انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد تاریخ خط در ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 26 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

تاریخ خط در ایراندر روایات زردشتی از داستانهای ملی ایران چنین آمده است که طهورث پیشدادی پس از آنکه بر اهریمن پیروز شد هفت گونه خط را که بکسی یاد نمیداد بزور از او فرا گرفت. در اسناد سریانی آمده است که زردشت کتاب اوستارا بهفت زبان سریانی و فارسی و آرامی و سگستانی و مروزی و یونانی و عبری نوشته است. آیا هر یک از این زبانها خطی نداشته‌اند؟ مامیدانیم که در ایران پیش از اسلام خط سریانی و خط میخی برای پارسی باستان و خط آرامی و یونانی و عبری در میان یهود ایران رواج داشته است. پس میتوان گفت که برای زبان سگستانی(سیستانی) و مروزی(زبان مرو)نیز خطی بکار برده‌اند.

معمولا واضع خط را در جهان فنیقیان میدانند. این نکته تنها درباره‌ٔ ملل سامی درستست و ملل آریائی مخصوصاً در هند شاید پیش از فنیقیان خطهای دیگری اختراع کرده‌اند که از سلسلهٔ خطوط سامی مأخوذ از خط فنیقی نیست.

در ایران ما خط داستانی بسیار مفصل دارد و موضوع باندازه‌ای وسیعست که میتوان کتاب جداگانه‌ای در تاریخ خط در ایران نوشت. کسانی که درین زمینه اندکی ممارست بکنند فوراً بنکتهٔ مهمی برمیخورند و آن اینست که نیاکان بزرگوار ما درین مدت دو هزار و پانصد سال که ما تاریخ مدون و معروف داریم هرگز در هیچ خطی تعصب نورزیده‌اند و هر زمان که خط آسان‌تر و بهتری‌پیدا شده است در پذیرفتن آن درنگ نکرده‌اند.

اکنون قدیم‌ترین اسنادی که در دست ماست از دورهٔ هخامنشیان بخط میخی است. این نام را اروپائیان از روزی که با‌آن روبرو شده‌اند بروی آن گذاشته‌اند زیرا که این خط مرکب از خطوط افقی و عمودی و منکسرست که بالای آن پهن‌تر و پائین آن باریک‌ترست بشکل میخ. ناچار درین خط برای هر حرف و مخرجی چند خط افقی و عمودی و منکسر بانواع مختلف باید ترکیب کرد تا هرعلامتی با علامت دیگر اشتباه نشود وقهراً نوشتن باین خط وقت زیاد میگیرد و باری هر حرفی‌چندین بار باید دست راباینطرف و آن طرف حرکت داد و گرداند.

این خط را نخست برای زبانهای بین‌النهرین یعنی زبان الامی و بابلی و آسوری بکار برده‌اند و چون الامیان در خوزستان امروز میزیسته‌اند و همسایهٔ پارسیان بوده‌اند مردم پارس یا پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی و یا در آغاز این دوره این خط را برای زبان پارسی باستان هم پذیرفته‌اند و میتوان حدس زد که مادها نیزبرای خود آنرا اختیار کرده باشند زیرا که ایشان نیز با آسوریان و بابلیان همسایه بوده‌اند.

در پذیرفتن خط میخی برای زبان پارسی باستان تصرفی کرده‌اند باین معنی که پیش از سال سه هزار قبل از میلادسومریان خطی اختراع کرده‌اند که در قرن نوزدهم اروپائیان بآن خط میخی گفته‌اند زیرا که این خط مرکب از خطوط عمودی و افقی و منکسرست که شکل میخ دارد و سپس آکادیان و آسوریان و کلدانیان و الامیان و هیتی‌ها و ایرانیان وارمینان نیز آنرا برای زبانهای خود اختیار کرده‌اند. درخطوط میخی ملل دیگر چند نقش از هشتصد تا سه هزارعلامت بکار می‌رفته است. ایرانیان تصرف جالبی که در خط میخی برای زبان پارسی باستان کرده‌اند اینست که تنها چهل و دو علامت برای اصوات مرکب بکار برده‌اند. این خط تا پایان دورهٔ هخامنشی در کتیبه‌ها و سکه‌ها بکار رفته است اما برای زبان بابلی تا آغاز تاریخ میلادی آنرا بکار برده‌اند. ازین ۴۲ علامتی که در خط میخی ایرانی بکار میرفته است یک علامت حکم نقطه را دارد و برای وقف در میان حروف بکار می‌رفته و پنج علامت دیگر باصطلاح فنی ایدئوگرام بوده است یعنی در برابر پنج کلمه‌ٔ رایجی که بسیار بکار می‌رفته می‌نوشته‌اند و حاکی از صدای مخصوص نیست. یک علامت را برای کلمهٔ شاه ودو علامت را برای کلمهٔ کشور و یک علامت را برای‌کلمهٔ زمین و یک علامت را برای کلمهٔ اهورمزد بکار میبرده‌اند و علائم دیگر برای حروف مرکب از یک حرف باصدا و یک حرف بی‌صدا بوده‌است.

خط میخی چنان می‌نماید که تنها برای زینت و در کتیبه‌ها و سکه‌ها بکار رفته و چون نوشتن هرحرفی چندین حرکت دست و چندین خط افقی و عمودی و منکسر لازم داشته است در حوائج روزانه‌ و درکارهای عادی آنرا بکار نمی‌برده‌اند زیرا که تاکنون جز در کتیبه‌ها و سکه‌ها و الواح سیم‌وزر که برای تاریخ ساختمانهای مهم ترتیب می‌داده‌اند و در مهرها در جای دیگر دیده نشده است. قدیم‌ترین کتیبه خط میخی ایران از کورش بزرگ از سال ۵۳۸ و آخرین آن از اردشیر سوم از سال۳۳۸ پیش از میلادست.

چون در دورهٔ هخامنشیان اقوام آرامی از نژاد سامی ساکنان ایالات غربی ایران در کرانه‌های فرات‌و دجله بوده‌اند و خط و زبان مخصوص از نژاد خط‌ها و زبانهای سامی داشته‌اند خط ایشان که از خط فنیقی گرفته شده آسان‌تر بوده و هر حرفی از آن بیش از یک حرکت دست لازم نداشته است، درایران رایج شده و ناچار زبانشان هم در کارهای اداری و دیوانی دورهٔ هخامنشی رواج یافته است، چنانکه قراین بسیار گواهی میدهد این خط و زبان در دورهٔ هخامنشیان درایران متداول بوده است و زبان پارسی باستان را بخط آرامی هم می‌نوشته‌اند چنانچه قسمی از کتیبه‌ای از اردشیر اول بهمین خط مانده است در همین دوره هنوز زبان ایلامی و خط میخی مخصوص آن بعنوان زبان اداری در دربارهخامنشی بکار می‌رفته ‌است.

در ۱۳۱۲ در گوشهٔ شمال غربی صفهٔ تخت جمشید در ضمن خاک برداری بآستانهٔ دری برخوردند که از همان زمان هخامنشیان تیغه کرده بودند ودر پشت‌آن تیغه،‌سی‌هزار لوحهٔ گلی یا خشت‌های کوچک و بزرگ بشکل مربع مستطیل‌بدست آمد که بخط و زبان ایلامیست. چندی بعد۷۵۰خشت دیگر درجنوب شرقی همان صفه بدست آمد و ثابت شد که حساب ساختمانهای مختلف کاخ هخامنشیان را باین خط وزبان می‌نوشته‌اند.

استیلای یونانیان و مقدونیان برایران در سال ۳۳۰ پیش از میلاد‌خط و زبان یونانی را در ایران رواج داد و ناچار در سراسر دورهٔ سلوکی وقسمتی از دورهٔ اشکانی تاآغاز تاریخ میلادی این خط در ایران رواج یافته‌ ودرین مدت خط میخی و زبان پارسی باستان متروک شده است. ‌خط و زبان یونانی تا اوایل دورهٔ ساسانی تا اندازه‌ای هنوز در ایران رایج بوده است زیرا که در کتیبه‌های شاپور اول که از ۲۴۱ تا۲۷۲ میلادی در ایران پادشاهی کرده است خط وزبان یونانی دیده میشود و مهم‌ترین نمونه‌های آن در کتیبهٔ معروف زردشت در صحرای مرودشتست.

تا زمان بلاش دوم در سکه‌های اشکانی جز خط وزبان یونانی چیزی دیده نمی‌شود و تنها درسلطنت بلاش دوم که از۱۲۱ میلادی آغاز شده است نخستین بار حروف آرامی در سکه‌های ایران پدیدار شده است. زبانی را که در سکه‌های اشکانی درین تاریخ بخط آرامی پدید ارشده بخطا خاور شناسان و دانشمندان اروپائی بازبان پهلوی یکی دانسته‌اند و نخست آنراپهلوی شمالی یا پهلوی اشکانی نامیده‌اند و درین



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ خط در ایران


تحقیق در مورد تاریخ اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

تاریخ اسلامی

قرنها بر انسان گذشت و از تدوین تاریخ بی بهره بود،چه انسان آن دوران خواندن و نوشتن نمیدانست و تمام سعیش صرف آن میگشت که لوازم ضروری زندگی خود را فراهم سازد بعلاوه وضع ساده بدوی انسان آنروز به تدوین تاریخ احتیاج نداشت،فقط چیزهائی که در زندگی ساده انسان مؤثر میشد در خاطرش باقی میماند،یعنی اگر مردم بدوی آن روزگار گرفتار قحطی و جنگ و یا طوفانی میشدند شرح آن حوادث در نظرشان میماند و برای آیندگان نقل میکردند و چون بشر طبعا از شنیدن اخبار عجیب و غریب لذت میبرد حوادث مزبور بتدریج با افسانه و اغراق آمیخته میگشت و همینکه مدتی از وقوع آن میگذشت،حوادث با شاخ و برگ های زیادی نقل میشد و از آنرو می بینیم که داستانهای باستانی غالبا بصورت اوهام و خرافات در آمده است و در اثر مقتضیات زمان و مکان پاره ای رنگ دینی بخود گرفته بعضی بصورت افسانه های رزمی در آمده و قسمتی هم مانند خیالات شاعرانه ظهور کرده است.نمونه این افسانه های تاریخی یکی ایلیاد یونانی و دیگر روایات شاهنامه ایرانی و مهابهاراته هندی و داستانهای اعراب بائده (ناپدید شده) میباشد که در اصطلاح امروز آن را میتولوژی یا افسانه و افسون میخوانند.مثلا داستانهائی که عربها از عاد و ثمود و طلسم و جدیس و سیل عرم و ملکه بلقیس و مانند آن میگویند یک سلسله حقایق تاریخی است که بمرورزمان افسانه هائی بر آن افزوده اند.

بعد از این اخبار مطالب دیگری مانند جنگ های قدیم عربها و مهاجرت آنان و هم چنین داستان عام الفیل و امثال آن در ضمن تاریخ عرب مذکور است که جنبه حقیقت آن بر افسانه های کهن می چربد و ما قسمتی از آنرا ضمن علوم جاهلیت اعراب یادآور شدیم.بهر حال هنگامی که اسلام ظهور کرد از علم تاریخ جز آن اخبار و افسانه هائی که گفتیم چیزی در میان اعراب نبود جز اینکه نسب های خود را تا حدی میدانستند و از ملت های مجاور آنان تا حدی که مربوط بخودشان بود مختصر اطلاعی داشتند و از پیشوایان دینی یهود و نصاری مطالب کوتاهی از حوادث توراه و تلمود شنیده بودند که البته صورت تاریخی نداشت بلکه اطلاعات کوتاهی بود که از پاره ای حوادث و وقایع حکایت میکرد.

از اینرو باید گفت عربهای جاهلیت از حیث دانستن تاریخ ناتوان ترین مردم دنیا بودند،اما همینکه اسلام آمد مسلمانان بجنگ رفتند و ممالک دیگران را فتح کردند و همینکه از کشورگشائی فارغ شدند به مملکت داری پرداختند و در علم تاریخ مانند سایر علوم اسلامی پیشرفت نمودند و اینکه تاریخ را جزء علوم اسلامی گفتیم نه برای آنست که مسلمانان واضع علم تاریخ شدند بلکه از آن نظر که اسلام تاریخ را برای اعراب (مسلمانان) آورد. پیش گفتیم (ضمن گفتگو از اینکه دانشمندان اسلام بیشتر ایرانی بودند) که عربها بیش از هر علمی بشنیدن اخبار گذشتگان علاقه داشتند و همینکه آن اخبار را می شنیدند با دقت حفظ کرده برای دیگران میگفتند و پیش از هر چیز بسر گذشت دلیران،سخنوران،شاعران و گویندگان علاقه مند بودند.چه که شنیدن اخبار آنان همت بر می انگیزد و روح انسانی را نیرو میبخشد.

اتفاقا هر یک از خلفاء که هشیارتر و سیاس تر بودند بیش از خلفای دیگر بشنیدن اخبار ابراز علاقه میکردند.مثلا معاویه بن ابوسفیان نابغه بنی امیه هر شب بعد از شام تا پاسی از نیمه شب گذشته (دو سوم شب) با داستان سرایان و اشخاص مطلع شب نشینی داشت و از آنان داستان جنگ عربها-ایرانیان و رومیان و غیره را میشنید و از شرح حال پادشاهان و طرز مملکت داری و سیاست آنان خبر میگرفت و از حیله ها و تدبیرهای آنان در اداره امور کشور آگاهی مییافت،آنگاه یک سوم شب را در بستر میگذراند و همینکه صبح نزدیک میشد عده ای از کتابخوانها که در موقع خواب او مشغول مطالعه کتب تاریخی بودند کنار بستر معاویه میآمدند و خلاصه آنچه را که راجع بجنگها و سیاستمداریها و غیره در کتاب خوانده بودند برای معاویه باز میگفتند.تصور میرود که کتب مزبور بزبان یونانی و لاتینی بوده و اخبار مربوط بتاریخ قهرمانان یونان و روم مانند اسکندر،ژولی سزار،هانیبال و غیره در آن کتب دیده میشده و کتابخوانها (غلامان) آنرا بعربی برای معاویه ترجمه میکرده اند و جز این هم نمیتواند بود،چه که اعراب پس از معاویه بتالیف کتاب دست زدند.

شکی نیست که شنیدن و خواندن اخبار و سرگذشت بزرگان همت اشخاص را بر می انگیزد و آنرا بکارهای مهم وادار میکند و از همین جهت سرکردگان و سیاستمداران بزرگ دنیا (چه عرب و چه غیر عرب) اخبار و سرگذشت پیشینیان را با اشتیاق تمام گوش میکردند و اگر بمشکلی دچار می شدند با شنیدن و خواندن سرگذشت گذشتگان راه چاره را پیدا کرده رفع محظور میساختند.

میگویند منصور عباسی چندی در قتل ابومسلم خراسانی مردد بود،از طرفی او را رقیب بزرگ خود میدید و از وی بیم داشت و از طرف دیگر نمیخواست مساعدت های فوق العاده ابو مسلم را در تاسیس دولت با قتل آن راد مرد پاداش دهد و بقدری در این اندیشه فرومانده بود که غالب شبها تا صبح بیدار میماند تا آنکه روزی از آن شب زنده داری ها خسته و ناتوان سر برآورد و اسحق بن مسلم عقیلی را خواسته گفت داستان آن پادشاه و قصه حیره را برای من بازگو کن.

اسحق گفت:

«شاپور پادشاه وزیر خود را بخراسان فرستاد تا مردم آنجا را باطاعت او (شاپور) دعوت کند،وزیر بخراسان رفت و با مردم خراسان بقدری خوشرفتاری کرد که اهالی او را (وزیر را) بیش از شاپور خواستار شدند،سپس با اعیان و بزرگان خراسان نزد شاپور بازگشت.شاپور که از ماجرا خبردار بود بطور ناگهان سر وزیر را بریده پیش پای بزرگان خراسان افکند و آنان از بیم جان مطیع شاپور گشتند.»منصور تا این داستان را شنید قدری بفکر فرو رفت و وضع خود و شاپور را با وزیر و ابومسلم یکسان دیده سر برآورد و این شعر را خواند:

لذی الحلم قبل الیوم ان تقرع العصا.

و ما علم الانسان الا لیعلمها.

و با خواندن آن شعر فایده شنیدن تجربیات گذشتگان را متذکر شد و سپس به قتل ابومسلم تصمیم گرفت و در مدت کوتاهی فکر خود را عملی ساخت.

بدر الدین لؤلؤ فرمانروای موصل تمام شب های ماه رمضان را بشنیدن داستانهای تاریخی میگذرانید و همینقسم سایر فرمانروایان و پادشاهان اسلام علاقه بسیاری بتاریخ پیدا کردند بقسمیکه در همان اوایل اسلام این مثل میان مسلمانان شایع بود:

«پادشاهان علم تاریخ میخواهند،جنگجویان داستانهای رزمی میپسندند و بازرگانان کتاب و حساب دوست دارند.»

همینکه خلفاء ناتوان شدند و قدرت بدست وزیران افتاد خلفاء را از مطالعه کتب تاریخی و سرگذشت پیشینیان منع کردند که مبادا از خواندن آن مطالب چیزی بفهمند و فهم آنان بضرر وزیران تمام شود.

میگویند مکتفی از وزیرش کتابهائی خواست تا خود را بدان مشغول دارد وزیر هم بملازمان خود گفت کتابهای لازم را تهیه کرده بنظر او برسانند و سپس بخلیفه بدهند.اتفاقا کتابهائی از تاریخ و شرح حال وزیران و طریقه جمع آوری مالیات و مانند آن برای خلیفه انتخاب شد و تا چشم وزیر بآن کتابهای افتاد فریادش برخاست که «واقعا شما دشمن من هستید»من گفتم کتابهایی باو بدهید تا از من و دیگران دست بردارد و با آن سرگرم شود.شما بر عکس کتابهائی آورده اید که طریقه جمع آوری اموال و آزار وزیران را باو میآموزد و کشور را از این خراب تر ساخته کار او را بسامان میرساند.فوری این کتابها را بردارید و چیزی باو بدهید که سرگرم باشد،آنها هم مطابق دستور وزیر عمل کردند.

منابع تاریخی اسلامی

منابع تاریخ اسلام متعدد است که بر حسب مقتضیات زمان و پیش آمدها تهیه شده است مثلا:

موقعیکه مسلمانان بجمع آوری قرآن و تفسیر و جمع آوری احادیث پرداختند محتاج بآن شدند که از محل (نزول) قرآن (مکه و مدینه) و صدور احادیث و اوضاع و احوال آنروز نیز اطلاعاتی بدست آورند،لذا بتدوین شرح حالات حضرت رسول اکرم (ص) پرداختند.چه که با جمع آوری آن مطالب تمام احتیاجات آنان بر طرف میشد.نخستین کسیکه سیره نبوی را جمع نمود بقول مشهور محمد بن اسحق متوفی بسال ۱۵۱



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ اسلامی


تحقیق در مورد خلیج فارس در گذرگاه تاریخ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

خلیج فارس در گذرگاه تاریخ

یازدهم اردیبهشت ماه مصادف با «روز ملى خلیج فارس» است تا این روز مناسبى باشد براى تمرکز اذهان ایرانیان که نه تنها در سرزمین مادرى بلکه در همه واحدهاى جغرافیایى محل زیست خود در گستره اى به وسعت سراسر گیتى به پاسداشت نمادى از غرور ملى و افتخار میهنى خود روى آورند. غرور و افتخارى که به یمن و تبرک تأثیر ژرف باورهاى عمیق الهى و دینى ارزشى مضاعف یافته است و در این روز با سرفرازى و نازش به وجود فسونبار پهنه آبى جنوب ایران به نام «فارس» شگون یافته و متجلى مى شود.این گستره نیلگون که زمانى به تمامى در درون قلمرو ایرانیان قرار داشت و از دیرینه روزگاران دریاى فارس خوانده شده است تنها یک واژه ساده نیست بلکه یک «مفهوم» نهادینه شده است که عصرى چند هزار ساله به قدمت آغاز نگارش تاریخ مکتوب بشر از عهد باستان دارد. همه مى دانیم که «مفاهیم» در یک شبانه روز شکل مى گیرند و خلق الساعه نیستند بلکه از روندى طولانى توأم با رنج و امید، واقعیت و رؤیا و اندیشه و عمل حاصل مى آیند و نهادینه مى شوند. خلیج فارس و نام ابدى آن نیز یادآور حضور و نقش برجسته و ویژه اجداد آزادکام ایرانیان است که نام این پهنه آبى را به خاطر جایگاه استوار و تحسین برانگیز خود در عهد باستان و در روزگار اسرارآمیز کهن در تاریخ هستى بشر حتى متون مذهبى ملکه اذهان کردند و خلیج و نام بامسماى آن آنچنان آسمان فرسا شد که برخى مورخان اسلامى نام خلیج فارس را از منشأ الهى و ملهم از اسما آسمانى دانسته اند.نام خلیج فارسدر عصر حاضر که اغراض سیاسى جعل تاریخ را نیز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترویج مى کند، هر پژوهشگر راستین و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا تاریخ معاصر و زمان حاضر آنگاه که نوبت سخن به نام گستره آبى جنوبى ایران مى رسد تلألو نام خلیج فارس را شاهد باشد که به مثابه افشاگر ماهیت و منشأ اسامى مجعول پرتوافشانى مى کند و ماهیت اهداف مغرضانه اى را برملا مى سازد که در خدمت، سیاست پیشگانى قرار مى گیرد که وحدت میان مسلمانان را برنمى تابند و با تمسک به هر وسیله اى حتى اگر از درونمایه لازم نیز تهى باشد به منظور صیانت از تخت و کیان خود امت اسلامى را به واگرایى تحریک و تحریض مى کنند تا آنجا که عدم تجانس و هنجارستیزى حامیان فرامنطقه اى بر اشتراکات فرهنگى، دینى و مذهبى همسایگان هم کیش تفوق یابد.در سده نوینى که عصر انقلاب اطلاعاتى خوانده اند، «غربال کردن اطلاعات و صدور آن» از مهم ترین ابزارها براى القاى اندیشه طراحان «نظم نوین جهانى» محسوب مى گردد به ویژه با لحاظ این مهم که گسترده ترین و تأثیرگذارترین شبکه هاى رسانه اى، دیدارى، شنیدارى و نوشتارى در تملک و اختیار دنیاى غرب و صهیونیست هاى مولود آنان قرار دارد که بى محابا فرهنگ ستیزى مغایر با منافع خود را هدف قرار داده اند و هر آینه که مقتضى بدانند براى تأمین آنچه که مطلوب نظرشان است و تضمین حیات شبکه هاى غول آسا و قدرتمند مالى و سیاسى حکم مى رانند و سپس در زمان مناسب به اشاره پدرخوانده، عوامل شهرت طلب جعل تاریخ را قبیح نمى دانند و باز هم داستان «خلیج عربى» و «جزایر عربى اشغال شده» در نفیر کهنه و منسوخ پیشین دمیده مى شود. در دو قرن اخیر به تاریخ خلیج فارس مى توان به عنوان برآیندى از رابطه سه دایره هم مرکز شامل مردم و دولت ها نگاه کرد. این دایره ها در نخستین حلقه خود شامل مردمى بود که کرانه هاى خلیج فارس محل زیست آنان بود، قدرت هاى منطقه اى که شامل ایران، عربستان و عراق بودند در حلقه میانى جاى مى گرفتند. این قدرت ها که کرانه هاى خلیج فارس را اختیار داشتند هر یک داعیه سیادت بر خلیج فارس را در داشتند و چنین هدفى را سرلوحه برنامه ها و شعارهاى خود قرار داده بودند اما حلقه بیرونى از آن قدرت هاى فرامنطقه اى بود که منافع ملى فرامنطقه اى آنها سبب دلبستگى شان به خلیج فارس شده بود و به شکلى منظم یا متناوب در این پهنه آبى حضور خود را به رخ مى کشیدند. حلقه اخیر را که مى توان قدرت هاى بین المللى در مقاطع مختلفى از تاریخ دو قرن پیش نامید که در این میان به ویژه حضور امپراتورى عثمانى، بریتانیا، روسیه و سرانجام آمریکا از بقیه پررنگ تر و تأثیرگذارتر بود.تحرکات و تحولات مرکز گریز این دایره ها و مدارهاى قدرت در آن پروسه پرفراز و نشیب و رابطه پیچیده و معادله اى چند مجهولى را پدید مى آورد که به بى ثباتى دامن مى زد و درونمایه تحولات خلیج فارس بود اما شاخص ترین ویژگى هاى این رابطه محورهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى را دربرمى گرفت.محور سیاسى به دعاوى اقتدار سیاسى و مفاهیم استراتژیک پیوندهاى سیاسى مربوط مى شود. محور اقتصادى از مسیر دریایى مهمى حکایت مى کرد که بستر و زمینه ارتباط تجارى و اقتصادى و راه هاى آبى بود اما از لحاظ اجتماعى دین اسلام حلقه شاخصى بود که دست بالاتر را در این همهمه داشت چرا که تقریباً جملگى ساکنان کرانه هاى دوسوى خلیج فارس پیرو اسلام بودند و بخشى از جهان بزرگ تر اسلام را تشکیل مى داد و در مقاطع حساس نقشى عمده و اساسى ایفا مى کرد به این معنا که اختلافاتى مانند تضاد بین سنى و شیعه و اباضى و وهابى در بین ساکنان کرانه هاى خلیج فارس هم گسستگى ایجاد مى کرد و هم اینکه به گونه شگفت آورى سبب پیوند کشورهاى منطقه مى شد. با لحاظ این متمم بود که عثمانى ها و در مقطعى مصریان اگرچه بیگانه بودند اما از مشروعیت دینى خود سود مى جستند. بنابراین دولت هاى اروپایى دین اسلام را به مثابه رادع و مانعى براى برقرارى ارتباط نزدیک با مردم خلیج فارس ارزیابى مى کردند و به تعبیرى آن را تهدیدى بالقوه اما جدى مى پنداشتند و از «پان اسلامیسم» اوج گرفته و پیامدهاى مترتب بر آن بیمناک بودند.به هر روى اروپاییان هر چقدر هم که در خلیج فارس سابقه حضور داشتند باز هم از دیدگاه ساکنان اجنبى بودند و اگرچه هنجارها و ارزش هاى ساکنان خلیج فارس به مذاق آنها خوش نمى آمد اما دست بردن و تغییر در این حریم ممنوعه را خطرناک و غیرقابل پیش بینى تلقى مى کردند.به این ترتیب اروپاییان هرگز دیدگاه مثبتى به دین اسلام و پیروان آن نداشتند و میسیونرهاى مذهبى آنها هیچ گاه موفق نشدند این منطقه را جولانگاه تبلیغ عقاید خود کنند و به همین علت به فعالیت در آب هاى خلیج فارس بسنده کردند و هرگز در پى



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلیج فارس در گذرگاه تاریخ


تحقیق در مورد خلیج فارس در گذرگاه تاریخ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

خلیج فارس در گذرگاه تاریخ

یازدهم اردیبهشت ماه مصادف با «روز ملى خلیج فارس» است تا این روز مناسبى باشد براى تمرکز اذهان ایرانیان که نه تنها در سرزمین مادرى بلکه در همه واحدهاى جغرافیایى محل زیست خود در گستره اى به وسعت سراسر گیتى به پاسداشت نمادى از غرور ملى و افتخار میهنى خود روى آورند. غرور و افتخارى که به یمن و تبرک تأثیر ژرف باورهاى عمیق الهى و دینى ارزشى مضاعف یافته است و در این روز با سرفرازى و نازش به وجود فسونبار پهنه آبى جنوب ایران به نام «فارس» شگون یافته و متجلى مى شود.این گستره نیلگون که زمانى به تمامى در درون قلمرو ایرانیان قرار داشت و از دیرینه روزگاران دریاى فارس خوانده شده است تنها یک واژه ساده نیست بلکه یک «مفهوم» نهادینه شده است که عصرى چند هزار ساله به قدمت آغاز نگارش تاریخ مکتوب بشر از عهد باستان دارد. همه مى دانیم که «مفاهیم» در یک شبانه روز شکل مى گیرند و خلق الساعه نیستند بلکه از روندى طولانى توأم با رنج و امید، واقعیت و رؤیا و اندیشه و عمل حاصل مى آیند و نهادینه مى شوند. خلیج فارس و نام ابدى آن نیز یادآور حضور و نقش برجسته و ویژه اجداد آزادکام ایرانیان است که نام این پهنه آبى را به خاطر جایگاه استوار و تحسین برانگیز خود در عهد باستان و در روزگار اسرارآمیز کهن در تاریخ هستى بشر حتى متون مذهبى ملکه اذهان کردند و خلیج و نام بامسماى آن آنچنان آسمان فرسا شد که برخى مورخان اسلامى نام خلیج فارس را از منشأ الهى و ملهم از اسما آسمانى دانسته اند.نام خلیج فارسدر عصر حاضر که اغراض سیاسى جعل تاریخ را نیز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترویج مى کند، هر پژوهشگر راستین و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا تاریخ معاصر و زمان حاضر آنگاه که نوبت سخن به نام گستره آبى جنوبى ایران مى رسد تلألو نام خلیج فارس را شاهد باشد که به مثابه افشاگر ماهیت و منشأ اسامى مجعول پرتوافشانى مى کند و ماهیت اهداف مغرضانه اى را برملا مى سازد که در خدمت، سیاست پیشگانى قرار مى گیرد که وحدت میان مسلمانان را برنمى تابند و با تمسک به هر وسیله اى حتى اگر از درونمایه لازم نیز تهى باشد به منظور صیانت از تخت و کیان خود امت اسلامى را به واگرایى تحریک و تحریض مى کنند تا آنجا که عدم تجانس و هنجارستیزى حامیان فرامنطقه اى بر اشتراکات فرهنگى، دینى و مذهبى همسایگان هم کیش تفوق یابد.در سده نوینى که عصر انقلاب اطلاعاتى خوانده اند، «غربال کردن اطلاعات و صدور آن» از مهم ترین ابزارها براى القاى اندیشه طراحان «نظم نوین جهانى» محسوب مى گردد به ویژه با لحاظ این مهم که گسترده ترین و تأثیرگذارترین شبکه هاى رسانه اى، دیدارى، شنیدارى و نوشتارى در تملک و اختیار دنیاى غرب و صهیونیست هاى مولود آنان قرار دارد که بى محابا فرهنگ ستیزى مغایر با منافع خود را هدف قرار داده اند و هر آینه که مقتضى بدانند براى تأمین آنچه که مطلوب نظرشان است و تضمین حیات شبکه هاى غول آسا و قدرتمند مالى و سیاسى حکم مى رانند و سپس در زمان مناسب به اشاره پدرخوانده، عوامل شهرت طلب جعل تاریخ را قبیح نمى دانند و باز هم داستان «خلیج عربى» و «جزایر عربى اشغال شده» در نفیر کهنه و منسوخ پیشین دمیده مى شود. در دو قرن اخیر به تاریخ خلیج فارس مى توان به عنوان برآیندى از رابطه سه دایره هم مرکز شامل مردم و دولت ها نگاه کرد. این دایره ها در نخستین حلقه خود شامل مردمى بود که کرانه هاى خلیج فارس محل زیست آنان بود، قدرت هاى منطقه اى که شامل ایران، عربستان و عراق بودند در حلقه میانى جاى مى گرفتند. این قدرت ها که کرانه هاى خلیج فارس را اختیار داشتند هر یک داعیه سیادت بر خلیج فارس را در داشتند و چنین هدفى را سرلوحه برنامه ها و شعارهاى خود قرار داده بودند اما حلقه بیرونى از آن قدرت هاى فرامنطقه اى بود که منافع ملى فرامنطقه اى آنها سبب دلبستگى شان به خلیج فارس شده بود و به شکلى منظم یا متناوب در این پهنه آبى حضور خود را به رخ مى کشیدند. حلقه اخیر را که مى توان قدرت هاى بین المللى در مقاطع مختلفى از تاریخ دو قرن پیش نامید که در این میان به ویژه حضور امپراتورى عثمانى، بریتانیا، روسیه و سرانجام آمریکا از بقیه پررنگ تر و تأثیرگذارتر بود.تحرکات و تحولات مرکز گریز این دایره ها و مدارهاى قدرت در آن پروسه پرفراز و نشیب و رابطه پیچیده و معادله اى چند مجهولى را پدید مى آورد که به بى ثباتى دامن مى زد و درونمایه تحولات خلیج فارس بود اما شاخص ترین ویژگى هاى این رابطه محورهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى را دربرمى گرفت.محور سیاسى به دعاوى اقتدار سیاسى و مفاهیم استراتژیک پیوندهاى سیاسى مربوط مى شود. محور اقتصادى از مسیر دریایى مهمى حکایت مى کرد که بستر و زمینه ارتباط تجارى و اقتصادى و راه هاى آبى بود اما از لحاظ اجتماعى دین اسلام حلقه شاخصى بود که دست بالاتر را در این همهمه داشت چرا که تقریباً جملگى ساکنان کرانه هاى دوسوى خلیج فارس پیرو اسلام بودند و بخشى از جهان بزرگ تر اسلام را تشکیل مى داد و در مقاطع حساس نقشى عمده و اساسى ایفا مى کرد به این معنا که اختلافاتى مانند تضاد بین سنى و شیعه و اباضى و وهابى در بین ساکنان کرانه هاى خلیج فارس هم گسستگى ایجاد مى کرد و هم اینکه به گونه شگفت آورى سبب پیوند کشورهاى منطقه مى شد. با لحاظ این متمم بود که عثمانى ها و در مقطعى مصریان اگرچه بیگانه بودند اما از مشروعیت دینى خود سود مى جستند. بنابراین دولت هاى اروپایى دین اسلام را به مثابه رادع و مانعى براى برقرارى ارتباط نزدیک با مردم خلیج فارس ارزیابى مى کردند و به تعبیرى آن را تهدیدى بالقوه اما جدى مى پنداشتند و از «پان اسلامیسم» اوج گرفته و پیامدهاى مترتب بر آن بیمناک بودند.به هر روى اروپاییان هر چقدر هم که در خلیج فارس سابقه حضور داشتند باز هم از دیدگاه ساکنان اجنبى بودند و اگرچه هنجارها و ارزش هاى ساکنان خلیج فارس به مذاق آنها خوش نمى آمد اما دست بردن و تغییر در این حریم ممنوعه را خطرناک و غیرقابل پیش بینى تلقى مى کردند.به این ترتیب اروپاییان هرگز دیدگاه مثبتى به دین اسلام و پیروان آن نداشتند و میسیونرهاى مذهبى آنها هیچ گاه موفق نشدند این منطقه را جولانگاه تبلیغ عقاید خود کنند و به همین علت به فعالیت در آب هاى خلیج فارس بسنده کردند و هرگز در پى



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلیج فارس در گذرگاه تاریخ


تحقیق در مورد تاریخ زبان فارسی (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

عنوان تحقیق

خلاصه ی 2/1 کتاب تاریخ زبان فارسی نوشته ی دکتر مهری باقری

استاد مربوطه

جناب آقای دکتر عابدیها

گرد آورندگان

سمیرا عباسی

سروناز ساسانی

دانشگاه بین المللی امام خمینی

بهار 1386

فهرست:

تحول زبان

علل تحول زبان

زبان های هند و اروپایی و نحوه دسته بندی این زبان ها

خانواده ها ی زبانی دنیا

زبان های ایرانی از کدام خانواده ها هستند؟

زبان های هند و اروپایی چگونه شناخته شد ؟

زبان هند و ایرانی

تحول تاریخی زبان

ادوار تاریخی زبان های ایرانی

خط میخی فارسی باستان

اید ئوگرام

زبان اوستایی ( آثار موجود و ویژگی ها و علت کمال )

سایر زبان ها و خط های غیر ایرانی در سرزمین ایران باستان

زبان های ایرانی میانه

زبان های ایرانی جدید

تحول زبان

زبان صورت واحدی ندارد زیرا امری است اجتماعی ، و وسیله ی برقراری ارتباط و جامعه از جنبه های سیاسی و مذهب و آداب و رسوم و ... تغییر می کند تحول حاصل شده به ضرورت نیازهای آن جامعه را دگرگون می سازد ، این دگرگونی در تحول زبان تأثیر دارد .

این تحولات طبق قوانین و قواعد معینی صورت می گیرد.

با وجود دور شدن هر زبان از صورت اولیه ی خود ، می توان رابطه ی آن را با اصل خود تشخیص داد. همین نکته عامل توجه به تغییرات زبانی و کشف قواعد حاکم بر آن در پژوهش های زبانی است . تحول و تکامل زبان ، امر طبیعی و به طریق مشخص است ، از این رو دور شدن آن از فرم قدیمی یا تغییر آن ، خطا شمرده نمی شود .

_ برخی واژگان مهجور و رواج کلمات دیگر به جای آنها :

بغ = خدا بوم = سرزمین مرد = انسان

تغییر در معنا و مفهوم واژگان

مرد از ریشه ی mar به معنی مردن در اصل به معنی میرا و مردنی معنی کلی در فارسی باستان :

انسان و آدمی در فارسی جدید محدودیت معنایی دارد : دلالت بر جنس مذکر از نوع آدمی

_ تغییر در کلمات از لحاظ صرف : صرف اسم در دوره ی باستان به هشت حالت مختلف .

_ علایم صرفی : تکواژ هاییکه به صورت لا حقه هایی به پایان صورت ساده ی واژه می پیوست .

تغییر هر یک از این حالات هشت گانه به اعتبار شماره های سه گانه ( مفرد ، مثنی ، جمع ) و اجناس سه گانه ( مذکر ، مؤنث ، خنثی ) .

یک اسم می توانست به هفتاد و دو صورت متفاوت صرف شود .

اثر حذف تکواژ پایانی در فارسی جدید :

از بین رفتن سیستم صرف اسامی

خارج شدن ساخت جنس دستوری و شمار مثنی

_ خارج شدن برخی از واژه ها و جایگزینی واژه های دیگر:

Hya مفرد مذکر در حالت فاعلی و ترکیبی از ضمیر اشاره و موصول به معنی « او » که کاربرد آن به کلی منسوخ شده و گاهی به جای آن از تکواژ « که » استفاده می شود .

_ تغییر در ترکیب اجزای جمله : تحول قواعد نحوی و روابط همنشینی در دستگاه این زبان از دوره ی باستان تا دوره ی جدید . مثلا در فارسی باستان فعل پیش از کلمه ی دیگر در جمله آمده در فارسی امروز فعل در آخر عبارات می آید و در جملات اسمی واژه ی رابطه با مسند و مسند و الیه همنشین می شود .

نتیجه : هر زبان در هر زمان از جهات متفاوت در حال تحول است .

_ تفاوت آواها و شیوه ی ترکیب آنها با وضع پیشین .

_ معمول شدن آوا های جدید با قوانین واج آرایی نوین .

_ مهجور ماندن الفاظ در گذر زمان و جایگزینی واژه ها ی جدید .

_ رواج الفاظ نوین که بر معانی جدید دلالت دارند .

_ ایجاد طرز های نو در ساختمان جمله و عبارت در نتیجه از بین رفتن صورت قدیمی زبان و فراموش شدن آن .

علل تحول زبانی :

1 _ علل خارجی ( برون زبانی )

2 _ علل داخلی ( درون زبانی )

علل خارجی تحول زبانی : دگرگونی یک زبان هم آهنگ و همراه با تحولات جامعه ای که از آن به عنوان و سیله ی ارتباطی استفاده می کند است . تحولات جامعه منوط به تحولات معنوی ، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است .

واژگان زبان بیش از هر چیز دیگر می توانند دگرگونی های اجتماعی را منعکس کنند.

عوامل خروج پاره ای لغات کهن : تغییر شیوه های زیستن ، متروک ماندن پاره ای از مشاغل و در نتیجه آلات و ابزار مربوط به آنها ، ظهور مشاغل جدید و وسایل مدرن ، پیشرفت علوم و فنون و صنایع ، پیدایش رابطه ها و پدیده ه ها ی جدید ، مهاجرت ها و مسافرت ها ، ارتباط ها ی تجاری و فرهنگی با ملل دیگر .

مثال لغات کهن : برگستوان ، قراگند ، چرخشت

لغات جدید : کامپیوتر ، آنتن ، سوبسید

تغییر معانی لغات جدید : یخچال ، پیکان ، سوار

علل داخلی تحول زبانی

کم کوشی : صرف کمترین انرژی در گفتار

مثال : تبدیل چَوَند ( ( cavand به چند ( cand) و یا حذف ساخت دستوری جنس و شمارمثنی از دستگاه زبان و ساده شدن دستگاه افعال در زبان فارسی .

خلاصه ی تحولات تاریخی هر زبان :

تحول آوا ها و اصوات

تحول ساخت کلمات ( تحولات صرفی )

تحول طرز و رابطه ی همنشینی کلمات در جمله تحولات نحوی

تحول واژگان



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ زبان فارسی (word)