لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اگر انحراف اشعه از محوری در سطح کانونی باشد ما از انحراف کروی عرضی و متقاطع صحبت میکنیم. دسته شعاعی از اشعهها موازی با محوری است که پس از شکست دوباره نور و مجموعهای از مخروطها شکل میگیرد و روی محور عدسیها قرار دارد (شکل 82).
سطحی که این مجموعه از مخروطها را در بر گرفته است سطح خورنده نام دارد. و برش عرضی این سطح توسط هر سطح صافی که از این اشعه میگذرد منحنی خورنده نام دارد. شکل 82 نشان دهنده این منحنی در انحراف گوی است. اگر برش عرضی توسط سطوح صاف عمود بر محور دوائری از پرتو مختلف باشند موج موازیشکلی از اشعهها توسط نقطه درخشندهای روی محور به وجود میآید که از سطح عدسی دور است. در اینجا دائرههای روشن نقش مهمی را در عکسهای آن نقطه در سطوح مختلف ایفا میکنند. کانون F در تقریب نسبی تعیین میشود و نقش کانون فقط برای اشعهها است. به عنوان مثال اشعههایی که از طریق عدسیهای نزدیک محور میگذرند اینطور هستند. کوچکترین و روشنترین تصویر از آن نقطه توسط عدسیهایی در سطح m به وجود میآید که از کانون F نمیگذرد.
بنابراین برای کاهش انحراف عرضی کروی یا گوی مانند در عدسیها، ما باید کانون مناسبی از این عدسیها را تعیین کنیم که به عنوان مثال توسط در نظر گرفتن کانون در نه در F عکس به وجود میآید. عدسیهای همگرا دارای انحراف طولی منحنی گوی مانند است. به عنوان مثال اشعههای غیر paraxial در محور در نقطهای نزدیک عدسی از کانون paraxial همدیگر را قطع میکنند. عدسیهای واگرا دارای انحراف گوی مانند در جهت مخالف هستند. انحراف گوی مانند از لحاظ عملی توسط انتخاب مناسب سطوح و دستگاههایی از عدسی حذف میشوند. و همان برای انحراف گوی مانند آینهها هم صحت دارد.
Coma
اگر یک لکه روشن روی امواج گستردهای که روی محور نوری سیستم قرار ندارند تشکیل شود عکس آن دایره روشن نیست همان طوریکه در مرحله قبل هم بیان شد و شکل آنان نامتقارن فرض میشود. برخی اوقات این شکل، یادآور ذوزنب است گرچه نام این انحراف میباشد. coma به طور قابل توجهی توسط انحنای درست مشخصههای سیستم ضعیف میشود.
انحرافی که توسط اشعه های مایل محور فرعی به وجود میآیند
این سطوح از طریق محور سیستم نوری میگذرد که سطوح جنوبی نام دارد. اگر امواج استوانهای شکل اشعه در این سطح صاف در یک زاویه کاملاً بزرگ با محور وجود داشته باشند آنگاه پس از پرتو دوباره برای طولانی مدت باقی نمیمانند. اشعههایی که در سطح جنوبی قرار دارند به روشی که متفاوت از شکست نور اشعههایی است که موازی با آنها هستند شکسته میشوند. بدین ترتیب اشعههای موج پس از شکست نور موازی نیستند. بنابراین موج برش عرضی متفاوت از فاصلهای از عدسیها پس از انکسار نور است. در همان فاصله مشخص از عدسیها، برش عرضی بخشی از مسیری (خطی) است که بر سطح جنوبی عمود و قائم است.
پس از این، این خط به یک قرینه تبدیل میشود که پارامترها با فاصله از عدسی تغییر میکنند. در یک فاصله مشخص از عدسیها، برش عرضی دائرهای شکل است دوباره بیضی شکل میشود و در نهایت بخشی از خط در سطح جنوبی قرار دارد. یک اینچنین انحرافی آستیگماتیسم امواج متمایل نام دارد. ابتدا اجازه دهید تا نمونهای از انکسار نور موج را که در بالا بدان اشاره شد تفسیر کنیم. پس از عبور از طریق یک عدسی، موج در سطح جنوبی و در سطحی عمود بر سطح جنوبی و موازی محورها قرار میگیرد که به عبارت دیگر سطح SAGITTAL است. کانون برای این سطوح متفاوت است.
در شکل 80، کانون جنوبی روی سطح I و کانون SAGITTAL روی سطح III قرار دارد. در سطح II اشعهها نیمه بالایی موج استوانهای شکل درنیمه پائین موج دائره شکل قرار دارند. در حالی که این متعلق به نیمه پائینی موجی است که در نیمه بالایی دائره قرار دارد. اشعههایی که از نیمه راست به موج استوانهای شکل میرسند روی نیمه راست دائره در سطح II قرار دارند. در حالی که اشعههایی که از نیمه چپ موج میآیند روی نیمه چپ دائره قرار میگیرند. مکان سطوح درکانون جنوبی و sagittal بستگی به زاویه انحراف موج در محور نوری دارد. بنابراین سطوحی که شامل کانون هستند توسط کانون جنوبی و sagittal شکل میگیرند و بر هم منطبق نیستند. واضح است که این سطوح فقط در نقطه F روی محور نوری به هم میرسند در این نقطه متعامد نیستند (شکل 83). این نوع انحراف انحنای سطح عکس (تصویر) نام دارد. این کجراهی (انحراف) زمانی از بین میرود که وضعیتpetzval ارضا کننده باشد و ما در این کتاب راجع به آن بحث نمیکنیم.
میزان بزرگنمایی سیستم معمولاً به زاویه انحراف اشعه در محور نوری بستگی دارد. در زوایای بزرگتر، این مشهودتر است و تصویر تشابهش را با جسم از دست میدهد. در نتیجه یک شبکه (توری) توسط خطوط راست شکل میگیرد که به داخل شبکه توری مانند با خطوط قوس دار انتقال مییابد. (شکل 84). این نوع انحراف و کجراهی کجی نام دارد. انحراف هندسی توسط انتخاب درست عدسیها، مشخصات آنها و غیره کاهش مییابد. در حال حاضر، این امکان وجود دارد که همه انحرافات و کجراهی را حداقل برای ترسیم آنها در یک سطح قابل قبول از بین ببریم.
انحراف رنگی
این انحراف با انتخاب ترکیبی از عدسیهایی که عدم انطباق تصاویر در طول موجهای مختلف کاهش میدهد از بین میروند. ولی ممکن است که توان انطباق دقیقی از تصویر را برای همه طول موجهای طیف به دست آوریم. معمولاً انطباق دقیق تصویر برای 2 طول موج مختلف در نظر گرفته شده است و انطباق برای طول موجهای باقی مانده دارای میزان خاصی از صحت و درستی است، این فرایند تابرنگسازی سیستم نوری نام دارد. تصاویری با 2 طول موج متفاوت بر هم منطبق هستند اگر سیستم دارای عناصر یکسانی برای این طولهای موج باشد. و این به مقدار یکسانی از 3 مقدار ثابت حدسی میرسد. به عبارت دیگر، حداقل دارای پارامترهای مستقلی به منظور رسیدن به رنگسازی هستیم.
مقادیر این پارامترها به عنوان راه حلی برای 3 معادله بیان شده از عضوهای مهم برای هر دو طول موج در نظر گرفته شدهاند و همیشه این امکان وجود دارد که یک سیستم نوری انتخاب کنیم که نیاز به 3 پارامتر جداگانه دارد. این مسئله توسط این حقیقت که فقط کافی است تا به رنگسازی نسبی در اهداف عملی برسیم حل میشود. واضح است که رنگ سازی می تواند در اصل برای 3 یا طول موجهای بیشتری درنظر گرفته شود. برای همین منظور، ما باید سیستمی را به وجود آوریم که به طور کافی دارای تعداد زیادی پارامتر است و این پارامترها به درستی انتخاب شدهاند. رنگ سازی شامل بیشتر از 2 طول موج است که در نورشناسی استفاده شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عنوان مقاله :
بررسی ذرات ناشی از گسل اشعه ی X
مقدمه :
پدیده گسیلاشعه XگسیلاشعهX که توسط مجموعه اتمها پدید میآید ناشی از تقویت اشعه پراکنده شده در جهتهای ویژه قضایی است پس از برخورد اشعه X به الکترونهای ماده آنها را به نوسان وادار میکند و این الکترونها نیز باعث تابش اشعه X درفضای اطراف خود با همان بسامد اشعه ابتدایی خواهند شد.اگر اشعههای پراکنده با هم جمع شوند موج برآیند پدید میآید که دامنه آن بستگی به تعداد الکترونها و اختلاف فاز موجهای تابیده خواهند داشت. اختلاف فاز پدید آمده بستگی به اختلاف مسیر پیموده شده توسط اشعهها دارد اشعه پدید آمده توسط اتمهای گوناگون نیز با یکدیگر و به دلیل اختلاف مسیر پیموده شده اختلاف فاز پیدا خواهند کرد و این اختلاف فاز باعث تغییر دامنه اشعه تابیده از مجموعه اتم خواهد شد. از آنجا که شدت یک اشعه متناسب با توان دوم دامنه آن است تغییرات موجود در فاصلههای پیموده شده توسط اشعهها سبب تغییر دامنه آنها میشود. بنابراین در حالتهای ویژهای که دامنه اشعهها با هم جمع شوند اشعه تابیده از مجموعه اتمها تقویت میشود و به آن گسیل گویند. برای درک این نکته باید توجه کرد که اشعههای پراکنده شده از یک مجموعه اتمی در بیشتر حالتها به خاطر موجود نبودن فاصله مناسب و به دنبال آن جمع نشدن دامنهها یکدیگر را تضعیف میکنند و شدت اشعه نهایی بسیار ناچیز خواهد بود. دو اشعه با طور موج را در نظر بگیرید که با یکدیگر هم فاز هستند. پس از پیمودن مسافت مشخص
/
براساس آنچه بیشتر توضیح داده شد تمام اشعههایی که به صفحه اول اتمی برخورد میکنند پس از بازتاب به دلیل اینکه مسافت پیموده شده آنها یکسان است میتوانند یکدیگر را تقویت کنند اشعه بازتابیده از لایه دوم مسافت بیشتری را میپیماید. اگر این اختلاف فاصله مضربی از باشد دو اشعه یکدیگر را تقویت خواهند کرد. حال اگر مسافت پیموده شده توسط اشعه بازتابیده از لایه دوم به اندازه جهت و شدت اشعه Xبراساس رابطه قبل طول موج اشعه X یعنی ثابت است و در آزمایش XRD زاویههایی که گسیل در آنها صورت میگیرد (یعنیاجزای دستگاه گسیلاشعه Xدر دستگاه گسیلاشعه X از یک لوله پدیدآورنده اشعه بر روی نمونه مجهول میتابد و شدت اشعهگسیلیده در زاویههای گوناگون اندازهگیری میشود بدین ترتیب وظیفه دستگاه گسیل، تعیین زاویههایی است که طبق رابطه براگ پدیده گسیل در آنها صورت میگیرد. همچنین شدت این اشعهها نیز اندازهگیری میشود مطابق شکل زیر دستگاه گسیل از یک دایره فلزی به نام دایره گسیل تشکیل شده است که لوله پدید آورنده اشعه X و آشکارساز بر روی محیط آن و نمونه مجهول در مرکز آن قرار دارند.
/
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اشعه کاتدی و نظریه اتمی
اشعهی کاتدی چیست؟ جریان از این قرار است که در ساختار بلور فلزّات، به ازای هر اتم یک یا چند الکترون آزاد وجود دارد که تقریباً در همهی نمونهی فلزّی که میبینیم میتواند آزادانه حرکت کند. میزان انرژی لازم برای این که بشود این الکترونها را از فلز خارج کرد کم است و البتّه برای فلزّات مختلف متفاوت است. امّا به طور کلّی اگر شما یک قطعه فلز را داغ کنید، میلیاردها الکترون به راحتی انرژی لازم برای فرار کردن از ساختار بلوری فلز را به دست میآورند و از سطح آن جدا میشوند. فلزّاتی که انرژی لازم برای جدا کردن الکترون از آنها کمتر است، غالباً برای ساخت کاتد به کار میروند و جریانی که با گرم کردن آنها (کاتد گرم) یا انرژی دادن به آنها به روشهای دیگر (کاتد سرد) به دست میآید، جریان یا اشعهی کاتدی نام دارد. اگر الآن این نوشتهها را روی یک مانیتور CRT میخوانید، در پشت صفحهی مانیتور و دقیقاً روبهروی شما یک تفنگ الکترونی قرار دارد که الکترونها مورد نیازش را از طریق یک قطعه فلزّ کاتد فراهم میکند و بعد از جهتدهی آنها را به سمت صفحه میفرستد.
اشعه کاتدی: ذرات الکترونی پر انرژی هستند که از کاتد حرارت دیده ساطع میشوند.
از اشعه های یون زا برای استریل کردن وسائل و بسته های پلاستیکی مثل سرنگ ها و بوات های یکبار مصرف استفاده میشود.
شناخت اشعه کاتدی
طی آزمایشاتی که بر روی الکترولیز توسط فاراده Faraday انجام شد وی دو قانون معروف خود را به شرح زیر در سال ۱۸۳۰ میلادی منتشر نمود:
۱- در الکترولیز مقدار عنصر آزاد شده متناسب با مقدار جریان الکتریسته است.به عنوان مثال اگر ۱ فاراد یا ۹۶۵۰۰ کولن الکتریسته را ازمحلول نمک حاوی یون تک ظرفیتی جیوه عبور دهیم، ۱ مول اتم جیوه و اگر از محلول نمک حاوی یون دو ظرفیتی عبور دهیم ۰.۵ مول اتم جیوه ته نشین می شود. پس بسته هایی از الکتریسته وجود دارد که یک بسته از آن ها به سمت فلز تک ظرفیتی و دو بسته به سمت فلز دو ظرفیتی حرکت می کنند.
۲- هرگاه مقدار یکسان جریان الکتریسیته را از سه ظرف بگذرانیم که حاوی نمک ها با ظرفیت های متفاوت هستند، یعنی در ظرف اول نمک یک ظرفیتی، در ظرف دوم نمک دو ظرفیتی و در ظرف سوم نمک سه ظرفیتی داشته باشیم. رسوبهای فلز حاصل از عبور جریان الکتریسیته از ظروف متناسب با جرم اتمی فلز تقسیم بر ظرفیت عناصر آن می باشد.
نتیجه: هر اتم مقداری ثابت بار می گیرد. اتم یک ظرفیتی یک بسته، اتم دو ظرفیتی دو بسته و اتم سه ظرفیتی سه بسته بار می تواند حمل نماید.و هرگز جزء کسری از بار الکتریکی مانند ۱.۲۳ را به خود نمی گیرند. این بسته برای تمام اتمها یکسان است، یعنی الکتریسته از بسته ها یا ذرات کوچکی تشکیل شده اند. که آنها را الکترون می گوییم.
بعد از آزمایش الکترولیز بر روی مایعات و جامدات نوبت به الکترولیز گازها رسید که در الکترولیز گازها نتایج زیر به دست آمد:
۱- ولتاژ معمولی از گازها عبور نمی کند.
۲- در ولتاژهای بالا چنانچه فاصله دو الکترود زیاد باشد جریان الکتریسیته عبور نمی کند.
۳- در فشار معمولی به ازای هر سانتیمتر فاصله الکترودها به ۳۰۰۰۰ ولت اختلاف پتانسیل نیازمندیم.
در جریان این آزمایش ها دانشمندان مجبور به ساختن لوله هایی از جنس شیشه شدند تا بتوانند فشار داخل آن را کاهش داده و به بررسی هایمختلف بپردازند. بعد از ساخت این لوله ها دانشمندان به نتایج زیر دست یافتند:
۱- در فشار 0.1 اتمسفر اگر ولتاژ ۱۰۰۰۰ ولت برقرار شود، گاز درون لوله ملتهب شده و به رنگ های گوناگون پرتو افشانی می نماید. به عنوان مثال نئون رنگ قرمز، هوا رنگ صورتی ملایم، بخار سدیم رنگ زرد و بخار جیوه رنگ آبی مایل به سبز را ایجاد می نماید.
۲- در فشار کمتر از 0.0001 اتمسفر و ولتاژ بالای ۱۰۰۰۰ ولت جداره شیشه ملتهب شده و نور سبز مغز پسته از خود منتشر می نماید.
۳- با کم کردن فشار تا 0.000001 اتمسفر روشنایی از بین رفته و نوعی درخشندگی یا تابش مهتابی در دیواره لوله ایجاد می شود که در حضور صفحات فلوئور به طور کامل قابل مشاهده است.
این اشعه که توسط ویلیام کروکس William Crookes کشف گردید به اشعه کاتدی معروف شد. اشعه کاتدی نیز به نوبه خود مورد مطالعه قرارگرفته و ویژگی های یکی پس از دیگری کشف گردید. به آزمایش های زیر و نتایج به دست آمده از آنها توجه کنید:
۱- برای اینکه ماهیت این اشعه هرچه بیشتر برای ما روشن گردد یک مانع بین دو الکترود در لوله قرار می دهیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
اشعة ایکس وتهیة آن
اشعةایکس درسال1895 توسط رونتگنRontgon کشف شد . این دانشمندضمن آزمایش هایی که دربارة فلورسانس انجام می داد ، مشاهده نمودکه اگر جدارة لولة کروکس را با کاغذ سیاهی بپوشاند ، تشعشع حاصل به هنگام تخلیة الکتریکی در داخل لولة کروکس ، صفحه و فیلم عکاسی موجود درخارج لولة کروکس پوشانده شده با کاغذ سیاه را متأثر می سازد . یعنی دراثر بمباران ماده توسط الکترون ، اشعه ای حاصل می شود که از اجسام کدر عبور می نماید. چون در ابتدای امر طبیعت این اشعه مجهول بود آن را اشعة ایکس نامید . امروزه اشعة ایکس را می توان توسط لامپ های یونی و لامپ های الکترونی تهیه نمود .
1ـ لامپ های یونی: لامپ های یونی ازحباب شیشه ای که دارای دوالکترود می باشد و فشار هوای داخل آن در حدود 0.5 میلیمتر جیوه می باشد درست شده است . به طوریکه در صورت ایجاد اختلاف پتانسیل نسبتاً زیاد بین دو الکترود یا دو قطب اشعة کاتودیک حاصل شده و در اثر برخورد این اشعة کاتودیک بر آند ،که آن را آنتی کاتد می نامیم ،اشعة ایکس تولید می ـ شود . چون قسمت اعظم انرژی الکترون ها به صورت حرارت درآنتی کاتد ظاهر می شود ، لذا برای جلوگیری از ذوب آنتی کاتد آن را از فلزات دیرگداز مانند پلاتین و یا تنگستن می سازند در شکل زیر نمونه ای از یک لامپ یونی را مشاهده می کنید .
2ـ لامپ های الکترونی یا لامپ های کولیج Coolidge :
این لامپ در 1912توسط کولیج ساخته شده است . مکانیسم این لامپ مانند یک لامپ دو قطبی می باشد بدین ترتیب که یک فیلمان یا رشته سیم ازجنس تنگستن بااستفاده ازولتاژ 6.3ولت گرم شده و فلز دهندة الکترون را طبق پدیدة ترمویونیک گرم می نماید . الکترون های به وجود آمده تحت تاُثیر پتانسیل DC بالا که بین همین فلز دهندة الکترون (کاتد) و فلز آند (آنتی کاتد) الکترون ها سرعت نزدیک به ثلث تا نصف سرعت نور به خود اختصاص می دهد ،که ضمن برخورد با آنتی کاتد نیز متوقف شده و در نتیجه تمام انرژی آن به حرارت تبدیل می شود لذا ضمن این که آنتی کاتد از فلزات دیر گداز نظیر مس ـ آهن ـ کبالت ـ کُرم ـ مولیبدن ـ تنگستن و نقره می سازند و آن را توسط جریان هوا یا آب خنک می نمایند .لامپ های مولد اشعة ایکس که براساس لامپ کولیج شناخته شده بر دو نوع :
الف ـ تیوپ بسته
ب ـ تیوپ های جدا شدنی
می باشد که هر دو در خلأ کار می کنند و بازده این نوع لامپ ها از رابطة زیر به دست می آیند :
z V 10-9 × 1.1
که درآن z عدد اتمی آنتی کاتد و Vاختلاف پتانسیلی است که بین آند و کاتد بسته می شود مثلاّ بازده لامپ اشعة ایکس تنگستنی که با 100kv کار می کند برابر 0.8 درصد و لامپ اشعة ایکس مسی که با 30kv کار می کند برابر 0.2 درصد می باشد .
در زیر ، شکل و اجزای تشکیل دهندة تیوپ های بستة مولد اشعة ایکس را ملاحظه می کنید که متشکل از یک محفظة شیشه ای با فشار داخلی 105 میلیمتر جیوه ، یک کاتد و یک آند می باشد . نیمی از یک محفظة شیشه ای دریک غلاف فلزی قرار دارد که جنس آن از آلیاژ کووار covar (مس ، فولاد ، کُرم و مولیبدن ) است البته جنس شیشه طوری است که مانع عبور اشعة ایکس می باشد . دراین لامپ فیلمان یا رشته سیم تولیدکنندة گرما والکترون با استفاده از پدیدة ترمویونیک از جنس تنگستن انتخاب شده و به عنوان کاتد استفاده می شود ، شیشة جوش خورده و انتهایش به طرف ولتاژ کم AC هدایت می شود . اطراف رشته سیم تولید کنندة گرما را محفظة فلزی احاطه کرده که تولید کننده و متمرکزکنندة الکترون های خروجی در اثر پدیدة ترمویونیک بر روی سطح آنتی کاتد است اگر پتانسیل لازم بین کاتد و آنتی کاتد برقرار باشد . بنا بر این سطحی که محل برخورد الکترون ها با آنتی کاتد است کوچک می باشد . این سطح را « سطح کانونی » نامند . با تغییر شدت جریان گذرنده از رشته سیم تعداد الکترون های آزاد شده و همچنین شدت اشعة ایکس را تغییر داد . البته چون الکترون هایی که به آنتی کاتد برخورد می کنند توسط آنتی کاتد متوقف می شوند و در واقع انرژی جنبشی خود را از دست داده و تبدیل به حرارت می شود برای جلوگیری از ذوب شدن آنتی کاتد آن را با جریان هوا یا آب خنک می کنند .
اشعة ایکس تولید شده از دریچه هایی که روی بدنة لامپ تعبیه شده است ، خارج می شود ، ایجاد این دریچه ها از نظر مکانی و از نظر جنس یکی از کارهای اساسی سازندگان مولد اشعة ایکس است .
ازآن جایی که شیشه های معمولی مانع عبور اشعة ایکس بخصوص اشعة ایکس حاصل از آنتی کاتد مس و کُرم هستند ، به جای شیشة معمولی ، ابتدا از شیشة « لن دومان » ـ که از عناصر سبک نظیر لیتیوم و بُر ساخته می شود ـ استفاده می کردند . ولی به خاطر جذب اشعة ایکس از آنتی کُرم و جذب رطوبت زود از بین می رفت ، درلامپ های جدید از ورقه های نازک فلز برلیوم که بسیار محکم و در عین حال جاذب اشعة ایکس نیست ، استفاده می کنند که غالباً همراه با ورقة نازکی از میکا به کاربرده می شود .
شکل و ابعاد سطح کانونی لامپ اشعة ایکس
مولدهای اشعة ایکس بر اساس قدرت تشعشعی که دارند ، دسته بندی می شوند ، این قدرت تشعشعی برحسب جنس آنتی کاتد و ساختمان سطح کانونی آن بستگی دارد ، طبق تعریف و قرار داد ، سطح کانونی مساحتی از آنتی کاتد است که درمعرض برخورد الکترون ها قرار می گیرد ، بنابراین می توان گفت که قدرت تشعشعی یک مولد اشعة ایکس به قدرت تحمل سطح کانونی آن بستگی دارد . معمولاً مساحت سطح کانونی از مساحت مورد نیاز بیشتر است . با وجود آن ارزش لامپ های مولد اشعة ایکس به دو عامل اساسی بستگی دارد :
1ـ سطح کانونی
در شکل زیر ( الف ) سطح کانونی حقیقی و سطوح کانونی ظاهری را در دو امتداد عمود برهم مشاهده می کنیدکه سطح کانون حقیقی لامپ مولد اشعة ایکس تجارتی مربع مستطیل به ابعاد 1× 10 میلیمتر و سطح کانونی ظاهری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اشعه ایکس، شکلی دیگر از نور
در سال 1895 یک فیزیکدان آلمانی به نام ویلهِلم روئنتگن شکل جدیدی از پرتو را کشف نمود.وی آن را اشعهی ایکس نامید که برناشناخته بودن آن تاکید ورزد.این پرتوی اسرار آمیز قابلیت عبور از بسیاری مواد که نور مرئی را جذب می کنند٬ داشت. همچنین اشعهی ایکس قدرت جداسازی الکترونهای آزاد اتم را دارد. بیش از سال ها٬ این خصوصیات استثنایی٬ اشعهی ایکس را در بسیاری از زمینه ها مانند پزشکی و تحقیقات در مورد طبیعت اتم مؤثر ساخت. سرانجام اشعهی ایکس به عنوان شکل دیگری از نور معرفی شد .
نور٬ حاصل از جهش ها ٬ ارتعاشات و بی نظمی کل ذرات میباشد.نور مانند یک توله سگ سرزنده است که نمیتواند ساکن باشد.صندلی که شما روی آن نشستهاید در نگاه و احساس غیر متحرک به نظر می رسد.اما اگر شما بتوانید از دید اتمی به آن نگاه کنید خواهید دید که اتم ها و مولکول ها در حال ارتعاشند.صدها ترلیون مرتبه در ثانیه ارتعاش به هم برخورد میکنند. در حالیکه سرعت به دور گشتن الکترون 25000مایل در ساعت است.وقتی ذرات باردار برخورد میکنند بر اثر تغییرات ناگهانی حرکتشان یک بسته انرژی تولید میکنند که فوتون نامیده میشوند. فوتون ها با سزعت نور دور میشوند.در واقع آن ها نور یا امواج الکترومغناطیس هستند برای شروع یک استفاده فنی.
تا این زمان الکترونهای باردار تنها ذرههای شناخته شده هستند که دارای بیشترین ناآرامی هستند و بنابراین عامل تولید بسیاری از فوتونهای جهان میباشد.
اشعه X می تواند به واسطه برخورد بین یک الکترون و یک پروتون پر سرعت تولید شود.
نور میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد.امواج رادیویی ٬ امواج میکرو ٬ فروسرخ٬مرئی٬بسیار درخشان ٬اشعهی ایکس و امواج گاما شکلهای مختلف نور هستند. امواج رادیویی از فوتون های کم انرژی ساخته شدهاند.فوتونهای بصری تنها فوتونهایی هستند که به وسیله چشم دیده میشوند.این پرتوها میلیونها بار از پرتوهای رادیویی معمولی پر انرژی تر هستند.انرژی پرتوهای ایکس صد تا هزار برابر بیشتر از فوتونهای مرئی میباشند.سرعت ذرات هنگامی که برخورد یا ارتعاش میکنند یک محدوده را در انرژی فوتونها به وجود میآورند. هم چنین سرعت ٬ یک معیار اندازگیری دما نیز میباشد.(در یک روز گرم ذرات موجود در هوا نسبت به یک روز سرد سریعتر حرکت میکند.)
دماهای خیلی پایین (صدها درجه زیر صفر سلسیویس) تولید امواج رادیویی با انرژی کم و فوتون های امواج میکرو می نماید٬ در حالیکه بدن سرد ما (در حدود 30 درجه سلسیوس)تولید امواج مادون قرمز می کند.دماهای خیلی بالا (میلیون ها درجه سلسیوس)اشعهی ایکس تولید میکند.
گستره امواج الکترومغناطیس:طول موج پرتوهای تولید شده به وسیله یک جرم معمولا مربوط به دماست.
هم چین خود فوتونها میتوانند با الکترونها برخورد کنند.اگر الکترون ها بیشتر از فوتون ها انرژی داشته باشند٬ برخور میتواند انرژی فوتونها را افزایش دهد.در این صورت فوتونها با انرژی پایین میتوانند به فوتون ها با انرژی بالا تبدیل شوند.این فرایندپراکندگی کامپتون(Compton scattering )خوانده می شود. که در مورد