لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
فرار شاه از ایران
بعضی از تحلیل گران خارجی سال 1975، یعنی اواخر سال 1353 و 9 ماهه ی اول سال 1354، را نقطه ی آغاز افول قدرت شاه در ایران می دانند. وقایعی که در این سال رخ داد، به حسب ظاهر همه از نیرومندتر شدن موقعیت شاه و رژیم سلطنت در ایران حکایت می کرد. درآمد نفت چهار برابر شد و به مرز سالانه 20 میلیارد دلار رسید که با قدرت خرید آن روز دلار، رقم هنگفتی به شمار می آمد. شاه با اعلام یک سیستم تک حزبی در اسفند 1353، حکومت مطلقه خود را بر کشور تثبیت کرد، آشتی با عراق و امضای قرارداد حل اختلافات دو کشور که براساس بیانیه ی الجزایر تنظیم شده بود، به نگرانی های ایران از مرزهای غربی خود خاتمه داد، روابط ایران با همه ی کشورها اعم از شرق و غرب توسعه یافت و سیل سران و دولتمردان خارجی، برای بهره گرفتن از خوان نعمتی که بر اثر افزایش ناگهانی درآمد نفت در ایران گسترده شده بود، به ایران سرازیر شد. در این میان درباریان، به فکر راه انداختن جشن های تازه ای افتادند. این بار پنجاهمین سال سلطنت خاندان پهلوی را در آبان 1354، بهانه ای برای ریخت و پا ش های تازه قرار دادند. اسدالله علم یکی از معاونین خود، دکتر باهری را که سوابق توده ای داشت برای سرپرستی برنامه های تبلیغاتی این جشن ها برگزید و ده ها کتاب در وصف خاندان پهلوی که هر یک با مقدمه ای با امضای علم آغاز می شد، انتشار یافت
در فوریه ی سال 1976، یعنی در زمان حکومت فورد و یازده ماه قبل از آن که کارتر وارد کاخ سفید بشود، یک هیئت تحقیقاتی از طرف سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) به سرپرستی «ارنست اونی» گزارشی درباره ی خاندان سلطنتی و ساختار حکومت در ایران تهیه کرد که در تیراژ محدودی در مجموعه ی نشریات محرمانه ی سیا چاپ و بین مقامات سیا و بعضی مقام های بالای امریکا توزیع گردید.(2) در این گزارش، خانواده ی سلطنتی ایران «کانون عناصر فساد و هرزه و شهوتران» معرفی شده و بیش از همه به شرح احوال اشرف پهلوی به عنوان با نفوذترین و در عین حال فاسدترین اعضای خانواده پرداخته بود و شاه، را زمامداری خودکامه که به جز افراد خانواده ی خود فقط با ده، دوازده نفر، که رأس آن ها امیر اسدالله علم وزیر دربارش قرار دارد، محشور است «فقط از این عده اطلاعاتی را کسب می کند. او با کسی مشورت نمی نماید و دیگران فقط مجری تصمیمات او هستند. ایران عملاً تیول چهل خانواده است که مقامات دولتی و تجارت را تحت کنترل خود دارند و بعد از آن ها 150 تا 160 خانواده ی دیگر هم هستند که در درجه ی دوم اهمیت قرار گرفته اند و رده ی دوم مقامات سیاسی و فعالیت های بازرگانی کشور را اشغال می کنند. مجموع این خانواده ها که 200 خانواده می شوند، جایگزین قدرت و نفوذ 1000 فامیلی شده اند که امریکایی ها در گذشته از آن به عنوان خانواده ی حاکم بر ایران نام می بردند. گزارش سیا در تشریح نهادهای سیاسی در ایران می نویسد:
«دولت و پارلمان در ایران فاقد اختیار و قدرت نهادهای مشابه در حکومت دموکراسی هستند و عملاً جز صحه نهادن بر تصمیمات شاه و اجرای آن نقشی ایفا نمی کنند.»
شاه بعد از روی کار آمدن کارتر در سال 1977، درصدد جلب رضایت وی برآمد. نخست دولت سیزده ساله ی هویدا را تغییر داد و جمشید آموزگار تحصیل کرده ی امریکا را به صدارت گماشت و راهی آن کشور شد. تظاهرات انبوه مخالفان هنگام ورود او به کاخ سفید که موجب پرتاب گاز اشک آور از طرف پلیس و اشک ریختن کارتر و مهمانانش شد،
آغاز ناخوشی برای این سفر بود. اما شاه در همان دیدار نخستین با رییس جمهور جدید امریکا سر تسلیم فرود آورد و متعهد شد از افزایش قیمت نفت جلوگیری کند. در این مذاکرات، شاه جای هیچ گله و شکایتی برای امریکایی ها باقی نگذاشت، به طوری که در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بار دیگر با خیال راحت بر اریکه ی سلطنت تکیه زده بود. ولی مشکلات اقتصادی و نابسامانی های ناشی از ریخت و پاش های گذشته از یک طرف و تشدید مخالفت ها با حکومت خودکامه و مفاسد و مشکلات ناشی از آن، به تدریج روند نهضتی را در جامعه شدت بخشید که مهار آن روز به روز دشوارتر می شد. آموزگار در کار خود فرو مانده و هویدا هم که به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچ گونه کارشکنی در کار دولت فروگذار نمی کرد و سرانجام با انتشار مقاله ی توهین آمیز نسبت به امام خمینی« قدس سره» در روزنامه ی اطلاعات در 17 دی 1356، کاری ترین زهر خود را به حکومت آموزگار ریخت.
این مقاله به ابتکار هویدا تهیه و شاه بر انتشار آن صحه گذاشت و حتی لحن آن را تندتر کرد. سرانجام دولت آموزگار از کار بر کنار شد و شاه شریف امامی را که مهره انگلیسی ها بود روی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
فرار مغزها از ایران
فرار مغزها از ایران سابقهای بیش از 40 سال دارد و به دوران پیش از انقلاب بازمیگردد. اما اکنون میزان فرار مغزها از ایران به جایی رسیده است که ایران را جزو سه کشور دارای بالاترین میزان فرار مغزها در جهان درآورده است. از هر 125 دانش آموز المپیادی ایران، 90 نفر در دانشگاه های آمریکا تحصیل میکنند. از هر 96 دانشجوی اعزامی به خارج، تنها 30 نفر به ایران باز میگردند.
حدود 2 میلیون و 500 هزار ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند که 60 درصد آنها مقیم آمریکا هستند. همچنین 2000 نفر از استادان دانشگاه در آمریکا ایرانی هستند و 5 هزار ایرانی در آمریکا مدرک دکترا دارند. بر اساس آمارها با سوادترین اقلیتها در جامعه آمریکا ایرانیانند.
علل فرار مغزها ازایران
هیچکدام از دولتها با وجود تمام شعارهایی که دادند، موفق نشدند سیاستی را در این زمینه پیشنهاد بکنند و یا کار اثر بخشی انجام دهند. اوضاع سیاسی اجتماعی و فرهنگی ایران، وضعیت کار تحقیقی، فقر دانشگاهها و عدم ارتباطشان با دنیای علمی و مسائل اقتصادی از علل عمده فرار مغزها از ایران میباشد.
مشاهدات میدانی و کارهای تحقیقی، دلایل اصلی فرار مغزها در ایران نشان مید هند. جامعه شناسان، پدیده فرار مغزها را در چهار دسته میگنجانند. این چهار مقوله را باید از همدیگر جدا کرد.
فرار نخبگان علمی از ایران.
خروج فارغالتحصیلان نظام آموزش عالی.
خروج نیروی کار عادی.
خروج سرمایه داران.
دلایل فرار مغزها از ایران
اوضاع عمومی ایران، بخصوص اوضاع سیاسی اجتماعی و فرهنگی ایران که زندگی را دشوار میکنند برای نخبگان و اوضاع و وضعیت کار تحقیقی در ایران و نبودن امکانات و فقر دانشگاههای ایران و عدم ارتباط با دنیای علمی در سطح بینالمللی و بالاخره بر میگردد به مسائل اقتصادی و درآمد.
پدیده فرار مغزها با مهاجرت نخبگان تفاوت دارد. مهاجرت زمانی است که رابطه بین مهاجر و کشور مبدا قطع نشود. یکی از آن موتورهای اصلی پیشرفت کشورهایی مثل چین، هند، کره جنوبی و برخی دیگر از کشورها، مهاجرینشان در کشورهای دیگر هستند که توانستند با حفظ ارتباط با کشور مادر مشارکت فعالی بکنند در توسعه صنعتی و علمی این کشورها. آنچه در ایران میگذرد، فرار مغزهاست، نه مهاجرت.
در ایران ماهیت فراری داشتن این خروج از کشور باعث میشود که این ارتباط با کشور مادر وجود نداشته باشد، در نتیجه مشارکتی که این نیرو در توسعه میتواند داشته باشد در آینده ایران، اینهم بوجود نیاید.
اگر قرار است جلوی این موج گرفته شود، باید چیزهای خیلی اساسی تغییر پیدا کند که بر میگردد به خود سمتگیریهای نظام. برای همین هم هیچ حکومتی در داخل این سیستم نخواهد توانست تغییراتی بوجود بیاورد برای این که منجر شود به نفع خود سیستم، برای مثال نبودن آزادیهای فرهنگی، نبودن دموکراسی، فشاری که بر روی نخبگان علمی و فرهنگی در سطح سیاسی – فرهنگی وجود دارد. محدودیتهایی که برای زنان وجود دارد، مسائل امنیتی که در دانشگاهها برای کار تحقیقی و ابراز عقیده و یا برخورد عقاید وجود دارد. محدودیتهایی که در روابط بینالمللی ما وجود دارد.
«
فرار مغزها یا شکار مغزها
پدیده خروج نیروهای متخصص از کشور به قصد اقامت دائم در کشورهای توسعه یافته اگرچه دارای پس زمینه ای تاریخی است که از دوران پیش از انقلاب اسلامی نیز شواهد و مصادیقی از آن وجود دارد و لیکن این پدیده پس از انقلاب اسلامی و وقوع جنگ ایران و عراق شدت وحدت بیشتری یافته است. به بیان دیگر ماهیت، زمینه های ایجاد اندیشه خروج و ساختار و گستردگی آن در پس از انقلاب از ابعاد مختلفی با سابقه بروز این پدیده در پیش از انقلاب بسیار متفاوت است.
2) بررسی حاضر که پس از بیست و دو سال از انقلاب ایران، برای نخستین بار در دستور کار پژوهش قرار گرفته است، خود گویای مهجور بودن این پدیده و مغفول ماندن آن از سوی مسئولان سطوح سیاستگذار و تصمیم گیر در کشور می باشد.