لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
توسط فرد مبتلا به مرض قند حائز اهمیت است؟
اندازه گیریهای قند خون توسط خودتان این اطلاعات را در اختیار شما می گذارد. این اندازه گیری ها به شما خواهد گفت که به منظور کنترل بهتر قند خونتان آیا نیازی به تغییر و تعدیل در روش های کنترل یعنی رژیم غذائی ، فعالیت فیزیکی و داروهایتان وجود دارد یا نه.
اینگونه اندازه گیریهای (قند خون) به شما کمک خواهد کرد تا از پائین آوردن بیش از حد قند خون خویش کم قندی اجتناب کنید. همچنین بدین ترتیب خواهید توانست از پیشامد های ناشی از افزایش شدید قند خون ( هیپرگلیسمی شدید) جلوگیری نمائید.
جدول (4) نشان می دهد که چگونه با اندازه گیری های منظم قند خون خود در فواصل زمانی معین و نگه داشتن آن در حد ایده آل یا قابل قبول می توانید به یک کنترل بهینه در درمان مرض قند تان دست یابید.
جدول 4. اطلاعاتی که شما می توانید بر اساس آن تغییر یا تعدیل لازم را در کنترل قند خون خودتان بعمل آورید.
کنترل قند خون
ضرورت تعدیل در روش های کنترل خوب یا قابل قبول
اندازه گیری منظم قند خون توسط خود فرد مبتلا به مرض قند
اجتناب از عوارض حاد
ضرورت تعدیل فوری
قند خون بسیار بالا یا خیلی پائین
احساس بهبودی و سلامت ریا، کاهش شانس پیدایش عوارض مزمن
ادامه روش های کنترل قبلی
قند خون اندکی بالا یا جزئی پائین
روش های اندازه گیری منظم و مکرر قند خون توسط خود فرد مبتلا به مرض قند
از دو روش عمده برای اندازه گیری مکرر قند خون استفاده می شود:
الف: روش بصری
ب: روش تعیین عددی
تعیین قند خون به روش بصری
در این روش قطره ای از خون خود را در روی یک تست گسترش می دهید. بعد از مدت معینی انتظار آن را از روی نوار تست پاک می نمائید و بعد از یک مدت معین دیگر روی واکنشگر نوار تست را با جدول رنگ مشخص شده در روی قوطی محتوی نوار تست نوارهای تست را مقایسه می کنید، بدین ترتیب میزان قند خون شما مشخص می شود.
تعیین قند خون به روش اندازه گیری عددی قند
در چنین روشی ابتدا قطره ای از خون را روی قسمت واکنشگر نوار تست می گسترانید و بعد از گذشت مدت معینی خون را از روی آن پاک می کنید و آنگاه نوار تست را در درون ماشین کوچکی بنام گلوکومتر مشهور است قرار می دهید. پس از مدت کوتاهی عدد قند خون شما در روی دستگاه گلوکومتر ظاهر می شود.
هر چند یکبار باید قند خون خود را اندازه بگیرید؟
همچون طرق دیگر کنترل و درمان ، برنامه اندازه گیری های مکرر قند خونتان به نیازهای شخصی شما بستگی خواهد داشت . پزشک معالج با مسئول آموزش مرض قند شما برنامه اندازه گیری های مکرر قند خون مناسب برای شما را تعیین خواهند نمود. این افراد همچنین روش تعیین مکرر قند خون را به شما آموزش داده و سیستم اندازه گیری مناسب را معرفی خواهند کرد.
اندازه گیری قند خون
هدف از تمام درمانهایی که برای دیابت صورت می گیرد، پایین آوردن و نگهداری قند خون در حد طبیعی می باشد. هرچه شما در این کار موفق تر باشید، حال عمومی بهتری بخصوص در طولانی مدت خواهید داشت. دو روش وجود دارد که میتوانید خودتان قند خونتان را شخصاً آزمایش نمایید. یکی از این روشها، آزمایش خون میباشد و دیگری آزمایش ادرار است.ابداع روش آزمایش خون با استفاده از خراش انگشت که در سالهای اخیر بوجود آمد، نحوه زندگی افراد مبتلا به مرض قند را تغییر داد. هنگامی که شما مجبور به تزریق روزانه انسولین هستید، نیاز دارید که قند خون خود را بطور مرتب آزمایش نمایید تا براساس آن بتوانید مقدار مناسب انسولین که باید تزریق نمایید را محاسبه کنید.وقتی که با استفاده از قرصهای پایین آورنده قند خون یا با استفاده از رژیم غذایی به کنترل قند خونتان می پردازید، آزمایش ادرار نیز به همان اندازه آزمایش خون می تواند به شما اطلاعت بدهد.بعلاوه، آزمایشهای خونی در آزمایشگاههای میتواند انجام شود که حد متوسط قند خون را در یک دوره مشخص (از دو هفته تا 8 هفته قبل) را به ما نشان بدهد.در مورد هرسه نوع آزمایش در اینجا توضیحاتی داده خواهد شد.
آزمایش ادرار
وقتی که مقدار قند خون شما افزایش یابد، کلیه ها دیگر نمی توانند مقادیر توصفیه شده آن را باز جذب نمایند و در نتیجه در ادرار قند دیده میشود. مشکلی که در آزمایش ادرار وجود دارد این است که آستانه ای که کلیه ها می توانند تا آن حد، قندی که در کلیه ها تصفیه می شود را باز جذب نمایند در افراد مختلف، تفاوت می کند. بعضی از افرادی که به دیابت مبتلا نیستند دارای آستانه پایینی هستند و بنابراین در آزمایش ادرار آنها قند دیده می شود. این افراد باید آزمایش تحمل گلوکز یا GTT را انجام دهند تا مشخص شود آیا واقعاً به مرض قند مبتلا هستند یا خیر.نحوه استفاده از نوارهای آزمایش ادرار بسیار راحت می باشد. شما می توانید با قرار دادن آن در مقابل جریان خروج ادرارتان یا با ریختن ادرارتان در یک ظرف و فرو کردن نوار مخصوص آزمایش، این کار را انجام دهید. بعد از چند لحظه، تغییر رنگی در نوار آزمایش پدید میآید که براساس آن می توان مشخص نمود که آیا در ادرار قند وجود دارد یا خیر. برای اینکه آزمایش بطرز صحیحی انجام شود باید از ادرار تازه استفاده نمود. این امر بخصوص وقتی میخواهید صبحها که از خواب بیدار می شوید آزمایش را انجام دهید حایز اهمیت است، زیرا ادراری که صبحها در مثانه وجود دارد. طی چندین ساعت در مثانه جمع شده است. شما ابتدا باید ادرار نموده و مثانه تان را کاملاً خالی نمایید. سپس بعد از نیم ساعت دوباره ادرار کرده و آن را آزمایش نمایید.
آزمایش خون
دستگاههای مختلفی وجود دارند که می توان با استفاده از آنها، هرکسی میزان قند خون خود را آزمایش کند. این دستگاهها میزان دقیق قند خون را مشخص می کنند و به شما در کنترل قند خونتان کمک می نمایند. عیب این دستگاهها در این است که برای انجام آزمایش باید یک خراش با استفاده از سوزن یا لانست بر روی نوک انگشت ایجاد کرد. اگر شما کارگری هستید که با دستهایتان کار می کنید یا اگر انگشتان خیلی حساسی دارید، این کار می تواند برای شما مشکل باشد.اگر شما مبتلا به دیابت نوع 1 می باشید، ممکن است مواقعی پیش بیاید که پزشکتان بخواهد بداند که آیا در طی یکی، دو ماه گذشته درمان شما مؤثر بوده است و قند شما بخوبی کنترل شده است یا خیر. برای پی بردن به این موضوع، پزشک می تواند درخواست دو نوع آزمایش کند که عبارتند از: 1- تعیین میزان هموگلوبین گلیکوزیله و 2- تعیین میزان فروکتوزامین.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
استدلالهاى قرآن بر امکان معاد
گرچه از آن نظر که ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآنو گفتار پیامبران سرچشمه مىگیرد لزومى ندارد که درباره قیامت به ذکر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائنعلمى بیاوریم، ولى نظر به اینکه خود قرآن کریم - لااقل براى نزدیک کردن مطلب به اذهان - به ذکر یک سلسلهاستدلالها پرداخته است و خواسته است افکار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم باجریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذکر مىکنیم.
استدلالهاى قرآن یک سلسله جوابهاست به منکرانقیامت.این جوابها برخى در مقام بیان این است که مانعى در راه قیامت نیست و در حقیقت پاسخى است به کسانى کهقیامت را امر ناشدنى فرض مىکردند، برخى آیات دیگر یک درجه جلوتر رفته و مىگوید در همین جهان چیزهایى شبیه به قیامتوجود داشته و دارد و با دیدن چنین چیزها جاى انکار و استبعاد نیست، برخى آیات از این هم یک درجه جلوتر رفته و وجودقیامت را یک امر ضرورى و لازم و نتیجه قطعى خلقتحکیمانه جهان دانسته است.بنابر این مجموع آیاتى که در آنها درباره قیامت استدلال شده استسه گروه
صفحه : 526
است و به ترتیب ذکر مىکنیم.
1.در سوره یس آیه 78 مىگوید: و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظامو هى رمیم قل یحییها الذى انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم.
براى ما مثلى آورد و خلقتخود را فراموش کرد، گفت این استخوانهاىپوسیده را کى زنده مىکند؟بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقى آگاه است.
این آیه پاسخ به مردى از کافران است که استخوانپوسیدهاى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دستخود نرم کرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه کسى مىتواند این ذرات پراکنده را زنده کند؟ قرآن جواب مىدهد همان کس که اولین بار او را آفرید.
انسان گاهى با مقیاس قدرت و توانایى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسیم مىکند، وقتى چیزى را ماوراء قدرت و تصور خود دید گمان مىبرد آن چیز در ذات خود ناشدنىاست.قرآن مىگوید با قیاس به توانایى بشر البته این امر ناشدنى است، ولى با مقایسه با قدرتى که اولین بار حیاترا در جسم مرده آفرید چطور؟با قیاس به آن قدرت امرى است ممکن و قابل انجام.
آیات زیادى در قرآن کریم آمده که در همه آنها با تکیه به قدرت الهىدرباره قیامت بحث مىکند.مفاد همه این آیات این است که مشیتخداى عادل حکیم چنین اقتضا داردکه قیامت وجود داشته باشد و هیچ مانعى در راه این مشیت نیست.همان طور که اولین بار معجزه حیات و خلقت از این مشیتسرزد و جهان را و انسان را و حیات را آفرید، بار دیگر در قیامت انسان را زنده مىکند.
2.گروه دوم آیاتى است که بهذکر نمونه مىپردازد.این گروه به نوبه خود به دو دسته تقسیم مىشود: الف.آیاتى که جریان خاصى را در گذشته شرحمىدهد که مردهاى از نو زنده شده است، مانند آیاتى که در داستان حضرت ابراهیم آمده است که به خداوند گفت:
صفحه : 527
پروردگارا!به من چگونگى زنده کردن مردگان را بنمایان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ایمان ندارى؟او گفت: چرا، این تقاضا براى این است که قلبم مطمئن گردد.به او گفتهشد: چهار مرغ را بگیر و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اینها را تکه تکه بکن و هر قسمتى را بر کوهى قرار بده و سپس آنمرغها را بخوان، خواهى دید به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد.
ب.آیاتى که به یک امر خارق العاده و استثنائى مانندداستان ابراهیم استناد نکرده است، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستانمىمیرند و سپس در بهار زنده مىگردند مورد استناد قرار مىدهد، مىگوید همان طور که مکرر در طول عمر خود مشاهدهمىکنید که زمین پس از طراوت و حیات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مىرود و بار دیگر با تغییر فصل شرایطعوض مىشود و زمین و درختان و گیاهان حیات خود را از سر مىگیرند، در نظام کل جهان، جهان رو به خاموشى و سردىو افسردگى خواهد رفت، خورشید و ستارگان همه متلاشى و پراکنده خواهند شد، تمام جهان یکسره مىمیرد، اما این مردن همیشگىنیست، بار دیگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى دیگر و با کیفیتى دیگر از سر مىگیرند.
توضیح آنکه ما انسانها اکنون در روى زمینىزندگى مىکنیم که در ظرف سیصد و شصت و پنج روز یک دوره موت و حیات را طى مىکند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت واحیانا تا صد سال و یا بیشتر ادامه مىیابد، دهها بار این نظام موت و حیات را مشاهده مىکنیم و از این رو از اینکه زمینمىمیرد و حیات خویش را از سر مىگیرد تعجب نمىکنیم، اما اگر فرض کنیم که عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه -آنچنانکه بعضى حشرات چنیناند - و فرض کنیم که سواد و خواندن هم نمىدانستیم و از طریق نوشته به تاریخ زمینو گردشهاى سالانهاش آگاه نبودیم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمین و تجدید حیات آن نبودیم هرگز باور نمىکردیمکه زمین مرده بار دیگر زنده شود.مسلما براى یک پشه که در بهار پدید مىآید ودر پاییز و زمستان مىمیرد تصور تجدید حیات یک باغ غیر قابل تصور است.
آیا کرمى که در یک درخت و پشهاى که در یک باغ زندگى مىکندکه همه دنیاى او همان درخت و همان باغ است، مىتواند تصور کند که این درخت و یا این باغ جزء وتابع یک نظام عظیمتر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه
صفحه : 528
است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع یک نظام دیگراست به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى دیگر به نام استان و نظام استان تابع نظام کشور ونظام کشور تابع نظام کلى زمین و نظام زمین تابع نظام خورشیدى؟ ما چه مىدانیم، شاید همه منظومه خورشیدىما و همه ستارگان و کهکشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبیعت مىشناسیم تابع یک نظام کلىتر باشد و همه میلیونهاو میلیاردها سالى که از جریان طبیعتسراغ داریم به منزله قسمتى از یک فصل و یا به منزله یک روز از یک فصل از یکگردش کلىتر باشد و این فصل که فعلا فصل حیات و زندگى است تبدیل به فصلى دیگر خواهد شد که فصل خاموشى و افسردگىاست و باز آن نظام کلىتر که همه منظومه شمسى ما و ستارگان و کهکشانهاجزئى از آن استحیات و زندگى را به شکلى دیگر از سر خواهد گرفت.
صفحه : 529
در بهاران سرها پیدا شود هر چه خورده است این زمین رسوا شود بر دمد آن از دهان و از لبش تا پدید آید ضمیر و مذهبش رازها را مىکند حق آشکار چون بخواهد رست تخم بد مکار.
و هم او در دیوان شمس مىگوید: فرو شدن چو بدیدى بر آمدن بنگر غروب، شمس و قمر را چرا زیان باشد کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست چرا به دانه انسانت این گمان باشد.
آیاتى که به نظام موجودو مشهود موت و حیات استناد کرده زیاد است، از آن جمله: و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحابا فسقناهالى بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النشور (1) .
خداست آنکه بادها را فرستاد، پس ابرى را پراکنده و دگرگون کرد،سپس آن ابر را به سوى سرزمین مردهاى را ندیم، و آنگاه زمین را که مرده بود زنده کردیم، زنده شدن در قیامت نیز چنین است.
و نیز در سوره حج آیات 5 - 7 مىفرماید: و ترى الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت وانبتت من کل زوج بهیج.ذلک بان الله هو الحق و انه یحیى الموتى و انه على کل شیءقدیر.و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور.
زمین را مىبینیم در حالى که افسرده و مرده و ساکناست، اما همینکه باران بر آن فرود آوردیم، به جنبش آید و بر آید و از هر نوع گیاه بهجت افزا برویاند.آن بدان جهتاست که منحصرا ذات خدا حق است و او مردهها را زنده مىکند و او بر همه چیز تواناست و قیامت آمدنىاست بدون شک، و خداوند آنان را که در قبرها خوابیدهاند بر مىانگیزاند.
.............................................................. 1.فاطر/9.
صفحه : 530
آیات دیگر از این قبیل که قیامت را خارج از نظام موت و حیاتعالم هستى که نمونه کوچکش را در زمین مىبینیم، نمىداند فراوان است و ما به همین دو آیه قناعت مىکنیم.
تفاوتاین گروه آیات با گروه اول در این است که تنها به قادر بودن خداوندتکیه نمىکند، بلکه نمونه مشابه مىآورد که در جهان محسوس، قدرت خداوند به همین صورت تجلى کرده و عمل نموده است.
استاد شهید مرتضى مطهرى
اثبات روح و تاریخچه عقیده به آن از دیدگاه عقل و فلسفه
حسین حقانى زنجانى
اولین مساله زیربنایى در علمالنفس، اثبات موجودیت مستقل مجرداز ماده براى نفس است زیرا این مساله، محور تمام مسائلعلمالنفس از دیدگاه اسلامى مىباشد و این بحث محورى در همهمسائل قواى مورد بحث در علمالنفس تاثیر کلى دارد و به مسائل،جهت مىبخشد و آثار و احکام گوناگون، نتیجه مىدهد.
طبعا در رابطه نزدیک با این مساله، چند مهم زیر لازم است موردبحث و بررسى قرار گیرد:
1 - ذکر اجمالى از عقیده مادیون درباره نفس و روح و تذکرچند جملهاز متون معتبر آنها بهعنوان شاهد بهطور اجمال و گذرا.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد.
انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس ?معلم? ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.
دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمته الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی ـ که خود معلمی بزرگ است ـ همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند ...
مفهوم علم
ـ امروزه در زبان پارسی و عربی کلمه ?علم? به دو معنای متفاوت بکار برده می شود.
1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است. قرآن کریم به این معنا اشاره دارد که ? هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون? ?آیا یکسانند آنان که می دانند و آنان که نمی دانند.? (زمر/ 9)از این منظر به همه دانستنیها صرف نظر از نوع آنها علم گفته می شود مطابق این معنا، اخلاق، ریاضات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند... کلمه Knowledge در
انگلیسی وConnaissance در فرانسه معادل این معنا علم اند.
2-کلمه علم در معنای دوم منحصراً به دانستنی هایی اطلاق می شود که بر تجربه مستقیم حسی مبتنی باشند... علم در این جا در برابر همه دانستنیهایی قرار می گیرد که آزمون پذیر نیستند. اخلاق (دانش خوبی ها و بدیها) متافیزیک (دانش احکام و عوارض مطلق هستی) عرفان (تجارب درونی و شخصی) منطق (ابزار هدایت فکر) فقه، اصول، بلاغت، و ... همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرارمیگیرندوهمه به این معنا غیر علمی اند کلمه SCIENCE در انگلیسی و فرانسه معادل این معنا علم اند.
دیده می شود که علم در این معنا بخشی ازعلم به معنای اول را تشکیل می دهد و به سخن دیگر علم تجربی نوعی از انواع دانستنیهای بسیاری است که در اختیار بشر می تواند قرار گیرد. رشد علم به معنای دوم عمدتا از آغاز دوره رنسانس به بعد است در حالیکه علم به معنای مطلق آگاهی (معنای اول) تولدش با تولد بشریت هم آغاز است. آیه قرآنی ?خلق الانسان علمه البیان? (خداوند رحمن انسان را آفرید و بیان را به وی تعلیم داد/ رحمن/4و3) بهترین موید این معناست.
معنای عالم باتوجه به دو تعریف از علم
ـ در نگاه اول به علم که نگاه ترکیبی به معرفت است خداوند معلم اول و پیامبر معلم ثانی است چرا که پس از تعلیم آدم توسط خداوند دستور ?قال یا آدم اننبئهم باسمائهم? (ای آدم ملائکه را به این اسماء آگاه ساز/ بقره 33) آدم علیه السلام داده شده این بدان جهت است که اساساً هدف آفرینش انسان با علم و معرفت پیوند ناگستنی دارد در بیان رسا و جامع سید شهیدان امام حسین (ع) این معنا به خوبی روشن است که:
?ما خلق العباد الا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه? (بندگان را نیافرید مگر برای آن که او را بشناسند پس چون او را شناختن عبادتش خواهند کرد. ـ در این معنا هدف از ارسال معلم ثانی ارائه معرفتی است که انسان بواسطه آن به عبادت می رسد ?هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم تیلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین? (اوست خدایی که پیامبر بزرگوار از میان شان برانگیخت تا بر آنان آیات وحی را تلاوت کند و آنان را پاک سازد و شریعت کتاب و حکمت الهی را بیاموزد که پیش از این همه در ورطة جهالت و گمراهی بودند(جمعه/2) در این آیه همه علوم از جمله بیان، اخلاق، تعلیم کتاب و حکمت، برای رهایی از گمراهی و یافتن راه هدایت (عبادت) توسط
پیامبر(ص) معرفی شده است. ـ در نگاه دوم که نگاه تفکیکی به شاخه ای معرفت است. معلم اول ارسطو است چرا که ?وی نخستین واضع علم منطق بود ... و راه دلیل و برهان منطقی را باز نمود و معلم ثانی نیز ابونصر فارابی است بخاطر آنکه او اول بار کتب حکمت یونانی را که ارسطو و غیره تحریر کرده اند از یونانی به عربی ترجمه کرد و تعلیم داد....
ارزش و مقام معلم شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه (11 اردیبهشت ) را روز معلم نامیدند.
هنر معلمی:
معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است. در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: 1ـ 5) بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.
در این آیات خداوند، خود را ?معلم? می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است. مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش
داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:
چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد
از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید:
خداوند از آن جهت به وصف (اکرمیت) و نامحدود بودن کرامتش، توصیف شد که علم و دانش را به بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت، شایسته بود همان مزیت با وصف (اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر ?الاکرام? بیان شده است. چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.
به همین جهت امام خمینی (ره) می فرمود:
معلم اول خدای تبارک و تعالی است ..... به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.
معلّمی برتر از شهادت
حضرت امام جعفر صادق (ع) می فرمایند:? هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شد و خون شهیدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت ?. این ارزش بدان جهت است که شهیدان در سایة علم و تربیت معلمان و تعلیم شایستة آنان به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.
توصیه امام سجاد (ع) به دانش آموزان
امام سجاد (ع) در زمینة حفظ حقوق معلم می فرماید: ? حق معلم بر تو آن است که همواره، با دیدة تعظیم و تکریم به او بنگری، مجلس او را گرامی بداری و به سخنانش با دقت گوش دهی، رو به جانب او بنشینی و صدایت را در حضورش بلند نکنی ?.
لزوم دلسوزی معلم نسبت به شاگرد
مرحوم شهید ثانی در مورد لزوم دلسوزی معلم نسبت به شاگرد می نویسد: ? معلم باید دربارة شاگردان، خواهان اموری باشد که نسبت به آنها، در خود احساس علاقه و دوستی کند. و از هرگونه شر و بدی که برای خویش نمی پسندد برای شاگردانش نیز نپسندد؛ زیرا این گونه دلسوزی و برابر اندیشی نسبت به شاگردان، حاکی از کمالِ ایمانِ معلم و حُسن رفتار و برادری، نمایانگر روح تعاون و همبستگی معلم نسبت به آنان می باشد? .
حقوق معلم در آینة فرمایشات حضرت سجاد (ع)
حضرت سجاد (ع) در فرمایشات خود سفارش بسیاری در حفظ حقوق معلم از سوی شاگردان دارند و می فرماید:? حق کسی که عهده دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به وی گوش فرا دهی و روی خود را بر او کنی و با او بلند سخن نگویی و کسی را که از او چیزی می پرسد تو پاسخ ندهی و بگذاری که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او بدگویی از کسی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوشش باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی و با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی؛ پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
سلامتی چیست؟ سلامتی عبارت و تندرستی حالتی است که تعادل نسبی در شکل ظاهری و اعمال طبیعی بدن وجود داشته باشد و بین دستگاهای مختلف بدن هماهنگی و همکاری لازم وجود داشته باشد.
تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامت : سلامت عبارت است از تامین رفاه کال جسمانی,روانی و اجتماعی یا سلامتی و سلامتی سه بعد دارد 1- بعد جسمانی 2- بعد روانی 3- باعد اجتماعی
تعریف بهداشت : هنر دستیابی به سلامت را بهداشت گویند و برای تامین سلامتی در یک جامعه باید بهداشت را هم به صورت فردی و هم به صورت عمومی رعایت نمود.
تعریف بیماری: حالتی ناخوشایند که دارای نشانه ها و خصوصیاتی مشخص است که ممکن است تمام بدن و یا قسمتی از بدن را فراگیرد.
طیف تندرسی و بیماری : مردم را همیشه نمی توان به دو دسته کلی بیمار و یا سالم تقسیم کرد.فراد را میتوان بر حسب حالت تندرسی یاد شدت بیماری در دسته های زیر قرار داد.
فرادی که از سلامت کامل برخوردار هستند
افرادی که دارای بیماری های غیر آشکار هستند
افرادی که در آنها بیماری به صروت خفیف جود دراد
افرادی که بیماری در آنها با علام و شدت کمی وجود دارد
افرادی که از بیماری شدید رنج می برند
....
بهداشت فردی : پیروی افراد جامعه از یک سری و یک سلسله دستورات و عادتهای خوب و دوری جستن از رفتارها و کردارهای غلط باعث جلو گیری از اشاعه بیماری میگردد
اصول بهداشت فردی
بهداشت چشم : بینایی یکی از مهمترین حواس است که به وسیله آن انسان میتواند از خود محافظت کند,یادگیری و خلاقیت داشته و از زندگی خود لذت ببرد.
از اختلالات مهم بینایی میتوان به نزدیک بینی,دوربینی,آستیگماتیسم و آب مروارید اشاره کرد.
برای حفط سلامت و بهداشت چشم باید موارد زیر را رعایت نمود
نظافت چشم رعایت شود و از دست زدن با دست آلوده و کثیف به چمش جلو گیری شود.
باید از خستگی چشم پرهیز کرد
از خیرگی چشم جلوگیری شود
از خطراتی که باعث آسیب چشم می شود جلو گیزی شود ( مانند در مواقع کار با اشعه ماددون قرمز و... از عینک مخصوص استفاده شود)
از تماس چشم با گرد و غبار ئ بخارات و گازهای سمی خود داری شود
به محض وجود مشکلی در چشم به پزشک مخصوص چشم مراجعه شود.
بهداشت گوش : گوش اندام شنوایی انسان است که وظیفه آن دریافت ارتعاشات و امواج صوتی است و علاوه بر ان حفظ حالت تعادل انسان را نیز بر عهده دارد.
برای حفط سلامت و بهداشت گوش باید موارد زیر را رعایت نمود
نظافت گوش را رعایت کنید
از ورود اجسام نوک تیز به گوش خودداری کنید
از خطراتی ه باعث آسیب رساندن به گوش می شود اجنبات کنید
از شنیدن صدای زیاد و ناهنجار و بیش از حد مجاز خود داری کنید
به محض بروز هرگونه مشکل به پزشک گوش مراجعه کنید.
بهداشت دهان و دندان : دندانها دارای ساختمان سختی بوده که درون حفره دندان و دو فک فوقانی و تحتانی قرار گرفته اند و عمل اصلی آنها جوییدن و گفتار می باشد.
برای حفط سلامت و بهداشت دهان و دندان باید موارد زیر را رعایت نمود
نظافت عمومی دهان و دندان را با شستشو رعایت کنید.
از پوسیدگی دندانها جلو گیری کنید
از بروز هرگونه زخم در دهان و لثه ها جلو گیری کنید
عذای مناسب مخصوصآ در زمان کودکی مصرف شود
از وارد کردن فشار به دندانها جلو گیری شود
به محض مواجه شدن به هرگونه مشکل به پزشک مراجعه شود
بهداشت قلب و عروق : این دستگاه شامل قلب و عروق خونی و عروق لنفاوی است و مایعی که در آن در جریان دارد خون نامیده می شود.خون علاوه بر سلولهای و جسم سلولی حاوی مواد غذایی و گازهای تنفسی است.قلب دستگاهی است عضلانی که مانند تلمبه ای انقباضات ریتم دار خون را در عروق سرخرگی و سیاهرگی به جریان می اندازد و کلیه اندامها و اعضاء بدن را به همدیگر مرتبط می سازد.
گردش خون در بدن شامل دو مدار کوچک و بزرگ است
مدار کوچک : جون را از قلب به ریه ها می برد و از ریه ها به قلب باز میگرداند.
مدار بزرگ : خون قسمت فوقانی بدن و اعضاء تحتانی و کلیه اندامها را تامین می نماید
برای حفط سلامت و بهداشت قلب و عروق باید موارد زیر را رعایت نمود
تغزیه صحیح
جلوگیری از بتلاء به بیماری های عفونی و از قبیل گلو درد چرکی
عدم مصرف دخانیات
ورزش کردن موجب سلامتی,قدرت بدن و درنتیجه سلامت بیشتر قلب میگردد
جلوگیری از ابتلا به بیماریهای قند و چربی خون,باید این گونه افراد از رژیم غذایی مناسب پیروی کنند
جلو گیری از ابتلا به بیماری فشار خون
ناراحتی عصبی و روانی
بهداشت دستگاه تنفس : اکسیژن موجود در هوای محیط با عمل دم داخل ریه ها شده و از آنجا وارد خون میگردد و بالعکس اکسید و کربن حاصل از سوخت و ساز بافتها وارد ریه ها شده و از انجا با عمل بازدم به محیط خارج راه میابد لذا در نتیجه ورود گارهای سمی و غبار تبخیر برخی از مواد و یا دود عمل تنفس را مختل کرده و سلامت ریه ها به خطر می افتد
برای حفط سلامت و بهداشت دستگاه تنفس باید موارد زیر را رعایت نمود
نظافت بینی رعایت شود
از کشیدن سیگار خودداری شود
از تماس بابیماران سرما خورده و واگیر ریوی باید اجتباب کرد
از قرار گرفتن در محیط های آلوده به گرد و عبار و گازهای سمی خود داری شود.
به محض اختلال و بیماری در اعمال تنفسی به پزشک مراجعه شود.
بهداشت پوشت : پوست به منزله پوشش محافظی است که سراسر سطح بدن را می پوشاند و با وظایفی که به عهده دارد از ورود عوامل بیماری زا به داخل بدن جلو گیری نموده و با عمل عرق کردن باعث کنترل و ثابت نگه داشتن دمای بدن می گردد و همچنین مقدار زیادی از موار زائد بدن از طریق پوست دفع میگردد.نور خورشید در ساختن ویتامین D نقش مهمی دارد.و پوست زمانی می تواند از عهده انجام این وظایف بر آید که پوست سالم و پاکیزه باشد و رعایت بهداشت پوشت بسیار مهم است.
بهداشت دست و پا : با توجه به اینکه دستهای انسان در تهیه غذا و خوردن نقش اصلی را به عهده دارد لذا رعایت بهد اشت دستها و شستشوی مرتب آنها همواره باید مد نظر باشد.همچنین پاهای انسان با ساختمان ویژه ای که دارد سنگینی بدن را تحمل می کند و عمل راه رفتن را به عهده داد لذا هر کس باید به طور صحیح از پاهای خود محافظت نماید در غیر این صورت پا درد و بیماریهای مختلفی از جمله بیماریهای قارچی رو برو خواهد شد.به همین دلیل پوشش مناسب و استفاده از کفش و جوراب مناسب بسیار مهم است.
پوشاک مناسب و حفط ان در سلامتی : پوشیدن لباس در هر فصل و احساس راحتی بدن در درون لباس بر هیچ کس پوشیده نیست ولی آسنایی با نکاتی که می تواند در حفظ سلامتی ما موثر باشد امری ضروری است.
آَشنایی با نکات زیر در حفظ سلامت ما موثر خواهد بود
همیشه لباسیهای تمیز بپوشیم
لباس های زیر را در هفته چندین باتر بعد از استحمام بشوئیم
لباسهای کثیف باید با مواد شوینده خوب شسته و در محل مناسب در زیر نور خورشید پهن شوند.
از پوشیدن لباسهای مرطوب خود داری کنید
از پوشیدن لباسهای خیلی تنگ یا گشاد خودداری کنید
جورابها باید روزانه تعویض و شستشو شوند
خواب : انواع فعالیت های انسان و حیوانات مختلف در طول شبانه روز به طور تناوبی تغییر می کند که به آن ریتم بیولوژیک یا سرکارین گویند.این ریتم در افراد مختلف با هم متفاوت است.مهمترین وظیفه ای که در اثر این ریتم تغییر می کند خواب است و برای سلامتی هر فرد و این که بازدهی کارش در حد رضایت بخش و قابل قبول باشد لازم است هم از نظر خواب راحتی داشته باشد و به طور متوسط هر فرد بالع به هشت ساعت خواب نیاز دارد.
استراحت : انسان پس از فعالیت روزانه جهت بازسازی جسمی و کسب آرامش احتیاج به استراحت داد و انسانی که استراحت لازم نداشته باشد دچار فرسودگی گشته و احساس بدی خواهد داشت.انسان برای تجدید قوا برای فعالیت به هشت ساعت استراحت نیاز دارد.
ورزش : پرداختن به ورزشهای مناسب موحب می شود تا از بروز بیماری به خصوص بیماری قلبی جلو گیری شود و عامل حفط سلامتی و شادابی و نشاط افراد در جامعه فراهم می شود.زیرا
ورزش موجب اعتماد به نفس و مقاومت و تعادل روحی شده و نگرانی را از بین می برد.
تحرک و تلاش مورزشی موجب فعالیت بیشتر سیستم قلب و عروق و عضلات گردیده و ضمن مصف انرزی و سوخت و ساز مواد عذایی دستگاه گردش خون را نیز تنظیم می کند.
میزان فشار خون,فند خون,اسید اوریک در حد تعادل نگه داری می شود.
بهداشت محیط و مفهوم آن : محیط ریست مجموعه ای نتشکل از آب,خاک,هوا,موجودات زنده و انرژی می باشد تاثیر آن بر انسان محسط زیست تاریخ چه ای طولانی دارد اما در طول تاریخ در دو موقعیت زمانی شدت این تاثیر بیشتر و مشخص تر بوده است. 1- آغاز دوره کشاوری 2- انتقلاب صنعتی
تعریف بهداشت محیط : یعنی کنترل عواملی که به صورت های مختلف بر حفظ محیط زیست و بر سلامت انسان و افراد جامعه تاثیر می گذارد.
اهمیت حفظ بهداشت محیط زیست : مهمترین تاثیر آلودگی به محیط بر انسان بروز انواع بیماری است که اثرات آن دو کوتاه مدت و یا دراز مدت می تواند ظاهر شود.
انواع مختلف آلاینده های محیط زیست عبارت است از :
آلاینده میکروبی : عوانل این گروه را گونه های متعدد و مختلفت میکرو ارگانیسمها تشکیل می دهند .همه میکرو ارگانیسمها ذر بدن انسان موجب بیماری نمی شوند و حتی حضور برخی از آنها برای بعضی ار فعالیت های بدن انسان ضروری است.میکرو ارگانیسمها را که سبب ایجاد بیماری در بدن می نماید اصطلا پاتوژن می نامند
آلاینده های شیمیای : این گروه از عواملی که بهداشت و سلامت انسانها را در خطر می اندازند به عناصر و ترکیبان شیمیایی اختصاص دارد.این عناصر و ترکیبات شیمیایی پس از ورود به بدن انسان و سایر موجودان زنده اختلالاتی به وجود می آورد که هرچند موجود زنده به طور طبیعی به عناصر و برخی از ترکیبان شیمیایی نیاز مند است اما ورود بیش از حد آنها تاصیرات نامطلوبی را به وجود می آورند.
آلاینده های فیزیکی : عواملی مانند حرارت,نور,سرما,صدا که اهمیت فزیکی دارند در شرایط خاص به ویژه در میحط های صنعتی می توانند اختلالاتی را در افرادی که در این گونه محیط ها قرار میگیرند ایجاد نماید که در دراز مدت به بروز بیماری منجر می گردد.
زباله و خطرات بهداشتی آن : بخشی از ضایعات حاصل از فعالیت های روزمره انسان به شکل جامد به محیط زیست برگشت داده می شود که به آن زباله گویندبه دلیل وجود انواع آلاینده های میکروبی شیمیایی در زباله دفع آن از اهمیت بسیاری برخور دار است. زباله های را عمومۀ در سه گروه زباله های شهری,صنعتی,بیمارستانی تقسیم می کنند.
روشهای دفع زباله : متداولترین روش دفع زباله عبارت است از: دفن بهداشتی , کود سازی زباله,سوزاندن زباله
دفن بهداشتی : دفن زباله در خاک قدیمی ترین روش دفن است که در دفن بهداشتی زباله به نحوی در دل خاک مدفون می شود که لایه بندی و پوشش مناسبی داشته باشد و این امر به هیچ وجه به محیط ریست آسیب نمی رساند
کود سادی زباله : پس مانده های غذایی موجود در زباله های جنانچه به طریق صحیح بهداشتی و اقتصادی باز یافت شوند می توانند به عنوان یک کود مناسب برای تغذیع گیاهان مورد استفاده قرار گیرد. که آن را کود کمپست گویند.
سوزاندن زباله : عملیات سوزاندن زباله ها در کورهای زباله سوزی انجام می شود استفاده از این روش برای زباله های شهری مقرون به صرفه نیست اما در مورد زباله های بیمارستانی توصیه می شود مشروط به انکه دود حاصل از سوختن این زباله ها به صورت مهندسی کنترل شود که باعث آلودگی نشود.
فاضلاب ها و اثرات انها در آلودگی محیط : ظایعات مایع از فعالیت های انسانی را فاضلاب گویند. که سه دسته تقسیم می شوند 1- فاصلاب خانگی 2- فاضلاب صنعتی 3- فاضلاب کشاورزی
فاضلاب ها در ردیف آلوده سازترین عوامل محیط زیست قرار دارند زیرا حاوی آلایند های مختلف به ویژه انواع میکروبها و مواد شیمیایی هستند.
جمع آوری و تصفیه فاضلاب ها : در روشهای متداول در تمام دنیا به وسیله شبکه جمعه آوری فاصلاب ها که در مناطق شهری احداث میگردد فضلاب منازل,مغازها و کارگاهها به از طریق این لوله ها و کانالهای به منطقه مناسبی در خارج از شهر انتقال داده می شوند.و سپس این فاضلاب ها به تصفیه خانه های هدایت می شوند
آب سالم و ویژگیهای بهداشتی آن : آب ماده ای حیاتی برای ادامه زندگی بشر بر روی کره زمین است و در جوامع مختلف انسان ارزش ویژه ای برای آن قائل هست,مهمترین نقش در تامین سلامت انسان را آب آشامیدنی به عهده داد. به طور متوسط بیش از هفتاد درصد وزن انسان را آب تشکیل داده است.بنابراین نیاز به آب از جمله نیازی های اساسی است.بخشی از آب بدن ما از طریق سبزیجات و موادر غذایی دیگر تامین می شود.
منابع طبیعی : تامین آب شیرین رودخانه ها و آبهای زیر زمینی هستند که متاسفانه به دلیل رشد جمعیت و آلودگی ناشی از تخلیه فاضلاب ها به صورت مستقیم برای انسان قابل استفاده نمی باشد.لذا عمل تصفیه آب در واحی به نام تصفیه خانه صورت میگیرد.
ایمنی
تعریف حادثه : عبارت است از واقعه یا رویدادی برنامه ریزی نشده که انجام و پیشرفت یا دامنه طبیعی یک فعالیت را مختل می سازد و همواره در اثر یک عمل یا اقدام غیر ایمنی یا در اثر شرایط غیر ایمنی رخ می دهد.
علل اصلی حوادث عبارتند از : نگرش مدیریت به مسائل ایمنی,شرایط روحی کارگر و شرایط فیزیکی کارگر از علل اصل سهیم در حادثه اند.
نگرش مدیریت به مسائل ایمنی عبارت است از: 1- وجود مقررات و دستور های اجباری ایمنی در محیط کار 2- اجباری بودن قوانین ایمنی 3- طراحی شدن ایمنی به عنوان یخشی از کار
شرایط روحی کارگر : 1- خستگی دائم 2- نداشتن شرایط جسمانی مناسب شعل 3- ضعف بینایی 4- نارسایی قلبی
شرایط نا ایمن : یعنی هرگونه حالت فیزیکی که منجر به کاهش ایمنی وجود در حالت عادی یا درست گردد.
شرایط نا ایمن دارای موارد زیر است
به کار گیری دستگاه ایمنی معیوب
فراهم نکردن یا استفاده نکردن از محافظهای مختلف
نبود ظابطه درست در کار
نا مناسب بودن روشنایی و تهویه در محیط کار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
آنچه در زیر میخوانید، سرنوشتشوم کسانی است که امام حسینعلیه السلام و یاران باوفایش را به شهادت رساندند.
... آنان که بعد از حادثه عاشورا طعم تلخ مرگ را چشیدند وچیزی جز شقاوت و ذلت از خودشان به جای نگذاشتند.
1- عبیدالله ابن زیاد(ابن مرجانه)
عبیدالله ابن زیاد هنگام حادثه عاشورا والی کوفه بود. امامحسین و یارانش به دستور او به شهادت رسیدند. به ابن زیاد «ابنمرجانه» هم میگویند چون مادرش که کنیزی زناکار و مجوسی بود،«مرجانه» نام داشت. وی عمربن سعد و سپاهش را به کربلا فرستادتا امام حسین(ع)را به بیعت وادار سازند و یا او و یارانش را بهشهادت برسانند و اهلبیتش را به اسارت بگیرند.
ابن زیاد پس از مرگ یزید، ادعای خلافت کرد و اهل بصره و کوفهرا به بیعت فراخواند ولیکوفیان او و یارانش را از شهر بیرونکردند و در صدد انتقام گرفتن از خون شهدای کربلا برآمدند. وی کهبه شام گریخته بود، برای خاموش ساختن انقلاب توابین به جنگ آنهاشتافت.
سرانجام او در یکی از درگیریها با سپاه مختار، در سال67 هبه هلاکت رسید. اکنون به چگونگی کشته شدن او اشاره میکنیم:
به مختار گزارش دادند که عبیدالله ابن زیاد، با گردآوریسپاهی عظیم از سرزمین شام، در راه کوفه است. مختار سپاه اندکیگردآورد و ابراهیم ابن مالک اشتر را فرمانده آن قرار داد. آنهابرای مقابله با لشکرشام به سمت مرزهای شام رفتند. دو سپاه درمنطقه «موصل» باهم رو به رو شدند. طولی نکشید که جنگ سختیآغاز شد. سپاه شام شکستخورد و ابن زیاد اسیرشد. به دستورابراهیم سرش را از تنش جداکردند و همراه چند سر دیگر از بزرگانشام، به نزد مختار فرستادند. سرها را مقابل مختار به گوشهایافکندند. تپه کوچکی از سرهای قاتلان امام حسین(ع)مقابل مختار بهوجود آمد. هنوز چشمان مختار از سرهای سران کفر و فتنه برداشتهنشده بود که «مار» کوچکی بعد از چند مرتبه پیچ و تاب خوردن،از لابلای سرها گذشت و خودش را به سرابن زیاد رساند. مار آرامآرام وارد بینی او شد و بعد از چند لحظه از گوشش بیرون آمد. بار دیگر وارد بینیاش شده از گلویش خارج شد. چند مرتبه این عملتکرار شد و حیرت حاضران را برانگیخت.
مختار سرابن زیاد را برای محمد حنفیه در مدینه فرستاد. محمدآن را نزد امام سجاد(ع)آورد. هنگامی که محمد سر را نزد امامسجاد(ع)حاضر کرد، امام(ع)مشغول غذاخوردن بود. امام(ع)با دیدنسرابن زیاد به زمین افتاد و سجده شکر بجا آورد و فرمود: «الحمدلله الذی ادرک لیثاری من عدوی و جزی الله المختارخیرا» ; سپاس خداوند را که انتقام خون مرا از دشمنم گرفت وخداوند به مختار جزای خیر عنایت فرماید.
سپس امام افزود: هنگامی که ما را نزد ابن زیاد بردند، او درحال غذا خوردن بود و سر بریده پدرم کنارش بود. آن موقع گفتم: خدایا! مرا نمیران تا سربریده ابن زیاد را به من نشان دهی.
2- شمربن ذی الجوشن
شمر از فرماندهان خشن و جنایتکار سپاه کوفه و شام در کربلابود. از مهمترین جنایات شرم آور او، بریدن سرمبارکامامحسین(ع)بود. برای پیبردن به عمق جنایات او این واقعهحزنآور را مرور میکنیم:
تنها امامحسین(ع)باقی مانده بود. سپاه خون آشام کوفه و شاماز هرسو حضرت را هدف تیر و سنگ و شمشیر و خنجر قرار دادهبودند.
ناگهان شمر با جماعتی بین امام و خیمههای عشق قرار گرفت. آنها به خیمهها نزدیک و نزدیکتر شدند. امام(ع)چون حرکت آنها رابه سوی خیمهها دید; فریاد برآورد:
«ویلکم یا شیعهآل ابیسفیان ان لم یکن لکم دین و کنتملاتخافون یوم المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم» ; وای برشما ایپیروان آل ابوسفیان! اگر شما دین ندارید و از حساب روز قیامتنمیترسید، پس لااقل، در دنیای خود آزادمرد باشید.
شمر در پاسخ امام فریاد زد: ای پسرفاطمه! چه میگویی؟!
امام فرمود: من با شما میجنگم، شما با من. زنها تقصیریندارند، از گمراهان و متجاوزان خود جلوگیری کنید و تا زندهاممتعرض حرم من نشوید.
شمر گفت: ای پسرفاطمه! متعرض حرم نخواهند شد.
آن گاه شمر به سپاه خود خطاب کرد: همه متوجه حسین(ع)شوید وکار او را تمام کنید.
باردیگر حمله شروع شد. حضرت همچنان میجنگید. بدنش سرچشمهایدهها جویبار خون شده بود. ظالمی به نام «صالح بنذهب» پیش آمدو ضربتی بر ران حضرت وارد کرد. حضرت نقش زمین شد.
هنگامی که ضعف برامام حسین(ع)مسلط شد; سپاه اهریمن از جنگدست کشید. مدت زمانی کوتاه صدای چکاوک شمشیرها شنیده نمیشد. کسی جرات وارد ساختن آخرین ضربه را نداشت. بار دیگر صدای شمردر فضا طنین انداز شد:
وای برشما! چرا به این مرد مهلت میدهید؟ مادرهایتان بهعزایتان بنشینند. او را بکشید.
امام مورد حمله سپاه جور قرار گرفت و پیکر مجروح و مصدومشپذیرای صدها تیر و شمشیر و خنجر شد. طولی نکشید که عمربن سعدبه شمر گفت: برو حسین(ع)را راحت کن!
شمر پیش رفت و سراز بدن امام(ع)جدا کرد و گفت:
بااین که میدانم آقا و پیشوا و فرزند رسول خدا و بهترینانسانها از جهت پدر و مادر هستی، در عین حال، سرت را جدامیکنم.
گروهی از صاحبان مقاتل آوردهاند که عمربن سعد فریاد زد:
به سوی حسین(ع)بروید و او را راحت کنید. شمر به سوی حضرتشتافت و با کمال گستاخی برسینه حضرت نشست. در آن دمادم غم واندوه، امام چشمان خون گرفتهاش را گشود. چشمش به چهرهی مردیجنایتکار افتاد و گفت: «اذا کان لابد من قتلی فاسقینی شربه منالماء» ; اکنون که ناگزیر به کشتن من کمربستهای، با شربت آبیمرا سیراب کن.