لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
دبیر:آقای علی د هباشی
تهیه کننده:مهدی براقی
دوم انسانی کلاس 201
سال تحصیلی 85 – 84
حرم ابوالفضل(علیه السلام) در فاصله تقریبىسیصدمترى و در شمال حرم امام حسین(علیه السلام)قرار دارد; یعنى در همان جایى که آن حضرت به شهادت رسید و در آن به خاک سپرده شد و بر مرقد او بنایى ساختند. این بنا شامل یک صحن، بارگاه و گنبدى پوشیده از کاشى و دو گلدسته با سرگلدسته هاى طلاکارى شده است.
از دیرباز همه تغییرها و توسعه هایى که در حرم امام حسین(علیه السلام) پدید آمده، کمابیش حرم حضرت عباس(علیه السلام) را نیز در برگرفته و همه کسانى که به بنا و نوسازى حرم امام(علیه السلام)پرداخته، به بنا و نوسازى حرم آن حضر ت نیز توجه کرده اند، خواه در بناى صحن، خواه گنبد و بارگاه و خواه گلدسته ها. البته از جزئیات نخستین بنایى که بر مرقد آن حضرت ساخته شد، اطلاعات روشنى در دست نیست و آنچه در دست داریم اطلاعاتى مربوط به طرح و نقشه حرم، عناصر بنا، چگونگى معمارى و تزیین ها در دوره قبل از قرن هفدهم میلادى است.
به هر روى، حرم حضرت عباس(علیه السلام) قطعهاى از سرزمین مبارکى ا ست که خداوند به دیده عنایت در آن نگریسته و آن را کعبه دلها کرده است. حرم آن بزرگ، مجموعه اى است داراى4370 متر مربع مساحت که مرقد عباس(علیه السلام) را در میان دارد. گنبد خانه اى مستطیل شکل با ابعاد 110 در 120 متر و با چهار رواق در چهار طرف. محوطه اى روباز این گنبد خانه و رواق ها را در میان گرفته که آن را صحن گویند.
حرم حضرت عباس(علیه السلام) در کلیات نقشه و طرح بنا با حرم امام حسین(علیه السلام) تفاوتى چندان ندارد و تنها تفاوت در تعداد رواق هاى پیرامون گنبد خانه و همچنین غرفه هاى پیرامون صحن است. قبر درست در میان گنبد خانه است و بر روى آن صندوق گرانبها از جنس شیشه است و روى آن نیز صندوق مشبک نقره اى یا ضریحى که آن را «صندوق خاتمى » گویند.
تاریخ روایت مى کند که آل بویه (دیالمه) علا قه مندترین خاندان به اهل بیت بودند. همین حکمرانان بودند که یاد و نام حسین(علیه السلام) و برادرش عباس را زنده و جاودانه ساختند; بویژه در روزگار حکمرانى عضدالدوله دیلمى که اعلام تشیع کرد و حرم حضرت ابوالفضل و گنبد و بارگاه آن مرقد را ساخت. در دوران صفویه تحول چشمگیرى در بنا و نوسازى حرم روى دادو در همین دوران بود که شاه طهماسب صفوى به سال 1032 ه .ق. (=1622 م.) به تزیین گنبد با کاشى همت گماشت. ضریحى بر روى «صندوق خاتمى » نصب کرد. رواق و صحن را نظم و سامان داد. ایوان نخستین درِ حرم را ساخت و فرشهاى گرانبهایى از ایران براى مفروش کردن حرم فرستاد. درسال1153 ه .ق. نادرشاه افشار هدیه هاى فراوانى به حرم هدیه کرد و برخى از بناهاىحرم را نیز آینه کارى کرد.
در سال 1172 ه .ق. وزیر اندیشمند او به زیارت کربلا رفت. صندوقى را که بر روى قبر بود نوسازى کرد و در رواق هم نوسازیهایى به عمل آورد و چلچراغى براى نهادن شمع در آن به منظور روشن کردن حرم هدیه داد.در سال 1236 ه .ق. محمدشاه قاجار فرمان داد ضریحى نقرهاى بر مرقد آن حضرت بسازند.در سال 1259 ه .ق. محمدعلى شاه پسر سلطان ماجد شاه از شاهان هند، گنبد خانه حرم حضرت عباس(علیه السلام) را نوسازى کرد.
پس از هجوم وهّابیان به سال 1216 ه .ق. که به غارت و تخریب حرم امام حسین و حضرت عباس(علیهما السلام) انجامید، فتحعلىشاه قاجار به نوسازى حرم پرداخت و از جمله، گنبد حرم حضرت عباس را کاشىکارى کرد. در سال 1263 ه .ق. سلطان عبدالمجید محمود عثمانىدو شمعدان تزیین یافته به گلبرگهایى طلایى به حرم حضرت عباس هدیه کرد که همچنان در حرم وجود دارد.در سال 1266 ه .ق. سلطان عبدالمجید خان عثمانى، همچنین بناى حرم حضرت عباس(علیه السلام) را نوسازى کرد.
مادر سلطان عبدالمجید نیز در سال 1266 ه .ق. پردههاى حریرى به حرم حضرت ابوالفضل هدیه کرد. در جریان نوسازیهاى اخیر صندوق داخلى ضریح «صندوق خاتمى »، عبارت «یا اباالفضل العباس(علیه السلام) أدرکنى 1264 ه .ق.» را بر آن یافتند.
بعدها حکمرانان بهرة هند سقف ضریح را با سقفى دیگر از چوب جاوه جایگزین کردند.بر تبدیل این سقف به سقف جدید، میرزا محمدباقر راجة حائرى نظارت داشت و استاد اسماعیل نجار کار تزیین آن را انجام داد.
بر ضریح فولادى که روى صندوق خاتمى قرار داشته، این عبارت نقش بسته است: «ضریح العباس سنه 1182 ه .ق. عمل احمد اکبر» آن سان که از تاریخ مکتوب بر این ضریح پیداست کار آن به سال 1182 انجام یافته است. عبارتى دیگر هم بر این ضریح نقش بسته که ظاهراً همین ماده تاریخ را نشان مى دهد. آن عبارت چنین است: «لازال مطافاً لخیار الناس، عمل مهدى القلقاوى».
این کتابت ها به خطى زیبا و به صورتى هنرى انجام گرفته است.در سال 1358 ه .ق. این ضریح فولادى برداشته و صندوق خاتمکارى دیگرى که فردى به نام فولاد زرى آن را ساخته بود، جایگزینش شد.ضریح نقره اى حرم حضرت عباس، اهدایى محمدشاه قاجار است و نظارت بر ساخت آن را نیز، چونان که بر سر در ضریح نوشته است، حاج عبدالهادى استرآبادى، نیاى بزرگ خاندان استرآبادى ساکن در کاظمین، برعهده داشته است.در قرن سیزدهم هجرى بانو تاج محل هندى به روکش کردن صندوق خاتمى با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شناسنامه حضرت ابوالفضل علیه السلامعباس بن علی ( علیه السلام) پدرش امیرالمؤمنین ( علیه السلام)، مادرش فاطمه ام البنین و کنیه اش ابوالفضل و ملقب به قمر بنی هاشم و سقای کربلا است . حضرت ابوالفضل در چهارم شعبان سال 26 هجری متولد شد. «عباس» جوانی دلاور، زیبا و بلند بالا بود . وقتیکه سوار اسب می شد، پاهایش به زمین می رسید . او علاوه بر مزایای جسمی، از نظر ملکات روحی و کمالات نفسانی نیز بعد از برادرش امام حسین ( علیه السلام) در میان همه جوانان و رجال اهلبیت ( علیه السلام) نظیر نداشت. در جنگهای صفین و نهروان در رکاب پدر بزرگوارش مشارکت داشت.
به خاطر سیمای جذاب و نورایش، او را «قمر بنی هاشم» می خواندند و به خاطر آوردن آب به خیمه ها، «سقا» لقب یافت .
امام سجاد ( علیه السلام) میفرماید: «خدا رحمت کند عمویم را که جان خویش را در راه برادرش فدا کرد تا آنکه دست هایش قطع شد . خداوند دو بال به او داده است که به وسیله آن با فرشتگان در بهشت پرواز میکند . چنانکه خداوند برای جعفر بن ابیطالب قرار داده است .» حضرت ابوالفضل در کربلا سی و چهار ساله بود . (1)
کودکی و نوجوانی ابوالفضل (ع)
مادری ستوده خصال
از مطالبی که روانشناسان در خصوص دوران رشد کودکِ شیر خوار مورد تأکید قرار دادهاند، این است که طفل تنها از شیر مادر استفاده نمیکند و خصوصیات شخصیتی وی همراه با محبتها، عواطف و نوازشهای او به فرزندش انتقال مییابد و به رشد روانی او کمک میکند. امام علی علیهالسلام قرنها قبل، این ویژگی را مورد توجه قرارداده و فرمودهاند:
این مادر است که به تو از عصاره قلبش غذا داد؛ قوتی که دیگری از دادن آن امتناع میکند. این مادر است که که با تمامی اعضاء و جوارحش با نهایت شادمانی و خوشرویی تو را از جمیع حوادث و رخدادها محافظت نمود.1
حضرت علی علیهالسلام در سیره عملی و زندگانی فردی خویش، این موضوع را مورد توجه قرار داد و چون به سوگ شهادت پاره تن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نشست، برادرش عقیل را که از آگاهان به انساب عرب بود و طوایف و قبایل شبه جزیره عربستان و نقاط مجاور را به خوبی میشناخت، فراخواند و از او خواست برای وی همسری بیابد که زاده دلاوران باشد تا فرزندی شجاع به دنیا آورد؛ چرا که به طور مسلّم سرشت و خصائص اجداد در فرزند تأثیر یافته و به او منتقل میشود. عقیل پس از تحقیق، فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربیعه ـ از نوادگان عامر و منسوب به طایفه هوازن ـ را به برادرش معرفی نمود و خاطر نشان کرد: پدران و داییهای این زن از دلاوران عرب در قبل و بعد از اسلام بوده و مورّخان از آنان در هنگام نبرد، شجاعت و دلیری و رادمردیها نقل کردهاند؛ آن چنان که حاکمان زمان آنان در برابرشان سرتسلیم فرود میآوردهاند. در میان عرب شجاعتر و قهرمانتر از پدرانش یافت نشود. و مقصود امیرمؤمنان علیهالسلام نیز چنین همسری بود؛ چرا که در میان تیره فاطمه که به «امّالبنین» هم موسوم است، شخصی وجود دارد به نام عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب ـ جدّ ثمامه، مادر این زن ـ که به سبب قهرمانسالاری و شجاعتش، او را بازیگیرنده سرنیزهها (نیزه باز) لقب دادهاند.
حزام پدر امّالبنین از استوانههای شرافت در میان عرب به شمار میرفت و در بخشش، دلاوری و حماسه آفرینی شهرت داشت. خاندانش از طوایف و قبایل ریشهداری بودند که علاوه بر رشادت و شجاعت در میادین نبرد، به دستگیری از مستمندان، میهماننوازی و یاری رسانیدن به درماندگان نیز اشتهار داشتند. برخی از برجستگان این خاندان متّصف به صفات والا وگرایشهای عالی انسانی بودند که به حکم قانون وراثت، ویژگیهای اخلاقی خود را از طریق امّالبنین به فرزندان بزرگوارش انتقال دادند.2
علی علیهالسلام وقتی از گزارش برادرش درباره خاندان همسر آیندهاش مطلع گردید، به وی فرمود تا برای خواستگاری از امّالبنین به نزد بستگانش مراجعه کند. عقیل پذیرفت و به دیدن حزام بن خالد رفت و موضوع را با او مطرح کرد. وقتی حزام از مقصودش باخبرگردید، بدون لحظهای درنگ، موافقت خود را با این وصلت اعلام داشت و برای این که دخترش را در شادمانی خود شریک نماید، این خبر مهم را به اطلاع او رساند. چون دختر حزام به هویت خواستگار با فضیلت خویش پیبرد، در حالی که عرق شرم و حیا بر پیشانیاش نشسته بود، نتوانست از ابراز سرور و شعف خودداری کند؛ زیرا این وصلت مبارک برای او و خانوادهاش افتخاری بزرگ و سعادتی فوق العاده محسوب میگردید. عقیل به وکالت از سوی برادرش مولا علی علیهالسلام خطبه عقد را جاری کرد و بدین ترتیب، فاطمه دختر حزام رهسپار خانه امیرمؤمنان علیهالسلام شد.3
بانویی پارسا و مهربان
امّالبنین پیش از آن که پای در خانه نخستین فروغ امامت نهد، «فاطمه» نام داشت. او که از خصال نیکو و ایمانی استوار برخوردار بود، در همان نخستین روزهای زندگی مشترکش با حضرت علی علیهالسلام ، از ایشان خواست تا نام او را تغییر دهد. امیرمؤمنان علیهالسلام با شگفتی علت آن را جویا شدند. امّالبنین با نهایت بصیرت و تیزهوشی، گفت: هرگاه مرا فاطمه صدا میزنی، حسن و حسین علیهماالسلام به یاد مادرشان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام میافتند و خاطره غمبار جدایی از او و رنج بیمادری، در ذهنشان تداعی میگردد و من راضی نیستم که آنان از این بابت آزرده شوند. پس نام آن بانوی گرامی به «امّالبنین» تغییر یافت.4