لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اخلاق و اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
اهمیت اخلاق در اسلام
مکتب ها به تناسب وسعت یا محدودیت خود تعالیم و دیگاههائی را عرضه میکنند که بر اساس وعده آنها اگر مورد رعایت و عمل قرار گیرند موجبات سعادت عاملان به آن را فراهم میسازند. مکتب الهی اسلام در همه زمینه ها از جمله اخلاق دارای دیدگاههائی وسیع است که بر اساس وعده الهی و هم بر اساس تجارب و عمل , اجرای از اهم مسائل و مساله تزکیه نفس وتخلق به اخلاق حمیده از عوامل سعادت ذکر شده است .(سوره شمس آیه 9)
در اسلام قیمت و ارزش مرد روی اخلاق و سجایای ارزنده او سنجیده میشود و در اهمیت آن همین بس که امام صادق (ع) فرمود: اگر به تو اعلام گردد که از عمرت بیش از دو روز باقی نمانده است , روز اول را به اخلاق و ادب اختصاص ده تا از آن برای مرگت استفاده کنی . و هم بنا بگفته استاد ابوالاعلی مودودی: اگر از من بخواهند تمام فلسفه دین اسلام را در دو کلمه خلاصه کنم میگویم ثبات اخلاق . و این اهمیت اخلاق را در اسلام نشان میدهد.
اخلاق , راز بعثت
آیات متعدد قرآن و روایات اسلامی نشان میدهند که از اهداف مهم بعثت ابنیاء و حتی راز بعثت پیامبر ما هدایت مردم و تهذیب اخلاق آنهاست . حدیث معروف نبوی را همه شنیده ایم که فرمود بعثت لاتمم مکارم الاخلاق من مبعوث شده ام که مکرمت های اخلاق را به اتمام و تکمیل رسانم و عملا دید ه ایم که رسول خدا در زندگی روزمره , در معاشرتها و برخوردها , در موضعگیری ها در قبال وقایع وجریانات , حتی در جنگها وستیزها الگوی اخلاق و یا قرآنی متحرک بود بگفته بزرگ مردی در تعالیم اخلاقی محمد (ص) همین کافی است که فرمود: احسن الناس ایمانا احسنهم خلقا: بهترین مردم در جنبه ایمان آنکسی است که در اخلاق بهترین باشد. و در اخلاقی بودن او همین بس که در فتح مکه همه مشرکان وزجردهنگان خود را بخشید و آنها را آزاد و رها اعلام فرمود.
انبیاء و در راس آنها پیامبر ما برای تعلیم حکمت , اجرای قانون الهی و نتفیذ آن در جامعه مبعوث شده اند ولی آنان مقدم بر تعلیم حکمت و تنفیذ قانون کوشیدند که مردم را آدم کنند و این امر از راه اخلاق . خلقیات در اسلام بر اساس روایات و هم بر مبنای دسته بندیهائی که بزرگان ما با توجه به روایات اخلاقی انجام داده اند مجموعه مباحث اخلاقی و آنچه که تحت عنوان خلقیات در اسلام ذکر میشوند شامل دو دسته اند: محاسن اخلاقی که برای حسن روابط اجتماعی , جلب منافع عموم , بهبود و امنیت حیات جمعی مطرحند مثل خیرخواهی عموم, رعایت و اجرای عدل در جامعه , احسان و صله رحم , سلام در حین معاشرت و برخورد , انفاق و انعام مردم , و ...... .
مکارم اخلاق که شامل مباحثی در زمینه معیارهای انسانیت و حاکی از بزرگواری طبع و تعالی روحانی هستند و روایات ما بیشتر به این قسمت تکیه دارند. حتی در سخنی از امام صادق (ع) آمده است که فرمود: شاگردان مکتب ما افرادی هستند که وارسته باشند و بزرگوار به مکارم اخلاقی متخلق باشند تا انسانهائی برتر بحساب آیند. توصیه هائی هم که در زمینه اخلاق در دست است در رابطه با مکارم اخلاق است . از جمله حدیثی است از رسول خدا (ص) که فرمود بر شما باد به رعایت مکارم اخلاقی زیرا که خدای عزوجل مر به آن مبعوث فرمود- مستدرک الوسایل.
اما اینکه مکارم اخلاق شامل چه مباحث و مسائلی است از امام صادق (ع) دراین باره پرسش شد. فرمودند که آن عبارتست از: عفو و گذشت از کسی که برتو ستم کرده , پیوند با کسی که از تو بریده عطا و بخشش به کسی که ترا محروم کرده و جاری کردن گفتار حق و استوار اگر چه به ضرورت باشد . روایات دیگری هم وجود دارد که در آن مکارم اخلاق را عبادت دانسته اند از: پارسائی , قناعت , نیکوکاری و احسان , راستگوئی, ادای امانت و....
دسته بندی مسائل اخلاقی
مسائل اخلاقی در روایات و هم بر اساس ملاحظه در آیات قرآن کریم به دو دسته تقسیم میشوند: مسائل فردی که در آن اصول و ضوابطی برای پیراستن فرد از رذائل اخلاقی , آراستن خود به فضائل , رعایت قواعد برا ی حفظ سلامت و بهداشت جسم و روان , تعدیل و کنترل غرائز است . مثل مراقبت در خوردن و آشامیدن , داشت صفاتی چون وفاء بعهد , محبت و اخلاص , تواضع , پرهیزاز غرور و خود پسندی و.... مسائل جمعی که در آن رعایت احوال دیگران مطرح است مثل نیکی به پدر و مادر , حمایت و هدایت مردم , تربیت فرزند , سرپرستی و احسان به یتیم , دوری از فحشاء و اکل به حرام دادم صدقات , تعاون به خیر, اصلاح جامعه , تکامل و تعاضداجماعی و .....
و ذکر این نکته ضروری است که در اخلاق آراستن خود به فضائل و انجام امور بر اساس نیت مطرح است که قوام و ارزش عمل به نیت و نیز نیت اساس عمل است .
فواید و آثار اخلاق
درباره این سئوال که اخلاق دارای چه فواید و آثاری است پاسخی در حد رساله ای جداگانه لازم است . ولی برای کامل بودن این اثرباز هم به مواردی دراین رابطه اشاره می شود:
اخلاق و ایمان : رابطه ای بین اخلاق و ایمان مطرح است بگونه ای که امام باقر (ع) فرمود ایمان کسی کاملتر است که خلق و خویش نیکوتر باشد . و امام صادق (ع) فرمود بدخلقی ایمان را تباه می کند همانگونه که سرکه عسل را.
احادیث و روایات دیگری نشان میدهند که محاسن اخلاق سبب پیوندی بین خدا و بندگان اوست .
اخلاق و عزت : اخلاق برای دارنده خود موجب عزت و آبرومندی است . چه بسیارند افرادی که تنها اخلاق عزیزشان کرده است و گرنه ازخود مالی و حتی دانشی که مورد بهره گیری مردم باشد ندارند. و برعکس چه بسیارند آنهائی که اخلاق بدو ناهموارشان موجبات خواری و سرافکندگی شان را فراهم ساخته است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
اخلاق و رفتار ایرانیان
ایرانیان برنج زیاد می خوردند
ایرانی ها برنج را به هزار قسم درست می کنند، برنج غذایی است سالم . در مهمانی ها برنج غذای اصلی است.
ایرانیان به ستاره شناسی باور دارند
ایرانیان بی اندازه مایل به دانستن آینده هستند و به این جهت ستاره شناسان و طالع بینان را شخصیت های خیلی مهم می دانند و با منجمین به منزله هاتفان غیب مشورت می کنند.
ایرانیان به دید بازدید اهمیت می دهند
ایرانیان عادت دارند در تمام عید ها رسمی با هم دید و بازدید کنند. اول بزرگان در منزل می نشینند و زیر دستان به دیدن آنها می روند. سپس آنها سوار اسب شده به بازدید زیر دستان می روند.
ایرانیان به راحتی دیگران را در غذای خود شریک میکنند
ایرانیان مردمی شرافتمند و هرکس بر ایشان هنگام غذا وارد شود با خوش رویی به وی خوراک می دهند، بر عکس اخلاق فرانسویان که زمان خوردن در را به روی خود میبندند.
ایرانیان بسیار به شعر اهمیت می دهند
شعر آنچنان اهمیتی نزد ایرانیان دارد که می توانم بگویم هیچ ملتی از این جهت به پای آنان نمی رسد.
ایرانیان اهل تعارف اند
هنگام گفتگو کلمات مودبانه و متواضعانه ای به کار می برند، برای مثال هنگامی که را به درون خانه خود دعوت می کنند میگویند : «خانه ما ار منور فرمودید»، «قربان شما»، «چشمم کف پایت» و ... . ایرانیان بیش از فرانسوی ها میدانند که چگونه الفاظ را بیارایند و خوش آمد گویند.
ایرانیان آزادی دگر اندیشان و خارجیان را محترم می شمارند
با ایرانیان بذله گو و خوش طبع که اصول فلسفی و ریاضی ما را دارند، نه علم و فلسفه دینی مارا، می توان در ملا عام و بدون حراس از قاضی راجع به دین و مذهب مباحثه کرد، ولی نمی توان اعتماد آنان را جلب کرد. مسیحیان و خارجیان علاوه بر آنکه آزادند تا درباره کیش و آیین صحبت کنند میتوانند لباس ایرانی بپوشند و شمشیر ببندند.
ایرانیان با ادب و نزاکت سخن می گویند
آیین سخن گفتن ایرانیان بسی دل نشین و مهر آمیز و مردمی است. در وقت پذیرایی به کسی که به دیدارش آمده با گشاده رویی و لبخندی نوازشگر خوشامد گویی هایی از این دست را بر زبان می آوردند: صفا آوردی، خوش آمدی، جای شما خالی بود و ... . یکی از نزاکت هایی که در زبانشان وجود دارد این است که همیشه در حرف زدن چه از دیگران باشد چه از خودشان، سوم شخص به کار می برند. باز هم تکرار می کنم، ایرانیان یقینا مهربان ترین مردم جهان هستند. گیرا ترین روش ها جذاب ترین هنجارها، لطیف ترین خلق و خوش ها را دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اخلاق در اسلام
مقدمه :پرورش فضائل اخلاقی یکی از مهمترین اهداف والای سعادت رسالت پیامبران خدا بوده است تا انسان در مسیر کمال که علت نهایی آفرینش است. فلاسفه واندیشمندان حتی پیروان مکتبهای مادی نیز هر یک با بینش واهداف خاص خود از تربیت واخلاق سخن گفته واصول وروشهایی را برای آن ارائه داده اند، که این خود بیانگر اهمیت وسرنوشت سازبودن این مساله برای انسان در هر شرایط وهمه جوامع است.اخلاق وتربیت اسلامی، با ویژگی خاص وبعد متعالی خود تضمین کننده سعادت انسانها در همه عصرها و ره توشه همه ره پویان راه کمال است وفراگیری علمی و تخلق عملی به آن شیوه منطقی ودر چهار چوب برنامه های آموزشی وتربیتی امری ضروری ولازم است
کلیات تعاریف ، توضیحات
در این بخش نخست به بیان مفاهیم وتعاریف واژه های (تعلیم ، تربیت واخلاق) می پردازیم.تعلیم ) تعلیم به معنی آموختن، یعنی انتقال معلومات از معلم به متعلم است ودر تعریف آن گفته اند (پرورش نیروی فکری وبعد عقلانی انسان) وبه تعبیر دقیقتر = (فراهم آوردن زمینه برای رشد وشکوفایی استعدادهای ذهنی انسان یا (ایجاد خلاقیت وابتکار در فکر ونیروی اندیشه انسان تربیت ) تربیت مورد باب تفصیل از ماده (ربی ، یربو) به معنی رشد است وتربیت یعنی رشد دادن معنای اصطلاحی تربیت عبارت است از (رشد دادن یا فراهم کردن زمینه رشد وشکوفایی استعداد ها وبه فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود) وبدن ترتیب تربیت به انسان اختصاص ندارد ودر مورد هر موجودی که قابلیت رشد داشته باشد، صادق است وهرگاه در مورد انسان به کار رود که کلید ابعاد وجودی وی را شامل می شود.
اخلاق) اخلاق جمع (خلق و خلق) است که به شرح یکی از آنها می پردازیم . خلق عبارت است از سیمای باطنی و هیات راسخ نفسانی که به موجب آن افعال نیک وبه اختیاری بدون تکلف وتامل از انسان صادر شود.
اما در خصوص تربیت معنوی واخلاقی قرآن کریم از واژه (تزکیه) ومشتقات آن استفاده کرده است.مفهوم تزکیه رشد دادن واصلاح و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در تزکیه نفس، ناظر به پاکسازی آن از رذیل وآراستن آن به فضائل ورشد دادن در جهت صلاح وکمال شایسته انسان است که این معنی بر تربیت دینی مورد توجه قرار گرفته است.
بدین ترتیب واژه (تزکیه) فراگیرترین واژه ای است که قرآن در مورد تربیت اخلاقی به کار برده، هرچند واژه های قرآنی دیگر چون (رشد) و (هدایت) را نیز می توان به نوعی ناظر به تربیت معنوی اخلاقی دانست.علاوه بر این در روایات از واژه های (تهذیب)، (تادیب)، (تنزیه) و (تطهیر) نیز به منظور تربیت اخلاقی استفاده شده است. همه این تعبیرات به یک حقیقت، یعنی پاداش وتزکیه نفس اشاره دارد.
رابطه متقابل تعلیم وتربیت واخلاق :
تعلیم گام نخستین در پیمودن طریق کمال است وپس از آموختن نوبت به عمل و سازندگی می رسد وبا تکرار و ممارست، ملکه اخلاقی در نفس انسان شکل می گیرد واز همین جاست که برخی از فلاسفه، چون سقراط وارسطو اخلاق را دقیقا بر علم مبتنی دانسته اند.
در روایات نیز از رابطه علم وعمل مکرر سخن گفته شد، ونقش عمل در شکوفایی علم مورد تاکید قرار گرفته است.
حضرت امام خمینی (ره) در توصیه های خود چنین می فرماید:
هم در علم کوشا باشید وهم در عمل و هم در تهذیب واخلاق . همان طوری که علم تنها فایده ندارد. تهذیب تنهای کورکورانه نیز فایده ندارد. علم وتهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند.امام صادق (ع) می فرماید: علم ، به فراگیری بسیار نیست، بلکه نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد هدایتش کند تجلی می دهد. سپس هرگاه خواهان چنین علمی بودی، نخست حقیقت بندگی را در قلب خویش تحقق بخش واز خداوند بخواه تا تو را فهم ودانایی بخشد.
موضوع تربیت واخلاق:
هر علمی وموضوعی دارد که در آن علم از مسائل مربوط به آن موضوع بحث می شود. موضوع تربیت واخلاق، انسان است. انسان از دیدگاه اسلام ومکاتب الهی، دارای دو بعد جسمانی وروحانی (مادی و معنوی) است که هر کدام قابلیت تربیت دارد: انسان از هنگامی که نطفه اش منعقد می شود تا بعد از تولد ودوران شیر خوارگی، طفولیت کودکی، نوجوانی، جوانی وحتی بزرگسالی در بعد جسمانی رشد می یابد ودر بعد معنوی نیز احساسات، عواطف، فکر، عقل، ایمان و اخلاق او همواره در حال تربیت است بنابراینف شناخت این ابعاد برای تربیت ضروری است وبدون آن نمی توان ادعا کرد تربیت به معنای جامع آن در مورد انسان تحقق پذیرفته است.
قلمرو تربیت واخلاق :
تربیت اسلامی گستره ای فراگیر دارد وتمام ابعاد وجود انسان را در زمینه های مادی، معنوی، عقلی، عاطفی، اخلاقی، عرفانی، فردی و اجتماعی در بر می گیرد و اخلاق همان (ملکه نفسانی) است که از دیدگاه اسلام بر ایمان وتعبد وتسلیم در برابر آفریدگار جهان متکی است وبدین ترتیب جوهره آن، یک حقیقت بیش نیست، اما در عینیت وعمل جلوههای مختلفی دارد ودر هر یک از روابط انسان قابل تصور است
انسان، همان گونه که فلاسفه گفته اند دارای 4 نوع رابطه است. رابطه باخدا، با خود، با مردم وبا جهان پیرامون خود در هریک این روابط می توان برای اخلاق وتربیت جایگاهی تصور کرد.الف) در رابطه با خدا، اخلاق بندگی، خضوع، خشوع، پرستش، اخلاص وشکر منعم عنوان می شود که اساس وپایه همه شرایع وفضایل است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
به حاشیه رفتن دین و نگاه ابزاری به اخلاق پیامدی جز افزایش جرم و جنایت ندارد
شاید نظریه پردازان غربی و تئوریسینهای لیبرالیس گمان نمیبردند که ایدئولوژی آنها نیز مانند مارکسیسم به این زودی موزه ای و کتابخانهای شود. ایدئولوژی جهان سرمای هداری گمان میکرد که با استواری بر پایههای اومانیسم، سکولاریسم و مدرنیسم میتواند سلطنت بیگزند و پایداری بر جوامع بشری پیدا کند. اما این خاماندیشی بر اثر غفلت از شناخت درست در مورد انسان، آفرینش، و خدا بوجود آمد و به جرأت میتوان مدعی شد که اگر نوزایی معاصر در جهان اسلام نبود، میرفت که جهان را در ورطة هلاکت و نابودی افکند.
اکنون که مدرنیسم سکولار، درگیر چالشهای درونی بسیار است، با طرح پروژة جهانیشدن سعی دارد کل جامعة بشری را هم در پارادوکسهای گرداب گونة خود فرو برد. در این میان وجدان بیدار بشریت روز به روز به سمت دین و معنویت اقبال میکند و بعد از سرخوردگی از ایدئولوژی های معوج چپ و راست، اکنون پاسخ نیازهای روحی، جسمی، اجتماعی، سیاسی و فلسفی خود را از دین تمنـّا میکند.
مقدمه
مبحث چگونگی تعامل دین با تمدن جدید هنگامی مطرح میشود که انسان امروزی سرمست از پیشرفتهای سریع علمی و تکنولوژیک، با شتاب به سوی دنیایی که خود ترسیم کرده پیش میرود و در این مسیر با احساس بی نیازی به دین، اندیشه اومانیسم را محور حرکت خویش قرار داده است. با وجود این ، در گفتار حاضر اساسا قصد تخطئه علم و انکار پیشرفتهای به دست آمده از آن را نداریم. همچنین معتقدیم بشر در آینده به دست آوردهای علمی سودمند فراوانی دست خواهد یافت که امروزه تصور آن نیز برای ما ممکن نیست. بنابراین مقصود و نیت اصلی ما از ارائه بحث دین و دنیای متجدد طرح این پرسش است که اولا: بشر با این سرعت به کجا میرود و در این مسیر با چه چالشهایی مواجه خواهد شد و آیا علم و تکنولوژی قادر به رفع چالشهای مزبور میباشد؟ ثانیا: نقش دین در رفع نیازهای انسان معاصر، چیست؟ به عبارت دیگر سخن از معناداری زندگی و بررسی چالشهای دنیای متجدد و کارکردهای دین در جهان معاصر، موضوع اصلی مقاله حاضر را تشکیل میدهد.
الف- چالشهای دنیای متجدد
1- آینده مبهم : بحث خود را از این پرسش آغاز میکنیم که بشر در نهایت مسیری که قرار دارد به کجا خواهد رسید؟ شاید تاکنون برخی فیلمهای هالیوودی را که تلاش میکنند سرانجام بشر امروزی را نشان دهند دیده اید؛ هرچند ممکن است در نگاه اول، تعدادی از آنها مضحک به نظر برسند اما تفکری در آنها نهفته است که چه بسا تهیه کنندگان این گونه فیلمها نیز به آن آگاه نباشند.
چنین برنامههایی سعی دارند شوربختی بشر را در اوج پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی نشان دهند. انسان نوین به یک ربات با برنامهای خاص تبدیل شده که هر لحظه از روح و طبیعت انسانی خود بیشتر فاصله میگیرد. متاسفانه با وجود پیشرفت اعجاب آور علوم، معرفت و شناخت نه تنها رشد نکرده، بلکه از هرگونه ترقی جزئی نیز باز مانده است. اومانیسم عریان جدید حتی کارکرد اصلی فلسفه را تغیییر داده و آن را به خدمت خود درآورده است. به همین دلیل دیگر قادر به درک رازهایی که در پیش و پس اعمالمان نهفته است، نیستیم و باید سوگمندانه مرگ فلسفه را باور کنیم.
وضعیت بشر امروزی مانند کسی است که بدون اطلاع از جهت حرکت رودخانه به داخل آن میپرد و خود را به جریان آب میسپارد. این گونه افراد در واقع هیچ نقشی در هدایت خود نداشته و غوطهور در وضع بی خبری سرانجام متوجه میشوند که دیگر دیر شده و در لبه پرتگاه نیستی قرار دارند. آیا تا به حال از خود سوال کردهایم، چرا باید درون این رودخانه پرید و به سوی ناکجاآباد حرکت کرد؟ فرض کنید پایان حرکت بشر امروزین، دست یابی به حداکثر رفاه و قدرت است. در این بین ارائه یک نمونه بسیار راهگشا خواهد بود. از جهت پیشرفتهای دنیوی، آمریکا در مقایسه با اروپا، مانند شهری در برابر روستا است. اما در همین آمریکایی که زندگی در آن رویای بسیاری از جوانان است و برای اقامت در آنجا گاه سالها رنج و حقارت را تحمل میکنند، با وجود آن که کمتر از پنج درصد جمعیت جهان را در خود جای داده بیش از پنجاه درصد کوکائین جهان مصرف میشود. معادل ارزش بودجه دفاع ملی آمریکا که به میلیاردها دلار میرسد مشروبات الکلی خریداری میگردد. سالانه پانزده میلیون آمریکایی به افسردگی مبتلا گشته و بیش از پانصد میلیون دلار صرف خرید داروهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
ماشین،ترافیک و اخلاق شهروندی
می توان به آسانی شواهدی دال بر عدم شکل گیری اخلاق شهروندی در تهران آورد. می توان در این خصوص سخن گفت که حوزه عمومی و جامعه مدنی و نظایر آن در ایران وجود ندارد یا از موقعیتی ضعیف برخوردار است.
نوشته حاضر سه وجه دارد: ماشین، ترافیک و اخلاق شهروندی. اما قبل از آن که در مورد این سه وجه کمی تامل کنم باید به سوالی بپردازیم که دغدغه اصلی من در این نوشتار است.چرا مردم علی رغم مشکلات عدیدهای(آلودگی هوا، آلودگی صوتی، از دست دادن زمان، فشارهای عصبی پشت ترافیک و...) که مسئله ترافیک در پی دارد همچنان از اتومبیل های شخصی خود استفاده می کنند؟امروزه ما می بینیم که رسانه ها و مسئولین به مردم انتقاد میکنند که چرا از وسیله نقلیه شخصی استفاده می کنند و بر مشکلات می افزایند.
برخی از جامعه شناسان نیز بر وجود فردگرایی خودمدارانه در بین مردم ایران تاکید می کنند و روانشناسان نیز به طریق خود به محکومیت مردم می پردازند. اما اگر بخواهم یک پاسخ ساده به همه این اعتراضات بدهم این است که "استفاده از وسایل نقلیه عمومی موجود در ایران پیامدهایی دربر دارد که در نهایت منجر به از بین رفتن اخلاق شهروندی می شود".بنابراین من فکر می کنم که مردم در شرایط موجود از عقلانیتی در کنش خود بهره می گیرند که در کوتاه مدت مسائل شخصی و خانوادگی شان را رفع می کند اگرچه در بلند مدت و در سطحی دیگر ممکن است برای جامعه مسئله ایجاد کند.برای تشریح این پاسخ ساده به ناچار به سه وجه ذکر شده در ابتدای سخن بر می گردم.
● اخلاق شهروندی
می توان به آسانی شواهدی دال بر عدم شکل گیری اخلاق شهروندی در تهران آورد. می توان در این خصوص سخن گفت که حوزه عمومی و جامعه مدنی و نظایر آن در ایران وجود ندارد یا از موقعیتی ضعیف برخوردار است. می توان اخلاق شهروندی را در برابر فردگرایی خودمدارانه قرار داد و بر این نکته تاکید گذاشت که ایرانیان دارای چنین اخلاقی اند و فرد ایرانی منافع جمعی را به کل نادیده می گیرد و همه چیز را بر مدار فردیت خود سامان می دهد.
در عین حال برخی از شواهد هم می توانند علیه این تلقی وارد شوند و بر جمع گرایی حاکم بر روحیه ایرانیان تاکید کنند. اما همه این استدلالات یک نکته را مغفول می نهد و آن این که فردگرایی و جمع گرایی در بین ایرانیان را باید با مقوله دیگری چون خانواده گرایی فهم کرد.
دوگانه فردگرایی و جمع گرایی و به عبارت دقیق تر فردگرایی خودخواهانه و فردگرایی جمع گرایانه یا دگرخواهانه برای فهم جامعه ایران کافی نیست بلکه خانواده خواهی و الویت دادن منافع خانواده بر منافع دیگر اعضای جامعه، مفهومی است که در تحلیل امروز می تواند به کمک ما بیاید. اخلاق شهروندی در ایران را باید با چنین ملاحظاتی بحث کرد.
برای دقت نظری بیشتر بهتر است بر اساس نگاه دورکیمی پیش برویم، برای فهم اخلاق شهروندی ابتدا باید بین دو نوع فرد گرایی که دورکیم تمایز گذارده اشاره کرد. وی از دو نوع فردگرایی نام میبرد. فردگرایی اخلاقی و فردگرایی خودخواهانه و در کتاب تقسیم کار این دو مفهوم را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد. فردگرایی اخلاقی با نوعی نظام اخلاقی اجتماعی همبسته است.
در این فردگرایی، فرد در پیوند با نظام اجتماعی و نظم اخلاقی آن شناخته میشود و فردگرایی اخلاقی به معنای مسئول بودن فرد در قبال افراد دیگر و جامعه و اخلاق مدنی است.مهمترین نتیجه حاصل از کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی این بود که فردگرایی اخلاقی پیش شرط لازم جامعه جدید است. فردگرایی یا کیش فرد بر پایه احساس همدردی یا رنج همنوعان، آرزوی برابری و عدالت بنیاد نهاده شده است و منشایی اجتماعی دارد.
کیش فرد به نظر دورکیم احترام به تمامیت همه افراد است و خداانگاری فرد منجر به احترام به حقوق انسانی و تایید این حقوق، همدردی و دلسوزی بیشتر برای همه رنجها و بدبختیهای بشری، اشتیاق برای نبرد با آن ها و تخفیف آن ها و عطش بیشتری برای عدالت گردیده است. بنابراین فردگرایی یکی از اجزای تشکیلدهنده جامعه مدرن است.
فردگرایی خودخواهانه نوعی ویژگی اخلاقی است که صرفا بر تقدم منافع شخصی مبتنی است. این نوع از فردگرایی اساسا مخل نظم هنجاری جامعه و نظم اجتماعی است. دورکیم در نقد فردگرایی خودخواهانه معتقد بود که هیچ جامعه ای را نمیتوان بر پایه دنبال کردن نفع شخصی بنا نهاد. فردگرایی خودخواهانه اغلب در فرد اجتماعی نشده ظهور میکند و در نیازها و امیال این قبیل افراد ریشه دارد.
دورکیم هم فردگرایی خودخواهانه و هم فردگرایی اخلاقی را محصول جامعه مدرن می دانست.من نمی خواهم بگویم که فردگرایی خودخواهانه یا اخلاقی اساسا در ایران وجود ندارد. می خواهم بگویم که این دوگانه دورکیمی هم برای تحلیل جامعه ما کافی نیست. فردگرایی در هر دو شکلش در ایران تابعی از منافع خانواده است.
● اتومبیل
اتومبیل شخصی در ایران صرفا ابزاری برای تشفی خودخواهی های فردی نیست. اتومبیل شخصی صرفا یک ابزار نیست و صرفا یک وجه ندارد. اتومبیل شخصی یک برساخته فرهنگی و محصولی اجتماعی است. برساخته ای فرهنگی که با منافع خانواده در ایران پیوندی نزدیک دارد. ماشین پاره ای از خانه است و شاید هم تداوم خانه در خیابان.
ما با جامعه ای مواجه ایم که خیابان هیچ موضوعیتی جز ادامه خانه بودن یا محملی برای شکل گیری نفس های منفرد نمی تواند داشته باشد. بیراه نخواهیم رفت اگر بگویم، ماشین پاسدار حریم خانواده در شهری است که امکان شکستن حرمت های آن فراوان است. جامعه ای که از یکسو تاکید بسیاری بر حرمت خانواده دارد و از دیگر سو امکانات لازم را برای حفظ این حرمت در شهر و در فضای عمومی فراهم نکرده است.
● ترافیک
ترافیک خود پدیده ای چند وجهی است به گونه ای که از زوایای گوناگون می توان بدان نگریست. من در اینجا از جنبه های خوشایند ترافیک در زندگی شهری سخنی نمی گویم و صرفا ترافیک را به عنوان یک معضل می پذیریم. معضلی که خود انواع مسایل را برای ما ساکنان کلان شهر پدید آورده است و از این رو موضوع سخنان زیادی در دهه های اخیر قرار گرفته است.
یک تناقض جالب این است که هرچه بر میزان توجه و مسئله دار بودن ترافیک افزوده شده است بر میزان ترافیک نیز افزوده شده! در همه این موارد توجه بیش از گسترش وسایل نقلیه عمومی مطمئن، بر فرهنگ سازی در عدم استفاده از وسایل نقلیه شخصی تاکید شده است.