لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
مقدمه :
اغلب زوجها آگاهند که ازدواج با بحرانهای دائمی سروکار دارد ومی دانند که 40 تا 55 درصد زندگی های زناشویی احتمالا به جدایی وطلاق می انجامد . در این شرایط زوجهایی که ازدواج ناموفق واز هم پاشیدنهای روز افزون زندگی های زناشویی را می بیند نگرانند که این اتفاق برای آنها تکرا نشود .
تازه ازدواج کره ها سوار بر مرکب عشق ودلبستگی ، رویایی جز ازدواج موفق در سر ندارند . اغلب آنها در آغاز معتقدند که روابط آنان متفاوت از دیگران است وعشق عمیق وخوشبختی آنها پشتوانه زندگی مشترک آنان خواهد بود . اما دیر یا زود اغلب این زوجها می بینند که برای برخورد با مسائل وتضادهایی که به تدریج در زندگی مشترکشان ریشه می دواند از آمادگی لازم بی بهره اند.
حتی زوجهایی که 30 یا 40سال پیش ازدواج کرده اند به این نتیجه می رسند که ادامه زندگی مشترک بر ایشان غیر ممکن شده است .
از یک نظر عجیب است که این همه زندگی مشترک ازهم می پاشد. لحظه ای به همه نیروهایی که انتظار دارید از ادامه زندگی مشترک حراست کند توجه کنید .
دوست داشتن ومورد محبت قرار گرفتن مطمنا از جمله غنی ترین تجربه های مودم هستند وبه این کیفیت سایر امتیازات زندگی مشترک یعنی صیمیت ، باهم بودن رسیدگی به یکدیگر ، امنیت عاطفی وخیلی چیزهای دیگر را بیفزایید تا بر شهرت متجرش افزوده شود می بیند کسی هست که روح خسته تان را آرام می کند ، یا یاسها ودلتنگی هایتان را در می تیزد وباشما در هیجانات زندگی واتفاقات خوشایند آن سهیم می گردد روابط جنسی را دارید که از جمله موهبتهای زندگی مشترک است ورضایت خاطر ناشی از داشتن فرزند که خود وسیله ای برای استهکام زندگی زناشویی است .
نیازهای عاطفی در ازدواج :
نیازهای اصلی عاطفی ، طرز رفتار اصولی برای ارائه مهر ومحبت ، دوست داشتن واقعی وعاطفی در رابطه زناشویی هفت نوع هستند که عبارتند از : عشق ، مراقبت ، ادراک ، احترام ، ستایش ، پذیرش ، واعتماد ، زمانی که شخص احساس می کند از نظر عاطفی تا مین می باشد از تمام این هفت نوع نیازهای اصلی به اندازه درجات مختلف در وجودش قرار دارند . احساسات عاطفی مثبت مانند رضایت کامل ، صلح ، شادی ، مهربانی ، خشنودی ، هیجان ووفاداری ، هر زمان که قادر به تامین نیازهای عاطفی خودمان باشیم خود به خود ایجاد می شوند از جمله مهم ترین نیازهای اصلی عاطفی در ازدواج عشق است که به بررسی آن می پردازیم .
عشق :
عشق عبارت است از رفتار بین دو نفر نسبت به یکدیگر که در آن وصل ، اتحاد ، شرکت ، یا رفتاری مشترک برقرار باشد بدون هر گونه داوری ویا ارزیابی چنین می توان گفت ممکن است که ما نسبت به هم تفاوت داشته باشیم ولی ما همچنین شبیه هم هستیم من خود را در تو وتو را در خود می بینم از نظر فکری عشق از طریق درک ابراز می شود در واقع شناسایی یک احساسی که می گوید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
فهرست مندرجات
۱ سیر تاریخی ازدواج
۱.۱ ایران باستان
۲ ازدواج در دیدگاههای جامعهشناختی
۳ ازدواج از دیدگاه حقوقی
۳.۱ جهان
۳.۲ ایران[نیازمند منبع]
۴ ازدواج در ادیان و مذاهب
۴.۱ اسلام
۴.۲ دین بهائی
۴.۳ دین مسیح
۴.۴ دین یهود
۵ پانویس
۶ جستارهای وابسته
۷ منابع
ازدواج
ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینیاست که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار میشود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و میتواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنسگرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.
سیر تاریخی ازدواج
ایران باستان
در زمان ساسانی نوع اصلی ازدواج ایرانی «زنیِ پادِخشای» خوانده میشد که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود.[۱] انواع دیگری هم از ازدواج بود از جمله «چَگَر» که هنگامی بود که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان میداد تا فرزند آورد. چگر را به صورت چَکَر هم نوشتهاند.[۲] نوع دیگر که باعث بحث و جدلهای زیادی میان امروزیان شدهاست خویدوده بود که ازدواج با محارم است. [۳]
ازدواج در دیدگاههای جامعهشناختی
در جامعهشناسیِ خانواده علتهای دگرگونیها و بررسی واقعیتهای موجود مفهوم «خانواده» بررسی میشود. به طور کلی، ازدواج موجب تغییر نقشهای اجتماعی و جابهجایی پایگاه اجتماعی افراد میشود. [۴]
ازدواج از دیدگاه حقوقی
جهان
ایران
در ایران با توجه به شیعه جعفری در اسلام ازدواج به دو نحو دائم و موقت میتواند صورت پذیرد. در مذهب جعفری آیین اسلام این دو ازدواج در پارهای از آثار با هم یکی هستند و در برخی دگر اختلاف دارند، تفاوت اصلی و جوهری ازدواج موقت با ازدواج دائم در اینست که ازدواج موقت از لحاظ حدود و قیود آزاد است، یعنی وابسته باراده و قرارداد طرفین است، حتی بودن آن نیز در حقیقت نوعی آزادی بهطرفین میبخشد و زمان را در اختیار آنها قرار میدهد.
آنچه در درجه اول این دو را از هم متمایز میکند یکی این است که در ازدواج موقت زن و مرد تصمیم میگیرند بطور موقت باهم ازدواج کنند و پس از پایان مدت، اگر مایل بودند تمدید میکنند و اگر مایل نبودند از هم جدا میشوند.
دیگر اینکه از لحاظ شرایط، آزادی بیشتری دارند که بطور دلخواه بهر نحو که بخواهند پیمان میبندند مثلاً در ازدواج دائم مرد باید عهده دار مخارج روزانه و لباس و مسکن و احتیاجات دیگر زن از قبیل دارو و طبیب بشود، ولی در ازدواج موقت بستگی دارد بقرارداد آزادی که میان طرفین منعقد میگردد، ممکن است مرد نخواهد یا نتواند متحمل این مخارج بشود، یا زن نخواهد از پول مرد استفاده کند.
در ازدواج دائم، زن باید امر مرد را در حدود مصالح خانواده اطاعت کند، اما در ازدواج موقت بسته به قراردادی است که میان آنها منعقد میگردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
روان شناسی ازدواج
مقدمه
ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی انسان به شمار میرود. نتایج اطلاعات متعددی که در مورد ازدواج انجام شده بر اهمیت آن در سلامت جسمانی و روان شناختی تأکیده کردهاند. در دهههای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی ، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسی ازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفی ازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیم گیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر میگیرد.
تاریخچه روانشناسی ازدواج
ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحله انتقال به بزرگسالی مقولهای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در این مورد به سال 1930 بر میگردد، که بطور گستردهتر در سال 1950 تغییراتی عمیق در پروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواج اثر ترمن و همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چه تفاوتهایی میتواند بین ازدواج موفق و ناموفق داشته باشد.
مباحث روانشناسی ازدواج
بطور کلی میتوان گفت در روانشناسی ازدواج دو دسته مبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم گیری برای ازدواج میشود، در دسته دیگر مطالبی را شامل میشود که به مراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها میپردازیم.
تصمیم گیری برای ازدواج
در این مرحله تلاش میشود سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود که یک فرد چگونه میتواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایط خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه میتواند ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه میتوان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائه داده و نتایج یافتههای خود را در فرآیند مشاوره ازدواج در اختیار افراد قرار دهد.
آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل تناسب گفته میشود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالا با فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروز خواهد داد.
تصور کنید ازدواج یک فرد با ویژگی شخصیتی برونگرایی با فردی با ویژگی شخصیتی درونگرایی را. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونی مثل برقراری روابط اجتماعی ، حضور در جمع و غیره دارند و افراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر میپسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهند داشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته میشود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبهها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه میشود با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبههای مورد ملاک ، تصمیم گیری را آسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.
شروع و تداوم ازدواج
در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار میگیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار میدهند. با توجه به اینکه دو فردی که با امر ازدواج تصمیم میگیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند، تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن به تفاوتهای زن و مرد و بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز میگردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل میرسد. البته در اوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید کمتر به چشم بخورند. در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطه همسران شناخته میشوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک میکنند آموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روند حل مسأله ، مواجهه با تغییرات اساسی ، شیوه تعاملات مناسب را آموزش میدهد.
سن مناسب برای ازدواج از دیدگاه روانشناسی
سن در ازدواج از دو نظر دارای اهمیت است؛ یکی از نظر روانی ودیگری از نظر فیزیولوژیکی. انسان در فرایند رشد از نظر روانی درسنین مختلف دارای ویژگی های متفاوت است. روان شناسی کودک با روانشناسی نوجوان، جوان و پیر متفاوت است. خصوصیات روانی یک نوجوان با ویژگی های روانی یک فرد سالخورده در بیشتر زمینه ها قابل مقایسه نیست.بنابراین ازدواج یک مرد پنجاه یا شصت ساله با یک دختر 18 ساله به دلیل تفاوت فاز روانی به سعادت و خوشبختی نمی انجامد. دیر یا زود به علت عدم ارضای نیازهای روانی، این عروس جوان با دلمردگی به انتظار مرگ شوهر کهنسال خود روزشماری می نماید، یا خواهان طلاق می شود. از سوی دیگر این مرد کهنسال برای ارضای نیازهای همسر جوانش مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نامناسب با سن خود می شود و در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج می گردد و از نظر اجتماعی زبانزد خاص و عام می شود و در مجالس و محافل ممکن است همسرش را با فرزندش اشتباه بگیرند و همه جا مجبور است وضعیت خود را توجیه کند.
او برای کسب رضایت همسرش، چنانچه ثروتمند باشد به خریدن جواهرات و لباس های گران قیمت و خانه و اتومبیل متوسل می شود و چنانچه عالم باشد کتاب ها و آثار خود را به او تقدیم می کند ولی هیچیک از اینها او را ارضا نمی کند. عکس این حالت، یعنی ازدواج زن پیر با مرد جوان نیز همین وضع را خواهد داشت.
بنابراین کسانی که قصد ازدواج دارند نباید تحت تاثیر پول، مقام اجتماعی، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند، سن همسر آینده خود را نادیده بگیرند. دوم از جنبه فیزیولوژیکی که علاوه بر جنبه های روانی، ارضای غرائز جنسی خود مسئله مهمی است. بنابراین چنین ازدواجی به هیچ وجه فرجام خوبی نخواهد داشت و پایانش فساد و انحراف یا دلمردگی و آرزوی نجات از این بحران خواهد بود.
سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف متفاوت است. معمولا در مناطق گرم، سن بلوغ و ازدواج پایین تر و در مناطق سرد و کوهستانی بالاتر است. مهم نیست که فرد در چه سنی بالغ می شود، مهم این است که دختر و پسر احساس کنند از نظر فیزیولوژیکی و روانی نیاز به ازدواج دارند. تشخیص زمان مناسب ازدواج از سوی دختر و پسر تازه بالغ مشکل است. در این مورد راهنمایی پدر و مادر و مشاوره با مشاور خانواده ضروری است. معمولا چون دختران از نظر رشد بدنی و روانی از پسران جلوترند و رشد آنان سریعتر است، زودتر بالغ و برای ازدواج آماده می شوند. به همین علت در اسلام سن تکلیف دختران نه سال و پسران 15 سال می باشد.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که چون اسلام دین جهان شمولی است، بنابراین حداقل سن تکلیف برای تمام مناطق اعم از سرد و گرم مشخص شده؛ یعنی روی زمین مناطقی هست که دختر در 9سالگی بالغ است ولی این بدان معنا نیست که این دختر 9 ساله باید حتما ازدواج کند. ازدواج زمانی واجب است که شرایط آن از نظر فیزیولوژیکی، روانی، فرهنگی و اقتصادی فراهم باشد و چنانچه انجام نگیرد فرد به گناه بیفتد.
در ایران به طور عرف اکثر دختران بین 18 تا 25 سال ازدواج می کنند. پسرها نیز در روستاها در سنین پایین تر و در شهرها بین 25 تا 30 و گاه تا 35 سالگی ازدواج می کنند. تفاوت سن دختر و پسر با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است.
گاه تفاوت سن تا 10سال هم مشکلی ایجاد نمی کند. یکی از فرمول هایی که در این مورد پس از آمارگیری های سن ازدواج پیشنهاد شده، آن است که در سنین پایین تر، نصف سن پسر به اضافه هفت سال سن مناسبی برای دختر خواهد بود. ولی این به هیچ وجه فرمول قطعی و یا استاندارد محاسبه شده ای نیست. آنچه در این مورد می توان به طور قطعی پیشنهاد کرد آن است که بین سن زوجین تناسب منطقی و معمولی وجود داشته باشد.
مشاوره ازدواج در ارتباط با سن
مشاوران در ارتباط با مراجعانی که برای ازدواج در مورد سن مشکل دارند، باید به روش های زیر عمل کنند؛
1 - در مورد دختر و پسری که برای بار اول می خواهند ازدواج کنند و بین 18 تا 30 سال دارند، اختلاف 5 تا6 سال مناسب است. یعنی به علت رشد سریع دختران، اگر پسر پنج تا شش سال بزرگتر باشد از نظر روانی و فیزیولوژیکی وضع مناسبی خواهد داشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
آیا ازدواج فامیلی خطرساز است؟
بحث ازدواج های فامیلی (ازدواج پسرعمو-دخترعمو و امثال آن) و تاثیر آن بر اختلالات ژنتیکی یکی از متداولترین بحث ها و تیتر روزنامه های مختلف است.
خیلی ها این ازدواج های نسبی را ممنوع کرده اند اما خیلی های دیگر عقیده دارند بهترین راهکار انجام آزمایشات ژنتیکی قبل از ازدواج است.
یش از بیلیون ها انسان در سراسر جهان در مناطقی زندگی می کنند که 20 تا 50 درصد از ازدواج های آن نسبی هستند. اینها ازدواج هایی هستند که برای هر فرد از خود فامیل همسری برگزیده می شود.
مثلاً در انگلستان ازدواج های فامیلی با عموزاده های درجه اول در برخی اقوام مثل پاکستانی ها بسیار رایج است. این سنت همچنین بین جوامع آسیای جنوبی و برخی کشورهای خاورمیانه نیز شایع است.
گفته می شود که پیوند نژادهای مختلف احتمال بیماری های ژنتیکی را افزایش می دهد. اما برخی متخصصین عقیده دارند که در این موضوع تاحدودی مبالغه شده است.
مسئله پیچیده
پروفسور آلن بیتلز، مدیر مرکز ژنتیک انسانی در پرث استرالیا، اطلاعات مرگ و میر نوزادانی که از چنین ازدواج هایی به وجود آمده اند را از سرتاسر جهان جمع آوری کرده و به این نتیجه رسیده است که افزایش احتمال مرگ در این نوزادان 2/1 درصد بوده است. درمورد نواقص مادرزادی نیز این خطر در زوج های عادی 2% و در زوج هایی که با هم نسبت نزدیک دارند 4% بوده است.
او در این زمینه می گوید، "مردم بدون اینکه تحقیقات لازم را در این زمینه انجام دهند، این ازدواج ها را ممنوع می کنند، درحالیکه اصلاً اینطور نیست."
مشکلات ژنتیکی که در جوامعی که بیشتری ازدواج های فامیلی را دارند اختلالات ژنهای نهفته است که مشکلات بسیار زیادی از قبیل نابینایی، ناشنوایی و بیماری های پوستی و مشکلات عصبی ایجاد می کند. همه ما تغییر ژن داریم و گاهی اوقات، مثلاً درمورد فیبروز مثانه، بین همه افراد متداول است. اما وقتی یک جمعیت خاص تلفیق ژن کمتری داشته باشند، این مشکل بیشتر خواهد شد.
اگر دو نفر که ژن نهفته دارند با هم ازدواج کرده و بچه دار شوند، احتمال ابتلا به آن اختلال در بچه آنها یک به چهار خواهد بود و احتمال اینکه خودشان ناقل آن شوند نیز یک به دو است. پرفسور بیتلز توضیح می دهد که در بین برخی جوامع حتی ازدواج های غیرفامیلی هم بسیار درمعرض این اختلالات ژنتیکی نادر هستند چون از یک خاندان و قبیله می باشند. به همین دلیل او آزمایشات ژنتیکی قبل از ازدواج را برای این افراد بیشتر توصیه می کند.او می گوید، "منع ازدواج این افراد اشتباه است، مردم صدها نسل است که فامیلی ازدواج می کنند و ما الان آمده ایم و آن را ممنوع می کنیم. هیچکس توجهی به این مسئله نخواهد کرد. اگر قبل از ازدواج آزمایش ژنتیکی برای زوجین انجام شود و بعد درمورد ازدواج آنها تصمیم گیری شود خیلی بهتر است."
کیفیت اطلاعات
یکی از مشکلات این بحث این است که واقعاً اطلاعات خوب و کاملی درمورد تاثیرات ازدواج های فامیلی در دسترس نیست. گروه بورن در تحقیق برادفورد که 10000 بچه را از زمان تولد تا دو دهه بعد از آن تحت بررسی قرار دادند قصد جبران این مسئله را داشتند. تقریباً 50% از بچه هایی که در برادفورد به دنیا می آیند از والدین پاکستانی هستند. دکتر پری کوری که متخصص کودکان در بیمارستان برادفورد است میگوید که تقریباً 150 مورد از این اختلالات ژنتیکی خاص را در شهر شناسایی کرده اند که بسیار بیشتر از آن چیزی است که تصور می کردند.
و اطلاعات جمع آوری شده از واحد نظارت پزشکی کودکان نشان میدهد که از سال 1997، 902 کودک بریتانیایی با مشکل انحطاط عصبی به دنیا آمده اند که 8% از آنها در برادفورد بوده اند که فقط 1% از کل جمعیت بریتانیا را تشکیل می دهد.
دکتر کوری نیز آزمایشات دقیق ژنتیکی را قبل از ازدواج لازم می داند. او در این زمینه می گوید، "جوامع مختلف وضعیت و مشکلات ژنتیکی خاص خود را دارند. در برادفورد این مشکلات بسیار بیشتر از انتظار است اما بااینحال هنوز هم از مشکلات نادر هستند. برای تقریباً نیمی از این مشکلات آزمایشات ژنتیکی انجام می شود و هربار که یک ژن جدید در برادفورد کشف می شود، دو تا سه خانواده هستند که میتوانند آزمایش دهند".
این گروه تحقیقاتی اطلاعاتی را نیز درمورد تاریخچه خانوادگی خانواده هایی که در آن تحقیق شرکت کرده بودند جمع آوری می کند اما به شرایط و مشکلات محیطی که می تواند بر سلامت افراد تاثیرگذار باشد نیز توجه دارد.
دکتر کوری می گوید، " از 1100 زن پاکستانی باردار، 70% ازدواج فامیلی داشته اند. من وقتی 20 سال پیش به برادفورد آمدم، اکثر والدین پاکستانی چیزی درمورد ژنتیک نمی فهمیدند اما الان متخصصین پاکستانی جوانی را می بینیم که اطلاعات بسیار خوبی درمورد مسائل ژنتیکی دارند."دکتر کوری می گوید ممکن است که این تعداد کم باشد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 59 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه انواع ازدواج در عصر جاهلیت
● عناصر ازدواج
۱ـ نکاح ضیزن (نکاح مقت، نکاح وراثتی)
۲ ـ جمع بین الاختین
۳ ـ نکاح متعه
۴ ـ نکاح شغار
۵ ـ نکاح بدل
۶ ـ استبضاع
۷ ـ مضامده
۸ ـ مخادنه
۹ـ نکاح رهط
۱۰ـ زنان صاحب رایه
۱۱ ـ ازدواج با امه (کنیز)
● نتیجه انواع ازدواج در عصر جاهلیت
مقدمه مساله ازدواج موقت
1- تعریف:
2- ازدواج موقت از دیدگاه شیعه:
1-2- ادله جواز ازدواج موقت در شیعه:
2-2- شرایط و احکام متعه در شیعه:
3- ازدواج موقت از دیدگاه اهل سنت
4- ادله مورد اتفاق در مورد جواز متعه در صدر اسلام
الف) کتاب
ب) سنت
ج) عمل صحابه و تابعین
5- ادله تحریم نکاح متعه:
6- ارزیابى و نقد روایات دال بر نسخ:
7- اشاره اى به افرادى از صحابه و تابعین که قائل به حلیت و جواز متعه بوده اند
8- ممنوع کننده متعه در تاریخ:
9- تردید در حکم حرمت در کلام فقهاى سنى
10- حکم فاعل متعه در مذاهب اهل سنت:
12- سخن آخر:
منابع:
11- پذیرش علمى متعه در فقه اهل سنت:
مقدمه
در این نوشتار با توصیف و تحلیلِ گونه های ازدواج در عصر جاهلی، جنبه ای مهم از اوضاع زن، خانواده و جامعه عصر جاهلی تبیین می شود. گفتنی است که مقطع تاریخی یاد شده، مدخل و زمینه ای برای تاریخ اسلام به شمار می آید که مطالعه ابعاد مختلف آن، موجب شناخت عمیق آییناسلام و دستاوردهای آن می شود.
«ازدواج» یا به عبارتی پیوند میان زن و شوی، «خانواده» را می آفریند و سپس از تجمع سازمان یافته خانواده هاست که یک «جامعه» شکل می یابد. از این رو، برای آشنایی با کفایت ها و کاستی های هر جامعه، در کنار همه پژوهش های لازم، ضرورت دارد که چند و چون ازدواج در آن جامعه نیز بررسی شودالف) گونه اصلی ازدواج (زناشویی). آوازه «تاریخ قبل از اسلام» به عصر جاهلیت، چه بسا این تصور را به وجود آورد که ازدواج در آن دوره، به دور از هر آیین و مرامی بوده است و در آن روزگار اساساً هرچه بوده، تنها راهی برای ای از نکاح ارتکاب می جست و حتی از نکاح های زشت و ننگ بار با برخی از خویشان خود پرهیز نمی کرد، چنان که به ازدواج با زن پدر ـ به شرط آن که مادر خودش نباشد ـ یا ازدواج هم زمان با دو خواهر (جمع بین الاختین) دست می یازید.۴مفهوم پیوند «زناشویی» و آغازی بر تاین نکته بسیار مهم و قابل تأمل است که شکل اصلی و رایج نکاح در میان اقوام عرب (قبیله قریش و بیشتر قبایل عرب)۱۰ همانند این روزگار، ازدواجی به نام «بعوله» (پیوند زناشویی) بوده است. بر مبنای این ازدواج، مرد (بعل) و زن (بعلهٔ)، هر دو زن و شوی و همسران یکدیگر می شدند و هرگاه با این ازدواج، فرزندی زاده می شد آن فرزند در نَسب تابع پدر بود، البته مرد می توانست تعداد بسیاری از این زنان را داشته باشد (چند همسری)۱۱ یا آن که به یک همسر بسنده نماید (تک همسری).۱۲ این ازدواج (بعوله) به دو شکل انجام می شد: به صورت عادی و با رضایت طرفین یا پس از وقوع جنگ در میان قبایل و با اسارت زنان.شکیل خانواده.
● عناصر ازدواج
در حالت عادی مرد از ولیّ دختر ـ و نه خود او ـ خواستگاری می کرد و بدون آن که رضایت دختر مطرح باشد، همین ولیّ (پدر، برادر یا عمو) ردّ و قبول آن خواسته را برعهده داشت و او بود که از خواستگار، «مهریه» را می ستانید; مهریه ای که حتماً باید پرداخت می شد، زیرا این خود، «ثمن» و بهایی برای زن به شمار می آمد.۱۷ بی گمان، سعی ولیّ بر آن بود که مبلغ مهریه، گزاف باشد تا نشان از شرافت زن باشد.۱۸ این مهریه را «نافجه» نیز می نامیدند; به معنای آن چه بر مال ولیّ «زیاد» (افزوده) می شد.
نزد عرب جاهلی، اصل آن بود که مهریه به زن پرداخت شود، اما ولیّ امرِ زن کسی بود که آن را می ستانید تا از آن در خریدن آن چه زوجه با خود به خانه شوهر می برد (جهیزیه) مصرف نماید. و گاهی نیز ولیّ، مهریه را برای خود اخذ می کرد و چیزی
و گفته شده که اهل جاهلیت از مهریه زنان چیزی را به خود آنان نمی دادند.۲۳ و در پایان نتیجه می گیرد:اهل جاهلیت برای انتفاع از مهریه، بر یک راه و روش نبودند; برخی از آنان همه مهریه را به زن می پرداختند و برخی دیگر، قدری نیز اضافه تر می دادند تا به دختر اکرام نمایند و دسته ای نیز بودند که خود، تمام مهریه یا بخشی از آن را مصرف می کردند.۲۴
عرب در جاهلیت، برای انجام ازدواج از چارچوب و روشی دینی پیروی نمی کرد، زیرا در آن دوران، ازدواج یک عقد مدنی محض ـ به سادگی بیع ـ به شمار می آمد۲۵ و آن چه امروزه در برگزاری عقد ازوداج به عنوان یک چارچوب شرعی، معمول و معهود است، در جاهلیت وجود نداشت و حتی ممکن