انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

ارتباط بین دانش و مذهب1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

ـ ارتباط بین دانش و مذهب

روشهای علمی و مذهبی شناخت و آگاهی.

بصورت کلی در صحبت از مذهب و دانش از روشهای گوناگونی در اقدامات مربوط به آنها استفاده می‌شود تا بتوان حقیقت را اثبات کرد. روشهای مذهبی عموماً ذهنی هستند این روشها با متن مقدس، شهودگرایی و با تجربه مرجع صلاحیتداری نظیر پیامبر مرتبط هستند. روشهای علمی عموماً بدنبال یک هدف هستند تنها برپایه مشاهده و تفسیر و توضیح پدیده‌ها استوار هستند. هر دو روش علمی و مذهبی تلاش می‌کنند تا به سؤالات زیر پاسخ دهند، سؤالاتی مربوط به پدیده‌های باور نکردنی و رخدادهایی که از لحاظ توانایی عقل بشر غیرقابل انجام هستند و از لحاظ فیزیکی عموماً غیرقابل توجیه هستند. مردم 2 روش را برای پاسخگوئی به این سوالات بکار می‌برند. در مورد تمامی سوالات غیرقابل تصور و قابل تصور و مشاهده، روشهای مذهبی توانایی پاسخگوئی دارند. برخلاف روشهای مذهبی که برای اکثر سؤالات بکار می‌روند، روشهای علمی برای تعدادی از سؤالات توانایی پاسخگوئی دارند. برای مثال برای این سؤال که آیا زمین مرکز جهان است یا نه هم پاسخهای علمی مطرح شد و هم پاسخهای مذهبی. پاسخهای علمی در حالی بیان شدند که وابسته به قوانین طبیعی و قوانین فیزیکی بودند. روشهای علمی تنها در مواردی که موضوع سؤال قابل مشاهده باشد پاسخهای معتبر و ارزشمندی را ارائه می‌کنند. بر پاین قوانین و اصول مذهبی است که می‌توان بیان کرد خداوند ماوراء‌الطبیعه بوده و درک چگونگی ذات اقدس او برای ما امکان‌پذیر نیست و اوست که بوجود آورنده تمام پدیده‌هاست.

مشکران با تکیه بر اینکه خداوند قابل مشاهده مستقیم نیست، وجود خداوند را انکار می‌کنند. البته برخی از روشهای علمی هم در مورد موارد قابل مشاهده و هم غیرقابل مشاهده پاسخهایی را ارائه کرده‌اند. در این زمینه عده‌ای وجود دارند بنام پوچ‌گراها که هیچ یک از دلایل مذهبی و نظریات اخلاقی را قبول ندارند. عده‌ای دیگر بنام هادی‌گراها تنها براین او را استدلال می‌کنند که هر چیزی که از نظر علمی قابل توجیه نباشد، دلایل بر عدم وجود آن نیست، این او از نظر فلسفی قابل توضیح است، بخشی از این مشکل بدلیل ناتوانی علم در توضیح و تشریح پدیده‌ای خاص است. آئین هندو هم به عقاید مذهبی و فلسفی و هم به تجربیات فرهنگی معتقد می‌باشد و خود را تنها به اصول علمی محصور نکرده است. دین بودا بر این باور است که باید در دو رنج در زندگی وجود داشته باشد تا انسان بتواند عقل و تفکر و قوه ادراک خود را از بند و حصار تمایلات پست رها کند. فلسفه کنفوسیوس بر تعلیم‌های عشق و انسانیت برای آدمی تاکید دارد. این فلسفه برای آموختن، ارزش و مرتبه والایی قائل است. همین‌طور مباحثی چون صلح، عدالت بسیار ارزشمند هستند. شیوه چینی روشی فلسفی و توسعه یافته است که بوسیله لودرزو و چوانگ مطرح شده و در آن از زندگی ساده همراه با صداقت پشتیبانی شده است.

مسیحیت از اعتقادات یکتاپرستی است که بر پایه کتاب انجیل می‌باشد و از تعلیم‌های حضرت عیسی پیروی می‌شود. روش علمی را می‌توان بدین صورت تعریف کرد که روشی است مبتنی بر تجربه و آزمایش است و بر پایه اصول و قواعد علمی بنیان نهاده شده است.

اسلام، مذهب یکتاپرستی است در قرن هفتم و بر پایه تعلیمات حضرت محمد حدود 1000 سال پیش از دوران مدرن بنیان نهاده شده است. تاریخ‌نگاران علمی، به دین اسلام به همکار هستند این‌لور بدلیل کتب و متونی است که از چنین تا آفریقا و از lberia تا هندوستان را در برگرفته‌اند. در دوران قرون وسطی تعدادی از متفکرات طرحی را بصورت ترکیبی از اسلام، مسیحیت، کلیمیت و



خرید و دانلود  ارتباط بین دانش و مذهب1


تحقیق در مورد ارتباط دختر و پسر 8 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ارتباط، علل، دلایل و راهکارها

نوشتار حاضر در سه بخش، تحت عناوین زیر سامان یافته است:الف) مدخل بحث

1) از دلایل انحراف در ارتباطات اجتماعی، فقدان مباحث تئوریک و عدم معرفی الگوهای مناسب و قابل تقلید از سوی نخبگان فکری، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی است. این مقاله در یک نگاه عقلی به تعلیل ارتباطات بین دو جنس مخالف پرداخته و با تقسیم مجموعه عوامل به دو دسته «علت» و «دلیل» نکاتی را در رابطه با هر یک به بحث گذاشته است. در انتها نیز برای پیشگیری از خطرات فراراه و چاره جویی مشکلات و دردهای موجود، نکاتی مطرح گردیده است.2) مجموعه ارتباطات دختران و پسران را می توان در یک دسته بندی دقیق و منطقی، به دو قسم هویت نوعی و صنفی تقسیم نمود:2-1 ) هویت نوعی و صنفی: هویت هر فرد در یک مبنا به سطح هویت شخصی، فکری و روحی قابل تقسیم است و در مبنای دیگر به دو سطح هویت فردی و جمعی تقسیم می شود (1). در این مقاله هویت به دو سطح نوعی و صنفی تقسیم می شود.منظور از هویت انسانی(نوعی) آن خصوصیاتی است که دختر و پسر را به عنوان انسان در بر می گیرد و از سایر حیوانات و موجودات متمایز می کند. اما در هویت صنفی (جنسی) به دنبال بیان ممیزات دختران از پسران هستیم.2-2) زن و مرد در هویت انسانی (نوعی) مشترک اند. وجه ممیز انسان از حیوانات و موجودات دیگر نیز عقل است(2). از نتایج اشتراک دختر و پسر در هویت انسانی آن است که عقلانیت، علم، آگاهی، خلاقیت و نوآوری برای زن و مرد ممکن است. و در این حوزه ها می توانند با هم رقابت کنند و ارتباط داشته باشند.مدعای دیگر این مقاله آن است که هویت جنسی (صنفی) دختر و پسر و زن و مرد متفاوتند. در نتیجه جسم این دو صنف با هم متفاوت است و رعایت نکاتی در شیوه پوشش و لباس برای هر دو لازم و ضروری است، نگاه آنها فرق دارد و.... بحث حجاب دختران نیز با بحث زیبایی آنها و لزوم حفظ زیبایی و عدم سوء استفاده دیگران از آنها و عدم عرضه ارزان زیبایی زنان قابل توجیه است(3).2-3) بحث ارتباط دختر و پسر با ارتباط زن و مرد از جهت منطقی، موارد و مصداقها رابطه عام و خاص مطلق دارد.2-4) مراد از دختر و پسر، ارتباطات دختر و پسر در مقابل والدین و ... یا دختر و پسر خردسال در مقابل هم نیست، بلکه اولا در بحث ارتباط دختر و پسر، جوهره و گلوگاه بحث به هویت جنسی و حوزه افتراقات دختر و پسر باز می گردد و نه هویت انسانی و اشتراکات. ثانیا آنچه در روابط دختر و پسر مسئله ساز و بحران‌آفرین است، روابط آنها حین و پس از بلوغ و عصر مجردی و قبل از تاهل و ازدواج است. (نوجوانی و جوانی)2-5) تقسیم هویت به انسانی و جنسی اعتباری است. اگرچه نگارنده معتقد است در حیطه هویت انسانی تعامل و ترابط، بلامانع است اما رعایت حدود و قیودی برای اینکه این ارتباطات از آفتها و آسیبها مصون بماند، ضرورت دارد.ب) علل و دلایل روابط دختر و پسرهر پدیده از سه منظر قابل توجه و بررسی است؛ مقام توصیف، مقام تعلیل و مقام تجویز و توصیه. رابطه دختر و پسر نیز از هر سه منظر یادشده قابل بررسی و مطالعه است. در مقام توصیف میتوان از وضعیت موجود روابط دختر و پسر توصیفات فراوان ارائه داد، که این روابط گاه حتی به صورت نامطلوب وجود دارد.در مقام تعلیل باید چرایی ارتباط دختر و پسرمورد مداقه قرار گیرد. تا بر اساس آن ببینیم که در مقام تجویز چه باید کرد. در این قسمت عوامل موثر بر ارتباط دختر و پسر تعلیل می گردد.مجموعا عواملی که به عنوان «متغیر مستقل» می توانند بر مسئله ارتباط دختر و پسر به عنوان «متغیر وابسطه» تاثیر بگذارند به دو دسته «علت» و «دلیل» قابل تقسیم اند:1) علل روابط دختر و پسر

روابط دختر و پسر، در همه موارد متکی به علاقیت و گزینش و به عنوان گزینه مطلوب نیست ، بلکه در بسیاری از موارد علل دیگری باعث ارتباط دختران و پسران می باشد. مثلا اگر د ر خانواده و یا دانشگاه و ... با محدودیت جدی مواجه باشد ، ممکن است از خانه بگریزد و به هر بزه و جرم تن در دهد و به روابط ناسالم در باندها کشانده شوند. این گونه ارتباطات بیش از آنکه دلیل داشته باشند، علت دارند.از جمله نیازهای آدمی نیاز تعلق و محبت است اگر دختر و پسر دانشجویی با حضور در تشکل های دانشجویی دیگران او را نپذیرند و دوست نداشته باشند و این نیاز پاسخ مناسب نیابد (خلا عاطفی را هم به این مورد اضافه کنیم ) ممکن است به جنس مخالف پناه ببرد و از این طریق حتی اگر ناصواب باشد پاسخ بگیرد. اینجاست که این ارتباط روابط دختر و پسر بیشتر علت دارد تا دلیل ، و اینجاست که در آسیب شناسی روابط دختر و پسر حتما باید به این نکته که این ارتباطات از کجا منشا گرفته و خاستگاه آن کجاست و در صورتی که به عللی (مثلا خلاء محبت در خانواده، به رسمیت شناخته نشدن در خانواده، اذیت شدن در کنکور، فقر اقتصادی، سخت گیری پدر و مادر، عقده های روانی ایجاد شده در مدارس، خلاء ارایه الگوی مناسب، کم کاری مشاوران تربیتی و روان شناختی آموزش و پرورش و وزارت علوم، برخوردهای متحجرانه و ناپخته نیروهای مذهبی و ...) دختران به پسران و پسران به ارتباط با دختران پناه می آورند آن علل ریشه یابی شده و رفع شود. در غیر این صورت، تا علت هست معلول نیز وجود خواهد داشت. 2) دلایل روابط دختر و پسر دلایلی همچون تحصیل و دادو ستد های علمی ، نیاز به طرح پرسش و پاسخ ، کمک گرفتن جزوات و منابع درسی ، جهات شغلی و فعالیت های مادی ، همکار شدن دختر و پسر و ... باعث می شود که نتوان به طور کلی به عدم ارتباط کاری و سازمانی یا تحصیل زن و مرد و دختر و پسر حکم داد. البته این مدعا به معنای وجود هر گونه ارتباط لجام گسیخته در محل تحصیل ، دانشگاه و محیط کار نیست. ارتباط دختر و پسر در همه حوزه هاو مصادیقی که به هویت انسانی بر می گردد ، در جهان امروز یک ضرورت است و در دفاع از آن می توان اقامه دلیل نمود. ارتباطی که با آفت زدایی و آسیب شناسی لازم ، حدود و ثغور آن از کارتحصیلی ، به صورت قانونی و حقوق ، مدون و مضبوط شود.اما حداقل دلیل در ارتباط دختر و پسر و ضرورت آن ، رسیدن به نهاد خانواده از مجرای ازدواج است و این ارتباط البته مربوط به حوزه های هویت جنسی است. پس برای آسیب شناسی این روابط در حیطه های هویت جنسی، چند نکته قابل توجه اند:اول: ارتباط دختر و پسر برای ازدواج، در صورتی که شرایط ازدواج فراهم نباشد، از سویی باعث هدر رفتن انرژی دو فرد و مانع تحقق آرمان های بلند یک جوان می شود و از سوی دیگر مساله ساز بوده و ممکن است پس از پاسخ منفی یک طرف برای ازدواج، طرف دیگر دچار بحران روحی و فکری شود.دوم: گر چه ازدواج امری لازم و ضروری است، اما به طی شدن مراحل عادی، شفاف و روشن ( نه ارتباطات مخفیانه و پنهانی) نیاز دارد، در غیر این صورت گاهی دختر و پسر فقط در دامی که از سوی دیگری پهن گردیده می افتد. و ارتباط با جنس مخالف، جز استرس و نگرانی و خطر، چیزی برای او



خرید و دانلود تحقیق در مورد ارتباط دختر و پسر 8 ص


مقاله بررسی تاثیر ارتباط مستمر اولیا و مربیان در پیشرفت تحصیلی دانشآ مو ز ا ن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

بررسی تاثیر ارتباط مستمر اولیا و مربیان در پیشرفت تحصیلی دانش‌آ مو ز ا ن

  به‌طور کلی اکثر پدران و مادران به فعالیت‌های آموزشی فرزندان خود علاقه‌مند بوده و در فراهم ساختن امکانات و تسهیلات لازم برای تحصیلات موفقیت‌آمیز فرزندان خود از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند. در واقع هر پدر و مادری خواهان موفقیت فرزندان خویش است

بر مبنای یک احساس و سنت دیرین مشخص‌ترین مسوولیت خانواده در قبال زیست و رفاه فرزند خویش در تامین غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت و تربیت خلاصه شده است. غذا و پوشاک و مسکن در چهارچوب تسهیلاتی که خانواده برای خود فراهم می‌کند تامین می‌شود. در این سه زمینه فرزندان خانواده‌ها در کنار دیگر افراد خانواده از امکاناتی که نیازهای آنها را رفع می‌کنند بهره‌مند می‌شوند.

بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پیشگیری و درمان یکی با مسوولیت و کوشش خانواده و دیگری با مباشرت پزشک و سازمان‌های درمانی شکل می‌گیرد. پدر و مادر به انگیزه علاقه‌ای که به حیات و سلامت فرزند خویش دارند، به فراخور امکانات اجتماعی و اقتصادی خود برای حفظ سلامت فرزند خویش اهتمام دارند.

در مساله تربیت، به‌ویژه از لحاظ جنبه‌های عمومی اغلب نقش خانواده کمتر از آن است که انتظار می‌رود.

شرایط اجتماعی امروز وضعی پیش آورده است که در مجموع کوشش‌های پدر و مادر، آن تلاش عمده‌ای که به هدف مشخص تربیتی متوجه باشد تقریبا جایی ندارد و دستخوش اغماض و بی‌توجهی است. اولیای بعضی از خانواده‌ها هنوز تصور می‌کنند که وظیفه پدر و مادر تهیه امکانات مالی و مادی و تامین نیازهای اولیه فرزندان است و کار تربیتی را بایستی به مدارس واگذار کرد و با این نقطه دید که مساله تربیت به مدرسه محول است از مهم‌ترین نیازهای دوره رشد فرزندان خویش بی‌توجه می‌گذرند و احتمالا به محض مشاهده رفتار نابهنجار در فرزندان خود مدرسه و معلم و دیگر عوامل تربیتی مدارس را مقصر می‌پندارند.

در جامعه امروز مدرسه عملکرد تربیت کودکان را در چارچوب هدف‌ها و برنامه‌های مشخص تربیت عمومی عهده‌دار می‌باشد. آموزش و پرورش عمومی به نیازهای تربیتی هرگروه در قالب هدف‌های کلی تربیتی و رشد، کم و بیش پاسخ می‌دهد اما طبیعت هر فرد را ویژگی‌هایی است که در قالب برنامه‌های عمومی نمی‌گنجد و به چاره‌جویی و اعمال روش‌های خاص نیاز دارد.

هدف‌ها و سیاست‌های آموزش عمومی به شرایط طبیعی و متوسط هر گروه سنی متوجه است و مدرسه را معمولا مجال آن نیست که ضرورت‌ها و نیازهای تربیتی فرد را نیز تشخیص دهد و به صورت مطلوب دنبال کند.

مجموعه این نگرش‌های اولیای دانش‌آموزان و مسوولان مدارس، شرایطی را فراهم می‌سازد که دانش‌آموزان تحت تاثیر برخی عوامل مخرب در فاصله بین خانه و مدرسه قرار گیرند. این عوامل در برخی مواقع چنان تاثیر عمیقی بر شخصیت، رفتار و امور آموزشی دانش‌آموزان بر جای می‌گذارد که کلیه تلاش‌ها و زحمات اولیا و مربیان و معلمان را بی‌ثمر می‌سازد. اینک در شرایط دشوار حاضر در هنگامه ورود به دوره تحولات فرهنگی و سیاسی جدید، به نظر می‌رسد که اولیا و متولیان دستگاه تعلیم و تربیت بیش از هر زمان دیگر کلیه عوامل تاثیرگذار بر رشد و شخصیت کودکان و نوجوانان را شناسایی و نسبت به کنترل عوامل بازدارنده اقدام کنند.

تربیت صحیح کودکان و نوجوانان کوشش و همکاری متقابل خانواده و مدرسه را برای شناخت و چارجویی مسائل روزمره تربیتی ایجاب می‌کند. به‌طوری که امروزه پیوند مستمر خانه و مدرسه و ارتباط متقابل اولیا و مربیان به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان تعلیم و تربیت مطرح است.آنجا که پدر و مادر مسوولیت تربیت فرزند خویش را یکجا به مدرسه محول می‌کنند و از آن نیازها و ضرورت‌های تربیتی فرزند خویش که در چارچوب تربیت عمومی و رسمی نمی‌گنجد، فارغ هستند و به انتظار نتایج تربیت رسمی، فرصت‌ها را از دست می‌دهند دشواری‌ها و کمبودهایی پدید می‌آید که همکاری و همفکری خانواده و مدرسه به‌موقع و به‌سادگی می‌تواند در جهت رفع آنها موثر باشد.

مدرسه معمولا به ضرورت‌های تربیت فردی کمتر برخورد می‌کند و کمتر می‌رسد. چه بسیار ضرورت‌ها که در ارتباط با نیاز تربیتی یکایک کودکان و نوجوانان درخور توجه هستند و مربی و معلم به آنها برخورد نمی‌کند. به‌طوری که آنها را نمی‌شناسد و تشخیص نمی‌دهد یا از آنها با چشم‌پوشی و اغماض می‌گذرد و این خانواده است که در مقیاس محدود مراقبت یا در اثر تماس بیشتر و مستقیم‌تر روزانه با ویژگی‌های فرزند، به این نیازها برخورد می‌کند و فرزند خود را بهتر می‌شناسد.

خانواده‌ها اغلب از هدف‌ها و رئوس آموزش و پرورش رسمی و ابعاد آن بی‌اطلاعند و بنابراین ممکن است از نظر مسائل تربیتی مخالف با تربیت رسمی مدرسه‌ای عمل کنند. این شیوه زمانی تعدیل می‌شود که بین مدرسه و خانواده تبادل اطلاع و تجربه معمول باشد و جنبه فردی تربیت را با همفکری متقابل شناسایی کنند و به چاره‌جویی نقص‌ها و کمبودها بپردازند.

همکاری خانه و مدرسه معلم را در شناخت مسائل یاری می‌دهد و جنبه کلی روش‌ها و مقاصد تربیت عمومی را با ضرورت‌های عینی تربیت فرد هماهنگ می‌کند. شناسایی کودکان و نوجوانان مستلزم آگاه بودن مربی به آن خصوصیات فکری و عاطفی و رفتاری کودک است که در مدرسه ظاهر نمی‌شوند و از شرایط خانوادگی نشأت می‌گیرند یا فقط در خانه و در ارتباط با محیط خانوادگی مجال ظهور و رشد دارند. برای مربی و معلمنیز در مساله تربیت و تعلیم گاه و بیگاه مسائلی پیش می‌آید که چاره‌جویی آنهامستلزم آگاهی از علت‌هایی است که از شرایط خانوادگی ناشی می‌شوند.

در انجمن‌های امروزه سعی بر این ست که گروه متجانس‌تری که دید و نظر تربیتی وسیع‌تر دارند به عنوان اعضای انجمن برگزیده شوند و کار سالانه انجمن‌ها بیش از آنکه با نحوه اداره و تجهیز مدرسه و تهیه وسایل در ارتباط باشد با مسائل تربیتی و دشواری‌هایی که مربی و معلم در جریان کار روزانه تعلیم و تربیت با آنها برخورد می‌کنند پیوند داده شود، سعی می‌شود همکاری و همفکری مستمر اولیا و مربیان به منظور چاره‌جویی دشواری‌های روزمره و در جست‌وجوی روش بهتر و موثرتر تربیتی برای حل مسائل خاصی باشد که در مجموعه روش‌های تربیتی پیش‌بینی نشده‌اند و برای آنها از تجربه‌های قبلی و مکتوب الگو و علاج مشخص به دست نیامده است. هنوز هم در این زمینه تا حصول مقصود فاصله بسیار است.

از طرفی پیگیری توصیه‌ها و تصمیم‌های انجمن‌ها تا حصول نتیجه نهایی و احساس اینکه بررسی‌ها و بحث‌ها و نتیجه‌گیری‌ها عملا سودبخش بوده است، بر قوام و دوام کار انجمن‌ها می‌افزاید و ادامه آن تدریجا انجمن‌ها را در جهت مطلوب قرار می‌دهد. یکی از عمومی‌ترین و موثرترین روش‌ها برای جذب مشارکت والدین و اولیای مدرسه، توسعه انجمن‌های اولیا و مربیان در مدارس است. این نشست‌ها و گردهمایی‌ها باید محتوای آموزشی داشته باشد.

خلاصه کلام آنکه نظارت، هدایت و حمایت مستمر والدین می‌تواند موجبات رشد شخصیت و پیشرفت مطلوب تحصیلی فرزندان‌شان را فراهم آورد. معذلک خیلی از اولیای دانش‌آموزان به علل گوناگون از کار خود سر باز می‌زنند و این امر را فقط برعهده خود مدرسه و مربیانش می‌گذارند.

نکاتی برای جذب اولیای دانش‌آموزان

انجمن اولیا و مربیان در جذب اولیا نکات زیر را توصیه می‌نماید:

1 -مدیران مدارس و مسوولان انجمن‌ها با کرامت انسانی و اخلاقی اسلامی با تمام اولیا برخورد نمایند.

2 -در هنگام مراجعه اولیا اگر به علت نداشتن جا از ثبت‌نام فرزندش معذور هستید این معذوریت را با دلیل و منطق برای آنان اثبات کنید و در عین حال نسبت به ثبت‌نام فرزندش در آموزشگاه‌های همجوار او را راهنمایی نمایید. چون در همه حال مردم از ما انتظار یاری دارند.

3 -هر زمان پدر و مادری جهت کاری به مدرسه مراجعه می‌نمایند از آنها با خوشرویی استقبال و حتی‌المقدور نسبت به انجام تقاضایش با وی همکاری نمایید.

4 -عدم توجه اولیا به مدارس را به حساب فرزندشان منظور نکنید. مبادا خدای ناکرده دانش‌آموزی به علت عدم توجه پدر یا مادرش به مدرسه مورد سرزنش یا تنبیه قرار گیرد.

5 -از نوشتن نامه تند و کنایه‌زدن به اولیایی که نسبت به تعلیم و تربیت فرزندان‌شان کوتاهی می‌کنند شدیدا خودداری کنید.

به امید آن که مدیران محترم آموزشگاه‌های کشور با رعایت حداقل این نکات بتوانند بیش از پیش اولیا را به کنون باصفای مدرسه فراخوانند و با تعاون و همکاری آنان رسالت خود را که تعلیم و تربیت آینده‌سازان این مملکت اسلامی بهتر انجام دهند.

نتیجه‌گیری

با توجه به مطالبی که بیان شد نتایج به‌دست‌آمده به شرح ذیل اعلام می‌گردد:

1 -تماس اولیا و شناسایی دانش‌آموزان محروم از محبت والدین (فوت یا متارکه والدین) به میزان زیادی بر پیشرفت تحصیلی اینگونه دانش‌آموزان اثر دارد.

2 -رابطه نزدیک و تنگاتنگ والدین و مربیان می‌تواند به مقدار قابل‌توجهی بر آگاه‌سازی والدین در پیشگیری از اختلالات عاطفی دانش‌آموزان کمک کند و در بهبود فرآیند آموزش و پیشرفت تحصیلی موثر باشد.

3 -تماس اولیا با معلمین به منظور شناخت علل ناسازگاری و برخورد مناسب با دانش‌آموزان به میزان زیادی بر رشد شخصیتی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان تاثیرگذار است.

4 -دایر نمودن کلاس‌های تقویتی و جبرانی از سوی انجمن‌ برای دانش‌آموزان ضعیف از نظر درسی در پیشرفت تحصیلی آنان به میزان قابل توجهی موثر است.

5 -تبادل نظر علمی، حرفه‌ای، فرهنگی و اجتماعی والدین با دبیران در معرفی مشاغل اجتماعی به دانش‌آموزان دوره راهنمایی می‌تواند بر تقویت انگیزه تحصیلی دانش‌آموزان بینجامد.

6 -توجه به آموزش خانواده‌ها توسط کارشناسان علوم تربیتی و علوم اجتماعی و روحانیون محترم تا میزان زیادی می‌تواند به حل مشکلات و مسائل خانواده‌ها و سرانجام پیشرفت تحصیلی فرزندان آنان بینجامد.

7 -اتخاذ شیوه‌های رفتاری متناسب با دانش‌آموزان از قبیل تنبیه، تشویق، انتظار متناسب با توانایی‌ها از طریق آگاه‌سازی والدین توسط مربیان مدارس بر بهبود روند آموزش و یادگیری موثر است.

8 -وجود تضاد در شیوه‌های آموزشی و تربیتی میان اولیا و مربیان تا حد بسیار زیادی بر روند آموزش و یادگیری و در نهایت بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان اثر نامطلوب می‌گذارد.

9 -کمک مالی و فکری اولیای دانش‌آموزان در غنی‌سازی اوقات فراغت بر تداوم امر خطیر آموزش و پیشرفت تحصیلی تاثیر به‌سزایی دارد.

10 -شناسایی دانش‌آموزان دارای مشکل اقتصادی و اعطای کمک از سوی انجمن به آنان تا حد زیادی این‌گونه دانش‌آموزان را به تلاش و کوشش واداشته و انگیزه آنان برای ادامه تحصیل تقویت شده و در نهایت بر بهبود روند آموزش و پیشرفت تحصیلی آنان تاثیرگذار است.

11 -شناسایی دانش‌آموزان دارای مشکل جسمی نظیر ضعف شنوایی، ضعف بینایی، کلامی و... و جلوگیری از گسترش این عارضه‌ها سلامت روان و شخصیت دانش‌آموزان مذکور را به مخاطره نمی‌اندازد و به نسبت بر پیشگیری از مشکلات و مفاسد می‌کاهد و بر پیشرفت تحصیلی آنان موثر است.

12 -قبول پیشنهادات و طرح‌های مفید آموزش که از سوی انجمن ارائه می‌شود توسط مربیان و اولیای مدرسه می‌تواند سبب افزایش بازدهی مدرسه و پیشرفت روند امر آموزش در مدرسه گردد.

پیشنهادات

1 -شناخت دانش‌آموزان محروم از محبت والدین به طور محرمانه صورت گیرد تا دانش‌آموزان دیگر مطلع نشوند.

2 -مربیان در برخورد با اولیا اخلاق اسلامی را رعایت و اولیا را تنها هنگامی که از فرزند آنها خطایی سر زده است به آموزشگاه دعوت نکنند تا موجب سرافکندگی و خجالت آنان گردد. بلکه باید به‌گونه‌ای رفتار کنند که اولیا هر ماه حداقل یک‌بار برای جویا شدن از وضعیت تحصیلی فرزندان خود به مدرسه مراجعه کنند و به تبادل‌نظر در این زمینه با مربیان بپردازند.

3 -به امر آموزش خانواده و تشکیل کلاس‌های آموزش خانواده توجه و عنایت بیشتری صورت گیرد.

4 -به برگزاری هفته مشاغل در مدارس اهمیت بیشتری داده شود.

5 -پر کردن اوقات فراغت به وسیله والدین و با نظارت و هماهنگی مدرسه انجام پذیرد.

6 -اعطای کمک‌های مالی از سوی انجمن به دانش‌آموزان مستمند بیشتر گردد. البته بهتر است که این‌گونه کمک‌ها به صورت محرمانه و حتی بدون اطلاع خود دانش‌آموز باشد.

7 -برخورد مناسب و محترمانه‌ای با دانش‌آموزان دارای مشکل جسمی مانند آنهایی که ضعف بینایی و شنوایی و کلامی دارند بشود تا مورد تسمخر دیگر دانش‌آموزان قرار نگیرند.

8 -مدرسه در حل مشکلات خود از والدین کمک و یاری طلبد و روی آنها حساب باز کند.

9 -نشریه پیوند را برای اولیای دانش‌آموزان ارسال کنیم.

فهرست منابع و مآخذ

1 -آیین‌نامه انجمن اولیا و مربیان واحدهای آموزشی، وزارت آموزش و پرورش

2 -پیوند: نشریه ماهانه آموزشی - تربیتی، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، شماره 271

3 -نگاه: نشریه خبری آموزشی - تربیتی، وزارت آموزش و پرورش، سال پنجم، شماره 61

4 -جهانگرد، یدالله، آشنایی با انجمن اولیا و مربیان، انتشارات دفتر انجمن اولیا و مربیان



خرید و دانلود مقاله  بررسی تاثیر ارتباط مستمر اولیا و مربیان در پیشرفت تحصیلی دانشآ مو ز ا ن


تحقیق در مورد چگونگی ارتباط با کودکان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه

عقب‌ماندگی ذهنی را نمی‌توان بصورت یک پدیده مطلق تعریف کرد بلکه باید به عنوان پدیده‌ای چند بعدی که وجوه مختلف آن به فیزیولوژی،روانشناسی،پزشکی،تعلیم و تربیت و جامعه‌شناسی مربوط می‌گردد مورد بررسی قرار داد. . حدود 3%جمعیت یک جامعه را کم‌توانان ذهنی تشکیل می‌دهند .چون خانواده این بنیادی‌ترین واحد اجتماع اولین عضو در گیر در گروه است وبهداشت روانی این هسته اجتماعی همواره مورد توجه و اهمیت قرار داشته است لذا این امرجامعه را ملزم می‌دارد تا کم‌توان ذهنی را بعنوان یک معضل اجتماعی و نه فردی مورد توجه، بررسی و حمایت قرار دهد .

آنجه در این مقاله مورد نظر است شناخت کودکان کم‌توان ذهنی وسطح تواناییهای آنها در گروههای مختلف و نیز بررسی بهداشت روانی خانواده های آنان و آشنایی با واکنشهای رایج والدین در مواجه با معلولیت ذهنی فرزندشان ، می‌باشد.

تعریف و طبقه بندی کودکان کم‌توان ذهنی

علایم بالینی نظیر، تاخیر در راه رفتن ، تاخیر در حرف زدن ، عدم استقرار و سکون ، عدم توانایی در انجام امور در حد سن خود و مانند آن ، زنگهای خطری هستند که می‌توانند پیش‌آگهی کم‌توانی ذهنی به حساب آیند.

طبق تعریف انجمن عقب‌ماندگی ذهنی آمریکا (:(AAMD

" عقب‌ماندگی ذهنی مربوط می‌شودبه کنش عمومی هوش که به طورمعنی‌دار یا قابل ملاحظه‌ای کمتر از حد متوسط عمل کرده و با نقایصی دررفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد پدیدار شده است".

برای تسهیل در شناخت توانایی کودکان کم‌توان ذهنی و به منظور ارائه خدمات آموزشی و توانبخشی، آنان را به سه گروه تقسیم کرده‌اند :

-کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر:

این افراد دارای هوشبهر۵۴تا۶۹بوده و حدود 70 تا 80 درصد جمعیت کم‌توانان ذهنی را تشکیل می‌دهند. به دلیل آنکه شناسایی و تشخیص این کودکان در سنین پایین مشکل است معمولاآنها در سنین مدرسه شناسایی می‌شوند.کودکان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر از لحاظ یادگیری مطالب درسی نسبت به کودکان همسن خود به نحو بارزی عقب هستند و در مهارتهای تحصیلی می‌توانند درطول تمام سالهای تحصیلی حداکثر تا کلاسهای سوم- چهارم-پنجم ابتدایی پیشرفت داشته باشند.لذا اصطلاح آموزش‌پذیر به حداقل آموزش‌پذیری در زمینه‌های درسی؛مهارتهای اجتماعی و شغلی اطلاق می‌گردد(افروز؛1370).این افراد در هر سنی که باشند از لحاظ هوش و سایرقوای ذهنی ؛ در حد کودکان 8 تا 10 ساله باقی می‌مانند.

-کم‌توان ذهنی تربیت‌پذیر:

این گروه دارای هوشبهر 50-25 میباشند و حدود 10 تا 20 درصد کل کم‌توانان ذهنی را تشکیل می‌دهند.کودکان کم‌توان ذهنی تربیت ‌پذیر به خلاف گروه آموزش‌پذیربه خاطر مشخصات کلینیکی و جسمانی از دوران نوزادی و طفولیت قابل شناسایی و ازهمان ابتدا درراه‌رفتن ، حرف‌زدن ، مهارتهای خودیاری به طور قابل ملاحظه‌ای دچار کندی و ضعف هستند.به طور کلی هدفهای تربیتی آنان در جهت رسیدن به خودیاری و خودکفایی در زمینه‌های فردی و اجتماعی است.این گروه ازافراد درهر سنی که باشند درحدود تواناییهای ذهنی کودکان 6 تا 7 ساله باقی می‌مانند.

-کم‌توان ذهنی حمایتی:

بهره هوشی این دسته از کم‌توانان ذهنی زیر25 می باشد وحدود 3 تا 5 درصد کل کم‌توانان ذهنی را تشکیل می‌دهند و اصطلاحا آنان را "ایزوله" یا "پناهگاهی" می‌نامند.هیچگونه آموزش و تربیتی در مورد آنان نتیجه بخش نبوده و نیاز فوق‌العاده به کمک مستمر در انجام کارهای شخصی دارند.در بالاترین سطح در حد کودکان سه ساله هستند.(داورمنش،1376)

خانواده و کودک کم‌توان ذهنی

همانطور که در بالا توضیح داده شد کودکان کم‌نوان ذهنی معمولا با علایم بالینی تاخیر در گفتار؛ تاخیر در مهارتهای حرکتی و... قابل شناسایی هستند .کودکی که تا 3 سالگی هنوز توانایی تکلم ندارد و یا ازلحاظ رشد حرکتی نمی‌تواند بایستد یا راه برود دارای پیش آگهی کم توانی ذهنی است.معمولا والدین؛ خصوصا مادران اولین کسانی هستند که این تاخیر را درک می‌کنند؛ امانحوه برخوردشان بنا به شرایط روحی و شخصیتی ،متفاوت است. گروهی تاخیر کودک خود را انکار کرده ؛ آن را به عوامل خارجی نسبت میدهند و یا با مقایسه با افرادی که دیر به این توانائیها دست یافته‌اند در صددتوجیه تاخیر رشدی کودک خود برمی‌آیند.گروهی آنرا پنهان نموده و سعی می‌کنند کمتر کودک را در جمع اطرافیان حاضر نمایند و گروهی نیز با احساس گناه و تقصیرسعی در ارائه خدمات ویژه و حمایت بی‌رویه از وی مینمایند .اما آنچه مهم است اینکه بهداشت روانی خانواده با بحران قبول این معضل روبرو است و گذراز آن رنج فراوانی را به خانواده تحمیل می‌کند. والدین این کودکان را می‌توان با توجه به عکس العملهای متفاوتی که نسبت به کم توانی ذهنی فرزندشان دارند به دو گروه تقسیم کرد:والدین پذیرنده ؛ والدین ناپذیرا.

والدین پذیرنده

عکس‌العملی که جنبه سازندگی و تطابق دارد آنست که والدین ؛واقعیت عدم توانایی‌های فرزند خود را بادرک منطقیو عاقلانه قبول می‌کنند.مسلما اینگونه برخورد منافع بسیاری هم کودک و هم برای والدین بدنبال آورده؛ضمنابرای سایر اعضاء خانواده و بالطبع برای کل جامعه نیز بسیار مفید و سودمند می‌باشد.

بدون شک گذر از بحران پذیرش و رسیدن به تفکر منطقی توسط والدین مسئله ساده‌ای نیست و بستگی کامل به بلوغ روانی و راهنمایی صحیح آنان دارد.نتیجه این تفکر منطقی را در رشد کودک می‌توان بوضوح مشاهده کرد زیراکودکی که والدینش با امید تلاش می‌کنند تا به نهایت تواناییهای خود دست یابد، با کسب اندک توانایی مورد تشویق و توجه قرار گرفته و سعی در کسب تواناییهای جدیدتر مینماید .

والدین ناپذیر

این گروه ازوالدین که معمولا اکثریت قریب به اتفاق والدین کودکان کم‌توان ذهنی را تشکیل می‌دهند، در رویارویی با کم‌توانی‌ ذهنی فرزندشان روحیه خود را باخته و با نشان دادن واکنش‌های غیرمنطقی وضعیت را از آنچه که هست خراب‌تر می‌کنند.چنین والدینی از نظر نوع واکنش؛ به دو گروه تقسیم می‌شوند: والدین پنهان کننده؛ والدین انکار کننده.(داورمنش ؛1376)

این واکنشها نباید عمدی و آگاهانه از طرف والدین تلقی گردد؛ بلکه باید به عنوان واکنش در مقابل موقعیتی که نسبت به خودشان تهدید کننده احساس می‌کنند، یعنی قبول کم‌توانی



خرید و دانلود تحقیق در مورد چگونگی ارتباط با کودکان