لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
استراتژی رشد؛ عقلایی کردن هزینه ها
بنگاه های اقتصادی ما در حال حاضر شاهد رشدهای نوسان داری هستند که احتمالا انتظار نخواهند داشت بهزودی به میزان سالهای گذشته برگردد. ممکن است فرصتها زیاد باشد, اما حتی شرکتهای پیشرو نیز با دوره ای از رقابت شدید روبه رو خواهند شد. علائم چنین دستاندازهای اقتصادی جدید را همه جا می توان دید. شرکتهایی که در بخشهای تولیدی سنتی قرار دارند (مانند صنایع خودرو) زمینه حضور رقبا را به شدت احساس می کنند. کالاهای ارزان قیمت برخی کشورهای آسیای شرقی، و محصولات با فناوری پیشرفته، همه صنایع ما را به مبارزه طلبیده اند.چنین فشارهایی بدان معناست که بنگاه های اقتصادی به رویکرد نوینی برای مدیریت هزینه نیاز دارند. رویکردی که هزینه ها را در دوره ای بلند کاهش دهد. ادبیات تخصصی فراوانی در زمینه چگونگی کاهش هزینه ها از مسیر تولید «ناب» و سایر تکنیک ها ?وجود دارد. ولی در مورد چگونگی به کارگیری آنها در کاهش منظم هزینه سربار و ضایعات مطلب زیادی وجود ندارد.به جرئت می توان ادعا کرد که هیچ شرکتی نمی تواند بدون نگاه به این دو مقوله، برنامه بلند مدت پایداری داشته باشد. هزینه های سربار و ضایعات نوعا برابر حاشیه سود اغلب شرکتهاست. در برخی موارد رشد آنها ?از ?رشد سود بیشتر است.فرآیند کاهش پایدار هزینه های سر بار و ضایعات عمیق تر و جدی تر از آن است که شرکتها درک کنند. بهبودهای تاکتیکی حاشیه سود که ممکن است برای ترمیم سود یک دوره مالی کفایت کند، تغییر مستمر عمیقی را به همراه نخواهد داشت. البته بایستی آگاه باشیم که برنامه های جاه طلبانه و آرمانی کاهش هزینه ها نیز پس از مدتی ممکن است از اهمیت اولیه برخوردار نباشند.از طر ف دیگر،شرکتهایی که رویکرد هزینه های بالاسری خود را عمیقا متحول می کنند، پایداری را در قلب برنامه های خود جای می دهند. هزینه ها را با استراتژی های خود همسو میکنند و به تحقق این رویکرد عمیقا متعهد می شوند.در دوره ای از رقابت شدید که شرکت ها بایستی همزمان هزینه ها را کاهش و درآمد را افزایش دهند، این تنها راه بقاست. بدیهی است که کاهش هزینه ها همواره روش مناسبی برای مهار روند کاهشی رشد درآمد نیست. اما میتوان به عقلایی کردن هزینه ها اشاره کرد. به منطقی کردن ضایعات فکر کرد، برنامه ریزی کرد و عمل کرد. ضایعات دارای ماهیت آشکار و پنهان هستند . گزارشهای حسابرسی شرکتها پر است از بند هایی که حکایت از عدم کنترل روند ضایعات و نبود نظام قیمت تمام شده دارد. شرکتها در راستای استمرار رشد رو به توسعه خود چه مکانیزم هایی را بهکار می گیرند؟نوسازی و ارتقا سطح فناوری سخت افزارها یک راه منطقی کردن و در نتیجه کاهش ضایعات است. اخیرا در رسانه ها می بینیم و میخوانیم که اگر کمباین ها را خوب نگهداری کنیم بیش از یک میلیون تن گندم هنگام برداشت ضایع نمیشود. اگر کارخانجات آرد نوسازی شوند بیش از یک میلیون تن آرد بازیافت می شود. اگر کارخانجات چای پاک کنی بازسازی شوند از ضایعات هزاران تن چای جلوگیری می شود. یا میخوانیم که کمبود ظرفیت سردخانه ای، ضایعات را افزایش و میزان ذخیره سازی را کاهش داده است. تحقیق نشان داده که 05 درصد یک محصول کشاورزی تحت عنوان ضایعات از چرخه اقتصادی خارج می شودبه روزآوری و بهکارگیری نرم افزارهای نوین، همراه با ارتقای سطح دانش کارکنان محور دیگر کنترل هزینه ها درجهت کمک به تحقق استراتژی رشد است. بهکارگیری کارکنان دانش محور، مایه و پایه اصلی اجرایی شدن نرم افزارهاست. زیرا این نیروی انسانی دانشگر، ماهر و توسعه یافته است که توان تشخیص، تصمیم، و گزینش نرم افزارها را دارد. از طرف دیگر، خود نیروی انسانی ماهر، بهخاطر گرانی دستمزد، می تواند منبع عمده هزینه بالاسری باشد. و این در صورتی است که مدیران نتوانند از منابع ایجاد شده بهخوبی بهره برداری کنند.بههمین خاطر، می توان عقلایی کردن هزینه را نوعی تناسب منطقی بین هزینه و فایده دانست. به دیگر بیان، ما هزینه ها را نباید بی علت کاهش دهیم، تا به نوع دیگری به کارایی سازمان فشار آورد. بلکه از افزایش هزینه باید در مواردی استقبال هم بکنیم، اگر به افزایش درآمد منجر می شود. پس مهم این است که در تدوین استراتژی رشد و نهایتا استراتژی رقابت?، بدانیم که چگونه رقابت کردن مهم تر از کجا رقابت کردن است؟ زیرا هنگام تدوین استراتژی رشد، ما بایستی به انتظارات ذی نفعان متنوعی پاسخ دهیم.
بازگشت به صفحه اول سایت سازمان مدیریت صنعتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
اداره بازرسی و استراتژی بازرسی
یکی از اهداف این رشته تربیت و آموزش شما برای ارزیابی استراتژی یک سازمان میباشد. بخشی از توسعه و گسترش مهارت شما استفاده از دانش است که به سمت مسائل جدی سازمان تجاری بر می گردد. در همین موقعیت، تکنولوژی توانایی شما را برای به دست آوردن سریع اطلاعات از منابع جداگانه بسط می دهد. قابلیت جمع آوری و استفاده از چنین اطلاعاتی به یک ضرورت رقابتی برای هر کسی در کار و تجارت و مدیریت بستگی دارد. برای فراهم آوردن چندین مطلب در این باره برای شما، از اطلاعاتی برای بررسی و تحلیل، توضیح و حضور موارد تجاری از طریق این ترم عمل می کنیم. برای کسب این موارد، شما به صورت گروهی در می آید. در حالیکه برخی اطلاعات شاید از تحقیق در کتابخانه به دست آید. کار گروهی و یا به انجام رساندن مصاحبه ها و اینگونه به نظر می رسد که شما به طور بسیار زیادی از اینترنت برای اطلاعات مختلف از نظر مدیریت بالا استفاده می کنید. آنها شاید اختلافات و تفاوت هایی را برای نوشتن گزارش پایانی فراهم آورند. لطفاً این مطالب را برای فرمولاسیون مواد غیر یکسان و پراکنده و به تصور کشیدن یک دوره از تصمیمات که اهداف سازمانی دارد به کار برید.
مرحله 1: ارزیابی موقعیت
هدف شما چیست؟ منظور استراتژی چیست؟
ما چگونه در تجارت خود ارزیابی را قرار می دهیم و چرا؟
وضعیت مالی ما چگونه است و چرا؟
رابطه بین استراتژی تجاری، محیط سازمانی، و عملکرد کلی چگونه است؟
فایدة مقوله رقابتی و حد آن چیست؟ چه صلاحیت های اصلی را دارا هستیم؟
نیروهای ما چیست؟ آیا از آنها به اندازه کافی استفاده می کنیم؟
ضعف های ما کجاست، چگونه می توانیم آنها را حل کرده و تضعیف کنیم؟
فرصت های ما کدام است؟ از آنها چگونه سوء استفاده می کنیم؟
تهدیدها و اشکالات در کجاست؟ چه کاری در مورد آنها می توانیم انجام دهید؟
مرحله دوم: مدیران استراتژی
دید استراتژی ما چیست؟
آیا موارد اجرایی برای رهبری درست مهارت ها و قابلیت ها را در اختیار داریم؟
آیا مدیران خلاق و اجرایی هستیم؟
آیا آنها حاضرند ریسک کنند؟
آیا آنها ابزارهای فکری سازمانی لازم را در اختیار دارند؟
آیا آنها ابزارهای مهارتی لازم را در اختیار دارند؟
آیا آنها حاضرند تا تغییراتی را در خود بدهند؟
ارزش های آنها چگونه است؟ وظایف اجتماعی و اخلاقی ما چیست؟
یب
مرحله سوم: بررسی محیط
چگونه نقطه نظر عملکردی و رقابت های اصلی را ارزیابی می کنیم؟
چه نیروهای صنعتی برای ما و بر علیه ما کار می کنند؟ در چه گروه های استراتژی قرار داریم و موانع قابل حل کدام می باشند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
استراتژی تولید
بخش 7- یک کیفیت پایه
مقدمه
در سراسر این مجموعه ما به دنبال روشهایی برای تولید پنجره ها به شکلی سریعتر، موثرتر و پربازده تر می باشیم هیچکدام از این ها در صورتی که شما یک محصول با کیفیت را فراهم نکرده باشید ارزش ندارد. مهم است که من به پنجره کیفیت اشاره نکنم ولی محصول کیفی باید مورد اشاره قرار گیرد. محصولی که شما عرضه می کنید چیزی فراتر از یک پنجره فیزیکی است بلکه کل را خدمات و تماس هایی را که با مشتریانتان داشته اید شامل می شود. خود پنجره دارای اهمیت خاصی است ولی این برای برنده شدن رد رقابت کافی نیست. اولین تماسی که مشتری شما با شما دارد، احتمالاً توسط گیرنده از طریق تلفن پاسخ داده می شود و این می تواند تاثیر زیادی روی رابطه کیفی داشته باشد که شما با مشتریان خود دارید. همگی ما با تفاوت بین یک سلام مشتاقانه و گفتن این جمله که «چه می خواهید؟» که شما از سوی برخی شرکت ها آن را می شنوید آشنا هستیم. شما با کدام یک سر و کار دارید؟ درک این مطلب که کیفیت تنها یک نگرانی تولید نیست بلکه مسئولیت هر فردی است حائز اهمیت ست. ما نمی توانیم بگوئیم که کیفیت مسئولیت هر گروه یا فرد است بلکه باید یک نگرش گسترده شرکتی حاصل شود و این امر به مفهوم کیفیت کل در همه جنبه های تماس مشتری منتهی گردد.
بلوکهای ایجاد کننده کیفیت
تحریک برای کیفیت، تنوع پذیری کاهش یافته، قابلیت اطمینان ارتقا یافته و هزینه کاهش یافته با توجه به روابط عمومی و بازاریابی فعالیت اندکی داشته است گرچه اینها روشهای خرد کردن سهام با ارزشی هستند این درباره موضوع سده ادامه حیات در جهان می باشد که در آن فوق العاده بودن تنها یک بلیط برای شرکت در رقابت است نه تضمینی برای برنده شدن آن.
جنبه های زیادی در معادله کیفیت وجود دارد که به مفهوم کیفیت کل و شکل گیری بلوکهای ساختاری برای دستیابی به آن منتهی می شود. (شکل 1)
شکل 1- بلوکهای ساختاری کیفیت
جنبه های بسیار مهم عبارتند از:
تعهد مدیریت: مدیریت شرکت باید تعهد دهد که طبق مفهوم کیفیت عمل می کند و نسبت به آن ریا کاری نمی کند. این شامل هدایت مسیر و تسهیل برای ارتقاء کیفیت می باشد. مدیریت باید موارد زیر را فراهم آورد: یک سیاست کیفیت، منابعی برای بدست آوردن کار انجام شده، سازماندهی و چهارچوبی برای موفقیت، آموزش در مهارتهای لازم و بحث کارشناسانه برای اجازه دادن به مردم جهت به دست آوردن کار انجام شده.
ابزار کیفیت: اینها شامل ابزار استفاده شده در راستای مسیری به سمت کیفیت کل می باشند. مثلاً تجزیه و تحلیل پارتو (20: 80) علت و معلول (نمودارهای فیش بورن)، چارتهای جریان و کنترل فرآیند آماری (spc) اینها در قالبی دقیق تر در بخش 8 این مجموعه مورد بررسی قرار می گیرند.
ارتقاء کیفیت: این شامل نظام عدم قبول می باشد که چیزها خوب هستند حتی اگر هیچ کس ادعای چنین چیزی را نکند. این تحقیق برای ارتقا کیفیت و بهبودی است که هرگز به پایان نمی رسد. این شامل شناسایی شکل حل مشکل و شناسایی علت ها و نه علائم و یک تلاش پیوسته برای کاهش هزینه های کیفیت می باشد.
سیستم های کیفیت: اینها سیستم هایی هستند که امکان کنترل و کار کامل، ارتباطات، تداوم، اعتماد و در نهایت حیات شرکت را ایجاد می کنند.
مدیریت کیفیت کل
به همین روش مفهوم TQM مثل مفهوم JIT چیزی فراتر از یک ابزار یا یک فلسفه است. این شامل یک تغییر کامل در سازمان و فرهنگ شرکت است. TQM سازمان را روی ارتقاء پیوسته با درنظر گرفتن همه چیز در شرکت (نه فقط تولید) بعنوان یک فرایند متمرکز می نماید. همه فرآیندها باید با استفاده از روشهای علمی و تصمیم های مبتنی بر حقایق ارتقا یابند. هدف از این تمرکز انجام عملکرد بعنوان عامل ارزیابی شده توسط مشتری در همه زمینه ها می باشد. نیروی محرک، هر کس یا بصورت فردی با به صورت بخشی از یک تیم می باشد.
بمنظور تسریع این تغییر فرهنگ دکتر دمینگ، 14 نکته را بعنوان تعهدات برای مدیریت یا تسهیل گر و 5 اشتباه از مدیریت وسترن را بیان کرد. اینها در شکل 2 بطور خلاصه بیان شده اند و شما باید برخی از آثار اصلی دمینگ را برای درک آنها به بهترین شکل مطالعه کنید.
14 نکته:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
Strategic management
Strategic management is the art and science of formulating, implementing and evaluating cross-functional decisions that will enable an organization to achieve its objectives. It is the process of specifying the organization's objectives, developing policies and plans to achieve these objectives, and allocating resources to implement the policies and plans to achieve the organization's objectives. Strategic management, therefore, combines the activities of the various functional areas of a business to achieve organizational objectives. It is the highest level of managerial activity, usually formulated by the Board of directors and performed by the organization's Chief Executive Officer (CEO) and executive team. Strategic management provides overall direction to the enterprise and is closely related to the field of Organization Studies.
“Strategic management is an ongoing process that assesses the business and the industries in which the company is involved; assesses its competitors and sets goals and strategies to meet all existing and potential competitors; and then reassesses each strategy annually or quarterly [i.e. regularly] to determine how it has been implemented and whether it has succeeded or needs replacement by a new strategy to meet changed circumstances, new technology, new competitors, a new economic environment., or a new social, financial, or political environment
There are many software products available in the market that process and report organisational data and which aid in strategic management—e.g. SAP, SEM, SAS, etc.
Processes
Strategic management is a combination of three main processes which are as follows:
Strategy formulation
Performing a situation analysis, self-evaluation and competitor analysis: both internal and external; both micro-environmental and macro-environmental.
Concurrent with this assessment, objectives are set. These objectives should be parallel to a timeline; some are in the short-term and others on the long-term. This involves crafting vision statements (long term view of a possible future), mission statements (the role that the organization gives itself in society), overall corporate objectives (both financial and strategic), strategic business unit objectives (both financial and strategic), and tactical objectives.
These objectives should, in the light of the situation analysis, suggest a strategic plan. The plan provides the details of how to achieve these objectives.
This three-step strategy formulation process is sometimes referred to as determining where you are now, determining where you want to go, and then determining how to get there. These three questions are the essence of strategic planning. SWOT Analysis: I/O Economics for the external factors and RBV for the internal factors.
Strategy implementation
Allocation and management of sufficient resources (financial, personnel, time, technology support)
Establishing a chain of command or some alternative structure (such as cross functional teams)
Assigning responsibility of specific tasks or processes to specific individuals or groups
It also involves managing the process. This includes monitoring results, comparing to benchmarks and best practices, evaluating the efficacy and efficiency of the process, controlling for variances, and making adjustments to the process as necessary.
When implementing specific programs, this involves acquiring the requisite resources, developing the process, training, process testing, documentation, and integration with (and/or conversion from) legacy processes.
Strategy evaluation
Measuring the effectiveness of the organizational strategy. It's extremely important to conduct a SWOT analysis to figure out the strengths, weaknesses, opportunities and threats (both internal and external) of the entity in question. This may require to take certain precautionary measures or even to change the entire strategy.
General approaches
In general terms, there are two main approaches, which are opposite but complement each other in some ways, to strategic management:
The Industrial Organizational Approach
based on economic theory — deals with issues like competitive rivalry, resource allocation, economies of scale
assumptions — rationality, self discipline behaviour, profit maximization
The Sociological Approach
deals primarily with human interactions
assumptions — bounded rationality, satisfying behaviour, profit sub-optimality. An example of a company that currently operates this way is Google
Strategic management techniques can be viewed as bottom-up, top-down, or collaborative processes. In the bottom-up approach, employees submit proposals to their managers who, in turn, funnel the best ideas further up the organization. This is often accomplished by a capital budgeting process. Proposals are assessed using financial criteria such as return on investment or cost-benefit analysis. Cost underestimation and benefit overestimation are major sources of error. The proposals that are approved form the substance of a new strategy, all of which is done without a grand strategic design or a strategic architect. The top-down approach is the most common by far. In it, the CEO, possibly with the assistance of a strategic planning team, decides on the overall direction the company should take. Some organizations are starting to experiment with collaborative strategic planning techniques that recognize the emergent nature of strategic decisions.
The strategy hierarchy
In most (large) corporations there are several levels of strategy. Strategic management is the highest in the sense that it is the broadest, applying to all parts of the firm. It gives direction to corporate values, corporate culture, corporate goals, and corporate missions. Under this broad corporate strategy there are often functional or business unit strategies.
Functional strategies include marketing strategies, new product development strategies, human resource strategies, financial strategies, legal strategies, supply-chain strategies, and information technology management strategies. The emphasis is on short and medium term plans and is limited to the domain of each department’s functional responsibility. Each functional department attempts to do its part in meeting overall corporate objectives, and hence to some extent their strategies are derived from broader corporate strategies.
Many companies feel that a functional organizational structure is not an efficient way to organize activities so they have reengineered according to processes or strategic business units (called SBUs). A strategic business unit is a semi-autonomous unit within an organization. It is usually responsible for its own budgeting, new product decisions, hiring decisions, and price setting. An SBU is treated as an internal profit centre by corporate headquarters. Each SBU is responsible for developing its business strategies, strategies that must be in tune with broader corporate strategies.
The “lowest” level of strategy is operational strategy. It is very narrow in focus and deals with day-to-day operational activities such as scheduling criteria. It must operate within a budget but is not at liberty to adjust or create that budget. Operational level strategy was encouraged by Peter Drucker in his theory of management by objectives (MBO). Operational level strategies are informed by
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
استراتژی های گوگل
بسیاری از افراد سوالات متعددی در ذهنشان در خصوص سیاست های گوگل و سیاست های مربوط به آن دارند مثل:
1. چرا مایکروسافت از گوگل می ترسد؟
وسعت گوگل فقط به سرویس های وب محدود نمی شود، بلکه جاه طلبانه و مرموز در حال ورود به هر نوع نرم افزار آنلاین و آفلاینی است، جایی که بازار داغ مایکروسافت در آن قرار دارد.
نرم افزار هایی که گوگل با آنها پایش را در گلیم مایکروسافت گذاشته:
Google Docs: دقیقا یک پک رایگان کپی برداری شده از Microsoft Office است. هر چند مایکروسافت در این زمینه همیشه چندین پله از تمام نرم افزار مشابه جلوتر است و با یکپارچگی، امکانات بیشتر و کاربر پسند تر بودن اجازه نفس کشیدن به سایر نرم افزار ها را نمی دهد، اما در هر حال پدید آمدن چنین نرم افزار هایی خطری برای مایکروسافت محسوب می شود.
sketchup: یک نرم افزار مدل سازی گرافیکی است که نسخه رایگانی هم دارد. گوگل در 14 مارچ 2006 کل کمپانی تولید کننده این نرم افزار به نام Last Software را خرید. این نرم افزار برای دوست داران Google Earth بسیار قابل توجه است.
Google gears: پروژه ای که در آن امکان استفاده از نرم افزار های آنلاین را به صورت آفلاین فراهم می شود. هر چند مایکروسافت مشابه چنین چیزی را ندارد اما نتیجه این پروژه مایکروسافت را تهدید می کند. گوگل بازار مایکروسافت را با افزایش ارزش استفاده از نرم افزارهای آنلاین تهدید کرد و مایکروسافت مجبور به اتخاذ سیاست های جدید شد.
هرچند مایکروسافت باز هم در نرم افزار های آنلاین موفق تر از گوگل عمل کرده و مثلا Windows Live یا Office Live واقعا نمونه های بی نظیر نرم افزار های آنلاین هستند، اما این گوگل بود که مایکروسافت را مجبور کرد. از طرفی مایکروسافت با ورود به عرصه خدمات در وب، چرا که مکمل نرم افزار های آنلاین خود است، به رقابتی دیگر با گوگل دست می زند. مایکروسافت بسیار تلاش می کند تا سهم خود را در خدمات وب و وب2 افزایش دهد اما از آنجا که تمرکز مایکروسافت روی این مسئله نیست، موفقیت چشمگیری پیدا نکرده.
2. گوگل چگونه برای موتور جستجوی خود کاربر جذب می کند؟
اینکه بگوییم کاربران گوگل فقط به علت کیفیت محصولات و برتری گوگل، گوگلی می شوند اشتباه است. در واقع گوگل نیز برای خود کاربر جذب می کند. مثلا:
از مرورگر های اینترنتی: گوگل در ازای اینکه به صورت پیش فرض موتور جستجوی FireFox باشد، سهم کلانی از هزینه های تولید FireFox را می پردازد. با ارائه گوگل کروم، احتمالا گوگل تلاش خواهد کرد با افزایش سهم گوگل کروم، این هزینه ها را نپردازد و شاید در سال های اخیر شاید اختلاف این دو غول باشیم.
از تولید کنندگان: در سال 2006 گوگل و Dell توافق نامه ای را به عنوان اینکه گوگل مرورگر پیش فرض تمام کامپیوتر های پرفروش ترین کمپانی سال باشد بستند. از منافع Dell در این توافق نامه اطلاعاتی در دسترس ندارم. همچنین توافق نامه ی دیگری با Apple IPhone و بسیاری از شرکت های تولید کننده بزرگ دیگر وجود دارد.
Toolbar ها: بدون شک از سهم تولبارها در جستجو هم نمی توان گذشت. گوگل با شرکت هایی مثل SUN و Adobe توافق نامه ای دارد که در پکیج های نرم افزاری آنان به کاربر نصب کردن Google Toolbar توصیه می شود. با نصب Google Toolbar علاوه بر امکانات متعدد، موتور جستجوی گوگل، موتور جستجوی پیش فرض کاربر خواهد شد.
پرتال ها: گوگل در سال 2005 با خرید 5% AOL کاربران بسیاری را جذب کرد. همچنین توانست سهم سرویس تبلیغات خود را به صورت چشمگیری افزایش دهد.
موتور های جستجوی مخصوص: علاوه بر تمامی این موارد، موتور های Google Blog Search و یا Customize Search نیز در تبلیغ موتور جستجوی گوگل نقش بسیار