لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
[اختلال در خواندن]
ناتوانی های ادراکی
**************************
ناتوانی های ادراکی
تعریف
ناتوانی های ادراکی شامل نقایص موجود در هماهنگی بینایی- حرکتی، انحرافات بینایی، شنوایی و لامسه، ارتباطات فضایی و سایر متعلقات ادراکی می باشد.
با وجودی که رشته علمی ادراک سالهای متمادی مطالعه شده است، مسئله اختلالات ادراکی در کودکان هنوز هم به خوبی شناخته و فهمیده نشده است زیرا با زمینه هایی مثل حافظه، توجه، تفکر و زبان روابط و مرزهای همپوش دارد. در این مقاله ما تلاش خواهیم کرد به طرح و توصیف بعضی از عمومی ترین اختلالات ادراک بپردازیم.
نظریه های ادراکی- حرکتی
بیشترین تأکید در زمینه ی ناتوانی های یادگیری روی فعالیت های ادراکی- حرکتی بوده است. ادراک به عملیات روانشناختی برای کشف معنی یک احساس اطلاق می شود. ادراک، حرکات شنوایی، بینایی لامسه را سازماندهی، دارای ساختار و تعبیر و تفسیر می کند- کودکانی که ناتوانی ادراکی دارند معمولاً برای تعبیر و تفسیر و پیداکردن معنی محرک های محیطشان دچار مشکل می شوند (1980 Schiff).
از آنجا که اصطلاح «حرکت» به جابه جایی بدن اطلاق می شود وجود ناتوانی در تحول حرکتی می تواند باعث بروز مشکلات در یادگیری تکالیفی که به مهارت های حرکتی ظریف، هماهنگی دست- چشم و تعادل نیازمند هستند، گردد. (Crzhy 1967,7969)
این مشکلات می توانند حرکات را ضعیف کرده روی استفاده و کنترل ماهیچه ها اثر منفی بگذارند و یا می توانند باعث ضعیف در هماهنگی عملکرد حرکتی و ادراکی شوند.
انواع ناتوانی های ادراکی
ناتوانی های افتراقی (بینایی، شنوایی، لامسه، جنبشی، حس پوستی و شکل- پس زمینه)
مشکلات بندش (شنوایی، بینایی و ترکیب صداها)
ناتوانی های بینایی- حرکتی (جانبی شدن، جهت یابی، آگاهی از چپ- راست، هماهنگی بینایی- حرکتی)
مشکلات سرعت ادراکی (بینایی- شنوایی)
ناتوانی های زنجیره سازی
مشکلاتی در مورد وجوه ادراکی
در جا ماندگی
ناتوانی های افتراقی
افتراق فرآیندی است که به وسیله آن انسان به شباهت ها و تفاوت های میان محرک های مربوط به هم واقف می شود. بازشناسی تفاوت ها میان چیزهای دیده شده نظیر حروف یا ترتیبات زنجیره ای، میان تفاوت های آوایی در لغات یا بین اشکالی که به فعالیت ها معنی می دهند. در یادگیری برای فهم و استفاده از کلام شفاهی، خواندن، نوشتن، محاسبه ی مسائل ریاضی، هجی کردن و یا تحویل مهارت های حرکتی، کودکان باید قادر باشند تفاوت های بین آنچه دیده اند، شنیده اند لمس کرده اند یا چشیده و احساس کرده اند را تمیز دهند.
ناتوانی های افتراقی می توانند به شش گروه اصلی طبقه بندی شوند:
1- ناتوانی های افتراقی بینایی: برای درک تفاوت ها بین دو یا چند محرک بینایی نظیر حروف (آ و ب) یا (میخ و سیخ) ناتوان است.
2- ناتوانی های افتراق شنوایی: در کشف تفاوت ها یا مشابهت های بین اصوات صدادار و بی صدا و پایین سیلاب ها یا لغات و در نتیجه فهم زبان شناسی و زبان بیانی و خواندن دچار مشکل هستند.
3- ناتوانی های افتراق لمسی: برای انجام تکالیفی که نیازمند حساسیت لامسه هستند دچار مشکل می شوند تکالیفی مثل (بستن دکمه، نوشتن، استفاده از کارد، چنگال و قاشق).
4- ناتوانیهای افتراق حس جنبشی: اختلالات موجود در افتراق جنبشی باعث اختلال در پس خوراند حسی بدن می شود که نتیجه آن پیداشدن مشکل یادگیری الگوهای حرکتی و بطور کلی در کنترل حرکات بدن خواهد شد. افتراق سی جنبشی برای یادگیری مهارتهای پیشرفته نظیر نوشتن، رقصیدن، دوچرخه سواری و سایر فعالیت ورزشی بسیار مهم است.
5- ناتوانی های افتراق بساوشی: افتراقی بساوشی به درون داد تحریکات لمس و حرکت اطلاق می شود. کودکانی که ناتوانی های لمس و حرکت دارند مشکلات بزرگی برای اجرا و انجام تکالیف حرکتی ظریفی نظیر نوشتن، دستکاری کردن ابزار و وسایل و یادگیری مهارت های انجام حرکت خواهند داشت.
6- ناتوانی های افتراق شکل- پس زمینه: کودک برای تمرکز پیدا کردن روی یک محرک یا انتخاب محرکات بینایی، شنوایی و بساوشی (شکل) در حضور یک محرک رقیب (پس زمینه) مشکل دارد. مثال: برای گوش کردن به صدا و درس معلم (شکل) وقتی که در کلاس یا زمین بازی مدرسه سروصدا هست (پس زمینه) مشکل خواهد داشت.
ناتوانیهای بندش
بندش به بازشناسی یک کلیت هنگامی که یک یا چند قسمت آن کلیت غایب هستند اطلاق می شود. شارپ (Shzrp) در 1972 در آزمایشی دریافت کودکانی که از نظر سرعت خواندن برتر هستند در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
اختلال در دیکته
(دقت و توجه در نقطه گذاری و سرکش)
*******************************
ناتوانی های توجهی
یکی از فراوان ترین مشکلات در میان کودکان که موجب کاهش کارایی آنان در مدرسه می گردد فقدان توجه است مشاهدات نشان می دهد که هنگامی کودک در تمرکز بر روی تکلیف طرح شده، با شکست مواجه می شود که نتواند سر و نگاهش را به سمت محلی که در حال آموزش به او است جهت دهد و یا در دنبال کردن دستورالعمل ها با شکست مواجه شود از طرف دیگر ادامة کار بر روی یک تکلیف معیّن، تعیین جهت نگاه و سر، حالت چهره ای مراقب و گوش به زنگ و اجرای دستورالعمل ها و موفقیت در عملکرد نشان دهندة رفتار توجه کودک است.
به هر حال وقتی کودک مبتلا به نقصان شدید توجه است این مشکل می تواند اثرات مخربی بر یادگیری او داشته باشد.
بهبود رفتار توجه کردن
آنچه ضروری است آموزش رفتار و توجه در یک فعالیت خاص، مانند توجه به خواندن یا هجی کردن، یا توجه به حرکات موجود در یک رقص و یا توجه به تکالیف یادگیری آشنا می باشد. از طرفی انتقال این رفتارهای توجهی به فعالیت های دیگر نیز از اهمیت خاصی برخوردار است هنگامی که رفتارهای توجه مناسب برای آموزش انتخاب شوند معلم باید تکنیک ها و راهبردهای آموزشی و لازم جهت افزایش انگیزه و افزایش توجه به تکالیف یادگیی موردنظر را بیابد.
راهبردهای آموزشی بهبود رفتار توجه کردن
1- بر روی توجه انتخابی محرک مربوط کار کنید:
بعضی کودکان در یادگیری خواندن به جای تمرکز بر روی توالی حروف یک کلمه، بر روی یک کلمه یا شکل آن متمرکز می شوند و به دلیل توجه به یک علامت غیرضروری در تکلیف یادگیری، حواس شان پرت می شود.
راهبردهای کمک به انتخاب محرک مربوط توسط کودکان:
الف) به کودک بگوید کدام محرک مهم است (مثلاً کودکان راهنمایی شوند که به توالی و ترکیب حروف موجود در کلمه آن طور که به طور صحیح خوانده می شوند، نگاه کنند.)
ب) تعداد محرک ها و پیچیدگی آن را کم کنیم (مثلاً معلم باید تعداد و تنوع مسائل ریاضی را کاهش دهد تا دشواری تکلیف کمتر شود)
ج) افزایش درجه شدت محرک مربوط (مثلاً اگر کودکی در بازشناسی و خواندن حروف مصوت کوتاه مشکلاتی دارد معلم می تواند حروف مصوت کوتاه را قرمز رنگ کند تا توجه کودک جلب شود).
2- استفاده از تازگی:
تازگی همراه با محرکی به کودک عرضه می شود که به آسانی توسط او کشف شود به طوریکه شکست را تجربه نکند یک چرتکه، شمارش گر و یا کامپیوتر کوچک دستی به جای کتاب حساب نمونه هایی از تازگی هستند.
3- به کار گرفتن حس لامسه و حرکت:
می توان با حس لامسه و ادراک حرکت توجه کودک را افزایش داد سیستم فرنالد مثال خوبی است از اینکه چطور حس لامسه و حرکت می تواند به کودک کمک کند تا به محرک بصری از طریق ترسیم طرح های حروف هنگامیکه در حال گفتن نام یا صدای آنهاست توجه کند.
4- مواد را در دسته های مشترک ارائه دهید:
کلمات هم خانواده در تکلیف خواندن و روش های انتقال، مثال هایی از محتویات یادگیری در مجموعه ها هستند.
5- استفاده از تجارب معنادار قبلی:
مثلاً در آموزش یک دانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری که هدف از آن بهبود درک مطلب او در کلاس ادبیات می باشد ممکن است ارتباط دادن محتوی خواندن با تجارب فرد و هیجاناتش مفید باشد.
6- طول مدت توجه را افزایش دهید:
در مورد آنچه که باید انجام شود، توضیح دقیق بدهید.
از یک زمان سنج استفاده کنید.
زمان تکلیف مورد نظر را به تدریج افزایش دهید.
تعداد کارهای متفرقه به کودک ارائه دهید.
افزایش طول مدت توجه را تقویت کنید.
7- در یک زمان واحد فقط از یک کانال حسی درخواست هایی داشته باشید:
مثلاً وقتی معلم صحبت می کند به کانال شنوایی کودک نیاز است چنانچه معلم بخواهد که کودک به چیزهایی که او می گوید گوش کند باید استفادة هر هدف بصری که هم نیاز به کانال شنوایی او داشته باشد خودداری کند پس از اتمام صحبتهای معلم می توان توجه کودک را از اهداف شنوایی به هدفهای بصری منتقل کرد.
مثال: دانش آموزی به مرکز مراجعه کرده که در درس املاء ضعف دارد و طی بررسی ها و انجام آزمون و کسلر، آزمون های غیررسمی (خواندن، دیکته) و آزمون تشخیص شنوایی مشخص شد که اختلال دیکته نویسی این دانش آموز به دقت و توجه او مربوط می شود این دانش آموز در نقطه گذاری حروف مشکل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
اختلال سلوک:
اختلال سلوک مجموعه ی پایداری از رفتارهایی است که با گذشت زمان شکل میگیرد و غالبا مشخصه ی آن پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است . اختلال سلوک با بسیاری از اختلالات دیگر از جمله اختلال نقص توجه_ بیش فعالی افسردگی و اختلالات یادگیری همراه است و علاوه بر آن با چندین عامل روانی_اجتماعی نظیر سطح پایین اجتماعی-اقتصادی روش تربیتی خشن وتنبیهی اختلافات خانوادگی فقدان نظارت مناسب والدین و فقدان کفایت اجتماعی ارتباط دارد .خطر ابتلا به اختلال سلوک در کودکانی که یکی از والدین حقیقی یا والد خوانده ی آنها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلاست یا یکی از برادران یا خواهران آنها مبتلا به اختلال سلوک است، بیشتر است. این اختلال همچنین در کودکانی که والدین آنها وابستگی به الکل، اختلالات خلقی، اسکیزوفزنی یا اختلال بیش فعالی همراه با عدم توجه یا اختلال سلوک داشته اند، شایع تر است. صرفنظر از تأثیرات وراثتی والدین بر کودکان که در این اختلال گزارش شده، بخش عمده ای از رفتارهای ضداجتماعی و مرتبط با اختلال سلوک و بزهکاری، ناشی از آموزش توسط پیام های کلامی و غیر کلامی والدین، خواهران و برادران است.
بر طبق ملاکهای DSM-IV-TRوجود سه رفتار اختصاص از 15 رفتار ذکر شده ضروری است که شامل موارد زیر است:
1-زورگویی وقلدری
2-تهدید کردن
3-ارعاب دیگران
4-بیرون ماندن از خانه علی رغم قدغن والدین
5-شروع قبل از سن 13 سالگی
DSM-IV-TR همچنین تصریح میکند که فرار از مدرسه باید قبل از 13 سالگی شروع شده باشد تا جزو نشانه های اختلال سلوک محسوب شود .این تشخیص را فقط زمانی میتوان برای افراد بالاتر از 18 سال به کار برد که واجد ملاکهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی نباشند.DSM-IV-TRنوع خفیفی از این اختلال را توصیف میکند که در آن معدودی از مشکلات رفتاری فراتر از حدی که برای تشخیص لازم است وجود دارند وهمچنین این مشکلات فقط منجر به آسیب جزیی دیگران میشوند .طبقDSM-IV-TRدر نوع شدید این اختلال مشکلات رفتاری فراوانی علاوه بر حداقل لازم برای تشخیص وجود دارد و یا مشکلات رفتاری موجب آسیب قابل ملاحظه به دیگران میشود.)کاپلان)
تاریخچه و طبقه:
روانشناسان روانپزشکان به طور سنتی اهمیت رفتارهای ضد اجتماعی کودکان و نوجوانان را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داده اند. اولین دیدگاه از تجربه بیماران بالینیبود که تصور میشد در شکل گیری شخصیت از نقص اساسی برخوردارند اصطلاح شخصیت جامعه ستیز در مورد خصوصیات بالینی این اختلال به کار گرفتهشد دومین دیدگاه از تجربه عالی درکار کردن با جوانان بزهکار ناشی شد تصور رایج چنین بود که اینگونه افراد با رفتار ضد اجتماعیخود در حال واکنش نشان دادن بهرویدادهای سخت زندگیوناگواری میباشند که در خانواده یا جامعه خویش تجربه کرده اند(ارلس1944).
هیلی(1926)پایه گذار وپدید آورنده اولین کلینیک دادگاه نوجوانان در شیکاگو وبوستون افراد بزهکار را به عنوان کسانی که دارای نقص"سرشت روانی" هستندتوصیف نمود.او بر اهمیت یافتن دو نقص فیزیکی و روانی بیماران تاکیدمی کرداین ترکیب نواقص عقیده او را که رفتار این گونه نوجوانان ناشی از طبیعت و وراثت است تصدیق مینمود.در همان زمان روانشناس انگلیسی برت(1952)رساله ای به یاد ماندنی منتشر نمود و تهاجمات چند گانه اجتماعی و بیولوژیکی را که باعث تقویت این نواقص میشدندشناسایی نمود اما او روی عامل وراثتی تاکید کمتری داشت.
کلکلی(1941)رساله ای تحت عنوان "نقاب سلامتی"منتشر نمود وتوضیحات بالینی مفصل و ارزیابی جامعی را در مورد افراد جامعه ستیز ارائه کرد وی این خصوصیات را به شرح ذیل عنوان نمود.
1-عدم وجود حس مسئولیت
2-امتناع از پذیرفتن انتقاد به خاطر انجام کارهای خلاف
3-عدم وجود حس شرم وحیا وندامت
4-دروغگویی و فریب
5-درس نگرفتن از تجربیات
6-خود محوری بارز
7-عدم بصیرت
8-افراط در نوشیدن الکل
9-انحرافات جنسی
10-هدف هدفگرایی که نتیجه آن اغتشاش در امور زندگی است.
وی همچنین به تاثیرات عوامل وراثتی و محیطی معتقد بود.
در حالیکه کلکلی سعی در طبقه بندی این اختلالات داشت متخصصین بالینی دیگرکه برروی کودکان کار میکردند تلاش داشتند تا منشا مجموعه نشانگان رفتاری را شناسایی کنندکه تصور میشود با" جامعه ستیزی"بزرگسالان در ارتباط است.یکی از موثرین این گروه
"جان باولبی"بود .او در یکی از مطالعات اولیه مربوط به پسر بچه های بزهکار سیستمی را ابلاغ کردکه از شش نوع تشکیل شده بود. در بین آنها خصوصیات بی عاطفی هیجان زد گی و افسردگی متداول بود این سیستم شبیه به طبقات اصلی اختلال سلوک بود که بعدا در ICD-10بوجود آمد.(سازمان بهداشت جهانی1992)
رابینز(1978)به رابطه متقاعدکنندهای بین مسایل رفتاری کودکان و نوجوانان و اختلال شخصیت ضداجتماعی دست یافت.این مطالعه مهم در نمونه های مختلف تکرار شد و یافته هایی که بدست آمد از قابل اطمینان ترین یافته های ممکن در روانپزشکی نوین بود.
این یافته ها جدی بودن و دیرینگی و طویل المدت بودن اختلالات ضد اجتماعی را ثابت کرد.
وقتی که این مسایل از کلینیک های متعلق به دادگاه به روی جامعه و زمینه های طبی حرکت نمودبه موازات پیشرفت اصول روانپریشی در اذهان روانپزشکان چشم اندازی بهتر وگسترده تر از نظریه های مربوط به"حقارت سرشتی"گردید و نظریات تشخیصی جدیدی ظهور کرد.ابتدا اختلال سلوک و سپس اختلال نافرمانی وارد "واژگان"روانپزشکی کودک شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
طبقه بندی به عنوان مبتلا به اختلال هویت جنسی با ویژگی های فوق الذکر نمی باشند(جدول 2-22). سه نمونه در DSM-IV-TR ذکر شده است: افراد مبتلا به اختلالات دو جنسیتی و ملال جنسیتی؛ بالغین مبتلا به رفتار مدل پوشی موقتی وابسته به استرس؛ افرادی که اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل دارند.
جدول 2-22:
ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال هویت جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است
این طبقه برای گروهی از اختلالات هویت جنسی است که واجد ملاک های اختلالات هویت جنسی نمی باشند. نمونه های آن عبارتند از:
1) اختلالات دو جنسیتی(مثل سندرم عدم حساسیت آندروژنی یا هیپرپلازی مادرزادی آدرئال) همراه با ملال جنسیتی(gender dysphoria)
2) رفتار مبدل پوشی وابسته به استرس موقتی.
3) اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل.
اختلالات دو جنسی: اختلالات دو جنسی شامل انواعی از سندرم ها هستند که افرادی با جنبه های تشریحی و فیزیولوژیکی بارز جنس مقابل به وجود می آورند.
سندرم تورنر: در سندرم تورنر(Turner's syndrome)(شکل 1-21) یکی از کروموزوم های جنسی افتاده است(XO). نتیجه فقدان(آژنزی) یا رشد جزئی(دیس ژنری) گونادها است، هورمون جنسی مهمی، زنانه یا مردانه، در زندگی جنینی و پس از تولد تولید نمی شود. بنابراین نسوج جنسی در حالت سکون نسجی زنانه باقی می مانند. چون کروموزوم X دوم، که به نظر می رسد مسئول زنانگی کامل است وجود ندارد، این دخترها ساختمان تشریحی جنسی ناقص دارند، فاقد استروژن کافی هستند، و بدون درمان خصوصیات جنسی ثانوی پیدا نمی کنند، غالبا نشانه های دیگری نیز وجود دارد، مثل گردن پرده دار، پایین بودن خط رویش مو، قامت کوتاه و کوبیتوس و الگوس. نوزاد با آلت تناسلی خارجی به ظاهر طبیعی متولد می شود و به همین جهت بدون تردید به جنس ماده منسوب و به همین نقش پرورش می یابد. تمام این کودکان به دختران ناهمجنس گرای معمولی تبدیل می گردند. معهذا، در مورد نازائی و فقدات صفات جنسی ثانوی به توجه طبی بعدی نیاز پیدا می کنند.
شکل 1-22
تصویر کودکی مبتلا به سندرم تورنر. خصوصیات عمده عبارتند از گردن پرده دار، قامت کوتاه، سینه پهن و فقدان بالیدگی جنسی.
سندرم کلاین فلتر: شخص مبتلا به سندرم کلاین فلتر(Klinefelter's syndrome) ساختمان جنسی مردانه، تحت تاثیر کروموزوم Y دارد، اما این اثر با وجود کروموزوم X دوم تضعیف می شود. این افراد هر چند با بیضه و آلت رجولیت نیز ممکن است کوچک باشد. در نوجوانی، بعضی از این بیماران، برجستگی پستان و سایر خصوصیات جسمی زنانه پیدا می کنند. میل جنسی آن ها معمولا ضعیف است. پرورش و انتساب جنسی باید به پیدایش احساس واضح مردی منجر شود. اما، چنین بیمارانی غالبا دچار اختلالات هویت جنسی، از وارونگی کامل، مثل ترانس سکسوالیسم، تا میل متناوب برای پوشیدن لباس زنانه می باشند. در نتیجه کاهش تولید آندروژن، حالت هیپوگونادال جنینی در بعضی از بیماران سازمان سلسله اعصاب مرکزی را که باید زمینه ساز رفتار مردانه باشد، تکمیل نکرده است. در واقع، در بسیاری از این بیماران، گستره وسیعی از بسیکوپاتولوژی وجود دارد که حدود آن از بی ثباتی هیجانی تا عقب ماندگی ذهنی فرق می کند.
هیپرپلازی آدرنال ویسریلیزان مادرزادی(سندرم آدرنوژنیتال):
هیپرپلازی آدرنال ویریلیزان مادرزادی از زیادی آندروژن موثر بر جنین پره ناتال ناشی می گردد. وقتی این حالت در جنس مونث روی دهد، زیادی آندروژن های آدرنال جنینی از غده فوق کلیوی، موجب مردانه شدن آلت تناسلی خارجی، از عظم خفیف کلیتوریس گرفته تا آلت تناسلی خارجی که به کیسه بیضه، بیضه، و آلت رجولیت طبیعی شباهن دارد، می گردد.
-A هرمافرودیسم کاذب مونث ناشی از هیپرپلازی آدرنال مادرزادی
-B به رشد پستان 6 ماه پس از درمان با کورتیزون توجه کنید؛ قاعدگی طبیعی ظرف چند ماه آغاز شد.
-C به بزرگ شدن کلیتوریس و سینوس اوروژنیتال توجه کنید.
اما پشت این آلت تناسلی خارجی رحم و مهبل پنهان است.(شکل 2-22) این بیماران از سایر لحاظ شبیه زن های طبیعی هستند. هنگام تولد، اگر آلت تناسلی شبیه آلت مردانه باشد، طفل به جنس مذکر منسوب شده و به همین ترتیب تربیت می شود، نتیجه احساس واضح مردی و مردانگی معمولی است. اما، اگر کودک دختر شناخته شده و به این صورت پرورش یابد، احساس زن بودن و زنانگی پدید خواهد آمد. اگر والدین در منسوب ساختن نوزاد به یک جنس مردد و بمانند هویت هر ما فرودیتی ظاهر خواهد شد. هویت جنسی حاصل بازتاب روش تربیتی است. آنروژن ها ممکن است به تعیین رفتار کمک کنند. کودکانی که بدون ابهام به عنوان دختر پرورش یافته اند در مقایسه با گروه شاهد رفتار پسرانه تری دارند. اکثر دخترها غالبا گرایش غیرهمجنس گرا دارند. برخی نیز تعارض های هویت جنسی دارند.
هرمافرودیسم کاذب: نوزادان مبتلا به این اختلال ممکن است با آلت تناسلی مبهم و نامشخص متولد شوند، که یکی از فوریت های مامائی است. چون انتساب جنس، معین کننده هویت جنسی چنین نوزادانی خواهد بود. هرمافرودیسم کاذب مردانه تمایز تمایز ناقص آلت تناسلی خارجی است، حتی اگر کروموزوم Y وجود داشته باشد. بیضه ها موجودند اما رشد نکرده اند. هرمافرودیسم کاذب زنانه عبارتست از مردانه شدن آلت تناسلی خارجی در فردی که XX است و شایعترین علت آن سندرم آدرنوژنیتال است که فوقا ذکر شد. شکل 3-22 یک زن فتوتیپیک را با کاریوتیپ XY نشان می دهد.
هر مافرودیسم واقعی با وجود تخمدان و بیضه در یک فرد مشخص است. اختلالی نادر است(شکل 4-22).
سندرم عدم حساسیت آندروژنی- سندرم عدم حساسیت آندروژنی(androgen insensivity syndrome) اختلالی مادرزادی با صفت وابسته به X مغلوب- که سندرم تانیت بیضه ای نیز نامیده می شود- از عدم حساسیت نسوج هدف در مقابل آندروژن ناشی می گردد. نسوج جنینی، ناتوان از واکنش، در حالت سکون نسجی زنانه باقی مانده و سلسله واکنش، در حالت سکون نسجی زنانه باقی مانده و سلسله اعصاب مرکزی خود را برای مردانگی سازمان نمی دهد. نوزاد به هنگام تولد دختر بچه ای معمولی به نظر می رسد اما بعدها معلوم می گردد که بیضه های کریپتورکیدی دارد، که تولید تستسترون کرده اما بر نسوج هدف تاثیر نمی گذارد، اعضاء تناسلی داخلی و مهیل نیز یا بسیار کوچک است یا وجود ندارد. صفات جنسی ثانوی در سن بلوغ، زنانه هستند چون مقادیر کم اما کافی استروژن از بیضه ها ترشح می گردد. چنین بیمارانی بدون استثناء خود را زن می پندارند و رفتار زنانه دارند.
شکل 3-22
مجرای مهبلی طبیعی و بزرگی کلیتوریس وجود داشت. در لاپاراتومی گونادهای دیسژنتیک و رحمی با لوله های فالوپ مشاهده شد. در درمان دوره ای با استروژن- پروژسترون، قاعدگی با فواصل عادی شروع شد، رشد پستان ها در نتیجه درمان حاصل شد.
مبدل پوشی(Cross-dressing): DSM-IV-TR مبدل پوشی- یعنی ملبس شدن به لباس جنس مقابل را- اگر گذرا و مربوط به استرس باشد اختلال هویت جنسی طبقه بندی می کند، اگر اختلال وابسته به استرس نباشد، افراد مبدل پوش مبتلا به یادگار خواهی با مبدل پوشی(transvestice fetishism) شناخته می شوند، که در DSM-IV-TR به عنوان پارافیلیا طبقه بندی شده است. ویژگی اساسی یادگار خواهی با مدل پوشی این است که ایجاد انگیزش می کند. مبدل پوشی وابسته به استرس گاهی ممکن است تحریک جنسی بوجود آورد، اما در بیمار تنش و اضطراب را کاهش می دهد. بیمار ممکن است تخیلات مبدل پوشی داشته باشد، اما در مواقع استرس به کنش نمائی آن ها می پردازند. اکثر مردهای بالغ مبدل پوش، تخیلات زن بودن، به طور کامل یا نسبی دارند.
شکل 4-22
هر مافرودیت واقعی. تخمدان شکمی و بیضه داخل اسکروتوم در بیوسی ساختمان های گونادال مشاهده شد. قاعدگی هر ماه از سینوس اورژنیتال روی می داد. -A به ژینکوماستی توجه کنید. -B سیستوگرام و اوتر و سالپنگوگرام منافذ جداگانه برای رحم و مجرای واژینال نشان داد.
مبدل پوشی معمولا ترانس و سیستم(transvestism) و شخص مبتلا به آن transvestism نامیده می شود. هر چند این اصطلاحات در DSM-IV-TR بکار برده نشده اند، کاربرد روزمره دارند.
طیف پدیده مبدل پوشی از پوشیدن گاه بگاه لباس زنانه تا همانند سازی وسیع زنانه در مردها و همانند سازی مردانه در زن ها و درآمیختن با خرده فرهنگ مبدل پوش ها گسترده است. در اینجا پوشیدن بیش از یک قطعه لباس جنس مقابل مطرح است و ممکن است بیمار کاملا مبلس به لباس طرف مقابل بشود. بسته به ادا و اطوار، ریخت اندام، و مهارت مبدل پوشی، میزان شباهت مبدل پوش به جنس مقابل فرق می کند. بدون مبدل پوشی این افراد عضو معمولی جنس منصوب شده به نظر می رسند. مبدل پوشی ممکن است با پارافیلیاها، نظیر سادیسم جنسی، مازوخیسم جنسی، یا بچه بازی همراه باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
[اختلال در دیکته]
دقت، توجه و حساسیت شنیداری
تعریف اختلال در توجه (ADD)
کودکی مبتلا به ADD تلقی می گردد که دارای علائمی از بی توجهی مانند: ناتوانی در به انجام رسانیدن کارهایی که شروع کرده، ناکامی در گوش کردن (عدم درک صحیح از مطالب به صورت شنیداری)، حواسپرتی، مشکل در تمرکز و بازماندن از فعالیت های مربوط به یک بازی، و رفتار تکانه ای نظیر: (عمل بدون تفکر، مرتباً از کاری به کار دیگر پرداختن، مشکل در سازماندهی، نیاز به مراقب، مرتباً از کلاس خارج شدن و ناتوانی در یک جا ماندن) باشد.
اختلال نقص در (ADD)
اختلال نقص در توجه یکی از مواردی است که در اغلب ناتوانی های یادگیری همراه و یا بدون پرفعالیتی دیده می شود. در سومین راهنمای تشخیص و آماری بیماری روانی (DSMIII) (انجمن روان پزشکی آمریکا 1980) از اختلال نقص در توجه (ADD) اصطلاحاً به عنوان کمبود نامناسب توجه مربوط به رشد (بی توجهی) همراه با ضعف در کنترل کتانه ها یاد شده است. کودکی که مبتلا به این اختلال می باشد اصولاً علائمی از بی ثباتی در توانایی های شناختی مربوط به تکالیف تحصیلی و عملکرد متغیر را از خود نشان می دهد که اغلب موجب پریشانی معلم، والدین و حتی خود کودک می شود.
مطالب (DSMIII) به منظور تشخیص اختلال نقص در توجه می بایستی کودک ملاکهای بی توجهی (نظیر شکست در به انجام رسانیدن کارهایی که شروع کرده، شکست در گوش کردن، حواسپرتی، مشکل در تمرکز یا دقت در انجام یک بازی) و تکانش (از قبیل انجام اعمال قبل از تفکر، از کاری به کار دیگر پرداختن، مشکل در سازماندهی، نیاز به کنترل کننده، فریادهای ناگهانی در کلاس، مشکل در منتظر ماندن) را داشته باشد.
برای تشخیص ADD همراه با پرفعالیتی، می بایستی کودک علاوه بر حواسپرتی و علائم کنترل ضعف تکانه ها، فعالیت حرکتی زیاد را نیز داشته باشد. فعالیت حرکتی زیاد ممکن است به صورت مشکل در یک جا نشستن یا مشکل در یک جا ماندن، راه رفتن و دویدن زیاد و راه رفتن در خواب مشاهده شود.
در بررسی روانشناختی هنگامی می توان الگویی از حواسپرتی مفرط را مطرح کرد که کودک در خرده آزمون های محاسبه عددی، فراخنای اعداد و رمزنویسی در آزمون Wisc-R و نیز در خرده آزمون های پنجره جادویی، شناخت صورت ها، حرکات دست، یادآوری اعداد، ترتیب کلمات و حافظه فضایی مربوط به آزمون K-ABC، نمرات پایینی به دست آورد.
معیار واحدی که بتوان با آن وجود یا عدم وجود ADD را ثابت کرد وجود ندارد. بلکه فقط بوسیله گردآوری اطلاعات از منابع مختلف است که می توان به تشخیص دست یافت و البته به این تشخیص هم نمی توان صددرصد اطمینان داشت. با توجه به اینکه موضوع موردنظر تکانه ای و فراخنای توجه کودک در منزل و مدرسه می باشد متخصصین گروه میان رشته ای می بایستی ارزش بیشتری برای گزارش های معلمین و والدین نسبت به مشاهدات خود در حین آزمون قائل شوند.
بسیاری از کودکانی که در زمینه های اصلی تحصیلی (خواندن، ریاضیات، زبان نوشتاری) دارای مهارت های برتر هستند ممکن است در مدرسه عملکرد ضعیف داشته باشند. علت آن را می توان ناشی از ناتوانی کودک در نشستن پشت میز، کامل کردن تکالیف و سازماندهی شخصی دانست.
برخی از ویژگی های کودکان مبتلا به (ADD)
مشکل در مهارتهای مطالعه یا مهارتهای سازماندهی
کودکان مبتلا به ADD اغلب علائمی از مشکل در مهارت های مطالعه یا مهارتهای سازماندهی از خود نشان می دهند. تشخیص ADD منابع اصلی و اولیه برای جمع آوری اطلاعات جهت شناسایی مشکلات مطالعه و مهارت های سازماندهی، شامل معلمین، والدین و گاهی خود دانش آموز می باشد. پاسخ والدین، معلمین و خود کودک به سئوالاتی در مورد چگونگی انجام تکالیف (شامل میزان تکلیف، زمانی که برای کامل کردن تکالیف صرف می شود، نیاز کودک به وجود یک کنترل کننده)، دلایل کمی نمرات (ناشی از پایین بودن میزان آمادگی در امتحانها، شکست در تکمیل یا انجام تکالیف در منزل یا تکالیف کلاسی و غیبت از کلاس) و نیاز کودک به نظارت در مدرسه و منزل به منظور اثبات وجود مشکل در مهارتهای مطالعه و مهارتهای سازماندهی دارای اهمیت بسزایی می باشد. لازم به ذکر است که با بزرگتر شدن کودک و انتظار مسئولیت پذیری بیشتر از وی، مشکلات مربوط به مطالعه و سازماندهی شدیدتر می گردد.
کند نویسی و عدم کفایت در نوشتن
با آنکه مشکلات زبان نوشتاری معمولاً در تشخیص ناتوانی یادگیری مورد توجه قرار می گیرد، ولی بسیاری از آزمون هایی که توانایی های مربوط به این زمینه را ارزیابی می کنند، صرفاً به هجی کردن و مکانیسمهای نوشتن (از قبیل: نقطه گذاری، دستور زبان، نوشتن با حروف بزرگ و استفاده از کلمات) توجه دارند. اصولاً کفایت و سرعت در دست نویسی به میزان قابل توجهی به مهارتهای حرکتی ظریف یا یکپارچگی دیداری، حرکتی بستگی دارد. در صورت امکان می بایستی از معلم راجع به علل کندنویسی یا عدم تکمیل تکالیف (مواردی نظیر رویاهای روزانه، توجه بیش از اندازه به مراحل و جزئیات تکلیف، ناتوانی در پیگیری دستورات و مشکل در رونویسی از روی تخته) سئوالاتی پرسیده می شود.