لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
شاه عباس صفوی
تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری ( ابتدای قرن شانزدهم میلادی ) یکی از رویدادهای مهم ایران محسوب می شود . پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بالنسبه متمرکز ، تامین گردد . گذشته از آن تاسیس و استقرار این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیتهای فرهنگی و هنری معماری ، تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور ( به ویژه در زمینه هنر و معماری ) پدید آید . با آغاز روابط سیاسی با دولتهای اروپایی و سرزمینهای همجوار ، بازرگانی توسعه یافت . لازم به ذکر است که این امر موجب تحول در اقتصاد داخلی گردید و این تحول در تولید و فروش ابریشم و ایجاد مراکز بزرگ بافندگی بسیار موثر افتاد.
در سال 907 ه.ق. شاه اسماعیل اول ( فرزند شیخ حیدر صفوی ) با کمک قزلباشان منتسب به خانقاه اردبیل ، پس از شکست فرخ یسار ( پادشاه شروان ) و الوند بیگ آق قویونلو ، شهر تبریز ( پایتخت دولت آق قویونلو ) را به تصرف درآورد . در همین شهر بود که دولت صفوی را بنیان نهاد و مذهب شیعه دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام کرد . او در نخستین سالهای سلطنت خود تمامی قدرتهای خود مختار داخلی را برانداخت و زمینه ایجاد حکومت مرکزی را فراهم ساخت .
با اینکه تاسیس دولت صفوی به دست شاه اسماعیل در سال 907 ه.ق. انجام گرفت ولی علل و عوامل تکوین این دولت به دو قرن قبل از آن بازمی گشت. با این نظر اجمالی به تاریخ اجتماعی ایران بعد از اسلام ، باید گفت که ایجاد دولت شیعی صفوی نقطه اوج نهضتهایی بود که به طرفداری از تشیع علیه حکومتهای بنی امیه و بنی عباس و قدرتهای همسوی آنان صورت گرفت . هجوم مغول در اوایل قرن هفتم ه.ق. و سقوط بغداد ( مرکز خلافت عباسی ) در آغاز نیمه دوم این قرن زمینه و شرایط مساعدی را فراهم کرد تا پیروان مذاهب ( به ویژه تشیع و نحله های فکری وابسته به آن ) امکان بیشتری برای رشد و توسعه پیدا کنند . در واقع قرن هشتم و نهم هجری ( به خصوص دوران انحطاط حکومت ایلخانان و تیموریان ) تا حد زیادی به رشد تشیع و تصوف کمک کرد . شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی نیای بزرگ صفویان و پیشوای طریقت صفوی در عصر ایلخانان می زیست . تولد او به سال 650 ه.ق. و وفاتش به سال 735 ه.ق. روی داد و با ایلخانانی همچون سلطان محمود غازان خان اولجایتو و سلطان ابوسعید بهادرخان معاصر بود . بر پایه یکی از قدیمترین متون صفویه ( صفویه الصفاء تالیف این بزاز ) جد اعلای شیخ صفی الدین موسوم به فیروزشاه زرین کلاه در ناحیه مغان و مجاورت غرب گیلان توطن اختیار نمود و فرزندان او در آن نواحی با حسن سلوک و پرهیزگاری و زهد روزگار می گذرانیدند . صفی الدین که هشتمین نسل فیروزشاه بود در آغاز جوانی با شور و اشتیاقی که در کسب عرفان داشت به دنبال مراد از شهری به شهری می رفت . سرانجام در گیلان به خانقاه شیخ تاج الدین ابراهیم ( معروف به شیخ زاهد گیلانی ) رسید و در سلک مریدان او در آمد . شیخ که استعداد ذاتی و صلاحیت او را در سیرو سلوک دریافته بود ، وی را به جانشینی خویش انتخاب کرد و در سال 700 ه.ق. که شیخ زاهد وفات یافت صفی الدین به جای او بر مسند ارشاد نشست و شهر اردبیل را که موطنش بود مرکز فعالیت خود ساخت و خانقاهی در آن بر پا نمود . این خانقا به زودی مرکز تجمع پیروان شیخ صفی شد . ظلم و جور حکام ایلخانی و کارگزاران آنان و مضیقه هایی که برای مردم فراهم می کردند ،خانقاههای آن روزگار را به مراکز تجمع ناراضیان و اندیشه وران تبدیل کرده در این میان خانقاه شیخ صفی از موقعیت ممتازی برخوردار بود . همچنین موقعیت اردبیل بر سر راههای ارتباطی گیلان و اران و آذربایجان و آناتولی و نیز نفوذ معنوی شیخ و احترامی که ایلخانان معاصر او برایش قایل بودند بیش از پیش بر اهمیت این خانقاه افزود .
شیخ صفی الدین در سال 730 ه.ق. در حالی که مریدان بسیاری در حلقه طریقت او فراهم آمده بودند ، زندگی را بدرود گفت و فرزندش ، صدر الدین موسی جانشین او شد . از این زمان تا دوران که شیخ جنید به پیشوایی رسید رهبران خانقاه تنها کوشش خود را صرف تبلیغ و ارشاد مریدان در مناطق دور و نزدیک می کردند و در این دوران که از سال 730 تا 830 ه.ق. به طول انجامید نفوذ طریقت صفوی در میان عشایر محروم و تهیدست آناتولی ( که از ترکان مهاجر آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
شاه عباس صفوی
تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری ( ابتدای قرن شانزدهم میلادی ) یکی از رویدادهای مهم ایران محسوب می شود . پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بالنسبه متمرکز ، تامین گردد . گذشته از آن تاسیس و استقرار این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیتهای فرهنگی و هنری معماری ، تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور ( به ویژه در زمینه هنر و معماری ) پدید آید . با آغاز روابط سیاسی با دولتهای اروپایی و سرزمینهای همجوار ، بازرگانی توسعه یافت . لازم به ذکر است که این امر موجب تحول در اقتصاد داخلی گردید و این تحول در تولید و فروش ابریشم و ایجاد مراکز بزرگ بافندگی بسیار موثر افتاد.
در سال 907 ه.ق. شاه اسماعیل اول ( فرزند شیخ حیدر صفوی ) با کمک قزلباشان منتسب به خانقاه اردبیل ، پس از شکست فرخ یسار ( پادشاه شروان ) و الوند بیگ آق قویونلو ، شهر تبریز ( پایتخت دولت آق قویونلو ) را به تصرف درآورد . در همین شهر بود که دولت صفوی را بنیان نهاد و مذهب شیعه دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام کرد . او در نخستین سالهای سلطنت خود تمامی قدرتهای خود مختار داخلی را برانداخت و زمینه ایجاد حکومت مرکزی را فراهم ساخت .
با اینکه تاسیس دولت صفوی به دست شاه اسماعیل در سال 907 ه.ق. انجام گرفت ولی علل و عوامل تکوین این دولت به دو قرن قبل از آن بازمی گشت. با این نظر اجمالی به تاریخ اجتماعی ایران بعد از اسلام ، باید گفت که ایجاد دولت شیعی صفوی نقطه اوج نهضتهایی بود که به طرفداری از تشیع علیه حکومتهای بنی امیه و بنی عباس و قدرتهای همسوی آنان صورت گرفت . هجوم مغول در اوایل قرن هفتم ه.ق. و سقوط بغداد ( مرکز خلافت عباسی ) در آغاز نیمه دوم این قرن زمینه و شرایط مساعدی را فراهم کرد تا پیروان مذاهب ( به ویژه تشیع و نحله های فکری وابسته به آن ) امکان بیشتری برای رشد و توسعه پیدا کنند . در واقع قرن هشتم و نهم هجری ( به خصوص دوران انحطاط حکومت ایلخانان و تیموریان ) تا حد زیادی به رشد تشیع و تصوف کمک کرد . شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی نیای بزرگ صفویان و پیشوای طریقت صفوی در عصر ایلخانان می زیست . تولد او به سال 650 ه.ق. و وفاتش به سال 735 ه.ق. روی داد و با ایلخانانی همچون سلطان محمود غازان خان اولجایتو و سلطان ابوسعید بهادرخان معاصر بود . بر پایه یکی از قدیمترین متون صفویه ( صفویه الصفاء تالیف این بزاز ) جد اعلای شیخ صفی الدین موسوم به فیروزشاه زرین کلاه در ناحیه مغان و مجاورت غرب گیلان توطن اختیار نمود و فرزندان او در آن نواحی با حسن سلوک و پرهیزگاری و زهد روزگار می گذرانیدند . صفی الدین که هشتمین نسل فیروزشاه بود در آغاز جوانی با شور و اشتیاقی که در کسب عرفان داشت به دنبال مراد از شهری به شهری می رفت . سرانجام در گیلان به خانقاه شیخ تاج الدین ابراهیم ( معروف به شیخ زاهد گیلانی ) رسید و در سلک مریدان او در آمد . شیخ که استعداد ذاتی و صلاحیت او را در سیرو سلوک دریافته بود ، وی را به جانشینی خویش انتخاب کرد و در سال 700 ه.ق. که شیخ زاهد وفات یافت صفی الدین به جای او بر مسند ارشاد نشست و شهر اردبیل را که موطنش بود مرکز فعالیت خود ساخت و خانقاهی در آن بر پا نمود . این خانقا به زودی مرکز تجمع پیروان شیخ صفی شد . ظلم و جور حکام ایلخانی و کارگزاران آنان و مضیقه هایی که برای مردم فراهم می کردند ،خانقاههای آن روزگار را به مراکز تجمع ناراضیان و اندیشه وران تبدیل کرده در این میان خانقاه شیخ صفی از موقعیت ممتازی برخوردار بود . همچنین موقعیت اردبیل بر سر راههای ارتباطی گیلان و اران و آذربایجان و آناتولی و نیز نفوذ معنوی شیخ و احترامی که ایلخانان معاصر او برایش قایل بودند بیش از پیش بر اهمیت این خانقاه افزود .
شیخ صفی الدین در سال 730 ه.ق. در حالی که مریدان بسیاری در حلقه طریقت او فراهم آمده بودند ، زندگی را بدرود گفت و فرزندش ، صدر الدین موسی جانشین او شد . از این زمان تا دوران که شیخ جنید به پیشوایی رسید رهبران خانقاه تنها کوشش خود را صرف تبلیغ و ارشاد مریدان در مناطق دور و نزدیک می کردند و در این دوران که از سال 730 تا 830 ه.ق. به طول انجامید نفوذ طریقت صفوی در میان عشایر محروم و تهیدست آناتولی ( که از ترکان مهاجر آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گذری بر تاریخچه معماری در ایران
دوره قاجاریه در دوره قاجاریه شیوه جدیدی در معماری ایجاد شد و معماران این زمان نیز دنبالهرو معماران صفویه بودهاند، هنر معماری این زمان در مقایسه با دوره صفویه بسیار ضعیف شمرده میشود. تنها در زمان حکومت طولانی ناصرالدین شاه قاجار به دلیل نفوذ هنر غربی در هنر معماری صنایع ظریف مانند گچبری، آیینهکاری و کاشیکاری رونق یافت و تا اندازهای معماران ما در آن زمان از هنر اروپایی تقلید میکردند. ارتباط بیشتر ایران با غرب، معماران ایرانی را بر آن داشت تا عوامل مشخص معماری ایران را با روشنبینی و توجه خاصی با عوامل معماری غرب درآمیزند و آثاری به وجود آوردند که از نظر هنری دلپسند باشد. تصویر اول یکی از کاخ های مجموعه سعد آباد می باشد. برای مثال سرسرای ورودی خانههای بزرگ در آن دوره با پلکانهایی که از وسط این سرسرا آغاز میشود، و از پاگرد به دو شاخه در جهت مقابل یکدیگر به بالا ادامه مییابد که تاثیر معماری کشور روسیه است و از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه به بعد رواج یافت. معماری خارجی با طرحهای تزئینی ایرانی از قبیل کاشیکاری، آیینهکاری و گچبری توام شد که گوشهای از معماری عصر قاجاریه را نشان میدهد. ایجاد زیرزمینها با طرحهای زیبا و پوشش های ضربی آجری، تعبیه حوضخانهها، رواج بادگیر برای خنک کردن فضاها و احداث تالارهای بزرگ با شاهنشینها و غرفهها و گوشوارهها همه و همه به صورت دلپسندتری درآمد. ساختن بادگیرها در ابتدا ساده و فقط شامل یک دهانه هواکش مزین به کاشیکاریهای زیبا بود، سپس به تدریج مراحل کمال را پیمود. چنانکه صورت تکاملیافته آنها، دو طبقه و از چهار جهت دارای هشت دهانه هواکش است و جریان باد و هوا را از این دهانهها به داخل ساختمان هدایت میکند. در معماری کاخسازی، ساختن بادگیرهای مزین به کاشیکاری و قبه طلا در عمارت، رکنی از معماری اصیل ایرانی بوده است. بناهای مسکونی دوره قاجار با طرحی شامل اتاق مرکزی ایوان (بادوستون در برابر آن) و اتاقهای کوچکتر واقع در اطراف اتاق مرکزی به صورتهای ساده یا مفصل، همه به شیوه معماری اصیل ایرانی در دورههای قدیم بوده که در این دوره با ابتکارات جدیدتر به صورت دلچسب و نیکو تکمیل شدهاند. کاشیهای منقوش دوره قاجاریه، اغلب ناچیز و از نظر هنری فقیرند و تنها تقلیدی ناقصاند از کارهای قرن گذشته. تصویر دوم : عمارت شمس العماره با آنکه ناصرالدینشاه، عدهای از نقاشان را برای تحصیل و مطالعه به موزههای رم و پاریس فرستاد و افرادی از این نقاشان در هنر خود پیشرفتی کردند اما کارگران ساده کاشیساز نمیتوانستند به خوبی از آثار آنها استفاده کنند، با این وجود به قول ناصرالدینشاه، هنر کاشی سازی «متجدد» شد. در تهران و اطراف آن، چند نمونه مهم از معماری قاجاریه دیده میشود: یکی مقبره حضرت عبدالعظیم در شهر ری است که بنای مقبره و گنبد طلای آن قابل توجه است. مجموعه این مکان مقدس دارای سردر و ایوان آیینهکاری رفیع و چندین صحن و گنبد طلایی و دو مناره کاشیکاری و رواق و مسجد است. بناهای دیگر قابل توجه عصر قاجاریه «مسجد امام سلطانی» و مسجد سپهسالار شامل جلوخان وسیع، سردر و منارههای کاشیکاری، هشتی، صحن، حجرات دوطبقه ستونهای سنگی زیبا و شبستان است، با اینکه اغلب کاشیکاریهای این مسجد، از کاشی هفت رنگ است، ولی بعضی نمونههای کاشیکاری معرق هم دیده میشود. رنگ کاشیها بیشتر قرمز و صورتی و سفید است. در حالی که در آفتاب درخشان ایران، رنگهای قدیم مانند فیروزهای و سورمهای مطلوبتر است. از دوره قاجاریه تیمچه و بازارهای وسیع با پوششهای خوبی در تهران و شهرستانهای بزرگ موجود است که چه از نظر هنر آجرکاری و کاشیکاری و چه از نظر وسعت دهانه طاقها قابل تحسین و ستایشاند. یکی دیگر از هنرهای قاجاریه، نقاشیهای بزرگ بر دیوارها است. اگرچه اغلب در این نقاشیها، تاثیر هنر اروپایی دیده میشود، اما در کل قابل توجه است. در زمان قاجار نقاشی دیوار جای مینیاتور را گرفت. در این دوره شیوه نقاشی فرنگی به دست ایرانیانی که به ایتالیا رفته بودند به ایران راه یافت. دوره پهلوی معماری در این دوره تنوع چشمگیری نداشته است. با ورود مصالح جدید ساختمانی مانند آهن، بتون و غیره و نیز آمدن مهندسان خارجی به ایران، مهندسانی که به پیشینه پرافتخار معماری کشور ما آشنایی نداشتند و بازگشت ایرانیانی که در خارج از وطن تحصیل هنر معماری کرده و تحت تاثیر معماری غرب بودند، دگرگونی در هنر معماری ایران پدید آورد. تصویر سوم : سردر باغ ملی- در خیابان امام خمینی با همه زیبایی که این نوع معماریها به قیافه شهرهای ایران بخشید، متاسفانه غالبا جنبه تقلید از شیوههای معماری غرب بوده است تا تبعیت از هنر اصیل معماری ایران. با این وجود، در بعضی از موارد، ناچار به استفاده از تزئیناتی به سبک ایرانی شدهاند. بناهایی چون کاخهای سعدآباد، کاخ مرمر در تهران، دبیرستان البرز، کاخ وزارت امور خارجه و سردر باغ ملی و عمارت پست گواه این مدعا است. این طریق معماری بدون توجه به عوامل اقلیمی و پیشینه معماری ایران هنوز ادامه دارد. منبع: اینترنت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
فصل اول:
گذری به استان کرمان
بخش اول (1ـ1) کلیات
1ـ1ـ1ـ موقعیت استان کرمان:
کشور ما ایران در ناحیهای کویری و کم باران قرار گرفته است که تابش آفتاب در آن فراوان است و بارش باران کم، اما در این سرزمین کم باران چشماندازهای کمنظیر و شگفتیهای خاص مناطق گرمسیر به شکل زیبایی پرورده شده است.
کرمان یکی از همین مناطق کویری، اما پربرکت کشور ماست.
«استان کرمان بعد از خراسان دومین استان پهناور کشور است و حدود 11 درصد از خاک ایران را دربر گرفته است. مساحت آن حدود 1750.69 کیلومتر مربع است. موقعیت نسبی این استان به گونهای است که از شمال با استانهای خراسان و یزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سیستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس هممرز بوده است.» (تصویر شماره 1ـ1) نشانگر موقعیت جغرافیایی استان کرمان در نقشه ایران است. شهرستان کرمان از جنوب به شهرستان جیرفت، از جنوب شرقی به شهرستان بم از جنوب غربی به شهرستان بردسیر از غرب به رفسنجان، از شمال غربی زرند و از شمال به شهرستان راور محدود میشود. (تصور شماره 1ـ2) نشانگر موقعیت جغرافیایی شهر کرمان در استان کرمان است.
آب و هوای کرمان به علت وجود ارتفاعات متغیر است و باران سالانه آن بسیار کم است.
این استان یکی از مرتفعترین استانهای کشور است. کرمان از اولین شهرهای ایران است که به علت مهارت بالا بافندگان آن در ریسندگی و بافندگی مورد توجه شرکتهای خارجی قرار گرفته است.
تصویر (1ـ1)
موقعیت استان کرمان در نقشه ایران
(تصویر 1ـ2) نقشه استان کرمان
1ـ1ـ2ـ جغرافیای طبیعی و اقلیم استان کرمان:
استان کرمان در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است و ارتفاعات آن دنبالة رشته کوههای مرکزی ایران است که از چینخوردگیهای آتشفشانی آذربایجان شروع میشود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنبالة آن چند بار در فلات مرکزی به وسیله حوزههای پست داخلی و کویر قطع میشود.
وجود ارتفاعات و پستی و بلندیهایی در منطقه و شرایط خاص اقلیمی، آب و هوای متفاوتی در نواحی مختلف استان به وجود آورده است. نواحی شما و شمالغربی و مرکزی دارای آب و هوای گرم و نسبتاً مرطوب دارد.
«استان کرمان تحت تأثیر بادهای مختلف برون منطقهای و محلی است.
وزش این بادها، آب و هوای آن را دستخوش تحولات و تغییرات قابل توجهی میکند. این بادها به طور عمده از نوع بادهای موسمی خشک است و در ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت میوزد و جهت وزش آنها از جنوبغربی به طرف شمالشرقی و مشرق است. این بادها انبوهی از خاک و شن با خود به طرف شهر کرمان میآورد و سبب تقلیل رطوبت نسبی هوا میشود. همچنین بادهای غربی و شمالغربی باعث ریزش باران در زمستان و بهار میشود.»
مهمترین رشتهکوههای آن لالهزار، هزار بحر آسمان، جبال بارز و شهسواران است.
1ـ1ـ3ـ جغرافیای تاریخی استان کرمان:
«سابقة سکونت و استقرار انسان در دیار کرمان به هزارة چهارم ق.م میرسد. این منطقه یکی از قدیمیترین نواحی ایران بهشمار میرود و در گذر زمان، گنجینههای فرهنگی تاریخی گرانبهایی در آن پدید آمده است که نمایانگر روند تاریخی و حیات اقتصادی ـ اجتماعی آن است. وجود هر فضای تاریخی در کرمان بیانگر بخشی از زوایا و ابعاد زندگی مردم و حکومتهای این مرزوبوم است.»
به استناد تاریخ عرب و یهود، کرمان منسوب به «کرمانبن هیتالبن ارفحشدبن سام بن نوح» است و نام آن در کتیبه بیستون به صورت «یوتیه» ذکر شده است.
کرمان را محل زندگی کریمان ـ پدر نریمان. جد رستم میدانند. لذا منسوب به وی این منطقه را کرمان نام نهادند. کرمان از دو کلمة (کار+مان) به معنی «محل جنگ و نبرد» یا «جایگاه رزمندگان و رزمآوران» تشکیل میشود.
«کوره اردشیر» یا گواشیر نام دیگر شهر کرمان است که معنی شهراردشیر را میدهد.
در روایت دیگری میگویند به مناسبت اینکه «آغاز محمدخان» دو هزار نفر را کور کرد این شهر را «شهر کوران» نام نهادهاند. اما از لحاظ بررسی تاریخی نام کرمان را در سنگ نوشتههای داریوش میتوان دید. در آن جا کرمان نام ناحیهای است که از آن چوب (یاک) برای کاخهای هخامنشی حمل میشود. نوشتههای یونانی هم آن را کرمان خوانده و مردم کرمان را تیرهای از پارسیان گفتهاند.
«در دورة ساسانیان فرمانروای کرمان، عنوان شاه داشت، چنانکه بهرام چهارم (388ـ389 م.) به مناسبت اینکه پدرش والی کرمان بود به کرمانشاه (شاه کرمان) معروف بود. در این دوره سیرجان مهمترین ناحیه کرمان محسوب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
فصل اول:
گذری به استان کرمان
بخش اول (1ـ1) کلیات
1ـ1ـ1ـ موقعیت استان کرمان:
کشور ما ایران در ناحیهای کویری و کم باران قرار گرفته است که تابش آفتاب در آن فراوان است و بارش باران کم، اما در این سرزمین کم باران چشماندازهای کمنظیر و شگفتیهای خاص مناطق گرمسیر به شکل زیبایی پرورده شده است.
کرمان یکی از همین مناطق کویری، اما پربرکت کشور ماست.
«استان کرمان بعد از خراسان دومین استان پهناور کشور است و حدود 11 درصد از خاک ایران را دربر گرفته است. مساحت آن حدود 1750.69 کیلومتر مربع است. موقعیت نسبی این استان به گونهای است که از شمال با استانهای خراسان و یزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سیستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس هممرز بوده است.» (تصویر شماره 1ـ1) نشانگر موقعیت جغرافیایی استان کرمان در نقشه ایران است. شهرستان کرمان از جنوب به شهرستان جیرفت، از جنوب شرقی به شهرستان بم از جنوب غربی به شهرستان بردسیر از غرب به رفسنجان، از شمال غربی زرند و از شمال به شهرستان راور محدود میشود. (تصور شماره 1ـ2) نشانگر موقعیت جغرافیایی شهر کرمان در استان کرمان است.
آب و هوای کرمان به علت وجود ارتفاعات متغیر است و باران سالانه آن بسیار کم است.
این استان یکی از مرتفعترین استانهای کشور است. کرمان از اولین شهرهای ایران است که به علت مهارت بالا بافندگان آن در ریسندگی و بافندگی مورد توجه شرکتهای خارجی قرار گرفته است.
تصویر (1ـ1)
موقعیت استان کرمان در نقشه ایران
(تصویر 1ـ2) نقشه استان کرمان
1ـ1ـ2ـ جغرافیای طبیعی و اقلیم استان کرمان:
استان کرمان در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است و ارتفاعات آن دنبالة رشته کوههای مرکزی ایران است که از چینخوردگیهای آتشفشانی آذربایجان شروع میشود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنبالة آن چند بار در فلات مرکزی به وسیله حوزههای پست داخلی و کویر قطع میشود.
وجود ارتفاعات و پستی و بلندیهایی در منطقه و شرایط خاص اقلیمی، آب و هوای متفاوتی در نواحی مختلف استان به وجود آورده است. نواحی شما و شمالغربی و مرکزی دارای آب و هوای گرم و نسبتاً مرطوب دارد.
«استان کرمان تحت تأثیر بادهای مختلف برون منطقهای و محلی است.
وزش این بادها، آب و هوای آن را دستخوش تحولات و تغییرات قابل توجهی میکند. این بادها به طور عمده از نوع بادهای موسمی خشک است و در ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت میوزد و جهت وزش آنها از جنوبغربی به طرف شمالشرقی و مشرق است. این بادها انبوهی از خاک و شن با خود به طرف شهر کرمان میآورد و سبب تقلیل رطوبت نسبی هوا میشود. همچنین بادهای غربی و شمالغربی باعث ریزش باران در زمستان و بهار میشود.»
مهمترین رشتهکوههای آن لالهزار، هزار بحر آسمان، جبال بارز و شهسواران است.
1ـ1ـ3ـ جغرافیای تاریخی استان کرمان:
«سابقة سکونت و استقرار انسان در دیار کرمان به هزارة چهارم ق.م میرسد. این منطقه یکی از قدیمیترین نواحی ایران بهشمار میرود و در گذر زمان، گنجینههای فرهنگی تاریخی گرانبهایی در آن پدید آمده است که نمایانگر روند تاریخی و حیات اقتصادی ـ اجتماعی آن است. وجود هر فضای تاریخی در کرمان بیانگر بخشی از زوایا و ابعاد زندگی مردم و حکومتهای این مرزوبوم است.»
به استناد تاریخ عرب و یهود، کرمان منسوب به «کرمانبن هیتالبن ارفحشدبن سام بن نوح» است و نام آن در کتیبه بیستون به صورت «یوتیه» ذکر شده است.
کرمان را محل زندگی کریمان ـ پدر نریمان. جد رستم میدانند. لذا منسوب به وی این منطقه را کرمان نام نهادند. کرمان از دو کلمة (کار+مان) به معنی «محل جنگ و نبرد» یا «جایگاه رزمندگان و رزمآوران» تشکیل میشود.
«کوره اردشیر» یا گواشیر نام دیگر شهر کرمان است که معنی شهراردشیر را میدهد.
در روایت دیگری میگویند به مناسبت اینکه «آغاز محمدخان» دو هزار نفر را کور کرد این شهر را «شهر کوران» نام نهادهاند. اما از لحاظ بررسی تاریخی نام کرمان را در سنگ نوشتههای داریوش میتوان دید. در آن جا کرمان نام ناحیهای است که از آن چوب (یاک) برای کاخهای هخامنشی حمل میشود. نوشتههای یونانی هم آن را کرمان خوانده و مردم کرمان را تیرهای از پارسیان گفتهاند.
«در دورة ساسانیان فرمانروای کرمان، عنوان شاه داشت، چنانکه بهرام چهارم (388ـ389 م.) به مناسبت اینکه پدرش والی کرمان بود به کرمانشاه (شاه کرمان) معروف بود. در این دوره سیرجان مهمترین ناحیه کرمان محسوب