انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

مقاله رابطه بین تعامل اجتماعی و هیجان

مقاله رابطه بین تعامل اجتماعی و هیجان

رابطه بین تعامل اجتماعی و هیجان


چکیده
این مقاله به لحاظ شیوه تحقیق در زمره پژوهش های کیفی با تاکید بر رویکرد نظریه زمینه ای قرار دارد. اطلاعات مورد نیاز برای تعیین عوامل مؤثر بر رابطه بین تعامل اجتماعی و هیجان از درون تحقیقات علمی –پژوهشی انجام شده در سطح جهان و قابل دسترس در مراجع مختلف و مرتبط با موضوع استخراج گردیده است. در جستجو در مراجع مختلف، حدود 35 مستند به دست آمد. این منابع بر حسب قلمرو این تحقیق پالایش گردید به گونه ای که 15 مورد از آنها به لحاظ شباهت متغیرها و روش شناسی در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
کلیه یافته ها مورد مطالعه دقیق قرار گرفت و نتایج حاصله مقوله بندی گردید. پس از دسته بندی نتایج بدست آمده، یافته ها نشان می دهد که افرادی سازگاری و رضامندی بالایی نشان خواهند داد و موفق می شوند که از مهارت های ارتباطی و هیجانی بالایی نشان خواهند دارد و موفق می شوند که از مهارت های ارتباطی و هیجانی بالایی برخوردار بوده و همواره با اتخاذ نگرشی مثبت و خوشبینانه در مقابل وقایع و مشکلات، با درایت و کارایی بالا راه حل های مناسب را پیدا کنند، که این خود منجر به احساس استقلال و کنترل درونی بالا شده و نتیجه آن سلامتی جسمی و روانشناختی خواهد بود. در واقع افرادی که در تنظیم و ابراز هیجان های خود توانا هستند و مهارت های اجتماعی سالمی دارند، افرادی امیدوار و سازگار می باشند، علی رغم تمام کاستی ها در مقابل وقایع به نحو احسن برخورد می نمایند و در کل به جنبه مثبت و روشن زندگی نگاه می کنند.

کلیدواژه: تعامل اجتماعی، هیجان، هوش هیجانی، ابعاد اجتماعی.



1. مقدمه
بیشتر مردم در زندگیشان هیجانات شدید و غیر قابل کنترل را تجربه کرده‌اند و در چنین مواقعی، شخص بسیار مایل است شدت خشم ، غم اضطراب و ناامیدی تحت کنترل او باشد. ممکن است شدت هیجانات بر رفتار و طرز برخورد فرد به گونه‌ای تاثیر بگذارد که موجب رنجش و ناراحتی خود و اطرافیانش شود. در چنین لحظاتی چگونه می‌توان این هیجانات را تحت کنترل در آورد؟
ما در زندگی روزمره خود با انواع هیجانات رو در رو هستیم. بطوری که این آشنایی ما با هیجانات به دوران نوزادی ما بر می‌گردد. به عبارتی ما از لحظه تولد برخی از هیجانات را با خود داریم و این اهمیت و نقش هیجانات مختلف را در زندگی نشان می‌دهد. برخی از هیجانات لذت بخش، خوشایند و تقویت کننده هستند، بطوری که فرد برای رسیدن به آن حالت خاص از هیجانات ممکن است تقلا و تلاش هم بکند.
ولی برخی دیگر بیشتر جنبه آزارنده را دارند و شاید فرد تلاش برای اجتناب از رسیدن به آنها داشته باشد یا اگر در آن حالات قرار گیرند، تلاش کند خود را از آن نوع هیجان رهایی دهد. به این ترتیب هیجانات از لحاظ میزان خوشایندی یا ناخوشایندی به دو دسته تقسیم می‌شوند: هیجانات مثبت و منفی. اما به این نکته باید توجه داشت، هر یک از هیجانات اهمیت و نقش مهمی در زندگی دارند. و کارکرد خاصی برای هر یک وجود دارد.
هوش هیجانی یک سازه چند عاملی است که از توانایی به هم پیوسته عاطفی، شخصی و اجتماعی تشکیل شده که ما را در رویارویی با مقتضیات زندگی روزمره یاری می دهد. هوش هیجانی توانایی های یک شخص در مواجهه با چالش های محیطی است و موفقیت فرد را در زندگی پیش بینی می کند. بنابراین هوش هیجانی را می توان بکارگیری قابلیت های عاطفی خود و دیگران، در رفتارهای فردی و گروهی، برای کسب حداکثر نتایج تعریف کرد ( وثوقی کیا، 1383).
شواهد بسیاری ثابت می کند افرادی که مهارت هیجانی دارند – یعنی کسانی که احساسات خود را به خوبی می شناسند و هدایت می کنند و احساسات دیگران را نیز درک و به طرز اثربخشی با آنان برخورد می کنند- در هر حیطه ای از زندگی ممتازند (پارسا، 1383).
2. مبانی نظری
تعاملات اجتماعی :
تعامل اجتماعی به معنای ایجاد رابطه بین دو نفر یا بیشتر است که منجر به واکنشی میان آنها شود و این نوع واکنش برای هر دو طرف شناخته شده است. بنابراین روابط بدون معنا در زمره این تعریف قرار نمی گیرد. البته تعاریف دیگری نیز برای تعاملات اجتماعی وجود دارد به عنوان، تعامل اجتماعی و برقراری ارتباط، می تواند یک موضوع فیزیکی، یک نگاه، یک مکالمه و ارتباط بین افراد باشد که خود مستلزم تعریف رویدادها و فعالیت های متناسب و در نتیجه نقش پذیری مردم در فضا و عضویت آنها در گروه ها و شبکه های اجتماعی است (دانشپور و چرخچیان،1386).
مهارتهای اجتماعی توانایی برقراری روابط بین فردی با دیگران است به نحوی که از نظر جامعه قابل قبول، ارزشمند، منطبق برعرف و درعین حال برای شخص، خانواده وجامعه سودمند بوده و بهره های دوجانبه داشته باشند.یکی از نشانه های سلامت روانی و اجتماعی، وجود همین ارتباطات اجتماعی است. داشتن چنین روابط گرم و صمیمی با انسانهای دیگر منبع ایمنی، اعتماد، راحتی و آسایش هرانسان ، سازمان وجامعه ای است. مهارتهای اجتماعی یادگرفتنی هستند،شامل رفتارهای کلامی و غیرکلامی اند با قصد، نیت، واکنشها و پاسخ های متناسب همراه اند، مستلزم زمان متناسب و کنترل رفتارهای خاص می باشند، متأثر از عوامل محیطی هستند، تقویتهای اجتماعی دیگران را به حداکثرمی رسانند (هارجی وهمکاران، 1382).
هوش هیجانی :
هوش هیجانی از نظر مایر و سالووی نوعی توانایی و به عنوان ظرفیت ادراک، ابزار، شناخت، کاربرد و اداره هیجانات در خود و دیگران، تعریف شده است (مایر و سالووی، به نقل از بشارت و همکاران، 1384 ). گلمن (1995) هوش هیجانی را شامل توانایی هایی مثل برانگیختن خود، مقاومت در مواجه شدن با ناکامی ها، کنترل
تکانه ها و به تأخیر انداختن خوشی ها، تنظیم خلق خود، همد لی کردن و امیدوار بودن تعریف می کند. او همچنین هوش هیجانی را به عنوان ظرفیت بازشناسی احساسات خود و دیگران، برانگیختن خود و مدیریت صحیح هیجانات خود در روابط مختلف با سایر افراد تعریف می کند(گلمن، 1998 ؛ به نقل از فورد و سام، 1998 ، هولاند و استرنبرگ 1997). طبق نظر بار- ان هوش هیجانی مجموعه ای از ظرفیت های غیرشناختی، توانها و مهارت هایی است که بر توانای ی های فرد برای موفقیت، کنار آمدن با مطالبات و فشارهای محیطی تأثیر می گذارد(هین ، 2004). در تعریف هوش هیجانی کارملی چنین می نویسد: «هوش هیجانی در واقع مربوط به مهارت های احساسی، جهت درک درست و بیان احساسات، همسو کردن احساسات با فرآیندهای شناختی، درک احساسات و کارکردشان برای موقعی ت های مختلف و بالاخره مدیریت و کنترل احساسات است» (کارملی، 2003 ).
برخی از مولفان نیز از توانایی هوش هیجانی، مدل و الگو ارائه داده اند؛ از جمله می یر و همکاران ( 2000 ) هوش هیجانی را به مجموعه توانایی هایی اطلاق می کنند که پردازش اطلاعات درباره ی هیجانات فرد و دیگران را امکان پذیر می کند (به نقل از سیف و همکاران، 1386 ). به عنوان مثال کار (2004 ) معقتد است که ساختار هوش هیجانی مثل قطعات ساختاری DNAعمل می کنند که اگر به خوبی پرروش یابند این عناصر، فرد را قادر می کنند که مهارت های ویژه و توانایی های اساسی هوش هیحانی خود را گسترش دهند. این عوامل ماهیت سلسله مراتبی دارند و هر سطح بر سطح قبلی قرار می گیرد (وی سینگر، 1998 ). بنابراین، به نظر مایر و سالووی، چهار مولفه اصلی هوش هیجانی شامل موارد زیر است :
1- ادراک و بیان هیجان : بازشناسی و وارد کردن اطلاعات کلامی و غیرکلامی به سیستم هیجانی.
2- تسهیل تفکر به وسیله هیجان: به کارگیری هیجان ها به عنوان قسمتی از شناخت ها مانند خلاقیت و حل مسأله.
3- فهم یا شناخت هیجانی : پردازش شناختی هیجان و معلومات به دست آمده درباره ی احساسات خود و دیگران.
4- مدیریت یا تنظیم هیجانی : نظام کنترل و تحت انقیاد درآوردن امور احساسی و هیجانی در نزد خود و سایر افراد ( به نقل از اکبرزاده، 1383)
ابعاد هوش هیجانی در مدیریت
گلمن، بویاتزیس و ری (1999) نیز اجزای هوش هیجانی را به شرح زیربیان کرده اند:
1) خودآگاهی: خودآگاهی یا تشخیص احساس در همان زمان که در حال وقوع است، بخش مهم و کلیدی هوش هیجانی را تشکیل می دهد. توانایی کنترل و اداره لحظه به لحظه احساسها نشان از درک خویشتن و بصیرت روان شناسانه دارد. مدیران و رهبرانی که درجه ای بالا از خود آگاهی دارند، با خود و دیگران صادق هستند و می دانند که چگونه احساسهایشان بر آنها، سایر مردم و عملکرد شغلی‌شان تاثیر می گذارد. آنها با یک احساس قوی از خودآگاهی، با اعتماد به نفس و در استفاده از قابلیتهایشان کوشا هستند و می دانند چه وقت درخواست کمک کنند.
2) خودنظم دهی: کنترل و اداره احساسات مهارتی است که بر پایه خود آگاهی شکل می گیرد. مدیران ورهبران قادرند محیطی از اعتماد و انصاف خلق کنند. عامل خود نظم دهی به دلایل رقابتی بسیار مهم است، زیرا در محیطی که سازمانها مستهلک می شوند و فناوری کار با سرعتی گیج کننده تغییر شکل می یابد. فقط افرادی که بر هیجانهایشان تسلط یافته اند، قادر به انطباق با این تغییرها هستند.
3) انگیزش: هدایت احساسها در جهت هدف خاص برای تمرکز توجه و ایجاد انگیزه در خود بسیار مهم است. کنترل احساسها زمینه ساز هر نوع مهارت وموفقیت است و کسانی که قادرند احساسهای خود را به موقع برانگیزانند، در هر کاری که به آنان واگذار شود، سعی می کنند مولد وموثر باشند. رهبران با انگیزه برای رسیدن به ماورای انتظارهای خود و هرکس دیگر حرکت می کنند. کلید واژه این رهبران، پیشرفت است. رهبرانی که بالقوه رهبر هستند، میل به پیشرفت در آنها درونی شده و برای رسیدن به پیشرفت برانگیخته می شوند. شور، اولین علامت رهبران با انگیزه است که به وسیله آن عشق به یادگیری دارند، به انجام خوب شغل مبادرت می کنند و یک انرژی خستگی ناپذیر برای بهتر انجام دادن کارها نشان می دهند. تعهد سازمانی علامت دیگر است. وقتی افراد شغلشان را برای خودش دوست دارند. به سازمانی که در آن مشغول بکارند، احساس تعهد می کنند و به طور قابل ملاحظه ای موقعی که علایم بر ضد آنهاست، خوش‌بین باقی می مانند.
4) همدلی: توانایی دیگری که براساس خودآگاهی هیجانی شکل می گیرد، همدلی با دیگران است که نوعی مهارت مردمی محسوب می شود. رهبران همدلی سعی می کنند همه را راضی کنند. آنها با ملاحظه و فکر، احساسهای کارکنان را همراه با سایر عوامل در تصمیم گیریها در نظر می گیرند. امروزه همدلی به عنوان جزئی از رهبری بسیار مهم است، رهبران همدل بیشترین همدردی را با افراد اطرافشان نشان می دهند. آنها دانش خود را برای پیشرفت سازمانشان به روشهای ظریف اما با اهمیت استفاده می کنند.
5) مهارت های اجتماعی یا تنظیم روابط با دیگران: هنر ارتباط با مردم به مقدار زیاد، مهارت کنترل و اداره احساسهای دیگران است. این مهارت نوعی توانایی است که محبوبیت، قوه رهبری و نفوذ شخصی را تقویت می کند. رهبران دارای سطوح بالای تواناییهای هیجانی می باشند. اغلب با روحیه هستند. افراد ماهر از نظر اجتماعی به حوزه وسیعی از آشناییها و همچنین مهارتها برای ایجاد رابطه تمایل دارند. این افراد در مدیریت گروهها ماهر هستند. مهارتهای اجتماعی می تواند به عنوان کلید قابلیتهای رهبری در اکثر سازمانها در نظر گرفته شود، زیرا وظیفه رهبر انجام کار از طریق دیگرافراد است. در این راستا رهبران به مدیریت موثر روابط نیاز دارند ومهارتهای اجتماعی آن را ممکن می سازد.
ضرورت مهارت مدیریت هیجان ها
زمانی که هیجانات به شکل کنترل نشده ابزار شوند ، نه تنها از کارکرد زیستی و اجتماعی بر خودار نیستند، بلکه آسیب زننده هم می گردند . به ‌عنوان مثال خشم شدید وکنترل نشده منجر به شکسته شدن حلقه ارتباطات بین فردی شده و به شبکه حمایت اجتماعی افراد آسیب می رساند. غم و ناراحتی نیز از دیگر هیجاناتی است که در صورت عدم کنترل و مزمن شدن، به تدریج اطرافیان را طرد کرده و فرد افسرده را تنها و منزوی می سازد.
عدم مدیریت صحیح هیجانات علاوه برآنکه روابط اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد، می‌تواند سلامت جسمی و روانی ایشان را نیز مختل ساخته و به شکل گیری رفتار های نا بهنجار یا اختلال های روانی درآنها بینجامد؛ برای مثال هیجان ترس که به نوبه خود نقش کارکردی برای بقای انسان دارد، در صورتی که به خوبی مدیریت نشود می‌تواند راه انداز بسیاری از بیماری های روان رنجوری به ویژه اختلالات اضطرابی باشد. اغلب بیماریهای روان تنی که نشانه های جسمی و پزشکی با خود به همراه دارند (مثل اختلالات گوارشی، سردرد های تنشی، فشارخون، آسم و... ) نیز با الگوهای کنترل نشده هیجاناتی مثل خشم و اضطراب رابطه دارند. به عبارت دیگر این بیماری ها در افرادی که از مهارت مدیریت هیجانات برخوردار نیستند، بسیار شایع تر از کسانی است که می توانند به خوبی هیجانات شان را مهار نمایند. تحقیقات نشان داده است که کسانی که تجربه هیجانات ناگوار مثل اضطراب، خشم، غم و... دارند در صورتی که نتوانند به خوبی با این حالتهای هیجانی کنار بیایند، خیلی بیشتر از سایرین دچار بیماریهای جسمی می‌گردند و زود‌تر از موعد مقرر می میرند.
با بهره‌گیری از مهارت مدیریت هیجانها می‌توانید از مزایای بی‌شمارآن برخودار‌گردید؛ از جمله:
• سلامت ذهنی وعاطفی
• کاهش آشفتگی ، استرس و نا کامی
• ثبات و پختگی هیجانی
• عملکرد بهتر در نتیجه کنترل فشار هیجانی
• تعامل بهتر با دیگران و زندگی اجتماعی رضایتبخش
• خود تنظیمی، خود کار آمدی و رضایت از خود
• توانمندی (توانایی بهتر برای کنار آمدن با آنچه که زندگی از شما طلب می کند.)
• آسایش و شادکامی
مهارت مدیریت هیجان به شما کمک می‌‌‌‌‌کند تا بتوانید هیجانهای منفی خود را شناسایی و کنترل نمایید، نه اینکهه هیجانها بر شما حاکم بوده و رفتار شما را رقم بزنند برای مثال وقتی در حال تجربه هیجان نا‌خوشایند غمگینی هستید، می توانید با استفاده از مهارت مدیریت هیجان گامهایی را بردارید تا به احساس شادی دست یابید به عبارت دیگر به جای اینکه احساس غمگینی شما را تحت تأثیر قرار داده و به کارهایی وا دارد که آثار مخربی بدنبال داشته باشد، با مدیریت صحیح آن قادر خواهید بود تا از آسیب به خود ویا دیگران جلوگیری نمایید.
مهارت‌های زندگی
مهارت‌های زندگی، مجموعه‌ای از توانایی‌ها هستند که زمینه سازگاری و رفتار مفید را برای فرد فراهم نموده و فرد را قادر می‌سازند تا مسئولیت‌ها و نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران، با خواست‌ها و انتظارات و مشکلات به شکل مؤثری روبرو شود.
برنامه آموزش مهارت‌های زندگی در سال 1993 توسط سازمان بهداشت جهانی به‌منظور پیشگیری و همچنین افزایش سطح بهداشت روانی افراد جامعه تدوین گردید. این سازمان (1993)، 10 مهارت اصلی را به‌عنوان مهارت‌های زندگی مطرح کرده و آن‌ها را در 5 گروه قرار داده است: 1- خودآگاهی – همدلی ( با تأکید بر مهارت‌های تقویت عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس) ؛ 2- ارتباط – روابط میان فردی ( با تأکید بر مهارت‌های بین فردی و ابراز وجود) ؛ 3- تصمیم‌گیری – حل مسأله ؛ 4 – تفکر خلاق – تفکر انتقادی ؛ 5 – مهار کردن هیجانات – مقابله با استرس (ساجدی، آتش پور، کامکار و شریعت، 1388).
از سویی، بوتوین و نورتو (1988) آموزش مهارت‌های زندگی را در جمعیت‌های عادی اعتبار یابی نموده و رویکرد خود را مبتنی بر رویکرد تأثیرات اجتماعی (نفوذ و فشار اجتماعی) و نظریه یادگیری اجتماعی مطرح نمودند. طبق نظر آن‌ها در سال 2000 ، اجزاء مهارت‌های زندگی شامل مهارت‌های خود مدیریتی و مهارت‌های اجتماعی است. مهارت‌های خود مدیریتی شامل توانایی تصمیم‌گیری و حل مسأله، آگاهی از تأثیرات اجتماعی و مقاومت در برابر آن، مقابله با خشم و ناکامی، اضطراب، تعیین هدف، خود رهبری و خود تقویت دهی بوده. و قسمت مهارت‌های اجتماعی شامل برقراری ارتباط اجتماعی، مهارت جرأت مندی کلامی و غیرکلامی، احترام گذاشتن و افزایش شایستگی اجتماعی دانش‌آموزان است (بوتوین ۲۰۰۰ به نقل از حمیدی، ۱۳۸۴).
مهارت‌های زندگی، توانایی‌های روانی، اجتماعی برای رفتار انطباقی و مؤثر هستند که افراد را قادر می‌سازند تا به‌طور مؤثرتری با مقتضیات و چالش‌های زندگی روزمره مقابله کنندو شامل مهارت‌های زیر هستند (سازمان بهداشت جهانی، 1993 ؛ به نقل از جعفری شیرازی، 1391).:
۱. مهارت تصمیم‌گیری : در این مهارت افراد می‌آموزند که تصمیم‌گیری چیست و چه اهمیتی دارد. آن‌ها همچنین با انواع تصمیم‌گیری آشنا شده و مراحل یک تصمیم‌گیری را گام‌به‌گام تمرین می‌کنند. دانشجویان همچنین با رابطة موجود میان تصمیم‌گیری و سایر مهارت‌های زندگی از یک‌سو و رابطة تصمیم‌گیری با پیشگیری اولیه در بهداشت روانی از سوی دیگر آشنا می‌شوند.
۲. مهارت حل مسأله : این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبه‌رو است، شناسایی و بررسی راه‌حل‌های موجود و برگزیدن و اجرای راه‌حل مناسب و ارزیابی فرآیند حل مسأله تا به‌این‌ترتیب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راه‌های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند.
۳. مهارت تفکر خلاق : توانایی تفکر خلاق یک مهارت سازنده و پایه برای نیل به سایر مهارت‌های مرتبط با سبک اندیشیدن است. در این مهارت افراد فرامی‌گیرند که به شیوه‌ای متفاوت بیندیشند و از تجربه‌های متعارف و معمولی خویش فراتر روند و تبیین‌ها یا راه‌حل‌هایی را خلق نمایند که خاص و ویژه خودشان است.
۴. مهارت تفکر نقاد : این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و شناسایی آثار نفوذی ارزش‌های اجتماعی، همسالان و رسانه‌های گروهی بر رفتار فردی.
۵. مهارت توانایی برقراری ارتباط مؤثر : این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه‌نظرهای فردی به‌صورت کلامی و غیرکلامی است.
۶. مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی : مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد، به‌ویژه اعضای خانواده، در زندگی روزمره .
۷. خودآگاهی : خودآگاهی به معنی توانایی و ظرفیت فرد در شناخت خویشتن، و نیز شناسایی خواسته‌ها، نیازها و احساسات خویش است. در این مهارت فرد همچنین می‌آموزد که چه شرایط یا موقعیت‌هایی برای وی فشار آور هستند. این مهارت شامل توانایی شناخت از نقاط ضعف و قوت خواسته‌ها، نیازها ، رغبت‌ها و تصویر واقع‌بینانه از خود است. به این منظور که حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیت‌های خود را بهتر بشناسیم . با کسب این مهارت به سؤال اساسی "من کیستم" پاسخ داده می‌شود.
۸. مهارت همدلی کردن : این مهارت عبارت است از فراگیری نحوة درک احساسات دیگران. در این مهارت فرد می‌آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت‌های فردی را بپذیرد و روابط بین فردی خود را با افراد مختلف بهبود بخشد.
۹. مهارت مقابله با هیجان‌ها : شناخت هیجان‌ها و تأثیر آن‌ها بر رفتار. همچنین فراگیری نحوة ادارة هیجان‌های شدید و مشکل‌آفرین نظیر خشم، مهارت مقابله با هیجان‌ها نامیده می‌شود (سازمان بهداشت جهانی، 1993؛ جعفری شیرازی، 1391).
10. مهارت مقابله با استرس : در این مهارت افراد فرامی‌گیرند که چگونه با فشارها و تنش‌های ناشی از زندگی امروزی و همچنین استرس‌های دیگر کنار بیایند.مقابله با استرس سازگار شدن فرد با شرایط و موقعیت‌های جدید، شناخت منابع استرس خود و مقابله با آن است (آقا والی جماعت،1387).

 

 



خرید و دانلود مقاله رابطه بین تعامل اجتماعی و هیجان