لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
مقدمه
(ازدواج یا انتخاب همسر، پیمان مقدسی اسست برای زندگی مشترک بین زن و مرد که طبق قوانین الهی تجویز شده و هدف آن آرامش و آسایش بهتر و بیشتر از زندگی، مهر و محبت، و گذشت و فداکاری و همچنین بقای نوع میباشد.)
خداوند در سورة روم میفرماید: از نشانههای خداوند متعال آن است که برای شما همسرانی از نوع خود آفرید تا توسط آن آرامش بگیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد.
ازدواج وسیله آرامش و آسایش است ولی زمانی که عجولانه و کورکورانه انجام نگرفته باشد. باید قبل از ازدواج به اصل تناسب توجه داشت یعنی دختر و پسری که میخواهند با هم ازدواج کنند باید از جهات بسیاری متناسب یکدیگر باشند، مانند تناسب در جهات روحی، اجتماعی، آموزشی، خانوادگی، سنی، اقتصاد و غیره. اگر در ازدواج به این جهات توجه نشود، ممکن است در آینده زندگی آنان از هم بپاشد و به جدایی و طلاق منجر شود که نتیجه سو عدم تفاهم و طلاق و جدایی بیشتر روی فرزندان است.
بله از ازدواج نیز عامل مهم اصل توافق است. زن و مردی که دارای تناسب باشند میتوانند خود را به میل یکدیگر وفق دهند و توافق به وجود آورند. اصل دیگر گذشت و بردباری و فداکاری است. اگر زن و مردی در مواردی تفاهم و توافق ندارند باید صبر و گذشت کنند و یا یکدیگر را تحمل کنند و سعی نکنند رأی یکدیگر را بر هم تحمیل کنند و اگر مطمئن باشند که اگر یکدیگر را دوست داشته باشند و به هم عشق بورزند موارد کوچک اختلافها نیز در سایه همان عشق و محبت و گذشت و فداکاری رفع خواهد شد. معمولاً علاقه زن معلول علاقه مرد به زن و وابسته به اوست. این مرد است که اگر زن مرد است که اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند زن نیز او را دوست میدارد و به او وفادار میماند. به طور کلی زن طبعاً از مرد وفادارتر است و بیوفایی زن عکسالعمل بیوفایی مرد است.
عشق و ازدواج
سه زوج را در نظر بگیرید: اولین زوج، دو جوانی هستند که به تازگی شیفته هم شده و عشق و علاقهای عجیب در میانشان به وجود آمده و با این حال که کوچکترین شناختی از هم ندارند لیکن هر کدام دیگری را به عنوان بهترین و زیباترین فرد دنیا خطاب میکند. این دو قلباً معتقدند که عشقشان بینظیر است و تا کنون هیچ زوجی تا به این حد به هم علاقهمند نبودهاند و عشقشان را زوال ناپذیر میدانند.
زوج دوم زن و شوهر مسن هستند که تمام توهمات و خیالاتشان پایان پذیرفته و از دیدن هم خونشان به جوش میآید و حالشان به هم میخورد! عشق آتشین ایام جوانی جای خود را به تنفر و انزجار شدید داده. دیگر نشانی از حرفهای صمیمانه و عاشقانه درمیان آنها نمیتوان یافت و تنها به خاطر فرزندانشان است که حفظ ظاهر کردهاند.
روح سوم نیز زن و شوهری مسن در حدود 40 تا 50 سالهاند. آنان نیز توهمات ایام جوانی راپشت سر گذاشتهاند لیکن به مرور زمان یاد گرفتهاند که به واقع یکدیگر را همانطوری که هستند دوست بدارند و اشتباهات و عیوب هم را ناپدید بگیرند. در حقیقت آنها چنان مجذوب هم شده وجود را در دیگری میپندارد که احساس میکنند خوشبختی همسرشان سعادت او هم هست. در تحقیقت این زوج شخصیت خصویات اخلاقی هم را دوست دارند حتی اگر به فراق هم سازگار نباشد.
مشکل همه زوجهای جوان این است که نمیدانند چه بکنند تا به سرنوشت زوج دوم گرفتار نشوند خود را در همان مسیرن هدایت کنند که زوج سوم هدایت کردهاند.
باید در نظر گرفت که اولاً ازداج منحصراً یک رابطه اقتصادی یا روانشناهی یا جنسی نیست. بلکه رابطه عمیقی است که عمری میان زن مرد جریان دارد. پیمانی که فعالیت انسان را در تمام زمینهها به کل تغییر داده او را به سوی تکامل سوق میدهد. نکته دیگر این که ازدواج هرگز در تیجه امیال و احساسات شخصی رشد نمیکند بلکه لازمه نیکبختی دگرگونی و تغییر به سرعت رو به زوال خواهند بود. ازدواج باید موجب شود تا زن و مرد به تکامل اخلاقی و روحی دست یابند و برای حصول به چنین هدفی هر دو باید حامی یکدیگر و یاری کننده هم باشند.
دیدگاه مردان و دیدگاه زنان
مردان و زنان نه تنها از نظر ساختمان بدنی و خصوصیات روانی از هم باز شناخته میشوند بلکه اساس اهمیت آنها با یکدیگر متفاوت است زنان ارتباط جز را به کل به خوبی در مییابند آنها تمایلات مادرانه، مربیگرانه و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
مقدمه
(ازدواج یا انتخاب همسر، پیمان مقدسی اسست برای زندگی مشترک بین زن و مرد که طبق قوانین الهی تجویز شده و هدف آن آرامش و آسایش بهتر و بیشتر از زندگی، مهر و محبت، و گذشت و فداکاری و همچنین بقای نوع میباشد.)
خداوند در سورة روم میفرماید: از نشانههای خداوند متعال آن است که برای شما همسرانی از نوع خود آفرید تا توسط آن آرامش بگیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد.
ازدواج وسیله آرامش و آسایش است ولی زمانی که عجولانه و کورکورانه انجام نگرفته باشد. باید قبل از ازدواج به اصل تناسب توجه داشت یعنی دختر و پسری که میخواهند با هم ازدواج کنند باید از جهات بسیاری متناسب یکدیگر باشند، مانند تناسب در جهات روحی، اجتماعی، آموزشی، خانوادگی، سنی، اقتصاد و غیره. اگر در ازدواج به این جهات توجه نشود، ممکن است در آینده زندگی آنان از هم بپاشد و به جدایی و طلاق منجر شود که نتیجه سو عدم تفاهم و طلاق و جدایی بیشتر روی فرزندان است.
بله از ازدواج نیز عامل مهم اصل توافق است. زن و مردی که دارای تناسب باشند میتوانند خود را به میل یکدیگر وفق دهند و توافق به وجود آورند. اصل دیگر گذشت و بردباری و فداکاری است. اگر زن و مردی در مواردی تفاهم و توافق ندارند باید صبر و گذشت کنند و یا یکدیگر را تحمل کنند و سعی نکنند رأی یکدیگر را بر هم تحمیل کنند و اگر مطمئن باشند که اگر یکدیگر را دوست داشته باشند و به هم عشق بورزند موارد کوچک اختلافها نیز در سایه همان عشق و محبت و گذشت و فداکاری رفع خواهد شد. معمولاً علاقه زن معلول علاقه مرد به زن و وابسته به اوست. این مرد است که اگر زن مرد است که اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند زن نیز او را دوست میدارد و به او وفادار میماند. به طور کلی زن طبعاً از مرد وفادارتر است و بیوفایی زن عکسالعمل بیوفایی مرد است.
عشق و ازدواج
سه زوج را در نظر بگیرید: اولین زوج، دو جوانی هستند که به تازگی شیفته هم شده و عشق و علاقهای عجیب در میانشان به وجود آمده و با این حال که کوچکترین شناختی از هم ندارند لیکن هر کدام دیگری را به عنوان بهترین و زیباترین فرد دنیا خطاب میکند. این دو قلباً معتقدند که عشقشان بینظیر است و تا کنون هیچ زوجی تا به این حد به هم علاقهمند نبودهاند و عشقشان را زوال ناپذیر میدانند.
زوج دوم زن و شوهر مسن هستند که تمام توهمات و خیالاتشان پایان پذیرفته و از دیدن هم خونشان به جوش میآید و حالشان به هم میخورد! عشق آتشین ایام جوانی جای خود را به تنفر و انزجار شدید داده. دیگر نشانی از حرفهای صمیمانه و عاشقانه درمیان آنها نمیتوان یافت و تنها به خاطر فرزندانشان است که حفظ ظاهر کردهاند.
روح سوم نیز زن و شوهری مسن در حدود 40 تا 50 سالهاند. آنان نیز توهمات ایام جوانی راپشت سر گذاشتهاند لیکن به مرور زمان یاد گرفتهاند که به واقع یکدیگر را همانطوری که هستند دوست بدارند و اشتباهات و عیوب هم را ناپدید بگیرند. در حقیقت آنها چنان مجذوب هم شده وجود را در دیگری میپندارد که احساس میکنند خوشبختی همسرشان سعادت او هم هست. در تحقیقت این زوج شخصیت خصویات اخلاقی هم را دوست دارند حتی اگر به فراق هم سازگار نباشد.
مشکل همه زوجهای جوان این است که نمیدانند چه بکنند تا به سرنوشت زوج دوم گرفتار نشوند خود را در همان مسیرن هدایت کنند که زوج سوم هدایت کردهاند.
باید در نظر گرفت که اولاً ازداج منحصراً یک رابطه اقتصادی یا روانشناهی یا جنسی نیست. بلکه رابطه عمیقی است که عمری میان زن مرد جریان دارد. پیمانی که فعالیت انسان را در تمام زمینهها به کل تغییر داده او را به سوی تکامل سوق میدهد. نکته دیگر این که ازدواج هرگز در تیجه امیال و احساسات شخصی رشد نمیکند بلکه لازمه نیکبختی دگرگونی و تغییر به سرعت رو به زوال خواهند بود. ازدواج باید موجب شود تا زن و مرد به تکامل اخلاقی و روحی دست یابند و برای حصول به چنین هدفی هر دو باید حامی یکدیگر و یاری کننده هم باشند.
دیدگاه مردان و دیدگاه زنان
مردان و زنان نه تنها از نظر ساختمان بدنی و خصوصیات روانی از هم باز شناخته میشوند بلکه اساس اهمیت آنها با یکدیگر متفاوت است زنان ارتباط جز را به کل به خوبی در مییابند آنها تمایلات مادرانه، مربیگرانه و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
مقدمه
(ازدواج یا انتخاب همسر، پیمان مقدسی اسست برای زندگی مشترک بین زن و مرد که طبق قوانین الهی تجویز شده و هدف آن آرامش و آسایش بهتر و بیشتر از زندگی، مهر و محبت، و گذشت و فداکاری و همچنین بقای نوع میباشد.)
خداوند در سورة روم میفرماید: از نشانههای خداوند متعال آن است که برای شما همسرانی از نوع خود آفرید تا توسط آن آرامش بگیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد.
ازدواج وسیله آرامش و آسایش است ولی زمانی که عجولانه و کورکورانه انجام نگرفته باشد. باید قبل از ازدواج به اصل تناسب توجه داشت یعنی دختر و پسری که میخواهند با هم ازدواج کنند باید از جهات بسیاری متناسب یکدیگر باشند، مانند تناسب در جهات روحی، اجتماعی، آموزشی، خانوادگی، سنی، اقتصاد و غیره. اگر در ازدواج به این جهات توجه نشود، ممکن است در آینده زندگی آنان از هم بپاشد و به جدایی و طلاق منجر شود که نتیجه سو عدم تفاهم و طلاق و جدایی بیشتر روی فرزندان است.
بله از ازدواج نیز عامل مهم اصل توافق است. زن و مردی که دارای تناسب باشند میتوانند خود را به میل یکدیگر وفق دهند و توافق به وجود آورند. اصل دیگر گذشت و بردباری و فداکاری است. اگر زن و مردی در مواردی تفاهم و توافق ندارند باید صبر و گذشت کنند و یا یکدیگر را تحمل کنند و سعی نکنند رأی یکدیگر را بر هم تحمیل کنند و اگر مطمئن باشند که اگر یکدیگر را دوست داشته باشند و به هم عشق بورزند موارد کوچک اختلافها نیز در سایه همان عشق و محبت و گذشت و فداکاری رفع خواهد شد. معمولاً علاقه زن معلول علاقه مرد به زن و وابسته به اوست. این مرد است که اگر زن مرد است که اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند زن نیز او را دوست میدارد و به او وفادار میماند. به طور کلی زن طبعاً از مرد وفادارتر است و بیوفایی زن عکسالعمل بیوفایی مرد است.
عشق و ازدواج
سه زوج را در نظر بگیرید: اولین زوج، دو جوانی هستند که به تازگی شیفته هم شده و عشق و علاقهای عجیب در میانشان به وجود آمده و با این حال که کوچکترین شناختی از هم ندارند لیکن هر کدام دیگری را به عنوان بهترین و زیباترین فرد دنیا خطاب میکند. این دو قلباً معتقدند که عشقشان بینظیر است و تا کنون هیچ زوجی تا به این حد به هم علاقهمند نبودهاند و عشقشان را زوال ناپذیر میدانند.
زوج دوم زن و شوهر مسن هستند که تمام توهمات و خیالاتشان پایان پذیرفته و از دیدن هم خونشان به جوش میآید و حالشان به هم میخورد! عشق آتشین ایام جوانی جای خود را به تنفر و انزجار شدید داده. دیگر نشانی از حرفهای صمیمانه و عاشقانه درمیان آنها نمیتوان یافت و تنها به خاطر فرزندانشان است که حفظ ظاهر کردهاند.
روح سوم نیز زن و شوهری مسن در حدود 40 تا 50 سالهاند. آنان نیز توهمات ایام جوانی راپشت سر گذاشتهاند لیکن به مرور زمان یاد گرفتهاند که به واقع یکدیگر را همانطوری که هستند دوست بدارند و اشتباهات و عیوب هم را ناپدید بگیرند. در حقیقت آنها چنان مجذوب هم شده وجود را در دیگری میپندارد که احساس میکنند خوشبختی همسرشان سعادت او هم هست. در تحقیقت این زوج شخصیت خصویات اخلاقی هم را دوست دارند حتی اگر به فراق هم سازگار نباشد.
مشکل همه زوجهای جوان این است که نمیدانند چه بکنند تا به سرنوشت زوج دوم گرفتار نشوند خود را در همان مسیرن هدایت کنند که زوج سوم هدایت کردهاند.
باید در نظر گرفت که اولاً ازداج منحصراً یک رابطه اقتصادی یا روانشناهی یا جنسی نیست. بلکه رابطه عمیقی است که عمری میان زن مرد جریان دارد. پیمانی که فعالیت انسان را در تمام زمینهها به کل تغییر داده او را به سوی تکامل سوق میدهد. نکته دیگر این که ازدواج هرگز در تیجه امیال و احساسات شخصی رشد نمیکند بلکه لازمه نیکبختی دگرگونی و تغییر به سرعت رو به زوال خواهند بود. ازدواج باید موجب شود تا زن و مرد به تکامل اخلاقی و روحی دست یابند و برای حصول به چنین هدفی هر دو باید حامی یکدیگر و یاری کننده هم باشند.
دیدگاه مردان و دیدگاه زنان
مردان و زنان نه تنها از نظر ساختمان بدنی و خصوصیات روانی از هم باز شناخته میشوند بلکه اساس اهمیت آنها با یکدیگر متفاوت است زنان ارتباط جز را به کل به خوبی در مییابند آنها تمایلات مادرانه، مربیگرانه و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 111
مقدمه
اکثریت قریب به اتفاق مردم، حداقل یک بار در طول زندگیشان ازدواج میکنند، انتخاب یا عدم انتخاب یک فرد به عنوان همسر یکی از مهمترین تصمیمهایی است که هر شخص در طول زندگیش میگیرد. زیرا فردی که به عنوان همسر انتخاب میشود تأثیر زیادی بر سبک زندگی، نوع تجربیات و احساس خوشبختی شخص در طول زندگی دارد ولی متأسفانه این مهمترین تصمیم زندگی در بسیاری از موارد، سریع، آسان و گاهی تقریباً اتفاقی گرفته میشود. (رضا زاده، 1381)، ازدواج آگاهانه و با برنامه، برج مراقبت زندگی است و ضرورت آن، به ویژه در این دوران که زندگی بشر از پیچیدگی خاصی برخوردار است، پوشیده نیست (همتیار، 1387) شکلگیری این نظام جدید و به عبارت دیگر هسازی با ازدواج یکی از مشکلترین وظایفی است که زوجین باید به تدریج به آن نائل شوند. در خلال اولین یا دومین سال ازدواج، زوجها باید به طور طبیعی بتوانند با یکدیگر در مسائل مختلف همسازی عمدهای پیدا کنند در صورت ایجاد این همسازی تنشهای هیجانی که غالباً به وجود میآیند دورههای طوفانی گذرایی بیش نخواهد بود (اسکوبل و دیگران، 1990).
متأسفانه به همسانی متقابل در ازدواج در بسیاری از مواقع کار آسانی نیست، گواه این مدعا آمار بالای طلاق در بسیاری از کشورها (مثلاً گاتمن، 1998) و نیز افزایش طلاق در کشور ما در سالهای اخیر است. (حدود صد هزار طلاق در سال 1386).
از جمله عوامل اصلی در بروز این مشکل عوامل شخصی است، که در این گستره عوامل بسیار متفاوتی قرار میگیرد که بعضی از آنها عبارتند از اختلالات و مشکلات خفیف و شدید روانی (کاهن و همکاران، 1985؛ به نقل از برگ ـ گروس، 1997)، ویژگیهای شخصیتی منفی (اسکوبل و همکاران، 1990)، عادتهای نامطلوب رفتاری، سبک دلبستگی ناایمن (هازن و شیور، 1987؛ کوبک و هازن، 1991؛ به نقل از کولین 1996) ادراکهای غلط و انتظارهای غیرواقعبینانه، عدم مهارت مقابله با تنیدگیها، ارزشها و اهداف شخصی متفاوت و ... .
یکی از عوامل مهم که در سالهای اخیر به آن توجه شده است و بر روی رضایت زناشویی تأثیر دارد تجارب اولیه فرد با والدین و یا نوع رابطه عاطفی فرد با والدین خود در دوران کودکی است که میتواند وی را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار دهد (سیمپسون و رولز، 1998)
طرفداران نظریه دلبستگی توجه زیادی به این مورد داشتهاند. این نظریه معتقد است نوع رابطه مادر ـ کودک در سالهای اولیه زندگی و میزان قابلیت دسترسی به مادر، میزان حمایت مادر هنگام احساس خطر، سبک دلبستگی فرد را معین میکند (فنی و نولر، 1996؛ هازن و شیور، 1987). فروید بر این باور بود که دلبستگی نوزاد به مادر به خاطر تغذیه و رفع نیاز فیزیولوژیکی است (سانتراک 2 ـ 2)، هارلو و زیمرمن تماس بدنی را عامل مهم در ایجاد دلبستگی میدانند (نقل از لسترام، 2002). سپس بالبی (1969، 1973، 1980) مفهوم دلبستگی را از دیدگاه تحولی مورد ارزیابی قرار داد. فوگل اظهار میدارد که دلبستگی پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد است. اینثورث سه گروه دلبستگی را در بین کودکان مشخص کرد: اجتنابی، ایمن و دوسوگرا (اسروف و واترز، 1977). در بزرگسال نیز سه سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا مشخص شده است. طرفداران این نظریه معتقدند به احتمال زیاد سبک دلبستگی کودک بر اساس الگوهای عملی درونی از خود و چهره دلبستگی تا بزرگسالی ادامه مییابد و در روابط بزرگسالی فرد منعکس میشود (فنی، 1999؛ کوهن و هامیلتون، 1999؛ وینفلد، اسروف و اگلوند، 2000؛ پینز، 2005). افراد مختلفی که سبک دلبستگی متفاوتی دارند تجارب مختلفی در روابط عاشقانه تجربه میکنند (هازن و شیور، 1987). پژوهشها حاکی از آن است که افراد ایمن روابط سالمتری در بزرگسالی دارند (وکرلی، 1998) در روابط خود پایدار هستند (فنی و نولر، 1990)، رضایت بالاتری دارند (فنی، 1990)، در مقابل افراد ناایمن در روابط بزرگسالی خود سطح پائینی از رضایت، تعهد و اطمینان را نشان میدهند (سیمپسون، 1990). مطالعاتی هم تأثیر دلبستگی زوجها را در کیفیت روابط زناشویی نشان دادند که همگی حاکی از آن است که زوجهای ایمن همواره رضایت زناشویی بیشتری نشان میدهند (پیستول، 1989؛ ووینگ، 1998؛ وایت وی، 2001؛ وانگ و ویکبرگ، 2006؛ نستا و گیبل، 2005؛ تون و هایدن، 2007).
عامل مهم دیگری که بر رضایت زناشویی میسر است سبکهای مقابلهای یا رویاروگری است (ملازاده، 1381). نظریه تکاملی بر عواملی که امکان بقای فرد و نوع را افزایش میدهد تأکید میکند در رفتارگرایی شناختی امروزی، هم به مهارتهای حل مسئله رفتاری و هم به ارزیابی شخص و معنی یک واقعه از نظر فرد تأکید میشود (موس و شیفر، 1993؛ به نقل از آبیاری، 1379). در الگوی تعاملینگر، ویژگیهای محیط و شخص هر دو بر فرایند رویاروگری تأثیر دارند (بلگر، 1990؛ لازاروس و فلکمن، 1984). الگوی تحویلی نگری تنیدگی متأثر از دیدگاه فیزیولوژیکی است و مغز را تنها تعیین کننده بروز تنیدگی محسوب میکنند (اسمیت و دوارتکین، 1992).
از آنجا که روابط طولانی مانند ازدواج، مستلزم تلاشهای مالی، اجتماعی، شخصی است از این رو میتوان آن را به عنوان منبع بالقوه و حاوی اطلاعات مناسبی درباره فرایندهای رویاروگری و نتایج آن دانست. نتایج یکی از مطالعات انجام شده در این زمینه نشان داد که پاسخهای مقابلهای در مقایسه با شواهد شغلی یا اقتصادی اثرات نیرومندتری در گستره زناشویی دارد (پیرلین و اسکولر، 1978) به علاوه بسیاری از محققان اثرات احتمالی روابط زناشویی بر نتایج مقابله یا رویاروگری را مشخص نمودند (فلکمن، لازاروس، گروئن و دیلانگیس، 1996؛ استن و نیل، 1984). برخی از محققان اهمیت ارتباط رضایتمندی زناشویی با راهبردها و سبکهای مقابلهای به هنگام مواجهه با مشکلات را مورد تأیید قرار دادند (باومن، 1990؛ کهان و برادبوری، 1994؛ هوسر و همکاران، 1990؛ پاکک و دوح، 1995؛ شاکری و همکاران، 1385؛ ملازاده، 1381).
با توجه به موارد ذکر شده به نظر میرسد در این پژوهش بتوان گامهایی در جهت تصریح کمی میزان سازگاری زناشویی مزدوجین شاهد، همسرانشان و متغیرهای مرتبط با آن مانند سبکهای مقابلهای و سبکهای دلبستگی در سطح افزایش دانش در گستره موضوعات خانواده برداشت و زمینه را برای استفاده همسان از ابزارهای مناسب در مشاوره قبل از ازدواج، برنامهریزیهای آموزش بهداشت روانی، افزودن توان مناسب و منطبق با نیازهای آنان و انجام پژوهشهای تجربی فراهم نمود، بدیهی است که افزایش بینش درباره این تأثیرات بر سازگاری زناشویی برای مداخلهها و خدماتی که در مشاوره قبل از ازدواج و درمانگری زناشویی و خانواده برای افراد و زوجها و فراهم می شود، همواره مفید و میسر خواهد بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
مقدمه :
اغلب زوجها آگاهند که ازدواج با بحرانهای دائمی سروکار دارد ومی دانند که 40 تا 55 درصد زندگی های زناشویی احتمالا به جدایی وطلاق می انجامد . در این شرایط زوجهایی که ازدواج ناموفق واز هم پاشیدنهای روز افزون زندگی های زناشویی را می بیند نگرانند که این اتفاق برای آنها تکرا نشود .
تازه ازدواج کره ها سوار بر مرکب عشق ودلبستگی ، رویایی جز ازدواج موفق در سر ندارند . اغلب آنها در آغاز معتقدند که روابط آنان متفاوت از دیگران است وعشق عمیق وخوشبختی آنها پشتوانه زندگی مشترک آنان خواهد بود . اما دیر یا زود اغلب این زوجها می بینند که برای برخورد با مسائل وتضادهایی که به تدریج در زندگی مشترکشان ریشه می دواند از آمادگی لازم بی بهره اند.
حتی زوجهایی که 30 یا 40سال پیش ازدواج کرده اند به این نتیجه می رسند که ادامه زندگی مشترک بر ایشان غیر ممکن شده است .
از یک نظر عجیب است که این همه زندگی مشترک ازهم می پاشد. لحظه ای به همه نیروهایی که انتظار دارید از ادامه زندگی مشترک حراست کند توجه کنید .
دوست داشتن ومورد محبت قرار گرفتن مطمنا از جمله غنی ترین تجربه های مودم هستند وبه این کیفیت سایر امتیازات زندگی مشترک یعنی صیمیت ، باهم بودن رسیدگی به یکدیگر ، امنیت عاطفی وخیلی چیزهای دیگر را بیفزایید تا بر شهرت متجرش افزوده شود می بیند کسی هست که روح خسته تان را آرام می کند ، یا یاسها ودلتنگی هایتان را در می تیزد وباشما در هیجانات زندگی واتفاقات خوشایند آن سهیم می گردد روابط جنسی را دارید که از جمله موهبتهای زندگی مشترک است ورضایت خاطر ناشی از داشتن فرزند که خود وسیله ای برای استهکام زندگی زناشویی است .
نیازهای عاطفی در ازدواج :
نیازهای اصلی عاطفی ، طرز رفتار اصولی برای ارائه مهر ومحبت ، دوست داشتن واقعی وعاطفی در رابطه زناشویی هفت نوع هستند که عبارتند از : عشق ، مراقبت ، ادراک ، احترام ، ستایش ، پذیرش ، واعتماد ، زمانی که شخص احساس می کند از نظر عاطفی تا مین می باشد از تمام این هفت نوع نیازهای اصلی به اندازه درجات مختلف در وجودش قرار دارند . احساسات عاطفی مثبت مانند رضایت کامل ، صلح ، شادی ، مهربانی ، خشنودی ، هیجان ووفاداری ، هر زمان که قادر به تامین نیازهای عاطفی خودمان باشیم خود به خود ایجاد می شوند از جمله مهم ترین نیازهای اصلی عاطفی در ازدواج عشق است که به بررسی آن می پردازیم .
عشق :
عشق عبارت است از رفتار بین دو نفر نسبت به یکدیگر که در آن وصل ، اتحاد ، شرکت ، یا رفتاری مشترک برقرار باشد بدون هر گونه داوری ویا ارزیابی چنین می توان گفت ممکن است که ما نسبت به هم تفاوت داشته باشیم ولی ما همچنین شبیه هم هستیم من خود را در تو وتو را در خود می بینم از نظر فکری عشق از طریق درک ابراز می شود در واقع شناسایی یک احساسی که می گوید