لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
اختلال در دیکته
(دقت و توجه در نقطه گذاری و سرکش)
*******************************
ناتوانی های توجهی
یکی از فراوان ترین مشکلات در میان کودکان که موجب کاهش کارایی آنان در مدرسه می گردد فقدان توجه است مشاهدات نشان می دهد که هنگامی کودک در تمرکز بر روی تکلیف طرح شده، با شکست مواجه می شود که نتواند سر و نگاهش را به سمت محلی که در حال آموزش به او است جهت دهد و یا در دنبال کردن دستورالعمل ها با شکست مواجه شود از طرف دیگر ادامة کار بر روی یک تکلیف معیّن، تعیین جهت نگاه و سر، حالت چهره ای مراقب و گوش به زنگ و اجرای دستورالعمل ها و موفقیت در عملکرد نشان دهندة رفتار توجه کودک است.
به هر حال وقتی کودک مبتلا به نقصان شدید توجه است این مشکل می تواند اثرات مخربی بر یادگیری او داشته باشد.
بهبود رفتار توجه کردن
آنچه ضروری است آموزش رفتار و توجه در یک فعالیت خاص، مانند توجه به خواندن یا هجی کردن، یا توجه به حرکات موجود در یک رقص و یا توجه به تکالیف یادگیری آشنا می باشد. از طرفی انتقال این رفتارهای توجهی به فعالیت های دیگر نیز از اهمیت خاصی برخوردار است هنگامی که رفتارهای توجه مناسب برای آموزش انتخاب شوند معلم باید تکنیک ها و راهبردهای آموزشی و لازم جهت افزایش انگیزه و افزایش توجه به تکالیف یادگیی موردنظر را بیابد.
راهبردهای آموزشی بهبود رفتار توجه کردن
1- بر روی توجه انتخابی محرک مربوط کار کنید:
بعضی کودکان در یادگیری خواندن به جای تمرکز بر روی توالی حروف یک کلمه، بر روی یک کلمه یا شکل آن متمرکز می شوند و به دلیل توجه به یک علامت غیرضروری در تکلیف یادگیری، حواس شان پرت می شود.
راهبردهای کمک به انتخاب محرک مربوط توسط کودکان:
الف) به کودک بگوید کدام محرک مهم است (مثلاً کودکان راهنمایی شوند که به توالی و ترکیب حروف موجود در کلمه آن طور که به طور صحیح خوانده می شوند، نگاه کنند.)
ب) تعداد محرک ها و پیچیدگی آن را کم کنیم (مثلاً معلم باید تعداد و تنوع مسائل ریاضی را کاهش دهد تا دشواری تکلیف کمتر شود)
ج) افزایش درجه شدت محرک مربوط (مثلاً اگر کودکی در بازشناسی و خواندن حروف مصوت کوتاه مشکلاتی دارد معلم می تواند حروف مصوت کوتاه را قرمز رنگ کند تا توجه کودک جلب شود).
2- استفاده از تازگی:
تازگی همراه با محرکی به کودک عرضه می شود که به آسانی توسط او کشف شود به طوریکه شکست را تجربه نکند یک چرتکه، شمارش گر و یا کامپیوتر کوچک دستی به جای کتاب حساب نمونه هایی از تازگی هستند.
3- به کار گرفتن حس لامسه و حرکت:
می توان با حس لامسه و ادراک حرکت توجه کودک را افزایش داد سیستم فرنالد مثال خوبی است از اینکه چطور حس لامسه و حرکت می تواند به کودک کمک کند تا به محرک بصری از طریق ترسیم طرح های حروف هنگامیکه در حال گفتن نام یا صدای آنهاست توجه کند.
4- مواد را در دسته های مشترک ارائه دهید:
کلمات هم خانواده در تکلیف خواندن و روش های انتقال، مثال هایی از محتویات یادگیری در مجموعه ها هستند.
5- استفاده از تجارب معنادار قبلی:
مثلاً در آموزش یک دانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری که هدف از آن بهبود درک مطلب او در کلاس ادبیات می باشد ممکن است ارتباط دادن محتوی خواندن با تجارب فرد و هیجاناتش مفید باشد.
6- طول مدت توجه را افزایش دهید:
در مورد آنچه که باید انجام شود، توضیح دقیق بدهید.
از یک زمان سنج استفاده کنید.
زمان تکلیف مورد نظر را به تدریج افزایش دهید.
تعداد کارهای متفرقه به کودک ارائه دهید.
افزایش طول مدت توجه را تقویت کنید.
7- در یک زمان واحد فقط از یک کانال حسی درخواست هایی داشته باشید:
مثلاً وقتی معلم صحبت می کند به کانال شنوایی کودک نیاز است چنانچه معلم بخواهد که کودک به چیزهایی که او می گوید گوش کند باید استفادة هر هدف بصری که هم نیاز به کانال شنوایی او داشته باشد خودداری کند پس از اتمام صحبتهای معلم می توان توجه کودک را از اهداف شنوایی به هدفهای بصری منتقل کرد.
مثال: دانش آموزی به مرکز مراجعه کرده که در درس املاء ضعف دارد و طی بررسی ها و انجام آزمون و کسلر، آزمون های غیررسمی (خواندن، دیکته) و آزمون تشخیص شنوایی مشخص شد که اختلال دیکته نویسی این دانش آموز به دقت و توجه او مربوط می شود این دانش آموز در نقطه گذاری حروف مشکل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
اختلال سلوک:
اختلال سلوک مجموعه ی پایداری از رفتارهایی است که با گذشت زمان شکل میگیرد و غالبا مشخصه ی آن پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است . اختلال سلوک با بسیاری از اختلالات دیگر از جمله اختلال نقص توجه_ بیش فعالی افسردگی و اختلالات یادگیری همراه است و علاوه بر آن با چندین عامل روانی_اجتماعی نظیر سطح پایین اجتماعی-اقتصادی روش تربیتی خشن وتنبیهی اختلافات خانوادگی فقدان نظارت مناسب والدین و فقدان کفایت اجتماعی ارتباط دارد .خطر ابتلا به اختلال سلوک در کودکانی که یکی از والدین حقیقی یا والد خوانده ی آنها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلاست یا یکی از برادران یا خواهران آنها مبتلا به اختلال سلوک است، بیشتر است. این اختلال همچنین در کودکانی که والدین آنها وابستگی به الکل، اختلالات خلقی، اسکیزوفزنی یا اختلال بیش فعالی همراه با عدم توجه یا اختلال سلوک داشته اند، شایع تر است. صرفنظر از تأثیرات وراثتی والدین بر کودکان که در این اختلال گزارش شده، بخش عمده ای از رفتارهای ضداجتماعی و مرتبط با اختلال سلوک و بزهکاری، ناشی از آموزش توسط پیام های کلامی و غیر کلامی والدین، خواهران و برادران است.
بر طبق ملاکهای DSM-IV-TRوجود سه رفتار اختصاص از 15 رفتار ذکر شده ضروری است که شامل موارد زیر است:
1-زورگویی وقلدری
2-تهدید کردن
3-ارعاب دیگران
4-بیرون ماندن از خانه علی رغم قدغن والدین
5-شروع قبل از سن 13 سالگی
DSM-IV-TR همچنین تصریح میکند که فرار از مدرسه باید قبل از 13 سالگی شروع شده باشد تا جزو نشانه های اختلال سلوک محسوب شود .این تشخیص را فقط زمانی میتوان برای افراد بالاتر از 18 سال به کار برد که واجد ملاکهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی نباشند.DSM-IV-TRنوع خفیفی از این اختلال را توصیف میکند که در آن معدودی از مشکلات رفتاری فراتر از حدی که برای تشخیص لازم است وجود دارند وهمچنین این مشکلات فقط منجر به آسیب جزیی دیگران میشوند .طبقDSM-IV-TRدر نوع شدید این اختلال مشکلات رفتاری فراوانی علاوه بر حداقل لازم برای تشخیص وجود دارد و یا مشکلات رفتاری موجب آسیب قابل ملاحظه به دیگران میشود.)کاپلان)
تاریخچه و طبقه:
روانشناسان روانپزشکان به طور سنتی اهمیت رفتارهای ضد اجتماعی کودکان و نوجوانان را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داده اند. اولین دیدگاه از تجربه بیماران بالینیبود که تصور میشد در شکل گیری شخصیت از نقص اساسی برخوردارند اصطلاح شخصیت جامعه ستیز در مورد خصوصیات بالینی این اختلال به کار گرفتهشد دومین دیدگاه از تجربه عالی درکار کردن با جوانان بزهکار ناشی شد تصور رایج چنین بود که اینگونه افراد با رفتار ضد اجتماعیخود در حال واکنش نشان دادن بهرویدادهای سخت زندگیوناگواری میباشند که در خانواده یا جامعه خویش تجربه کرده اند(ارلس1944).
هیلی(1926)پایه گذار وپدید آورنده اولین کلینیک دادگاه نوجوانان در شیکاگو وبوستون افراد بزهکار را به عنوان کسانی که دارای نقص"سرشت روانی" هستندتوصیف نمود.او بر اهمیت یافتن دو نقص فیزیکی و روانی بیماران تاکیدمی کرداین ترکیب نواقص عقیده او را که رفتار این گونه نوجوانان ناشی از طبیعت و وراثت است تصدیق مینمود.در همان زمان روانشناس انگلیسی برت(1952)رساله ای به یاد ماندنی منتشر نمود و تهاجمات چند گانه اجتماعی و بیولوژیکی را که باعث تقویت این نواقص میشدندشناسایی نمود اما او روی عامل وراثتی تاکید کمتری داشت.
کلکلی(1941)رساله ای تحت عنوان "نقاب سلامتی"منتشر نمود وتوضیحات بالینی مفصل و ارزیابی جامعی را در مورد افراد جامعه ستیز ارائه کرد وی این خصوصیات را به شرح ذیل عنوان نمود.
1-عدم وجود حس مسئولیت
2-امتناع از پذیرفتن انتقاد به خاطر انجام کارهای خلاف
3-عدم وجود حس شرم وحیا وندامت
4-دروغگویی و فریب
5-درس نگرفتن از تجربیات
6-خود محوری بارز
7-عدم بصیرت
8-افراط در نوشیدن الکل
9-انحرافات جنسی
10-هدف هدفگرایی که نتیجه آن اغتشاش در امور زندگی است.
وی همچنین به تاثیرات عوامل وراثتی و محیطی معتقد بود.
در حالیکه کلکلی سعی در طبقه بندی این اختلالات داشت متخصصین بالینی دیگرکه برروی کودکان کار میکردند تلاش داشتند تا منشا مجموعه نشانگان رفتاری را شناسایی کنندکه تصور میشود با" جامعه ستیزی"بزرگسالان در ارتباط است.یکی از موثرین این گروه
"جان باولبی"بود .او در یکی از مطالعات اولیه مربوط به پسر بچه های بزهکار سیستمی را ابلاغ کردکه از شش نوع تشکیل شده بود. در بین آنها خصوصیات بی عاطفی هیجان زد گی و افسردگی متداول بود این سیستم شبیه به طبقات اصلی اختلال سلوک بود که بعدا در ICD-10بوجود آمد.(سازمان بهداشت جهانی1992)
رابینز(1978)به رابطه متقاعدکنندهای بین مسایل رفتاری کودکان و نوجوانان و اختلال شخصیت ضداجتماعی دست یافت.این مطالعه مهم در نمونه های مختلف تکرار شد و یافته هایی که بدست آمد از قابل اطمینان ترین یافته های ممکن در روانپزشکی نوین بود.
این یافته ها جدی بودن و دیرینگی و طویل المدت بودن اختلالات ضد اجتماعی را ثابت کرد.
وقتی که این مسایل از کلینیک های متعلق به دادگاه به روی جامعه و زمینه های طبی حرکت نمودبه موازات پیشرفت اصول روانپریشی در اذهان روانپزشکان چشم اندازی بهتر وگسترده تر از نظریه های مربوط به"حقارت سرشتی"گردید و نظریات تشخیصی جدیدی ظهور کرد.ابتدا اختلال سلوک و سپس اختلال نافرمانی وارد "واژگان"روانپزشکی کودک شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
اختلال در دیکته
(دقت و توجه در نقطه گذاری و سرکش)
*******************************
ناتوانی های توجهی
یکی از فراوان ترین مشکلات در میان کودکان که موجب کاهش کارایی آنان در مدرسه می گردد فقدان توجه است مشاهدات نشان می دهد که هنگامی کودک در تمرکز بر روی تکلیف طرح شده، با شکست مواجه می شود که نتواند سر و نگاهش را به سمت محلی که در حال آموزش به او است جهت دهد و یا در دنبال کردن دستورالعمل ها با شکست مواجه شود از طرف دیگر ادامة کار بر روی یک تکلیف معیّن، تعیین جهت نگاه و سر، حالت چهره ای مراقب و گوش به زنگ و اجرای دستورالعمل ها و موفقیت در عملکرد نشان دهندة رفتار توجه کودک است.
به هر حال وقتی کودک مبتلا به نقصان شدید توجه است این مشکل می تواند اثرات مخربی بر یادگیری او داشته باشد.
بهبود رفتار توجه کردن
آنچه ضروری است آموزش رفتار و توجه در یک فعالیت خاص، مانند توجه به خواندن یا هجی کردن، یا توجه به حرکات موجود در یک رقص و یا توجه به تکالیف یادگیری آشنا می باشد. از طرفی انتقال این رفتارهای توجهی به فعالیت های دیگر نیز از اهمیت خاصی برخوردار است هنگامی که رفتارهای توجه مناسب برای آموزش انتخاب شوند معلم باید تکنیک ها و راهبردهای آموزشی و لازم جهت افزایش انگیزه و افزایش توجه به تکالیف یادگیی موردنظر را بیابد.
راهبردهای آموزشی بهبود رفتار توجه کردن
1- بر روی توجه انتخابی محرک مربوط کار کنید:
بعضی کودکان در یادگیری خواندن به جای تمرکز بر روی توالی حروف یک کلمه، بر روی یک کلمه یا شکل آن متمرکز می شوند و به دلیل توجه به یک علامت غیرضروری در تکلیف یادگیری، حواس شان پرت می شود.
راهبردهای کمک به انتخاب محرک مربوط توسط کودکان:
الف) به کودک بگوید کدام محرک مهم است (مثلاً کودکان راهنمایی شوند که به توالی و ترکیب حروف موجود در کلمه آن طور که به طور صحیح خوانده می شوند، نگاه کنند.)
ب) تعداد محرک ها و پیچیدگی آن را کم کنیم (مثلاً معلم باید تعداد و تنوع مسائل ریاضی را کاهش دهد تا دشواری تکلیف کمتر شود)
ج) افزایش درجه شدت محرک مربوط (مثلاً اگر کودکی در بازشناسی و خواندن حروف مصوت کوتاه مشکلاتی دارد معلم می تواند حروف مصوت کوتاه را قرمز رنگ کند تا توجه کودک جلب شود).
2- استفاده از تازگی:
تازگی همراه با محرکی به کودک عرضه می شود که به آسانی توسط او کشف شود به طوریکه شکست را تجربه نکند یک چرتکه، شمارش گر و یا کامپیوتر کوچک دستی به جای کتاب حساب نمونه هایی از تازگی هستند.
3- به کار گرفتن حس لامسه و حرکت:
می توان با حس لامسه و ادراک حرکت توجه کودک را افزایش داد سیستم فرنالد مثال خوبی است از اینکه چطور حس لامسه و حرکت می تواند به کودک کمک کند تا به محرک بصری از طریق ترسیم طرح های حروف هنگامیکه در حال گفتن نام یا صدای آنهاست توجه کند.
4- مواد را در دسته های مشترک ارائه دهید:
کلمات هم خانواده در تکلیف خواندن و روش های انتقال، مثال هایی از محتویات یادگیری در مجموعه ها هستند.
5- استفاده از تجارب معنادار قبلی:
مثلاً در آموزش یک دانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری که هدف از آن بهبود درک مطلب او در کلاس ادبیات می باشد ممکن است ارتباط دادن محتوی خواندن با تجارب فرد و هیجاناتش مفید باشد.
6- طول مدت توجه را افزایش دهید:
در مورد آنچه که باید انجام شود، توضیح دقیق بدهید.
از یک زمان سنج استفاده کنید.
زمان تکلیف مورد نظر را به تدریج افزایش دهید.
تعداد کارهای متفرقه به کودک ارائه دهید.
افزایش طول مدت توجه را تقویت کنید.
7- در یک زمان واحد فقط از یک کانال حسی درخواست هایی داشته باشید:
مثلاً وقتی معلم صحبت می کند به کانال شنوایی کودک نیاز است چنانچه معلم بخواهد که کودک به چیزهایی که او می گوید گوش کند باید استفادة هر هدف بصری که هم نیاز به کانال شنوایی او داشته باشد خودداری کند پس از اتمام صحبتهای معلم می توان توجه کودک را از اهداف شنوایی به هدفهای بصری منتقل کرد.
مثال: دانش آموزی به مرکز مراجعه کرده که در درس املاء ضعف دارد و طی بررسی ها و انجام آزمون و کسلر، آزمون های غیررسمی (خواندن، دیکته) و آزمون تشخیص شنوایی مشخص شد که اختلال دیکته نویسی این دانش آموز به دقت و توجه او مربوط می شود این دانش آموز در نقطه گذاری حروف مشکل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
اختلال سلوک:
اختلال سلوک مجموعه ی پایداری از رفتارهایی است که با گذشت زمان شکل میگیرد و غالبا مشخصه ی آن پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است . اختلال سلوک با بسیاری از اختلالات دیگر از جمله اختلال نقص توجه_ بیش فعالی افسردگی و اختلالات یادگیری همراه است و علاوه بر آن با چندین عامل روانی_اجتماعی نظیر سطح پایین اجتماعی-اقتصادی روش تربیتی خشن وتنبیهی اختلافات خانوادگی فقدان نظارت مناسب والدین و فقدان کفایت اجتماعی ارتباط دارد .خطر ابتلا به اختلال سلوک در کودکانی که یکی از والدین حقیقی یا والد خوانده ی آنها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلاست یا یکی از برادران یا خواهران آنها مبتلا به اختلال سلوک است، بیشتر است. این اختلال همچنین در کودکانی که والدین آنها وابستگی به الکل، اختلالات خلقی، اسکیزوفزنی یا اختلال بیش فعالی همراه با عدم توجه یا اختلال سلوک داشته اند، شایع تر است. صرفنظر از تأثیرات وراثتی والدین بر کودکان که در این اختلال گزارش شده، بخش عمده ای از رفتارهای ضداجتماعی و مرتبط با اختلال سلوک و بزهکاری، ناشی از آموزش توسط پیام های کلامی و غیر کلامی والدین، خواهران و برادران است.
بر طبق ملاکهای DSM-IV-TRوجود سه رفتار اختصاص از 15 رفتار ذکر شده ضروری است که شامل موارد زیر است:
1-زورگویی وقلدری
2-تهدید کردن
3-ارعاب دیگران
4-بیرون ماندن از خانه علی رغم قدغن والدین
5-شروع قبل از سن 13 سالگی
DSM-IV-TR همچنین تصریح میکند که فرار از مدرسه باید قبل از 13 سالگی شروع شده باشد تا جزو نشانه های اختلال سلوک محسوب شود .این تشخیص را فقط زمانی میتوان برای افراد بالاتر از 18 سال به کار برد که واجد ملاکهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی نباشند.DSM-IV-TRنوع خفیفی از این اختلال را توصیف میکند که در آن معدودی از مشکلات رفتاری فراتر از حدی که برای تشخیص لازم است وجود دارند وهمچنین این مشکلات فقط منجر به آسیب جزیی دیگران میشوند .طبقDSM-IV-TRدر نوع شدید این اختلال مشکلات رفتاری فراوانی علاوه بر حداقل لازم برای تشخیص وجود دارد و یا مشکلات رفتاری موجب آسیب قابل ملاحظه به دیگران میشود.)کاپلان)
تاریخچه و طبقه:
روانشناسان روانپزشکان به طور سنتی اهمیت رفتارهای ضد اجتماعی کودکان و نوجوانان را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داده اند. اولین دیدگاه از تجربه بیماران بالینیبود که تصور میشد در شکل گیری شخصیت از نقص اساسی برخوردارند اصطلاح شخصیت جامعه ستیز در مورد خصوصیات بالینی این اختلال به کار گرفتهشد دومین دیدگاه از تجربه عالی درکار کردن با جوانان بزهکار ناشی شد تصور رایج چنین بود که اینگونه افراد با رفتار ضد اجتماعیخود در حال واکنش نشان دادن بهرویدادهای سخت زندگیوناگواری میباشند که در خانواده یا جامعه خویش تجربه کرده اند(ارلس1944).
هیلی(1926)پایه گذار وپدید آورنده اولین کلینیک دادگاه نوجوانان در شیکاگو وبوستون افراد بزهکار را به عنوان کسانی که دارای نقص"سرشت روانی" هستندتوصیف نمود.او بر اهمیت یافتن دو نقص فیزیکی و روانی بیماران تاکیدمی کرداین ترکیب نواقص عقیده او را که رفتار این گونه نوجوانان ناشی از طبیعت و وراثت است تصدیق مینمود.در همان زمان روانشناس انگلیسی برت(1952)رساله ای به یاد ماندنی منتشر نمود و تهاجمات چند گانه اجتماعی و بیولوژیکی را که باعث تقویت این نواقص میشدندشناسایی نمود اما او روی عامل وراثتی تاکید کمتری داشت.
کلکلی(1941)رساله ای تحت عنوان "نقاب سلامتی"منتشر نمود وتوضیحات بالینی مفصل و ارزیابی جامعی را در مورد افراد جامعه ستیز ارائه کرد وی این خصوصیات را به شرح ذیل عنوان نمود.
1-عدم وجود حس مسئولیت
2-امتناع از پذیرفتن انتقاد به خاطر انجام کارهای خلاف
3-عدم وجود حس شرم وحیا وندامت
4-دروغگویی و فریب
5-درس نگرفتن از تجربیات
6-خود محوری بارز
7-عدم بصیرت
8-افراط در نوشیدن الکل
9-انحرافات جنسی
10-هدف هدفگرایی که نتیجه آن اغتشاش در امور زندگی است.
وی همچنین به تاثیرات عوامل وراثتی و محیطی معتقد بود.
در حالیکه کلکلی سعی در طبقه بندی این اختلالات داشت متخصصین بالینی دیگرکه برروی کودکان کار میکردند تلاش داشتند تا منشا مجموعه نشانگان رفتاری را شناسایی کنندکه تصور میشود با" جامعه ستیزی"بزرگسالان در ارتباط است.یکی از موثرین این گروه
"جان باولبی"بود .او در یکی از مطالعات اولیه مربوط به پسر بچه های بزهکار سیستمی را ابلاغ کردکه از شش نوع تشکیل شده بود. در بین آنها خصوصیات بی عاطفی هیجان زد گی و افسردگی متداول بود این سیستم شبیه به طبقات اصلی اختلال سلوک بود که بعدا در ICD-10بوجود آمد.(سازمان بهداشت جهانی1992)
رابینز(1978)به رابطه متقاعدکنندهای بین مسایل رفتاری کودکان و نوجوانان و اختلال شخصیت ضداجتماعی دست یافت.این مطالعه مهم در نمونه های مختلف تکرار شد و یافته هایی که بدست آمد از قابل اطمینان ترین یافته های ممکن در روانپزشکی نوین بود.
این یافته ها جدی بودن و دیرینگی و طویل المدت بودن اختلالات ضد اجتماعی را ثابت کرد.
وقتی که این مسایل از کلینیک های متعلق به دادگاه به روی جامعه و زمینه های طبی حرکت نمودبه موازات پیشرفت اصول روانپریشی در اذهان روانپزشکان چشم اندازی بهتر وگسترده تر از نظریه های مربوط به"حقارت سرشتی"گردید و نظریات تشخیصی جدیدی ظهور کرد.ابتدا اختلال سلوک و سپس اختلال نافرمانی وارد "واژگان"روانپزشکی کودک شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری
موضوع : بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس در بین دانش اموزان دختر و پسر مقطع دبستان ( غیر انتفاعی و عادی )
فصل اول
مقدمه
طرح مساله
اهمیت پژوهشی
هدف پژوهشی
فرضیه تحقیق
تعریف عملیاتی
فصل دوم
ادبیات (مروری بر نظریات )
تاریخچه مفاهیم رفتار انطباقی (سازشی)
نعریف رفتار سازشی و ناسازگارانه
تعریف کودکان و نوجوانان ناسازگار
طبقه بندی و بررسی ویژگیهای مشکلات رفتاری
طبقه بندی کودکان و نوجوانان ناسازگار
عوامل موثر در پیدایش اختلالات روانی و ناسازگاری در کودکان
دیدگاههای سبب شناسی مشکلات رفتاری
علل مشکلات رفتاری
اختلاف یادگیری در کودکان
ناسازگاری کودکانی و نوجوانان بر حسب سن
چه رابطه ای بین اختلالهای رفتاری اولیه و مشکلات بعدی وجود دارد ( همه گیر شناسی)
عوامل روانی و اجتماعی ناسازگاری در کودکان
شناسایی و دخالت اولیه کودکان ناسازگار
چگونه به پرورش اعتماد به نفس در فرزندانمان کمک کنیم
آموزش درمانی