لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .docx :
گزارش کار آموزی
موضوع پروژه:
دولت الکترونیک
استاد راهنما:
مهندس رحمانپور
گرداورنده:
علی منطقی
1-1- مقدمه :
در اواخر دهه 1980 و اوائل دهه 1990، در بخش دولتی اصطلاحی جدید رواج یافت. صاحبنظران، سخن از احیا و مهندسی مجدد بخش دولتی یا بصورت مشخصتر از "بازآفرینی دولت" میگفتند. با وجود اینکه این اصطلاح و مصادیق آن تازگی داشتند، بسیاری از مفاهیم و فرآیندهای آن جدید نبود و به تئوریهای کلاسیک اصلاحات و رفرم در بخش عمومی یا دولتی، یعنی ایجاد تغییر و تحول در درون ارگانها وسازمانهای بخش دولتی با هدف بهبود عملکرد آنها بازمیگشت. ولی گذشته از تعاریف کلی، بازآفرینی دولت ریشهها و علل تاریخی ویژهای را نیز دارا بوده است. سه علت عمده در تغییر رویکردها به اصلاحات و طرح موضوع جدیدی بنام بازآفرینی عبارت بودند از بروز بحران در بخشهای دولتی، شکلگیری نگرش خصوصیسازی و نهایتاً پدیده جهانی شدن و تبعات سیاسی آن.
بحران در بخشهای دولتی؛ گسترش روز افزون نقش دولتها در ارائه خدمات از یکسو و ناکارآمدی آنها در مواجهه با سیل عظیم انتظارات از سوی دیگر، زنگهای نزدیک شدن بحران در بخش عمومی بعضی از کشورها خصوصاً کشورهای توسعهیافته را در طول دهه 1970 به صدا درآورد. بخش دولتی سهم کلانی از هزینههای عمومی را به خود اختصاص میداد که ادامه این وضعیت از حیث مبلغ تخصیصیافته و یا نرخ رشد آن امکانپذیر نبود. بعلاوه نمونههای اسراف، تأخیر، سوء مدیریت و فساد در بخش دولتی، که نهایتاً منجر به ناکارآیی در جریان صرف بودجه عمومی میگردید رو به افزایش بود. بویژه مشاهده میشد مدیران و کارکنان دولتی تصمیماتی در جهت خلاف منافع مردم میگیرند، مردمی که کارکنان دولت علیالقاعده باید در خدمت آنها باشند. بروز چنین رفتاری از سوی خدمتگزاران دولت نشاندهنده یک اشکال مضاعف در سیستم بود. از یکسو تمرکزگرایی ناشی از ساختارهای حجیم و بروکراتیک دولتی باعث میشد تصمیمگیرندگان از مرکز ثقل اطلاعات و تبعات ناشی از آن تصمیمات دور باشند، و از سوی دیگر بدلیل این دوری اصولاً حتی نیاز به پاسخگویی را احساس ننمایند.
نگرش خصوصیسازی؛ تفکری که تحت عنوان لیبرالیسم در قرن گذشته میلادی به تدریج در حال شکلگیری بود، در دهه 1970 با سرعتی بیشتر از قبل و به شکل "نئولیبرالیسم" پدیدار شد و در چهارچوب نظری خود سعی در طرح روشهای اصلاحات بخش دولتی نمود. تفکر نئولیبرال در ابتداییترین شکل خود بر کارآیی اقتصادی بازارها، ارزش وجود رقابت و اصالت تصمیمات فردی تأکید داشته و از سوی دیگر، دولتها و دخالت جمعی را ناکارا میداند. بر مبنای این دیدگاه در هر کجای ممکن، مؤسسات خصوصی باید جایگزین دولت شوند. دلیل اصلی تداوم وجود دولت، نقش آن در کمک به عملکرد کارآتر بازارها دانسته میشود، و چنانچه لزومی به باقی ماندن برخی مؤسسات دولتی بود، بایستی درهای خود را به روی نیروهای رقابتی بازار و یا شبهخصوصی بگشایند تا بخش دولتی ناکارآمد تا حد ممکن شبیه به بخش خصوصی کارآمد گردد. این نگرش نه تنها درباره نقش بخش دولتی، بلکه درباره چگونگی سازماندهی و مدیریت آن نیز به اظهارنظر میپرداخت. لذا گسترهای فراتر از اصلاحات را شامل میگردید و موجب پیدایش مبحث بازآفرینی گردید. به زعم برخی این دیدگاه را نه تنها میتوان "اصلاحات در دولت" بلکه "اصلاحات برعلیه دولت" دانست.
پدیده جهانی شدن؛ گرچه احساس بحران و داشتن ایدئولوژی اصلاحات شروط لازم برای تغییر هستند، اما شرط کافی نمیباشند. وجود عامل سومی بعنوان اراده و قدرت سیاسی برای به اجرا درآوردن اصلاحات ضروری است. اجزایی از اقتصاد سیاسی هر کشور وجود دارند که بر اراده و قدرت سیاسی مؤثر میباشند. افکار عمومی و مردم که غالباً بیشترین ضررها از بحران در بخش دولتی متوجه آنهاست نوعاً مشتاق اصلاحات میباشند. سیاستمداران و مدیران دولتی نیز گرچه در تقابل همیشگی طرفداران تغییر و مقاوتکنندگان در برابر آن گروهبندی میشوند، همواره از عناصر بدیهی اراده ملی برای تغییر شناخته شدهاند. علاوه بر عوامل فوق، شرائط جهانی در دهههای اخیر بهسمت پررنگتر شدن نقش بازیگران خارجی در اراده ملی کشورها جهت تغییر و بازآفرینی در بخش عمومی و دولتها گردیده است. سرمایهداران ملی و جهانی هرچند با اختلاف نظر، ولی بطور کلی با این عقیده که اصلاحات هزینههای کسبوکار را کاهش داده و سرعت معاملات را افزایش خواهد داد مشوق آن هستند. سازمانهای بینالمللی نیز در اکثر کشورهای دنیا یک نیروی پیشبرندة قوی در حمایت از اصلاحات بودهاند. آنها با استفاده از توان سیاسی و اقتصادی خود، ارائه کمک به کشورهایی که در تجارت بینالمللی و یا بودجه داخلی دچار مشکل هستند را به تعهد آنها به اجرای برنامه اصلاحات مشروط مینمایند. بحران مالی کشورهای آسیایی در اواخر دهه 1990 نمونهای از این فرآیند متداول میباشد. خلاصه اینکه فرایند بینالمللی شدن و جهانی شدن تعاملات دولتها با محملهای تجارت کالا و خدمات، سرمایهگذاری و نهایتاً ارتباطات و تبادل اطلاعات و فرهنگ موجب فشار روزافزون بر دولتها جهت بازکردن فرایندهای اجرائی و اعمال اصلاحات و بازآفرینی در آنها گردیده است.
در دو دهه گذشته کارنامه دولتها، خصوصاً در کشورهای توسعه یافته، مملو از پروژههای کاربری ICT برای تحول در عملکرد آنها، چه در زمینه ارتقاء بهرهوری در انجام امور و وظائف اداری و داخلی خود، و چه در جهت بهبود خدماترسانی به شهروندان و ارباب رجوع آنان بوده است. امروزه در کشورهای پیشرفته شاهد پیدایش تحولاتی بنیادین در عملکرد دولتها در راستای کاهش چشمگیر هزینهها و بروکراسی و افزایش قابل توجه کیفیت و تنوع خدمات به شهروندان با بهرهجوئی مناسب از امکانات فناوری ارتباطات و اطلاعات هستیم. با فراگیر شدن تدریجی