لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
« بسمالله الرحمن الرحیم»
پیشگفتار
سبحلله مافی السموات و الارض و هو العزیزالحکیم له ملک السموات و الارض یحی و یمیت و هو علی کل شیء قدیر هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو به کل شیء علیم.
تقدیر و تدبیر عامل متعال ایجاد انواع نیازها در مخلوقات است از جمله نیاز به انجام یک وظیفه یک فعالیت آن هم به خیال خودشان گاه با نیت خیر. انسانها این نیاز را احساس میکنند که دانش ناچیز اما مهم پنداشتة خود را به دیگران انتقال دهند و در بهترین وضع با انگیزه اصلاح شرایط موجود و نه خودنمایی. گرچه این دانش نیز خود از کرامات خالق است.( علمالانسان مالم یعلم) اما در عین حال بسیار ناچیز و محدود و اندازة آن نیز در تصمیم اوست. (ولایحیطون بشیء من علمه الابماشاء)
بارها گفتهام و بار دیگر میگویم که من دلشده این ره نه بخود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند آنچه استاد ازل گفت بگوی میگویم
الف) دوران بعد از انقلاب
تغییرات درونی درنظام اجتماعی بعد از انقلاب
عوامل و قانونمندیهایی که موجب پیدایش انقلاب شدند با تغییر نظام حکومتی بیتأثیر نمادند، بلکه نسبت به شرایط موجود کموبیش برروی روند وقایع بعدی تأثیر میگذاشتند. اما این عوامل همه در یک مسیر( اصلاح یا تخریب) حرکت نمیکردند و گاه با هم در تضاد بودند. بالاخص اینکه از یک طرف عوامل بیرونی یعنی نیروهای خارجی که در حد زیادی به قانونمندی جامعه ما آشنایی داشتند و دارند همواره تمام کوشش خود را در جهت تأثیرگذاری برروی روند وقایع انجام داده و میدهند از طرف دیگر رهبران گروههای انقلابی نیز همواره کوشش داشتند تابا اقداماتی موانع موجود در مسیر اهداف خود با بردارند گرچه این اهداف همیشه آنچنان مشخص نبودهاست.
شرایط اجتماعی بعد از انقلاب برای ساختن یک جامعه سالم و قوی بسیار مناسب بود بدین معنی که میزان انسجام اجتماعی و آمادگی مردم برای هرگونه ایثار و فداکاری بسیار بالا بود.
انسجام اجتماعی
چند عامل باعث انسجام قوی بین مردم در هنگام انقلاب و دوران بعد از آن شد که عبارتند از:
دشمن مشترک قوی( شاه) که موجب پیوند مردم میشد.
داشتن رهبری قوی انقلاب
داشتن ایدئولوژی نویددهنده یعنی مذهب با ریشههای عمیق در مردم
فعالیت مشترک و مشارکت مردم در مبارزات
پذیرش هزینههای زیاد جانبی از طرف مردم
نکتة مهم این بود که این مشارکت نه فقط شامل قشر پائین و کارگر بلکه همچنین شامل افراد تحصیلکرده و ثرتمند جامعه نیز میشد. بطوریکه در راهپیمایی تاسوعا و عاشورای حسینی ( آذرماه 1357) در حدود دو میلیون نفر از همة قشرها شرکت داشتند یک علت این همهگیری و مشارکت مردمی قدرت و جاذبه هنجاری بود که در بوجودآمدن آن علاوه بر نقش عمده رهبری رسانههای خبری خارج نقش عمده داشتند.
مردم علاوه بر مشارکت هزینههای جانبی زیادی نیز برای انقلاب پرداختند که
این موجب عمیقتر شدن پیوند آنها با انقلاب و در واقع همسویی و انسجام بیشتر میشد. زیرا براساس نظریة تانتر و میدلارسکی1 هر چه تعداد کشتهشدگان در یک انقلاب بیشتر باشد ریشههای آن انقلاب قویتر میشود این انقلاب با تمام انفجارهای دیگری که در همان در دو یا سه سده اخیر روی دادهاست. ضمن وجه اشتراک زیاد تفاوت مهمی نیز داشت. در انقلابهای بزرگ همان عوامل سیاسی اقتصادی و اجتماعی نقش مهمی داشتند. در انقلاب ایران در کنار این عوامل بسیار مؤثر و مهم یک عامل اساسی دیگر عمق و اهمیت آنرا نمونه میساخت و آن پیوند مذهبی- الهی مردم بود که آنها را از هر نوع خطری نمیهراساند و هزینههای انقلاب را در چشم آنها ناچیز مینمایاند. از طرف دیگر آنها را آماده میساخت تا حتی از برخی از پیروان حضرت محمد(ص) وهزینههای انقلای را در چشم آنها ناچیز مینمایاند. از طرف دیگر آنها را آماده میساخت تا حتی از برخی از پیروان حضرت محمد(ص) نیز ایثارگرتر باشد و از هر نوع انتظاری چشم بپوشند.
دو قبیله کاوس و خزرج نام داشت یک زدیگر جان خود آشام داشت
کینهای کهنهشان از مصطفی محوشد در نور اسلام و صفا
اولاً اخوان شدند آن دشمنان همچو اعدادعنب در بوستان
وزدم المؤمنون اخوه بپند در شکستند و تن و احد شدند
صورت انگورها اخوان بود صدهزاران ذره را داد اتحاد
( مولوی – دفتر دوم)
تردید نسیت که یک عامل بسیار مهم در ورود مذهب به صحنه انقلاب و تأثیر شگرف آن بر مردم نقش رهبری امام بود، که به علت پیوند بسیار قوی الهی ایشان فوقالعاده شجاعانه و قدرتمند عمل مینمودند. شخصیت ایشان را نیز غربیها درک کرده بودند بنابراین در این زمان مردم در کنار انسجام بسیار قوی آماده هرگونه فداکاری برای یکدیگر و برای اصلاح جامعه نیز بودند. صحنههای آب و گاهی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
«بسم الله الرحمن الرحیم»
اذا وقعت الواقعة (1) لیس لوقعتها کاذبة (2) خافضة رافعة (3) اذا رجت الارض رجا (4) و بست الجبال بسا (5) فکانت هباء منبثا (6) و کنتم ازواجا ثلاثة (7) فاصحاب المیمنة مااصحاب المیمنة (8) و اصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة (9) و السابقون السابقون (10)
تقریبا مىتوان گفت که تمام این سوره مربوط به قیامت است.اینچنینشروع مىشود: «اذا وقعت الواقعة» آنگاه که واقع شد«واقع شده».کلمه«وقوع»،ظاهرا کلمه دیگرى وجود نداشته باشد که معنایش از خودشروشنتر باشد.با هر کلمه دیگرى بخواهیم آن را تفسیر کنیم باز به اندازهخودش یا بیشتر از خودش روشن نیست.گاهى مىگویند وقوع یعنىحدوث.ولى وقوع با حدوث متفاوت است.هر وقت«حدوث»گفتهشود عنایت به این است که یک چیزى که نبود بعد وجود پیدا کرد.
مىگویند حدوث یعنى وجود بعد از عدم.ولى در«وقوع»این جهت قیدنشده یعنى شىء اگر وجود بعد از عدم پیدا کند وقوع پیدا کرده است واگر وجودش بعد از عدم هم نباشد باز واقعیت و واقع است.در اصطلاحقدیم خودمان و مخصوصا در اصطلاح جدید، کلمه«واقعیت»زیاداستعمال مىشود،مىگویند واقعیتیعنى حقیقت قطع نظر از تصور وفکر ما یعنى قطع نظر از اینکه ما بدانیم که آن هستیا نیست،آن رامىگوییم واقعیتى است،یعنى خودش فى حد ذاته وجود دارد،حقیقتدارد.اینجا که راجع به قیامت،تعبیر به«واقعه»مىشود یعنى امرىمحقق و امرى موجود، کما اینکه در آیه دیگر تعبیر به «حاقه» شده است:
«الحاقة ما الحاقة» .مىشود گفت که در این تعبیرات این معنا نهفته است کهشما به قیامت به چشم یک امرى که واقع نشده است و در آینده بایدواقع شود نگاه نکنید،آن را یک امر واقع شده بدانید،حال یا از آن جهتکه به تعبیر بعضى آنچنان قطعى الوقوع است که باید آن را واقع شدهفرض کنید و یا از آن جهت که مساله قیامت،مساله زمان نیست که درزمان آیندهاى مىخواهد رخ بدهد،مساله به اصطلاح«اطوار»است واینکه الآن هم آن عالمى که نامش«عالم قیامت»است به یک معنا وجوددارد،آن یک واقعیتى است که وجود دارد.عجیب این است که در سورهواقعه وقتى که راجع به دنیا صحبت مىکند گویى از امر گذشته صحبت مىکند.مثلا: «و لقد علمتم النشاة الاولى» نشئه اولى را قبلا مىدانستید.یاراجع به اصحاب الشمال مىفرماید(این خیلى صریح است): «و اصحابالشمال ما اصحاب الشمال فى سموم و حمیم و ظل من یحموم لا بارد و لا کریم انهم کانواقبل ذلک مترفین» .مثل اینکه الآن ما در قیامت واقع هستیم بعد مىگویدکه چرا اصحاب الشمال اینچنین سرنوشتشومى دارند و چرا اینقدرمعذبند؟[مىفرماید]اینها قبلا مترف بودند.آیه مطلب را به گونهاى بیانمىکند که[گویى]دنیا در مرحله گذشته است. «انهم کانوا قبل ذلک مترفینو کانوا(و چنین بودند نه چنین هستند)یصرون على الحنث العظیم و کانوایقولون (چنین مىگفتند)...» .تعبیرات، این گونه است.
به هر حال:آنگاه که امر واقع شده واقع شد،یعنى قیامت. «لیسلوقعتها کاذبة» .این آیه را مفسرین دو جور تفسیر کردهاند:یکى اینکه«کاذبة»را مصدر گرفتهاند به معنى کذب.در زبان عربى گاهى این وزن بهمعنى مصدر هم مىآید،مثل«عافیة».گفتهاند که «لیس لوقعتها کاذبة»
جملهاى است مستقل از «اذا وقعت الواقعة» ،آن،جزایش محذوف است:
آنگاه که واقع شد امر واقع شده.«آنگاه چه»یعنى دیگر نمىگوییم که چهشد؟خودت دیگر فکرهایش را بکن که چه شد.به عقیده بعضى ازمفسرین «لیس لوقعتها کاذبة» جملهاى است مستقل که معنایش این استکه در وقوع این قضیه هیچ گونه دروغى وجود ندارد یعنى حقى است کههیچ گونه احتمال خلافى در آن نیست.ولى این کمى خلاف ظاهر جملهاست چون باید «کاذبة» را که به صیغه اسم فاعل است به معنى مصدربگیریم و لام «فى وقعتها» را هم به
معنى«فى»بگیریم یعنى لیس فی وقعتها بعضى دیگر از مفسرین به همان ظاهرش گرفتهاند و آن به نظر مادرستتر است.کاذبة یعنى تکذیب کننده،کسى که بتواند درباره آندروغى بگوید.مقصود این است که در ظرف قیامت و در مرحله قیامتدیگر تکذیب و دروغ گفتنى یعنى دروغگویى وجود ندارد چون در نوقتحقایق همه مکشوف است (فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیومحدید).تکذیب مربوط به مرحله دنیا و ظرف دنیاست.در آنجا حتىکافرترین کافرها هم دیگر نمىتواند تکذیب کند چون واقع شده.آنجاهر کسى به راى العین شهود مىکند و مىبیند.
«خافضة رافعة» پایین برنده است و بالا برنده،پست کننده است وبلند کننده.یک مصداق واضح از پست کردن و بلند کردن این است کهخیلى از بلندهاى در دنیا،آنهایى که در دنیا در مقامات رفیع قرار گرفتهاندآنجا پستند و خیلى افرادى که در دنیا پست و حقیر و کوچک شمردهمىشوند آنجا بالا هستند.در آنجا بالاهاى دنیا پستخواهند شد وپستهاى دنیا بالا خواهند شد.نه مقصود این است که هر بالایى پستمىشود و هر پستى بالا،بالاهایى از بالا به پایین خواهند آمد و پایینهایىاز پایین به بالا خواهند رفت.البته بدون شک این یک مصداقش است،ولى همان طور که بسیارى یا همه مفسرین گفتهاند مقصود این است کهتمام شؤون دنیا در آنجا زیر و رو مىشود یعنى اصلا عالم زیر و رومىشود،باطنهایى ظاهر مىشود و ظاهرهایى باطن.البته آن تعبیرامیر المؤمنین در مقام امتحانهاست ولى در آنجا هم صادق است:مثلدیگى که وقتى به جوش مىآید آن چیزهایى که در زیر است مىآید رو وآنهایى که در رو هست مىرود زیر:«لتبلبلن بلبلة و لتغربلن غربلة و لتساطنسوط القدر حتى یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم» مىفرماید در آیندهامتحاناتى پیش خواهد آمد،مورد ابتلا قرار خواهید گرفت چگونه،وغربال خواهید شد چگونه.مثل غربالى که به دستیک-در خراسانمىگویند-«رهواردار»است که وقتى تکان مىدهد این دانهها پایین[و]بالا مىروند، ریزها در مىروند و درشتها باقى مىمانند،همینطورتکانهاى سختى بر شما مسلمین وارد خواهد شد و مانند غربال عدهاىخارج خواهید شد،و آنچنان که دیگ[حاوى آب و مواد دیگر] وقتى کهزیرش آتش و حرارتى نباشد یک حالت آرامشى دارد،جسمهایى کهسنگینتر هستند و وزن مخصوصشان از آب بیشتر است پایین مىروند،آنهایى که سبکترند رو باقى مىمانند، آنهایى هم که پایین مىروندسنگینترها زودتر مىروند و سبکترها دیرتر،همین قدر که حرارت آمد وآن را به جوش آورد،مىبینید مثلا آن نخود یا آن لوبیایى که در آن تهخوابیده بود چگونه قل مىزند مىآید بالا،وضع جامعه مردم هم درحرارت امتحانات این جور مىشود، زیرها بالا مىآیند،بالاها زیرمىروند،خلاصه انقلاب به تمام معنا.کلمه«انقلاب»هم-که امروزمعمول شده و انقلابات اجتماعى را«انقلاب»مىگویند-یعنىزیر و رو شدن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
«بسم الله الرحمن الرحیم»
مقدمه:
سرزمین ایران از اعصار پیش از تاریخ چون پلی عظیم میان مشرق و مغرب قرار داشت و در آن راههای مهمی میگذشت و تمدنهای دو سوی جهان را به هم مربوط میساخت. ایرانیان فرهنگها و تمدنهای ملل دیگر جهان را دریافت میکردند و از آن بهرهمند میشدند. آنگاه این فرهنگها را با آنچه خود داشتند میآمیختند و تکامل به دیگران منتقل میکردند.
ایران از 60 قرن پیش منبع افکار و فنونی بود که موجب ترقی و رشد بشر گردید. هنر نوشتن ارقام کشاورزی و استخراج، استعمار فلزات و … از همین افکار بودند. ایران دارای 28 استان است که مشهد مقدس یکی از این استانهاست.
اماکن زیارتی
حرم مطهر
خواجه ربیع
خواجه اباصلت
خواجه مراد
گنبد خشتی
میامی
خواجه اباصلت
«اباصلت هروی» مشهور به «خواجه اباصلت» خادم حضرت رضا (ع) بوده است، وفات خواجه را سال 236 ه.ق نوشتهاند. آرامگاه وی در کنار جاده مشهد، فریمان در فاصله 10 کیلومتری مشهد واقع شده است. این بنا را هم حاج محمد علی درویش احداث کرده است که اینکه توسط اداره اوقاف و امور خیریه خراسان اداره میشود.
خواجه ربیع
در شمال غربی مشهد در انتهای خیابان خواجه ربیع آرامگاه با شکوه خواجه ربیع واقع است. نام خواجه ربیع در تاریخ (ربیع بن خثیم) است. وی از اصحاب پیغمبر اسلام و نیز از سرداران سپاه 11 حضرت علی (ع) بوده است.
این بنا به توصیة شیخ بهایی به شاه عباس صفوی در نیمة اول قرن هجری ساخته شد. طرح آرامگاه در نمای بیرونی هشت ضلعی ودر درون چهار ایوانی است. از انتهای ایوانهای اضلاع بزرگ راهروهایی به درون باز شدهاند. برفراز بنا گنبد فیروزهای رنگ قرار گرفته است که ارتفاع گنبد تا کف 18 متر میباشد. بقعة خواجه ربیع از نظر هنری نیز جایگاه والایی دارد زیرا کاربرد کاشیهای الوان در نمای خارجی، نقاشیهای طلایی رنگ بر رویه دیواره داخلی و نیز دو کتیبه به خط (علیرضا عباسی) در سالهای 1026 و 1029 ه.ق جلوه خاصی به آن بخشیده است. کاشیکاری بنا از نوع یک رنگ و معرق و زیررنگی است که نقشهای زیبای هنری و گیاهی و کتیبهها را شکل دادهاند. آرامگاه خواجه ربیع یک از ابنیه زیبا، دیدنی و متبرک است که به همین علل همه وقت مورد توجه و مراجعه اهالی مشهد و زائران و مسافرانی است که به مشهد مشرف میشوند.
خواجه مراد
«هرثمه بن اعین» مشهور به خواجه مراد از یاران امام رضا (ع) بوده است که در سال 210 ه.ق وفات یافته. و اکنون مقبره وی در 14 کیلومتری جنوب شرقی مشهد در بلندیهای مشرف بر بینالود قرار گرفته است. حاج محمد علی درویش ملقب به نور علیشاه این محل را در زمان معاصر ساخته و هم تحت مراقبت و حفاظت خود قرار داده. و تعمیر نموده است. وی با این کار موجبات رفاه مسافرین را فراهم آورد. این بنا اکنون توسط اداره اوقاف و امور خیریه خراسان اداره میشود.
گنبد خشتی
این آرامگاه در کوچه نوغان خیابان طبرسی، نزدیک به فلکه طبرسی واقع است. در این مکان «امامزاده محمد» مدفون است. نسبت این امامزاده با هجده واسطه به «امام سجاد (ع)» میرسد. گنبد این آرامگاه اجری است و به همین علت به «گنبد خشتی» مشهور شده است. سبک معماری آرامگاه به بناهای دوره صفویه شباهت دارد و بنای آن در زمان شاه عباس صفوی ساخته شده است.
میامی «امامزاده یحیی»
امامزاده یحیی یکی از فرزندان زید، و نواده امام زینالعابدین (ع) است. مادرش ریطه دختر ابی هاشم عبداله بن محمد حنیفه میباشد. وی در سال 107 ه.ق متولد شد. یحیی برای ادامه مبارزات خود علیه بنیامیه چون امنیت جانی نداشت از نینوا «کربلا» به مدائن و از آن جا به خراسان هجرت کرد. سرانجام در جوزجان از توابع خراسان قدیم (واقع در افغانستان کنونی) در سال 125 ه.ق به سن 18 سالگی به شهادت رسید. بقعه مبارکه امامزاده یحیی با نام «میامی» در جاده سرخس و به فاصله 50 کیلومتری مشهد میباشد. این آرامگاه در دامنه کوهی به فاصله یک کیلومتر از قریه میامی واقع شده است. بنای ساختمان متعلق به قرن دهم ه.ق است.
تاریخچه مشهد
مهمترین عاملی که در طول تاریخ در شکل گرفتن محل سکونت کنونی مشهد مؤثر بوده است، موقعیت طبیعی حوضه کشف رود و رودخانه اترک میباشد. با در نظر گرفتن این عامل به عنوان امری نسبتاً ثابت برای جذب جمعیت، میتوان تأثیر عوامل تاریخی و سیاسی و اجتماعی و مذهبی را در دورههای مختلف بررسی نمود.
حوضه رودخانه کشفرود در تمام دوره اسلامی و حتی در دوره پیش از اسلام از مراکز عمده سکونت در خراسان شمالی بوده است. در دوره اسلامی مهمترین و پرجمعیتیترین سکونتگاه، حوضه کشف رود ولایت توس بوده که مرکز آن شهر تابران بوده است. به مرور زمان از اهمیت شهرهای تابران و نیشابور کاسته و آبادیهای جدیدی به اسامی نوغان و سناباد رشد نمودند. سناباد در 2 کیلومتری نوغان قرار داشته و کاخ حمید بن قحطبه طلائی واقع در خراسان که اکنون عمارت آستانه شهر مقدس مشهد است در میان باغ بزرگی در این دهکده قرار داشته است.
در بهار سال 193 ه.ق هنگامی که هارون جهت سرکوب شورشی در سمرقند به نوقان رسید مریض و سپس فوت نمود وی وصیت نموده بود پس از مرگ او را در باغ مجاور محل اقامتش دفن نمایند. مآمون جانشین هارون پس از گذشت چند سالی از خلافتش در اثر طغیانی که علیه وی در عراق پدید آمد به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند «حضرت رضا (ع)» را به ولایت عهدی نامزد کرد. حضرت رضا (ع) پس از یکسال اقامت در مرو عازم بغداد شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
«بسم الله الرحمن الرحیم»
اکتشافات مهم ریاضی
اوگستین گوشی ریاضی دان بزرگ فرانسوی از کودکی مانند گائوس استعدادی فراوان داشت اما سخت پابند مذهب بود به کشفیات فراوانی در ریاضیات نایل گشت تئوری توابعی را که یک متغیر موهوم دارند بیان کرد اکتشافاتی بس بزرگ می باشد کوشی از سال به بعد مرتباً با اکتشافات حیرت انگیزی موفق شد که آنها را برای آکادمی علوم می فرستاد تا جایی که چاپ کنند .
گزارش های آکادمی او به وحشت زیرا مقالات گوشی بی نهایت زیاد بود و کوشی می خواست مجله ای منتشر سازد که همه ی مقالات خود را در آن درج نماید دو نوجوان نابغه یکی به نام های منریک آبل نروژی و دیگری او اویست گالوآ فرانسوی بود که با اکتشافات خود در ریاضیات تحولی عمیق به وجود آورد .
آبل در خانواده ای فقیر پرورش یافت از کودکی به نبوغش در ریاضی درخشید در آغاز جوانی به برلن آنگاه به پاریس آمد و هر چه کوشید که به قلل رفیع آن روز علم مثل گائوس پو آسون کوشی پیدا کند برایش کند میسر نشده اما سر انجام توانست یادداشتهایی را که حاوی اکتشافات مهم خود بود که به گوشی آن یادداشتها را گم کرد بیچاره آبل به نروژ بازگشت و در نومیدی و فقر در 26 سالگی چشم از جهان فروبست .
چندب بعد کوشی یادداشت های آبل را پیدا کرد و آن را به آکادمی علوم فرانسوی برد و جایزهای بزرگ نصیب اکتشافات آبل و شارل گوستاوژاکوبی هلندی شهر نیز به چند اکتشاف بزرگ نایل گشته بود . گالوآنیز از کودکی نابعه ای بی همتا بود ولی توانست مطالعات و اکتشافات متفرق دانشمندان را ریاضی را بصورت منظمی درآورد و با اکتشاف متعدد و غنی خود بر قروت دانش ریاضی بیفزائید ، گالوآنیز اکتشافات خود را نزد گوشی در آورد که باز مانند یادداشتهای آبل گم شد و گالوآ نیز سخت ناراخت بود تا اینکه بزودی در بستر مرگ فرو افتاد زیرا در سن 20 سالگی در دوگلی شرکت کرد و گلوله ای در بدنش فرو رفت و شب آخرین دورهی زندگی اش تمام اکتشافات خود را به صورت خلاصه در حالی که از درد به خود می پیچید نوشت و به صورت وصیت نامه برای جهانیان بارث باقی گذاشت این میراث علمی را در شب برشته تحریر درآمد .
به قول یکی از دانشمندان «صدها سال نسل های متعدد ریاضی دانان بزرگ را دچارتنگی نفس خواهد کرد گالوآی واضع تئوری گروههای به واسطهی نیامدن پزشک درگذشت»
ریاضیات در راه پیشرفتهای حیرت انگیز :
کاسپارمونژ 1746-1818 فرانسوی در آغاز جوانی یک نقشة جغرافیائی برای موطن خود تهیه کرد که در محل فرمانداری نصب شد بعد از آن بهر مدرسه ای که او را فرستادند برتریش بر معلمان آنجا برودی آشکار می شد .در مدرسه ای باختراع هندسه ترسیمی موفق کشت و به خاطر منافع مملکتی بوی پیشنهاد شد که آنرا مخفی نگهدارد که خارجیان پی به این اختراع بزرگ نبرند .
چون انقلاب کبیر فرانسه درگرفت به صف انقلابیون پیوست در راه اجرای هدف های انقلاب کوششهای فراوان کرد بعد از چند روز موفق به تأسیس مدرسه پلی تکنیک و تدریس در آنجا شد .