لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
فصل اول:
گذری به استان کرمان
بخش اول (1ـ1) کلیات
1ـ1ـ1ـ موقعیت استان کرمان:
کشور ما ایران در ناحیهای کویری و کم باران قرار گرفته است که تابش آفتاب در آن فراوان است و بارش باران کم، اما در این سرزمین کم باران چشماندازهای کمنظیر و شگفتیهای خاص مناطق گرمسیر به شکل زیبایی پرورده شده است.
کرمان یکی از همین مناطق کویری، اما پربرکت کشور ماست.
«استان کرمان بعد از خراسان دومین استان پهناور کشور است و حدود 11 درصد از خاک ایران را دربر گرفته است. مساحت آن حدود 1750.69 کیلومتر مربع است. موقعیت نسبی این استان به گونهای است که از شمال با استانهای خراسان و یزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سیستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس هممرز بوده است.» (تصویر شماره 1ـ1) نشانگر موقعیت جغرافیایی استان کرمان در نقشه ایران است. شهرستان کرمان از جنوب به شهرستان جیرفت، از جنوب شرقی به شهرستان بم از جنوب غربی به شهرستان بردسیر از غرب به رفسنجان، از شمال غربی زرند و از شمال به شهرستان راور محدود میشود. (تصور شماره 1ـ2) نشانگر موقعیت جغرافیایی شهر کرمان در استان کرمان است.
آب و هوای کرمان به علت وجود ارتفاعات متغیر است و باران سالانه آن بسیار کم است.
این استان یکی از مرتفعترین استانهای کشور است. کرمان از اولین شهرهای ایران است که به علت مهارت بالا بافندگان آن در ریسندگی و بافندگی مورد توجه شرکتهای خارجی قرار گرفته است.
تصویر (1ـ1)
موقعیت استان کرمان در نقشه ایران
(تصویر 1ـ2) نقشه استان کرمان
1ـ1ـ2ـ جغرافیای طبیعی و اقلیم استان کرمان:
استان کرمان در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است و ارتفاعات آن دنبالة رشته کوههای مرکزی ایران است که از چینخوردگیهای آتشفشانی آذربایجان شروع میشود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنبالة آن چند بار در فلات مرکزی به وسیله حوزههای پست داخلی و کویر قطع میشود.
وجود ارتفاعات و پستی و بلندیهایی در منطقه و شرایط خاص اقلیمی، آب و هوای متفاوتی در نواحی مختلف استان به وجود آورده است. نواحی شما و شمالغربی و مرکزی دارای آب و هوای گرم و نسبتاً مرطوب دارد.
«استان کرمان تحت تأثیر بادهای مختلف برون منطقهای و محلی است.
وزش این بادها، آب و هوای آن را دستخوش تحولات و تغییرات قابل توجهی میکند. این بادها به طور عمده از نوع بادهای موسمی خشک است و در ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت میوزد و جهت وزش آنها از جنوبغربی به طرف شمالشرقی و مشرق است. این بادها انبوهی از خاک و شن با خود به طرف شهر کرمان میآورد و سبب تقلیل رطوبت نسبی هوا میشود. همچنین بادهای غربی و شمالغربی باعث ریزش باران در زمستان و بهار میشود.»
مهمترین رشتهکوههای آن لالهزار، هزار بحر آسمان، جبال بارز و شهسواران است.
1ـ1ـ3ـ جغرافیای تاریخی استان کرمان:
«سابقة سکونت و استقرار انسان در دیار کرمان به هزارة چهارم ق.م میرسد. این منطقه یکی از قدیمیترین نواحی ایران بهشمار میرود و در گذر زمان، گنجینههای فرهنگی تاریخی گرانبهایی در آن پدید آمده است که نمایانگر روند تاریخی و حیات اقتصادی ـ اجتماعی آن است. وجود هر فضای تاریخی در کرمان بیانگر بخشی از زوایا و ابعاد زندگی مردم و حکومتهای این مرزوبوم است.»
به استناد تاریخ عرب و یهود، کرمان منسوب به «کرمانبن هیتالبن ارفحشدبن سام بن نوح» است و نام آن در کتیبه بیستون به صورت «یوتیه» ذکر شده است.
کرمان را محل زندگی کریمان ـ پدر نریمان. جد رستم میدانند. لذا منسوب به وی این منطقه را کرمان نام نهادند. کرمان از دو کلمة (کار+مان) به معنی «محل جنگ و نبرد» یا «جایگاه رزمندگان و رزمآوران» تشکیل میشود.
«کوره اردشیر» یا گواشیر نام دیگر شهر کرمان است که معنی شهراردشیر را میدهد.
در روایت دیگری میگویند به مناسبت اینکه «آغاز محمدخان» دو هزار نفر را کور کرد این شهر را «شهر کوران» نام نهادهاند. اما از لحاظ بررسی تاریخی نام کرمان را در سنگ نوشتههای داریوش میتوان دید. در آن جا کرمان نام ناحیهای است که از آن چوب (یاک) برای کاخهای هخامنشی حمل میشود. نوشتههای یونانی هم آن را کرمان خوانده و مردم کرمان را تیرهای از پارسیان گفتهاند.
«در دورة ساسانیان فرمانروای کرمان، عنوان شاه داشت، چنانکه بهرام چهارم (388ـ389 م.) به مناسبت اینکه پدرش والی کرمان بود به کرمانشاه (شاه کرمان) معروف بود. در این دوره سیرجان مهمترین ناحیه کرمان محسوب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
طرح توجیهی توسعه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی استان چهار محال (شهرستان بروجن)
موسسه آموزشی تحقیقاتی علم و اندیشه صبا (شماره ثبت25)
مجریان
1-خسرو شیروانی بروجنی
2-پرویز شیروانی بروجنی
3-دکتر شهناز شاهرخی
فهرست
1-صفحه عنوان
2-بیان مسله
3-پیشینه طرح
4-ضرورت اجرای طرح
5-اهداف اختصاصی
6-هدف کلی
7-هدف کاربردی
8-روش اجراء
9-هزینه های پرسنلی
10-هزینه های غیر پرسنلی
11-جدول زمان بندی
12- ضمائم
- چهره ایران
- چهره استان چهار محال و بختیاری
- شهرستان بروجن
- محل اجرای پروژه
بیان مسئله
کشور همیشه سر بلند ایران با آثار باستانی بر جا مانده از اقوام وملل گوناگون در طی تاریخ جاذبه های بس ارزشمند برای تبادل فرهنگ و ارتباطات درون و فراملیتی در خود گرد آورده است و از آنجا که از دیر باز این سرزمین در میان سرزمینهای وسیع آسیا از یک سو و قاره اروپا از سوی دیگر ،به عنوان چهار راهی بوده است که پیوند دهنده ،فرهنگ ها ، مدنیت ها و سیاستهای شرق با غرب بوده است از طرفی با ورود انسان به هزاره سوم میلادی و پدیدآیی دانش تجربی نو و پیشرفتهای فناوری این امکان فراهم شده که باز نمایی انسان از کره زمین به دهکده جهانی و بزرگراههای اطلاعاتی تغییر یابد لذا در چنین موقعیتی ،جهانی شدن به معنی ره سپردن تمام جوامع به سوی جهانی وحدت یافته است که در آن همه امور در سطح جهان مطرح و نگریسته می شود.جهانی شدن فرآیندی است که منجر به وابستگی و برهم کنش متقابل و دو جانبه میان واحد های اقنصادی ،اجتماعی و سیاسی ملل مختلف در جهان می گردد اما تحریفی که از پدیده جهان شدن ، بیشتر مورد پذیرش قرار گرفته است آن است که این فرایند از پیامد های سرمایه داری نوین وعصر پست مورنیسم بوده و مهمترین ویژگی آن این است که تحت تاثیرگرایش های اقتصاد سرمایه داری به توسعه یافتن و جهانی شدن ایجاد گردیده است . لذا با توجه به تعریف اخیر آنچه اغلب در مورد پدیده جهانی شدن مورد توجه قرار می گیرد آثار سیاسی و به ویژه اقتصادی و تجاری آن است تا آنجا که ممکن است به نظر برسد مسائل فرهنگی بعنوان موضوعات ارزشی و معنوی کم تر تحت تاثیر این فرایند قرار دارند در صورتی که اگر مبادلات فرهنگی و آموزشهای مربوطه بصورت نوعی تجارت و داد و ستد اطلاعات در زمینه فرهنگ ها (گفتگوی تمدنها) در نظر گرفته شود آنگاه این تبادلات در قالب نظام های فرهنگی می توانند بعنوان بخشی مهم از فرایند جهانی شدن تلقی گردند که از پیامدهای آن این خواهد بود که دولتها و حکومتها در بازارهای جهانی برای به خدمت گرفتن، آشنایی با فرهنگها و آموزشهای مختلف در این رابطه، بعنوان یک ابزار سیاسی قدرتمند در جهت تولید و پرورش سرمایه های انسانی با یکدیگر رقابت کنند.
لازم به ذکر است که پدیده جهانی شدن خود پیامد و تهدیدهایی را در جوامع انسانی ترسیم می کنند چرا که امکان و احتمال از بین رفتن و کم رنگ شدن تدریجی فرهنگ های بومی و منطقه ای در بسیاری از جوامع انسانی قابل انتظار می باشد لذا باید توجه داشت که نگاه ما نسبت به مسائل فرهنگی باید تا حدی متفاوت از مسائل اقتصادی و تجاری باشد و آنچه در طی فرآیند جهانی شدن در صنعت روی میدهد اصولا نباید در مورد فرهنگها که سرانجام منجر به هضم بسیاری از آنها در یک فرهنگ غالب می گردد روی دهد چرا که فرهنگ هر قومیت و ملتی سرمایه و میراث جمعی آن است و بنابراین نباید به آسانی مورد بی توجهی قرار گیرد و نابود گردد.
در همین زمینه در قران کریم نیز آیاتی وجود دارند که حاکی است اراده و حکمت خداوندی بر آن است که همواره اقوام و ملل مختلف وجود داشته باشند و نه یک قوم وملت واحد.
از طرفی از آنجا که اکثر رسانه ها و کانالهای ارتباطی علمی و فناورانه بین المللی به چند زبان خاص، به ویژه زبان انگلیسی هستند، این احتمال بوجود می آید که زبانهای دیگر به مرور اهمیت و کارایی خود را از دست بدهند و بالاخره اینگونه چالشها و تهدیدهای مربوطه به زبان و فرهنگ می تواند به حوزه باورها ،ارزشها و اعتقادات دینی نیز تسری یابد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
اصفهان استان یکی ازتقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران است.ازشمال به استان تهران دریاچه نمک و واستان کهگیلویه وبویراحمد و از مغرب به استان لرستان استان خوزستان واستان چهارمحال وبختیاری محدوداست.مسافت آن 105263 کیلومتر مربع است.استان اصفهان 17 شهرستان و51 شهر است.جمعیت آن درسرشماری سال 1370 شمسی 3682444 نفربوده است.مرکزاین استان شهراصفهان است.
شهرستانهای استان اصفهان :اردستان،اصفهان،برخوارومیمه،خمینی شهر، خوانسار،سمیرم، شهرضا، فریدون، فریدونشهر، فلاورجان، کاشان،گلپایگان، لنجان، مبارکه، نایین، نجف آباد، نطنز.
شهرهای مهم استان اصفهان:اردستان،اصفهان،پولادشهر،خمینی شهر {سده}،خوانسار، خوراسکان، داران،زرین شهر، فریدون شهر، فلاورجان، کاشان، گلپایگان، مبارکه، نایین، نجف آباد، نطنز.
اصفهان سرزمینی است درمرکزایران که درحدود105263 کیلومترمربع مساحت دارد.ازشمال به استانهای مرکزی،تهران وسمنان،ازمشرق به استانهای خراسان ویزد،ازجنوب به استانهای چهارمحال وبختیاری،خوزستان،
و لرستان محدوداست.
سرزمین
اصفهان سرزمینی پهناور است که میان دامنه های شرقی زاگرس ورشته کوههای زاگرس از کردستان آغاز می شود
و به طول 1350 کیلومتر تاشمال تنگه هرمز ادامه دارد. رشته کوههای مرکزی ایران ازمشرق دشت رزن،در شمال شرقی همدان،آغاز می شود وتاهامون جازموریان درجنوب شرقی ایران کشیده شده است.
اصفهان ازچهار ناحیه کوهستانی ویک ناحیه جلگه ای تشکیل شده است.ناحیه کوهستانی غربی،شهرستان فریدون وناحیه کوهستانی شرقی وشمال شرقی شهرستان نطنز را در بر می گیرد.
ناحیه کوهستانی شرقی،با دو رشته کوه،شهرستان اردستان رادر مغرب از زاینده رود،ودر مشرق ازدشت کویر جدا میکند.ناحیه کوهستانی جنوبی اصفهان،شهرستان سمیرم را در بر می گیرد.مهمترین کوههای اصفهان عبارتند از:شاهان کوه به ارتفاع 4040 متر،سارشنان به ارتفاع 3330 متر،وصفه به ارتفاع 2240 متر.
قسمت جلگه ایی اصفهان،که از آبرفت زاینده رود پدید آمده است،با شیب ملایمی به باتلاق گاوخونی در جنوب شرقی شهر اصفهان می رسد.رودهای مهم اصفهان عبارتند از : زاینده رود ورود مرغاب . زاینده رود،که دراز ترین وپرآبترین روداصفهان وفلات مرکزی ایران است، از کوههای زردکوه بختیاری در 70 کیلومتری مغرب شهرکرد ،سرچشمه می گیرد.زرد کوه بخشی از رشته کوههای زاگرس است که به سبب داشتن لایه های آهکی زرد به این نام معروف شده است .طول زاینده رود درحدود 360 کیلومتر است. این رود از به هم پیوستن چشمه های کوچک وبزرگ بسیار تشکیل می شود که معروف ترین آنها چشمه جانان وچهل چشمه است.مهمترین سرچشمه آن برفهای کوهرنگ است وآب آن در فصلهای گرم
سال نیز پیوسته جاری است.عرض زاینده رود در همه جا یکسان نیست. درقسمت بالای رود، عرض آن درحدود 10 متر است ودر قسمت وسط، در حدود پل زمانخان، در نزدیکی شهر کرد، به 25 متر می رسد. پهنای زاینده رود در نزدیکی اصفهان حدود 800 متر است. زاینده رود پس از آبیاری کشتزارهای بسیار، سرانجام،در140 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان به باتلاق گاوخونی می ریزد.
بر روی زاینده رود،از چشمه تا پایان،28 پل و6 بند و سد،از جمله سد زاینده رود ،در 117 کیلومتری غرب اصفهان، ساخته شده است. پلهای قدیمی زمانخان،کله،فلاورجان،مارنان،الله وردی خان (سی سه پل )، پل خواجو،شهرستان، و ورزنه ،از جمله پلهای زاینده رود هستند. در زمان صفویه برای استفاده از آب زاینده رود تقسیم بندی ویژه ایی صورت گرفت که بر اساس آن آبادیهایی که در مسیر رود قرار داشتند می توانستند از میزان معینی آب استفاده کنند. این تقسیم بندی هنوز هم معتبر است.
رود مرغاب ،دومین رود اصفهان، از کوههای فریدون سرچشمه می گیرد وپس از آبیاری کشتزارهای نجف آباد، درنزدیکی روستای جوزدان به زاینده رود می ریزد. رودههای کوچک کرون، در نزدیکی نجف آباد، ورود موسمی قمرود،
در گلپایگان نیز در سرزمین اصفهان جاری است. ویژگیهای گوناگون جغرافیایی سبب شده است که در اصفهان سه نوع آب وهوای متفاوت یافت شود. آب و هوای کوهستانی آب وهوای نیمه بیابانی{ کوهپایه ای}، وآب وهوای بیابانی .ناحیه های کوهستانی اصفهان، مانند فریدون، سمیرم، وبخشی از شهرضا، آب وهوای سرد معتدل کوهستانی دارند. ناحیه های مرکزی،مانند نجف آباد،وشهر اصفهان ،آب وهوای نیمه بیابانی{کوهپایه ایی} با تابستان های گرم وزمستان های نسبتاً سرد دارند. ناحیه های شرقی سرزمین اصفهان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
استان لرستان
در لرستان آثار دوره پالئوتیک و نزدیک به چهل هزار سال پیش از میلاد مسیح به دست آمده است. کاسیت ها یا کاسیان قبایل کوهستان نشین بودند که در ناحیه واقع میان ماد و عیلام یعنی لرستان کنونی زندگی می کردند که در ساخت مصنوعات مفرغی چیره دست بودند بنا به تحقیق ویاکونف دانشمند روسی گواه منشاء نژادکاسیان نزدیک به پنجاه کلمه و نام خاص است که با ترجمه به زبان الوی در متون لغوی آشوری وبابلی محفوظ مانده است به عقیده دیاکونف زبان کاسیان با زبان علیامی یکی داشته است و شاید با آنها (کاسیان با عیلامیان) خویشاوندی هم داشته اند. کاسیان از آغاز هزاره سوم قبل از میلاد در این کوه ها زندگی می کردند به احتمال قوی قبایل لر کنونی از اعقاب ایشان اند و در سرزمین سکونت دارند که با نام ایشان لرستان خوانده می شود … به استناد تحقیق گاهی تا پایان قرن هفدهم قبل از میلاد در سرزمین کاسیت ها یعنی لرستان کنونی سلطنت کرده اند و هشت سال پس از مرگ و میر همورابی بر کشور بابل تاختند و نزدیک به شش قرن حکمرانی آنان بر بابل ادامه یافت و پس از آن که شوتروک ناخونته اول پادشاه عیلام بابل را به طور قطعی شکست داد. آخرین نماینده سلسله کاسی را از بابل برانداخت و پسرخود دکویتر ناخونته را به جانشینی او انتخاب کرد منقرض شدند و با روی کار آمدن آشور و شکست عیلام از آشور کاسیان نیز مغلوب آشوریان شدند. ولی تا قرن 7 قبل از میلاد آشوریان هنوز ناحیه لرستان را به عنوان کاسی می شناختند. کاسی ها قدیمی ترین ساکنان و حکام آریایی لرستان بوده اند که احتمالا تا زمان انقراض هخامنشیان نیز سلاله آنها باقی بوده اند و تاثیر تمدن و فرهنگ و هنر آنان در تشکیلات و تمدن مادها و هخامنشیان غیر قابل انکار است. بنابرآنچه از دکتر عبدالحسین زرین کوب نقل شد متوجه شدیم که ادعای سردار اسعد درباره این که ایل بختیاری از نسب آل بویه و اصل آل بویه از ساسانیان بوده است درست نیست و این گفت او متکی بر حقیقت منبع و ماخذ صحیحی نیست. افزون بر این که به نظر می آید که بومیان برای جلب یارانی برای مقابله با خلفا و فراهم آوردن زمینه سیاهی مطلوب آرزو های ایرانیان که خواهان استقلال سیاسی اقتصادی و فرهنگی کشور خود بودند. دست به اشاعه چنین اندیشه ای زده اند. انتساب بختیاریان به آل بویه احتمالاً درست باشد. و سردار اسعد ممکن است با استفاده از محفوظات سینه به سینه مردم بختیاری که از اجداد و نیاکان خود به ارث برده اند در کتاب خود مطرح کرده بود آن گونه که از محفوظات سالمندان و مهمترین قبیله منبه بر می آید خاندان آل بویه اصلا از همین قبیله عرب عدنانی بوده اند و جنبه عمومی قیم جد اعلای قبایل بنوتمیم است… شاخه هفت لنگ از نژاد طوایف مختلفی تشکیل یافته است به گونه ای که او گرمترین نقاط دره کارون شما با تیره های گوناگونی برخورد می کنید که عرب نژاد هستند و واژه های عربی زیادی در گویش آنان به کار گرفته می شود. این طایفه معروف به عرب گاومیش هستند و از طریق نگهداری و پرورش گاومیش امرار معاش می کنند…. چند طایفه ترک نیز جزو ابواب جمعی وخراجگذاری ایل خانی هفت لنگ قرار دارند و احتمالاً اینان از نژاد و شاخه های ایل قشقایی می باشند. طایفه عرب علی بیگی نیز از انشعابات دورکی ها است که نسبشان به قبیله ای عرب به نام مهاوی می رسد. اینان از قدیم الایام تاکنون در روستای بلیدت نزدیک شوشتر زندگی می کنند و در اصل یکی ازشاخه های قبیله بنی طرف به حساب می آیند. نژاد بابادی به قبایل زرد عرب که در بین النهرین می زیند می رسد.
اینان در زمان خلفای عباسی به بصره کوچ کرده اند و به مدت شش سال اقامت گزیده اند. دکتر امان الله بهاروند در صدد اصلاح نام قبایل فوق الذکر برآمده است و کوشیده است تا صیغه بختیاری به آنها دهد.
استرکی، آستری، بختیاری
هماکویه: حماکویه، بختیاری
بختیاری: مخقاری، بختیاری
جوانکی: جانکی، بختیاری
بیدانیان (بنداییان): بندونی، بختیاری
زاهد (زمادیان): ؟ ، بختیاری
آشکی (استکی): استکی، بختیاری
کوی لیراوی: لیراوی، کوه گیلویه
مماسنی: ممسنی، ممسَنی. (سکندر امان الهی هاروند/ 1360/ص 131)
منطقه بختیاری
منطقه بختیاری در جنوب غربی ایران در امتداد رشته کوه های زاگرس میانی واقع شده است این منطقه از شرق به استان اصفهان از شمال به استان اصفهان ولرستان، از جنوب به کهگیلویه و بویر احمد و از غرب به استان خوزستان محدود است. طوایف بختیاری از دیرباز در آن سر می برند. بختیاری ها مشتمل بر شهرستان های داران و فریدونشهر (از استان اصفهان) الیگودرز از استان لرستان و شهرستان های دزفول- اندیمشک- مسجد سلیمان- ایذه و شوشتر از استان خوزستان و شهرستان های برجن- لردگان و فارس از استان چهار محال بختیاری است که در آن ایل بختیرای زندگی میکند. منطقه به دو قسمت ییلاق و قشلاق تقسیم می شود. قسمت ییلاقی عبارت است از شهرستان های فارسان- بروجن- الردگان- الیگودرز- داران وفریدونشهر وقسمت قشلاقی عبارت است از شهرستانهای ایذه- دزفول- اندیمشک- مسجد سلیمان و شوشتر- وسعت منطقه بختیاری 39900 کیلومتر مربع برآورد و محاسبه شده است.
آب و هوا:
منطقه بختیاری به جهت ویژگی های اقلیمی در پستی و بلندی در هر یک از قسمت های ییلاق و قشلاق خود آب و هوای جداگانه ای دارد.
الف- قسمت ییلاقی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان قزوین از شمال به استان گیلان، از جنوب به استان مرکزی، از مشرق به استان تهران و از مغرب به استان زنجان و همدان محدود است و 1304 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
استان قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، مانند پلی، پایتخت کشور را به مناطق شمالی و غربی و کشورهای قفقاز و اروپا متصل می کند و به دلیل موقعیت مناسب، ضمن توسعة کشاورزی، صنعتی و خدماتی به یکی از قطب های مهم توسعة کشور تبدیل شده است.
شهر قزوین تا سال 1375 جزو محدودة سیاسی – اداری استان تهران بود. در این سال، این شهر از استان تهران جدا شد و همراه با شهرستان تاکستان از استان زنجان، به عنوان استان قزوین در تقسیمات کشوری جای گرفت. این استان، بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، دارای 2 شهرستان، 10 بخش، 12 شهر، 37 دهستان . 936 آبادی دارای سکنه است و شهرستان قزوین و تاکستان مجموع شهرستان های آن را تشکیل می دهند.
عشایر استان به لحاظ وابستگی های قومی عبارتاند از:
لرها و کردها: این گروه به احتمال زیاد در زمان شاه عباس به این منطقه کوچ داده شده اند. طایفه های کرد در نواحی طارم، قازقان، دودانگه، رودبار الموت، بشاریات و پشگلدره زندگی می کنند و تا این اواخر، زندگی چادرنشینی داشته و ییلاق و قشلاق می کرده اند.
طایفه های معروف کرد ساکن در استان قزوین عبارتاند از: چگنی، غیاثوند، کاکاوند، رشوند، مافی، بهتونی، جلیلوند، باجلان و کرمانی.
شهسون ها: شاهسون ها از ایل هایی هستند که در محدودة استان قزوین زندگی می کنند. بر اساس نوشته های اغلب مورخان، ایل های شاهسون در زمان شاه عباس صفوی به منظور مقابله با شورش طایفه های قزلباش سازماندهی شده اند. طایفه های مختلف شاهسون در استان قزوین شامل بغدادی ها و اینانلوها می باشند و بیش تر آن ها، در نواحی رامند، زهرا، خرقان و افشاریه یکجانشین شده اند و به کار دامپروری و کشاورزی اشتغال یافته اند. تعداد معدودی از شاهسون ها در محدوده ای میان کوه های خرقان و نواحی بزینه رود و کوه شاه کولک خمسه از یک طرف، و دهستان های زهرا، رامند و نواحی ساوه در استان مرکزی و استان قم ییلاق و قشلاق می کنند.
مراغی ها یا کله بزی ها: علاوه بر طایفه های یاد شده، در استان قزوین، و به ویژه در منطقة رودبار، گروهی مشهور به «مراغی» یا «کله بزی» نیز زندگی می کنند که گویش، نوع پوشش، آداب و رسوم و وابستگی قومی آنان بسیار جالب توجه و درخور توجه ویژه است.
رودخانه ها
رودخانة حاجی عرب
این رود از کوه های مرکزی سرچشمه می گیرد و تا سگزاباد ادامه دارد. در بعضی از سال ها، به علت وجود سیلاب ها، آب این رودخانه زیاد می شود.
رودخانه الموت
این رود از کوه های هفت خانی در ارتفاعات البرز سرچشمه می گیرد و پس از دریافت آب پانزده رود دیگر، به صورت یک رودخانة بزرگ و پرآب به نام الموت جریان می یابد. در جنوب صائین کلایه، اندجرود نیز به آن می پویندد و سرانجام در روستای شیرکوه با طالقان رود یکی می شود و شاهرودی را تشکیل می دهد.
رودخانه شاهرود
این رود تنها رودخانة دامنه جنوبی البرز است که آب آن به دریای مازندران میریزد. این رودخانه از دو شاخه اصلی طالقان رود و الموت رود تشکیل می شود که در شمال غربی روستای شیرکوه به هم می پیوندند. رودخانه شاهرود همواره طغیانی است و تا اواخر بهار، آب آن با گل و لای فراوان همراه است. آبرفت این رود برای شالیزارهای پیرامون آن، اهمیت قابل توجهی دارد. این رود با جهت شرقی – غربی، پس از طی مسافتی و گذشتن از لواسان، در تنگه منجیل به دریاچة سد سفیدرود می ریزد.
ابهر رود
این رود که از حوالی سلطانیه سرچشمه می گیرد و از شمال غربی بخ جنوب شرقی جریان دارد، پس از سیراب کردن ابهر، هیدج، صائین قلعه و خرم دره، به تاکستان می رسد و آب مورد نیاز تعدادی از روستاهای دودانگه را فراهم می سازد.
خر رود
این رود که از کوه های قزل قلعه در خرقان خمسه سرچشمه می گیرد، در محل آب گرم جادة قزوین – همدان به طرف شمال غربی جریان پیدا می کند و پس از دریافت آب رودهای آوه و کلنجین، و گذشتن از دهستان های افشاریه، رامند و زهرا، به سوی ساوجبلاغ جریان می یابد. در این ناحیه، رودخانه های شور و کردان به آن می پیوندد و رود شور نام می گیرد. این رود، پس از رسیدن به شهریار، با دریافت آب رودخانة کرج و رودهای دیگر، بتا نام رود شور به طرف شوره زارها و دریاچة حوض سلطان می رود.