لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی توده های عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند
دستگیری امام خمینی (ره)
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی رحمة الله یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم، زیرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند – به لرزه درآمد. این صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند.
قیام پانزدهم خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار " یا مرگ یا خمینی" را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.
حمام خون در تهران
در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابان ها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعد آسای "یا مرگ یا خمینی" و "مرگ بر شاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.
راه پیمایی در سایر شهرها
در روز پانزدهم خرداد 1342، در بیشتر شهرها، درگیری، راه پیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.
تلاش رژیم برای تغییر واقعیت
قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت. از این رو، عوامل رژیم حاکم، به روش های گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند. بنابراین رژیم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که این پول ها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ایران، توطئه هایی صورت گیرد. البته با همه این تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قیام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن تر می گردید.
پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان
پس از قیام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تیترهایی درشت، از این روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره 129 خود نوشت: "در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". یا روزنامه "الاهرام" در 16 خرداد نوشت: "دیروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... این، شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند".
انعکاس نهضت پانزدهم خرداد
پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگراف هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدٌت محکوم کردند. تمام این جریان ها در حالی صورت می پذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری ازحقایق و وقایع منعکس نمی شد.
اعتراض شخصیت ها
پس از واقعه خونین پانزدهم خرداد 1342 و کشتار مردم ایران، شخصیت های سیاسی و علمی نقاط مختلف جهان، با صدور اطلاعیه هایی، مراتب اعتراض خویش را اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلامیه اعتراض آمیز شیخ محمود شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قیام پانزدهم خرداد صادر شد. در این بیانیه، دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدٌس آنان، داغ ننگی بر پیشانی عالم انسانی معرفی گردیده است. وی طیٌ تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام خودداری کند وهر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.
آزادی امام امٌت
جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی(ره) بود، آزادی فوری ایشان را در برنداشت. از این رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جویی، در تهران اجتماع کردند. رژیم حاکم که از یک پانزده خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقلید، اعلامیه ای صادر کردند مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضایتی های عمومی، امام خمینی را در هجدهم فروردین 1343 آزاد کند.
ندای ملکوتی امام
حادثه سترگ پانزدهم خرداد 1342، در اوج اصلاحات دروغین شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگیر بر ایران سایه افکنده بود. در این جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بیدار کردن مردم، آنان را برای قیامی صددرصد اسلامی دعوت کرد و چارچوب قیام را به آنان نشان داد. از این رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگیری امام را شنیدند، قیام خویش را آغاز نمودند و با شعارهای "لااله الا الله" و "یا مرگ یا خمینی" دیگران را از خواب غفلت بیدار و بنیان های انقلابی استوار را پایه ریزی کردند.
اسلامی بودن قیام پانزده خرداد
در قیام پانزدهم خرداد 1342، شعارهایی که از حنجره های دردمند ملٌت ایران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دلیل توهین به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
اندونزی بزرگترین مجمعالجزایر جهان است که در امتداد خط استوا و بین قطعه خشکی جنوب شرقی آسیا و استرالیا قرار دارد.%81 درصد از کل مساحت اندونزی را آ ب پوشانده است. مجمعالجزایر اندونزی دارای پنج جزیره بزرگ و نزدیک به 30 گروه مجمعالجزایر میباشد. بر اساس اعلام مقامات اندونزی در سال 1994 اندونزی دارای 17508 جزیره کوچک و بزرگ بوده اما فقط 6000 جزیره آن مسکونی میباشد. پنج جزیره مهم آن عبارتند از: 1- سوماترا 2- جاوه 3- کالیمانتان 4- سولاوسی 5- ایریان جایا.
اندونزی دارای آب و هوای استوایی و دارای دو فصل خشک و بارانی هر یک به مدت چهار ماه میباشد. اندونزی بعد از برزیل دارای بزرگترین ذخایر جنگلهای استوایی(معروف به ششهای جهان) میباشد که نزدیک به 120 میلیون هکتار را در بر میگیرد.خاک بیشتر مناطق اندونزی به دلیل وجود با تلاقهای فراوان جلگهها و دشتهای وسیع و نیز رسوبات آتشفشانی برای کشاورزی مناسب است. جزایر جاوه وبالی دارای حاصلخیزترین خاکها هستند. اندونزی دارای رشته کوههای فراوان و قلههای مرتفع بسیاری است که در بین آنها حدود 400 آتشفشان وجود دارد که یک چهارم آنها فعال است .
اندونزی دارای راههای دریایی مهمی است که اقیانوس هند را به اقیانوس آرام پیوند میدهد. از مهمترین این آبراهها میتوان به 1- تنگه مالاکا، 2- تنگه سوندا، 3- تنگه ماکا سار که از دیرباز مورد استفاده کشتیهای تجاری بوده است اشاره نمود.شهر جاکارتا پایتخت اندونزی است و شهرهای مهم دیگر اندونزی عبارتند از: 1-سورابایا 2- باندونگ 3- جوگجاکارتا 4- مالانگ 5- مدان 6- پالمبانگ 7-اوجونگ 8- بانجار ماسین.
شهر جاکارتا از بنادر مهم تجارتی قدیمی اندونزی میباشد این بندر در ابتدا سونداکلاپا نام داشت که پس از شکست نیروهای پرتغالی از نیروهای مسلمان به رهبری فتحاللهخان در سال 1527 م به جایاکارتا (پیروزی بزرگ) تغییر نام یافت. در سال 1618م هلندیها به جاکارتا حمله و پس از اشغال آن مقر کمپانی هند شرقی هلند را به آنجا منتقل و نام آنرا به باتاویا تغییر دادند. تا اینکه در جنگ جهانی دوم و اشغال اندونزی توسط ژاپن به جاکارتا تغییر نام یافت. در اندونزی به علت وسعت زیاد در میان حدود شرقی وغربی آن سه منطقه زمانی مختلف وجود دارد:
1-بخش غربی اندونزی 7 ساعت جلوتر از گرینویچ، 2-بخش مرکزی اندونزی 8 ساعت جلوتر از گرینویچ، 3-بخش شرقی اندونزی 9 ساعت جلوتر از گرینویچ.
اندونزی چهارمین کشور پرجمعیت جهان و سومین کشور در حال توسعه و پرجمعیتترین کشور اسلامی است.جمعیت فعلی اندونزی بین 210 تا 212 میلیون نفر تخمین زده میشود. دولت اندونزی با پیروی از سیاستهای یهودی صلیبی در مورد کنترل جمعیت که هدف آن کاهش جمعیت مسلمین میباشد پیشتاز دیگر کشورهای اسلامی در این زمینه بوده و توانسته رضایت اربابان صلیبی یهودی خود را جلب نماید. نرخ رشد جمعیت از 3/2 در سال 1971م به کمتر از 5/1 درصد تقلیل یافته و این روند همچنان ادامه دارد. ژنرال سوهارتو رئیس دولت وقت اندونزی در سال 1989م به خاطر خوش خدمتی در راستای اهداف استعمارگران نو جایزه ویژه سازمان ملل در مورد تنظیم خانواده را دریافت کرد.
«شورای ملّی تنظیم خانواده» با همکاری آژانسهای کمکرسانی یهودی صلیبی و با همکاری وزارت بهداشت اندونزی384 هزار مرکز کنترل خانواده تا سال 1993م در اندونزی تأسیس نمود که بر اثر تبلیغات و عملکرد آنها 31 میلیون زوج 24 میلیون آنان از روشهای مختلف جلوگیری از بارداری و عقیمی استفاده نمودهاند.
برنامة صهیونیسم بینالملل و اتحاد صلیبی منحصر در کنترل جمعیت مسلمین نیست، بلکه در برنامههای دولت و بانک جهانی سیاست توازن جمعیت و یا کاستن از جمعیت مسلمین در مناطق حساسی که اکثریت با مسلمین است تحت پوشش مهاجرتهای داخلی در جریان است.
اندونزی از نظر قومی و نژادی جامعه متنوعی بوده و فاقد یک گروه نژادی است. با این حال بیشتر مردم از نژاد ملایو هستند. اندونزی دارای بیش از 200 زبان محلی است که با احتساب لهجههای گوناگون به 583 زبان و لهجه میرسد. معروفترین زبانهای رایج در اندونزی عبارت است از:1-آچهای 2-بتکی 3-سوندایی 4-جاوهای 5-ساساکی 6-تتوم. اما زبان اندونزیایی که برگرفته از زبان ملایو است به عنوان زبان رسمی کشور رواج وسیعی داشته و در تمام سطوح آموزشی، اداری، حقوقی و رسانهای به کار میرود. در دوره گسترش اسلام در این سرزمین خط و الفبای عربی جایگزین خط قدیم (الفبای پالاوا) شده و به حروف عربی و یا حروف جاوهای مشهور بوده است. هنگام اشغال این سرزمین توسط هلند مبلغین مسیحی با حمایت استعمارگران هلند جهت تغییر دین این مردم خط آنان را به تدریج از عربی با الفبای لاتین تغییر دادند. امروز نیز زبانهای ملایو و اندونزیایی به الفبای لاتین نوشته میشود. خط قدیم عربی برای نسل جدید ناآشنا و به جز در محافل مذهبی کاربردی ندارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
اصفهان استان یکی ازتقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران است.ازشمال به استان تهران دریاچه نمک و واستان کهگیلویه وبویراحمد و از مغرب به استان لرستان استان خوزستان واستان چهارمحال وبختیاری محدوداست.مسافت آن 105263 کیلومتر مربع است.استان اصفهان 17 شهرستان و51 شهر است.جمعیت آن درسرشماری سال 1370 شمسی 3682444 نفربوده است.مرکزاین استان شهراصفهان است.
شهرستانهای استان اصفهان :اردستان،اصفهان،برخوارومیمه،خمینی شهر، خوانسار،سمیرم، شهرضا، فریدون، فریدونشهر، فلاورجان، کاشان،گلپایگان، لنجان، مبارکه، نایین، نجف آباد، نطنز.
شهرهای مهم استان اصفهان:اردستان،اصفهان،پولادشهر،خمینی شهر {سده}،خوانسار، خوراسکان، داران،زرین شهر، فریدون شهر، فلاورجان، کاشان، گلپایگان، مبارکه، نایین، نجف آباد، نطنز.
اصفهان سرزمینی است درمرکزایران که درحدود105263 کیلومترمربع مساحت دارد.ازشمال به استانهای مرکزی،تهران وسمنان،ازمشرق به استانهای خراسان ویزد،ازجنوب به استانهای چهارمحال وبختیاری،خوزستان،
و لرستان محدوداست.
سرزمین
اصفهان سرزمینی پهناور است که میان دامنه های شرقی زاگرس ورشته کوههای زاگرس از کردستان آغاز می شود
و به طول 1350 کیلومتر تاشمال تنگه هرمز ادامه دارد. رشته کوههای مرکزی ایران ازمشرق دشت رزن،در شمال شرقی همدان،آغاز می شود وتاهامون جازموریان درجنوب شرقی ایران کشیده شده است.
اصفهان ازچهار ناحیه کوهستانی ویک ناحیه جلگه ای تشکیل شده است.ناحیه کوهستانی غربی،شهرستان فریدون وناحیه کوهستانی شرقی وشمال شرقی شهرستان نطنز را در بر می گیرد.
ناحیه کوهستانی شرقی،با دو رشته کوه،شهرستان اردستان رادر مغرب از زاینده رود،ودر مشرق ازدشت کویر جدا میکند.ناحیه کوهستانی جنوبی اصفهان،شهرستان سمیرم را در بر می گیرد.مهمترین کوههای اصفهان عبارتند از:شاهان کوه به ارتفاع 4040 متر،سارشنان به ارتفاع 3330 متر،وصفه به ارتفاع 2240 متر.
قسمت جلگه ایی اصفهان،که از آبرفت زاینده رود پدید آمده است،با شیب ملایمی به باتلاق گاوخونی در جنوب شرقی شهر اصفهان می رسد.رودهای مهم اصفهان عبارتند از : زاینده رود ورود مرغاب . زاینده رود،که دراز ترین وپرآبترین روداصفهان وفلات مرکزی ایران است، از کوههای زردکوه بختیاری در 70 کیلومتری مغرب شهرکرد ،سرچشمه می گیرد.زرد کوه بخشی از رشته کوههای زاگرس است که به سبب داشتن لایه های آهکی زرد به این نام معروف شده است .طول زاینده رود درحدود 360 کیلومتر است. این رود از به هم پیوستن چشمه های کوچک وبزرگ بسیار تشکیل می شود که معروف ترین آنها چشمه جانان وچهل چشمه است.مهمترین سرچشمه آن برفهای کوهرنگ است وآب آن در فصلهای گرم
سال نیز پیوسته جاری است.عرض زاینده رود در همه جا یکسان نیست. درقسمت بالای رود، عرض آن درحدود 10 متر است ودر قسمت وسط، در حدود پل زمانخان، در نزدیکی شهر کرد، به 25 متر می رسد. پهنای زاینده رود در نزدیکی اصفهان حدود 800 متر است. زاینده رود پس از آبیاری کشتزارهای بسیار، سرانجام،در140 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان به باتلاق گاوخونی می ریزد.
بر روی زاینده رود،از چشمه تا پایان،28 پل و6 بند و سد،از جمله سد زاینده رود ،در 117 کیلومتری غرب اصفهان، ساخته شده است. پلهای قدیمی زمانخان،کله،فلاورجان،مارنان،الله وردی خان (سی سه پل )، پل خواجو،شهرستان، و ورزنه ،از جمله پلهای زاینده رود هستند. در زمان صفویه برای استفاده از آب زاینده رود تقسیم بندی ویژه ایی صورت گرفت که بر اساس آن آبادیهایی که در مسیر رود قرار داشتند می توانستند از میزان معینی آب استفاده کنند. این تقسیم بندی هنوز هم معتبر است.
رود مرغاب ،دومین رود اصفهان، از کوههای فریدون سرچشمه می گیرد وپس از آبیاری کشتزارهای نجف آباد، درنزدیکی روستای جوزدان به زاینده رود می ریزد. رودههای کوچک کرون، در نزدیکی نجف آباد، ورود موسمی قمرود،
در گلپایگان نیز در سرزمین اصفهان جاری است. ویژگیهای گوناگون جغرافیایی سبب شده است که در اصفهان سه نوع آب وهوای متفاوت یافت شود. آب و هوای کوهستانی آب وهوای نیمه بیابانی{ کوهپایه ای}، وآب وهوای بیابانی .ناحیه های کوهستانی اصفهان، مانند فریدون، سمیرم، وبخشی از شهرضا، آب وهوای سرد معتدل کوهستانی دارند. ناحیه های مرکزی،مانند نجف آباد،وشهر اصفهان ،آب وهوای نیمه بیابانی{کوهپایه ایی} با تابستان های گرم وزمستان های نسبتاً سرد دارند. ناحیه های شرقی سرزمین اصفهان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
پل یک سازه است که برای عبور از موانع فیزیکی از جمله رودخانه ها و دره ها استفاده می شود.پلهای متحرک نیز جهت عبور کشتیها و قایقهای بلند از زیر آنها ساخته شده است.
تاریخچه پل :
ایجاد گدرگاهها وپلها برای عبور از دره ها و رودخانه ها از قدیمی ترین فعالیتهای بشر است. پلهای قدیمی معمولا از مصالح موجود در طبیعت مثل چوب و سنگ والیاف گیاهی به صورت معلق یا با تیرهای حمال ساخته شده اند.پلهای معلق از کابلهایی از جنس الیاف گیاهی که از دو طرف به تخته سنگها و درختها بسته شده و پلهای با تیر حمال از تیرهای چوبی که روی آنها با مصالح سنگی پوشیده می شد، ساخته شده اند.ساخت پلهای سنگی به دوران قبل از رومیها بر می گردد که در خاور میانه و چین پلهای زیادی بدین شکل برپا شده است. در اروپا نیز اولین پلهای طاقی را 800 سال قبل از میلاد مسیح، برای عبور از رودخانه ها از جنس مصالح سنگی ساخته اند.اغلب پلهای ساخته شده توسط رومیها از طاقهای سنگی دایره شکل با پایه های ضخیم تشکیل یافته است.در ایران نیز ساختن پلهای کوچک وبزرگ از زمانهای بسیار قدیم رواج داشته و پلهایی نظیر سی و سه پل، پل خواجو وپل کرخه بیش از 400 سال عمر دارند.
از قرن یازدهم به بعد روشهای ساختن پلها پیشرفت قابل توجهی نمود و به تدریج استفاده از دستگاههای فشاری از مصالح سنگی و آجر با ملاتهای مختلف و دستگاههای خمشی از چوب متداول گردیده و تا اوایل قرن بیستم ادامه یافت. شروع قرن بیستم همراه با استفاده وسیع از پلهای فلزی و سپس پلهای بتن مسلح می باشد. از اوایل قرن نوزدهم ساخت پلهای معلق، قوسی یا با تیر حمال از آهن آغاز شد. اولین پل معلق از آهن در سال 1796 به دهانه 21 متر در آمریکا ساخته شد، همچنین در سال 1850 یکی از مهمترین پلهای با تیر حمال از جنس آهن متشکل از دو دهانه 140 متر و دو دهانه 70 متری در انگلستان ساخته شد.طویل ترین پل معلق به طول تقریبی 7 کیلومتر در سانفرانسیسکو ساخته و بزرگترین دهانه معلق به طول تقریبی 1400 متر در انگلیس (روی رودخانه هامبر) طراحی شده اند. در سالهای اخیر طرح پلهای ترکه ای فلزی (با کابل مستقیم) نیز برای دهانه های بزرگ مورد توجه قرار گرفته و بعد از نخستین پل که در سال 1955 به دهانه 183 متر در سوئد ساخته شده، پلهای زیادی اجرا شده است.
طبقه بندی پلها:
پلها را می توان ازنقطه نظرهای مختلف طبقه بندی نمود:
مصالح تشکیل دهنده
سیستم مقاومت مصالح
نوع مقاطع باربر
کاربرد آینده و
فرم تقاطع بامعبر
نوع تیرهای حمال
همچنین ببینید
پل نقال
پل بالارو
پل چرخان
پل دو طبقه
پل شناور قایقی
پل قوسی
پل متحرک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
ورزش زنان به بنبست رسیده است
به دلیل نبودن اسپانسر ورزش زنان به بنبست رسیده است...
حضور زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه در فعالیتهای ورزشی و تربیتبدنی، به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر و حیاتی محسوب میشود و ورزش به دلیل تامین سلامت و بهداشت جسم و روان و پیشگیری از انواع انحرافات اجتماعی، کاهش هزینههای درمانی و ... برای زن ایرانی یک ضرورت است. به طور حتم جملاتی از این دست را زیاد شنیدهاید اما برای تحقق گفتههایی از این دست که مدام تکرار میشوند هیچ برنامه مشخصی تدوین نشده است.
ورزش زنان برای پیشرفت نیاز به کمکهای مالی دارد و در این زمینه هیچ اقدامی انجام نمیشود. این در حالی است که ضرورت توجه به ورزش زنان و سرمایهگذاری در این امر در بسیاری ازکشورهای توسعهیافته از پیشنیازهای توسعه پایدار در این بخش محسوب میشود. چین به عنوان یکی از قدرتهای ورزش دنیا در المپیک هرساله بیشترین مدالها را به دست میآورد و اگر خوب دقت کنیم، متوجه میشویم که بیش از نیمی از این مدالها متعلق به ورزشکاران زن این کشور است. چینیها دریافتهاند سرمایهگذاری در ورزش زنان میتواند همانند ورزش مردان نتیجه دهد. روسیه یکی از کشورهایی است که در زمینه ورزش زنان سرمایهگذاریهای زیادی کرده است و نتیجه این سرمایهگذاریها این است که در بسیاری از مسابقات بینالمللی تعداد مدالهای بانوان ورزشکار از ورزشکاران مرد این کشور بیشتر است و...
اگرچه در سالهای اخیر در ایران نیز زنان ورزشکار در بسیاری از رشتههای ورزشی توانستهاند جواز حضور در مسابقات برونمرزی را پیدا کنند و تا حدود زیادی رشد کردهاند اما مشکلات مالی، نداشتن محل تمرین، بالا بودن هزینههای بسیاری از رشتههای ورزشی و... موجب کنارهگیری بسیاری از تیمهای ورزشی بانوان از صحنه رقابت شده است و به نظر میرسد با توجه به نبودن اسپانسر و حمایتکننده مالی، ورزش زنان در ایران به بنبست رسیده است.
مشکل بزرگ تیمهای بانوان این است که اسپانسر ندارند و چون مسابقات پخش تلویزیونی ندارد، کمتر باشگاه و کارخانهای تمایل دارند در ورزش بانوان سرمایهگذاری کنند. چندی پیش باشگاه سپاهان اصفهان و پتروشیمی تهران از ادامه حضور در لیگ برتر والیبال بانوان انصراف دادند و در حالی که تیم والیبال شهرداری اصفهان توانسته بود از لیگ دو به لیگ یک صعود کند، مسئولان تیم خواستار کنارهگیری تیم از لیگ یک شدند. تیم پیکان یکی از بهترینهای لیگ بسکتبال بانوان به دلیل پرهزینه بودن این ورزش از لیگ کنارهگیری کرد و بسیاری از تیمهای حاضر در لیگ بسکتبال نیز به دلیل نداشتن اسپانسر با مشکل تامین هزینهها روبهرو هستند و بعید نیست به سرنوشت پیکان دچار شوند. تعداد تیمهای شرکتکننده در لیگ فوتبال بانوان به دلیل نبودن اسپانسر و حمایتکننده مالی هر سال کمتر میشود و... . این درحالی است که به گفته مسئولان ورزشی، حقوقی که باشگاهها به یک بازیکن مرد فوتبال میدهند، برای یک تیم لیگ برتری بانوان کافی است و باشگاهها با هزینهای که برای یک تیم در لیگهای فوتبال میکنند، میتوانند در تمام لیگهای ورزشی زنان سرمایهگذاری کنند. این در حالی است که مسئولان باشگاهها و صاحبان صنایع معتقدند مسابقات بانوان هیچ بازخورد رسانهای ندارد و به همین دلیل حاضر به حمایت تیمهای ورزشی بانوان نیستند.
ازطرفی براساس گفته مسئولان فعلا راهی برای پخش مستقیم مسابقات ورزشی زنان وجود ندارد و پوشش اخبار ورزش بانوان در رسانهها هم نمیتواند دردی از مشکل جذب اسپانسر کم کند، به همین دلیل به نظر میرسد تنها راه حل برای خروج از این بنبستی که ورزشکاران زن با آن مواجهند حمایت سازمان تربیتبدنی باشد. طبق مصوبه سازمان ۳۰ درصد بودجه باید به بانوان اختصاص یابد و با این شرایط فدراسیونها قادر به تامین هزینههای ورزشکاران زن نیستند، به طور مثال فدراسیون دو و میدانی قادر به پرداخت هزینههای زنان دونده تهرانی نیست و این گروه از ورزشکاران برای اجاره سالنهای ورزشی با مشکل روبهرو هستند. این تنها مشکل زنان دونده نیست، بسیاری از ورزشکاران زن برای ورزش کردن با کمبود فضاهای ورزشی مواجهند و این در حالی است که تیمهای ملی بانوان در بسیاری از رشتهها فعال است و در مسابقات برونمرزی شرکت دارند. ورزشکاران زن ایرانی در زمینهای غیراستاندارد و شرایط نامساعد ورزش میکنند و در پیستها و زمینهای بینالمللی و استاندارد جهانی مسابقه میدهند. حقوقی دریافت نمیکنند و مجبورند مخارج ورزش کردنشان را از جیب بپردازند. با این اوصاف به نظر میرسد تنها متولی ورزش کشور است که