لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 128
تاریخ معاصر ایران دورانی از تاریخ ایران است که با انقلاب مشروطه شروع میشود و تا سرنگو نی سلسله پهلوی و پیروزی انقلاب ایران ادامه میابد. تاریخ معاصر ایران را به بخش هایی تقسیم میکنند:
جنبش مشروطه ایران
کودتای ۱۲۹۹
رضاشاه پهلوی
محمدرضا شاه پهلوی
نهضت ملیشدن نفت
کودتای ۲۸ مرداد
انقلاب سفید
انقلاب ایران
جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشته های روشنفکرانی مثل [[حاج زینالعابدین مراغهای ]] و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینه های مشروطه خواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبل المتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالت خانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عده ای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدی نشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول
تصویری از نمایندگان دوره اولمجلس
اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلی شاه
پس از مرگ مظفرالدی نشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
محیط پیدایش اسلام
اوضاع دینی و اعتقادی قبائل عرب جاهلی : عنصر اصلی قبائل عرب جاهلی ‘شرک و بی پرستی وبه تعبیری ‘ آمیزه ای از تعدد خدایان و طبیعت پرستی بود .اعتقاد به جن ‘ارواح و پرستش ماه و ستارگان ‘بین آنها رواج داشت و بتهای آنها دارای دو بعد بود "صنم " و "وثن " * و همچنین انسان های خرافاتی بوده که در این مورد بخصوص شاید همچنان هم این مورد این قبائل ادامه داشته باشد. و انسان های که داشتن دختری برای خود را ناپسند می پنداشتند. ودر بعضی از اوقات دختران خود را زنده به گور می کردند.
نظام سیاسی حاکم بر مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
اساس بافت اجتماعی – سیاسی مردم عرب قبیله و عشیره بود .
نبود فرهنگ واحد و ایدئولوژی مشترک میان این قبیله ها ‘ نبود راه های ارتباطی مناسب ومحدودیت منابع اقتصادی سبب پراکندگی واستقرار نیافتن حاکمیت قانون و نظم سیاسی در جزیره العرب بود و در قبیله سه رکن وجود داشت : " نسب ‘ حسب و عصب "
و تنها می توان به تمدن ممتاز " سبا" و "ماراب یمن " که قبل از طلوع اسلام ازبین رفتند اشاره نمود
اخلاق نیک و بد مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
هر چند دارای خصلت های پسندیده ای همچون روحیه ساحشوری ‘وفای به عهد‘ بخشندگی و مهمان نوازی‘صراحت لهجه‘ حافظه قوی‘ نجابت‘ شرافت‘ نسب وهمتراز بودن عنایت داشت ; اما به خاطر اصالت بخشیدن به نژاد و خون ‘ افق این عنایت از قبیله فراتر نمی رفت . وهمچنین با اندکی تامل در دستاوردهای هر یک از این خوی ها پرده از استضعاف فکری و فرهنگی این سرزمین برمی دارد . زیرا جهت دار نبودن روحیه حماسی‘ در بسیاری اوقات‘ به افروختن بی دلیل آتش کینه و درگیری میان قبایل می انجامید.
................................................................................................................................................................................
* بت ها را اگر به شکل انسان بودند " صنم " و اگر به شکلی خاص بودند " وثن " می نامیدند
کمیت گرایی‘ فخر فروشی ‘ حاکمیت خرافات بازمانده از تحریف ادیان ‘ افسانه های باستانی ‘ اساطیری هریک نشان دیگری از انحطاط اندیشه و خالی بودن سازمان فکری آنان از تفکر بود .
زن و نظام خانوادگی در مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام:
اندیشه شیءانگارانه زن مبین اوج جاهلیت فرهنگی جزیره العرب بود . ودر این منطقه سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود . و مرد می توانست آن گونه که می خواست با زن رفتار کند " حق فروش " " کشتن " "زدن " و آزار زن و... رابرخوردار بود . که این مسائل باعث متزلزل ساختن نظام خانواده در میان اعراب را در پی داشت . و همچنین در چنین جامعه ای شان زن را تا حد جانوران پایین آورده بود .
تاریخ جاهلیت و مفهوم آن :
از ریشه " جهل " است . ولی از کتب لغت بر می آید که مراد از آن به غیر از این معنا به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
تاریخ مذهبی ایران باستان
مهر پرستی یا آیین مهر یا میترائیسم از دینهای باستانی ایرانیان بود که بر پایه ایزد ایرانی مهر و دیگر ایزدان ایرانی بنیاد شده بود. مهرپرستی در حدود بیش از 5000 سال پیش در میان ایرانیان ساکن دشت مغان به وجود آمده اما بنا به دلایل مذهبی پیدایش آنرا به زمان تولد عیسی پیامبر ترسایان نزدیک می کنند!این آیین از سده نخست میلادی درشاهنشاهی روم همه گیر شد کرد و بنا به روایتی دیگر مدت پیش از آن به اروپا راه یافت. این دین در سدههای سوم و چهارم میلادی (میلادی) به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس در ۳۹۱ میلادی که طی آن همه کیشها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغربزمین رفته رفته از رواج افتاد. گرچه نمادها و پرستش گاههای آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین ترسایی (مسیحی) و رفتارهای ترسایان (مسیحیان) بهقی مانده. مانند سالروز تولد مسیح که معادل با شب یلدا سالروز تولد میترااست و بنا به دلایل تقویمی (اشکال تقویم رومی ها در محاسبه کبیسه) جا به جه شده است و حتی نام مسیح برای عیسی پسر عمران از همین آیین گرفته شده. چلیبا یا گردونه مهر که نماد اصلی ترسایی (مسیحیت) صلیب، برگرفته از آن است نماد دیگری از زایش دوباره آیین مهری در دل ترسایی است.
پیشینه و مفاهیم
پیش از ظهور زرتشت آریائیان در قالب زروانیگری، مهرپرستى نیز اختیار کردند.(کلمه مهر را دارمستتر بهمعنى دوستى و محبت مىداند. یوستى مىگوید که مهر واسطه و رابطه فروغ محدث و فروغ ازلى و بهعبارت دیگر واسطه بین آفریدگار و آفریدگان است. در گاتها کلمه میترا بهمعنى عهد و پیمان آمده است. مهر در اوستا از آفریدگان اهورامزدا محسوب شده و ایزد محافظ عهد و پیمان است و از این رو فرشته فروغ و روشنائى است تا هیچ چیز بر او پوشیده نماند. ماه هفتم سال و روز شانزدهم هر ماه و یشت دهم اوستا و جشن مهرگان مخصوص او است. کیش مهر از ایران به بابل و آسیاى صغیر رفت و سپس پرستیده شد و به این گونه آئین مهرپرستى پدیدار گشت. (فرهنگ معین)) در کتیبههاى هخامنشى میثر (Mithra) آمده که تلفظ اوستائى مهر است. در سانسکریت میترا (Mitra) و در پهلوى میتر (Mitr) و در پارسى مصطلح امروز مهر خوانده مىشود. کهنترین سند نوشته شده الواح گلینى است متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح که در کاپاتوکا (Kapatuka) از شهرهاى آسیاى صغیر، در محلى بهنام بغازکوى پیدا شد. در کنار نام این دو خدا، نام دو خداى کهن هند و ایرانى ایندرا Indra) نساتى (Nasatya) نیز آمده است. در اوستا میترا مقام شامخى دارد و در زمان پیش از اوستا و رستاخیز زرتشتی، بزرگترین خدا بهحساب مىآمد. این نشانه א که صلیب (چلیپا) شکسته نامیده شده است، در حقیقت صلیب شکسته نیست. این نشانه آریائى است، زیرا در ایران و هند هزاران سال پیشینه دارد. این نشانه א نخستینبار در حدود خوزستان یافت شده و مربوط به هفت هزار سال پیش از میلاد مىباشد به این ترتیب پیشینه تاریخى آن در ایران بسى کهنتر از پیشینه آن نزد آریائىهاى هند است و هرتسفلد (Herzfeld) آن را گردونه خورشید نامیده است. در گرمى (Germi) مغان آذربایجان گورهاى خمرهاى از دوره اشکانى بهدست آمده که در میان آنها پارچهاى بسیار زیبا یافت شده است که داراى این نقش مىباشد. همچنین این نگاره بر دهانه پارهاى از خمرههاى سفالین که مردهها را در آن مىگذاشتهاند دیده شده است در مواردى دیگرى چون جام تپهحسنلو، جام زرکلاردشت، گردنبند عقیق مربوط به دوره اشکانی، گردنبند زرینى مربوط به ۷ هزار سال ق م در رودبار گیلان این نگاره به چشم مىخورد. گردونه خورشید نخست به این شکل א بوده و کمکم خطوط منحنى از بین رفته گاهى بهصورت + و گاهى با خطوط شکسته ولى با زاویههاى ۹۰ درجه ترسیم شده و شکل هندسى و ترکیب کامل یافته است. اقوام باستانى بسیارى از جانوران را مىپرستیدهاند و از همین جا توتمیسم (Totemisme) پیدا شده است. یکى از این حیوانات بز کوهى است که مظهر سودرسان طبیعت، یعنى خورشید بوده است این نقش بر ظروف بازمانده از سدههاى پیش از میلاد دیده شده و مهمتر از همه رابطهاى است که مردم باستانى میان هلال ماه و خورشید و شاخ بز کوهى قرار داده بودند. در بسیارى از سفالها در میان انحناى شاخ این جانور و نیز بر پشت آن نشانه + یا א دیده مىشود. مثلاً بر لیوان سفالین مربوط به ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد که در سیلک کاشان بهدست آمده نگاره + در زیر انحناى شاخ گوزن پیدا است. در کتاب مذاهب بزرگ جهان تصویرى است که از کف پاى بودا و بر آن نگارههائى است که شناساننده و باورها و آئین و سمبولهاى او است از جمله بر چهار انگشت پاى وى نشانه گردونه مهر دیده مىشود. شمال و شمال باخترى ایران مرکز مهرپرستان بوده است. پلوتارک(پلوتاریک یا پلوتارخوس - Plutarkus = در سال ۴۶ پس از میلاد زاده شده و در سال ۱۲۰ در گذشته.) مىگوید: ”هرمزد در عالم معنوى به نور همانند است و اهریمن به تاریکى و میان این دو مهر قرار دارد“.(اوستا - یشتها، گزارش پورداود ص ۴۰۱) زرتشت براى گسترش مزداپرستى از اهمیت ایزدان دیگر کاست و مهر را که پایه خدائى گرفته بود یکى از ایزدان کیش خود بهشمار آورد. با نگرش به اینکه نشانه گردونه مهر به شاهین و فروهر هم بسیار نزدیک است مىتوان پنداشت در زمانى که از اهمیت مهر کاسته شده نشانه مقدس میترائیسم رفتهرفته به شاهین مبدل شده و این شاهین و نگاره فروهر تمام جاذبه معنوى و روحانى این نشانه را گرفته و مظهر فر و شکوه مینوى گردیده است. هماکنون این نقش را به گونهاى دیگر بر کاشى کارى سر درب خاورى آرامگاه بایزید در بسطام مىتوان دید. میترا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
تاریخ دیرین ترکان ایران
مقدمه ای بر مبحث ایلامیان بزبان فارسی:
ایلامیان شاخه ای از آن دسته از اقوام خویشاوند و همزبانی بودند که در حدود 5000 سال قبل از میلاد از اسیای میانه به ایران کوچ کردند. ایلامیان در جنوب غرب ایران امروزی ساکن شدند. و بعد از چندین قرن موفق به ایجاد تمدن بزرگی به نام ایلام شدند و دولت عیلام نزدیک به سه هزار سال دوام یافت.ایلامیان تقریبا همزمان با سومری ها دولتشان را که شامل خوزستان, اطراف کوههای بختیاری,لرستان,پشتکوه و انشان یا انزان(فارس) بود تشکیل دادند.پایتختشان شوش بود و اهواز و خایدالو(خرم اباد) از شهرهای مهم شان بود(حقوق تاریخ, صفحه ٨۳, علی پاشا). ولی بعدا سرزمین تحت سلطه شان را تا نواحی مرکزی و شرقی ایران گسترش دادندַخود اهالی ایلام کشورشان را Haltamtu هلتمتو به معنی سرزمین خدا(ئی) می نامیدند. سومری های دشت نشین ناحیه بین النهرین, ان کشور را ایلام(Elam) یعنی کشور کوهستانی و اهالی ان را ایلامی یعنی ساکنین مناطق کوهستانی خطاب میکردند. این نامگذاری را اکدی ها از سومری ها اخذ و از طریق تمدن بابل به تورات رسید که با املای "عیلام" به اعراب و دیگر مسلمین منتقل شد.هخامنشیان مهاجر انان را Huwaja می نامیدند.( دکتر ضַ صدر,پیرامون نام تاریخی کشور"ایلام")دولت مقتدر ایلام از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد تا 645 ق م یعنی به مدت ۳۰۰۰سال تداوم داشت و بیشترین تاثیر را بر فرهنگ اقوام ساکن در ایران گذاشته است.از ایلامیان کتیبه و لوحه های زیادی به جای مانده و بیش از ده هزار لوحه ایلامی در دانشگاه شیکاگو نگهداری میشود و اثاری که تا حال ترجمه شده اطلاعات زیادی راجع به سلسله های شاهی ایلام میدهند ولی اطلاعات راجع به زمان قبل از سارگون اول (2334ق م) شاه اکد کم است.اولین سلسله سراسری ایلام "آوان" نام داشت (2550-2600ق م) و شوشتر کنونی مرکزشان بود.سلسله "سیماش" 12 شاه داشتند و مرکز حکومتشان در شمال خوزستان و جنوب لرستان بود. اوایل حکومتشان همزمان با حاکمیت قوتتی های اذربایجان در بابل بود و تابع انها بودند و اخرین شاه این سلسله "Eparli" بود و این سلسله در سال ۱٨٦۰ق م سرنگون شدַاز حوادث مهم این دوران جنگهای طولانی با سومر-اکد که منجر به انقراض انان و تسلط درازمدت ایلامیان بر بین النهرین شدַسلسله "سوککال ماخ" (۱٨۰۰-۱۵۵۰ق م) : از شاهان معروف این سلسله" shirukduk" میباشد که بابل را مطیع ایلام کردַ در سال ۱٩۵٧ در شمال عراق کتیبه ای از او پیدا شد که اشاره میکند به حمله او به قوتتی هایی که بین دریاچه اورمیه و ایلک باتان(همدان) ساکن بودند ,در ان حمله shirukduk شکست خورده و به شوش برگشته و بعد از مدتی میمیردַ بعد از او برادرش" شیموت-وارتاش" شاه ایلام شدַدوره میانه پادشاهی ایلام( ۱۴۵۰-۱۱۰۰ ق م) دوران زرین ایلام بود. ولی در قرن های ۱۱-٩ ق م به علت کشمکشهای داخلی ایلام فاقد دولت مرکزی بود و همه ایالتها کاملا مستقل بودندַدوران جدید دولت ایلام (٧۴۵-٦۴۵ق م ) از حساسترین دوران در تاریخ دولت ایلام بود,در این دوره کیاکسار شاه ماد همراه با بابل بر علیه آشور میجنگیدند و ایلامیان از این فرصت استفاده کرده دولت خود را تقویت کردنددر این دوران "تیگلات پیلسر" شاه آشور توانست لولوبی ها و هوری ها را مطیع خود ساخته و مستقیما با ایلام همسایه شودַ سارگون دوم در سال ٧۲۲ق م به ایلام حمله کرد ولی شکست خوردַ آشور بنی پال در سال ٦۴۵ به ایلام حمله کرده و " خوم بان کالداش" اخرین شاه ایلام را دستگیر کرد و دولت مرکزی ایلام را منقرض کردند ولی دولت های محلی به عمر خود ادامه دادند و شکست نهایی ایلام با حمله هخامنشیان در سال ۵۴۵ق م انجام گرفتַایلامیان بعد از این شکست دیگر فرصت باز سازی دولت مرکزی خود را نیافتند و بعد از انقراض ماد توسط هخامشیان٬ پارس ها بتدریج اراضی ایلام را ضمیمه امپراطوری تازه تشکیل شده خود کردند و دولت های محلی ایلام تابع انها شدندַایلامیان برای تشکیل دولت مستقل خود حتی در زمان هخامنشیان بارها قیام کردند ولی دیگر موفق نشدنددولت پایداری را ایجاد کنند . داریوش در سال اول حکوتش سه بار برای جنگ با سه نفر از استقلال طلبان ایلام به انجا لشکر کشی کرد و هر سه قیام را با خشونت زیاد سرکوب کرد.داریوش شهرشوش را گرفته و به پایتختی تبدیل کرد و بدین ترتیب حکومت ایلام توسط هخامنشیان از بین رفت ولی ایلامیان مثل یک ملت تا قرن ها به حیات خود ادامه داد. در زمان اشکانیان ٬ ایلامیان حق ضرب سکه خود را داشتند و بارها در زمان اشکانیان برای استقلال خود قیام کردند.
از آنجا که به هیچ وجه حمله آشوریها و حتی حمله هخامنشیان را پایان کار ایلام نمیدانیم٬ بخش مهمی از کتاب را به بررسی تاریخ ایلام در دوره سلوکی ٬ اشکانی و ساسانی اختصاص داده ایم و امیدواریم خواننده مجاب شود که حمله آشور بنی پال و ظهور هخامنشیان پایان کار ایلام نیست که حتی در دوره اشکانی برای استقلال خود می جنگیده اند.( د.ت.پوتس٬ باستان شناسی ایلام٬ مقدمه٬ص۲ ٬ از انتشارات دانشگاه کمبریج٬سال ۱۹۹۹) ایلامیان بر عکس سومریان بعد از انقراض حاکمیتشان در طول عصر های زیادی به زندگی در وطن خود ادامه داده و زبان و تمدن خود را زنده نگه داشتندַزبان ایلامی که به علت شباهت اش با زبان دیگر اقوام (قوتتی ه,کاسسی ها,ַַַ) از زمان Puzur inshushinak پوزور این شوشیناک (۲۲۰۰ ق.م.)زبان مشترک و اداری سراسر ایران بود توانست موقعیت ممتاز خود را تا اوایل ساسانیان حفظ کندַبا ترجمه تعدادی از لوحه های ایلامی نگهداری شده در شیکاگو بطور قطعی ثابت شده است که زبان ایلامی یک زبان التصاقی میباشد و لغات زیادی در ان با ترکی آذری امروزی شبیه یا عین هم هستندַ آکادئمک "مار" ثابت کرد که زبان ماد و ماننا نیز همان زبان ایلامی بودַ زبان ایلامی تا قرن ها بعد از سقوط ایلام اهمیت خود را حفظ کرد , داریوش هخامنشی آن را زبان رسمی و اداری امپراطوری کرد و همه ۳۰ هزار لوحه پیدا شده در تخت جمشید به زبان ایلامی هستند(هنوز هم ترجمه نشده اند)ַ اکادمئک"مار" ثابت کرده است که زبان رسمی و اداری ماد هم ایلامی بود(تاریخ و تمدن ایلام, ص۵), این موضوع بعدا در بخش مربوط به ماد ها شرح داده خواهد شدַ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
شخصیتهای تاریخ بیهقی
تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود، جزو معدود آثار این مرز و بوم است که در پهنه گسترده ادب و تاریخ ایران به رشته تحریر درآمده، تا از یکسو پیوند ما را با تاریخ هزار سال پیش برقرار سازد و از جانب دیگر روحمان را با غنای دلپذیر ادب فارسی آشنا و سیراب و غنی گرداند. اوج فرهنگ غنی اسلامی در این کتاب جلوهگر است : ادب در اوج کمال و تاریخ در اوج تقوی و امانت . این رادمرد ادب و تاریخ دو مقوله نامانوس ادب و تاریخ را آنچنان با یکدیگر پیوند داده و قرین، بلکه در یک پیکر قرار داده است که خواننده هنگام مطالعه همواره در تردید است که آیا اثری تاریخی است یا ادبی؟ و البته که هر دو هست . بیهقی نیز رجلی است که همانند کتابش دارای دو شخصیت ممتاز تاریخی و ادبی است . از اینرو ادیبان او را از خود میدانند و اهل تاریخ هم. جدالی است که به اتحاد میانجامد. همچنان که ادب و تاریخ در کتاب او دست در دست هم دارند. در مطالعه تاریخ بیهقی و دیگر کتب تاریخی، به گوشههای بسیار ظریف و باریک و حساسی از زندگی و شخصیت افراد منقول در تاریخ بیهقی برخورد میکنیم، که الحق جا دارد پیرامون هر یک کتابی تحلیلی نوشته میشود، و برایم بسیار دشوار بود و واقعا دریغم میآمد که به خاطر محدودیت در حجم رساله بالاجبار مطالب ارزندهای را حذف کرده و نادیده انگارم. شخصیتهایی نظیر سبکتگین، امیرمحمود، امیرمسعود، بونصر مشکان، ابوالفضل بیهقی، خواجهاحمدحسن میمندی، خواجهاحمد عبدالصمد، خوارزمشاه آلتونتاش و حتی شخصیتهایی منفی چون بوسهل زوزنی و... اینها همه افرادی در خور تعمق هستند که روال و جریان تاریخ ایران و خط سیر آن را رقم زدهاند. مطالب ارزنده دیگری در این کتاب درخور تعمق و بررسی است . از جمله: زبان بیهقی، موسیقی کلام بیهقی، دستور زبان بیهقی و کلام شعرواره او، که همچنان که در شعر نمیتوان کلمهای را برداشت و جای آن کلمه یا لفظی دیگر نهاد، کلام بیهقی نیز چنین است . کتاب مجموعهای است که با استادی تمام نوشته شده است . الفاظ هر یک در جای خود قرار گرفتهاند و از جمع این مجموعه، وحدت موزون تاریخ بیهقی شکل میگیرد. کسانی که به موسیقی درونی کلام بیهقی واقف باشند، در مییابند که هنر او در نگارش نثر از هنر حافظ در به رشته کشیدن نظم کمتر نیست . الفاظ به نحوی انتخاب شدهاند که خواننده بدون آگاهی از موضوع و پایان کار، خود بخود در مییابد که در نهایت کار به کجا میانجامد. پس و پیش شدن اسمها، ذکر القاب و عناوین مطابق با شان و منزلت هر فرد با توجه به پایگاهی که در کلام دارد، انتخاب اسمها، زیبا و موسیقایی بودن اسمها، توالی اسمها ترکی یا فارسی یا عربی، و یا ادغام و اختلاط اینگونه اسمها، نظری دقیقتر و پژوهشی عمیقتر را میطلبد و خود بابی مفتوح است بر روی پژوهشگران.
ابونصر مشکان و تاریخ بیهقى
پیش از بروز آثار اختلاط خراسان و عراق، در دیوان رسائل محمود غزنوى مردى پیدا شد از فضلا و ادبا، که او را الشیخ العمید ابونصربنمشکان مىنامیدند (علىالتحقیق مشکان نام پدر ابونصر بوده است و ثعالبى در تتمةالیتیمه به این معنى تصریح دارد. جلد ۲ کتاب سبکشناسی، ص ۶۲).
این مرد در ادبیات تازى و پارسى استاد بود و در ”تتمةالیتیمه ثعالبی“ از وى نام برده است و ابوالفضل بیهقى شاگرد او است و در تاریخ یمینى و مسعودى از او و منشآت و فضایل وى فصولى مشبع آورده است.
ابونصر صاحب دیوان رسالت محمود بود (به اصطلاح امروز رئیس دبیرخانهٔ سلطنتی) و مسعود پسر محمود هم او را تا پایان حیات (صفر ۴۳۱) بر آن پیشه و منصب باقى داشت.
نمونهٔ این مرد در تاریخ بیهقى و قسمتى دیگر سر و دست شکسته در جوامعالحکایات محمد عوفى به نقل از مقامات بونصر (۱) ، و قسمتهاى دیگر در کتب متفرقه باقىمانده است.
(۱) . مقامات بونصر در دست نیست و معلوم هم نیست که این کتاب تألیف ابونصر مشکان بوده است مثل مقامات بدیعى و حریرى و حمیدى که تألیف بدیعالزمان و حریرى و قاضى حمیدالدین است و یا به قول بعضى بیهقى سخنان و داستانهاى ابونصر را در کتابى نقل کرده است.
سبک بیهقى (۲) به عین تقلیدى است که از سبک نثر ابونصرمشکان چنانکه میان منشآت ابونصر و شاگرد او هیچگونه تفاوت موجود نیست.
(۲) . الشیخ ابوالفضل محمدبنالحسین البیهقى الکاتب دبیر دیوان رسایل محمود و محمد و مسعود که در عهد فرخزاد صاحبدیوان رسالت شد و در عهد طغرل غلام به قلعهٔ غزنى حبس گشت و به آخر عمر انزوا اختیار کرد و در سنهٔ ۴۷۰ به ماه صفر فرمان یافت و تاریخ او سى مجلد بوده است که یک ثلث از آن در احوال مسعود برجاى است و مابقى از میان رفته است، در جوامعالحکایات عوفى حکایاتى با تصرف از قسمت گمشدهٔ کتاب سبکشناسى نقل گردیده است، و نیز عوفى گوید بیهقى را در عهد عبدالرشید مصادره کردند و تاریخ بیهق گوید او را براى تأدیهٔ مهرزنى به حکم قاضى حبس نمودند و از آن محبس به قلعهٔ غزنى به حبس سیاسى بردندش (تاریخ بیهق ص ۱۷۷).
نمونهاى از تاریخ بیهقى
پایان کار آل سیمجور :
امیر سبکتکین مدتى به نشاپور ببود تا کار امیر محمود راست شد، پس سوى هرات بازگشت، و بوعلى سیمجور مىخواست که از گرگان سوى پارس و کرمان رود، و ولایت بگیرد، که هواى گرگان بد بود، ترسید که وى را آن رسد که تاش را رسید، که آنجا گذشته شد، و خودکرده را درمان نیست، و در امثال گفتهاند:”یَدَکَ اَوْ کَتا وَ فُوَک نَفَخَ“ چون شنید که امیر سبکتکین سوى هرات رفت، و با امیر محمود اندک مایه مرد است، طمع افتادش که باز نشاپور بگیرد، غرهٔ ماه ربیعالاول سنهٔ خمس و ثمانین و ثلثمائه از گرگان رفت، برادرانش و فائقالخاصه با وی، و لشگرى قوى آراسته، چون خبر او با امیر محمود رسید، از شهر برفت، و به باغ عمرولیث فرود آمد، یک فرسنگى شهر، و بونصرِ محمودِ حاجب، جدّ خواجه بونصرِ نَوْکی، که رئیس غزنین است از سوى مادر، بدو پیوست، و عامهٔ شهر پیش بوعلى سیمجور رفتند، به آمدن وى شادى