انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

دانلود تحقیق خلاصه کتاب پیرامون انقلاب اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

مباحث مورد بررسی :

1 . مصاحبه در سیمای جمهوری اسلامی

1-1 . پیرامون جمهوری اسلامی

77

2 . مصاحبه دکتر سروش با استاد شهید

2-1 . پیرامون جمهوری اسلامی

122

3 . سخنرانی در مسجد فرشته :

3-1 . عدالت اجتماعی

140

3-2 . استقلال و آزادی

152

3-3 . معنویت در انقلاب اسلامی

163

3-4 . روحانیت و انقلاب اسلامی

173

مقدمه :

این کتاب گزیده ای از یادداشتها ، سخنرانیها ، و مصاحبه های "استاد شهید مرتضی مطهری " پیرامون انقلاب اسلامی است در تنظیم مقالات‏ این مجموعه کوشش شده است تا تنقیح و ویرایش در حد تبدیل گفتار به‏ نوشتار و حذف قسمتهای مکرر محدود بماند و در محتوای مطالب عرضه شده‏ توسط استاد تغییری داده نشود .

این مقاله خلاصه ایست از نیمه دوم کتاب "پیرامون انقلاب اسلامی "اثر استاد شهید مرتضی مطهری که مباحث ان از ابتدای مبحث " مصاحبه در سیمای جمهوری اسلامی ، پیرامون جمهوری اسلامی " تا انتهای کتاب می باشد .

" مصاحبه در سیمای جمهوری اسلامی ،

پیرامون جمهوری اسلامی "

این مصاحبه به منظور پاسخگویی به سوالات عقیدتی و ایدیولوژیکی بسیاری که به خصوص در میان روشنفکران در زمان نزدیک شدن به برگزاری رفراندوم با استاد مطهیر صورت گرفته است .

سوال اول :

بعنوان اولین سؤال من از مفهوم جمهوری اسلامی شروع میکنم که بزعم بسیاری‏ ، مفهومی گنگ و مبهم است زیرا جمهوری بمعنای قرار داشتن حق حاکمیت در دست خود مردم و بمعنای حکومت عامه مردم است حال آنکه قید اسلامی ، این‏ اطلاق را محدود و مقید می‏کند و باین ترتیب بنظر میرسد که مفهوم جمهوری‏ اسلامی در تعارض با موازین دمکراسی و در تعارض با مفهوم جمهوری بمعنای‏ عام آن باشد اینست که میپرسم شما چه تعریفی از جمهوری اسلامی ارائه‏ میدهید ؟

پاسخ استاد مطهری :

کلمه جمهوری ، شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص میکند و کلمه اسلامی‏ محتوای آنرا. مسئله جمهوری مربوط است به شکل حکومت که‏ مستلزم نوعی دمکراسی است یعنی اینکه مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند قطع نظر از اینکه مرد یا زن سفید یا سیاه ، دارای این عقیده یا آن عقیده باشند در اینجا فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی‏ معتبر است ، و نه چیز دیگر بعلاوه این حکومت ، حکومتی موقت است یعنی‏ هر چند سال یکبار باید تجدید شود و این ملازم با این نیست که مردم خود را از گرایش‏ به یک مکتب و یک ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف‏ بشمارند .

کلمه اسلامی پیشنهاد میکند که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود ، و در مدار اصول اسلامی حرکت کند چون میدانیم که اسلام بعنوان یک دین در عین‏ حال یک مکتب و یک ایدئولوژی است ، طرحی است برای زندگی بشر در همه‏ ابعاد و شئون آن . در نتیجه جمهوری اسلامی یعنی حکومتی که شکل آن ، انتخاب رئیس حکومت از سوی عامه مردم است برای مدت موقت و محتوای آن‏ هم اسلامی است .

برای اکثریت قاطع ملت ایران ، ایمان و اعتقاد راسخ به اصول اسلام‏داشتن و بی چون و چرا دانستن آن اصول ، نه گناه است و نه عیب آنچه که‏ میتواند گناه و عیب باشد ، اینست که این اکثریت مسلمان ، به اقلیت‏ بی‏اعتقاد ، اجازه چون و چرا ندهد

که این اجازه چون و چرا به مخالفین داده شده است و گرنه لازم به انجام چنین مصاحبه ای به منظور بیان نظرات و سوالات مخالفین نبود .

الف : پاسخ ایشان در زمینه انقلاب مشروطیت : "

ملت ایران که در انقلاب مشروطیتحق حاکمیت ملی را کسب کرد ،هرگز آنرا منافی با قبول اسلام بعنوان یک‏ مکتب و یک قانون اصلی و اساسی که قوانین مملکت باید با رعایت موازین‏ آن تدوین و تنظیم گردد ، ندانست و لهذا در متن قانون اساسی ضرورت‏ انطباق با قانون اسلام آمده است و در آنجا صریحا گفته میشود که هیچ‏ قانونی که بر ضد قوانین اسلام باشد ، قانونیت ندارد و یا ضرورت حضور پنج‏ فقیه طراز اول برای نظارت بر قوانین ، که در متمم قانون اساسی مندرج‏ است ، برای تامین همین نکته است .

بنابراین اسلامی بودن این جمهوری بهیچ وجه با حاکمیت ملی - که بدوره‏ مشروطیت اشاره کردید - و یا بطور کلی با دمکراسی منافات نداردو هیچگاه‏ اصول دمکراسی ایجاب نمیکند که بر یک جامعه ایدئولوژی و مکتبی حاکم‏ نباشد .

منشا اشتباه آنان که اسلامی بودن جمهوری را منافی با روح دمکراسی میدانند ناشی از اینست که دمکراسی مورد قبول آنان هنوز همان‏ دمکراسی قرن هیجدهم است که در آن حقوقانسان در مسائل مربوط به معیشت و خوراک و مسکن و پوشاک ، و آزادی در انتخاب راه معیشت مادی خلاصه میشود اما اینکه مکتب و عقیده و وابستگی‏ بیک ایمان هم جزو حقوق انسانی است و اینکه اوج انسانیت در وارستگی از غریزه و از تبعیت از محیطهای طبیعی و اجتماعی ، و در وابستگی به عقیده و ایمان و آرمان است بکلی بفراموشی سپرده شده است .

ب : پاسخ ایشان به زیر پا گذاشتن حق حاکمیت که متعلق به عموم افراد ملت است :

مبارزه ملت ایران ، تنها یک قیام علیه استیلای سیاسی و استعمار اقتصادی نبود ، قیام علیه فرهنگ ها و ایدئولوژیهای غربی و دنباله روی از غرب بود میدانیم که هویت فرهنگی یک ملت ، آن فرهنگی است که در جانش ریشه‏ دوانیده است و هویت ملی این مردم اسلام است هیچکس نمیخواهد اسلامی بودن جمهوری را بر مردم تحمیل کند این‏ تقاضای خود مردم استجمهوری اسلامی یعنی یک‏ نفی و یک اثبات اما نفی ، نفی رژیم حاکم 2500 ساله و اثبات ، محتوای‏ اسلامی و توحیدی آنست .

ب : پاسخ ایشان د رمورد ولایت فقیه :

ولایت فقیه‏ به این معنی نیست که فقیه خود در رأس دولت قرار بگیرد و عملا حکومت‏ کند نقش فقیه در یک کشور اسلامی نقش یک‏ ایدئولوک است نه نقش یک حاکم وظیفه ایدئولوک اینست که بر اجرای‏ درست و صحیح ایدئولوژی نظارت داشته باشد ، او صلاحیت مجری قانون و کسی‏ را که میخواهد رئیس دولت بشود و کارها را در کادر ایدئولوژی اسلام با انجام برساند ، مورد نظارت و بررسی قرار میدهد

.ولایت فقیه ، یک ولایت ایدئولوژیکی است و اساسا فقیه را خود مردم انتخاب میکنند و این امر عین دمکراسی استدر حقیقت ، حق شرعی و ولایت شرعی ، یعنی مهر ایدئولوژی مردم ، و حق عرفی ، همان حق حاکمیت ملی مردم است که آنها باید فرد مورد تائید رهبر را انتخاب کنند و باو رأی اعتماد بدهند .

د: پاسخ ایشان د رمورد حکومت طبقه روحانی :

امروز هر بچه دبستانی اینقدر می‏داند که جمهوری اسلامی یعنی جامعه اسلامی‏ ، با رژیم جمهوری و میداند که جامعه اسلامی یعنی جامعه توحیدی و جامعه‏ توحیدی یعنی جامعه ای بر اساس جهان بینی توحیدی ، که بر طبق آن ، جهان‏ ماهیت از اوئی و به سوی اوئی دارد و این جهان بینی دارای یک ایدئولوژی‏ توحیدی است که از آن به توحید عملی تعبیر می‏شود ، یعنی رسیدن انسان به‏ یگانگی اخلاقی و یگانگی اجتماعی ، که هر دوی اینها در آیه کریمه معروفی که‏ رسول اکرم ( ص ) در صدر نامه هایش به شخصیتهای جهان آنرا ثبت میکرد ، مندرج است : قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله » آیه 63 - آل عمران ) جمله " « تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم »" توحید نظری و جمله‏ "الا نعبد الا الله »" توحید عملی فردی و جمله " « و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا »" توحید عملی اجتماعی را که مساوی است با آزادی‏ و دمکراسی در اصیلترین شکلش ، نشان میدهد . قید اسلام ، با توجه به ذات و محتوای آن هرگز جمهوری اسلامی را طبقاتی نمی‏کند

سوال دوم :

میدانیم که اوضاع زمانه دائما در تحول و دگرگونی است بر این اساس‏ حکومت . جمهوری اسلامی ، چگونه می‏خواهد جوابگوی مسائل پیچیده و دائما در حال تحول اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و باشد آیا الگوی جمهوری اسلامی در این مورد همان ضوابط و مقرراتی است که 1400 سال پیش عرضه شده است ؟ آیا این قوانین که قاعدتا تا زمان ما کهنه شده اند قادر به رویارویی با این مسائل هستند ؟

استاد مطهری :

سؤال اساسی‏ اینست : آیا انسانیت انسان ، ارزشهای انسانی ، کمال انسانی ، واقعیتهای‏ متغیر و متبدلی هستند ؟ یعنی همانطور که لوازم زندگی و مظاهر تمدن روز به‏ روز فرق میکنند آیا معیارهای انسانیت هم روز به روز فرق میکنند ؟ لازمه حرکت داشتن‏ ستاره این نیست که مدار ستاره هم قطعا و ضرورتا و لزوما تغییر بکند .

انسان بحکم اینکه خط سیر تکاملش ثابت است ، نه خودش ، یک سلسله‏ معیارها دارد که بمنزله نشانه های راهند چون ستارگان که چون دایما در حرکتند ولی مدار چرخش ثابتی دارند و لازمه حرکت داشتن‏ ستاره این نیست که مدار ستاره هم قطعا و ضرورتا و لزوما تغییر بکند . این نشانه ها و این معیارها ، همیشه نشانه و معیار هستند و دلیل و ضرورتی ندارد که تغییر بکنند .

نظریه‏ صحیح همین است که انسان با حفظ نوعیتش در مسیر تکاملی گام بر میدارد

یعنی از روزی که انسان در روی زمین پدیدار شده است ، نوعیت او از آن‏ جهت که انسان است تغییر نکرده و او به نوع دیگری تبدیل نشده است . گویی در قانون خلقت ، تکامل از مرحله جسم و اندام و ارگانیزم بدنی‏ به مرحله روانی و روحی و اجتماعی تغییر موضع داده است . از آنجا که نوعیت انسان تغییر نمیکند ، بناچار یک سلسله اصول ثابت‏ که مربوط به انسان و کمال اوست ، خط سیر انسانیت را مشخص می‏سازد و بر زندگی او حاکم است ، و از آنجا که انسان در چنین مسیری حرکت میکند و در آن ، منازل مختلف را می‏پیماید - بواسطه اختلاف منازل ، احکام مربوط به‏ هر منزل با منازل دیگر متفاوت خواهد بود همین امر او را ناگزیر می‏سازد که در هر منزل بشیوه ای خاص - متفاوت با دیگر منازل - زندگی کند . قوانین اسلام آنگونه که در متن تشریعات دین منظور گردیده منزلی وضع‏ نشده بلکه مسیری وضع شده است ، اما در عین حال برای منازل هم فکر شده و اقدمات و تمهیدات لازم برای آنها در نظر گرفته شده است اسلام برای‏ نیازهای ثابت ، قوانین ثابت ، و برای نیازهای متغیر ، وضع متغیری در نظر گرفته است .

و ایشان به منظور روشن سازی بحث دو مثال ذکر کرده اند : یکی در مورد ایه : « و اعدوا لهم ما استطعتم من قوش و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم " : ای مؤمنان ، در مقام مبارزه با آنان خود را مهیا کنید و هر چه‏ میتوانید ابزار جنگی برای ترساندن دشمنان خدا و خودتان فراهم کنید . سوره انفال - آیه 60 که در واقع بیانگر اصل اجتماعی است . اسلام در رابطه جامعه اسلامی با جامعه های دیگر به قدرتمند شدن و قدرتمند بودن و تهیه لوازم دفاع از خود ، در حدی که دشمن هرگز خیال حمله را هم‏ نکند ، توصیه کرده است . (خط سیر ثابت) و د رمنزلی که در زمان رسول اکرم بوده لزوم فراگیری اسب دوانی و تیر اندازی به منظور مهارت یافتن در امور جنگی توصیه شده بود که در دوره ما می تواند این لزوم به ورت دیگر اجرا گردد .

مثال دوم راجع به مبادلات و کیفیت گردش ثروت در میان مردم‏ که باین تعبیر در قرآن بیان شده است : ²لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل‏ : مال یکدیگر را به نا حق صرف نکنید . سوره بقره - آیه 188

یعنی نقل و انتقال مملوکها نباید بصورت بیهوده انجام شود. مثلا در مورد خرید و فروش خون پیش آمده است . در گذشته که از خون استفاده‏ای نمیشد معامله خون باطل بود زیرا اکل‏ مال به باطل محسوب میشد اما امروز که در اثر پیشرفت علم ، خون بصورت‏ یک مایه حیات در آمده ، دیگر نمیتوان گفت معامله خون مصداق اکل مال به‏ باطل است بلکه در اینجا بدلیل عوض شدن مصداق ، حکم جزئی تغییر میکند اما حکم کلی همچنان پا بر جا و بی تغییر باقی میماند و بر مصادیق تازه‏ منطبق میگردد .

در انطباق احکام کلی با مصادیق جدید ، این اجتهاد است که نقش اصلی را بازی می‏کند وظیفه فقیه اینست که بدون انحراف از اصول کلی ، مسائل جزئی‏ و متغیر و تابع گذشت زمان را بررسی کند و بر اساس همان احکام و چهار چوبهای اصلی که توسط وحی عرضه شده است احکام مناسب را صادر کند .

سوال سوم :

شما اشاره کردید به ضوابط کلی در نظام اسلامی ، که از وحی سرچشمه میگیرد و مسیر زندگی بشر را به بهترین نحو مشخص میکند حال آنکه در زمان ما این‏ مسئله بشدت مطرح است که اگر بتوان تلفیقی آگاهانه از دو دستاورد بزرگ‏ تاریخ فکر بشر - دمکراسی و سوسیالیسم - بوجود آورد ، می‏توان صراط مستقیمی‏ یافت که انسان را از وحی بی نیاز سازد . به خصوص برای شرقی مسلمان این امکان هست که بتواند عناصری از معنویت‏ اسلامی را در این چهار چوب بگنجاند و آنرا هر چه غنی تر وکاملتر و کارآتر سازد ؟

استاد مطهری : دمکراسی و سوسیالیسم میان خودشان نوعی ناسازگاری - یا لااقل توهم ناسازگاری - وجود دارد که هنوز نتوانسته اند آن را ازمیان‏ بردارند دمکراسی بر اساس اصالت فرد حقوق فرد و آزادی فرد است و بر عکس سوسیالیسم بر اصالت جمع وتقدم حق جمع بر حق فرد استوار است یعنی خواه ناخواه آزادی فرد را و دمکراسی را سوسیالیسم محدود میکند و بالعکس .

اما آیا شق سومی هم در کار است و آن اینکه نه فرد - منظور شخصیت فرد است نه جسم او - مستهلک در جامعه است و نه جمع فاقد اصالت و دارای‏ وجود اعتباری است ، بلکه ترکیب فرد و جامعه نوعی است که در آن فرد اصالت و شخصیت دارد و در عین اینکه جمع هم اصالت و شخصیت دارد ، و تحقق شخصیت فرد در جامعه و تحقق شخصیت جامعه در فرد صورت می‏گیردپیروان مکاتب‏ خواهان تلفیق ، متوجه شدند فرضا بتوانند مشکل تلفیق را حل کنند ، نیازی‏ به کادری از معنویت وجود خواهد داشت .

در این زمینه گرو ههای مختلف راه های متفاوتی را برگزیده اند : گروهی از پیروان مکاتب‏ تلفیقی که بدنبال ایجاد فضای معنوی هستند ، میان معنویت و مذهب تفکیک‏ میکنند و میگویند معنویت آنجا است که به مسائل از دیدی انسانی بدون‏ توجه به رنگ و نژاد و مذهب و بدون هیچگونه تعصبی نگریسته شود و حال‏ آنکه مذهب از آن نظر که میان پیروان و غیر پیروان فرق میگذارد و حقوق‏ متفاوتی میان این دو دسته قائل است و بعلاوه از آن نظرکه با تعصب توأم است و تعصب نوعی بیماری و ضد معنویت و ضد سلامت روح‏ و روان است قادر به ایجاد معنویت نیست پس باید دنیای ساخت توأم با معنویت اما منهای مذهب و این نظر ، همان اومانیسمی است که جهان امروز در جستجوی آن است این گروه میپندارند همین قدر که شعاری عمومی و انسانی‏ شد و گرایشی به اصطلاح به اومانیسم داشت ، برای ایجاد معنویت کافی است‏ حال آنکه ایجاد فضای معنوی ، جز با تفسیری معنوی و روحانی از کل جهان‏ میسر نیست .

گروه دیگری از پیروان این مکاتب تلفیقی ، به جنبه های انسانی و اخلاقی‏ عرفان گرایش پیدا کرده اند و میخواهند برای ایجاد کادر معنوی از عرفان‏ مذاهب و بخصوص عرفان اسلامی استفاده بکنند ، یعنی معنویتی در حدود مسائل‏ و توصیه های اخلاقی را از مذهب اخذ کنند ، بدون آنکه جهان بینی و محتوای‏ ایدئولوژیک آنرا مورد استفاده قرار دهند اما باید توجه داشت اگر چنین‏ معنویتی بوسیله مذهب دیگری قابل پیاده شدن باشد برای اسلام قابل پیاده‏ شدن نیست این به معنای مثله کردن اسلام است .

اما در پاسخ سؤالی که در ابتدا مطرح کردید بذکرجمله‏ای از اقبال اکتفا میکنم ، اقبال می‏گوید :



خرید و دانلود دانلود تحقیق خلاصه کتاب پیرامون انقلاب اسلامی