انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق درباره؛ ادیسون

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

بنام خدا

زندگینامه ادیسون

توماس الوا ادیسون (۱۱ فوریه ۱۸۴۷ - ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱) مخترع و بازرگانی آمریکایی بود. او وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهم‌ترین و معروفترین آنها لامپ الکتریکی است.ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست ۲۵۰۰ امتیاز اختراع را در ایالات متحدهٔ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان به نام خود ثبت کند که رقمی حیرت‌انگیز و باورنکردنی به نظر می‌رسد. واقعیت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شدهٔ کارهای دانشمندان پیشین بودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبرد تحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوری‌هایش یاریش می‌کردند. دهنی ذغالی تلفن،ماشین تکثیر، میکروفن، گرامافون، دیکتافون، کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا اصلاح شدند.

ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوه برساند.

توماس ادیسون در شهر میلان ایالت اوهایو متولد شد و سال‌های کودکی را در پورت‌هِرون میشیگان بسر برد.«آل» بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود و دوران نوجوانی را با کارهایی چون فروختن ساندویچ و آب‌نبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشی گذراند. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورت‌هرون و دیترویت در رفت و آمد بود، توانست از شرکت راه‌آهن نمایندگی توزیع یک روزنامهٔ دیترویتی را بدست آورد. با پس‌انداز پول حاصل از فروش روزنامه، آل توانست یک ماشین چاپ دست دوم خریداری کند. او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصب کرد و در سن پانزده سالگی اولین شماره‌ی‌ روزنامهٔ خود را با نام «ویکلی هرالد» منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را ادیسون خود انجام می‌داد، نخستین و تنها روزنامه‌ای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینی و چاپ می‌شد.

در سال ۱۸۶۲ م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیلهٔ نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کم‌شنوایی چندی بعد توانست در ادارهٔ راه‌آهن به‌عنوان تلگرافچی شغلی برای خود بیابد و با تمرین زیاد یکی از چابک دست‌ترین مأموران تلگراف در آمریکا شود.

ادیسون هنگامی که فقط بیست و یک سال داشت، اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آراء بود عرضه کرد. آن دستگاه فروش نرفت و او تصمیم گرفت که دیگر تا احتیاج و تقاضای عامه ایجاب نکند به فکر اختراع دیگری نیافتد .

 

در سال ۱۸۶۹ م. ادیسون که ادارهٔ راه‌آهن را ترک کرده بود، به‌عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می‌رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می‌کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانهٔ پیشرفتهٔ نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کردکه سودهنگفتی ازآن حاصل آمد.ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر و بزرگ‌تری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایهٔ کافی، سرانجام در سال ۱۸۷۶ م. در منطقهٔ «منلوپارک» نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند.

تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیت‌های ادیسون و از بزرگ‌ترین ابتکارهای او به شمار می‌رود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسه‌ای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاه‌های خود ایجاد کردند. در سایهٔ نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند.

از قدیم الایام، داشتن وسیله‌ای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتین‌ویل فرانسوی (۱۸۵۷ م.) و دیگران تحقیقاتی کرده و گام‌هایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاه‌های آنها عملا ً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده از بین می‌رفت.

در سال ۱۸۷۷ م. ادیسون موفق به ساخت وسیله‌ای شد که واقعاً کار می‌کرد؛ یعنی می‌توانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانه‌ای فلزی بود با یک دستهٔ گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود. وقتی کسی استوانه را می‌چرخاند و درون بوق صحبت می‌کرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقهٔ نازک حلبی ِدور استوانه خراش‌هایی می‌افتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را به‌چرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب می‌شد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفت‌انگیز می‌نمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامه‌ها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (۱۸۸۷ م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانهٔ مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی‌تبار با تبدیل استوانهٔ مومی به صفحهٔ پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.

سابقهٔ سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم می‌رسد. در سال ۱۸۵۴ م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور می‌داد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (۱۸۷۵ م.) و جوزف سووان (۱۸۷۸ م.) مدل‌های دیگر چراغ‌های ا لکتریکی را ارائه کردند.

کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصهٔ جدید شود، والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانهٔ بازارکرده بود که نمونه‌ای از آن به دست ادیسون رسید (۱۸۷۸ م.). دستگاه والیس تشکیل می‌شد از چارچوبی با یک حباب و دو میلهٔ فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود .عبور جریان برق از میله‌ها باعث می‌شد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیار درخشانی به رنگ آبی پدیدار ‌شود. این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد و عمر ذغال‌هایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پی‌برده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال مادهٔ مناسب تری بیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و از بین نرود.

پس از یک سال تلاش بی‌وقفه و آزمایش صدها مادهٔ گوناگون، سرانجام ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی کربونیزه (ذغالی‌شده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهند و زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون تشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیده است.

او از روزنامه‌نگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب ۳۱ دسامبر ۱۸۷۹ م. برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطهٔ منلوپارک و جادهٔ منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظرهٔ لامپ‌های نورانی بازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشهٔ خود را برای تأسیس یک کارخانهٔ بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایه‌داران حاضر روبرو شد.

در ۲۷ ژانویه ۱۸۸۰ م. ادیسون تقاضانامهٔ دریافت امتیاز اختراع «لامپ روشنایی الکتریکی» را به ادارهٔ اختراعات آمریکا تسلیم کرد اما با درخواستش موافقت نشد. کارشناسان سازمان معتقد بودند که طراحی و ساخت لامپ ادیسون بر مبنای مطالعات ویلیام سایر انجام شده است؛ بنابراین تنها امتیاز اختراع رشتهٔ ذغالی شده پرمقاومت (مادهٔ تولیدکنندهٔ نور لامپ‌) به ادیسون تعلق گرفت.

در ۱۳ فوریه ۱۸۸۰ م. وی به کشف یک پدیدهٔ مهم فیزیکی نائل آمد که اکنون به اثر ادیسون معروف است.

دو سال پس از نمایش عمومی لامپ الکتریکی، (۱۸۸۲ م.) ساختمان کارخانهٔ مرکزی تولید برق موسوم به «ایستگاه پرل استر ی‍ت» به پایان رسید و در چهارم سپتامبر همان سال نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان با قدرت ۱۱۰ ولت و ۵۹ مشتری در پایین محلهٔ منهتن به دست ادیسون افتتاح گردید.

چندی بعد ادیسون کوشید تا حق امتیاز لامپ برق را در بریتانیا از آن خود کند و بر رقیبش جوزف سووان – که مستقل از ادیسون موفق به اختراع لامپ حرارتی ِرشته کربنی شده‌ بود- پیروز شود اما پس از یک دعوای حقوقی بی‌حاصل، دو طرف با یکدیگر به توافق رسیدند و برای بهره‌مند شدن از منافع اختراعشان در بریتانیا شرکت «ادیسووان» را تأسیس کردند. این شرکت در سال ۱۸۹۲ م. جزئی از کمپانی بزرگ جنرال الکتریک (متعلق به ادیسون) گردید.



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ ادیسون


تحقیق درباره؛ از چشم ها مراقبت کنیم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

از چشم ها مراقبت کنیم

/

هرگاه صحبت از بیمارى هاى خطرناک مى شود، فوراً به یاد پرفشارى خون ، کلسترول بالا ، بیمارى هاى عروق کرنر و... مى افتیم، در صورتى که بیمارى هاى مربوط به چشم، یکى از مهم ترین عواملى است که باعث شلوغى بیمارستان ها و کلینیک هاى پزشکى مى شود.

در این مطلب تعدادى از بیمارى هاى شایع چشمى را که بیشترین مورد نابینایى نیز مربوط به آنهاست، شرح می دهیم.

• استرابیسم (Strabismus)

یکى از شایع ترین مشکلات چشم به خصوص در کودکان است که اگر در دوران کودکى درمان نشود، به اختلال دید دائمى منجر خواهد شد. استرابیسم یا انحراف چشم(لوچی چشم)، اختلالى است که در آن چشم ها، وضعیت ناهمگونى نسبت به یکدیگر پیدا کرده و هر کدام از چشم ها در جهات مختلف نگاه مى کنند. در استرابیسم یکى از چشم ها مستقیم نگاه کرده و چشم دیگر به سمت داخل، خارج، بالا یا پایین منحرف مى شود.

/

استرابیسم دو نوع دارد:

انحراف داخلى چشم که "ایزوتروپى" نام دارد و انحراف خارجى که "اگزوتروپى" نامیده مى شود.

در نوع ایزوتروپى، انحراف چشم به سمت داخل بوده و بیشتر شیرخواران را مبتلا مى کند.

اگزوتروپى نیز در کودکان اتفاق مى افتد، زمانى که به دور خیره مى شوند که معمولاً با بیمارى، خستگى و چرت زدن شدت مى یابد.

استرابیسم کودکان در صورتى که به موقع درمان نشود، کاهش دید یا آمبلیوپى(تنبلی چشم) را به همراه خواهد داشت. آمبلیوپى را مى توان با بستن چشم تا حد کمى درمان کرد. البته اگر درمان آن به تاخیر بیافتد، کاهش دید دائمى شده و موفقیت درمان آن تا حد زیادى کاهش مى یابد.

خشکى شدید چشم، سردرد حین فعالیت چشمى و نداشتن دید مناسب به خصوص از یک چشم، از مهم ترین علائم استرابیسم است که در کودکان دیده مى شود.

مهم ترین راه پیشگیرى از چنین عارضه اى معاینه چشم در طول دوره شیرخوارى و سنین قبل از مدرسه است. در غیر این صورت با پیشرفت بیمارى تنها جراحى است که مى تواند کودک را از خطر کاهش دید نجات دهد.

• گلوکوم (آب سیاه چشم) (Glaucoma)

این بیمارى زمانى اتفاق مى افتد که به دلیل خارج نشدن مایع زلالیه، فشار داخل چشم بالا می رود و عصب بینایى آسیب مى بیند. گلوکوم یکى از خطرناک ترین انواع بیمارى هاى چشم است، زیرا هیچ گونه علامت خاصى ندارد و فرد هنگامى متوجه بیمارى خود مى شود که رشته هاى عصب بینایى کاملاً از بین رفته و دید به شدت افت پیدا کرده است.

آب سیاه دو نوع دارد که به نوع باز و بسته تقسیم مى شود:

در نوع باز، تخلیه زلالیه به کندى صورت مى گیرد که سبب تجمع آن و بالا رفتن سریع فشار داخل چشم مى شود. گلوکوم باز در ابتدا، علامت خاصى ندارد،ولى با پیشرفت بیمارى آرام آرام میدان بینایى محدود مى شود تا اینکه در مرحله ایى،فرد دیدش را کاملاً از دست مى دهد.

گلوکوم بسته بسیار پرعلامت است. در این نوع که با درد چشم، تهوع، سردرد، قرمزى چشم و تارى دید همراه است، فرد مى تواند در طول مدت کوتاه، بیمارى خود را درمان کند. البته اگر موفق به شناسایى بیمارى خود در مراحل اولیه شود.

بالا بودن سن، سابقه ابتلا به آب مروارید، نزدیک بینى و استفاده از داروهاى کورتونى از دیگر عوامل ابتلا به گلوکوم است که باید مورد توجه افرادى که شرایط فوق را دارند، قرار گیرد.

• آب مروارید(کاتاراکت) (Cataract)

آب مروارید از نظر علمى یعنى ایجاد هر نوع کدورت در عدسى چشم. تغییر در ساختار پروتئینى چشم که در اثر ضربه، مصرف برخى داروها، قرار گرفتن در معرض تابش مستقیم نور خورشید و بالا رفتن سن اتفاق مى افتد، مهم ترین دلیل کدر شدن عدسى چشم است.

/

سرعت ایجاد آب مروارید، نزد افراد مختلف فرق مى کند و حتى ممکن است بین دو چشم متفاوت باشد. آب مروارید هایى که با افزایش سن ایجاد مى شوند، طى چند سال به تدریج به وجود مى آیند. سایر آب مرواریدها که در اثر مواردى نظیر بیمارى قند ، مصرف کورتون و واردشدن ضربه بروز مى کنند، به سرعت طى چندین ماه پدید مى آیند که سریعاً نیز باعث کاهش دید مى شوند. معاینه دقیق و سالیانه در افراد زیر 50 سال و معاینه هر 6 ماه یک بار در افراد سالمند از مهم ترین راهکارهاى پیشگیرى از کاتاراکت به شمار مى رود.

• دژنراسیون ماکولا((Age-related Macular Degeneration (AMD)

یک بیمارى مزمن و پیشرونده که در افراد مسن دیده مى شود و شایع ترین علت کورى در جهان است. در این بیمارى، لکه زرد یا ماکولا که قسمت حساس به نور در شبکیه چشم بوده و مسئول دید مستقیم و کارهایى نظیر خواندن، نوشتن و رانندگى است، تخریب مى شود. این بیمارى درمان قطعى ندارد ولى با ایجاد تغییرات در رژیم غذایى و مصرف برخى از داروها مى توان از بروز آن جلوگیرى کرده یا به تعویق انداخت. پژوهش ها نشان مى دهد، مصرف مواد غذایى نظیر توئین، زیگزانتین و ویتامین هاى A، C و E خطر ابتلا به دژنراسیون ماکولا را تا حد زیادى کاهش مى دهد. یک سرى از تحقیقات نیز خبر از مفید بودن ماهى در حفاظت از چشم در مقابل دژنراسیون ماکولا مى دهد.

براى پیشگیرى از بروز این عارضه که بیشتر در افراد مسن بالاى 65 سال دیده مى شود، موراد زیر باید رعایت شوند:

*انتخاب یک رژیم غذایى سالم که در آن حداقل 5 واحد میوه و سبزى خورده شود.

*مصرف ویتامین هاى آنتى اکسیدانى نظیر ویتامین A، C و E که به مقادیر فراوان در اسفناج، ذرت، هویج، زرده تخم مرغ ، شیر، جگر، سویا، جوانه گندم و انواع کلم یافت مى شود،

*کنترل وزن براى جلوگیرى از چاقى و بیمارى هایى نظیر دیابت و فشار خون بالا،

*استفاده از عینک آفتابى و کلاه مناسب براى جلوگیرى از تابش مستقیم اشعه ماوراءبنفش خورشید به چشم،

*معاینه مرتب و پیگیر توسط چشم پزشک

تغذیه صحیح از چشم خود مراقبت کنیدیکی از شایع ترین علت های کوری در جهان دژنراسیون ماکولا می باشد. در این بیماری ماکولا یا لکه زرد تخریب می شود. ماکولا قسمت حساس به نور شبکیه و مسئول دید مستقیم و واضح است که برای کارهای دقیق مثل خواندن و رانندگی لازم است.به گزارش گروه ترجمه سلامت نیوز،این بیماری معمولا در سنین بالای 60 اتفاق می افتد. توجه به نوع تغذیه برای پیشگیری و حتی به تعویق انداختن این عارضه مهم است. از جمله مواد غذایی تقویت کننده بینایی  عبارتند از : 1-    افزایش مصرف آنتی اکسیدانها: تحقیقات نشان می دهد که کاهش سطح آنتی اکسیدانها امکان بروز دژنراسیون ماکولا را افزایش می دهد. از جمله آنتی اکسیدانهایی که در این زمینه نقش موثری ایفا می کند ویتامین C موجود در مرکبات، ویتامین E موجود در روغن های گیاهی، آجیل و لوتئین و زیگزانتین موجود در سبزیجات پهن برگ مثل اسفناج، کلم و ... می باشد. روند پیشگیری این نوع آنتی اکسیدانها کاملا مشخص نیست شاید این ترکیبات با ماده رتین باعث از بین رفتن رادیکال های آزاد می شود. رادیکال های آزاد با کاهش میزان اکسیژن سبب آسیب سلولی می شود. لوتئین و زیگزانتین ممکن است شبیه یک عینک دودی طبیعی عمل کرده و تولید رنگدانه های مولکولی خاصی کند که بعضی از اشعه های خطرناک نورخورشید را فیلتر نماید. 2-    مصرف تخم مرغ: زرده تخم مرغ نیز سرشار از لوتئین و زیگزانتین می باشد، در حالیکه بسیاری از افراد برای پیشگیری از افزایش کلسترول این ماده غذایی را چندان مصرف نمی کنند. اما نگران



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ از چشم ها مراقبت کنیم


تحقیق درباره؛ اسب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

اسب

اسب یا اسپ پستانداری است از خانواده ی اکوئیدا است که از دیرباز در زمینه‌های کشاورزی، ترابری و همچنین در جنگ‌ها بسان ابزاری برای حرکت تند و ضربه زدن به سیستم‌های دفاعی دشمن بهره گیری می‌شده است.

نام اسب همواره با واژه‌هایی مانند چابکی همراه بوده است. پیشینیان برای اسب‌های خود احترام بسیاری قائل بودند به گونه‌ای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین می‌شد.[نیازمند منبع] همچنین اسب را جانوری نجیب نیز می‌شناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است .

نام اسب‌های گوناگون در زبان فارسی

سر یک اسب در یکی از مینیاتورهای ایرانی مربوط به یکی از دستنوشته‌های مثنوی مولوی از سال ۸۹۱ق./۱۴۸۶م.

باره یا بارگی، به معنی مطلق اسب گفته می‌شود و ربطی به باربری ندارد.

بالاد و بالاده، به اسب تندرو یا اسب یدکی گفته می‌شود.

بوز، به اسب نیله (کبودرنگ) گفته می‌شود.

توسن، اسب سرکش را می‌گویند.

جُرده، به اسب اخته می‌گویند.

چرمه، به اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد گفته می‌شود.

خنگ، اسب سپید را می‌گویند.

سمند، اسب زرد را می‌گویند.

نَوَند، اسب تندرو را می‌گویند.

یَکران، اسب نژاده و نجیب را گویند.

عمر خیام در کتاب نوروزنامه نام گونه‌های اسب را چنین بیان می کند:

الوس چرمه، سرخ چرمه، تازی چرمه، خنگ، بادخنگ، مگس‌خنگ، سبزخنگ، پیسهٔ کمیت، کمیت، شبدیز، خورشید، گور سرخ، زردرخش، سیارخش، خرماگون، چشینه، شولک، پیسه، ابرگون، خاک‌رنگ، دیزه، بهگون، میگون، بادروی، گلگون، ارغون، بهارگون، آبگون، نیلگون، ابرکاس، باوبار، سپیدزرده، بورسار، بنفشه‌گون، ادس، زاغ‌چشم، سبزپوست، سیمگون، ابلق، سپید، سمند.[۱]

/

اسب سفی

/

اسب

واژه‌شناسی

اسب را در پارسی میانه و اوستایی نیز اَسپ (asp)می‌گفتند. نامهای بسیاری از بزرگان ایرانی در روزگار باستان دارای پسوند -اسپ بوده است (مانند گشتاسپ، ارجاسپ، گرشاسپ، گشتاسپ، جاماسپ، لهراسپ، ویشتاسپ، هیدراسپ، بیوراسپ، ساتاسپ، سیاوش و...)که نشان از اهمیت این جانور در میان ایرانیان است.[نیازمند منبع] در زبان سانسکریت این واژه به ریخت azva بوده که واژه سوار و اسوار نیز در زبان پارسی کنونی از همین ریشه‌اند. اسب برای اولین بار در آسیای میانه که بعدها تورکستان نام گرفت اهلی شده است سپس به دشتهای ایران و راه یافته است. در ایران باستان بویژه دوره هخامنشی اسب نقش بسیار زیادی داشت به اسبهای تربیت یافته پارس می گفتند عرب ها این کلمه را به فارس معرب کرده اند و آن را برای به معنی تیزرو و سوار کار ماهر به کار می برند. اسب حیوانی است که با سرما و شرایط سخت کوهستانی سازگار است بر خلاف شتر که با شرایط گرم و شن زار و سرزمین عربی سازگار بوده است. عربها برای اولین بار در دوره تجارت معروف به رحله شتا و صیف با اسب آشنا شدند و آن را بکار گرفتند. [نیازمند منبع]

تاریخچه

تاریخ تکامل اسب ها هنوز به طور دقیق مشخص نمی باشد. به طور مثال, زمان جدا شدن گونه های الاغ (اکووس آسینوس), اسب های وحشی (اکووس فروس) و گورخر ها و اسب های اهلی (اکووس کابالوس) معلوم نیست. همچنین مشخص نیست گونه ی اسب های اهلی حاصل انتخاب طبیعی هستند یا انتخاب مصنوعی توسط انسان. قدیمی ترین فسیل های مربوط به این گونه به هفت هزار سال پیش از میلاد باز می گردند. ابتدا اسب به منظور تهیه ی غذا شکار می شده است, ولی به مرور زمان انسان آن را به فرمان خود در آورد و برای تهیه ی شیر و گوشت, و نیز حمل و نقل, آن را پرورش داد. قدیمی ترین آثار رام کردن اسب ها در اروپای شرقی، شمال قفقاز و آسیای مرکزی یافت شده اند. پرورش و تربیت اسب ها به مرور زمان اهمیت ویژه ای یافت و انسان به درساژ و اصلاح نژاد پرداخت.

/

نژاد های مختلف

نژاد های اسب بسیار فراوان و متفاوت است. این فراوانی حاصل آمیختگی اسب ها توسط انسان, و نیز انتخاب طبیعی می باشد. به طور کلی اساس جدا کردن اسب ها از پونی ها, قد آن ها می باشد. قد اسب (بلندی جدوگاه) باید از ۱٫۴۸ متر بیش تر باشد. با این وجود استثنا نیز داریم (مثلاً فالابلا).

در اینجا لیست بعضی از نژاد های اسب را مشاهده می کنید.

اصیل عرب

/

/

اصیل عربی

/

/

اصیل عربی

/

/

اصیل عربی

گذشته ی این نژاد هنوز به درستی شناخته نشده است, ولی بی تردید این نژاد بسیار بسیار قدیمی است و از خاور میانه و نواحی بیابانی یا نیمه بیابانی این منطقه ریشه گرفته است. طی تلاش ساسانیان در پرورش و اصلاح این نژاد, اسب های اصیلی به وجود آمدند که به خاطر چابکی و مقاومتشان مایه حیرت شدند. این نژاد در تاریخ برای اصلاح نژاد و مقاوم کردن اسب ها بسیار مورد آمیزش قرار گرفت. نژاد اسب های اصیل انگلیسی از آمیزش اسب های عرب با اسب های محلی (انگلیسی) ریشه می گیرد. خون این نژاد امروزه تقریباً در رگ های همه ی نژاد های سبک وزن جاری است.

زندگی دشوار در بیابان های خشک باعث شجاعت و مقاومت حیرت برانگیز و تند پایی و صبوری این نژاد شده است. زندگی او در کنار یا حتی داخل چادر با بادیه نشینان نیز باعث خو گرفتن آن با انسان و دلبستگی و اعتماد به او شده است.

قد این اسب ها بین ۱.۴۵ تا ۱.۵۵ متر است. آن ها می توانند هر رنگی داشته باشند ولی ابلق نیستند. رنگ مشکی نیز در آنان بسیار نادر است. مو های اسب عرب نرم و ابریشم مانند است. یکی از



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ اسب


تحقیق درباره؛ استرس چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

استرس چیست ؟

استرس( فشار عصبی) از نظر لغوی از کلمه لاتین استرینجر به مفهوم به هم رفتن، قبض شدن و... گرفته شده است و در زبان فارسی معادل های تکانه عصبی، فشار روانی، تنیدگی، نگرانی و... برای آن عنوان گردیده است. «استرس» را فشار عصبی هم ترجمه کرده اند که این اصطلاح هم معادل دقیقی برای «استرس» نیست. زیرا استرس از «فشار» ناشی می شود و خود فشار نیست، اگر چه به رغم دو نفر از محققان به نام های «مورهد» و «گریفین» با اندک اغماضی می توان «استرس» را همان «فشار عصبی» معنی کرد و آن را عکس العملی دانست که انسان در مقابل محرک های ناسازگار از خود بروز می دهد. در این مقاله نیز این معادل به کار گرفته شده است.

 

استرس پدیده تازه ای نیست و در طول تاریخ بشر وجود داشته و به صورت های مختلفی بر انسان عارض شده است از جمله:نگرانی از بلایای طبیعی، جنگ ها، قتل عام ها، ستمکاری های حکام جابر و... با انقلاب صنعتی و به دلیل تحولات عمیق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ناشی از آن در کلیه جوامع و ضرورت تطابق مداوم با شرایط جدید و در عین حال در تحول و تغییر، استرس، دامنه، شدت و وسعت بیشتری گرفت به طوری که می توان آن را فرزند ناخلف انقلاب صنعتی و یک قاتل بی سروصدا نامید.

 

استرس در دنیای امروز تقریباً همه گیر شده و از پیر و جوان، زن و مرد، تحصیل کرده و بی سواد همه و همه به گونه و با نوعی از آن دست به گریبانند و فقط افراد معدودی که شناخت کافی از آن داشته و ابزار مقابله با آن را در اختیار دارند از آثار مخرب آن برکنار هستند.

 

تحقیقات علمی مؤید این واقعیت است که استرس بر سلامت جسم و روان فرد تأثیر می گذارد و انرژی های بالقوه و بالفعل او را هدر داده و باطل می سازد. امروزه مردم اغلب کلمه استرس را به صورت موضوعی متداول و یا به شکل بیماری «اپیدمی» به کار می برند و این کلمه مدتها است که در ادبیات محاوره ای جا باز کرده و به همان گونه که از کار، غذا، مسکن، مسافرت، تحصیل و... صحبت می کنیم، از استرس هم صحبت می کنیم.

 

با تمام جنبه های منفی که در فرهنگ عامه برای استرس وجود دارد، معهذا این پدیده دارای جنبه های مثبت نیز است. جنبه های منفی استرس را «استرس مخرب» می گویند که از شنیدن خبر ناگوار بر شخص دست می دهد و جنبه های مثبت استرس، «استرس سازنده» است، که هنگام دریافت خبرهای شاد و خوشحال کننده عارض فرد می شود.

 

تعاریف علمی استرس

 محققان برای استرس تعاریف مختلفی ارائه داده اند. این تعاریف اگر چه دارای تفاوت هایی ظاهری و شکلی هستند، ولی از نظر محتوائی تقریباً عقیده واحدی را منعکس می کنند. «دنیس جیف» استرس را حالتی می داند که از دخالت متغیرات «روانی- فیزیولوژیکی» بر دو عامل محیط و سلامتی جسمانی فرد بروز می کند. محقق دیگری به نام «کری کوپر» آن را عکس العمل بیوشیمیائی و رفتاری فرد می داند که در مواجهه با خطر به انسان دست می دهد. به رغم «سوزان کارترایت» استرس مجموعه ای از واکنش های عمومی فرد به عوامل ناسازگار و غیرمنتظره محیط است که او را وادار می کند با اتخاذ روش «جنگ یا گریز» با خطر مقابله کرده و یا راه فرار را انتخاب کند. «کاکس» می گوید استرس پاسخ فرد به فرآیندهای درونی و بیرونی است که بر ظرفیت ادغام نیروهای جسمی و روانی، فشار وارد می سازد.

 

به عقیده وی، استرس بخشی از مجموعه سیستم پویای برخورد و تعامل فرد و محیط و به عبارت دیگر تطابق بین «خود دیگر» و یا «خود درون» که با «خود برون» در توافق نیست، می باشد. از طرفی کارل البرشت، استرس را بخش طبیعی عملکرد انسان دانسته و عقیده دارد که باید اختلاف بین استرس منطقی و استرس مخرب را آموخت و حساسیت خود را تجربه کرد تا توانائی مقاومت در ما ایجاد شود.

 

عوامل استرس زا

 

به طور کلی پاره ای از استرس ها می توانند کل جامعه را آزار دهند که شامل کلیه اقشار و طبقات جامعه می شود. علی رغم وجود استرس های عمومی و کلی، اقشار مختلفی که در متن جامعه فعالیت دارند؛ از دیگر انواع استرس نیز رنج می برند که هر یک شیوه برخورد خاص خود را ایجاب می کند. در این بحث بدواً منشأ فشارزاهای عمومی و نتایج فشارهای عصبی و همچنین نقش تعدیل کننده ها که مکانیزم های طبیعی و غریزی انسان در برخورد با عوامل استرس زاست، مطرح و سپس فشارزاهای طبقه دانشجو عنوان شده و نهایتاً راه حل هائی ارائه خواهد شد.

 

فشارزاهای عمومی (استرس زاها) به قرار زیر است:

1 -فشارزاهای محیطی شامل: تغییرات اقتصادی، تغییرات سیاسی و اجتماعی، تغییرات تکنولوژیکی و تقسیم کار در خانواده.

2- فشارزاهای سازمانی شامل: ساختار سازمان، فرهنگ و فضای سازمانی، سیاست ها و خط مشی های سازمان.

3- فشارزاهای اجتماعی شامل: رابطه با سرپرست، ماهیت کار گروهی، رابطه با دوستان.

4- فشارزاهای فردی شامل: شرایط جسمی، طرح شغل، حجم زیادکار، تضاد نقش، ابهام نقش.

 

این فشارزاها موجب بروز فشار عصبی و یا استرس شده و نتایج بسیار منفی به شرح زیر را موجب می شوند:

نتایج فشار عصبی عبارتند از:

1- اثرات فیزیولوژیکی شامل: حساسیت به بیماری های معمولی، مرض قلبی، زخم معده، سرطان...

2- اثرات روانی شامل: محرومیت و تهاجم، اضطراب، افسردگی، فرسودگی، پریشانی.

3- اثرات شناختی شامل: تقلیل نیروی تمرکز، حافظه ضعیف، اغتشاش فکری.

4- اثرات رفتاری شامل: انجام کار نامناسب، غیبت، خروج از خدمت، مصرف الکل.

از طرفی سیستم مقاومت طبیعی انسان و تجربیات به دست آمده به عنوان عوامل تعدیل کننده استرس همواره در جهت حفظ تعادل انسان به صورت خودکار عمل می کنند.

 

 

راههای مقابله با فشار عصبی (استرس(

 

طبقه دانشجو و دانش آموز اگر چه دچار فشارهای عصبی مقطعی در دوران امتحانات می شوند، ولی مقابله با آن هنگامی سهل و آسان می شود که دانشجویان اولاً در ارتباط با فشارهای عصبی سطح جامعه به تعادل رسیده باشند و ثانیاً با تهیه برنامه های کوتاه مدت، امواج فشار عصبی در برهه زمانی امتحانات را از سر رد کنند. در اینجا به دو روش کوتاه مدت و یا تاکتیکی برای برخورد با فشار عصبی مقطعی که در زمان امتحانات برای دانشجو ضروری است؛ و روش بلندمدت و یا استراتژیکی که به نحوه رسیدن به آرامش، حفظ تعادل، عدم شتابزدگی، تمرکز و اتخاذ حالات رفتاری مناسب و در نهایت مقابله با فشارهای عصبی می پردازد، اشاره می شود.

 

اقدامات کوتاه مدت در مقابله با فشار عصبی (استرس) این اقدامات شامل برخورد مقطعی با مسائل و فشارهای ناشی از امتحانات به شرح زیر است:

- برنامه ریزی تحصیلی: این مورد از مهم ترین عوامل تخفیف فشار عصبی است. چنانچه برنامه ریزی بلند مدت (مثلا ? سال برای دریافت درجه کارشناسی) با دقت و به نحو سنجیده انجام شود، بدون تردید برنامه های میان مدت و کوتاه مدت در مسیر مطلوب حرکت خواهند کرد. برعکس اگر برنامه ریزی بلندمدت به طور صحیح انجام نشود کلیه برنامه های میان مدت و کوتاه مدت دچار اغتشاش شده و نتیجه مسلم آن بروز استرس شدید در دانشجو است.

 

- مدیریت زمان: در این رابطه باید گفت که انسان به طور کلی دارای محدودیت زمانی است یعنی ?? ساعت که هر شخصی آن را به نحوی می گذراند.بدون تردید اگر برنامه ریزی زمانی درستی وجود داشته باشد و هرچیزی در جای خود انجام شود اختلاط و تداخل مسائل در اداره یا امور زندگی و تحصیلی به وجود نخواهد آمد و از بروز هرج و مرج در کارها جلوگیری خواهد شد. با اجرای مدیریت زمان علاوه بر این که «برنامه های پرشتاب» از بین خواهند رفت، هرگونه کار و برنامه ای در آرامش کامل اجرا خواهد شد.

 

- تغذیه صحیح و ورزش: آنچه که در فصل امتحانات برای طبقه در حال تحصیل بسیار مورد تأکید قرار دارد، تغذیه صحیح و ورزش کردن است. افرادی که ورزش می کنند در بالا بردن «تحمل فشار عصبی» موفق هستند و این کار باید طبق برنامه و به طور مرتب انجام شود تا بتوان با دفع سموم بدن به تعادل و آرامش رسید.

 

- تمدد اعصاب و مراقبه: آموزش تمدد اعصاب (آرمیدگی و یا آرام بخشی عضلانی) و مراقبه و تمرکز، تکنیک های بسیار مفیدی برای جایگزین کردن هیجانات عصبی و تنشی و احساسات با وضعیت آرام و ملایم هستند که باید توسط متخصصان و با شیوه های اصولی و صحیح به کار گرفته شود تا اثرات خود را ظاهر سازند.

 

-  تغییر تدریجی عکس العمل های رفتاری - شناختی به فشار عصبی:این روش بر این نکته تأکید دارد که وقتی نمی توانیم دنیای اطراف خود را عوض کنیم، لااقل می توانیم عکس العمل های خود را تغییر داده و آنها را اصلاح کنیم و توانایی خود را در برخورد با فشار عصبی افزایش دهیم. در فصل امتحانات، ایجاد جو ساکت و آرام اهمیت دارد . و در عوض از شرکت در مهمانی ها و دیدن و شنیدن برنامه های تلویزیونی و رادیویی -که از عوامل اغتشاش آرامش دانشجو و دانش آموز هستند- باید تا حد امکان پرهیز کرد و حالات رفتاری مناسب والدین باعث می شود که فرزندان در حال تحصیل آنها در فصل امتحانات از آسودگی فکری بیشتری برخوردار شوند.

 

اقدامات بلندمدت در مقابله با فشار عصبی(استرس(

 

رعایت اقدامات کوتاه مدت اگر چه برای دانشجویان و دانش آموزان بویژه هنگام فصل امتحانات ضروری و لازم است ولی کافی نیست زیرا تأثیر آن موقتی است و جنبه مسکن دارد.

فردی که دچار حمله استرس شده برای نجات خود به هر توصیه ای عمل می کند. او داروهای مختلف مصرف می کند، به ورزش و تفریح می پردازد، کتابهای مختلف در این زمینه مطالعه می کند، به کلاس های «یوگا» و «مدیتیشن و مراقبه» و امثالهم می رود. مفتون آگهی های پرزرق و برق این گونه کلاس ها که اکثرآً از شرایط عصبی فرد استفاده تجاری و در واقع سوء استفاده انسانی می کنند، می شود و پس از مدتها تلاش متوجه می شود که در نقطه شروع قرار دارد و ریشه استرس خشک نشده است و از مخصمه بیرون نیامده است.

 

برای برخورد ریشه ای با معضل استرس راههای زیر توصیه شده است:

- تقویت مبانی دینی: دورکیم می گوید: انسان موجودی «دین ورز» است و انسان «دین ورز» قدمتی بیشتر از انسان «هوش ورز» دارد. تحقیقات ثابت کرده که ایمان راسخ و داشتن اعتقادات دینی در حفاظت فرد در مقابل تنش ها و وسوسه های شیطانی و ... بیشترین تأثیر را دارد. امروزه پزشکان برای معالجه بیماران روان نژند و روان پریش، تلاش در استحکام استوانه های دینی فرد را در مرحله اول اهمیت قرار می دهند و به کار بردن دارو را به عنوان روشی مکمل می دانند که به بیمار کمکی سطحی و موقتی می کند.

 

اجرا کردن دستورات الهی و سنت های نبوی در دفع فشار عصبی اهمیتی بسزا دارد به طوری که فرد در برابر شدیدترین ضربات عصبی چون درخت تناوری استوار می ایستد. خدامحوری که به جای خودمحوری، تقویت ایمان و تلقین این موضوع که «... انسان خسران پذیر است مگر این که ایمان، عمل صالح و کشف سنت های الهی و در نهایت صبر چون سپری او را از گزند بلیات و نوسانات روحی حفظ نماید...»(سوره والعصر)

 

- معتدل بودن: به عقیده «فردریک پرلز» انسان معتدل انسان این مکان و این زمان است. به عقیده او انسان با احساس ایمنی در لحظه هستی زندگی می کند و در می یابد که تنها واقعیت همین لحظه است و نیازی به نگریستن به پس و پیش ندارد. انسان معتدل زندانی رویدادها و اوهام نیست، بلکه نقاط ضعف و قدرتش را می شناسد و می پذیرد.

 

- خروج از محدودیت: نفی همیشگی استرس امکان ندارد مگر این که فرد از محدودیت های خود بیرون آید. این محدودیت ها می توانند شامل بینش های محدود، خودخواهی ها، رقابت های مادی بی مورد، ستیز مداوم با خود و اطرافیان باشد. با خروج از محدودیت، فرد در مدار دیگری قرار می گیرد و عرفان و مسائل عرفانی را مورد توجه قرار می دهد. آمیختن با عرفان اسلامی و آنچه در دین اسلام آمده از جمله دستورات زندگی و شیوه های رفتاری و .. . مؤثرترین عوامل دفع کننده استرس هستند و انسان را «روئین روان» می سازند.

 



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ استرس چیست


تحقیق درباره, ادیب نیشابوری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

ادیب نیشابوری

عبدالجواد ادیب نیشابوری ، ادیب ، مدرس و شاعر نامدار دوره مشروطیت در سال 1281 ه. ق در روستای بیژن گرد از توابع نیشابور زاده شد ، پدرعبدالجواد کشاورزی تنگدست بود . عبدالجواد در 4سالگی به بیماری آبله مبتلا شد ، بینایی یک چشم خود را از دست داد و برای چشم دیگر وی نیز بینایی اندکی ماند . از این رو ، پدرش او را به مکتب نمی فرستاد ، اما عبدالجواد با نمایاندن حافظه قوی و استعداد خود به پدر، او را بر آن داشت که فرزند را به مکتب بسپارد.

عبدالجواد پس ازفراگیری ِ خواندن و نوشتن و آموختن مقدمات زبان عربی در زادگاه خود ، رهسپار نیشابور شد و در مدرسه گلشن ، دروس مقدماتی عربی را ادامه داد و به فراگیری منطق پرداخت ، سپس برای تکمیل آموخته های خویش حدود سال 1297 ه. ق  راهی مشهد شد و در مدارس خیرات خان ، فاضل خان و نواب مسکن گزید . " ادیب " در مشهد ، برخی از متون عربی مانند شرح قطرالندی اثرابن هشام ، شرح سیوطی بر الفیه ی ابن مالک و شرح جامی بر کافیه ی ابن حاجب را نزد چند تن از استادان آموخت ؛ اما پس از آن ، دیگر نزد استادی نرفت و سطح عالی ادبیات عرب و کتابهایی چون مغنی اللبیب ابن هشام ، مطوّ ل تفتازانی ، مقامات بدیعی و مقامات حریری را با مطالعه و ممارست خویش فرا می گرفت و در همان حال در سطوح پایین تر به تدریس می پرداخت . " ادیب " پیش از مرگ پدر سفری به نیشابور کرد و در حدود سال 1310 ه . ق به مشهد بازگشت و تا پایان عمر در مدرسه نواب اقامت گزید و در واقع تدریس حرفه ای او از همین سال آغاز شد.

" ادیب " در دو سطح متوسط و عالی تدریس می کرد. در سطح متوسط ، برای عموم طلاب بیشتر شرح نظام بر الشافیه ابن حاجب ، مغنی و مطول می گفت و برای شاگردان خصوصی ، سطح عالی ادبیات عرب را از متن هایی چون مقامات بدیعی ، مقامات حریری ، معلقات سبع ، حماسه ابوتمام و مجموعه ای در باب عروض که خود گرد آورده بود ، درس می داد و گاه منظومه ی ملاهادی سبزواری در فلسفه و منطق را نیز تدریس می کرد. تسلط و مهارت " ادیب " در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثرعربی و فارسی ، شگفتی همگان را برمی انگیخت . " ادیب " درعلوم عقلی و نقلی چون فلسفه ، نجوم ، ریاضیات ، طب ، موسیقی نظری ، فقه ، اصول ، رجال و تاریخ دست داشت . شیوه ی تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت . وی بر آن بود که با این روش ، درس را به گونه ای تقریر می کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردانی که  پایین ترین سطح استعداد را دارند ، بر جای نمی ماند .

" ادیب " به لفظ قلم سخن می گفت و به یاری حافظه ای نیرومند ، تمامی دانسته های خویش را به شیوه ای منسجم به شاگردان القا می کرد و همین امر حلقه های درس او را چنان جذاب و شیرین ساخته بود که گاه بیش از 300 طالب علم در آن حضور می یافتند . از این رو ، او بیش از آنکه شاعری ارزشمند باشد ، مدرسی توانا بود و در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و به دست دانش آموختگان مکتب او بود که نخستین دانشکده های ادبیات در ایران تاسیس شد . کسانی چون ملک الشعرا ی بهار ، بدیع الزمان فروزانفر ، محمد تقی مدرس رضوی ، محمد پروین گنابادی ، ادیب طوسی ، سید محمد باقر عربشاهی سبزواری ، محمود فرخ و مجدالعلای بوستان از دست پروردگان او به شمار می آیند . و ادیب تاثیری شگرف برهر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات آنان تاثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی هنگامی که قصیده ی دماوند بهار به چاپ رسید ، ادیب با آنکه اندک رنجشی از ملک الشعرا در دل داشت ، از خواندن سروده ی او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند .

ادیب در 35 سالگی شیفته ی یکی از شاگردان خود شد. مرگ نابهنگام آن شاگرد تأثیر شگرفی در زندگی ادیب گذارد و او به یاد " حبیب" شعرهایی عاشقانه سرود . گفته اند که عشق ادیب ، عشق به " مظهری از مظاهر جمال" ، عشقی صوفیانه ، برخاسته از معنویت و دست آویزی برای شکوفایی ذوق غزل سرایی او بوده است.

ادیب با آنکه تنگدست بود ، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد کرده اند . وی به مستمری سالانه مدرسه ی نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می رسید ، بسنده می کرد و دعوت هیچ یک از ثروتمندان و " خان "  های خراسان را نمی پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت و در برابر صاحب منصبان ، سر تعظیم فرود نمی آورد و به مدح کسی نمی پرداخت. قصیده وی در ستایش مظفرالدین شاه نیز به سبب افتتاح مجلس شورای ملی بود . پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند ، رد کرد. به گفته ی ادیب طوسی ، حتی پیشنهاد مُدرسی آستان قدس را که مستمری قابل توجهی داشت ، نپذیرفت . زندگی او در درس و بحث خلاصه می شد ، تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و کاشمر و مَحوَلات( ازبخشهای تربت حیدریه) سفر کرد . تنها تفریح او گردش در باغهای مشهد بود که آن هم به بحثهای ادبی می گذشت و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان می رفت.

وضع ظاهری ادیب برخلاف محیط طلبگی آن روز ، آمیزه ای ازسنتهای قدیم و جدید بود. با این حال نسبت به امور مذهبی تعصب داشت.

ادیب به هنگام تحصیل در نیشابور با دیوان قا آنی آشنا شد. از این رو در آغاز به سبک وی اشعاری می سرود و گاه شعرهای او را تضمین می کرد ، اما پس از ورود به مشهد و دیدار با صیدعلی خان درگزی و به اشارت وی ، به سبک خراسانی روی آورد و با آثارشاعرانی چون فردوسی ، فرخی سیستانی ، منوچهری ، عسجدی ، مسعود سعد سلمان آشنا شد و در نظر او ، دیگر اشعار قاآنی سست می نمود. پیوند و ارادت ادیب به صیدعلی خان تا قتل او در1336 ه. ق پایدار بود و این دو به استقبال یکدیگر ، شعرها می سرودند .

ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد می دانست ، اما در شعر شناسی به برتری او اذعان داشت. مرگ استاد چنان بر ادیب اندوهبار بود که محاسنش رو به سپیدی گذاشت.

ادیب در سرودن اشعار عرفانی از صفای اصفهانی ( متوفی  1309 ق) شاعر شوریده حال و منزوی نیز سخت متأثر بود. از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت ، ایرج میرزا بود، در این همنشینی که گاه دیگران ازجمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند ، در باب مسائل ادبی و سیاسی گفت و گو می شد . ادیب با آنکه با ایرج اختلاف سبک داشت ، شعراو را می ستود . ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت ، از او بهره ها می برد و درعارف نامه ی خود، او را بزرگ داشته و از ادیب پیشاوریبرتردانسته است. ادیب در ذیعقده 1344 ه . ق ، دو ماه و اندی پس از مرگ ایرج ، درگذشت و در یکی از رواقهای حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.

سروده های ادیب را می توان به سه دسته تقسیم کرد: 1- اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده است. 2-  اشعاری که به تشویق صیدعلی خان پس از آشنایی با شعرای سبک خراسانی سرود . این شعرها به سبب برخورداری از واژگانی غنی ، بسیار استادانه است. 3- اشعار عرفانی و صوفیانه ای که به سبک صفای اصفهانی سروده است .

" ادیب " دراشعار صوفیانه ی خود توانست مضامین عرفان " ابن عربی " و اصطلاحات وحدت وجودی چون فیض اقدس، کمون ذات، واهب الصور و... را درقالب وزنهای خوش آهنگ بیان کند و زبان عرفان و تصوف را با سبک خراسانی به خوبی درآمیزد ؛ افزون بر این ، شطحیات زیبایی نیز در قالب اینگونه اشعار گنجانده است.

" ادیب " ، نیمه ی دوم زندگی خود را در دوره مشروطیت سپری کرد، با این حال شعر او کمتر رنگ شعر مشروطه را به خود گرفت( جلالی، 95-96) . " ادیب " به سبب معاشرت با برخی از شاعران این دوره مانند ایرج میرزا، بی تردید با انواع شعر زمان خود آشنایی داشت ، اما همواره به سنت های کهن ِ شعر پارسی پای بند بود و می توان او را از پشتیبانان بازگشت ادبی و احیای شعر قدما برشمرد . بنابراین ، ادیب درحوزه معانی ، صور خیال و کاربرد صنایع ادبی و آرایشهای لفظی ، نوآوری نداشت . وی چنان شیفته ی شاعران دوره سامانی و غزنوی بود که از کاربرد واژگان ترکستانی و یاد کردن از شهرهای ماوراء النهر که هرگز آنها را ندیده بود، ابایی نداشت و این شیوه ، انتقاد برخی از شاگردان او مثل ملک الشعرا بهار را  برانگیخته بود. رویدادهای مهم تاریخ ایران چون نهضت تنباکو (1309ه. ق) ، حوادث زمان مشروطیت و حتی آنچه در خراسان رخ می داد، نظیر حمله نظامی روسها به آستان قدس رضوی (1330 ه. ق)، قیام کلنل محمد تقی خان پسیان ( 1300 ه. ق) انعکاسی در شعراو نداشت. با این همه، وی از آن گروه شاعرانی نبود که یکسره به حوادث روزگار بی اعتنا باشد. وی از آشفتگی اوضاع اجتماعی و سیاسی نگران ، و از نفوذ بیگانگان در کشور ناخرسند بود . ستایش او از سروده های سیاسی احمد بهار بر ضد انگلیسها ، حاکی از همین امر است.

امتیاز شعر ادیب درموسیقی آن است. تنوع وزنها و قافیه ها ، و استفاده از وزنهای سریع و نشاط آور و گاه مهجور ، تناسب واژگان و بهره گیری از قوافی میانی ، به شعر او آهنگی پر نشاط و دلنشین بخشیده است. شعر شناسی ادیب همچون پیشینیان وی ، غریزی ، و بر پایه نقد لفظی استوار بود و در این راه  گاه با شهامت به انتقاد از سعدی و تمجید ازابوحنیفه اسکافی می پرداخت. وی ، شعرشناسی ِ خود را مدیون استاد خود صیدعلی خان می دانست و همواره می کوشید تا این فن را میان شاگردانش رواج دهد . ملک الشعرا ی بهار نیز سبک شناسی خود را وامدار این دو استاد دانسته است.

آثار:

از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است بخشی از ابتدای شرح معلقات سبع ، چند بخش در تلخیص شرح خطیب تبریزی بر حماسه ی ابوتمام و رساله ای در جمع ما بین عروض فارسی و عربی . برخی از تقریرات او مانند" تاریخچه گرگان" نخستین بار در نشریه دبستان و نکاتی از وی درباره ی شعر و شاعری در دانشوران خراسان به چاپ رسیده است. دیوان کاملی از اشعار او در دست نیست. شاگرد وی اشراق ، دیوان استاد را بالغ برشش هزار بیت از اشعار پارسی گرد آورد که مفقود است . طبسی به جز اشعار پراکنده ، از سه  هزار بیت شعر ادیب یاد کرده است که هیچ گاه به چاپ نرسید. عباس زرین قلم خراسانی بخشی از اشعار ادیب را با عنوان لآلی مکنون در1333 ه. ش در مشهد منتشر ساخت که حدود هزار بیت از اشعار پارسی ادیب را در بر می گیرد و از اشعار عربی ، تنها دو بیت در پایان این مجموعه آمده است.



خرید و دانلود تحقیق درباره, ادیب نیشابوری