لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
«معماری ایران درطی تاریخ طولانی خود
دارای ویژگی اصالت طرح و سادگی
توأم با آرایش پرمایه بوده است»
هنر دوران ساسانی
شیوه هنر اشکانی با همان ویژگی بارز از روبرو و سهرخ سازی به دوره ساسانی منتقل شد و هنرمندان ساسانی بهآن شکل و خصوصیت مطبوع و دلپذیر دادند که جهانگیر شد. گریشمن: « هنر ساسانی معرف یک تجدد و احیای ناگهانی خود معجونی از هنر ایرانی استکه متجاوز از هزار سال برآن گذشته است.
هنر ساسانی آخرین جلوه هنر شرقی قدیم و قدمت آن به چهار هزار سال میرسد. ساسانیان در هنر سنتگرا بوده، معماری و اصولا هنر ایران در زمان ساسانیان نسبت به گذشته تغییر کرده و در بنا از مصالح کم دوام ساخته شده، استفاده میشده. به همین دلیل اکثر ابنیه ساسانی بمرور زمان از بین رفته و آثار باقیمانده از طاق کسری ( ایوان مدائن) بناهای فیروزآباد، ساختمانهای مهم شهر شاپور نزدیک کازرون، قصرشیرین، نقش برجستههای نقش رستم و طاق بستان. بهطور مثال همین طاق بستان کنگرههایش شبیه کنگرههای تختجمشید است یا قصر ماشیتا در بحرالمیت که اقتباس از زمان هخامنشی در شوش است. آثار هنر ایرانیان عهد ساسانی در دو حاشیه نمایان است. یکی برروی صخرهها و دیگر قلمزنی برروی بشقابها که در موزههای جهان بیشتر در لنینگراد پراکندهاند. دیگر هنرها عبارتند از مجسمههای گرد. کندهکاریها، کچکاریها، پارچهها، نقاشی و دیگر آثار کوچک. وارث این هنر دوره اسلامی است که با دستهای توانای هنرمندان ایرانی جهانگیر شد.
ازدوره اشکانیان در معماری رسمی ایران ساختن گنبد متداول گشت. از همان روزگار گنبدها روی چهارطاق گوشه بنا میشد و تفاوت آن با گنبدهای رومی این بود که گنبدهای رومی روی گوشواره بنا میگشت.
معماری دوره ساسانیان
معماری این دوره سرشت اصیلتری دارد. قصر شیرین که خسروپرویز بنا کرد، کموبیش به پیروی از ساختمانهای هخامنشیان ساخته شده است. طاق کسری (ایوان مداین) در نزدیک دجله درشهر تیسفون از آثار شناخته شده این دوره است. این بنا از آجرهای نظامی سفید و بزرگ ساخته شده است. بروی تالار بزرگی که موسوم به ایوان است، هشت تالار کوچک گشوده میشد. طاقها بطور کلی شکلی نیمدایره داشت و طاق بارگاه بشکل هلالی ساخته شده و وسعت شگرف آن دیدة هربینندهای را خیره میسازد. درحالیکه عناصر و خطوط اصلی این بنا از قریحه ایرانی مایه میگیرد، دورنیست که الهامی از معماری رومی درپارهای از قسمتهای آن انعکاس یافته باشد.
واقعه تاریخی ایوان
در واپسین سالهای پادشاهی ساسانیان اوضاع ایران سخت آشفته بود. هرچند روزی یکی از سرداران شورشی می کرد و یا شاهزاده ای دیگر بر تخت می نشست. از دیگر سوی قدرت از اندازه فزون روحانیون بود که در تمامی شئون زندگی مردم داخل شده و زندگی را بر آنان تنگ آورده بودند. این هردو سبب بوجود آمدن نارضایی عمیق از دستگاه حکومتی در میان ایرانیان شده بود که این نارضایی نیز به نوبه ی خود آشفتگی ها در سطوح بالای اداره ی مملکت را افزایش می داد و شورشهای سرداران و شاهزادگان را فزونی می بخشید. ناگفته پیداست که چنین اوضاع آشفته ای در یک امپراتوری بزرگ و ثروتمند تا چه اندازه می تواند برای همسایگان فقیر ولی جنگجوی عرب تحریک کننده و وسوسه انگیز باشد. در طول این سالها بارها و بارها گروههایی از اعراب بادیه نشین که در نزدیکی مرزهای ایران زندگی می کردند به ایران حمله ور شدند ولی ماموران مرزبانی توانستند تهاجم آنان را دفع نمایند. با آغاز خلافت عمر در میان اعراب ، اختلافات و آشفتگی ها در ایران به اوج رسیده بود و همچنین بود وضع طمعکاری اعراب و وسوسه ی حمله ی به ایران در میان سران آنان ؛ تا آنکه سرانجام روزی رسید که عمر به منبر رفت و برای مردم گرسنه ی خود اینچنین خواند :
«ای مردم ! خداوند شما را به زبان رسول خویش گنج خسروان و قیصران وعده داده است. برخیزید و جنگ با فرس را ساز کنید. » با شنیدن اسم فرس همگان خاموش شدند مگر ابو عبید بن مسعود ثقفی که برخاست و بانگ برآورد که من نخستین کس باشم که بر این مهم برآیم ؛ دیگران نیز به او تاسی جستند و مهیای نبرد با ایران شدند. عمر ، ابو عبید را بر آنان امیر گردانید و این لشکر برای جنگ با ایرانیان روانه ی عراق شد. این سپاه دو بار در حدود حیره و کسکر با مرزداران ایران درآویخت و پیروز شد و سپس در آنسوی فرات با گروهی از سپاهیان ایران رو در رو گشت. پیل بانی از ایرانیان در این هنگام ابوعبید را به زیر پای پیل گرفت و به هلاکت رساند. دیگر اعراب نیز از بیم گریختند. چون خبر این شکست به عمر در مدینه رسید هراسان شد و سپاهی تازه به سرکردگی «مثنی» روانه ی جنگ کرد. این سپاه توانست شکت پیشین را جبران کند و به سپاهی از ایران به سرداری « مهران مهروبه » فائق آید و تا دجله پیش رود. در این هنگام از جانب ابله و بصره نیز سپاه اعراب پیشرفت هایی کرده بود و در خوزستان و بصره مرزداران ایران را شکست داده بود. در این زمان مثنی خبر یافت که رستم در مداین به تدارک سپاه مشغول است و عمر را از این خبر آگاه ساخت. عمر خود در رأس سپاهی راهی ایران شد. در بین راه مرتباً اعراب بادیه نشین را به جهاد در راه خدا ( و صد البته تا اندازه ای هم در راه ثروت فزون از شمار ایرانیان ) فرا می خواند و آنان نیز به اشتیاق می آمدند. ولی در آخرین لحظات به توصیه یارانش ، عمر از همراهی این لشکر منصرف شد و « سعد وقاص » را امیری داد.
سعد با سپاه عظیمی از همه ی قبایل عرب آهنگ قادسیه کرد. از آن سوی نیز ، رستم به همراه سپاهیان ایران به دفاع می آمد. دو لشکر در قادسیه فرود آمدند و چهار ماه به مذاکره و تبادل سفیران گذراندند. آنگاه رستم نبرد را آغاز کرد ؛ سه روز به سختی نبرد کردند و از هر دو جانب کشته های فراوانی به خاک افتادند تا آنکه در چهارمین روز رستم کشته شد. پیکرش را یافتند که فزون از صد زخم داشت و چون دانستند که سردار سپاه است ، سرش را بریدند و بر نیزه کردند. مرگ رستم ضربه ی سختی به سپاه ایران وارد آورد. بسیاری از سربازان پس از آن حادثه از میدان گریختند و آنان که ماندند به دست اعراب کشته شدند. سپاه ایران در همان روز شکست خورد و اعراب مشغول غارت کردن سپاه و به غنیمت گرفتن دارایی های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
مقدمه:
ایرانی نمیترسد ز دشمن نیک میدانی
نبازد رنگ خود را پیش دشمن مرد ایرانی
بدان ای فرد خون آشام این است حکمت کارم
مرا ننگ است دشمن زرد بیند رنگ رخسارم
گرامی میهنم ای خاک ایران نماد هستی ومهد دلیران
هزاران یادگار از روزگاران
هنوز آن گام سر بازان جانباز خروش راد مردان سر افراز
به گوش آید ز ابر وباد و باران ز تندرهای قلب کوه کوهساران
همی آید به گوشم این نداها توان بخشد به جانم این صداها
منم در ساحل و ماتم گرفته وجودم را سراسر غم گرفته
تو ایرانی ودریایی پر از جوش منم آن مرغ بوتیمار خاموش
به چشمم ناید از مهرت دمی خواب
که می ترسم زدریا کم شود آب
که آن فر و شکوهت تیره گردد دو چشمانم از این غم تیره گردد
هنر ایران در گذر تاریخ
سیر تکاملی هنر ایرانی را در ریشه حوادث تاریخی این کشور می توان یافت. بنظر می رسد که آب و هوای متفاوت ایران اثر خود را بر ساکنان اولیه این سرزمین در پیدایش هنرهای گوناگون در دوره های تاریخی گوناگون داشته است. کوهها , صحراها و پدیده طبیعی ایران هستند که از میان آنها دسته های هنری گوناگون زمانهای قدیم به پا خواسته اند فلات ایران باقیمانده کوهای قدیمی محل سکنای آریانهای اولیه به قدمت ده هزار سال پیشین بوده است.
خانه ها قدمتی بین 6 تا 8 هزار سال دارند. بقایای این آثار در دو دامنه کوه ایران با سلسله جبال البرز و زاگرس قرار دارند حفاری های باستان شناسان در این دو منطقه , آثار هنری بسیار مهمی مشتمل بر نقاشی های غارنشینان , لوازم خانه و ابزار فلزی , سفالی ابزار جنگی می باشد.
کوههای زاگرس مرکز عشایر گوناگون بوده است. بدون شک بیشتر عناصر فلزی هزاره دوم که امروزه مشهود هستند در نواحی لرستان بوده است مقادیر متنابهی از این آثار در موزه فرهنگی باستانی لرستان در معرض دید قرار دارد دیگر منطقه کوهستانی ایران که در تاریخ هنر ایران بسیار مهم می باشد و آثار هنری بسیار مهمی در دامنه آن پیدا شده ؛ سلسله جبال البرز می باشد. دامنه شمالی این رشته کوه , مازندران و گیلان , محل سکنای نژادهای قدیم ایران می باشد.
ظروف فلزی اولیه از جنس مارلیک در تپه ای به همین نام در رودبار در منطقه گیلان , متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح می باشد. این ظروف که از طلا و نقره و فلز ساخته و آراسته شده اند , معرف نژادی هستند که باستان شناسان اعتقاد دارند که با گروه هند و اروپایی – مستقر در فلات ایران , امپراطوری قدرتمند مادها را در اول هزار قبل از میلاد پایه گذاری کردند.
در کناره انتهایی صحرای ایران نزدیک کاشان – در ناحیه ای بنام سیالک , ردپای اولیه ساکن در نواحی مرکزی ایران پیدا شده است سیالکها وسایل خود را از سنگ می ساختند و به تدریج از سنگ تیز استفاده کردند. ذوق هنری این مردم در کنده کاری های روی استخوان که برای اولین بار انجام شده , نمایان است.
در ابتدای اولین هزاره قبل از مسیح , تفاوت زیادی بین تمدن شمال غربی مثل قفقاز و نواحی شرقی آناتولی وجود داشت این دوره فرهنگی بعنوان تمدن اورارتو شناخته می شود. تحقیقات باستان شناسی در این زمینه , در نواحی مانند آذربایجان , اصفهان , شیراز و حومه تهران , شامل قلعه ها و استحکامات این تمدن , و آثار هنری ارزشمندی می باشد. یکی از قدیمی ترین آثار , اورارتو ؛ باقیمانده قلعه بسطام در اطراف دریاچه اورمیه در غرب آذربایجان شامل اتاقها , سرلاب ها , برج نگهبانی , و مغازه ها و سایر قسمتها می باشد. دو آسیاب آبی نیز که با آب رودخانه نزدیک کار می کردند , کشف شده است.
در حفاری های این قلعه تاریخی کردبندهایی , حلقه های شیشه ای , مهرهای سفالی , و وسایل سفالی و جنگ افزارهای از سنگ های ریز سمبل ساکنین شمال غربی ایران بدست آمده است. مهمترین اثر کشف شده در این قلعه ؛ کتیبه بارست خط هیروگلیف است ,که نشان می دهد تمدن اورارتو دارای حروف نوشتاری ویژه ای بوده اند.
نکته جالبی که در مطالعه هنر ایرانی بنظر می رسد این است که , هنر ایران مستقل از مکان و زمان پیدایش منعکس کننده روحیه و تمایلات ایرانی ها می باشد نکته دیگری که بنظر می رسد, تنوع آثار هنری است این امر نشان می دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت های بالایی داشته اند.
معماری در زمانهای مختلف از ابتدای عصر امپراطوری مادها از شکوه و عظمت بالایی برخوردار بوده و رو به پیشرفت گذاشت. در اواخر این مرحله تاریخی , معماری دوره اسلامی با تجهیزات و سلیقه ای به شیوه ساسانیان , از چنان جلوه ای برخوردار بود که در دنیا کم نظیر می باشد. در همان زمان هنرمندان مسلمان ایرانی , طاق ها , دست نوشته های تزئینی و طرحهای رنگی بسیار متنوع باشکوهی در مناطق مذهبی ساخته و ایجاد کردند. پیشرفت سایر هنرها مانند کارهای فلزی , منسوجات , کارهای شیشه ای , نقاشی , سفالگری و سایر اثار هنری – ملی ایران , مدت زمانی به طول انجامید. گاهی اتفاقات تاریخی , جنگ , پیروزی , هجوم بیگانگان , انزوال و فرمانروایی پادشاهان , اتفاقات طبیعی , خشکسالی , قحطی و زلزله اثر خود را بر سیر و پیشرفت آثار هنری بجای گذاشت.
جداول تاریخی به شناخت تاریخ اتفاقات هنری کشور , شکل گیری , تحول و توسعه آنها کمک می کند:
5 هزار سال قبل از مسیح ایرانیان که این نسل که زمستانها و تابستانها کوچ می کردند , شروع به ساخت خانه های سفالی کردند ابزارهای سنگی پیشرفت کرده و با افزودن قسمت هایی از جنس استخوان تکمیل شدند , وسایل خانه با رنگ های قرمز و مشکی رنگ شده و در آتش پخته می شدند.
در طی 4000 سال قبل از مسیح ساکنان زاگرس دهکده ها را ساخته و به تدریج بصورت متراکم زندگی کردند و معماری ایجاد شد. ابزارهای جنگی در این مناطق همچنان از سنگ بود ولی در پایان این عصر شمشیر و خنجرهای فلزی , کتیبه ها با دست خط های اولیه ایلاهیس بوجود آمد
3000 سال قبل از میلاد مسیح , سنگ سفید , قیر و انواع دیگر سنگ ها برای ساخت ابزار هنری استفاده می شد. ظروف سالی آبی تیره و زغالی رنگ رواج یافت. سلاحهای فلزی در مناطق مختلف ایران مثل شوش و نهاوند استفاده شد و زیورهای مختلفی از طلا , عقیق و لاجورد ساخته شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 87
پیش سخن
تاریخ در واقع ، علم کشف رویدادهای به وقوع پیوسته در جامعه های گوناگون وشناخت نهادهای متفاوت وساخت یا ساختواره های اجتماعی است . رویدادهای گذشته حیات انسانی به لحاظ موضوعی ، اجتماعی و فرهنگی واقتصادی وسیاسی هستند ، به لحاظ زمانی ، هر واقعیت تاریخی متعلق به دوره ای مشخص و شرایط منبعث از آن است . افزون بر این ها ، هر جامعه ای دارای ویژگی هایی است که ازدگرگونی های درونی ودادوستدها وتعامل وگفت وگوهای برونی ،نشأت گرفته است . از این رو ، جامعه ها ، جماعت ها ، فرهنگ ها، پاره فرهنگ ها و تمدن های متعدد به وجودآمده و هیچ گاه،هیچ یک از آنها کاملاً منزوی و جدا از هم نبوده اند .
تاریخ ایران را می توان ، به لحاظ مکانی ، سرگذشت مردمی دانست که در سرزمینی گسترده – که بعدها «ایران زمین » نامیده شد و پشته یا فلات یا نجد ایران (به مساحت 000/600/2 کیلومتر مربع ) بخشی از آن به شمار می رفته است – زندگی خود را آغاز کرده اند .
ایران زمین یا سکونتگاه ایرانیان از شرق ، تا رودسند و کوه های پامیر و کرانه های سیر دریا ؛ ازغرب، تاجلگه های میان رودان (= بین النهرین ) و آسیای صغیر ؛ از شمال ، تادریای خوارزم وبلندی های قفقاز و رود کورا؛ و ازجنوب ، تا آن سوی خلیج فارس و دریای عمان ، ادامه داشته است .از این سرزیمن وسیع ، اکنون ، تنها 000/648/1 کیلومتر مربع باقی مانده که مساحت کشور ایران است .
این سرزمین طی قرون واعصار ، دگرگونی های طبیعی وجغرافیایی بسیاری یافته است . امابه لحاظ زمانی ، از دیرباز ، تاریخ ایران به هفت دوره تقسیم شده است که در هر دوره سلسله هایی بربخش هایی از آن فرمانروایی کرده اند . این هفت دوره عبارت است از :1)دوره پیشاز تاریخ ، از آغاز زندگی انسان در این سرزمین پهناور تا تشکیل منسجم ترین پادشاهی ایران (=مادها)؛ 2)دوره باستان ، از پادشاهی مادها تا چیرگی اعراب بر ایران و پذیرش اسلام در میان ایرانیان (عصر مادها و هخامنشیان ، سلطه اسکندر و سلوکیان ، عصر اشکانیان (=پارت ها)، عصر ساسانیان )؛ 3) دوره اسلامی ، از فتح ایران تا پایان خلافت عباسیان در بغداد (دوره خلفای راشدین وبنی امیه ونهضت هاوحکومت های ایرانی و امیران منطقه ای وسلطنت ترکان غزنوی وسلجوقی و خوارزمشاهی ؛ 4) تاریخ میانه ، از حمله مغول تا استقرار سلسله صفوی (ایلخانان و حکومت های منطقه ای ملوک الطوایف ، تیموریان ، آق قویونلو و قراقویونلو ) ؛ 5) تاریخ جدید ، از آغاز عصر صفویان تا حمله افغان ها و نیز دوره افشاریه و زندیه ؛ 6) تاریخ معاصر ، از تشکیل سلسله قاجاریه تا انقلاب مشروطیت و نیز کودتای 1299 ش و مقدمات تشکیل سلطنت پهلوی ؛ و 7) تاریخ کنونی ایران ، از وقوع کودتای سیاه وتمهیدات برای سلطنت جدید و دوره پادشاهی سردار سپه ومحمدرضا شاه تا وقوع انقلاب اسلامی ملت ایران .
فصل اول
خاستگاه نخستین
با رویش گیاهان ودرختان درمحدودهای که بعدها «ایران زمین »نامیده شد ، «حیات » و زندگی جانوران از دوران سوم زمین شناسی آغاز گردید . در دوران چهارم ، جانورانی انسان نما پیدا شدند ونخستین نشانه های زندگی انسان کنونی – اگر متعلق به دوران چهارم یخ بندان ، شناخته شود – از000/75 سال قبل از میلاد (دوره کهن سنگی یا حجر قدیم ) آغاز شده و باعبور از عهد انتقالی 000/10 سال قبل از میلاد (میانه سنگی یا حجز وسطی) و دوره تازه تر 5000 سال قبل ازمیلاد ،(نوسنگی یا عصر باران یا حجرجدید ) به عصر فلزات رسیده و با گذر از دروه مس (5000 ق.م) ومفرغ (4500 ق .م) و آهن (1450 ق . م) اندک اندک به مرز عصر تاریخی نزدیک شده است .
در روند این دوران طولانی ، انسان های ساکن دراین سرزمین گسترده ، زندگی خود را باخوردن میوه و ریشه درخت وگوشت خام وبرخی از حشرات آغاز کرده و پس ازشناخت رمز شکار حیوانات وآتش ، به پخن غذا پرداخته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
آغازها در اروپای غربی
بخش شرقی امپراطوری روم همواره، چه از لحاظ اقتصادی و چه از نظر فرهنگی، پیشرفته ترین بخش آن امپراطوری بود.
اقتصاد بخش غربی هرگز بر اساس آبیاری استوار نبود، کشاورزی بخش غربی به گونه ای گسترده بود که انگیزه ای برای مطالعه نجوم فراهم نمی آورد. در واقع غرب با اندکی نجوم، کمی حساب عملی، و کمی دانش اندازه گیری که تکافوی تجارت و مساحی را می کرد، از عهده کارهای خود به خوبی برمی آمد، اما انگیزه اعتلای این علوم از شرق نشات گرفت. زمانی که شرق و غرب از نظر سیاسی از هم جدا شدند، این انگیزه نیز تقریبا از میان رفت. تمدن ایستای امپراطوری روم غربی، قرن های متمادی، با اندک وقفه و دگرگونی، ادامه یافت، وحدت مدیترانه ای تمدن قدیمی نیز بدون تغییر باقی ماند ـ و حتی فتوحات وحشیانه نیز اثر چندانی بر آن نداشت. در قلمرو پادشاهی های ژرمنی شاید به استثنای پادشاهی های بریتانیایی، شرایط اقتصادی، نهادهای اجتماعی، و حیات فکری، اساسا به همان نحوی باقی ماند که در اوان افول امپراطوری روم بود، اساس زندگی اقتصادی کشاورزی بود که به تدریج در آن کشاورزان آزاد و سهم بر جانشین بردگان شدند، اما علاوه بر این، شهرهای پر رونق و تجارت بزرگ همراه با اقتصاد پولی وجود داشت. پس از سقوط امپراطوری غربی در سال 476، قدرت مرکزی در دنیای یونانی ـ رومی، بین امپراطور قسطنطنیه و پاپ های روم تقسیم شد.
کلیسای کاتولیک غرب از طریق نهادها و زبان خود در حدی که می توانست سنت فرهنگی امپراطوری رومی را در میان قلمروهای ژرمنی ادامه داد. صومعه ها و عامه مردم با فرهنگ بخشی از تمدن یونانی ـ رومی را زنده نگاه داشتند.
یکی از این مردم عامه، آنیسیوس مانلیوس سورینوس بوئتیوس (Anicius Manlius Severinus Boetius) که سیاستمدار و فیلسوف بود، متونی ریاضی به رشته تحریر درآورد که بیش از هزار سال در جهان غرب اعتبار داشت. این متون منعکس کننده شرایط فرهنگی آن زمان هستند، که دارای محتوای فقیری بودند و بقای آنها احتمالا متاثر از این باور بود که مولف در سال 524 بر سر ایمان کاتولیکی خود به شهادت رسید. کتاب وی به نام آموزش حساب ( Institutio arithmetica ) که ترجمه ای سطحی از نیکوماخوس است، بخشی از نظریه اعداد فیثاغورثی را عرضه می کرد که در آموزش قرون وسطایی به عنوان قسمتی از معارف سه گانه و چهار گانه کهن، حساب، هندسه، نجوم و موسیقی جذب شده بود.تعیین زمانی که اقتصاد امپراطوری روم قدیم در غرب از میان رفت و جای خود را به سامان جدید فئودالی داد، دشوار است. فرضیه ه. پیرن ( H. Pirenne ) که بنابر آن پایان دنیای کهن غرب با گسترش اسلام قرین بود، می تواند پرتوی بر این مساله بیفکند. اعراب همه ایالت های سواحل شرقی و جنوبی مدیترانه را از چنگ امپراطوری بیزانیس خارج کردند و مدیترانه شرقی را به صورت یک دریاچه بسته اسلامی درآوردند. آنها روابط بازرگانی میان خاور نزدیک و غرب مسیحی را تا چندین قرن سخت دشوار ساختند. مجرای فکری بین دنیای عرب و بخش های شمالی امپراطوری پیشین روم، گرچه کاملا مسدود نگشت، اما تا چندین قرن با مانع روبرو بود.
بعدها در سرزمین گل فرانک و دیگر بخش های پیشین امپراطوری روم، اقتصاد بزرگ مقیاس از بین رفت، زوال شهرها آغاز شد، جمع عوارض قابل وصول ناچیز شد. معاملات تهاتری و بازار محلی جای اقتصاد پولی را گرفت.
سخن کوتاه: اروپای غربی به وضعیتی نیمه بربری سقوط کرد. با افول تجارت، اشرافیت زمین دار اهمیت پیدا کرد، زمینداران فرانکی شمال، به سر کردگی کارولنژین ها ( Carolingians ) قدرت حاکم سرزمین فرانک ها شدند. مرکز اقتصادی و فرهنگی به شمال فرانسه و بریتانیا انتقال یافت. جدائی شرق و غرب قدرت موثر پاپ را چنان محدود کرد که پاپ به اتحاد با کارولنژین ها تن داد، و تاجگذاری شارلمانی ( Charlemagne ) به عنوان امپراطور روم مقدس در سال 800 میلادی مظهر این اتحاد بود. جامعه غربی صورتی فئودالی و کلیسائی یافت و جهت گیری آن شمالی و ژرمنی بود.
در نخستین سده های فئودالیسم غربی، حتی در صومعه ها نیز عطف توجه چندانی به ریاضیات دیده نمی شود. در جامعه کشاورزی ابتدائی این دوره، عواملی که برانگیزاننده ریاضیات، از نوع صریحا عملی آن باشد، تقریبا وجود نداشت، و ریاضیات صومعه ای چیزی بیش از حسابی کلیسائی، آن هم عمدتا برای احتساب زمان عید فصح، نبود. بوئتیوس بالاترین مرجع به شمار می آمد. در میان ریاضیدانان کلیسائی، آلکوین انگلیسی الاصل و وابسته به دربار شارلمانی از اهمیتی برخوردار بود. او کتاب مسائلی برای تیز کردن فکر جوانان را نوشت. این مجموعه قرن های متمادی نویسندگان کتب درسی را زیر تاثیر خود داشت. سابقه اغلب این مسائل تا شرق باستان می رسید. به عنوان مثال:
سگی خرگوشی را دنبال می کند، و فاصله آن دو 150 ذراع است، در هر بار سگ 9 ذراع و خرگوش 7 ذراع می جهند.
در چند پرش سگ از خرگوش جلو می افتد؟
می خواهیم یک گرگ، یک بزغاله، و یک کلم را با قایقی که علاوه بر قایقران می تواند یک از آنها را جای دهد، از
رودخانه ای عبور دهیم. قایقران چگونه باید آنها را از رودخانه بگذراند تا بزغاله کلم را و گرگ بزغاله را نخورد؟
یکی دیگر از ریاضیدانان کلیسائی، ژربر ( Gerbert ) راهبی فرانسوی بود که در سال 999 با نام سیلوستر دوم (Sylyester II) به مقام پاپی رسید. او، زیر نفوذ بوئتیوس چندین رساله به رشته تحریر درآورد، اما اهمیت عمده او به مثابه یک ریاضیدان در این است که وی یکی از نخستین دانشمندان غربی است که به اسپانیا سفر کرد و در ریاضیات جهان عرب به مطالعه پرداخت.
تفاوت های عمده ای بین رشد فئودالیسم غربی، فئودالیسم یونان اولیه، و فئودالیسم شرقی وجود دارد. خصلت گسترده کشاورزی غربی، مجال به وجود آمدن شبکه ای وسیع از مدیران بوروکرات را نمی داد، و در نتیجه نمی توانست مآلا برای استبدادی شرقی پایه و اساسی فراهم آورد. در غرب امکان فراهم آوردن ذخیره وسیعی از بردگان وجود نداشت. هنگامی که در اروپای غربی دهکده ها رشد کردند و به صورت شهرک درآمدند، شهرک ها نیز به واحدهای خودگردانی تکامل یافتند که در آنها شهرنشینان نمی توانستند زندگی فارغ البالی را بر اساس برده داری پی ریزی کنند. این یکی از دلائل عمده ای است که چرا تکامل پولیس یونانی و شهر غربی که وجوه مشترکشان در مراحل اولیه این قدر زیاد بود در مراحل بعد را های متفاوتی را پیمودند.شهرنشینان قرون میانه، برای بهبود سطح زندگی خود، می بایست به استعداد خلاق خویش متکی باشند. اینان، پس از مبارزه ای جانانه با اربابان فئودال، همراه با کشمکش های داخلی بسیار، در طی قرون دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم، پیروزمند سربرآوردند. این پیروزی نه تنها بر گسترش سریع اقتصاد پولی، بلکه بر پایه بهبود تدریجی تکنولوژی استوار بود. شاهزادگان فئودال در جنگ علیه اربابان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام
در مقدمه این مبحث مهم ، اشاره ای مختصر به تعریف توصیفی فرهنگ و تمدن می کنیم . می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ، که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید . البته می دانیم که این گونه معرفی ، بیش از یک توصیف اجمالی نیست ، و لی برای دیدگاه ما در این مبحث کافی به نظر می رسد . اما تمدن عبارت است از برقراری آن نظم و هماهنگی در روابط انسان های یک جامعه که تصادم ها و تزاحم های ویران گر را منتفی کرده و مسابقه در مسیر رشد و کمال را جایگزین آنها کند ، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروه های آن جامعه ، موجب بروز وبه فعلیت رسیدن استعدادهای سازنده آنان بوده باشد. در این زندگی متمدن که قطعاً هر کسی ارزش واقعی کار و کالای خود را در می یابد ، و هر کسی توفیق و پیروزی دیگران را از آن خود و توفیق و پیروزی خود را از آن دیگران محسوب می کند، انسان رو به کمال ، محور همه تکاپوها و تلاش ها قرار می گیرد . لذا تمدن در این تعریف ، بر مبنای انسان محوری معرفی می شود ، در صورتیکه در اغلب تعریف های دیگری که تاکنون در مغرب زمین گفته شده است ، اصالت در تمدن از آن انسان نیست ، بلکه به طوربسیارماهرانه ای اصالت انسانیت درآن تعریفات حذف می شود و به جای آن ، بالا رفتن در آمد سرانه و افزایش کمی و کیفی مصرف ، جزﺀ تعریف قرار می گیرد .
این نکته را هم متذکر می شویم که مقصود ما از انسان محوری ، آن معنای مضحک نیست که مستلزم انسان خدایی است . بلکه منظور ما این است که محور همه تلاش ها و ارزش های مربوط به تمدن ، باید خدمت گزار انسان باشد ، نه این که انسا ن را قربانی ظواهر و پدیده های فریبا به نام تمدن کند . به عبارت روشن تر ، انسان در تعریف تمدن هدف قرار می گیرد ، و این شایستگی برای هدف قرار گرفتن ، از قرار گرفتنش د رجاذبه کمال مطلق که خداست ناشی می شود.
پس از توجه به این مقدمه ، نخست این مسئله را به عنوان یک اصل اساسی در نظر بگیریم که تمدن و فرهنگ، با همه عناصر ممتازی که دارند ، از دیدگاه اسلام ، در خدمت حیات معقول انسان ها قرار می گیرند. نه این که حیات معقول انسان ها د رخدمت تمدن وفرهنگی قرار بگیرد که برای به فعلیت رسیدن استعدادهای مثبت انسانی و اشباع احساس های برین او به وجود آمده است . در مواردی ، انسان ها باید در راه وصول به تمدن و فرهنگ فداکاری کرده و دست از جان خود بشویند . این یک فداکاری و گذشتی است که انسان برای ریشه کن کردن آفات تمدن در خدمت حیات معقول ، و به وجود آوردن شرایط حیات مزبور ، برای انسان ها انجام می دهد ، نه برای دو پدیده مزبور که ارتباطی با حیات معقول انسان ها نداشته باشد .
حال اجتماع انسانی در بروز و اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، شبیه به حال فردی از انسان است که تحت تأثیرعواملی بروز می کند و به اعتلا می رسد و سقوط می کند . مثلا ً احساس نیاز ، چنان که فرد را وادار به تلاش و تکاپو در عرصه طبیعت و منطقه روابط همنوعانش می کند ، همچنین جامعه را به گسترش و عمیق تر کردن درک و معرفت و سازندگی در عرصه زندگی تحریک و تشویق می کند .
ما شاهد بروز تعدادی از اکتشافات در موقع بروز جنگ ها بوده ایم . لذا ممکن است یک یا چند نیاز موجب اکتشاف و به دست آوردن امتیاز یا امتیازاتی باشد که آن ها هم به نوبت خود ، مردم را برای وصول به امتیازات زنجیری دیگر موفق کند . ولی داستان تمدن ها از نظر عوامل به وجود آورنده ، د رنیاز خلاصه نمی شود . بلکه در موارد بسیار فراوان ، به قول بعضی از محققان در سر گذشت علم ، بارقه ا و جهش های مغزی انسان ها بوده است که عناصر مهم تمدن اصطلاحی را به وجود آورده است . گاهی دیگر تمدن ها و فرهنگ های مثبت ناشی از اکتساب و استفاده از تمدن ها و فرهنگ های دیگر جوامع است . البته این گونه تمدن ها و فرهنگ ها ، گاهی به طور صوری و راکد مورد تقلید قرار می گیرند ، که در این صورت ،نه تنها موجب پیشرفت جامعه مقلد و پیرو نمی شود ، بلکه ممکن است موجب عقب ماندگی و باختن هویت اصیل خو آن جامعه مقلد بوده باشد . ما دردوران اخیر ، در جوامعی متعدد ، شاهد این گونه انتقال تمدن ها و فرهنگ های تقلیدی هستیم ، که چگونه هویت اصیل خود جوامع مقلد را محو و نابود کرده است . در صورتی که اگر آن جوامع فریب امتیازات تقلیدی آن تمدن ه و فرهنگ ها را نمی خوردند و با همان هویت اصیل خود به راه می افتادند ، می توانستند از تمدن و فرهنگ اصیل و آشنا با خویشتن برخوردار شوند .
یکی دیگر از عوامل بروز تمدن ها و فرهنگ ها ، احساس لزو م جبران ضعف در برابررقیبان است ، که می توان گفت از اساسی ترین عوامل محسوب می شود . با این حال ، تشخیص عامل قطعی بروزو اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، با نظر به تعریفات و استدلال هایرایج در این مبحث ، حداقل بسیار دشوار است . آن چه که از قرآن مجید و نهج البلاغه بر می آید ، این است که عامل اساسی آغاز و پایان منحنی تمدن ها و فرهنگ ها خود انسان است . در آیاتی که در مبحث قبل ذکر شد وهم چنین درآیات سوره های ﺴﺑﺄ و بقره می بینیم که خداوند اموری را مانند کفران نعمت (در از بین بردن اجتماع و تمدن ﺴﺑﺄ) ، فساد، خود کامگی ، ظلم، استکبار، افساد در روی زمین است و انحراف از حقیقت ، عوامل سقوط تمدن ها و فرهنگ ها معرفی فرموده است . از همان آیات به خوبی استفاده می شو که مفاهیم مقابل آن صفات رذل ، عوامل بروز و اعتلای تمدن ها و فرهنگ ها است . یعنی از همان آیات ، با کمایل وضوح بر می آید که سپاس گزاری نعمت های خداوندی، صلاح و اصلاح میان انسان ها ، تهذب ، عدالت و حرکت در مسیر واقعیات ، از عوامل مهم بروز و اعتلا ی تمدن ها و فرهنگ های انسانی صحیح است . خداوند سبحان در قرآن مجید تصریح فرموده است : « واگر اهل آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا می ورزیدند قطعاً برکات خود را از آسمان و زمین برای آنان باز می کردیم (نازل می کردیم) ، ولی آنان [ ایمان و نقرا و منادیان آن دو، یعنی پیامبران را ] تکذیب کردند ودر نتیجه ، آنان را به سبب اندوخته های[ ناشایستشان] مواخذه کردیم . » *
آیات قرآنی ، در این که ظلم عامل سقوط جوامع و تمدن ها و فرهنگ هاست ، فراوان است و تاکید شگفت انگیزی دارد . از آن جمله : ۱.« و بدین سان است مواخذه پروردگار تو ، هنگامی که آبادی ها را مواخذه (ساقط و مضمحل ) کرد در حالیکه آنها ستمکار بودند .»*
٢.« پس دنباله قومی که ظلم کردند بریده شد و سپاس مر خدا را که پرورنده عالمیان است .»*
۳.« مامردم قرونی پیش از شما را به جهت ظلمی که کردند نابود کردیم .»*