انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

دانلود تحقیق آیا اعتقاد به شفاعت اشکال دارد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

آیا اعتقاد به شفاعت اشکال دارد ؟

اخیراًبعضی ازعقاید وهابیت در نشریه مجمع کانون فرهنگی وهنری دانشگاه فردوسی چاپ شده بود جای بسی شگفتی است. دشمن که درجبهه های مختلف شکست خورده تمام تلاش خود را درتهاجم فرهنگی خصوصاًعلیه قشر جوان وپویای ایران عزیزبسیج کرده وسعی می کندتابا شبهه افکنی عقایدپاک این عزیزان راخدشه دارکند،وبرای این کار اول با مقدمه ای که اصلاًربطی به مسئله ای که بعدا ًمی خواهد طرح کند[ندارد] ذهن رامنحرف وبعدعقایدنادرست خودراالقامی کند. برجوانان وقشر دانش دوست است که با بیداری وفکری روشن وپویا ومراجعه به متخصصین جلوی این تهاجم دشمن را بگیرند.

 

چرا چهره ائمه علیه السلام و پیامبر صلوات الله علیه وآله درفیلمها به تصویر کشیده نمی شود ؟

◄اصولاًکسی نمی تواند  جای معصوم را بگیرد جز معصوم،زندگانی ائمه پراز نکات عرفانی وملکوتی است وتا کسی آشنا به این زندگی نباشد وخمیرمایهشخصیتش ، دراین راه شکل نگرفته باشدبه هیچ وجه نمی تواند به جای معصوم درفیلم بازی کند.لبخند معصوم ،گریه معصوم ،اخم معصوم ،نگاه معصوم همه پر ازحکمتهایی  است که هرگز از عهده یک انسان عادی بر نمی آید.

 

◄ با توجه به اینکه مطالعه وبررسی درزندگی ائمه این نکته را بیش از پیش روشن می کند که ائمه علیه السلام درزند گانیشان بری ازهرگونه گناه ،ظلم وپلیدی بوده اند،افراد عادی اگرجای معصوم بازی کنند یک چهره مخالف با واقعیت را درذهن بیننده ترسیم می کند .بازیگری که د ریک فیلم نقش جنایتکارودرفیلم دیگر نقش معصوم را بازی کند بدون شک نمی تواند پیام واقعی فیلم را به مشاهده کنندگان انتقال دهد.علاوه بر این ما معتقدیم ائمه علیه السلام اگرچه به ظاهر در میان ما نیستند اما آنان زنده اند چنانکه قرآن کریم اشاره می کند :« ولا تحسبی الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءعند ربهم یرزقون ». ما معتقدیم چون به ایشان سلام می کنیم ،جواب سلام ما را می دهد وکلام ما را می شنوند . چرا اتلاف بین معصومین قائل می شویم : چرابعضی از معصومین مثل زکریا علیه السلام ومریم علیها السلام را به تصویر می کشیم وبعضی دیگر را به تصویر نمی کشیم؟

 

◄ ما معتقدیم رسول خداصلی الله علیه وآله درمیان تمام مخلوقات عالم برترین آنان است واگر نور پاک او نبود ووی قدم به هستی نمی گذاشت بدون تردید خداوند دیگران را خلق نمی کند .چنانکه در حدیث شریف قدسی آمده است :« لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی اما خلقتک ولولا فومه لما خلقتکما » (عوالم ج11، ص25و26 )

 

ومعتقدیم ائمه علیه السلام کلهم نورواحد واین مصداق عظمت وبرتری بر دیگر مخلوقات شامل تمام ائمه علیه السلام تا حضرت مهدی



خرید و دانلود دانلود تحقیق آیا اعتقاد به شفاعت اشکال دارد


تحقیق در مورد آیا عدد13 نحس است

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 3 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

آیا ۱۳ نحس است؟

 

Mahdi Hero

06-30-2007, 01:15 AM

● ۱۳ عدد اول است. ● ۱-۱۳^۲ عدد اول مرسن است.● ۱۳جسم ارشمیدسی موجود است. (اجسام ارشمیدسی اجسامی هستند که وجوه آنها چند ضلعی بوده، نه لزوما از یک نوع ، و کنجهای آنها مساوی هستند.)● عدد ۱۳کوچکترین Emirp است. (Emirp عدد اولی است که اگر ارقام آن را معکوس کنیم مجددا عددی اول خواهد بود مثلا اعداد ۱۳، ۱۷،۳۱، ۳۷،…..)● ۱۶۹=۲^۱۳ بامعکوس کردن ارقام آن داریم: ۹۶۱=”۲^۳۱ یعنی رقم های آن مجددا معکوس می شود.”●۲^۱۳، ۱+!۱۲ را عاد می‌کند.● ۱۳عدد Happy است.(برای دانستن این که عددی Happy است، مجموع مربعات رقمهای عدد را پیدا کرده و دوباره مجموع مربعات عدد بدست آمده را حساب می‌کنیم با ادامه این روند اگر به عدد ۱ دست پیدا کردیم آنگاه به آن عدد Happy گفته می‌شود. مثلا برای عدد سیزده ۱۰=”۲^۳+۲^۱ و ۱=۲^۰+۲^۱ بنابراین۱۳″ عدد Happyاست.)● ۱۳نیمی از ۳^۳+ ۳^۱- است●۲^۱۳عدد !(۱ -۱۳)+ ۱را عاد می‌کند بنابراین یک عدد اول ویلسون(Wilson Prime) است. ( هر عدد اول p که،p و p^۲، مقدار p-۱)!+۱) را عاد کنند، عدد اول ویلسون نامیده می‌شود. مثلا عدد ۵ عدد ویلسون است. تنها اعداد شناخته شده ۵ و ۱۳و ۵۶۳ است .)●چرتکه چینی دارای سیزده ستون مهره‌ برای محاسبات است.● ۱۳بزرگترین عدد اولی است که می تواند به دو عدد متوالی به صورت n^۲+۳ افراز می شود.(آیا می توانید اثبات کنید؟)● ۱+۱۳- ۱۳^۱۳ عدد اول است.● نخستین حفره‌ی اول با طول سیزده بین دو عدد ۱۱۳و ۱۲۷اتفاق می‌افتد. (منظور از حفره‌ی اول تعداد اعداد مرکب بین دوعدد اول متوالی است.) ● ۱۳ کوچکترین عدد اول جایگشت‌پذیر (Permutable Number) است. ( این اعداد، اعداد اولی حداقل با دو رقم مجزا هستند که با تجدید آرایش در رقم هایشان همچنان عددی اول باقی می مانند مثلا برای عدد ۳۳۷ ، ۷۳۳ و ۳۷۳ و ۳۳۷ عدد اول است از دیگر اعداد از این قسم می‌توان به ۱۳,۱۷,۳۷,۷۹,۱۱۳,۱۱۹و جایگشتهای آن اشاره کرد.)● هشت عدد اول دیگر می‌تواند به وسیله تغییر یک رقم از ۱۳ تولید شود.{۱۱, ۱۷, ۱۹, ۲۳, ۴۳, ۵۳, ۷۳, ۸۳}● عدد ۱۳ کوچکترین عددی است که ارقام آن در پایه چهار معکوس ۱۳ است. ( ۱۳ در پایه چهار ۳۱ است.)● رویه‌ی بیضوی روی اعداد گویا که دارای نقطه‌ی گویا از مرتبه‌ی ۱۳ باشد موجود نیست.● ۲^۱۳= ۱۹+…+۸+۷● عدد ۲^۱۳توسط مربعات مجزای اعداد ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶ بیان می‌شود.

 

abretanha

07-01-2007, 01:53 PM

اطلا کی گقته 13 عدد نحسیه برای من که تا حالا شانس آوردهبه نظر من 13 و 7 و3 همه عدد های با حالی هستند

 

پاکر

07-07-2007, 03:51 AM

اطلا کی گقته 13 عدد نحسیه برای من که تا حالا شانس آوردهبه نظر من 13 و 7 و3 همه عدد های با حالی هستندالبته از اطلاعاتی که Mahdi داد ممنونم اما این سوال اصلا جاش اینجا نیست.درواقع abretanha این موضوع مربوط به یه واقعه ی تاریخی هستش:گویا در این روز یه زلزله تویه یونان میاد و مردم کشته میشن از اون به بعد این عدد نحس شناخته شده!

 

abretanha

07-10-2007, 03:10 PM

البته از اطلاعاتی که Mahdi داد ممنونم اما این سوال اصلا جاش اینجا نیست.درواقع abretanha این موضوع مربوط به یه واقعه ی تاریخی هستش:گویا در این روز یه زلزله تویه یونان میاد و مردم کشته میشن از اون به بعد این عدد نحس شناخته شده!اگه به خاطر زلزله هست خوب از یک تا 30 همش که نحس می شه :27:

 

Saman-tci

07-10-2007, 03:20 PM

من که زیاد به اینجور عقاید اعتقاد ندارم ......من فقط میگم عدد 7 مقدسه .. همین ...

 

پاکر

07-12-2007, 12:51 AM

نقل قول:نوشته شده توسط پاکر http://forum.p30world.com/images/buttons/viewpost.gif (http://forum.p30world.com/showthread.php?p=1278209#post1278209) البته از اطلاعاتی که Mahdi داد ممنونم اما این سوال اصلا جاش اینجا نیست.درواقع abretanha این موضوع مربوط به یه واقعه ی تاریخی هستش:گویا در این روز یه زلزله تویه یونان میاد و مردم کشته میشن از اون به بعد این عدد نحس شناخته شده!اگه به خاطر زلزله هست خوب از یک تا 30 همش که نحس می شه http://forum.p30world.com/images/New-smile/N_aggressive%20(33).gifتا حالا کسی بهت گفته چقدر با مزه ای؟:31:

 

راه کویر

07-15-2007, 12:07 PM

● ۱۳ عدد اول است. ● ۱-۱۳^۲ عدد اول مرسن است.● ۱۳جسم ارشمیدسی موجود است. (اجسام ارشمیدسی اجسامی هستند که وجوه آنها چند ضلعی بوده، نه لزوما از یک نوع ، و کنجهای آنها مساوی هستند.)● عدد ۱۳کوچکترین Emirp است. (Emirp عدد اولی است که اگر ارقام آن را معکوس کنیم مجددا عددی اول خواهد بود مثلا اعداد ۱۳، ۱۷،۳۱، ۳۷،…..)● ۱۶۹=۲^۱۳ بامعکوس کردن ارقام آن داریم: ۹۶۱=”۲^۳۱ یعنی رقم های آن مجددا معکوس می شود.”●۲^۱۳، ۱+!۱۲ را عاد می‌کند.● ۱۳عدد Happy است.(برای دانستن این که عددی Happy است، مجموع مربعات رقمهای عدد را پیدا کرده و دوباره مجموع مربعات عدد بدست آمده را حساب می‌کنیم با ادامه این روند اگر به عدد ۱ دست پیدا کردیم آنگاه به آن عدد Happy گفته می‌شود. مثلا برای عدد سیزده ۱۰=”۲^۳+۲^۱ و ۱=۲^۰+۲^۱ بنابراین۱۳″ عدد Happyاست.)● ۱۳نیمی از ۳^۳+ ۳^۱- است●۲^۱۳عدد !(۱ -۱۳)+ ۱را عاد می‌کند بنابراین یک عدد اول ویلسون(Wilson Prime) است. ( هر عدد اول p که،p و p^۲، مقدار p-۱)!+۱) را عاد کنند، عدد اول ویلسون نامیده می‌شود. مثلا عدد ۵ عدد ویلسون است. تنها اعداد شناخته شده ۵ و ۱۳و ۵۶۳ است .)●چرتکه چینی دارای سیزده ستون مهره‌ برای محاسبات است.● ۱۳بزرگترین عدد اولی است که می تواند به دو عدد متوالی به صورت n^۲+۳ افراز می شود.(آیا می توانید اثبات کنید؟)● ۱+۱۳- ۱۳^۱۳ عدد اول است.● نخستین حفره‌ی اول با طول سیزده بین دو عدد ۱۱۳و ۱۲۷اتفاق می‌افتد. (منظور از حفره‌ی اول تعداد اعداد مرکب بین دوعدد اول متوالی است.) ● ۱۳ کوچکترین عدد اول جایگشت‌پذیر (Permutable Number) است. ( این اعداد، اعداد اولی حداقل با دو رقم مجزا هستند که با تجدید آرایش در رقم هایشان همچنان عددی اول باقی می مانند مثلا برای عدد ۳۳۷ ، ۷۳۳ و ۳۷۳ و ۳۳۷ عدد اول است از دیگر اعداد از این قسم می‌توان به ۱۳,۱۷,۳۷,۷۹,۱۱۳,۱۱۹و جایگشتهای آن اشاره کرد.)● هشت عدد اول دیگر می‌تواند به وسیله تغییر یک رقم از ۱۳ تولید شود.{۱۱, ۱۷, ۱۹, ۲۳, ۴۳, ۵۳, ۷۳, ۸۳}● عدد ۱۳ کوچکترین عددی است که ارقام آن در پایه چهار معکوس ۱۳ است. ( ۱۳ در پایه چهار ۳۱ است.)● رویه‌ی بیضوی روی اعداد گویا که دارای نقطه‌ی گویا از مرتبه‌ی ۱۳ باشد موجود نیست.● ۲^۱۳= ۱۹+…+۸+۷● عدد ۲^۱۳توسط مربعات مجزای اعداد ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶ بیان می‌شود.اینا خیلی جالبن :19: ولی منم اعتقادی به نحس بودنش ندارم

 

Creeping Death

07-15-2007, 12:21 PM

اصلا نحس نیست . اینها خرافاتی است که کسانی که می خواهند ما فرهنگ و آداب خودمان را فراموش کنیم وارد فرهنگ ما کرده اند.

 

Sharim

08-16-2007, 08:10 PM

به نظر من اصلا 13 نحس که نیست هیچ سعد هم هست - یک مقاله کامل و خیلی جالب درباره عدد 13 دارم اگه پیداش کنم حتما میگذارمش(توی انجمن متفرقه) تا بعضی سوء تفاهم ها برطرف بشه

 

kami85

08-16-2007, 08:15 PM

نه بابا اینا الکیه

 

Pouriaqazvin

09-10-2007, 10:19 PM

من به شخصه به عدد 8و 9 علاقه دارم فکر نمی کنم 13 هم نحس باشه



خرید و دانلود تحقیق در مورد آیا عدد13 نحس است


تحقیق در مورد آیا سـرفه هـای پی در پی می کنید

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سرطان ریه

آیا سـرفه هـای پی در پی می کنید؟ و یا بـه همراه سرفه خـون بـالا مـی آورید؟ آیـا از درد دائـمی قفسـه سیـنه رنجمـی بـریــد؟ سینه شما خس خس می کند و دچار تنگی نفـس هسـتـید؟ وزن بدنتان بدون وجود هیچ دلیلی رو بـه کـاهش اسـت؟ اگـر چـنـین اسـت حتـمـا با پزشک خود درمورد آزمایشات سرطان ریه مشورت کنید. سرطان ریه از انواع سرطان های مرگ آور میـ بـاشد که هرسـاله تـعـداد زیـادی را به کـام مـرگ مـی برد. آمـار نشـان مـیــدهد که قربانیان سرطان های سینه، پروستات و رودهروی هـم کـمـتر از تعداد قربانیان سرطان ریه هستند. تقریبا60 درصد بیماران را مردها تشکیل می دهند و 33 درصد ازکـل دلایــل مـرگ و مـیـر مـردها از سـرطـان، سـرطـان ریــه می باشد.

در این مقاله دلایل، نشانه ها، درمان و طریق پیشگیری از ابتلا به این بیماری را برای شما شرح می دهیم.

دلایل بروز سرطان ریهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

استعمال دخانیات هیچ شکی وجود ندارد که مصرف تنباکو از اصول بنیادین ابتلا به سرطان ریه است. در حقیقت حدود 80 تا 90 درصد کل بیماری های ریوی به دلیل مصرف تنباکو بروز می کنند. مدت زمان سیگار کشیدن هر چه بیشتر و طولانی تر باشد، ریسک ابتلا به سرطان ریه نیز افزایش پیدا می کند. که البته این ریسک در مردان بالاتر می باشد: مردهایی که در طول روز یک پاکت سیگار می کشند 22 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض ابتلا به این سرطان قرار دارند. از سوی دیگر زنانی که همین مقدار سیگار را مصرف می کنند، ریسک ابتلا در آنان تنها 12 مرتبه افزایش پیدا می کند. مصرف سیگار برگ و پیپ نیز کاری بدور از خطر به شمار نمی رود و درصد ریسک ابتلا به بیماری را در حدود 2 تا 6 درصد افزایش می دهد.

همیشه در مورد خطرات دود سیگار برای افراد غیر سیگاری مطالب بسیاری می شنوید و حتی پیش بینی شده است که خطرات آن در افراد غیر سیگاری نسبت به افرادی که سیگار می کشند بیشتر است. با توجه به میزان قرار گرفتن در معرض دود سیگار میزان ریسک ابتلا به سرطان متفاوت است. برای پژوهشگران یافتن گروهی که به هیچ وجه در معرض دود سیگار نبوده اند کار دشواری است و پیدا کردن مضرات واقعی دود سیگار برای افراد غیر سیگاری کمی با مشکل بر خورد می کند. اگرچه اطلاعات موجود در این زمینه حاکی از آن است که در این افراد ریسک ابتلا به سرطان 25/0 تا 45/0 درصد افزایش می یابد.

عوامل شغلی عوامل معینی در خانه و یا محل کار مثل استفاده از پنبه های نسوز و یا تشعشعات رادیواکتیویته می توانند عوامل ایجاد سرطان ریه در فرد باشند. در حقیقت اگر در معرض این عوامل قرار گیرید ریسک ابتلا به بیماری در حدود 2 تا 3 درصد افزایش پیدا می کند. این رقم زمانیکه که شما خودتان هم سیگاری باشید بالاتر خواهد رفت.

پنبه نسوز: یک ماده طبیعی است که از الیاف بسیار ریزی تشکیل شده است که می تواند باعث ایجاد بیماری های مختلفی در فرد شوند. این ماده معمولا در ساختمان خانه ها، مواد عایق کاری و همچنین به عنوان بازدارنده آتش مورد استفاده قرار می گیرد. چندی پیش سازمان محافظت از محیط زیست استفاده از چند فراورده پنبه نسوز را ممنوع اعلام کرد، اما این در حالی است که هنوز در ساختمان خانه های قدیمی، لوله های آب، مواد عایق کاری، مقواهای قطور، رنگ های با فندگی و سایر مواد پوششی و همچنین برخی کاشی ها و موزاییک ها از این ماده استفاده می شود.

در افراد سیگاری استفاده از این ماده ریسک ابتلا به بیماری را 25/1 تا 5 بار نسبت به افراد عادی افزایش می دهد. این رقم بر اساس میزان و مدت زمان قرار گرفتن در معرض ماده فوق الذکر تغییر خواهد کرد.

رادون نوعی گاز می باشد که از طریق شکست اورانیوم آزاد می شود. معمولا در خاک، سنگ های زیر زمینی، چاه ها و مصالح ساختمانی یافت می شود. در امریکا تقریبا 1 خانه از هر 15 خانه سطوح مختلفی از این گاز را دارا هستند. به همین دلیل وزیر بهداشت و درمان و سازمان حفاظت از محیط زیست دستور آزمایش کل خانه ها را صادر کردند. آمار بدست آمده باورنکردنی بود. در تمام خانه ها مقادیر مختلفی از این گاز کشف شد. دومین عامل ابتلا به سرطان ریه بعد از سیگار چنین عواملی هستند که در حدود 5 تا 15 درصد از کل سرطان های ریه از این طریق ایجاد می شوند.

تشخیص سرطان ریه

سرطان ریه سالانه بیش از ۳۰ هزار انگلیسی را به کام مرگ می فرستد.

محققان به این نتیجه رسیده اند که با انجام آزمایش بر روی نمونه هایی از سلولهای گونه انسان می توان خیلی زود نسبت به بروز سرطان ریه هشدار داد.

یکی از سازمانهای پزشکی کانادایی بنام Perceptronix که بر روی سرطان تحقیق می کند ادعا می کند که با این روش می توان تا ۶۶ درصد سرطانهای ریه را پیشگویی کرد.

نتایج این تحقیقات چندی پیش در کنفرانسی در کالج آمریکایی پزشکان ارائه شد.

اما پزشکان انگلیسی معتقد هستند که به تحقیق بیشتری راجع به صحت این موضوع نیاز است که باید صورت بگیرد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد آیا سـرفه هـای پی در پی می کنید


آیا روح وجود دارد (تحقیق)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

آیا روح وجود دارد؟

منبع: سایت افشا

 

1- پیشگفتار

2- ایده روح از کجا آمده است؟

3- بررسی علمی و فلسفی روح

3.1- تاریخچه مختصری از روح و تعاریف آن.

3.2- تناقضات در تعریف روح.

3.3- آیا حیات انسان به روح وابسته است؟

3.4- آیا هوشیاری انسان به روح وابسته است؟

4- پیامبر اسلام و قرآن و نظرات اسلامی پیرامون روح

5- بررسی دلایل رایج برای باور به روح

5.1- احضار روح

5.2- دژاوو

5.3- رویا دیدن در هنگام خواب

5.4- رویاهای صادقه

6- نتیجه گیری

7- توضیحات

 

1- پیشگفتار

مسئله وجود روح از مسائل بسیار اساسی در میان باورهای دینی و همچنین از کهن ترین باورهای انسانی است که در میان بسیاری از ملل رایج بوده و هنوز هم رایج است. بسیاری از دین خویان اعتقاد دارند حیات آنها تنها محدود به جسم آنها نمیشود و هر انسانی علاوه بر وجود مادی خود وجودی فرا مادی  نیز دارد که به آن روح گفته میشود. بر اساس باورهای اسلامی این روح در هنگامی که انسان خلق میشود به بدن او وارد میشود و بعد از مرگ او از بدن خارج میشود. این در حالی است که انقلاب علمی که در تاریخ بشر شکل گرفت تمام مفاهیم ماوراء طبیعی را از دنیای علم بیرون انداخت و به همین دلیل چیزی به نام روح در هیچ یک از رشته های علمی امروز به رسمیت شناخته نمیشود. از آنجا که زیر سوال رفتن روح باعث به زیر سوال رفتن بسیاری از باورهای دینی میشود و از آنجا که وجود روح باعث میشود افراد زیادی به وجود "دنیایی فراتر" (1) از دنیای حقیقی که روبروی ما است میشود و از آنجا که مسئله وجود روح همواره از خداناباوران و خردگرایان پرسش میشود، شایسته است که پیرامون آن توضیحاتی داده شود.

وجود روح توسط بسیاری از خداناباوران و خردگرایان انکار میشود. اثبات عدم وجود پدیده ای مثل روح بسیار دشوار است. تصور کنید عده ای به موجودی نامرئی و غیر مادی به نام "گوراگورا" اعتقاد داشته باشند و ادعا کنند گوراگورا موجودی است که در هنگام عطسه کردن نزد انسانها می آید و انسانها را میبوسد. و بوسه او سبب عطسه انسانها میشود. هیچ کس نمیتواند گوراگورا را ببیند و یا او را لمس کند. حال آیا کسی میتواند اثبات کند که گوراگورا وجود ندارد؟ این باورمندان به گوراگورا ممکن است به شما بگویند هر گاه او شما را ببوسد شما عطسه کرده اید و هر گاه شما را نبوسد عطسه نخواهید کرد، و اگر شما این باور آنها را انکار کنید، آنها از شما خواهند پرسید، پس انسان برای چه عطسه میکند؟ اگر دلیلی علمی برای عطسه پیدا کنید و به آنها بگویید که عطسه کردن به این دلیل و به آن دلیل علمی است که اتفاق می افتد، ممکن است معتقدان به گوراگورا به شما بگویند "خوب ما نیز منکر این دلایل علمی نیستیم، اما گوراگورا هم همزمان با آن دلایل علمی شما را میبوسد، و اگر گوراگورا وجود نداشته باشد و شما را نبوسد شما هرگز عطسه نخواهید کرد."

قضیه روح هم بسیار شباهت به مسئله گوراگورا دارد. روح از نظر گروهی از کسانیکه به وجود آن اعتقاد دارند دلیل اصلی و جوهر حیات است یعنی حیات وقتی آغاز میشود که روح به بدن وارد میشود و وقتی پایان میگیرد که روح از بدن خارج میشود، و از آنجا که روح پدیده ای طبیعی (Natural) نیست در حوزه بررسی علمی قرار نمیگیرد، و از نظر کسانیکه به ماوراء طبیعت (Supernatural) (فراطبیعت گرایی، سوپر ناچورالیسم چیست؟) اعتقاد ندارند چون مدارک و دلایلی برای اعتقاد به چنین موضوعی وجود ندارد، همین ماوراء طبیعی بودن روح دلیل خوبی است برای انکار وجود آن. اما اگر وجود ماوراء طبیعت را ممکن فرض کنیم، نمیتوان اثبات کرد که روح وجود ندارد، مگر اینکه در وجود و تعریف روح تناقضی با خود آن و یا با سایر اصول استوار یافت شود و از اصل محال بودن اجماع نقیضین (تناقض چیست؟) اثبات کرد که وجود روح محال است. اما این نوشتار به یافتن و بحث کردن پیرامون چنین تناقضاتی نخواهد پرداخت، این نوشتار بیشتر تحلیلی علمی، تاریخی و فلسفی است از پدیده روح و همچنین تلاشی است برای پاسخ دادن به پرسشهای رایج در این زمینه و رد دلایل رایج غلطی که معمولاً برای اثبات وجود روح از آنها استفاده میشود.

زیرا همانگونه که در مورد گوراگورا یک انسان خردگرا (خردگرایی چیست؟) میتواند به دلیل اینکه مدارک علمی معتبر یا دلایل صحیح فلسفی برای اثبات وجود آن وجود نداشته باشد و در نتیجه به دلیل اینکه ایده وجود گوراگورا از فیلتر خرد عبور نمیکند منکر وجود گوراگورا شود، در مورد روح نیز دقیقاً مسئله به همین صورت است. در این نوشتار این واقعیت را که آنچه باورمندان به وجود روح معمولاً به عنوان دلایل خود برای اعتقاد به وجود روح بیان میکنند دلایل درستی نیستند نشان خواهیم داد، و نتیجه آن خواهد بود که در خواهیم یافت دلایل معتبری برای اعتقاد به روح وجود ندارد. بنابر این وجود روح را میتوان تنها به دلیل اینکه دلایل معتبری برای اعتقاد به آن وجود ندارد انکار کرد و نشان داد که این اعتقاد برخواسته از نادانی قدما بویژه افلاطون است که وارد باورهای دینی شده است. لذا خردمندانه ترین جایگاه نسبت به قضیه روح، جایگاه انکار است، مگر اینکه دلایل معتبری برای نفی وجود آن انکار شود.

 

2- ایده روح از کجا آمده است؟

نخستین چیزی که باعث شد انسانها به روح روی بیاورند مسئله حیات بود. انسانها همواره  بدنبال این بوده اند که ببینند حیات چیست و از کجا آمده است و پاسخ این پرسش خود را در یافتن فرق انسان زنده و انسان مرده جستجو میکردند تا اینکه بتوانند حیات را توضیح دهند و درک کنند. باورهای دینی اکثراً برخواسته از تلاش انسانهای بدوی و اولیه هستند، برای توضیح دادن چیزهایی که امروز علم به توضیح آنها میپردازد. بشر اولیه همواره در تلاش برای توضیح این مسئله و پاسخ به سایر پرسشهای اساسی اش دست به خلقت موجوداتی تخیلی و غیر طبیعی زده است که ارواح یکی از آن چیزها هستند.

در نظر انسانهای اولیه ابتدائی ترین و آشکار ترین تفاوتی که بین موجودی زنده و موجودی غیر زنده دیده میشود این است  که انسان زنده نفس میکشد و انسان مرده نفس نمیکشد. لذا این تنفس در نظر بسیاری از انسانهای اولیه بعنوان جوهر اصلی حیات مطرح شد، یعنی هرآنچه نفس بکشد از نظر ایشان زنده مینمود و هر آنچه زنده نبود نفس نمیکشید. برای همین است که روح همواره بطور مستقیم یا بطور غیر مستقیم در کتابهای دینی با تنفس در ارتباط است. در تورات روح با کلمه نشاما (נפשׁ) توصیف شده است، این کلمه دقیقاً همان کلمه ای است که برای نفس نیز استفاده میشود. در انجیل نیز که اصل آن به زبان یونانی نوشته شده است برای روح از کلمه سوکی (ψυχή)  استفاده شده است و این کلمه دقیقاً به معنی نفس و نفس کشیدن است. این کلمات هم در تورات و هم در انجیل بارها با معانی و مفاهیم دیگر همچون تنفس و حیات نیز استفاده شده اند. کلمه (Spirit) در زبان انگلیسی نیز خویشاوند با تنفس در زبان لاتین است. مصریان باستان نیز کلمه "کا" را برای توصیف ارواح استفاده میکردند که این کلمه نیز به معنی "تنفس" است، حتی در آیین هندو و همچنین در آیین بودایی نیز روح را (Ātman) میخوانند که برابر با تنفس است. روح حتی در قرآن نیز با نفس کشیدن درآمیخته است.  الله بر اساس قرآن روح خود را درون کالبد انسان می دمد، یا بعبارت دیگر "فوت" میکند.

سوره سجده آیه 9ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ.

آنگاه بالای او راست ، کرد و از روح خود در آن بدمید و برایتان گوش و چشمها و دلها آفرید چه اندک شکر می گویید.

به این عمل معروف فوت کردن روح (نفخ روح) در چهار جای دیگر قرآن از جمله در (سوره حجر آیه 29، سوره انبیا آیه 91، سوره ص آیه 72 و سوره تحریم آیه 12) نیز اشاره شده است. نفخ روح در قرآن هم در مورد اولین انسان (آدم) آمده است هم در مورد تولد مسیح از مریم باکره و هم در مورد تمامی انسانها. البته این باور تنها باوری اسلامی نیست، دورگا یکی از خدایان هندو نیز مجسمه خود را ساخته است و بعد با دهان الهی خود روح دمیده است. بسیاری از انسانهای اولیه توضیحی بهتر از این به ذهنشان خطور نمیکرد که خدا ابتدا انسان را از مجسمه درست کرده است و بعد به وجود او حیات دمیده است و در نتیجه انسان که تنها یک کالبد سفالین و گلی مجسمه گونه بوده است دارای جان شده است، شاید به همین



خرید و دانلود  آیا روح وجود دارد (تحقیق)


آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است (تحقیق)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

             آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است؟

 

 

بهائیان بر این باور استوارند که دیانت بهائی از ایران برخاسته و دینی ایرانی است ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم و گروه خاصی را در نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد و کشور نیست بلکه خواستار دنیائی است که همهء انسان‌ها، با هر دین و باوری، در آن با بهروزی و خوشبختی زیست نمایند.

با این تفکّر باید به بی خبری برخی از هم‌وطنان اندوه خورد وقتی می‌گویند دین بهائی به خاطر سابقهء اسلامی بنیان‌گزارانش و داشتن آثاری به زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام و در ردیف دیگر ادیان سامی است.

این ادعا یکی دو ماه پیش در یک برنامه‌ء تلویزیونی که از امریکا پخش می‌شد و شامل مناظره‌ای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی و زردشتی بود تکرار گردید. در این برنامه آقای هومر آبرامیان، شخصی که از جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته بود که دین بهائی را یک دین ایرانی نمی‌داند زیرا بنیان‌گزارانش از آیین اسلام بوده‌اند و بخشی از آثار ایشان به زبان عربی است.  

من این برنامه را ندیدم و نمی‌دانم پاسخ دکتر افنانی - که معمولا میهمان چنین برنامه‌هایی است - به این ادعا چه بوده. ولی با بردباری و ملایمتی که از او سراغ دارم بعید می‌دانم در پاسخ گفته باشد اگر بنیان‌گزاران دین بهائی، که یکی شیرازی و دیگری از مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند آیا باید منتظر باشیم یک چینی یا کلمبیایی به آوردن دینی از ایران برخیزد؟

بر اساس استدلال آقای آبرامیان، که از قوم کهن آشوریان ایران، و ظاهراً از مسیحیت به دیانت زردشتی گرائیده‌اند، می‌توان تصور نمود که ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمی‌دانند زیرا مسلمانند، به آداب اسلام عربی پای‌بندند، بسیاری از ایشان هر روزه پنج بار نماز به زبان عربی می‌خوانند و قانون و روش زندگانیشان بر اساس قرآن عربی است که در عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار آن هم چهارده قرن پیش نازل شده  است.

به دیگر اقلیت‌های قومی و دینی ایران که هر یک به باوری پای‌بند هستند و برخی لهجه و زبان مخصوص خود را دارند نمی‌پردازیم و تصمیم اینکه آنان ایرانی هستند یا نه، به آقای آبرامیان و هم‌فکرانشان وا‌می‌گذاریم.

 

زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟

 

ادعای آقای آبرامیان و جمعی دیگر که دربارهء دیانت بهائی به چنین داوری می‌پردازند پرسشی پیش می‌آورد و آن اینکه پیامبری که از ایران بر می‌خیزد باید به فارسی سخن گوید یا به زبان اوستایی که زبان آثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است.  

فارسی امروز دارای انبوهی از لغات  عربی است و اگر بخواهیم به آن زبان دربارهء دین و مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما با زبان روزنامه‌ای فرق خواهد داشت. و واژه‌های عربی آن به ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین و فلسفه و علم هر یک زبان و لحن گفتار مخصوص خود را می‌طلبد. اگر هم بخواهیم فارسی را از واژه‌های عربی بپیراییم آنگاه باید مثل کسروی و دیگران به اختراع واژه‌های تازه بپردازیم و زبانی مصنوعی ارائه داریم که آن نیز برای همگان قابل فهم نیست.

 فارسی از زبان پهلوی رایج در دوران ساسانیان می‌آید، و پهلوی با زبان اوستایی که زبان آثار زردشتی است ارتباطی ندارد. اما در زبان پهلوی نیز با مقادیری لغات آرامی، از  شاخهء زبان‌های سامی روبرو هستیم که با عربی از یک ریشه‌اند. یعنی آنجا نیز دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز را خواهند داشت.  

حال اگر به زبان اوستایی که از شاخهء شرقی زبان‌های ایرانی و ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید از این نکته غافل نباشیم که زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام که در دورترین اعصار تاریخی همراه با قوم آریایی از نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی و حدود دریاچه آرال به جنوب آمد زبانی مرده بود و فقط موبدان و مغان زردشتی آن را درک می‌کردند. امروز جز نیایش‌های زردشتی که در آتشکده‌ها، و یا در مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده می‌شود تصور نمی‌رود دیگر زردشتیان با متون اوستایی انس و الفتی داشته باشند. از یک قرن پیش با کوشش دانشمندان زبان شناس غرب و دانشمندان پارسی هند، و با بهره‌‌گیری از زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا و گات‌ها (سروده‌های منتسب به خود زردشت) به زبان‌های گوناگون برگردانده‌ شد. ولی هیچ یک از مترجمین این آثار نمی‌توانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی از آن به دست داده‌اند. سوای افتادگی‌های فراوان در متون اصلی، معنای بسیاری از  واژه‌ها شناخته نیست (به ویژه در گات‌ها، که لهجه‌ای کهن‌تر از اوستائی است)، و نمی‌توان دو ترجمه یافت که با هم تا حدّی یکسان باشند. ترجمه‌های فارسی این متون توسط ایرانیان بیش از آنکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد بر ترجمه‌های آنچنانی انگلیسی یا فرانسه، و اغلب همراه با تصورات آرمانی مترجم از آیین زردشت تکیه دارد.

حتی اگر فرض را بر این نهیم که پیامبر ایرانی با یک معجزه  بتواند به اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم  ایران هستند که به هیچ وجه به  معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. آیا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده است یا آوردن رهنمودهایی برای بشریّت؟ چه حاصل که بهترین درس‌های زندگی مانند رازی سر به مُهر، تا ابد در متون زبانی که قابل فهم نیست مدفون بماند و ما دلخوش باشیم که پیامبرمان به زبان اصیلی از شاخهء ایرانی زبان‌های هندواروپایی سخن گفته است.

هدف ما از بیان این مطالب بحثی جدلی با هم‌میهنانی که با این دستاویزها (یا بهانه‌ها)  با دیانت بهائی  مخالفت می‌کنند نیست. بلکه با دادن این زمینهء تاریخی می‌خواهیم توجه ایشان را به این نکته جلب نماییم که در موضوع دین آنچه سزاوار توجه است زبان آثارش نیست بلکه مفهوم و معنای پیامی است که آن دین با خود دارد.

اما آثاری که از قلم بنیان‌گزاران دیانت بهائی صادر شده هم فارسی است (حتی برخی نزدیک به فارسی سره)، هم عربی است، و هم فارسی همراه با جملات و استعارات عربی که به اعتقاد بهائیان هر یک از زیبائی کلام و معنی هر دو بهره‌مند است.

از صدها اثر بهائی به  زبان فارسی که بگذریم، باید بدانیم در زمانی که این دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، آشنایی طبقهء کتاب‌خوان و با سواد ایران با زبان عربی بیش از آن بود که امروز هست. فارسی و عربی قرن‌ها چنان در هم جوش خورده بود که در خواندن یک متن کسی توجه نمی‌کرد کجا زبان عوض شد و از فارسی به عربی و یا بر عکس از عربی به فارسی گرایید. بسیاری از آثار ادبی مشهور ایران از جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش در بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریه‌الصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البیّن در پردهء الحان اوست یا آیت انّ انکرالاصوات در شان او." و یا در جای دیگر می‌فرماید: "عالِم ناپرهیزگار کوریست مشعله‌دار. یهدی به و هو لایهتدی." و از حافظ یاد کنیم:

"الا یا ایّهاالساقی ادر کأساً و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1

 نه تنها زبان ادبی چنین بود بلکه زبان دینی ایران فقط عربی بود و اگر مطلبی دینی به فارسی نگاشته می‌شد از سندیّت و ارزش می‌افتاد.2 بسیاری از مخاطبان دیانت بهائی در ایران و عراق این دو زبان را به طور یکسان می‌دانستند. علماء و روحانیونی که در ابتدای ظهور دیانت بهائی به آن ایمان آوردند و به نوبهء خود آن را در میان تودهء مردم ایران رواج دادند، به زبان عربی و مفاهیم و مضامین دینی آن آشنائی کامل داشتند و برخی خود به آن زبان کتاب تالیف می‌نمودند. بنا بر این عجبی نیست که برای انتقال رهنمودها و تعالیم این دیانت به آن گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی به کار رفته باشد.

اما آنچه در این دیانت انقلابی و نو  بشمار می‌آید آنست که بنیان‌گزارانش با نگارش آثاری دینی به زبان فارسی و بیان اندیشه‌های خود به این زبان، دین را از انحصار ملّایان و عربی دانان در آوردند و برای توده‌های مردم قابل فهم ساختند. نه تنها به فارسی آثاری آوردند بلکه  به ترجمهء آثار عربی خود به فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی از قلم حضرت باب، و برخی آثار  که حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی آن را به فارسی نیز ترجمه فرموده‌اند.

در یک مطالعهء تطبیقی در آثار بهائی به عربی و فارسی می‌بینیم مهم آن نبوده که این آثار به چه زبانی گفته و نوشته شود، بلکه هدف آن بوده که پیام جدید هر چه زودتر و راحت‌تر به وسیلهء زبانی که با آن آشناتر هستند به آگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح از ساحت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء به زبانی  نزدیک به فارسی سره، و یا با واژه‌های اندک عربی، که گیرندگان آن زردشتیان و پارسیان بوده‌اند، نشان این مدعا است. زبان در آثار بهائی چنین نقشی دارد نه آن که بخواهد نشان گرایش به سمت یا جهتی و یا طرفداری از یک زبان یا زبان دیگر باشد.  حضرت عبدالبهاء در این مورد می‌فرمایند:



خرید و دانلود  آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است (تحقیق)