میرزا عباس فروغی بسطامی غزلسرای بزرگ دوران قاجار در سال ۱۲۱۳ هجری قمری در کربلا زاده شد. بعد از فوت پدر به ایران آمد و نزد عموی خود دوستعلیخان به مازندران رفت. او ابتدا «مسکین» تخلص میکرد ولی پس از ورود به دستگاه شجاعالسلطنه، تخلص خود را به نام فروغالدوله از فرزندان او به «فروغی» تغییر داد. در غزلسرایی شیوهٔ سعدی را درپیش گرفت و الحق به خوبی از عهده برآمد. وی با قاآنی شیرازی معاشر و مصاحب بوده است. فروغی در ۲۵ محرم ۱۲۷۴ هجری قمری در تهران درگذشت.
آثار او در این مجموعه:
دیوان اشعار
شما می توانید این کتاب را را با قیمت بسیار مناسب و با تخفیف به مدت کوتاه خریداری و پس از خرید لینک آن دریافت نمایید.
فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
قسمتی از محتوی متن ...
تعداد صفحات : 34 صفحه
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خدایی که جان آفرید زمین آفرید و زمان آفرید خدایی که رحمت به اعلاء رساند توان سخن در لیسان آفرید زمین و زمانه به فرمان اوست هم او ارضی و هم کهکشان آفرید منور از او اختر تابناک بهشت از بر صالحان آفرید به خشکی ز انواع جنبد گان به دریا همه ماهیان آفرید همه دیو و دد زیر فرمان اوست به اوج فلک ماکیان آفرید به روز آفتاب درخشنده را به شب ماه در آسمان آفرید به بنده در توبه را وا نمود شب خلوت نادمان آفرید به عشق سینه ها را مزین نمود دل صابر و صابران آفرید به طفلان توانائی گریه داد دل نازک مادمان آفرید زمین با رو ورگشت ز الطاف او در رحمت از آسمان آفرید برون است نعمات او از شمار بر راحت بندگان آفرید صلاح همه بندگان داند او هر آنچه خوش است او همان آفرید سعیدی کی باشد که پرسد چرا چنین آفرید و چنان آفرید روز اجل می رسد روز یاجل گرد مرا یادی از آن روز عمناکم کند معصت کار گناه الوده ام بعد مرگم شسته و پاکم کند جامه دنیائیم را بر کند با کفن پوشانده و خاکم کند بوی تنه دنیوی دارد تنم با گلاب عطرین و نمناکم کند شیون و زاری کنید اشک را مرهم زخم دل چاکم کند سوره یاسین تلاوت کرده و فاتحه خوانده طربناکم کند جسم خاکی باز گردد سوی خاک جستجو در اهل فلاکم کند همه می خواهید اگر از جنس درد پس ز شعرم شمع پژواکم کند اهل دل داند زبان اهل دل اهل دل باشید و ادراکم کند می زند هر دم نفیرم پیک مرگ یادی از تیر غضناکم کند لذت دنیا سعیدی لحظه ایست فکر فردای اسفناکم کند دل غافل دل غافل حیاتت را ببین چون پر کاهی که بربادی سوار است به هر سو باد خواهد می کشاند دما دم پرشتاب ولی قرار است بسا مردان صاحب مکنت مال کنون بر سنگ نامش آَکار است زبد نامان فقط ننگی بجا ماند خوش آن نیکی که نامش ماندگار است وفا با کسی ندارد این خرابات تمامش بی وفایی یادگار است من و ما آن پر کاهیم جانا که با فرمان بادی در گذار است همی گویم چند عمر اعتبار است همی گویم که این چرخ و فلک را صباحی چند عمر و اعتبار است دعا کن عیش دنیا را سعیدی که از دنیا گسستن افتخار است من آهویم اجل صیاد تقدیر کند صدم که تا خود را کند سر صباحی زندگی کردم در این دهر شدم بازیچه این مردک پیر جوانی مرسم شور و نشاط است کند پیری خلائق را زمنگیر ازل آزاده اینجا پا نهادم فریبم داده و کرده به زنجیر چه سود آهوی زیبا را به خش اسیر است عاقبت در پنجه شیر سعیدی شعرهایت از چه جنسی است که دارد در ضمیر سنگ تاثیر من که بر بی مهری دلدار عادت کرده ام بار دلها کی ز ست او شکایت کرده ام دائما دارد سر ناسازگاری با من او من ولی با طعنه هایش هم رفاقت کرده ام بارها راندست از کویش مرا با قهر و ناز من ولی از دور ابراز ارادت کرده ام کی بگو کردم سرناسازگاری ها بنا هر چه گفتی بی تامل من اطاعت کرده ام دشمن من گشته ای و قصد جانم کرده ای من بگو کی اینچنین با تو عداوت کرده ام هر چه بی مهری ز تو دیدم نکردم شکوه ای کی سخاوت کرده ای و من شقاوت کرده ام گرچه از لطفت به من کم کرده ای هر دم ولی من به جایش مهربانیها زیادت کرده ام بی تو من خود کرده ام هر شادمانی را حرام کو ببینم مثل تو من کی قساوت کرده ام خنده های عاشقانه کردست مردم نثار خود ولی بر نیش خند تو قناعت کرده ام به وفائیهای جانان کرده ما را جان به لب گونه ها را خیس از اشک ندامت کرده ام ن
متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید
لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله : توجه فرمایید.
در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
فهرست مطالب
عنوان صفحه
سخنی کوتاه در مورد حافظ و اشعار او …………………………………………1
شعر حافظ و سبک انتزاعی ……………………………………………………………2
کاربرد واژه های دو یا چند معنایی ( ایهام ) …………….……………………….5
اکسپرسیونیسم انتزاعی …………………………………………………………………12
منابع :
آشنایی با ادبیات کهن
پیشگفتار
در مورد حافظ و اشعار او و همچنین در مورد اندیشه ها و سلوک زندگی اش بسیاری از اساتید بزرگ زبان و ادبیات فارسی و حافظ شناسان بنام کتب و مقالاتی را ارائه داده اند و اشعاری را از جهات مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار داده اند ، اینک در هر کتابخانه ای می توان کتابی در مورد این خواجه بلند آوازه شیرازی پیدا کرد.
اما من به عنوان یک هنر جو در زمینه های تجسمی و بصری و علاقه مند به اشعار حافظ به دنبال پیوندی بین اشعار او و سبک های هنری موجود که معمولاً به نقاشی اطلاق می شوند بودم ، چرا که بارها در کتب مختلف با این نکته که اشعار حافظ مجموعه ای از شعر و نقاشی و موسیقی است ، روبرو شدم.
پس از جستجو در کتب ادبی و هنری به این نکته پی بردم که شعر حافظ چه از لحاظ شاعری و چه معنای باطنی می تواند ترجمان برخی از سبکهای هنری باشد که ، نممود و ظهور آنرا به غرب و بخصوص اروپاییان منصوب می دانیم ، البته به هیچ عنوان مقصود این نیست که حافظ را پایه گذار یک سبک یا یک مکتب هنری قلمداد کنیم، بلکه بر این باوریم که با در کنار هم گذاشتن شباهتهای موجود بین اشعار حافظ و برخی از سبک های هنری می توان چهره ای تازه از اشعار حافظ را که تا کنون بر ما پوشیده بود به نمایش گذاشت.
مقاله حاضر مجموعه تلاش و مطالعاتی است که بر پایه کتب هنری موجود و همچنین مقالات و نوشته های فراوان در مورد حافظ گرد آوری شده است.
سخنی کوتاه در مورد حافظ و اشعار او ؛
خواجه شمس الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ تولد : 792 ( ه . ق )
همانطور که پیش تر اشاره شد د رمورد حافظ سخن فراوان گفته شده است که در برخی از روایات اکثر حافط شناسان و محققان اتفاق قول داشته و در بعضی دیگر تناقص عقیده .
از جمله موارد مورد تایید عموم صاحب نظران اینکه :« وی در جوانی به کسب علوم و معارف زمان خویش پرداخته و به علم احکام و بلاغت و قواعد و اصول زبان عربی و مسائل عرفانی تسلط کامل پیدا کرد و نیز اینکه حافظ قرآن بوده و به حقایق و معانی عمیق آیات آگاه و آنرا با چهارده روایت حفظ کرد و این خود از کم نظیر ترین شگفتی هاست1 . »
اما مطلبی که در آن تناقض عقیده مشاهده میشود اینکه ، علت تخلص خواجه شمس الدین محمد شیرازیی به حافظ بسیاریی از تذکره نویسان و اندیشمندان این تخلص را بدان سبب دانسته اند که وی حافظ قرآن بوده است ، اما دکتر باستانی پاریزی د رمقاله خود2 علت را چیز دیگری دانسته اند .
، ایشان د رقسمتی از مقاله خود آورده اند که :
« چنان به نظر می آید که خوانندگان را د راین زمان ( دربار هنر پرور ملوک سیستان ) به لقب حافظ می خواندند و این لقب دویست سال بعد از مرگ حافظ شیرازی مرسوم بود . البته د راین نکته که حافظ ، حافظ قرآن بوده شکی نیست و از اینکه قرآن را به « چهارده روایت » می خوانده و از این سبب عشق او به فریاد رسیده بود ، انکار نباید کرد . اما اینکه تخلص او تنها به مناسبت « قرآنی که اندر سینه داشته است » انتخاب شده باشد و شهرت او در شیراز بدین نام تنها از این جهت باشد جای گفتگو دارد .
و بازمطلبی که د رآن اتفاق قول است اینکه حافظ هنر مندی است که علاوه بر توانایی د رشعر د رسای رهنرها از جمله موسیقی سر رشته داشته است .
عاشق ورند و نظر بازم ولی گویم فاش تا بدانی که به چندین هزار آراسته ام .
اگر بگویم که « خواجه هنرمندی ماهر است کههنرهای شعر و موسیقی1 را در ابیات خود به هم آمیخته و شعری پدید آورده که هر سه هنر در آن جلوه گر است 2 »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
فهرست مطالب
عنوان صفحه
سخنی کوتاه در مورد حافظ و اشعار او …………………………………………1
شعر حافظ و سبک انتزاعی ……………………………………………………………2
کاربرد واژه های دو یا چند معنایی ( ایهام ) …………….……………………….5
اکسپرسیونیسم انتزاعی …………………………………………………………………12
منابع :
آشنایی با ادبیات کهن
پیشگفتار
در مورد حافظ و اشعار او و همچنین در مورد اندیشه ها و سلوک زندگی اش بسیاری از اساتید بزرگ زبان و ادبیات فارسی و حافظ شناسان بنام کتب و مقالاتی را ارائه داده اند و اشعاری را از جهات مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار داده اند ، اینک در هر کتابخانه ای می توان کتابی در مورد این خواجه بلند آوازه شیرازی پیدا کرد.
اما من به عنوان یک هنر جو در زمینه های تجسمی و بصری و علاقه مند به اشعار حافظ به دنبال پیوندی بین اشعار او و سبک های هنری موجود که معمولاً به نقاشی اطلاق می شوند بودم ، چرا که بارها در کتب مختلف با این نکته که اشعار حافظ مجموعه ای از شعر و نقاشی و موسیقی است ، روبرو شدم.
پس از جستجو در کتب ادبی و هنری به این نکته پی بردم که شعر حافظ چه از لحاظ شاعری و چه معنای باطنی می تواند ترجمان برخی از سبکهای هنری باشد که ، نممود و ظهور آنرا به غرب و بخصوص اروپاییان منصوب می دانیم ، البته به هیچ عنوان مقصود این نیست که حافظ را پایه گذار یک سبک یا یک مکتب هنری قلمداد کنیم، بلکه بر این باوریم که با در کنار هم گذاشتن شباهتهای موجود بین اشعار حافظ و برخی از سبک های هنری می توان چهره ای تازه از اشعار حافظ را که تا کنون بر ما پوشیده بود به نمایش گذاشت.
مقاله حاضر مجموعه تلاش و مطالعاتی است که بر پایه کتب هنری موجود و همچنین مقالات و نوشته های فراوان در مورد حافظ گرد آوری شده است.
سخنی کوتاه در مورد حافظ و اشعار او ؛
خواجه شمس الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ تولد : 792 ( ه . ق )
همانطور که پیش تر اشاره شد د رمورد حافظ سخن فراوان گفته شده است که در برخی از روایات اکثر حافط شناسان و محققان اتفاق قول داشته و در بعضی دیگر تناقص عقیده .
از جمله موارد مورد تایید عموم صاحب نظران اینکه :« وی در جوانی به کسب علوم و معارف زمان خویش پرداخته و به علم احکام و بلاغت و قواعد و اصول زبان عربی و مسائل عرفانی تسلط کامل پیدا کرد و نیز اینکه حافظ قرآن بوده و به حقایق و معانی عمیق آیات آگاه و آنرا با چهارده روایت حفظ کرد و این خود از کم نظیر ترین شگفتی هاست1 . »
اما مطلبی که در آن تناقض عقیده مشاهده میشود اینکه ، علت تخلص خواجه شمس الدین محمد شیرازیی به حافظ بسیاریی از تذکره نویسان و اندیشمندان این تخلص را بدان سبب دانسته اند که وی حافظ قرآن بوده است ، اما دکتر باستانی پاریزی د رمقاله خود2 علت را چیز دیگری دانسته اند .
، ایشان د رقسمتی از مقاله خود آورده اند که :
« چنان به نظر می آید که خوانندگان را د راین زمان ( دربار هنر پرور ملوک سیستان ) به لقب حافظ می خواندند و این لقب دویست سال بعد از مرگ حافظ شیرازی مرسوم بود . البته د راین نکته که حافظ ، حافظ قرآن بوده شکی نیست و از اینکه قرآن را به « چهارده روایت » می خوانده و از این سبب عشق او به فریاد رسیده بود ، انکار نباید کرد . اما اینکه تخلص او تنها به مناسبت « قرآنی که اندر سینه داشته است » انتخاب شده باشد و شهرت او در شیراز بدین نام تنها از این جهت باشد جای گفتگو دارد .
و بازمطلبی که د رآن اتفاق قول است اینکه حافظ هنر مندی است که علاوه بر توانایی د رشعر د رسای رهنرها از جمله موسیقی سر رشته داشته است .
عاشق ورند و نظر بازم ولی گویم فاش تا بدانی که به چندین هزار آراسته ام .
اگر بگویم که « خواجه هنرمندی ماهر است کههنرهای شعر و موسیقی1 را در ابیات خود به هم آمیخته و شعری پدید آورده که هر سه هنر در آن جلوه گر است 2 »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
روابط بینامتنی اشعار ابن هانی با اشعار مبتنی
چکیده :
تاثیر و تاثر پذیرفتن اهل ادب از همدیگر یا حتی طبیعت و اوضاع و احوالی که در آن زندگی می کردند وجود داشته است اما در بعضی مواقع این تاثیر و تاثر باعث بروز ابتکار یا حتی جمود و تقلید محض می شد .
اندلس که به دست مسلمانان فتح شد شاعران آن دیار تا مدتهای طویلی شرق را موطن لغت و ادب می دانستند و هر صدایی از شرق را چون آیه ی محکمی می پذیرفتند و مانند شاعران شرق به صحرا و نخل و شتر و بیابان تضی می کردند .
کلید واژه : قوت ، روابط بینامتنی ، مد حیات
ابن هانی کیست ؟
محمد بن هانی بن محمد بن سعدون اندلسی ملقب به ابی الحسن در سال 320 یا 326 هـ . ق در روستای سکون از روستاهای شهر اشبیلیه بدنیا آمد و پدرش هانی نیز از روستاهای مهدیه در آفریقا متولد شد و او نیز شاعر و ادیب بود . ابن هانب در محیط بارور از علم و ادب رشد و نمو کرد .
واسُبیله نیز در آن زمان در اوج علم و تمدن قرار داشت و بیشترین مراحل علمی خود را در دار العلم قرطبه سپری کرد . ابن هانی با وجود مهارت در شعر از علوم دیگر نیز اطلاع داشت چنانکه از قصیده ی الفائیه او بر می آید از علم هئیت شناسی نیز مهارت داشت و ابن هانی به حاکم اشبیلیه پیوست و از عطای یا او بهره مند شد لکن شاعر به سوی لهو و لعب گرایش یافت و نیز به خاطر غلو در گفتار به کفر متهم شد و از آنجا که از دانشجویان علم فلسفه که مردم از آن کرامت داشتند بود و نیز شیعه ی فاطمی بود بعد از شکایات مردم عامل اشبیلیه نیز او را طرد کرد .
پس از این حوادث شاعر ما به مغرب رفت و به جوهر فرماند منصور فاطمی پیوست و او را مدح کرد پس جوهر او را به مغر بن منصور معرفی کرد و از مغر بهره مند شد تا زمانی که مغر به مصر رفت ابن هانی برای آوردن خانواده ی خود و پیوستن به مغر به اشبیلیه برگشت هنگامی که به برقه رسید به دلایل نامعلومی فوت کرد .
خصائص شعره :
در ابتدا نظرات چند از ادیاد شعراء قدیم در خصوص شعر ابن مانی را ذکر می کنیم :
لسان الدین خطیب می گوید : ابن هانی از شاعرانبزرگ و طبقه اول بود که در شعر و بلاغت دری طولانی داشت و کسی را همتای وی نیست در علوم و حل کردن مسائل معمایی ( لسان الدین خطیب 2/212 )
ابن خلکان که خود شاعر بود فاقد بسیاری از شاعران نیز همت می گوید : در مغرب چه از متقدمان و چه از متاخران کسی را همتای و هم طبقه ی ابن هانی نیست بلکه او از همه ی آنان شاعرتر است و مانند مبتنی در شرق می باشد ( وفیات الاعیان ابن خلکان )
و ابن وشیق در باب « لفظ و معنی » می گوید « گروهی اصحاب غوغا و قهقهه بدون فائده ی معنایی اند جز نوا دری مثل ابوالقاسم بن هانی و کسانی که شیوه ی او را دنبال کردند پس او می گوید ؟
( العمده 1/80-81 )
اصــــــاخَـــتْ فـــقـــالت وَقـــعُ اجْـــرَدَ شـــِفـــلَـــــم
و شـــــامــتْ فـقــــــــالــَتْ لـــَمـعُ أَبـیــضَ مــَخْــــذَم
سکوت کرد پس گفت گام نهادن اســب کم موی است
فــــال بــد زد پــــــــــــس گـــفت درخش شمشیر بران
و مــــــا ذُعــــــــــــِرَتْ الا بــــــــــجــــرس حُـــــــلِتّها
و لاد مــــَقَـــــتْ الا بــــــــُرّی فـــــــــی مــــــــــــُخدَّمِ
و نـــــــــــــــــــترسیـــــد چـــــــه بــــــــــــــصدایــــی
و نـــــــــــــگاه نـــــــــــــــــکرد الا جـز به نگاه یکسان
و از شرق شناسنان که ابن هانی را در کتاب هایشان ذکر کردند می توان از « خان کریمر » « هامر » «وَهوارت » نام برد و کریمر بعضی از اشعار او را به آلمانی ترجمه کرده است و گفت : قوت در بیان و استفاده از تمثیلات زیاد و الفاظ پخته و نیکو از خصائص شعری ابن هانی است که کمتر شاعری به پای او می رسد و این خصائص شعری است که نام و آوازه ی او را بلند کرده و او را مبتنی غرب نامیده اند ( دیوان ابن هانی ، شارح نعیم انطوان ، طـ 1 )
و از خصائص شعر ابن هانی :
الف ) قوت در بیان و تعبیر که در آن خلفاء فاطمی را می ستاید و عنان سخن را در دست دارد هر طوری که می خواهد آن را می چرخاند .
أسدٌ ، ازازارتَ وِ جارَ ثعالب ٍ مـــاإن لها الا القلوب و جارٌ
ب ) معانی شعرش آسان و دور از تعقید می باشند و ذهن آنها را با کمترین تامل در می یابد .
ج) از آنجا که شعرش را در خدمت اشاعری دین قرار داده اند لذا آیات قرآن را اقتباس کرده است .
لـــذلک نــــــــاجی الله مــوسی نبیتُه فنادی أَن اشـــرح ما نیضیق به صدری
وهَـــــبْ لی وزیراً من أَخی استعنُ بد وشُــــدَّ به ارزی ، وأشـــرکه فی امری
اگر خوب در دیوان ابن هانی بنگریم خواهیم دید معانی او جز در مواردی اندک بر معانی قدما را سلوب آنان تکیه کرده است و لغزش را مالامال از الفاظ غوغا دار کرده است حتی به قول ابن خلکان معانی تازه ای زیر آن الفاظ وجود ندارد .
در حالی که بعضی از مورخین شعر او را می ستایند و او را ابداع کننده ی معانی جدید می دانند . عیبی جز کفر بردار نمی گیرند با این وجود شعرش خالی از وصف طبیعت