لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
بتن خود تراکم
چکیده
تراکم کامل بتن و جایگری مناسب آن در قالب از مهمترین نکات در اجرای صحیح سازه های بتنی می باشد متراکم نمودن بتن با استفاده از روشهای معمول یعنی استفاده از ویبراتورها مشکلات متعددی از جمله جداشدگی دانه ها ، شن نما شدن بعضی نقاط را به همراه دارد .
بتن خود تراکم راه حل بسیار مناسبی برای مقابله با این مشکلاتاست که اولین بار در دهه گذشته توسط دانشمندان ژاپنی ابداع گردید .
سطح تمام شده بهتر اطمینان از تراکم بتن بدون استفاده از ویبراتور افزایش سرعت اجرا و کاهش نیروی انسانی مورد نیاز برای اجرا از جمله مزایای بین خود تراکم می باشد .
مقدمه
یکی از نکات مهم در اجرای صحیح سازه های بتنی تراکم کامل بتن و جاگیری مناسبآن در قالب می باشد این مساله مورد آلمان هایی همچون دیوار برشب و ستون که در آنها فشردگی ارماتور زیاد و ابعاد مقطع بتن ریزی کوچک می باشد از اهمیت بیشتری برخوردار است .
استفاده از ویبراتور جهت متراکم کردن بتن مشکلات زیادی به همراه دارد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :
جداشدگی دانه بندی بتن به علت ویبره زیاد در بعضی مناطق
تراکم ناهمگن در نقاط مختلف سازه ودر نتیجه مقاومت فشاری متفاوت در مقاطع مختلف سازه
گیر کردن شیلنگ ویبره بین آرماتورها در حیناجرا
کرمو شدن بعضی مناطق به علت غیر قابل دسترس بودن
کرمو شدن نقاطی از سطح بتن به علت ویبره بیش از حد و فرار شیره بتن
به موارد فوق باید الگوی صوتی و خطرات جانی عملیات ویبره در مورد دیوارها و سونهای بتنی را نیز افزود .
بتن خود تراکم راه حلس است که امروزه جهت رفع این مشکلات و همچنین رسیدنبه بتنی با کیفیت بالاتر مطرح می باشد .
نظریهبتن خود خود تراکم که انقلابی در زمینه تکنولوژی بن نامیده شده است اولین بار توسط پروفسور حجیم اموار از دانشگاه کوجی ژاپن در سال 1986 مطرح گردید .
در سال 1988 این نظر تکمیل و برای اولین بار بتن خود تراکم گردید .
در سال 1989 اولین مقاله درباره بتن خودتراکم در دومین کنفرانس مهندسی سازه و ساختمان آسیای شرقی ارائه شد .
امروزه بتن خودتراکم در پروژه های مختلف عمرانی در سطح دنیا مورد استفاده قرار می گیرد همچنین آزمایشات تحقیقی و پژوهشی در این زمینه ادامه دارد .
2- آشنایی کلی با بتن خودتراکم
بتن خودتراکم بتنی است که بدون اعمال هیچگونه انرژی خارجی و تحت اثر وزن خود متراکم گرد این بتن که ماده ای بسیار و روان و مخلوطی همگن است بسیاری از مشکلات بتن معمولی نظیر جدا شدگی آب انداختن جذب آب - نفوذ پذیری و … را رفع نموده و علاوه بر این بدون نیاز به هیچ لرزاننده ( ویبر ) داخلی یا ویبره بدنه قالب تحت اثر وزن خود متراکم می شود .
این بتن به راحتی توانایی پرکردن قالب در محل شبکه های آرماتور فشرده ورا اداره می باشد و حتی در جاهایی که دسترسی به آنها دشوار است به راحتی عبور می کند .
بتن خودتراکم در طرح اختلاط و ساختارش تفاوت عمده ای با بتن معمولی ندارد البته مواد خاصی جهت نیل به مشخصات ویژه این بتن در تولید آن مورد مصرف قرار م یگیرد این مواد عمدتا شامل فوق روان کننده ها مواد مضاف پوزولانی و فلیرها ( پودر سنگ با قطر دانه های ریزتر از 125 میکرون ) می باشند همچنین ملاحظات خاصی د رمورد دانه بندی سنگدانه های مورد مصرف در این نوع بتن در نظر گرفته می شود.
مزایای استفاده ا بتن خودتراکم به شرح زیر می باشد:
اطمینان از تراکم بخصوص در مقاطعی که کاربرد لرزاننده دشوار است .
جایگری آسانتر در قالب
سطح تمامشده بهتر
کاهش نیروی انسانی
اجرای سریعتر خصوصا در مورد مقاطع دیوار و ستون
آزادی عمل بیشتر در طراحی ( امکان ایجاد مقاطع نازک تر )
ماهش آلودگی صوتی ناشی از عملیات ویبره
مواد تشکیل دهنده بتن خودتراکم
3-1 - سنگدانه :
سنگدانه ها به دو دسته تقسیم می شوند :
3-1-1- ماسه :
تمامی ماسه های متداول در تولید بتن معمولی در این صنعت نیز به کار می رود هر دو نوع ماسه شکسته و یا گرد گوشه اعم از سلیسی و یا آهکی م یتواند مورد استفاده قرار گیرد ذرات ریزتر از 125 میکرون که به عنوان یودر تلقی می شوند بر خواص روانی بتن خود تراکم بسیار موثر بوده و به منظور تولید بتن یکنواخت رطوبت آن باید دقیقا کنترل شود حداقل میزان ریز دانه ها ( از ماسه تا مواد چسباننده پودری ) به منظور جلوگیری از جدا شدگی دانه بندی از مقدار شخصی باید کمتر باشد .
2-1 - شن ( درشت دانه ها ) :
تمامی انواع درشت دانه در اینجا به کار می رود ولی حداکثر اندازه معمولی دانه ها 16 تا 20 میلی متر می باشد به هر حال سنگدانه های تا حدود 40 میلی متر نیز می تواند در بتن خود تراکم به کار رود استفاده از سنگدانه های شکسته سبب افزایش مقاومت بتن خود تراکم ( بدلیل افزایش قفل و بست بین ذرات ) می شود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
سیستم خود دفاعی مورچه کشف معجزه ای جدید در قرآن کریم
در کنار معجزات کلامی قرآن، که محمد صل الله علیه و آله به واسطه آن مشرکان را به مبارزه طلبید و از آن ها خواست که یک آیه مانند آن بیاورند و آن ها نتوانستند، قرآن کریم دربرگیرنده معجزات علمی زیادی است که خداوند برای محمد آن ها را بیش از هزار سال پیش آشکار کرد.این معجزات امروزه کشف شده اند و باعث تقویت ایمان ایمان آورندگان شده است و اثباتی برای الهی بودن قرآن کریم است. خانم Wadea Omranyکشف جدیدی علمی در قرآن کرده است. ایشان می گویند که ما در سوره نمل آیه 18کشف جدید علمی کرده ایم. این معجزه جدید چیزی است که مورچه در آیه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با یکدیگر را کشف کرد خصوصا زمانی که یک خطر محل زندگی مورچه ها را تهدید می کند.
ما تلاش می کنیم جملاتی که مورچه در قرآن کریم به زبان آورد را توضیح دهیم و سعی می کنیم آنچه را که او گفت با کشفیات جدید علمی ربط دهیم و مدرک پیشی گرفتن قرآن کریم به علم امروزی را رو می کنیم که این حقایق را بیش از هزار سال پیش بیان کرد.خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید:} حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ{ "تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی که در کمین مورچه ها است را در طی چهار مرحله متوالی به شرح زیر می گوید:1- "ای مورچه ها" این اولین اعلام خطری است که توسط مورچه داده می شود تا توجه دیگر مورچه ها را به سرعت جلب کند. مورچه های دیگر با گرفتن این پیام صبر می کنند تا دیگر پیام ها را توسط همان مورچه دریافت کنند.2- "به لانه ایتان وارد شوید" در این جا گوینده پیام، جملاتش را با دیگر پیام ها ادامه می دهد و به مورچه های دیگر می کوید که چه کار باید بکنند. ما این رابطه را که توسط علم امروزی کشف شده در قسمت دوم این نوشته می بینیم ( که در ارتباطات بین مورچه ها است.)3- " مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند" در این جمله مورچه دلیل این خطر را به مخاطب خود می گوید و این آن چیزی است که ما امروزه توسط بررسی علمی اثبات می کنیم. 4- "و خود آگاه نباشند" مورچه ها، به عنوان عکس العملی در مقابل خطر قبلی، یک نوع دفاع مشخصی از خود بروز می دهند. در این چند جمله آخری،مورچه به مخاطبان خود می گوید که به منبع خطر حمله نکنید زیرا خطر از یک دشمن واقعی نیست- زیرا سلیمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبر ندارند و قصد حمله به آن را نیز ندارند بنابراین مورچه ها آن ها را خطر واقعی نمی دانند.در کلمات آخر، مورچه پیام رسان، همراهانش را از رسیدن سلیمان با خبر کرد و این چیزی است که ما به صورت علمی و از طریق بررسی رمز های شیمیایی ارتباطی مورچه ها توضیح می دهیم.ما ترتیب دستورات مورچه ها را که به چهار مرحله تقسیم می شد- چهار مرحله شامل عبارات ها و علامت ها- نشان دادیم. علم در این زمینه چه می گوید؟ این مقاله را بخوانید:مورچه ها از ارتباط شیمیایی در موقعیت های اخطار و دفاعی و همچنین زمانی که تبادل سریع اطلاعات نیاز باشد و نیز زمانی که با خطری مواجه باشند استفاده می کنند.این اخطار معمولا توسط صدور علامت های شیمیایی دفاعی مشخص می شود. غده های دفاعی مسئول ایفای نقش اخطار و دفاع هستند. به عنوان مثال مورچه استرالیایی رادر نظر بگیرید. وقتی این مورچه ها با خطر مواجه می شوند، قطرات کوچکی را از غده دفاعی خود ترشح می کنند – این یک فرمان برای دیگر مورچه ها است تا فرار کنند و با شاخک های خود ارتعاشی ایجاد کنند که به معنای قرار گیری در موقعیت خطر است.اولین ماده که توسط مورچه ها شناسایی می شود aldehyde hexanal است و باعث جلب توجه و علاقه آن ها می شود.در نتیجه شاخک های خود را تکان می دهند و بالا می برند تا دیگر بوها را نیز بگیرند. وقتی که آن ها hexanol( اولین پیغام به شکل الکل بود) را دریافت می کنند موقعیت خطر به خود می گیرند و در تمامی جهت ها می دوند تا منبع مشکل را پیدا کنند. زمانی که undécanoneدریافت کنند، مورچه ها را به سمت منبع خطر می برد و آن ها را تحریک می کند تا تمام اشیا خارجی را گاز بگیرند. سپس در نهایت وقتی که به هدف نزدیک تر می شوند butyloctenalرا تشخیص می دهند که پرخاشگری و آمادگی آن ها را برای قربانی کردن خود افزایش می دهد. این مقاله می گوید که ارتباط شیمیایی مهم ترین روش ارتباط در زمان خطر و گزارش دادن این خطر است. در این فرایند مورچه ها انواع مختلف این مواد که هر کدام رمز تفاوتی دارد و بیانگر نوع خاصی از صحبت کردن است را استفاده می کنند. اگر انتشار موادی که توسط مورچه ای که آن خطر را اعلام کرد تعقیب کنیم می بینیم که کاری می باشد که مورچه مورد اشاره در آیه 18 سوره نمل آن را انجام داده.موادی که مورچه در موقعیت هایی مثل این از بدن خود ترشح می کند به چهار دسته تقسیم می شوند که هرکدام زبان و علامت مخصوص به خود را دارند.مراحل پی در پی عکس العمل مورچه ها:aldéhyde hexanalاولین ماده شیمیایی است که مورچه در صورت احساس خطر از خود ترشح می کند. و آن را می توان به عنوان آژیر خطر دانست. مورچه ها با دریافت این ماده شروع به جمع شدن در یک نقطه می کنند و منتظر رسیدن بقیه علامت ها می شوند و این شبیه اولین مرحله است که توسط مورچه در جمله "ای مورچه ها"گفته شد.سپس مورچه دومین ماده شییایی hexanol""را ترشح می کند.با دریافت این ماده مورچه ها شروع به دویدن در تمامی جهت ها می کنند تا منبع این ماده را پیدا کنند. مورچه ای که ماده شیمیایی را ترشح می کند باید مسیری را که بقیه مورچه ها باید از آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
دانستنیها درباره سیستم تعلیق
بوشها ( Bushes ) :
بوشها قطعاتی هستند اکثرا از جنس لاستیک طبیعی که برای اتصال بین قطعات متحرک سیستم تعلیق به یکدیگر استفاده می شوند . هدف استفاده از بوشها حذف سر و صدا (Noise ) در حین حرکت ، حذف لرزشها و تحمل مقداری از ضربات وارده به جهت خاصیت الاستیکی می باشد . بوشهای لاستیکی مقاومت خوبی در برابر کشش داشته ، همچنین در دماهای پایین ، بسیار مقاوم می باشند .
اما در مکانهایی که بدلیل سرعت حرکت ، دما بالاست ، زود سخت شده و دچار ترکیدگی و شکست می شوند ، در چنین مواردی بهتر است از بوشهای ساخته شده از اورتان ( Urethane ) که مقاومت بیشتری در برابر گرما دارند ، استفاده شود ، البته این نوع بوشها انعطاف پذیری نوع لاستیکی را دارا نبوده و نرمی خودرو و هندلینگ آن را تا حدی تحت تاثیر قرار می دهند .
بوشها در مواردی بعنوان محور ( Pivot ) عمل می نمایند ، بدین صورت که دو قسمت فلزی بوسیله یک بوش استوانه ای مانند شکل زیر به یکدیگر متصل شده و در نتیجه حرکتی مانند حرکات مفاصل بدن انسان حاصل می گردد و حرکت سیستم تعلیق با وجود اتصال به شاسی ، با منتقل نمودن کمترین ضربه امکان پذیر می گردد .
طَبَق ( Control Arm ) :
قطعه ای است فلزی که در دو سر دارای بوشهای محوری ( مانند آرنج یا زانوی انسان عمل می کند ) می باشد که از یک سمت به قطعات متحرک سیستم تعلیق و از سمت دیگر به شاسی خودرو متصل می گردد و نقش اتصال شاسی به قطعات سیستم تعلیق را بر عهده دارد . در برخی موارد طبق ها به شکل حرف A می باشند یعنی در سمتی که به شاسی متصل می شوند دارای دو محور هستند که در این صورت آنها را جناغی ( Wish Bone ) و یا A-Arm می نامند ، اما در مواردی که به صورت یکپارچه باشند ، همان نام طَبَق ( Control Arm ) به آنها اطلاق می گردد .
طَبَق ها بر حسب نوع سیستم تعلیق در هر دو محور جلو و عقب قابل استفاده بوده و باز هم بر حسب نوع سیستم تعلیق ممکن است یک خودرو بدون طَبَق ، با یک طَبَق در هر چرخ یا با دو طَبَق در هر چرخ ، طراحی شود . محل قرار گیری طَبَق ها ممکن است در نیمه بالا و یا نیمه پایین متعلقات چرخ باشد ؛ که در صورتیکه در قسمت بالا قرار داشته باشد به آن طَبَق بالا و در صورتیکه در قسمت پایین واقع شده باشد به آن طَبَق پایین گفته می شود . طَبَق پایین در محور جلوی اکثر خودروهای امروزی دیده می شود ، اما استفاده از طَبَق بالا با گسترش سیستم فنر و کمک فنر یکپارچه ( Strut ) رو به کاهش است .
سیبک ( Ball Joint ) :
سیبک همانگونه که از نامش پیداست از یک گوی فلزی دسته دار تشگیل شده که درون یک محفظه کروی از جنس فولاد سخت شده قرار گرفته و اطرافش با بوشهای لاستیکی پوشیده شده . سیبک بعنوان محور چرخشی ، چرخها را به نحوی به سیستم تعلیق متصل می نماید که قابلیت چرخش در زمان پیچاندن فرمان ، همزمان با بالا و پایین رفتن چرخها در دست اندازها ( حرکت سیستم تعلیق ) وجود داشته باشد ، دقیقا بمانند آنچه در محل اتصال پای انسان به لگن وجود دارد . سیبکها که قابلیت ساپورت مقداری از وزن خودرو را نیز دارا هستند ، معمولا از یکسو به طَبَق و از سوی دیگر به متعلقات چرخ متصل می شوند . سیبکها معمولا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
مقدمه :
هر فردی در زندگی خود فشار روانی را تجربه کرده است، از مهندس عمران گرفته تا یک دانشجوی زبان یا مدیر بلند پرواز یک شرکت تجاری یا یک مادرعامی. انسان در سراسر تاریخ ؛ فشار روانی را تجربه کرده است، در حقیقت فشار روانی بخش جدایی ناپذیر زندگی آدمی است که در خلال قرن ها در آینه هنر و ادبیات به تصویر کشیده شده است.
گسترش فشار روانی در جامعه به شیوه های گوناگون در گفتار ما جلوه گر می شود، شما ممکن است بگویید احساس کوفتگی، فرسودگی، فشار، تنش، وحشت زدگی، سستی و نگرانی می کنند، این عبارتها همگی حکایت از آن دارند که فشار روانی و اضطراب در زندگی همه ما وجود دارد.
فشار روانی اغلب بخشی از زندگی روزانه است انسان می تواند به خوبی با آن کنار بیاید. بسیاری از افراد با مشکلاتی مانند اضطراب، هراس، دلهره های توانکاه، عدم اعتماد به نفس، مشکلات زناشویی، اختلاف خانوادگی، مشکلات تحصیلی و برنامه ریزی و... دسته پنجه نرم می کنند. در صورت تداوم و شدت گرفتن این فشارهای روانی ممکن است افراد نیاز به کمک حرفه ای داشته باشند. غالبایک پزشک عمومی از عهده اینکاربر میاید.
اضطراب چیست
ذهن و روان ما انسانها همواره گوش به زنگ علائم خطر است که پیرامون ما وجود دارند بعد از وقوع رخدادهای نا خوشایند یا آسیب زننده به ما آگهی می دهند.
اضطراب عبارتست از ترس از یک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پریشانی فکر و گاه بروز علایم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پریدگی نیز می شود. بنابراین در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی و واقعی یک عامل حقیقی ترس آور یا خطر ناک یا آسیب زننده وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود. حالت اضطراب غالبا در هنگام شب تشدید می شود و فرد را از خوابیدن باز می دارد و شاید بدین علت که در شب به علت تاریکی خود بخود ذهن انسان حساس تر و حواس او تیز تر می شوند و لذا مغز آمادگی بیشتری برای تولید فرآیند احساس خطر پیدا می کند.
نگرانی را می توان یک حالت مزمن و منتشر به شمار آورد که پیش درآمد اضطراب است. هر گاه ذهن ما در اثر تنشهای روانی و استرسهای عصبی و حوادث نا خوشایند و ناگواری که در زندگی مکررا برایمان رخ می دهد از روال عادی خارج شودو حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا نماید، دچار اضطراب می شویم و کم کم به حالتی می رسیم که فکرمان فقط بر اتفاقات ناگوار یا بیماریهای لا علاج و کشنده گواهی می دهد و آرامش و امنیت در این میان گم و فراموش می شود. هرچه بیشتر نگران می شویم بیشتر احساسهای خطر و هراس به سراغمان می آید و در نتیجه بیشتر در جهت افکار مضطربانه می اندیشیم. در گفته های بزرگان می بینیم که نگرانی به ندرت به آدمی کمک کرده است، حتی در همان موارد اندک نیز که ترس ما بی مورد نبوده نگرانی پیشاپیش مدد چندانی نتوانسته بکند. فیلسوف بزرگ فرانسوی مونتین در این زمینه
بیان کرده است:( زندگی من سرشار از نگون بختی ها و بد اقبالی های دهشتناکی بود که غالب آنها هرگز اتفاق نیفتاد! )
نگرانی برای ما مضر است
نگران بودن از حوادث نا خوشایند یا خطرناکی که احنمال دارد به وقوع بپیوندند و هنوز در محیط پیرامون ما نمود ندارد نه تنها برای روح و جسم ما مضر و آسیب زننده است بلکه وقت و انرژی ما را نیز هدر می دهد و آثار سوء بر تن و روان ما می گذارد.
اثرات مخرب بر احساسات
- احساس گیجی منگی و سر در گمی می کنید.
- بیش از حد احساسات شما گوش به زنگ نشانه های یا دردهای جسمانی می شوند و احساس ترس منتشر، وجودتان را فرا می گیرد.
- احساس تسلیم و ناتوانی می کنید و قدرت مقابله با مشکلات یا بیماریها را در خود نمی بینید.
- احساس مرگ قریب الوقوع به علتی نا معلوم در وجودتان رخنه می کند.
اثرات مخرب بر جسم
- قادر به آرامش و خواب راحت نیستید.
- احساس خستگی و کوبیدگی و ضعف جسمانی دارید.
- تنیده و برانگیخته هستید
- سر درد، درد قفسه سینه درد پا یا دست، درد شکم، سوء هاضمه و کم اشتهایی به سراغتان می آید.
نگرانی به چه دردی می خورد
امروزه واقعا این سئوال مطرح می شود که نگرانی با شیوع فراوان آیا واقعا اثر سودمندی دارد. یکی از دلایل دشواری غلبه بر احساس نگرانی آنست که سوء ظن پنهانی و پیگیر ناشی از آن در پاره ای موارد به نفع انسان تمام می شود و لذا چشم پوشی از این سوء ظن یا بدبینی متعارف و عادتی آسان نیست حتی اگر بارها و بارها به خود یا دیگران بگوییم، نگرانی فایده ای ندارد، یا نگران بودن تو را به جایی نمی رساند باز نمی توانی بطور کامل این حس قوی و ریشه دار را از مخیله خود بزداییم.
نگرانی : یک اعلام خطر طبیعی
- نگرانی می تواند انسان را از یک اختلال یا یک رخداد غیر طبیعی آگاه سازد. مثلا شدت یافتن یا به درازا کشیدن سرفه های مزمن می تواند آدمی را به فکر اختلالات شدید ریوی یا سرطان ریه متوجه سازد.
نگرانی : چکانه عملکرد
نگرانی باهمه بدی هایش میتواند انسان را به سوی عمل سوق دهد. نگرانی باعث احساس نا امنی در شما می شود و نهایتا وقتی این احساس شدت گرفت. همچون ماشه یی که چکانده شود، موجب انفجار می گردد و عملکرد فرد را به دنبال دارد. فرد در این لحظه از جای برمی خیزد و به اقدامی دست می زند که حس نا امنی را از میان ببرد و آرامش خاطر را به او با ز گرداندة همچون مبادرت به مطالعه به منظور آمادگی برای امتحان یا انجام آزمایشات طبی برای اطمینان از سلامت کلی، یا تعویض لاستیکهای فرسوده و ساییده ی اتومبیل پیش از سفر.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 77
فصل اول
اضطراب انواع درمانگیرهای رفتاری و خود نظم جویانه
نکته های قابل توجه
اضطراب چیست ؟ سطو ح آن کدامست ؟ چه نشانه و انواعی دارد ؟ چگونه رفتارها را تحت تاثیر خود قرار میدهد و چگونه میتوان آن را ارزیابی کرد ؟
سوالهای فوق از محورهایی است که درمانگر باید اطلاعاتی را درباره آنها به مراجع انتقال دهد تا مراجع و درمانگر قبل از شروع شیوه های مداخله در آنها با یکدیگر همسو شوند و مفاهیم آنها یکسان گردد این یکسانی و تفاهم میتواند زمینه تاثیر روشها را گسترش داده دقت کاربرد آنها را کاملا ً تحت تاثیر قرار دهد و انتظارات همسانی در طرفین شکل گیرد
اضطراب مفهومی است چند بعدی و دارای سطوح مختلف که به عنوان پدیده ای بدنی ، شناختی ، عاطفی وبین فردی جلوه گر میشود اضطراب یک علامت هشدار دهنده است و باید خاطر نشان ساخت که اندکی اضطراب برای ادامه بقا و حفظ فرد از خطرات تهدید کننده و حراست از خود لازم است اما با وجود اینکه نوعی عامل انگیزشی محسوب میشود وقتی از حد میگذرد عامل اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارها میگردد بنابراین اضطراب ممکن است ما را از مسیر زندگی خارج کند به نحوی که مهار زندگی را از دست بدهیم براساس یافته های جدید میتوان چنین نتیجه گرفت که تمامی هیجانهای منفی از جمله اضطراب سطوح مختلف و چرخه ای را طی میکنند که میتواند معیوب و آسیب زا باشد
روان درمانگری تعاملی انسان بین درمانگر و مراجع یا مراجعین است هدف این تعامل کمک به مراجعی است که مشکل دارد اختلال رفتاری ، اختلال هاطفی اختلال تفکر و غیره یا مجموعه ای ازآنها حوزه هایی هستند که ممکن است مشکل افراد در آنهاباشد درمانگر بر اساس شناخت خود از شخصیت آدمی حوزه های تخصصی و فرایند روان درمانگری به فرد کمک میکند تا کنش وری خود را بهبود بخشد در هر حال روی آورد درمانگر برای کمک به مراجعین باید از نظر علمی ، اخلاقی و منطقی متناسب باشد .
شیوه های درمانگری اضطراب نیز بسیار متنوعند روی آوردهای روانشناختی مانند آموزش تنش زدایی و شناخت درمانگری به صورت فرایندهای همراه با درمانگریهای پزشکی سنتی در قلمرو اختلالهای جسمانی به کار بسته میشود در حد خطوط کلی میتوان روشهای درمانگری را به رغم تفاوتهای بنیادی آنها به دو گروه عمده تقسیم کرد روشهای درمانگری کلی و درمانگریهای متمرکز بر یک مشکل واختلال . روی آوردهای کلی یعنی دیدگاههایی که یک روش مشخص را در درمان همه اختلالها به کار می بندند ( مانند روی آوردهای روان تحلیل گری ) وروی آوردهایی که مشکل اصلی و ضوابط نشانه شناختی هر اختلال را در نظر میگرند و در مورد هر یک از اختلالها به گونه ای متفاوت عمل میکنند نتایج تحقیقات ، بخصوص در دو دهه اخیر نشان داده اند که درمانگری رفتاری ، شناختی و زیستی یعنی شیوه هایی که در چارچوب روی آوردهای دوم قرار میگیرند در درمان اختلالهای اضطرابی موثرتربوده اند روشهای روان پویشی و درمانگریهای انسانی نگر ـ هستی نگر ) در قلمرو روشهایی قرار میگرند که میتوان آنها را « روشهای درمانگری کلی » نامید .
اضطرای ، تنیدگی ، و سطوح آن
رابطه اضطراب و تنیدگی
تنیدگی و اضطراب مفاهیمی جدا از هم نیستند طیف تنیدگی از حیطه زیست شناختی تا حیطه روانی ـ اجتماعی گسترده است به تنیدگی به عنوان یک وضع بیرونی که خواسته های غیر معمول یا فوق العاده را بر شخص تحمیل میکند توجه کرده است سیل ، توفان ، ناتوانی در یک امتحان مهم ، جدایی از همسر و یا مبارزه از نمونه های بارز تنیدگی اند . همچنین تنیدگی میتواند به عنوان پاسخهای شخص به یک رویداد تنیدگی از اطلاق میشود که موارد زیر را در بر میگیرد
پاسخهای هیجانی مانند ترس ، اضطراب و یا خشم
پاسخهای حرکتی مانند اختلالات کلامی ، لرزش و یا تعریق زیاد
پاسخهای شناختی مانند ناتوانی در تمرکز ، اختلالات ادراکی ومانند آن
تغییرات جسمانی در ضربان قلب و تنفس
برخی از محققین ترجیح میدهند تنیدگی را با دنیای درون ذهن شخص مرتبط بدانند بدین معنی که حوادث و رویدادها فقط زمانی به تنیدگی منتهی میشوند که یک تهدید به حساب آیند برخی از عوامل تنیدگی زا مانند مصیبتهای طبیعی ، جنگ هسته ای ، توفانهای شدید و زلزله ، صرفنظر از میزان آمادگی شخص ، تهدیدی هستند که فرد رابه وحشت می اندازند البته درجات تنیدگی برای افراد مختلف یکسان نیست این تعامل بین فرد و موقعیت ، لازاروس و فالکمن ( 1984) را بر آن داشت تا تنیدگی را بعنوان «یک ارتباط خاص بین شخص و محیط تعریف کنند ، محیطی که برای فرد به منزله عاملی که به وی تحمیل میگردد و منافع وی را در معرض خطر قرار میدهد ، ارزیابی میگردد » .و ارزیابیهای شخصی از وقایع تنیدگی زا بیش از پیش ذهنی وفاعلی هستند .
پاره ای دیگر از مولفان عوامل تهدید کننده وحدت جسمانی و همچنین عوامل تهدید کننده حرمت خود در شخص رانیز جزء عوامل تسریع کننده احساس اضطراب و تنیدگی دانسته اند .
این نکته را نیز متذکر میشویم که جداکردن اضطراب از تنیدگی به نظر مشکل است و در ادبیات روانشناختی این مشکل در سالهای اخیر بیشتر جلوه گر شده است ه رچند به نظر می آید که تنیدگی بیشتر در ارتباط با عوامل بیرونی به وجود می آید و از اضطراب تا حدی برای فرد هشیارتر است اما به دلیل همین مشابهت شیوه های درمانگری اضطراب را در مورد