لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مقدمه:
بزهکاری کودکان از مسئل مهم خانواده ها ومدارس واز پدیده هایی است که در عصر ما جلوه ی بیشتری پیدا کرده اند و موجب عوارض بسیاری است.چه بسیارند مسایل ومشکلاتی که در جامعه ی امروز ماوجود دارند ونشات گرفته از جرائم اطفالند.
این مسئله پدیده ای خاص است که از دیدی می توان گفت ربطی به بزرگسالان نداردولی شدیدا تحت تاثیر و شرایط آن است.پدران ومادران،اولیای مدرسه عوامل اجتماعی در این جنبه نقش فوق العاده ای دارند.
معنی ومهفوم بزهکاری:
غرض از بزهکاری رفتاری نابهنجار و اغلب دارای جنبه ی ضد اجتماعی است.کلا" همه ی اعمال خلاف و جرائم بد سلوکی و بد رفتاری که زمینه ساز صدمه ای برای خود ودیگران است ویا انحرافی و تخلفی از ضوابط شرعی باشد بزهکاری نام می گیرد.
بزهکار کیست؟
بزهکار کسی است که کاری خلاف قانون انجام می دهد،مرتکب خطایی می شود که دین یا دولت مشروع بر پای آن صحه نمی گذارند.عمل بزهکاری فعلی خلاف ویاتخطی از خط اصلی است که علیه شخص یا شیئی صورت می گیرد.بزهکار عملی را که انجام می دهد خلاف قانون است چه آن عمل کوچک باشد چه بزرگ.اصل در آن نابهنجاری شخصیت است و فرد بزهکار بر این اساس از تعادل روانی برخوردار نیست.اگر قانون برای او مجازات قائل است بدان خاطر است کهدر آن تعمدی را ملاحظه می کند و سلوک و رفتارنابخردانه او را عمدی می شناسد.
جلوه ها و صورت ها :
بزهکاری کودکان در محیط خانه ومدرسه نمد ها و تظاهراتی دارد که اغلب آن به صورت عصیان های شدید ،طغیان ،سر کشی از مقررات خانواده ومدرسه ،رفتار خشونت آمیز ،خرابکاری ،شکست و بست اشیا خشونت ها،کینه توزی های شدید حسادت های خطر آفرین است.
گاهی نمود ها و تظاهرات آن به صورت انحراف جنسی به همه ی اشکالش انحراف اخلاقی ،انحراف جنسی،حمله ها،وحشی گری ها ،تهاجم ها ،دزدی ،دروغ،فرار وولگردی است که این جنبه ها در کودکان 6 تا 12 ساله هم دیده می شود .در کل اینان اصول پذیرفته شده ی اخلاقی را پذیرا نیستند ودائما در حال درگیری با مردم جامعه ویا اعضای خانواده هستند بی عاطفگی وبی توجهی به عواقب امور در کارشان زیاد مشاهده می شود و بهم زدن نظم وآشفتگی ها در کار و رفتارشان هویدا است.
نوع آن در کودکان :
نوع بزهکاری در کودکان و بویژه درآنها که سالهای آخر دوران کودکی را می گذرانند ویا وارد مرحله ی نوجوانی و بلوغ شده اند بسیارپر دامنه ولی اهم آنها بدین قرارند:
- سرقت ومخصوصا دله دزدی
- اعمال منافی با عفت بخصوص سوء استفاده از دیگران
- باند بازی (در سنین 11 سالگی به بعد)
- ولگردی که خود ام الجرائم خوانده می شود
- موارد دیگری چون قاچاق مواد مخدر ،تکدی ها،شرارت ها،ضرب وجرح عمدی و...
وسعت آن در عصر ما:
بزهکاری کودکان نیز کم وبیش در گذشته وجود داشته و در عصر ما بدلیل متعددی رشد وگشترش یافته است تا حدی که افکار مربیان را متوجه خودکرده است این مسئله در جهان غرب وضع حادودشواری پیدا کرده ودرجامعه ی ما میرودکه مسئله آفرین شود.بررسی ها در ایران نشان می دهند که آمار جرائم کودکان در ایران رو به افزلیش است اگر چه رقم آن به آنچه در غرب است نرسد و البته باید گفت صورت حاد وشدید جهان غرب را ندارد.
حالات و رفتار:
کودکان بزهکار حالات و رفتاری دارند که به حقیقت باید گفت غیر عادی است .در اغلب اینان حالت ترشرویی،قهر،گنگی،ترس واضطراب به چشم می خوردتهاجمات،خشونت ها و نقص توان مدیریت وکنترل خود در آنان به چشم نمی خورد. افرادی هستند بد سلوک وبد رفتار ،تمایلات آزار رسانی ،ستمگری، نفاق ودورویی در آنان بسیار است.قید وبندی برای خود قائل نیستند.
در برخی از اینان حالت عصبانیت به چشم می خورد و پس از آن خیلی زود پشیمان می شوند .خیالبافی و وسوسه در آنان زیاد است، به نظم تن در نمی دهند ،تابعیت قانون را نمی پذیرندو حتی قانون شکنی دارند.حالاتی چون کش رفتن، میل به فریبکاری،واکنش های خشم ناک ،میل به تخریب و عدم رعایت شئون انسانی در آنان به چشم می خورد .اگر چه دارای نزاکت بیان باشند و در مواردی بسیار عادی و طبیعی بنظر می رسند گاهی در پی آنند که نقاط ضعف فردی را جست وجو کرده وبخواهند موجبات تحقیر آنان را فراهم کنند
.
دسته بندی آنها :
کودکان بزهکار از دیدگاههای مختلفی قابل دسته بندی هستند یک نوع دسته بندی از این قرار است که آنها را به سه گروه طبقه بندی کنند:
گروهی که نقص عاطفی یا غریزی دارند وازآنان سخنان بی ادبانه ،لغزش جنسی، بد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
خدیجه، (محدث، متوفى سال 10 ه) دختر خویلد، بانویى با فضیلت از بانوان شرافتمند و بزرگوار، اولین کسى بود که اسلام آورد و همواره حامى و پشتیبان همسرش رسول خدا صلى الله علیه و آله بود و از بذل جان و مال در راه دین خدا و پیامبرش دریغ نداشت.
وى 68 سال قبل از هجرت (پانزده سال قبل از عام الفیل) به دنیا آمد.مادرش فاطمه دختر زائدة است.خدیجه بانویى تاجر و شرافتمند و ثروتمند بود.وى مردان را به اجاره مىگرفت و به آنها سرمایه مىداد که به مضاربه تجارت کنند.عموهاى پیامبر صلى الله علیه و آله که قصد داشتند همسرى براى آن حضرت بگیرند، نزد خدیجه رفتند و از وى خواستند تا سرمایهاى در اختیار نبى گرامى که آنزمان جوانى پاک و ستوده بود قرار دهد تا با آن به تجارت رود و با سود حاصل از این تجارت ازدواج کند.
خدیجه چون به صفات حضرت واقف شد، وى را براى تجارت به شام فرستاد.در طى سفر میسره (غلام خدیجه) معجزات و کراماتى از حضرت مشاهده کرد و از راهبى شنید که وى پیغمبر خداست.میسره پس از بازگشت همه آنچه را که شنیده بود به اطلاع خدیجه رساند.شوق و رغبت خدیجه به حضرت بیشتر شد و در نهایت به رسول الله صلى الله علیه و آله ارادت و علاقه خویش را ابراز داشت و پیشنهاد ازدواج داد و به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: «به سبب خویشاوندیت با من، و شرف و بزرگى و امانتداریت در میان قوم، و اخلاق نیکو و راستگویىات، مایلم با تو ازدواج کنم.»
تنها همین شرف و بزرگى وى را بسنده است که مادر دخترى چون فاطمه زهرا علیها السلام است .او به امام على علیه السلام نیز علاقه داشت، علامه مجلسى درباره حب و علاقه حضرت خدیجه علیها السلام نسبت به على علیه السلام مطلبى نقل کرده که مضمون آن چنین است: پس از ازدواج خدیجه علیها السلام با پیامبر صلى الله علیه و آله، على علیه السلام به دنیا آمد.رسول خدا صلى الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام درباره دوستى و محبت على علیه السلام صحبت فرمود.خدیجه علیها السلام به على علیه السلام محبت فراوان داشت و براى آنحضرت به وسیله خدمتکارانش، لباس، زیور آلات و ملزومات مىفرستاد.مردم مىگفتند: این (على علیه السلام) برادر و محبوبترین افراد نزد او و نور چشم خدیجه است.سعادت از همه سو به آن حضرت روى آورده بود.الطاف و محبتهاى خدیجه روز و شب، صبح و عصر به خانه ابوطالب روان بود.از دیگر مناقب خدیجه علیه السلام، قبول ولایت على علیه السلام و اولادش بود.آن را قبول و اظهار مىداشت.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: خدیجه را از طرف پروردگارش و من سلام برسان و او را به خانهاى از جواهر در بهشت که هیچ رنجى در آن نیست بشارت ده.
حضرت خدیجه پس از بازگشت از دوران محاصره سخت مکیان در شعب ابى طالب، در رمضان سال دهم، در سن 64 سالگى وفات یافت، آن سال را عام الحزن (سال اندوهها) نامیدند.
زینب، (محدث، متوفى سال 20 ـ 21 ه) دختر جحش، ام المؤمنین، مادرش امیمة دختر عبد المطلب، و کنیهاش ام الحکم، زنى مؤمن و مطیع فرمان الهى بود.از مهمترین فضایل این بانوى گرامى آن است که خداوند عقد وى را در آسمانها با رسول الله صلى الله علیه و آله بست.
او زنى صالح، بسیار روزهگیر، بسیار نمازگزار و زیاد صدقه دهنده به بینوایان بود و رسول خدا صلى الله علیه و آله وى را بسیار دوست مىداشت.او در اولین روزهاى دعوت رسول خدا صلى الله علیه و آله اسلام آورد و در پى هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله، او نیز به مدینه هجرت کرد.رسول الله صلى الله علیه و آله نام او را که برة بود به زینب تغییر داد و او را براى زید بن حارثه (1) خواستگارى نمود، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «من به این ازدواج رضایت مىدهم» .
بعد از این صلاحدید پیامبر زندگى مشترک آن دو شروع، ولى پس از مدتى زید تصمیم به طلاق او گرفت و وى را طلاق داد.و چون عده اش سرآمد، پیامبر صلى الله علیه و آله به فرمان الهى براى بر هم زدن حکم جاهلیت که همسر پسر خوانده به پدر محرم است و نمىتواند با او ازدواج نماید و بر اساس حکم آیات قرآن، با زینب ازدواج کرد.رسول خدا صلى الله علیه و آله پس از ازدواج با ام سلمه در اواخر سال پنچم هجرى، با زینب دختر عمهاش ازدواج کرد.
عایشه در رثاى او گفته است: «ذهبت حمیدة فقیدة مفزع الیتامى و الارامل...» ، زن ستوده مرحومهاى که پناه یتیمان و بینوایان بود، درگذشت.من زنى به خوبى او در دین و پاکیزه ومتقىتر از او نسبت به خداى عز و جل و راستگوتر از وى در گفتار ندیدم...
ام المؤمنین زینب، زنى صبور و بسیار دست و دل باز بود، پوست دباغى مىکرد و مىفروخت و پول آن را صدقه مىداد.هنرهاى دیگرى هم داشت که عواید حاصل از آنها را به فقرا مىبخشید .با آنکه درآمد خوبى داشت، هنگام مرگ چیزى به ارث نگذاشت و همه را به بینوایان داده بود .بانو زینب نمونه یک زن مسلمان و مؤمن است که (با هنرهایى که داشت) کار مىکرد و براى خود درآمد داشت و این مال، هرگز سبب فخرفروشى و خودبینى وى نشد.او همه را در راه خدا انفاق کرد و براى خود چیزى اندوخته نساخت و زیورى نخرید.زینب در سال 20، به قولى در سال 21 ه و در 53 سالگى دنیا را وداع گفت.علامه مامقانى مىنویسد: «انى اعتبرها من اعلى الحسان» از لحاظ حسن بودن او را در بالاترین درجه مىدانم. (2)
سوده، (محدث، متوفى قرن 1 ه) دختر زمعة بن قیس، مادرش شموس دختر قیس است.شیخ طوسى در رجالش و ابن عبد البر، ابن منده، ابو نعیم، ابن اثیر و دیگران وى را از اصحاب و راویان رسول الله صلى الله علیه و آله شمردهاند.علامه مامقانى دربارهاش مىگوید: «انى اعتبرها من الحسان و اعتمد على روایتها» : من او را از احسان (3) مىشمارم و بر روایتش اعتماد دارم.سوده پنج حدیث از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که یکى از آنها را صحیحین ذکر نمودهاند.
سوده چون اسلام آورد و با رسول الله صلى الله علیه و آله بیعت کرد، شوهرش سکران بن عمر نیز که پسر عمویش بود مسلمان شد و این دو با هم به حبشه مهاجرت کردند.پس از رحلت خدیجه علیها السلام و فوت سکران و قبل از ازدواج پیامبر صلى الله علیه و آله با عایشه، حضرت با وى ازدواج کرد ولى فرزندى به دنیا نیاورد.از ابن عباس روایت شده که سوده مىترسید رسول خدا صلى الله علیه و آله او را طلاق دهد، از این رو عرض کرد: مرا طلاق ندهید و نوبت مرا براى عایشه قرار دهید، مىخواهم روز قیامت در زمره همسرانتان محشور شوم، و رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین کرد.این آیه شریفه درباره او نازل شد: «و ان امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا...»
سوده داراى اخلاقى ستوده بود، عایشه از وى تعریف کرده و گفته است: کسى نزد من محبوبتر از سوده نبود.
ابن سیرین در روایتى مىگوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله براى حجة الوداع همه همسران خویش را برد، و بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله زنان آن حضرت حج به جاى آوردند، اما سوده به حج نرفت و مىگفت: حج من این است که از خانه بیرون نروم.این خصلت سوده بیانگر نهایت اطاعت و عفت اوست.
حرة، (محدث، متوفى قرن 1 ه) دختر حلیمه سعدیه، خواهر رضاعى رسول الله صلى الله علیه و آله، یکى از بانوان عالم، مؤمن و معتقد به ولایت على بن ابى طالب علیه السلام که با سخن و زبان خویش جهاد کرد و در برابر سلطان جائرى همچون حجاج بن یوسف، کلمه حق را ادا نمود.
وى در حضور حجاج بن یوسف، برابرش ایستاد.حجاج گفت: تو حره دختر حلیمه سعدیه هستى؟
حره جواب داد: از فرد بى ایمانى، فراست و هوشیارى ظاهر شده (که مرا شناخته است) .حجاج گفت: خدا تو را به اینجا آورد، مى گویند که تو قائل به برترى على بر ابوبکر و عمر و عثمان هستى؟
حره گفت: آن که گفته من او را تنها بر اینها برترى مىدهم، دروغ گفته است.
حجاج گفت: مگر از غیر اینها هم او را برتر مىدانى؟
حره گفت: او را بر آدم و نوح و لوط و ابراهیم و داود و سلیمان و عیسى برترى مىدهم.
حجاج گفت: واى بر تو، او را بر صحابه برترى دادى، و هفت پیامبر اولى العزم را هم اضافه کردى؟ اگر بر گفته خود دلیل نیاورى، گردنت را مىزنم.
حره گفت: من او را برتر نمىدانم، بلکه خداوند عز و جل او را در قرآن فضیلت داده است .
او سپس شواهد و آیات قرآنى خود را در این باره بیان کرد و حجاج را به تعجب و تحسین واداشت .
صفیه، دختر عبد المطلب، (محدث، متوفى 20 ه) مادرش هالة دختر وهیب است.او در اوائل دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله اسلام آورد و با رسول الله صلى الله علیه و آله بیعت نمود و به مدینه هجرت کرد.از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده و در جنگهاى احد و خندق و خیبر شرکت داشت.وى زنى صبور و بسیار شجاع بود و در شهادت برادرش حمزه صبر و پایدارى زیاد از خود نشان داد.وى از شاعران بسیار خوب عرب بود و در مصیبت از دست دادن پدرش عبد المطلب و برادرش حمزه و رسول خدا صلى الله علیه و آله اشعار خوبى سروده است.
شیخ صدوق به اسناد خود از فاطمه بنت الحسین از اسماء بنت ابى بکر از صفیه بنت عبد المطلب روایت مىکند که فرمود: «لما سقط الحسین من بطن امه و کنت ولیتها قالالنبى صلى الله علیه و آله یا عمة هلمى الى ابنى.فقلت: یا رسول الله انا لم ننظفه بعد، فقال: یا عمة انت تنظفینه؟ ان الله تبارک و تعالى قد نظفه و طهره» .
همچنین با همین سند از صفیه بنت عبد المطلب آورده است که فرمود: «لما سقط الحسین من بطن امه فدفعته الى النبى صلى الله علیه و آله فوضع النبى صلى الله علیه و آله لسانه فى فیه (فمه) و اقبل الحسین على لسان رسول الله صلى الله علیه و آله یمصه، قالت: فما کنت احسب رسول الله صلى الله علیه و آله یغذوه الا لبنا او عسلا قال: فبال الحسین علیه فقبل النبى (ص) بین عینیه ثم دفعه الى و هو یبکى و یقول: لعن الله قوما هم قاتلوک یا بنى، یقولها ثلاثا.قالت: فقلت: فداک ابى و امى و من یقتله؟ قال: بقیة (تقتله) الفئة الباغیة من بنى امیة لعنهم الله.»
هنگامى که حسین علیه السلام به دنیا آمد، او را به پیامبر صلى الله علیه و آله دادم، آن حضرت زبانش را در دهان حسین گذاشت و حسین زبان رسول خدا را مىمکید.صفیه گوید: گمان نمى کردم که رسول خدا صلى الله علیه و آله به جز شیر یا عسل چیزى به او بدهد.نوزاد را در آغوش پیامبر بود که لباس او را خیس کرد [ولى] پیامبر صلى الله علیه و آله میان دو چشم حسین را بوسید، سپس او را به من داد ولى بسیار محزون و گریه مىکرد و مىفرمود: پسرم، خدا لعنت کند قومى را که قاتل تو هستند و سه بار تکرار فرمود.صفیه گوید: گفتم : پدر و مادرم فدایت، چه کسانى او را مىکشند؟ فرمود: گروه سرکش از بنى امیه، که خدا لعنتشان کند.
ابن سعد به سند خود نقل مىکند: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله براى جنگ با دشمنان از مدینه خارج شد، همسرانش و زنان را در حصار حسان بن ثابت گذاشت.مردى یهودى (جاسوسى) به طرف حصار آنها آمد.صفیه به حسان گفت: این یهودى را بکش.گویا حسان مىترسید، صفیه عمودى (میله آهنى) گرفت و از حصار پایین آمد، در آهسته آهسته باز شد و به مرد یهودى حمله کرد و او را با عمود به قتل رساند.صفیه در جاهلیت با حارث بن حرب ازدواج کرد و بعد از وى به عقد عوام بن خویلد (برادر خدیجه علیه السلام) در آمد و زبیر و سائب و عبد الکعبه را به دنیا آورد.اعیان الشیعه مىنویسد: صفیه ادیب، عاقل و شاعر فصیح بود.او در 73 سالگى از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد.
فاطمه، دختر اسد بن هاشم، (محدث، متوفى قرن 1 ه) مادرش فاطمه بنت هرم بن رواحه است.وى نخستین زنى است که پس از حضرت خدیجه علیها السلام مسلمان شد و اولین بانویى است که با پاى پیاده هجرت کرد و در مدینه بر رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد.تنها کسى است که دیوار کعبه برایش شکافته شد و در خانه خدا وضع حمل کرد.فاطمه بنت اسد اولین زن هاشمى است که فرزند هاشمى به دنیا آورد.فاطمه بنت اسد داراى فضیلتها وصفات بى شمارى است: او مادر على علیه السلام، بلکه مادر همه ائمه علیه السلام است.در حق پیامبر صلى الله علیه و آله مادرى کرد و آن حضرت را بر فرزندان خود مقدم داشت.آنگاه که خدیجه علیها السلام از دنیا رفت و فاطمه زهرا علیها السلام خردسال بود فاطمه بنت اسد براى زهرا علیها السلام نیز مادرى کرد.
مرحوم کلینى حدیثى به اسناد خویش از مفضل بن عمر نقل مىکند که گفت: از ابا عبد الله علیه السلام شنیدم که فرمود: وقتى رسول خدا صلى الله علیه و آله متولد شد، سفیدى مملکت فارس و کاخهاى شام براى آمنه (مادرش) نمایان شد.فاطمه بنت اسد، خندان نزد ابو طالب رفت و آنچه را آمنه گفت بود به او خبر داد.ابو طالب گفت: تعجب کردى؟ تو نیز وصى و وزیر او را حامله خواهى شد و به دنیا مىآورى.این حدیث علاوه بر فضیلت فاطمه بنت اسد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص)
خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبد العزى بن قصى بن کلاببود که نسب وى با رسول خدا«ص»در قصى بن کلاب متحدمىشود، مادرش: فاطمه دختر زائدة بن اصم از بنى معیص ابن عامر بن بؤى بود. عموما نوشتهاند که وى قبل از ازدواجبا رسول خدا«ص»دو شوهر کرده بود:
اول-ابى هاله هند بن زراره تمیمى-که خدیجه از او پسرىپیدا کرد و نامش را همانند نام خودش«هند»گذارد،و از این«هند»روایاتى نیز در کتابهاى حدیثى نقل شده،مانند روایاتمعروفى که درباره اوصاف رسول خدا«ص»و شمائل آنحضرتاز وى نقل شده و اهل حدیث آنها را در کتابهاى خود نقل کردهاندنظیر روایت صدوق«ره»در عیون الاخبار و معانى الاخبار و روایتمکارم الاخلاق،و غیره و حضرت مجتبى«ع»به این عنوان از وىحدیث نقل فرموده و مىفرماید: «حدثنى خالى»... (1) و گویند او مردى فصیح و سخنور بوده و بعثترسول خدا«ص»و اسلام را درک کرده و جزء مهاجران در جنگبدر و احد نیز شرکت داشته،و او کسى است که مىگفت:
«انا اکرم الناس ابا و اما و اخا و اختا،ابى رسول الله صلى اللهعلیه و آله و اخى القاسم،و اختى فاطمه،و امى خدیجه...» (2) و گویند:وى در جنگ جمل در رکاب امیر مؤمنان بشهادترسید.
و نیز گویند:او فرزندى نیز داشته که نام او نیز هند بودهو گفتهاند او نیز در لشکریان مصعب بن زبیر بود و در جنگ اوبا مختار به قتل رسید...که او را هند بن هند مىگفتهاند،ولىبر طبق نقل قتاده نام خود ابى هاله«هند»بوده و هند بن هند همانفرزند خدیجه بوده نه فرزند فرزند او. (3)
و برخى گفتهاند:خدیجه از ابى هاله پسر دیگرى هم داشتهبنام هاله که بهمین جهت او را ابى هاله گفتهاند،ولى برخىدیگر هاله را فرزند خواهر خدیجه دانسته و چنین فرزندى براىخدیجه ذکر نکردهاند.
دوم-شوهر دوم خدیجه عتیق بن عائد مخزومى است که پس از مرگ ابو هاله بهمسرى وى درآمد و در برخى از تواریخ دخترىبنام«هند»نیز از عتیق بن عائد براى خدیجه ذکر کردهاند،و گفتهاند:وى مادر محمد بن صیفى مخزومى است که ازرسول خدا«ص»حدیث نقل کرده و به فرزندان او«بنى طاهره»مىگفتند. (4)
خدیجه پس از اینکه شوهر دوم خود را نیز از دست داد بخاطرثروت بسیار (5) و کمالات دیگرى که داشتخواستگاران زیادىپیدا کرد چنانچه در برخى از روایات آمده که عقبة بن ابى معیطو صلتبن ابى اهاب و ابو جهل و ابو سفیان از او خواستگارى کردهو او همه را رد کرد (6) ولى از آنجا که خداى تعالى افتخار همسرىرسول خدا«ص»و خدمات بعدى او را به اسلام و رهبر گرانقدر آن براى وى مقدر کرده بود بهمسرى آنحضرت درآمد.
پىنوشتها:
1-بحار الانوار ج 16 ص 148-155.و سیره ابن هشام(پاورقى)جلد 1 ص 118
2-بحار الانوار ج 16 ص 148-155.و سیره ابن هشام(پاورقى)جلد 1صفحه 187.
3-بحار الانوار ج 16 ص 10.
4-این را هم بد نیستبدانید که در این ترتیب دو شوهر که ذکر شد نیز اختلاف استو آنچه نقل شد طبق گفته مشهور است،ولى برخى گفتهاند نخستبه ازدواج عتیقبن عائد مخزومى درآمد و پس از او همسر ابى هاله هند بن زراره گردید، چنانچهدر کتاب فقه السیره(ص 69)و کشف الغمه اربلى(بحار الانوار ج 16 ص 10)نقلشده است.
5چنانچه از روایات و تواریخ بدست مىآید خدیجه این ثروت بسیار را از ارث پدرو دو شوهر و تجارتهاى بسیارى که براى او مىکردند بدست آورده بود،و در مقدار آنرقمهاى مبالغهآمیزى در تواریخ دیده مىشود که سند متقن و صحیحى براى آن رقمهادر دست نیست مانند هشتاد هزار شتر و امثال آن...و الله اعلم.
6-بحار الانوار ج 16 ص 22.
درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه 13
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تعریف رابطه از دید یک زبان شناسی ایرانی :
ارتباط شاخه علمی تازه ای است که از تلفیق ریاضیات فیزیک ، روانشناسی ، زیست شناسی ، و زبان شناسی ، به وجود آمده است .
در فرهنگ لغت و بستر :
عمل ارتباط بر قرار کردن تعریف و از معادلهایی نظیر : رساندن ، بخشیدن انتقال دادن، آگاه ساختن ، مکالمه و مراوده داشتن استفاده شده است که می توان از طریق کلمات، حروف ، پیامها ، کنفرانسها ، مکانبه ها و دیگرراهها انجام گیرد .
در فرهنگ لغت معین :
ارتباط یک بار بصورت مصدر متعدی و بار دیگر اسم مصدر معنی کرده است .
مصدر متعدی شامل ربط دادن ، بستن ، بربستن چیزی با چیز دیگر
اسهم مصدر : بستگی ، پیوند ، پیوستگی ، رابطه
تعریف ارتباط از دید زندان :
داشتن رابطه سالم یا نا سالم بین دو یا چند نفر با هم به منظور رسیدن به هدف یا اهداف خاص
موضوع : نحوه ارتباط زندانی با زندانیان
مقدمه :
نظم و قانونمندی و سر نوشت حقایقی است که هر عقل و طنیت سلیم و سالمی پی به اهمیت آنها برده و کاملاٌ می شناسد و طبیعی است که قابل ادراک می باشد در طی اعصار و قرون متمادی از پیدایش موجودی بنام بشر بنا به نیازهایی که به یکدیگر دارند باعث پیدایش یکسری آداب و فرهنگهای متشابه گاه متفاوت با دیگر مناطق گردیده که تحت تاثیر آنها این انسان در قالب آنها به حیات خویش ادامه بدهد .
خود سری و خود محوری و نا هماهنگی در روابط اجتماعی و در مقابله با قوانین حاکم همواره و همه جا مایه انحراف و انحطاط فرهنگی ، اجتماعی و اخلاقی است و اینگونه است که قانونمندی انسانها شرط لازم تعالی و تکامل و موفقیت آنها است .
این انسان همیشه با سوالاتی در مقابله است اینکه هدف از خلقت آن چیست و در این جهان با خود و با دیگران چگونه باید باشیم و اینکه چه چیز مطلوب و چه چیز نا مطلوب است و دهها و صدها سوال دیگرمطابق با حقایق موجود در کشور درصدی از مردم چندین روز یا ماه یا سال از عمر خود را در زندان بسر می برند . و این پدیده شرایط خانوادگی و روحی و روانی خاصی برای آنها ایجاد می کند بنابراین توجه جدی به این درصد از جامعه که به دلایل مختلف در زندان بسر می برند کاملاٌ محسوس است که چرا که فرد زندانی خود از بطن جامعه بر خواسته است و شاید ما ( منظور کلیه مسئولین است ) اگر زمینه راه همواره می گردیم پا به این چهار دیواری نمی گذاشتند ، و هم اینکه پا به زندان می گذارند وارد جامعه جدید شده است .
و در راستای اهداف اصلاحی مجازات در حالیکه زندان بعنوان یکی از آخرین گزینه ها برای تنبیه مجرمین و معترفین به حقوق دیگران برگزیده می شود و به همین لحاظ جمعیت کیفری زندانها رو به افزایش گذاشته است در این جا وظیفه ما این است که راهکارهایی را بوجود آوردیم تا فرد مجرم، تنبیه و اصلاح شده برای ورود به جامعه بیرون آمادگی حضوری سالم در کنار خانواده و یک زندگی پاک و شرافتمندانه در جامعه را بیاید .
هرگونه رفتار زندانی با زندانیان اگر خارج از هنجارهای سالم جامعه باشد به بیراهر می رود در حالیکه ما در یک حدیث نبوی داریم تاثیر دوست را آن این است :
اوحش الوحشه قرین السوء
عامل بدترین – بدیها – همدم بد است
انواع ارتباط بین زندانیان :
ارتباط اجتماعی – سالم – ناسالم
ارتباط سالم : لازم به توضیح است که اول خوابگاه را شناسایی کنیم بعد به روابط درون خوابگاهها بپردازیم هر خوابگاه که معمولاٍ بر اساس جرم چیده می شود شامل چندین اتاق است و هر اتاق شامل چندین حجره ( کفی ) و در هر حجره چندین زندانی زندگی می کنند.
در اتاقهای که توضیح داده شده افراد گوناگون با قومیت های گوناگون و گاه با مذاهب گوناگون در چار چوب مقرارت و قوانینی که تعدادی از آنها توسط مدیریت زندان و تعدادی توسط خود مدد جویان وضع می گردد ملزم به رعایت آن می باشند و چون هر خوابگاه از تعدادی از این اتاقها تشکل شده است برای برقراری نظم و انظباط بین کلیه اتاقها افرادی توسط دایره زندان که معمولاٌ از لحاظ سنی ، سواد و فهم و شعوردر سطح بالاتری می باشد انتخاب شده و تبدیل به پلی بین زندانیان و دایره می شود که اصطلاحات مسئول بند ( (وکل بند)) معاون آن ، رابطه بهداری ، مسئول تلفن ، مسئول فروشگاه بند روی آنها گذاشته شده است و هر کدام وظایف خاص خود را دارند .
مسئول بند و معاون آن وظایفی از جمله انتقال کمبودهای بند مانند تاسیساتی و بهداشتی وهمچنین انتقال مشکلات مدد جویان به مسئولین زندان را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 139 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل اول:
آشنایی با معدن
مقدمه
کاربرد مواد معدنی در صنایع بویژه بعد از جنگ جهانی دوم رشد سریع پیدا کرده است.امروزه تعداد زیادی از انواع گوناگون سنگ و کانی و ترکیبت آنها در صنایع به کار برده می شودکه بین آنها ذغال سنگ جایگاه مخصوص به خود را دارد،که در حال حاضر حیات بسیاری از صنایع در گرو این ماده معدنی است.
در کشور ما که اقتصادی وابسته به نفت داشته و دارد،بیشتر نگاهها معطوف به صنعت نفت بوده است و صنایع دیگر معدنی رشد چندانی ننموده ویا به طور ناقص از این صنایع بهره برداری گردیده است.
در حال حاضر به دلایل زیادی نمی توان به صنایع غیر نفتی فقط به عنوان منابع اشتغال زا نگریست و جایگاه این صنایع اکنون پررنگ تر به نظر می رسند، پس باید با نگرشی درست و مدیریتی استوار این منابع را جایگزین نفت نمود.
ذغال سنگ نیز به عنوان یکی از منابع مهم معدنی غیر نفتی نیز جایگاه خود را باید پیدا کند.
معادن ذغال سنگ طبس که در کویر مرکزی ایران قرار گرفته اند با دارا بودن ذخیره بیکران خود و همچنین نزدیکی به بازار مصرف یکی از با ارزش ترین معادن ایران است که می تواند نقش مهمی در صنایع غیر نفتی کشور را ایفا کند.
تلاش برای اکتشاف و بهره برداری این معادن همچنان ادامه دارد.
در این پروژه سعی شده است با تحلیل چند منطقه در حال پیشروی از لحاظ خواص ژئو مکانیکی سنگ(RMR) و ارتباط دادن زمان مخصوص برای حفاری هر منطقه به این خواص (RMR) ارتباطی بین سرعت حفاری و خواص ژئومکانیکی سنگ بدست آوریم.
و سپس از روی رابطه بدست آمده نتیجه گیریمان را انجام دهیم.
موقعیت جغرافیایی و آب و هوا
ناحیهپروده با وسعتی در حدود 1200 کیلومتر مربع در 75 کیلومتری جنوب شهرستان طبس در محدوده عرض جغرافیایی َ50 ْ 32 تا َ 05 ْ 33و طول جغرافیایی َ 45 ْ 56 تا َ15 ْ57 قرار گرفته است . شکل های 1-1 و 1-2 موقعیت جغرافیایی پروده را نشان می دهد .
ارتفاع متوسط ناحیةزغالدار پروژه از سطح دریا 850 متر می باشد که مرتفع ترین نقطة آن در غرب 1047+ متر و پست ترین آن در شرق730+ متر قرار گرفته است . ناحیة پروده جزء مناطق کویری با آب و هوای خشک و قارهای محسوب می شود که نوسانات درجه حرارت شبانه روزی و ماهیانة آن زیاد است .
حداکثر درجه حرارت شهر طبس در تابستان به 45+ درجه ودر زمستان حداقل درجه حرارت به 5- درجه می رسد . اغلب ماههای سال خشک و یا کم باران بوده و معمولاًدر فصل زمستان و اوایل بهار باران نسبتاً کم می بارد . درمنطقه مورد مطالعة رودخانه های دارای جریان دائمی نداریم و رودخانههای متعدد فصلی که معمولاً جریان آب در آنها به هنگام بارندگی بصورت سیلاب می باشد. ناحیة زغالدار پروده عاری از پوشش گیاهی بوده و تنها بوته های خار بصورت پراکنده به چشم می خورد .