لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
در زمانی که ساکنان حجاز واطراف آن به خاطر موقعیت جغرافیایی خود از قافله ی تمدن عرب واپس مانده بودند و به چادرنشینی روزگار می گذراندند محمد (ص) به پیامبری مبعوث گردید و عربی که گمراه عبادت بت ها بود به سوی پرستش خدای یگانه هدایت شد. اندیشه های نهفته و فکرهای بکری که در سرما بود با راهنمایی های حضرت محمد به راه صحیح ایمان به خدای لایزال افتاد و اعتقادی که این مردم نسبت به اسلام پیدا کردند به اتکا درک روز افزون فلسفه ی اسلامی آنان را بر پهنه های گسترده تری از جهان چیره ساخت.
گسترش قلمرو اعراب سبب پیدایش مناسبات اقتصادی و داد و ستد کالاهای نفیس و اشیا زینتی شد که به نوعی رقابت هنری منتج گردید هنر از سرآغاز اسلام به بعد زمینه یی محدود نماند بلکه پیشرفت چشمگیر یافت.
مسلمانان چون به دیگر ممالک سفر کردند و با پرستشگاه های یونانیان و رومیان و کلیساها و کاخ های دیگر کشورها رو به رو شدند و آنها را در کمال تزئین مشاهده کردند به دگرگون ساختن محیط زیست خود راغب شدند. نقل و انتقالات ونیازهای زمانی سبب گردید که به صنعت و هنر روآورند و نکته ها بیاموزند تا زیباسازی خانه های خود را برابر با پیشرفت های زمان و اعتقادات خود همراه کنند.
همانطور که می دانیم مساجد اولیه شامل قطعه زمینی به شکل مربع یا مربع مستطیل بود که اطراف آن را محصور کرده و حوضی برای وضو گرفتن در میان آن ساخته و سقفی از بوریا یا دیگر مصالح ساختمانی بربالای آن قرار داده بودند که آنان را از گزند بادهای محلی و باران های موسمی مصون دارد. این تقلیدی بود از آتشکده ی ساسانیان و نمونه هایی از این گونه مساجد هنوز در بعضی از شهرها دیده می شود. از جمله فی المثل مسجد مصلی در تخت فولاد اصفهان یا مسجدی در سامرا و غیراینها.
اعراب در دوران پیش از اسلام اصولا اشتیاقی به جذب صنعت و هنر و پرداختن به پیشه های مربوط به اینها نداشتند. گسترش اسلام آنان را وادار کرد که با دیگر ملل دنیا رفت و آمد برقرار کنند و با صنعتگران و هنرمندان ایران ، مصر، یونان ، سوریه ، ایتالیا و دیگر کشورهایی که سنن گوناگون و سابقه ی دیرینه ی صنعتی و هنری داشتند آشنا گردند.
در زمان پیغمبر مسجدی بسیار ساده در محل مسجد النبی کنونی برپاشده بود و از این محل بود که حضرت محمد ندای الهی را به گوش مردم می رساند.
این سادگی مسجد تا زمانی ادامه یافت که خلافت به امویان رسید و مقر خلافت از مدینه به دمشق انتقال یافت. با اینکه قمار می گساری و استفاده از البسه ی فاخر و ادوات موسیقی و دیگر اسباب لهو و لعب بر مسلمانان حرام شده بود خلفای لذت جوی اموی دستورهای دین را نادیده گرفتند و کاخ هایی بس مجلل ساختند و لباس هایی از ابریشم پوشیدند و شاعران و خوانندگانی هنرمند را به دور خود جمع کردند.
بدین سان در این زمان یک سلسله فعالیت ساختمانی آغاز شد که تزئین درونی و بیرونی بنا را شامل گردید.
اعراب در سال 26 هجری در زمان خلافت عمر بر اصفهان چیره شدند. این شهر در آن عصر کانون مسلمانان ایران بود و تا سیصد سال زیر نفوذ خلفا باقی ماند به طوری که تاریخش با تاریخ بغداد توام گردید.
اسلام به سرعت در ایران پیشرفت می کرد. گسترش اعتقاد مردم نسبت به خدای یکتا و پیغمبر او محمد (ص) و دستورات دین مبین اسلام سبب توسعه ی هر چه بیشتر بناهای مذهبی می شد. مراکز مذهبی یی که از دوره ی ساسانیان باقی مانده بودند به مساجدی تبدیل می شدند که معماری شان با معماری ساسانی هماهنگ بود . ذوق معماران ایرانی آن چنان به تکامل زیبایی شناسی بنای مسجد آغاز کرد که ابتدا مسجد به یک ایوانی و در اندک زمانی به چهار ایوانی تبدیل گشت و گسترش روز افزون معماری ایران به نقاط نفوذ پذیر اسلام کشیده شد.
صنعتگران و هنرمندان مسلمان در طی سفرهای خود از کشورهای مختلف نکته ها آموختند و با دستمایه ی خویش در آمیختند به طوری که متدرجا هنری پرتوان پدیدار شد که امروز بدان هنر اسلامی اطلاق می شود.
در سال 316 هجری مرداویج برای تصرف اصفهان لشکر کشید و بین سپاهیان وی لشکریان مظفر بن یاقوت که خلیفه یی مقتدر و حاکم اصفهان بود جنگی در گرفت. دراین جنگ مرداویج غالب آمد و بر اصفهان تسلط یافت.
مرداویج که می خواست دین عرب را از اصفهان ریشه کن کند به مدت یکسال مردم اصفهان را زیر فشار قرار داد. در سال 323 هجری دستور داد در کنار زاینده رود جشنی برپا دارند و از بالای کوه صفه تا دامنه ی آن که نزدیک زاینده رود است چراغانی کنند و مشعل های آلوده به نفت به پای مرغان ببندند و آنها را به پرواز درآورند... در تدارک این چنین جشنی بودند که ترکان غلام مرداویج را فریب دادند و سلطان را درحمام بکشتند . حسن بن عمید وزیر مرداویج جنازه ی وی را به ری فرستاد که در همین شهر به خاک سپرده شد.
در پی تحولات بسیاری که باز گفتشان از مقوله ی ما خارج است فرقه ی اسماعیلیه از زمان مسعود تا سال 600 هجری در اصفهان باقی ماند و قدرتی روزافزون کسب کرد به طوری که سلاطین سلجوقی از مزاحمت های پی در پی آنها آسوده نبودند. در سال 438 هجری طغرل بیک موسس سلسله ی سلجوقیان سپاه خود را گردهم آورد و پس از جنگی سخت با ابومنصور شهر اصفهان را به محاصره درآورد. دیری نگذشت که عرصه بر مردم شهر اصفهان تنگ گردید و ابومنصور که وضع را چنین دید به آشتی کنار آمد و قرار شد که سالیانه خرابی به طغرل تادیه کند.
لیکن بین ابومنصور و طغرل هرگز صفایی پیش نیامد. تا آنکه در محرم سال 442 اصفهان دیگر باره به محاصره ی طغرل گرفتار شد و این محاصره در حدود یک سال طول کشید. کار بر مردم شهر آنچنان مشکل شد که مسجد جامع اصفهان را ویران کردند تا از چوب هایی که در بنای آن به کار رفته بود استفاه کنند.
شهر سرانجام در مقابل طغرل تسلیم شد و فرمانروای سلجوقی اصفهان را به پایتختی برگزید. پس از مدتی تمام مهمات را از شهر ری به اصفهان نقل مکان داد و بنای خوشرفتاری با مردم را نهاد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه..................................................1
توصیه به علم در اسلام............................3
منظور از علم چیست؟.............................3
نظر قرآن.............................................4
آیا علم وسیله است یا هدف؟......................6
آیا می توان علم را رها کرد؟.....................7
آیا فقط آموختن علم؟................................8
روایات در مورد علم ودانش......................9
مقام طالب علم.......................................12
مقام علماء وصاحبان علم..........................14
احادیث ائمه معصومین درباره علم ودانش....16
چکیده
ما که مسلمان هستیم واعتقاد داریم که پیرو اهل بیت (ع) می باشیم باید سخن پیغمبرمان را سرلوحه کار خود قرار دهیم و بی چون وچرا بپذیریم. همان طور که ایشان فرمودند:«اطلبوالعلم من المهد الی اللهد.» همین جمله برای یک مسلمان کافیست.اما اگر بخواهیم خود به این نتیجه برسیم میتوانیم یک فرد عالم را با یک فرد بی علم مقایسه کنیم که به راحتی آشکار است که فرد عالم کمتر گمراه می شود وبهتر خداوند متعال را میشناسد وبه طور کلی نگرش دیگری نسبت به زندگی ودنیای اطراف خود خواهد داشت.او از علم خود می تواند یک نسل را وچه بسا چندین نسل بعد از خود را در راه مفید جهت بدهد و خدمات شایسته ای را به آنان ارائه دهد.
پیغمبر(ص) در جای دیگر میفرمایند:«انا مدینة العلم وعلی بابها»ایشان در این جمله خود را شهر علم وعلی(ع) را درب آن معرفی کردند که این جمله چندین معنا دارد که یکی از آنها به اعتقاد من این است که هم خودش عالم است وهم ائمه معصوم واز مردم میخواهد که به این شهر وارد شوند تا رستگار گردند.
مقدمه
دوطبقه از طبقات مردم کوشش کرده اند که دین وعلم را مخالف یکدیگر جلوه دهند:یکی طبقه متظاهر به دین ولی جاهل که نان دینداری مردم را میخورده اندواز جهالت مردم استفاده میکرده اند این دسته برای اینکه مردم را در جهل نگهدارند و ضمنا به نام دین پرده روی عیب خودشان بکشند و با سلاح دین دانشمندان را بکوبند وازصحنه رقابت خارج کنندمردم را از علم به عنوان آنکه با دین منافی است میترسانده اند یکی هم طبقه تحصیل کرده و دانش آموخته ولی پشت پا به تعهدات انسانی و اخلاقی زده این طبقه نیز همین که خواسته اند عذری برای لاقیدی های خود و کارهای خود بتراشند به علم تکیه کرده و ان را مانع نزدیک شدن به دین بهانه کرده اند.
طبقه سومی هم همیشه بوده و هستند که ازهردوموهبت بهره مند بوده اند وهیچگونه تنافی و تناقضی احساس نمی کرده اند این طبقه سعی کرده اند که تیره گیها وغبارهای که از طرف آن دو طبقه بین این دو ناموس مقدس برخاسته فرو بنشانند. بحث ما در باره اسلام وعلم ازدوجنبه ممکن است صورتبگیرد:جنبه اجتماعی وجنبه دینی.از جنبه اجتماعی آن طور بایدبحث کنیم که آیا اسلام وعلم عملا با هم سازگارند یا سازگارنیستند؟آیا مردم میتوانند هم مسلمان باشند به معنی واقعیکلمه که به اصول و مبانی اسلامی مومن باشند وبه دستورهای دین عمل کنند وهم عالم؟یا عملا یکی از این دو را انتخاب کنند.اگر به این نحوبحث شودصورت مسئله این نخواهد بودکه نظر اسلام درباره علم چیست ونظرعلم درباره اسلام چیست؟وآیااسلام چگونه دینی است؟فقط بحث روی اجتماع است که آیا میتواند در آن واحد هر دو را داشته باشدیابایداز یکی ازآن دوچشم بپوشد.جنبه دیگر این است ببینیم نظراسلام درباره علم چیست؟ونظرعلم درباره اسلام چیست؟که این هم دوقسمت است:یکی اینکه اسلام درباره علم چگونه دستورداده وتوصیه کرده.آیادستورداده که حتی الامکان ازعلم پرهیز داشته باشید؟وایا اسلام علم را موجودخطرناک وبه شکل یک رقیب برای موجودیت خود دانسته!یابر عکس در کمال صمیمیت و شجاعتو اطمینان به خودبه علم توصیه کرده وتشویق نموده است؟قسمت دوم این است که نظرعلم درباره اسلام چیست؟چهارده قرن ازظهوراسلامو نزول قران میگذرد.درهمه این چهارده قرن علم در حال تطوروتکامل وپیشرفت بوده مخصوصا درسه چهار قرن اخیرترقی علم به صورت جهش درامد.حالا ببینیم علم پس ازاین همه توفیق وتطوروتکامل که نصیبش شده درباره معارف و اعتقادات اسلام وهمچنین درباره دستورهای عملی واخلاقی واجتماعی اسلام چه نظر میدهد؟ایا اینها را به رسمیت می شناسد یانمی شناسد؟ایا براعتبارآنها افزوده یا ازاعتبارآنها کاسته است؟ هریک ازاین سه قسمت در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نان در اسلام
(بررسی مدل پیشنهادی اسلام برای اصلاح و بهینهسازی چرخة از تولید تا مصرفِ نان)
چکیده
حجم انبوه ضایعات نان و واردات گندم که محصولی استراتژیک است، میتواند زمینهساز بحران در امنیت غذایی کشور باشد. بر این اساس اصلاح وضعیت موجود در چرخة از تولید گندم تا مصرف نان، ضرورت امنیتی دارد.
مدلهایی برای اصلاح این چرخه، از طرف کارشناسان غذایی و صنعتی و فرهنگی ارائه شده است. این مقاله به توصیف مدل پیشنهادی که از منابع دین اسلام بهدست آمده است، میپردازد.
در این مدل، نقاط بحران و ضایعهساز، عبارتند از: انتقال اوّلویت از بخش کشاورزی به دیگر حوزههای سرمایهگذاریِ علمی و مالی، جدا شدن سبوس از آرد، بازاری شدنِ تولید نان (در برابر تولید در خانه)، بیاهمیّت شدن(عادی شدن) نان در فرهنگ عمومی.
راهبردهای اصلاحی در این مدل عبارتند از: انتقال نقطه ثقل سرمایهگذاری علمی و مالی به بخش کشاورزی و امنیت غذایی، فرهنگسازی برای استفاده از نانِ سبوسدار، انتقال نقطه ثقل تولید نان از بازار به خانه با بهکارگیریِ ابزار مناسب با زندگی امروزه، بالا بردن ضریب حسّاسیّت و اهمیّت به نان در فرهنگ عمومی.
در مدل پیشنهادی اسلام راهبردهایی برای بهینهسازی نیز ارائه شده است که عبارتند از: تغییر اندازة نان به نان یکنفره، تغییر نقطه ثقل دانة مصرفی از گندم به جو، افزایش حرارت تا حد ممکن برای پخت، تهیة خمیر در ظروف دربسته.
این تحقیق با ارائة مدلِ پیشنهادیِ اسلام، یک الگوی کلانِ جایگزین برای وضعیت موجود در چرخة نان ارائه کرده است که با تغییر محورِ تولید، سرچشمة ایجاد ضایعات را از بین میبرد.
مقدمه
نان محصولی استراتژیک در زندگی بشر است و دستیابی به کیفیت مطلوب در آن تابع متغیّرهای به هم پیوستهای است که باید در یک چرخه و بهصورت یک سیستم، طراحی و مدلسازی شوند و هرگونه تغییر در مدل یا تغییر در جزئی از اجزای مدل، تاثیر مستقیم بر کیفیت نهایی نان خواهد داشت. بحران در چرخه تولید تا مصرف نان با «امنیت غذایی» ارتباط مستقیم دارد. نان در تعاملات جهانی نقش مبنایی دارد و موقعیت استراتژیک آن در صدر محورهای حسّاس و مورد توجه برنامهریزان جهانی است.
مشکل و مسألهای که انگیزه و سرچشمة این تحقیق میباشد، انبوه ضایعات نان و تأثیر آن در امنیت غذایی است.
این مسأله از سه موضوع عمده تشکیل شده است: نان + ضایعات + امنیتغذایی که هر یک باید مستقلّاً تبیین و تفسیر شود تا ضرورت تحقیق آشکار گردد.
عنصر اوّل: «نان» (اهمیّت و جایگاه نان در سبد غذایی خانوار):
«نان به عنوان ماده غذایی غالب، سهم عمدهای در الگوی مصرف خانوارها دارد. نان، غذای پایه و اصلی ایرانیها، به ویژه خانوادههای کم درآمد و نیز ارزانترین ماده در الگوی غذایی روزانه است. تأمین نان مورد نیاز جمعیت بیش از 60 میلیونی کشور، حجم وسیع فعالیتهای کشاورزی، صنعت، حملونقل، ذخیرهسازی و توزیع را به خود اختصاص میدهد که بر مبنای حداقل قیمتهای بینالمللی برابر شش میلیارد دلار هزینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نان در اسلام
(بررسی مدل پیشنهادی اسلام برای اصلاح و بهینهسازی چرخة از تولید تا مصرفِ نان)
چکیده
حجم انبوه ضایعات نان و واردات گندم که محصولی استراتژیک است، میتواند زمینهساز بحران در امنیت غذایی کشور باشد. بر این اساس اصلاح وضعیت موجود در چرخة از تولید گندم تا مصرف نان، ضرورت امنیتی دارد.
مدلهایی برای اصلاح این چرخه، از طرف کارشناسان غذایی و صنعتی و فرهنگی ارائه شده است. این مقاله به توصیف مدل پیشنهادی که از منابع دین اسلام بهدست آمده است، میپردازد.
در این مدل، نقاط بحران و ضایعهساز، عبارتند از: انتقال اوّلویت از بخش کشاورزی به دیگر حوزههای سرمایهگذاریِ علمی و مالی، جدا شدن سبوس از آرد، بازاری شدنِ تولید نان (در برابر تولید در خانه)، بیاهمیّت شدن(عادی شدن) نان در فرهنگ عمومی.
راهبردهای اصلاحی در این مدل عبارتند از: انتقال نقطه ثقل سرمایهگذاری علمی و مالی به بخش کشاورزی و امنیت غذایی، فرهنگسازی برای استفاده از نانِ سبوسدار، انتقال نقطه ثقل تولید نان از بازار به خانه با بهکارگیریِ ابزار مناسب با زندگی امروزه، بالا بردن ضریب حسّاسیّت و اهمیّت به نان در فرهنگ عمومی.
در مدل پیشنهادی اسلام راهبردهایی برای بهینهسازی نیز ارائه شده است که عبارتند از: تغییر اندازة نان به نان یکنفره، تغییر نقطه ثقل دانة مصرفی از گندم به جو، افزایش حرارت تا حد ممکن برای پخت، تهیة خمیر در ظروف دربسته.
این تحقیق با ارائة مدلِ پیشنهادیِ اسلام، یک الگوی کلانِ جایگزین برای وضعیت موجود در چرخة نان ارائه کرده است که با تغییر محورِ تولید، سرچشمة ایجاد ضایعات را از بین میبرد.
مقدمه
نان محصولی استراتژیک در زندگی بشر است و دستیابی به کیفیت مطلوب در آن تابع متغیّرهای به هم پیوستهای است که باید در یک چرخه و بهصورت یک سیستم، طراحی و مدلسازی شوند و هرگونه تغییر در مدل یا تغییر در جزئی از اجزای مدل، تاثیر مستقیم بر کیفیت نهایی نان خواهد داشت. بحران در چرخه تولید تا مصرف نان با «امنیت غذایی» ارتباط مستقیم دارد. نان در تعاملات جهانی نقش مبنایی دارد و موقعیت استراتژیک آن در صدر محورهای حسّاس و مورد توجه برنامهریزان جهانی است.
مشکل و مسألهای که انگیزه و سرچشمة این تحقیق میباشد، انبوه ضایعات نان و تأثیر آن در امنیت غذایی است.
این مسأله از سه موضوع عمده تشکیل شده است: نان + ضایعات + امنیتغذایی که هر یک باید مستقلّاً تبیین و تفسیر شود تا ضرورت تحقیق آشکار گردد.
عنصر اوّل: «نان» (اهمیّت و جایگاه نان در سبد غذایی خانوار):
«نان به عنوان ماده غذایی غالب، سهم عمدهای در الگوی مصرف خانوارها دارد. نان، غذای پایه و اصلی ایرانیها، به ویژه خانوادههای کم درآمد و نیز ارزانترین ماده در الگوی غذایی روزانه است. تأمین نان مورد نیاز جمعیت بیش از 60 میلیونی کشور، حجم وسیع فعالیتهای کشاورزی، صنعت، حملونقل، ذخیرهسازی و توزیع را به خود اختصاص میدهد که بر مبنای حداقل قیمتهای بینالمللی برابر شش میلیارد دلار هزینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دو جهان متفاوت
مسیحیت، اسلام و سکولاریسمخاستگاه همه این حرکت های سکولاریستی در جهان اسلام به دو چیز ختم می شود. یکی تشویق و ترغیب استعمارگران غرب وارثان آنان اما خاستگاه دوم: این که برخی از مسلمانانی که پیشرفت اروپاییان را دیده اند و مرعوب آنان شده اند، به تقلید از آنان به سکولاریزم روی آورده اند
حسن عاشوری لنگرودی
کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش باطبقة دانشمندان و آزادفکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی به مادیگری بود
عموم دانشوران اسلامی، از پیروان مکتب خلافت گرفته تا پیروان مکتب امامت همه و همه اذعان دارند که قرائت جدایی دین از سیاست و پذیرشکسکولاریسم مردود و با روح و محتوای اسلام یگانه است. امروزه هجمه ای همه جانبه و حساب شده از سوی دشمنان اسلام به ایدئولوژی این آیین با تز جدایی دین از سیاست، در جریان است و با کمال تأسف برخی از مسلمانان ناآگاهانه با این هجمة دشمنان هم صدا شده اند. با وجود این قرائت انحرافی از دین، بر دانشوران مسلمان لازم است. اولآ: این هجمه را شناسایی کنند و ثانیآ: با روش پسندیده به دفع آن همت نمایند. این نوشتار به معنا و مفهوم سکولاریزم، خاستگاه و پیدایش سکولاریزم، اسلام و معضل سکولاریزم می پردازد.واژه کسکولاریزم (Secularism)در زبان های فرانسوی و انگلیسی به معنای دنیوی گرایی است. این واژه از واژه لاتینی کسکولوم(Seculum) مشتق شده است، که به معنای امور این دنیاست. کسکولاریزم به معنای دنیاپرستی یا اعتقاد به اصالت امور دنیایی و رد آن چه که غیر از آن است، می باشد. بنابراین سکولاریزم در معنا و مفهوم آن طرد مذهب و دین را در بردارد. در عرف امروزی سکولاریزم در معنای نفی حکومت دینی و اعتقاد به این که امور سیاسی و اجتماعی کاملاً بشری است و نباید در این حوزه ای که کاملاً بشری است، دین و مذهب نقش داشته باشد، به کار می رود. سکولارها می گویند: دین ازشئون دنیای بشر جدا است و ادارة این شئون اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و جزایی به انسان تعلق دارد وانسان باید در سایة عقل و دانش خویش و بدون بهره گیری از رهنمودهای دینی مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر مناسبات جمعی خود را سامان دهد. سکولارها بر این باورند که یکی از ابعاد جامعة مدنی و یکی از فرازها و نمودهای مهم پیشرفت و تکامل این است که نه تنها دین در امور سیاسی و روابط کلان اجتماعی، اعم از سیاسی، اقتصادی، قضایی و مانند آن، نقشی نداشته باشد، بلکه اصلآ هیچ گونه نمودی و حضوری و نقشی ندارد. در نگاه سکولارها، آرمان ها و ارزش های سیاسی- اجتماعی بشری کاملاً دنیوی است. بنابراین در راه شناخت این ارزش ها و هم چنین در شناخت راه های وصول آن ارزش ها و آرمان ها، هیچ نیازی به استمداد از دین نیست. نه تنها نیازی به دین نمی بینند، بلکه دخالت دین در این امور را به زیان جامعه می دانند و می گویند: دین با عدالت، آزادی و پیشرفت علم معارض است. آنچه در بین دین پژوهان و صاحب نظران در امور اجتماعی معاصر تحت عنوان کسکولاریزه شدن دین مطرح است، به معنای فلسفی شدن، یا علمی شدن دین نیست، بلکه به حاشیه راندن و یا کنارزدن دین است و کاهش نفوذ دین در جامعه و متن زندگی مردم مدّنظر سکولارها است. معادل ها: معادل های فارسی این اصطلاح عبارتنداز:کدنیامداری،کدنیاگرایی، کدنیازدگی، کدنیاپرستی، کجداانگاری دین از دنیا، کجدا شمردن دین از سیاست، کبی خدایی، ک لادینی،کامحای دین وکنادینی گری. در بین مترجمان عرب زبان غالباً واژه های کعلمانیّت به جای سکولاریزم به کار می رود. (العلمانّی: نسبه الیه العلم بمعنی العالم، و هو خلاف الدینّی او الکهنوتی). دو معنا: این نظریه را به دو صورت می توان به تصویر کشید. در تصویر اول گفته می شود: سکولاریزم یعنی جدای دین از حکومت و این که آموزه های دینی هیچ نوع سیاستی را در برندارد.در تصویر دوم گفته می شود: دین از شئون دنیوی انسان جداست. در امور دنیایی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و حقوقی و جزایی، همه این امور به خود انسان واگذار شده است و دین کاری به این امور ندارد. بلکه دین یک امر شخصی و نوعی رابطه است بین خود فرد و خدای خویش. تصویر دوم نسبت به تصویر اول کلی تر و عام تر است. در این نوشتار تصویر دوم از سکولاریزم مراد است و سکولاریزم در این معنا پی گیری می شود. سکولاریزم پدیده ای است که اولین بار در غرب پدیدار شد. خاستگاه و مکان انعقاد و زایش و رشد آغازینش اروپا است. در پایان دوره ای که کلیسا قدرت و اقتدار فراوانی داشت، عده ای به ستیز با آن برخاستند و حرکتی را برای کاستن اقتدار کلیسا آغاز کردند، و سرانجام دست کلیسا را در امور اجتماعی محدود، بلکه قطع کردند سپس جریان سکولاریزاسیون به گونه ای وارد جهان اسلام شد.
خاستگاه سکولاریزم در اروپا
سکولاریزم در پایان دورة قرون وسطای اروپاییان، در غرب پدیدار گشت. این پدیده مانند دیگر پدیده ها نمی تواند بی علت باشد، قطعآ علتی دارد علت و یا علل پیدایش سکولاریزم در چند قرن گذشته در اروپا چیزی و یا چه چیزهایی است؟ در پاسخ به این سؤال نمی توان به عامل خاصی بسنده کرد: چون که سکولاریزم پدیده ای اجتماعی است و معمولاً در پدیده های اجتماعی علت های متعددی نقش دارند؛ در پیدایش سکولاریزم نیز عوامل متعددی می توانند نقش داشته باشند. سکولاریزم نوعی موضع گیری منفی در برابر دین مسیحیت و متولیّان کلیسا است بنابراین باید دید که در دین مسیحیت موجود در اروپا و در عملکرد متصدیان کلیسا چه ضعف ها و کاستی هایی وجود داشته است. ضعف ها به دو گروه تقسیم می شود. ۱. ضعف های معرفتی ۲. ضعف های رفتاری متفکر شهید، علامه مرتضی مطهری در این باره بیان می دارد: ککلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش با تودة مردم، خصوصاً طبقة دانشمندان و آزادفکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی- و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی- به مادیگری است. ضعف های معرفتی کلیسا مسیحیت موجود که مسیحیت تحریف شده است، نمی تواند خود را آیین بر حق و آیین خردپسند معرفی کند. الهیات کلیسا از یک سری نارسایی هایی برخوردار است که دین پژوهان و آزاداندیشان با توجه به آن کاستی ها نمی توانند آن را به عنوان یک آیین بر حق و نجات بخش بشریّت پذیرا باشند. اصول اعتقادی و پایه های معرفتی آنانکفلسفة اسکولاستیک یا فلسفة اصحاب مدرسه ای دگماتیستی بود. این فلسفه که به مانند کعلم کلام مسلمانان نقش هدایت فکری و عقیدتی آنان را بازی می کرد، متضمن یک سری فلسفه که به مانندکعلم کلام مسلمانان نقش هدایت فکری و عقیدتی آنان را بازی می کرد، متضمن یک سری نارسایی هایی بود که با توجه به آن نارسایی ها، باورهای مردم به این آیین سست شد. مانند اعتقاد به کاقنوم ثلاث و یا مسألةکثلثیت. گوستاولوبون فرانسوی که خود مسیحی است، در این باره می گوید: کمسأله ثلثیت در میان مسیحیان متضمن تناقض و پیچیدگیهایی است. علامه مطهری در این باره می گوید: ککلیسا به خدا تصویر انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرفی نمود. افراد تحت تأثیر نفوذ مذهبی کلیسا از کودکی خدا را با همین قالب های انسانی و مادی تلقی کردند و پس از رشد علمی دریافتند که این مطلب با موازین علمی و واقعی و عقلی صحیح سازگار نیست. و از طرف دیگر، توده های مردم طبعاً این مقدار قدرت نقادی ندارند که فکر کنند ممکن است مسائل مربوط به ماورای طبیعت، مفاهیم معقولی داشته باشد و کلیسا اشتباه کرده باشد، چون متوجه شدند که مفاهیم کلیسایی با مقیاس های علمی تطبیق نمی کند، مطلب را از اساس انکار کردند. نتیجه این همه ضعف ها و کاستی ها و نارسایی های معرفتی این شد که افکار عمومی از دگماتیسم اسکولاستیک فاصله بگیرند و به کاسپی سیزم، کپروتستانتیسم، کپلورالیزم، کسکولاریزم و از همه مهم تربه سویکماتریالیسم روی آوردند.
ضعف های رفتاری کلیسا
کلیسا در دوره اقتدارش تنها یک سری نارسایی ها و ضعف های معرفتی نداشت، بلکه در رفتار نیز مرتکب ضعف ها و اشتباهات بسیاری شد. متصدیان کلیسا بسیار بد عمل کردند. رهبران دینی لباس خدایی پوشیدند و به جای هدایت مردم بهشت فروشی کردند، به جای این که به نارسایی های معرفتی خویش پی ببرند و آن را به نقد بگذارند و الهیات خویش را خردپسند کنند به ستیز با علم شتافتند و تلاش های علمی دانشمندان را حرکت ضد دین قلمداد کردند. نه تنها برای دانشمندان قدر و منزلتی قایل نشدند و تلاششان را ارج ننهادند،