انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

مقاله نیاز بشر به دین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

اگر دین بخواهد در این دنیا بماند یا باید در نهاد بشر جای داشته باشد در ژرفای فطرت جا داشته باشد یعنی خود در درون بشر به صورت یک خواسته‌ای باشد که البته در آن صورت تا بشر در دنیاست باقی خواهد بود و یا لااقل اگر خودش خواسته طبیعی بشر نیست، باید وسیله باشد باید تامین کننده خواسته یا خواسته‌های دیگر بشر باشد. اما این هم به تنهایی کافی نیست باید آن چنان وسیله تامین کننده‌ای باشد که چیز دیگری غیر از دین و مذهب قادر نیست آن احتیاجات را تامین کند والا اگر چیزی در این دنیا پیدا شد که توانست مثل دین یا بهتر از دین آن حاجت و آن خواسته را که دین تامین می کرده است تامین کند، آن وقت دین از میان می‌رود خصوصا اگر بهتر از دین هم تامین کند ... . یک مثال محسوس عرض می کنم، خیلی ساده ... چگونه است که وقتی چراغ برق آمد چراغ موشی را باید از سرویس خارج کنیم؟ بشر چراغ موشی را برای چه کار می‌خواست؟ آن را برای حاجتی می‌خواست؟ چراغ برق آمد نورش از آن بهتر بود و هم دود نمی‌کرد پس دیگر چراغ اولی (موشی) را میاندازند دور ، باید برود، چون خواسته‌ای را که تامین می‌کرد، برق خیلی بهتر از آن تامین می‌کند. اما اگر چیزی باشد که در اجتماع بشر آن چنان مقام و موقعیتی داشته باشد که هیچ چیز دیگر قادر نباشد جای آن را بگیرد آن خواسته‌ای را که او تامین می‌کند، هنری که او دارد، هیچ چیز دیگر نتواند کار او را انجام دهد، نتواند هنر او را داشته باشد، ناچار باقی می‌ماند. پس اگر دین بخواهد باقی بماند یا باید خودش جزو خواسته‌های بشر باشد یا باید تامین کننده خواسته‌های بشری باشد آن هم بدین شکل که تامین کننده منحصر به فرد باشد. اتفاقا دین هر دو خاصیت را دارد یعنی هم جز نهاد بشر است و هم جز خواسته‌های فطری و عاطفی بشر است و هم از لحاظ تامین حوائج و خواسته‌های بشری مقامی را دارد، که جانشین ندارد و اگر تحلیل کنیم معلوم می‌شود اصلا امکان ندارد چیز دیگری جایش را بگیرد

رعایت احکام دینی منافاتی با آزادی انسان ندارد

                        دین اسلام انسان را به آزادی دعوت می کند به همین دلیل رعایت اصول و احکام دین با آزادی انسانها منافاتی ندارد، این دین است که اصول و ارزشهای اخلاقی را تبیین کرده، پیروان خود را به رعایت و تقویت ارزشهای اخلاقی دعوت می کند، این اعتقاد به باورها و ارزشهای بنیادین گوهر هر دین را تشکیل داده و به انسان برای دستیابی به حقیقت کمک می کند.     دکتر سید حسن اسلامی پژوهشگر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب در گفتگو با "مهر" دین را دعوت به آزادی معرفی کرد و گفت: وقتی پیامبر اسلام(ص)، انسانها را به اسلام فرا می خواند به آنها می گوید از پیوندهای

گذشته خود ببرید و خود انتخاب کرده و مسئولیت این گزینش را برعهده بگیرید، مخالفان در پاسخ می گویند ما راهی را ادامه می دهیم که پدرانمان دنبال کردند که بی تردید این تقلید است نه آزادی.        وی با اشاره به اینکه رعایت اصول و احکام دین با آزادی انسانها منافاتی ندارد، افزود: ما در انتخاب دین مختار هستیم اما زمانی که آن را پذیرفتیم باید چارچوب آن را نیز در نظر بگیریم و این مانع از اختیار انسان نیست بلکه عین آزادی است.        پژوهشگر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب با اشاره به تعاریف مختلف و متفاوت از دین گفت: در همه ادیان اعتقاد به ماوراء و وجود موجودی فراتر از انسان که رابطه ای میان او و انسان از طریق ارسال کتاب و فرستادن پیامبران وجود دارد دیده می شود .        اسلامی افزود: این دین است که اصول و ارزشهای اخلاقی را تبیین کرده، پیروان خود را به رعایت و تقویت ارزشهای اخلاقی دعوت می کند، این اعتقاد به باورها و ارزشهای بنیادین گوهر هر دین را تشکیل می دهد که به انسان برای دستیابی به حقیقت کمک می کند.        وی در مورد ضرورت وجود دین در جامعه معاصر گفت: دو دیدگاه در مورد دین وجود دارد، اگر دین را مجموعه ای از اعمال ظاهری بدانیم ممکن است با رشد علم و تکنولوژی نیاز به آن کمرنگ شود اما اگر دین را متعلق به یک موجود فراطبیعی بدانیم که موجب رشد ارزشهای اخلاقی می شود همواره به آن نیاز داریم .        وی افزود: نیاز به دین حتی با از بین رفتن دین به طور رسمی نابود نمی شود، همانگونه که در شوروی سابق نوعی شبه دین پدید آمد و گرچه انجیل کنار رفت اما کتابهای مارکس و لنین جایگزین آن شد چرا که نیازهای فطری انسان باید به طریق درست و با مراجعه به متون اصلی و مقدس دین برآورده شود.        اسلامی نیاز به دین را به حداقلی و حداکثری تقسیم و اظهار داشت: نیاز حداقلی معتقد است که دین تنها نیازهای کلی انسان را پاسخ داده و برخلاف نیاز حداکثری وارد جزئیات نمی شود و اسلام مدعی است که به همه زمینه ها پرداخته اگر چه نگاه پیروان اسلام به آن نیز بسیار مهم است.    معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سال‌های پیش‌دبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا می‌کند و عادت دینی در او پدید می‌آید. باید در سال‌های راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دوره‌ی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر می‌تواند به درجه‌ای برسد که انسان در غیاب اشیا هم درباره‌ی آن‌ها فکر کند، در حالی‌که در سال‌های قبل از دوره‌ی راهنمایی، رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما می‌توانیم در دوره‌ی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشه‌ی دینی صحبت کنیم و به پرسش‌هایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنان را در این مرحله بالا ببریم.از مسؤولیت‌هایی که باید در سال‌های قبل از دوره‌ی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنان بیاموزیم. در سال‌های راهنمایی به بعد، بچه‌ها کم کم از چرایی مسائل سؤال می‌کنند و می‌خواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا به‌حال نماز خوانده است و اکنون هم می‌خواند، اما حالا می‌خواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او می‌خواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشه‌ی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونه‌ها و شواهدی مستدل و روشن در بحث‌تان بهره بگیرید. اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّی‌مان مانند: سخنان پیامبر «صلی الله علیه وسلم»، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستان‌هایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، می‌توانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایت‌ها، ضرب‌المثل‌ها، داستان‌ها ، خاطرات و موضوع‌های تاریخی یاد می‌کنید، بحث‌تان شیرین‌تر می‌شود و جذابیت و گیرایی آن بالا می‌رود.



خرید و دانلود مقاله نیاز بشر به دین


امام حسین 37 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

اگر کسی بخواهد تنها با تتبع درسی سال تاریخ اسلام ، حادثة سال شصت و یکم هجری را تحلیل کند ، ممکن است به چنین نتیجه أی برسد :

از نیمة دوم خلافت عثمان تا پایان دوران حکومت معاویه بتدریج ، اصول و یا بعضی از اصول رژیم حکومت اسلامی دگرگون شد و به اصطلاح مسلمانان بدعتها در دین پدید گشت. در حکومت معاویه این دگرگونی به نقطة اوج رسید ، از آن جمله عدالت که رکن اصلی این دین است ، تقریباً منسوخ گردید. قتلها ، تبعیدها ، مصادرة اموال بدون مجوز شرعی یا به استناد مجوزهای قابل انتقاد ، شکنجه و آزار به خاطر گرویدن به مذهبی خاص ، یا داشتن طرز فکری مخصوص ، رواج یافت . ظهور این بدعتها سبب پدید آمدن و رشد سریع مردم ناراضی شد و جامعة عربستان آن روز را مهیای شورش ساخت. اما در سراسر زندگانی معاویه مانعی بزرگ مجال نمی داد ناخشنودان ، با وی یا با عاملان وی درافتند. این مانع ، قدرت مرکزی شام در سایة زیرکی و کاردانی زمامدار از یک سو و هوشیاری و شدت عمل حاکمان و ماموران آشکار را درهم می ریخت و هر توطئه را در کوتاهترین مدت سرکوبی می کرد. مرگ معاویه و زمامداری یزید درچه أی به روی مردم ناراضی گشود. آنان فرصتی یافتند تا گرد هم آیند و یزید را که گذشته از نداشتن شرایط اخلاقی لازم برای عهده داری خلافت ، بر خلاف رژیم معمول اسلامی عهده دار حکومت شده بود براندازند و خلافت رژیم معمول اسلامی عهده دار حکومت شده بود براندازند و خلافت را به مسیر نخستین خود ، انتخاب پیشوا از راه اجماع امت ـ مراجعه به آرا’ عمومی ـ برگردانند و چندان که بتوانند بدعتها را نسخ کنند.

بظاهر هدف مخالفان و ناخشنودان این بود. اما از سوی دیگر حکومت تازة دمشق که برپایة قدرت موروثی و بر خلاف سیرت مسلمانی بنا گردید ، می خواست تا هرچه زودتر اساس سلطنت نوبنیاد را محکم کند. طبیعی است که در چنین موقعیت ، نخستین اقدام او مطیع ساختن ایالتهای اسلامی ، حجاز و عراق ، تابع دمشق و بیعت گرفتن از نامزدهای احتمالی خلافت در این ایالتها و تسلیم کردن آنان بود.

حجاز از اهمیت معنوی خاص برخوردار بود و مردم آن در دیدة مسلمانان ارجی مخصوص داشتند. اسلام در شهر مکه آشکار شد. قبلة مسلمانان و زیارتگاه هر سالة ایشان در این شهر قرار داشت. مدینه مقر پیغمبر و خلفای او بود. سی و پنج سال کارهای حوزة اسلامی در این شهر حل و فصل می شود. قبر پیغمبر و مسجد او که مسلمانان بدان ارج فراوان می نهادند در این شهر بود. مسلم است که سیاست پیشگان دمشق موقعیت این شهرها را بخوی می دانستند ، اما اطمینان داشتند از جانب مکه خطری متوجه آنان نیست. زیرا گروهی بزرگ از خویشاوندان حکومت جدید (بنی امیه) در آن شهر بسر می بردند. این قبیله با دیگر قبیله ها پیوند خویشاوندی و یا زناشویی داشت و رعایت سنتهای قبیله أی مانع می شد بیگانه را بر خویش ترجیح دهند.

از سوی مردم مدینه نیز چندان نگران نبودند ، زیرا از سالها پیش مهاجرانی از تیرة ابوسفیان و نیای او و دوستداران آنان بدین شهر آمده بودند. آنان هیچگاه طرف بنی امیه را بخاطر بنی هاشم یا دیگر تیره ها رها نمی کردند. کارشکنی امویان پس از قتل عمر در راه خلافت علی (ع) به هنگام تشکیل شورای شش نفری و انتخاب عثمان نمونه أی از قدرت این دسته در این شهر است.

تنها ایالتی که حکومت تازه از آن نگرانی داشت عراق و از تنها نامزد خلافت که می ترسید حسین بن علی (ع) بود. در عراق از سالها پیش کفة تیرة اموی وزنی نداشت ، بلکه چنانکه در فصلهای آینده خواهیم دید توازن مضری و یمانی که بیشتر درگیری های عرب پیش از اسلام و پس از اسلام معلول این عدم توازن است بهم خورده بود ، بدین جهت عراق دیده به بنی هاشم دوخته و از بنی امیه ناخشنود بود.

آشوب سالهای آخر خلافت عثمان که به کشته شدن او منتهی گشت ، رویاروی ایستادن دو شهر بصره و کوفه در خلافت علی (ع) ، جنگی که معاویه پدر یزید را تا آستانة سقوط راند ، جدا شدن تیرة بزرگی از مسلمانان پارسا از امت اسلام و درگیری و کشتار آنان ، همه در این منطقه پی ریزی گردید. یزید سخن پدر را بخاطر داشت که « اگر عراقیان هر روز از تو بخواهند حاکمی را عزل و حاکمی را نصب کنی بپذیر ، زیرا عوض کردن حاکم آسان تر است تا رویاروی ایستادن با صدهزار شمشیر. »

هنگامی که یزید به پادشاهی نشست سه تن از فرزندان صحابه در مدینه بسر می بردند. این سه تن در دیدة مردم بزرگ بودند و جامعة اسلامی به آنان ارج می نهاد : حسین ابن علی ، عبدالله پسر زبیر و عبدالله پسر عمر ، مسلم بود کهپسر زبیر و سر عمر آن شایستگی را که حسین می داشت نداشتند. پدر حسین سابق در اسلام ، داماد پیغمبر و شوهر دختر او ، سالها در عراق خلافت کرده بود. رفتار حسین با مردمان در عهد معاویه ، بزرگواری و بزرگ منشی وی ، آزادگی و آزاد مردی او ، عراقیان را شیفته اش ساخته بود. اگر عراقیان او را به سوی خود می خواندند ، و اگر او بپا می خواست ، دمشق با فاجعه أی بزرگ روبرو می شد. یزید و پیرامونیان او بخوبی می دانستند باید به هر صورت که ممکن است حسین را زیر فرمان آوردند و یا کار او را بسازند ، تا بار دیگر عراقی سر جایش بنشیند ، و جنگی نظیر آنچه در صحرای صفین روی داد ، تجدید نگردد.

آن نامة تند که یزید در نخستین روزهای خلافت برای حاکم مدینه نوشت نتیجة همین احساس خطر بود. اگر یزید بی آنکه آشوبی بر خیزد و پیش از آنکه حسین متوجه عراق شود و پیش از آنکه عراقیان بتوانند با او ارتباطی برقرار کنند موفق می شود ، کار پسر زبیر و فرزند عمر و دیگر دوختگان به خلافت نیز پایان می یافت. برای همین است که یزید بیشتر فشار خود را بر حسین وارد آورد. اما پیش بینی دمشق چنانکه انتظار آن را داتند تحقق نیافت. حسین نه در مدینه بیعت کرد و نه در آنجا یا در مکه کشته شد . از مدینه به مکه و از مکه به عراق رفت تا کاری را که پدر و سپس برادرش آغاز کردند و ناتمام ماند پایان دهد.

هنگامی که دمشق از راه توطئه چینی شکست خورد و وسعت دامنة خطر افزایش یافت تصمیم گرفت از نیروی نظامی استفاده کند. فرماندهی لایق و سخت دل به عراق فرستاد. او نخست نمایندة حسین ، مسلم ابن عقیل ، را که در کوفه بسر می برد با تنی چند از هواداران او کشت و زهر چشمی از مردم گرفت. سپس کار حسین و یاران او را پایان داد. این است خلاصة آنچه دربارة علت این حادثه نوشته اند. این تجزیه و تحلیل در نخستین نظر بسیار طبیعی و منطقی می نماید و شاید گروهی از پژوهندگان را خرسند سازد ، اما در اینجا باز پرسشی پیش می آید که پاسخش در آنچه نوشته شد نیست.

چگونه امت پیغمبر فرزند پیغمبر را کشتند ؟

حادثه شهادت امام حسین (ع) نه تنها فجیع بود و نه تنها مظهر یک فداکاری عظیم و بی نظیر



خرید و دانلود  امام حسین 37 ص


تحقیق درباره نیاز بشر به دین (فایل word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

اگر دین بخواهد در این دنیا بماند یا باید در نهاد بشر جای داشته باشد در ژرفای فطرت جا داشته باشد یعنی خود در درون بشر به صورت یک خواسته‌ای باشد که البته در آن صورت تا بشر در دنیاست باقی خواهد بود و یا لااقل اگر خودش خواسته طبیعی بشر نیست، باید وسیله باشد باید تامین کننده خواسته یا خواسته‌های دیگر بشر باشد. اما این هم به تنهایی کافی نیست باید آن چنان وسیله تامین کننده‌ای باشد که چیز دیگری غیر از دین و مذهب قادر نیست آن احتیاجات را تامین کند والا اگر چیزی در این دنیا پیدا شد که توانست مثل دین یا بهتر از دین آن حاجت و آن خواسته را که دین تامین می کرده است تامین کند، آن وقت دین از میان می‌رود خصوصا اگر بهتر از دین هم تامین کند ... . یک مثال محسوس عرض می کنم، خیلی ساده ... چگونه است که وقتی چراغ برق آمد چراغ موشی را باید از سرویس خارج کنیم؟ بشر چراغ موشی را برای چه کار می‌خواست؟ آن را برای حاجتی می‌خواست؟ چراغ برق آمد نورش از آن بهتر بود و هم دود نمی‌کرد پس دیگر چراغ اولی (موشی) را میاندازند دور ، باید برود، چون خواسته‌ای را که تامین می‌کرد، برق خیلی بهتر از آن تامین می‌کند. اما اگر چیزی باشد که در اجتماع بشر آن چنان مقام و موقعیتی داشته باشد که هیچ چیز دیگر قادر نباشد جای آن را بگیرد آن خواسته‌ای را که او تامین می‌کند، هنری که او دارد، هیچ چیز دیگر نتواند کار او را انجام دهد، نتواند هنر او را داشته باشد، ناچار باقی می‌ماند. پس اگر دین بخواهد باقی بماند یا باید خودش جزو خواسته‌های بشر باشد یا باید تامین کننده خواسته‌های بشری باشد آن هم بدین شکل که تامین کننده منحصر به فرد باشد. اتفاقا دین هر دو خاصیت را دارد یعنی هم جز نهاد بشر است و هم جز خواسته‌های فطری و عاطفی بشر است و هم از لحاظ تامین حوائج و خواسته‌های بشری مقامی را دارد، که جانشین ندارد و اگر تحلیل کنیم معلوم می‌شود اصلا امکان ندارد چیز دیگری جایش را بگیرد

رعایت احکام دینی منافاتی با آزادی انسان ندارد

                        دین اسلام انسان را به آزادی دعوت می کند به همین دلیل رعایت اصول و احکام دین با آزادی انسانها منافاتی ندارد، این دین است که اصول و ارزشهای اخلاقی را تبیین کرده، پیروان خود را به رعایت و تقویت ارزشهای اخلاقی دعوت می کند، این اعتقاد به باورها و ارزشهای بنیادین گوهر هر دین را تشکیل داده و به انسان برای دستیابی به حقیقت کمک می کند.     دکتر سید حسن اسلامی پژوهشگر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب در گفتگو با "مهر" دین را دعوت به آزادی معرفی کرد و گفت: وقتی پیامبر اسلام(ص)، انسانها را به اسلام فرا می خواند به آنها می گوید از پیوندهای

گذشته خود ببرید و خود انتخاب کرده و مسئولیت این گزینش را برعهده بگیرید، مخالفان در پاسخ می گویند ما راهی را ادامه می دهیم که پدرانمان دنبال کردند که بی تردید این تقلید است نه آزادی.        وی با اشاره به اینکه رعایت اصول و احکام دین با آزادی انسانها منافاتی ندارد، افزود: ما در انتخاب دین مختار هستیم اما زمانی که آن را پذیرفتیم باید چارچوب آن را نیز در نظر بگیریم و این مانع از اختیار انسان نیست بلکه عین آزادی است.        پژوهشگر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب با اشاره به تعاریف مختلف و متفاوت از دین گفت: در همه ادیان اعتقاد به ماوراء و وجود موجودی فراتر از انسان که رابطه ای میان او و انسان از طریق ارسال کتاب و فرستادن پیامبران وجود دارد دیده می شود .        اسلامی افزود: این دین است که اصول و ارزشهای اخلاقی را تبیین کرده، پیروان خود را به رعایت و تقویت ارزشهای اخلاقی دعوت می کند، این اعتقاد به باورها و ارزشهای بنیادین گوهر هر دین را تشکیل می دهد که به انسان برای دستیابی به حقیقت کمک می کند.        وی در مورد ضرورت وجود دین در جامعه معاصر گفت: دو دیدگاه در مورد دین وجود دارد، اگر دین را مجموعه ای از اعمال ظاهری بدانیم ممکن است با رشد علم و تکنولوژی نیاز به آن کمرنگ شود اما اگر دین را متعلق به یک موجود فراطبیعی بدانیم که موجب رشد ارزشهای اخلاقی می شود همواره به آن نیاز داریم .        وی افزود: نیاز به دین حتی با از بین رفتن دین به طور رسمی نابود نمی شود، همانگونه که در شوروی سابق نوعی شبه دین پدید آمد و گرچه انجیل کنار رفت اما کتابهای مارکس و لنین جایگزین آن شد چرا که نیازهای فطری انسان باید به طریق درست و با مراجعه به متون اصلی و مقدس دین برآورده شود.        اسلامی نیاز به دین را به حداقلی و حداکثری تقسیم و اظهار داشت: نیاز حداقلی معتقد است که دین تنها نیازهای کلی انسان را پاسخ داده و برخلاف نیاز حداکثری وارد جزئیات نمی شود و اسلام مدعی است که به همه زمینه ها پرداخته اگر چه نگاه پیروان اسلام به آن نیز بسیار مهم است.    معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سال‌های پیش‌دبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا می‌کند و عادت دینی در او پدید می‌آید. باید در سال‌های راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دوره‌ی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر می‌تواند به درجه‌ای برسد که انسان در غیاب اشیا هم درباره‌ی آن‌ها فکر کند، در حالی‌که در سال‌های قبل از دوره‌ی راهنمایی، رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما می‌توانیم در دوره‌ی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشه‌ی دینی صحبت کنیم و به پرسش‌هایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنان را در این مرحله بالا ببریم.از مسؤولیت‌هایی که باید در سال‌های قبل از دوره‌ی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنان بیاموزیم. در سال‌های راهنمایی به بعد، بچه‌ها کم کم از چرایی مسائل سؤال می‌کنند و می‌خواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا به‌حال نماز خوانده است و اکنون هم می‌خواند، اما حالا می‌خواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او می‌خواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشه‌ی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونه‌ها و شواهدی مستدل و روشن در بحث‌تان بهره بگیرید. اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّی‌مان مانند: سخنان پیامبر «صلی الله علیه وسلم»، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستان‌هایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، می‌توانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایت‌ها، ضرب‌المثل‌ها، داستان‌ها ، خاطرات و موضوع‌های تاریخی یاد می‌کنید، بحث‌تان شیرین‌تر می‌شود و جذابیت و گیرایی آن بالا می‌رود.



خرید و دانلود تحقیق درباره نیاز بشر به دین (فایل word)