اعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ عبارت است از اعمالی که مستقیم یا غیرمستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظریات دیگران می گردد.
پس اگر قدرتی است باید دارای منابعی هم باشد که باید به آن اشاره شود. به طور کلی می توان منابع قدرت را به دو دسته تقسیم کرد:
منابعی که قدرت مقام ایجاد می کند و منابعی که قدرت شخصی بوجود می آورد.
منابع قدرت مقام، ابزارهایی هستند که مدیر در موقعیت خاص خود می تواند به وسیله ی آنها، افراد را به کار گرفته و به سوی اهداف سازمانی حرکت دهد.
منابع قدرت شخصی نیز، موضوعاتی هستند که رهبر به وسیله ی آنها در نیروها به گونه ای تاثیر می گذارد که آنان با میل و رغبت، فرمان های او را اطاعت و پیروی نمایند.
نتیجه: با توجه به مباحث مطرح شده می توان چنین نتیجه گیری کرد که چنانچه کسی از قدرت مقام برای حرکت نیروهای خود استفاده نماید مثل: پاداش دادن یا تنبیه کردن، صرفا از بعد ظاهری ایجاد حرکت نموده است ولی اگر کسی از هر دوی این قدرتها (قدرت مقام – قدرت شخص) استفاده کند. بالطبع کار او کامل تر و ارزشمندتر می باشد.
ضمن اینکه چنانچه در میان نیروها، نفوذ نماید، او یک رهبر اثربخش و موفق خواهد بود.
انواع رهبری و رهبریت
در مورد رهبری، در منابع اسلامی، واژه های متعددی آمده است که چند نمونه از آنها را متذکر می شویم؛
1- اطاعت
از میان واژه هایی که معنای رهبری و رهبریت در آن نهفته، همین واژه «امامت» است «المنجد» می گوید: « الامام: من یوتم به ، ای یقعدی به ما یمتثل علیه المثال، الطریق الواضح الخیط یمدّ علی البناء لیینی مستقیما الائمه : الریاسه العامه»
«مخلص کلام به معنای کسی است که به او اقتدا می شود و از شایع ترین معنای امامت، مفهوم رهبری است که در مورد امام معصوم و هم در مورد افراد عادی از آن استفاده می شود».
البته در مورد امام معصوم، باید گفت که به معنای« پیشوای دینی» نیز هست و شانی است که امام به موجب آن بر مردم حکومت می کند و به اداره ی امور اجتماعی، قضایی، اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و نظامی کشور و امت اسلام می پردازد.
در «زیارت جامعه» در خطاب به امامان معصوم(ع) می خوانیم:
السّلام علیکم... یا قاده الامم... و ساسه العباد
درود بر شما! ای رهبران ملت ها و ای سیاستمداران خلق