لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
تحلیل شعر زمستان
فصل اول
مقدمه
آنچه که شعر نو را از شعر کهن جدا میکند، فقط سبک و ساختار آن نیست ، بلکه محتوا و نگرش آن نیز تفاوت دارد. شاعر نو از مردم، میگوید و از مسائل آنان. شاعرانی مثل نیما، شاملو، فروغی، هدایت و اخوان ثالث که در این امر، درخشیدهاند از بطن مردم برخاستند و برای مردم، سخن گفتند. آنچه مسلم است، شرایط اجتماعی و حوادث سیاسی، بسیار بر شاعران، مؤثر میباشد.
اشعار اخوان ثالث که در دوران 1320 تا 1369 سروده شده است به روشنی، گویای شرایط اجتماعی زمان خود، نابسامانیها، غربزدگیها، استثمارشدنها و بی کفایتی شاهان و دولت میباشد. اخوان نارضایتی و ناامیدی خویش را در تمام اشعارش، چه با زبان کهن و چه با سبک نیما، بیان کرده است.
او اشعار خود را، در مجموعههای زیر سروده است: ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، زندگی میگوید اما …، در حیاط کوچک پائیز در زندان، دوزخ اما سرد، تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم و که جانشین نام کتاب چاپ نشده اوست، که «شوش و دوباره جهانم آه» ، بهترین آنها است.
از این اشعار، زمستان مورد نظر است و پیرامون حوادث سالهای سرودن این شعر، بحث و بررسی شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
تحلیل شعر فروغ فرخزاد
احمد شاملو از فروغ فرخزاد و شعر فروغ می گوید
تحلیل احمد شاملو از شعر فروغ فرخزاد
شعر فروغ همیشه برای من یک چیز زیبا بوده است، اگر این صفت برای بیان کیفیت شعر فروغ کافی باشد.
فروغ، تا آن حدی که من می شناسم و به من اجازه می دهد که قضاوت کنم، در شعرش- همچنانکه در زندگی- یک جستجوگر بود. من هرگز در شعر فروغ نرسیدم به آنجایی که ببینم فروغ به یک چیز خاصی رسیده باشد. همچنان که ظاهراً زندگیش هم همینطور بود. یعنی فروغ چیز معینی را جستجو نمی کرد. در شعر او حتا خوشبختی یا عشق هم به مثابه چیزی که دنبالش برویم و پیدایش کنیم مطرح نمی شود. او در زندگی اش هم هرگز دنبال یک چیز خاص نرفت، خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; شعر، خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; فیلم و خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; هر عامل دیگر. من او را همیشه به این صورت شناختم که رسالت خودش را در حد جستجو کردن پایان داد.
من هرگز ندیدم که فروغ چیزی را پیدا کند و آن چیز قانعش بکند. فروغ در شعرش دنبال چه چیزی می گشت؟ این برای من شاید به عنوان عظمت کار فروغ و اهمیت او مطرح بشود. من دلم می خواهد فروغ این طوری باشد. یعنی واقعاً این جوری فروغ را دوست می داشتم. می دیدم آدمی است که فقط جستجو می کند، اما این که چه چیز را جستجو می کند، این شاید برای خود او هم مهم نبود. آیا دنبال انسانیت مطلق می گشت؟ نه! آیا دنبال عشقی می گشت که وسیله ای باشد برای خوشبختی اش؟ نه! برای اینکه حتا دنبال خوشبختی هم نمی گشت.
همه چیز را می دید و همه چیز را دوست داشت. حتا بندی را که رخت رویش آویزان می کنند. زندگی از موقعی که خورشید روشنش می کرد برای او قابل پرستش بود با یک عامل وحشت. در حالی که هردوی اینها بود، هیچ کدام آنها هم نبود. او فقط می دید و دوست داشت، اما هیچ چیز خاصی در این زندگی نمی جست. و واقعاً آیا قرن ما چنان قرنی است که ما چیزی بجوییم و چیزی بیابیم؟ تصور نمی کنم. او حداقل به این حقیقت رسیده بود که دنبال چیزی نگردد.
نمی دانم این حرف تا چه حد می تواند از دهان من بیرون بیاید، چون من خودم به عنوان یک شاعر شناخته شده ام. ببینید، من فکر می کنم همیشه یک شاعر، اعم از نقاش یا موسیقی دان و غیره- چون من می خواهم همه&#۶۵۲۶۳; اینها را در کلمه&#۶۵۲۶۳; شاعر خلاصه کنم- همیشه یک آدم خوب و مهربان است. بنابراین اگر بگوییم فروغ دنبال مهربانی و خوبی می گشت، در این صورت او باید می رفت جلوی آینه و به خودش نگاه می کرد. این جستجو از این نظر هست که خط معین و هدف معینی نداشت. شاید واقعاً دنبال چیزی هم می گشت. شاید به دنبال مرغ آبی بود.
اما قدر مسلم این است که اسم آن مرغ آبی حتا "خوشبختی" نبود. شاید دنبال یک عروسک می گشت یا یک بازیچه، و یا شاید دنبال یک حقیقت بزرگ می گشت. هیچ کدام اینها را شعر او نشان نمی دهد، و زندگی او لااقل به من نشان نمی دهد. شاید کسانی که نزدیکتر به او بودند و معاشرتهای زیادی با او داشتند، بدانند که او پی جوی چه چیزی بوده است.
ما پس از این که فروغ را به قول اخوان "پریشادخت" می شناسیم، و بعد از آنکه او را یک جسمی می شناسیم که به قول ویکتور هوگو فقط وسیله ای هست برای اینکه روحی به روی زمین و میان ما باقی بماند، آنوقت این حرفها را پیش می کشیم.
کسی که می رقصد به عقیده&#۶۵۲۶۳; من زیبایی خطوط بدن را در حالات مختلف نه تنها نشان می دهد، بلکه ستایش می کند. فروغ معتقد به روحی در ورای جسم نمی توانسته باشد و خوشبختی را، شاید خوشبختیهای یک کمی جسمیتر را در همین چارچوب زندگی جستجو می کرد و از این لحاظ چقدر واقع بین و حقیقت بین بود و ما این را در شعرش می بینیم، اما همان طور که آن بالرین زیبایی را جستجو می کند در این خطوط، و این خطوط را در حالات مختلف قرار می دهد و آنها را ستایش می کند؛ فروغ زندگی را در حالات مختلف جستجو می کند، برای آتکه ستایش کند و زیباییهای آن را نشان بدهد. ببینید که از زندگی تا مرگ، در یک شعری که معشوق خود را وصف می کند، تن معشوق را وصف می کند. این حالات مختلف را میان دو قطب زندگی و مرگ قرار می دهد و یکی به یکی ستایش می کند. ما نمی توانیم در شعر فروغ به دنبای عشق به آن مفهومی که معمولاً در ادبیات و شعر ما بوده، باشیم. یعنی او دنبال یک مجهول مطلق نبوده است.
شاید جستجوی او به این علت بوده که آنچه در بین تولد و مرگ ما ست، و این همه چیز مبتذلی که در زندگی هست نمی توانسته انگیزه&#۶۵۲۶۳; آن عشق بزرگ، و ان عشق عرفانی، باشد. شاید این جستجویی کیهانی بوده است. شاید وقتی فروغ این همه پستی و بیچارگی روزانه را می دیده است، نمی توانسته باور کند که این تن قالب و ظرف آنچنان چیز بزرگی باشد که ما اسمش را عشق می گذاریم و به همین لحاظ او فقط به جستجو می پردازد.
او گرد این ظرف می گردد، برای اینکه شاید راهی به آن حقیقت نامعلوم پیدا کند. حقیقتی که عظمتش را می شود حس کرد. شاید او می خواسته بین تن و آن مفهوم عظیم رابطه ای پیدا کند. شاید می خواسته به آن حقیقتی دست پیدا کند که در نظر شاعران پیش از او و ما به صورت روح و عشق عرفانی تعبیر می شده است.
من معتقدم که این جستجو تماماً با توفیق همراه بوده است. درست مثل این است که ما بدون اینکه ظاهراً قصدی داشته باشیم، یعنی قصدی را ارائه بدهیم، می رویم از شهر بیرون و توی صحرا در جهتی یا در جهات مختلف به راه می افتیم. ممکن است که ما اعلام نکرده باشیم که به کجا می رویم و به چه کاری می رویم. اما آیا خود این عمل نمی تواند یک هدف و غایتی باشد؟ یعنی قدم زدن، تفریح کردن و لذت بردن از چشم اندازهای اطراف. من کلمه&#۶۵۲۶۳; جستجو را در شعر فروغ به همین معنی می گیرم.
فروغ جستجو می کند. اما در حالی که به جستجو می رود، ما را با چشم اندازهای گاهی فوق العاده زیبا و اغلب خیلی زیبای شعر خودش آشنا می کند.
می بینیم که توی شعرش از زنی حرف می زند که زنبیلی به دست دارد و به خرید روزانه می رود. دیگر از این عالی تر چه چیز را می شود بیان کرد؟ او تمام اینها را به ما نشان می دهد. تمام چیزهایی که در روز بارها از جلو چشم ما می گذرند و ما آنها را نمی بینیم. در حقیقت گردش فروغ بدون هیچ هدف معینی صورت می گیرد و پربارترین گردش ممکن هم هست. تنها نگفته که به کجا می رود. احتمالاً اگر به جایی رسید، چه بهتر!
تحلیل فمینیستی شعر و زندگی فروغ فرخزاد
با این که در دو دهه ی اخیر مطالبی که درباره ی شاعران ونویسندگان زن نوشته می شوند ، از کمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است ؛ امّا اکثرشان نه به عنوان کار تحقیقی بلکه بیشتر به عنوان مقاله هایی هستند که جسته گریخته به مسأله زن در ادبیات و ادبیات زنان می پردازد...
با این که در دو دهه ی اخیر مطالبی که درباره ی شاعران ونویسندگان زن نوشته می شوند ، از کمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است ؛ امّا اکثرشان نه به عنوان کار تحقیقی بلکه بیشتر به عنوان مقاله هایی هستند که جسته گریخته به مسأله زن در ادبیات و ادبیات زنان می پردازد.و در اکثر پژوهشهایی که درحیطه ی نقد زنان انجام شده ؛ به جای ایجاد ابزاری منحصر به فرد برای بررسی نوشتار زنانه ؛ تلاش عجیبی برای بازسازی تصویر زن هنرمند با توجه به هنجارهای جامعه صورت گرفته است .
در این مقاله سعی شده فارغ از تلاشهای صورت گرفته پیرامون بازسازی تصویر فروغ در شبکه ارتباطات خانوادگی یا تعالی شعرش را مدیون موتیفهای برخاسته از مذهب،اسطورهو تاریخ دانستن و...که همه گفتمانی مردانه را رقم میزنند، شعر فروغ فرخزاد را با توجه به بینامتنیت های مورد تحلیل جامعه شناختی به طور عام و فمنیستی به طور خاص مورد بررسی قرار دهیم.
الف) میزان همپوشانی ادامه حیات ادبی فرخزاد با پاسخهای جامعه شناسی ذهنیت فمنیسم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور
عنوان :
تجزیه و تحلیل ارزش افزوده ، ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار جهت ارزیابی عملکرد شرکتها
استاد راهنما:
جناب آقای دهقان
تهیه و تنظیم:
علی عرفانی
بهار 87
مفهوم ارزش
مدیریت مبتنی بر ارزش به ذهن هر کسی که در سازمان است این موضوع را القاء می نماید که بیاموزد تصمیمات خود را مبتنی بر درک خویش از چگونگی کمک این تصمیمات به ارزش شرکت ، الویت بندی نماید.
این بدین معنی است که همه فرآیندها و نظامهای اساسی به سمت ایجاد ارزش بایستی جهت گیری شوند.
ارزش آفرینی Value Creation
در چهارچوب فرآیند و زنجیره ارزش در ادبیات مالی و اقتصادی و بازرگانی مورد توجه قرار گرفته است که پایه واساس آن ، مفهوم ارزش است.
ارزش
عبارت است از بار معنایی خاص که انسان به برخی اعمال ، حالتها و پدیده ها نسبت می دهد.
ارزش افزوده Value Added
به مفهوم ما به ازای ارزشی است که بر اثر برخی اعمال و پدیده ها ایجاد می شود که درچهارچوب ارزشهای اقتصاد تببین و طبقه بندی می گردد .
نشاندهندۀ تفاوت ارزش معاملاتی (ارزش فروش) و ارزش کالا و خدمات خریداری شده (واسطه ای) است.
روشهای محاسبۀ ارزش افزوده
1-محاسبه ارزش افزوده بر اساس ارزش معاملات و یا به عبارتی ارزش کالا و خدمات (روش تفریق)
کارکردهای ارزش افزوده
اهداف و کاربرد ارزش افزوده
روشهای ارزیابی و سنجش عملکرد
معیارهای مالی و غیر مالی سنجش عملکرد
معیارهای مالی
معیار مالی داخلی (سود عملیاتی)
معیار مالی خارجی (قیمت سهام)
معیارهای غیر مالی
معیار غیرمالی داخلی (زمان تحویل کالا)
معیار غیر مالی خارجی (رضایت مندی مشتریان)
Balanced Scorecardمعیار سنجش جامع عملکرد
شرکتها معیارهای مالی و غیر مالی را تحت گزارشی به نام معیار سنجش جامع عملکرد( Balanced Scorecard) بیان
می کنند.این گزارشات شامل موارد زیر است:
معیارهای سودآوری: سود عملیاتی و رشد درآمدی
معیارهای رضایتمندی مشتریان : سهم بازار ، پاسخگویی به مشتریان ، عملیات به موقع
معیارهای کارایی ، کیفیت و زمان : انحراف کارایی مواد مستقیم ، انحراف سربار جذب شده
معیارهای نوآوری : تعداد اختراعات ، تعداد کالاهای جدید
روشهای ارزیابی و سنجش عملکرد
الف-روشهای سنتی:
بازده سرمایه گذاری(ROI)
سود باقیمانده(RI)
بازده فروش(ROS)
عایدی هر سهم(EPS)
نسبت قیمت بازار سهم به سود هر سهم(P/E)
الف-روشهای سنتی:
الف-روشهای سنتی:
2-سود باقیمانده(RI)= سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاری
(سرمایه گذاری X نرخ بازده مورد انتظار) – سود عملیاتی = سود باقیمانده
الف-روشهای سنتی:
3-بازده فروش(ROS)=
الف-روشهای سنتی:
4-عایدی هر سهم(EPS)=
الف-روشهای سنتی:
5-نسبت قیمت بازار سهم به سود هر سهم =(P/E)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
شرکتهای کنونی، با تجزیه و تحلیل چرخه زندگی مشتری، به افزایش ارزش مشتری دست یافتهاند. ابزار و فناوریهای انبار داده، دادهکاوی و دیگر روشهای مدیریت ارتباط با مشتری، روشهایی هستند که فرصتهای جدیدی را برای تجارت فراهم کردهاند.در واقع، امروزه دیدگاه محصول محوری جای خود را به مشتری محوری داده است. بنابراین، با جمعآوری دادههای مربوط به مشتری و تصمیمگیری براساس الگوهای استخراج شده از روابط پنهان میان دادهها به وسیله ابزار دادهکاوی میتوان به خواسته مشتری محوری خود جامه عمل پوشاند. این مقاله، مفاهیمی از مدیریت ارتباط با مشتری و یکی از عناصر آن- دادهکاوی- را بررسی میکند.
فرهنگ تجارت، در سالهای اخیر پیشرفتهایی کرده و به دنبال آن روابط اقتصادی مشتریان به شیوههای بنیادی و اساسی در حال تغییر است. شرکتها، به منظور نظارت بر اینگونه تغییرات، نیازمند ارائه راهحلهای مناسب می باشند. ظهور و پیدایش اینترنت در تغییر جهت مرکز توجه بازاریابی، نقشی بسزا داشته است. درصورتیکه اطلاعات ON LINE بیشتر در دسترس قرار گیرد، موجب آگاهی و هوشیاری بیشتر مشتریان میشود. آنها در جریان تمام آنچه ارائه و پیشنهاد میشود قرار میگیرند و بهترینها را تقاضا میکنند. برای فائق آمدن بر چنین شرایطی باید از سیستمهایی استفاده شود که بهطور دقیق نسبت به مشتریان واکنش نشان دهد. جمعآوری آمار مشتریان و دادههای رفتاری آنها این هدف اصلی و دقیق را ممکن میکند. این نوع هدفگیری به برنامهریزی عالی هنگام ایجاد رقابتی سخت و به مشخص کردن مشتریان بالقوه هنگام عرضه محصولات جدید کمک میکند.
دادهکاویامروزه با حجم عظیمی از دادهها روبهرو هستیم. برای استفاده از آنها به ابزار کشف دانش نیاز داریم. دادهکاوی به عنوان توانایی پیشرفتهای در تحلیل داده و کشف دانش استفاده میشود. دادهکاوی در علوم (ستارهشناسی،...) ، در تجارت (تبلیغات، مدیریت ارتباط با مشتری،...) ، در وب (موتورهای جستوجو،...) و در مسائل دولتی (فعالیتهای ضد تروریستی،...) کاربرد دارد. فعالیت دادهکاوی، شبیه استخراج زغال سنگ و طلا می باشد. دادهکاوی، اطلاعاتی را که در انبارهای داده مدفون شده است، استخراج میکند.در واقع هدف از داده کاوی، ایجاد مدلهایی برای تصمیمگیری است. این مدلها رفتارهای آینده را براساس تحلیلهای گذشته، پیشبینی میکنند. استفاده از دادهکاوی به عنوان اهرمی برای آمادهسازی دادهها و تکمیل قابلیتهای انباره داده، بهترین موقعیت را برای کسب مزیتهای رقابتی ایجاد میکند.سیستمهای BASE DATA نقشی مهم در سیستمهای مدیریت و انبار داده، ایفا میکنند. سیستم بانک داده، شامل فایلهای بانک داده و سیستمهای مدیریت بانک داده است.اغلب تجارتها به تصمیمگیریهای راهبردی و یا اتخاذ خطمشیهای جدید برای خدمترسانی بهتر به مشتریان نیاز دارند. برای مثال، فروشگاهها نحوه آرایش مغازه خود را برای افزایش انگیزه خریدمشتریان، مجدداً طراحی میکنند و یا خطوط هواپیمایی، تسهیلات خاصی را برای پروازهای مکرر مشتریان در نظر می گیرند. ابزار دادهکاوی، داده را میگیرند و تصویری از واقعیت به شکل مدل ارائه می دهند. فعالیتهای دادهکاوی به لحاظ فرایند به 3 طبقهبندی عمومی تقسیم میشوند:1. اکتشاف: فرایند جستوجو در بانک داده برای یافتن الگوهای پنهان، بدون داشتن فرضیهای از پیش تعیین شده درباره اینکه الگو چیست. نظیر تحلیلهایی که برحسب کالاهای خریداری شده انجام میشود. اینگونه تحلیلهای سبدی، مواردی را نشان می دهد که مشتری تمایل به خرید آنها دارد. این اطلاعات میتواند به بهبود موجودی، راهبرد طراحی، آرایش فروشگاه و تبلیغات منجر شود.2. مدل پیشبینی: فرایندی که الگوهای کشف شده از بانک داده را میگیرد و آنها را برای پیشبینی آینده بهکار میبرد. مانند پیشبینی فروش در خرده فروشی . الگوهای کشف شده برای فروش به آنها کمک میکند تا تصمیماتی را در رابطه با موجودی اتخاذ کنند.3. تحلیلهای دادگاهی: فرایند به کارگیری الگوهای استخراج شده برای یافتن عوامل دادهای نامعقول و متناقض را در بر می گیرد. نظیر شناسایی و تشخیص کلاهبرداری در مؤسسات مالی. از آنجا که کلاهبرداری ، پرهزینه و زیانآور است، بانکها میتوانند با تحلیل دادوستدهای جعلی گذشته، الگوهایی را برای تشخیص و کشف کلاهبرداری به دست آورند.
مدیریت ارتباط با مشتریمدیریت ارتباط با مشتری، فرایندی تجاری است که مشخصههای مشتری را مشخص میکند، دانش مشتری را افزایش می دهد، روابط مشتری را شکل میدهد و برداشت آنها را از محصولات یا خدمات سازمان، بهبود می بخشد. مدیریت ارتباط با مشتری از چهار عنصر، تشکیل شده است:1.دانش2.هدف3.فروش4.خدمتمدیریت ارتباط با مشتری با در نظر گرفتن اینکه چه محصولات یا خدماتی، به چه مشتریانی، در چه زمانی و ازچه طریقی عرضه شود، بهبود را در پی خواهد داشت. این مدیریت از اجزای مختلفی تشکیل شده است.شرکت پیش از آغاز فرایند ارتباط با مشتری باید اطلاعات وی را در اختیار داشته باشد. این اطلاعات میتواند از دادههای داخلی مشتریان و یا از دادههای منابع خارجی خریداری شده، به دست آید. برای دادههای داخلی، منابع مختلفی وجود دارد نظیر: پرسشنامهها و بلاگها، سوابق کارت اعتباری و...منابع داده خارجی یا بانکهای داده خریداری شده نظیر : نشانیها، شماره تلفنها و پروفایلهای بازدید از وب سایتها، کلیدی برای کسب دانش بیشتری از مشتری است.بیشتر شرکتها، بانکهای دادهای عظیمی شامل دادههای بازاریابی، منابع انسانی و مالی را دارا هستند. بنابراین، سرمایهگذاری در زمینه انبار داده از اجزای حیاتی در راهبرد مدیریت ارتباط با مشتری است.سیستم مدیریت ارتباط با مشتری پس از تهیه و تخصیص منابع داده با بهکارگیری ابزاری مانند دادهکاوی، دادهها را تجزیه و تحلیل می کند. کارشناسان با توجه به اینکه شرکت روشهای آماری سنتی یا یکی از ابزار نرمافزاری مانند دادهکاوی را بهکار میبرد نیاز به فهم دادههای مشتری و روابط تجاری دارند. بنابراین، وجود افرادی متخصص که این دادهها را با ابزار مربوطه استخراج و به صورت اطلاعات درآورند، مهم است.
چرخه زندگی مشتریاین چرخه به مراحل ارتباط مشتری و تجارت مربوط است و آگاهی از آن سودآوری مشتری را به همراه خواهد داشت. 4 مرحله در چرخه زندگی مشتری وجود دارد:1. مشتریان بالقوه: افرادی که هنوز مشتری نیستند ، اما در هدف بازار قرار دارند.2. مشتریانی که واکنش نشان میدهند: مشتریان بالقوه یا احتمالی که به محصول یا خدمتی علاقه و واکنش نشان میدهند.3. مشتریان بالفعل: مشتریانی که از محصول یا خدمتی استفاده می کنند.4. مشتریان سابق: این دسته افراد، مشتریان مناسبی نیستند زیرا مدت طولانی، خرید خود را به سمت محصولات رقیب بردهاند.
فرایند دادهکاوی در مدیریت ارتباط با مشتریدادهکاوی از عناصر مدیریت ارتباط با مشتری است و حرکت شرکتها را به سوی مشتری محوری ، تسهیل می کند.فرایند دادهکاوی در مدیریت ارتباط با مشتری به صورت زیر است.
شکل 1: فرایند داده کاوی در مدیریت ارتباط مشتری
دادههای خام از منابع مختلف، جمعآوری میشوند و با استخراج، ترجمه و فرایندهای فراخوانی به انبار داده ، وارد میشوند. در بخش مهیاسازی داده ، دادهها از انبار خارج شده و به صورت فرمتی مناسب برای داده کاوی در میآیند.کشف الگو شامل 4 مرحله است:1.سؤالات تجاری ، نظیر توصیف مشتری2.کاربردها نظیر، امتیازدهی و پیشگویی3.روشها، نظیر طبقهبندی و سری بندی4.الگوریتمهاروشهای دادهکاوی با کاربرد مخصوص خود برای پاسخ به سؤالات تجاری ، الگوریتمهایی را استخراج میکنند و از این الگوریتمها برای ساخت الگو استفاده میشود. الگوها پس از تجزیه و تحلیل به دانشی مفید و قابل استفاده تبدیل شده و الگوهای کارا در سیستمی اجرایی بهکار گرفته خواهند شد.
نتیجهگیریرابطه مشتری با زمان تغییر میکند . اگر تجارت و مشتری اطلاعات بیشتری درباره یکدیگر داشته باشند، این رابطه تکامل و رشد مییابد. چرخه زندگی مشتری، چارچوبی مناسب برای بهکارگیری دادهکاوی در مدیریت ارتباط با مشتری فراهم میکند.چرخه زندگی مشتری ، در بخش ورودی دادهکاوی، اطلاعات در دسترس را نشان می دهد و در بخش خروجی ، اطلاعات جالب توجه و تصمیمات مناسب ارائه می شود. دادهکاوی ، سودآوری مشتریان بالقوه را پیشبینی کرده و میزان وفاداری آنها را مشخص خواهد کرد.بعضی از مشتریان، مراجعات خود را به شرکتها برای کسب مزیتهایی که در رقابت ، ایجاد می شود تغییر میدهند. در این صورت شرکتها هدف خود را بر مشتریانی متمرکز میکنند که سودآوری بیشتری دارند.با دادهکاوی میتوان ارزش مشتریان را تعیین، رفتار آینده آنها را پیشبینی و تصمیمات آگاهانهای را در این رابطه اتخاذ کرد.
منابع:1. www.dmreview.com2. www.IMI.IR
حق با مشتری است !!!
این جمله دیگرتنها یک شعار نیست ! بلکه یک واقعیت است ، چون رضایت مشتری تضمین کننده تداوم فعالیت سازمان است وباعث حضور در چرخه حیاتی تولید میگردد.
در دنیای امروز که امکان تولیدماشینی و پیشرفته ی انبوه کالاها، زمینه ی افزایش عرضه کالا را نسبت به تقاضا فراهم نموده است، برای تولیدکنندگان در بازار فشرده رقابت ، چارهای جز جلب رضایت مشتری باقی نمانده است.زیرا اگر که بخواهیم منصافه قضاوت کنیم این تنها راه برای بقاست. امروزه نه تنها راضی کردن مشتری کافی نیست، بلکه باید نیازهای مشتری را پیش بینی و خواسته های او را مورد سنجش قرار داد.حتی در برخی موارد سازمانهایی که از قدرت و نفوذ بیشتری برخوردار هستند از مجموعه عوامل ذی نفع و ذی نفوذ برای حل سایر مشکلات مشتریان استفاده می کنند.بر فرض اگر سازمانی تولید کننده گوشی تلفن همراه است فقط فروش و خدمات پس از فروش ان را بر عهده نخواهد گرفت بلکه در صورت انتن دهی نا مناسب مذاکره با مخابرات را وظیفه خود می داند تا که مشکل رفع گردد چرا که در غیر این صورت مشتری ازعملکرد مخابرات ناراضیست پس سیم کارتی نخواهد خرید و در این صورت گوشی تلفنی هم فروش نخواهد رفت!!!!!
علاوه بر این، درجهان فوق صنعتی امروز کیفیت بالای اقتصاد رقابتی، فضای انحصاری گذشته راکه تنها در اختیار یک یا دو سازمان در حیطه تولید کالا و ارائه خدمات بود را درهم شکسته است. به شکلی که درعرصه فعالیتهای اقتصادی جهان نگرش مشتری مداری و کسب رضایت مشتری، یکی از اصول مهم و اساسی تجارت تلقی میشود و هرتغییری باید بر اساس نظر و دیدگاه مشتری انجام گیردو عدم توجه به این اصول احتمال، نابودی از صحنه بازار را در پی خواهد داشت، زیرا اگر کالا و خدمات، انتظارات مشتری را برآورده کند، در او احساس رضایت ایجاد میشود و با خرید مجدد و تشویق دیگران به خرید به بقای آن شرکت کمک می کند یک مشتری زمانی راضی است که نه تنها خودش دوباره برای خرید تولیدات باز گردد بلکه شخص دیگری را نیز به همراه بیاورد. کسب رضایت مشتری، دو شرط اساسی دارد اول اینکه کالای مورد تقاضا در زمان مقرر تحویل شودو دوم اینکه به سئوالات او به موقع و درست پاسخ داده شود.. از سوی دیگر در صورتی که کیفیت کالا یا ارائه خدمات سطح انتظارات مشتری را تأمیننکند،بهنارضایتی مشتری منجرخواهدشدوتداوم این عدم رضایت نیز به "کاهش تولید"، "تبلیغمنفی" و سرانجام به "قطع فعالیت آنسازمان" میانجامد. هیچ سازمانی در این زمینه موفق نمی شود مگر اینکه کار گروهی و فرهنگ جلب رضایت مشتری را در اولویت کاری خود قرار دهد و برای بدست آوردن آن تلاش کند.
بیل گیتس مدیر شرکت مایکـروسافت در این ارتباط میگوید: "ناراضیترین مشتریان، مهمترین منبع عبرت و یادگیری برای یک سازمان محسوب می شوند". از همین رو، کسب رضایت مشتری از سه طریق به افزایش درآمد و سود شرکتهای خدماتی یا تولیدکننده کمک میکند: تکرار خرید مشتری، خرید کالای جدید و خرید کالا توسط مشتریان جدیدی که به علت تشویق مشتریان راضی به خرید کالا از آن سازمان راغب شده اند. نکته مهم و قابل تأمل در فرایند ارتباط با مشتری این است که در صورت نارضایتی مشتری و رویگردانی وی از خرید مجدد کالا، تمامی مکانیسم ها در جهت عکس عمل میکند، به گونه ای که برنامهریزی تولید را مختل مینماید و درآمد و سود عرضه کننده کالا را کاهش می دهد و ممکن است ورشکستگی را در پی داشته باشد. برخی از دلایل عدم نهادینه شدن فرهنگ مشتری مداری در سازمان ها عبارت است از: - عدم شناخت دقیق از نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتری نزد تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران سازمان. - عدم باور مدیران به اهمیت تکریم ارباب رجوع. - عدم توجه به کیفیت خدمات در سازمان. - ناکارآمدی سیستم های مدیریت منابع انسانی (استخدام، گزینش، آموزش، و ارزیابی عملکرد) - عدم وجود ارتباطات سازمانی مناسب و کارآمد. بررسیهای کارشناسان امور اقتصادی و بازاریابی بیانگر این واقعیت انکارناپذیر است که مشتریان ناراضی در انتقال احساس و تجربه خود به دیگران فعال تر و موفق تر عمل میکنند. اما رضایت در ذهن ارباب رجوع چگونه شکل می گیرد؟ در جوامع کنونی محصول یا خدمتی مورد اقبال مشتری قرار خواهد گرفت که ارزش مورد انتظار وی را برآورده سازد. ارباب رجوع زمانی از دریافت محصول یا خدمت راضی و خشنود خواهد بود که خدمات دریافت شده برابر یا فراتر از ارزش مورد انتظارش باشد. فرآیندجلب رضایت مشتری از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای این منظور تمهیدات گوناگونی درنظر گرفته می شود که از آن جمله میتوان به "شناسایی انتظارات مشتری"، "طراحی کالا و خدمات براساس نیازها و انتظارات مشتری"، "بهبود در تولید و تسریع در تحویل و خدمات بعد از فروش"، "مدیریت بررسی انتظارات مشتری"، "سنجش رضایت مشتری و ایجاد مدیریت شکایت مشتریان" اشاره نمود.برخی از مدیران بر این باورند که چون شکایتی از ناحیه ارباب رجوع نسبت به نوع و ارائه خدمات واحد مورد نظر مطرح نمی شود، سطح ارائه خدمات واحد در حد مطلوبی قرار دارد و مراجعه کننده نیز راضی است. چرا که آموخته ایم سکوت نشان رضایت است! یکی از صاحبنظران علوم اقتصادی در مورد راهکارهای جلب رضایت مشتری اظهار میدارد: "اگر میخواهید در میدان تجارت و رقابت باقی بمانید، کالای متنوع عرضه کنید و به نحوه ارائه آن تنوع بخشید به گونه ای که کالای تولیدی یا خدمات شما از نظر کیفیت و ارائه با سایر رقبا فرق داشته باشد". زیرا تجربه نشان داده است مشتریها به جایی مراجعه می کنند که خدمات و کالای آن متفاوت باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اولین تحلیل:
سلاح های شیمایی از گذشته تا کنون
مهدی زرین فر
طی قرن گذشته بعد از پایان هر جنگی دولت های فاتح گرد هم می آمدند و با تدوین قوانین جدیدی در غالب کنوانسیون های متفاوت به زعم خودشان سعی می کردند جنگ های آینده را انسانی تر کنند. اما همواره در جنگ های بعدی نیز متجاوزان کوچکترین وقعی به این قوانین نمی نهاده اند و در عمل از این کنوانسیون ها در جهت اعمال فشار بیشتر بر کشورهای مورد تجاوز استفاده می کردند. استفاده مکرر از سلاح های شیمیایی طی جنگ های قرن اخیر گواه این امر است که وجود کنوانسیون های بین المللی هیچگاه مانع استفاده کشورهای متجاوز از این سلاح های مخرب نشده است. سلاح های شیمیایی از وحشیانه ترین ابزاری هستند که بشر در جنگ بر علیه همنوعانش استفاده کرده است. اگر چه تاریخ استفاده از این سلاح ها به تاریخ جنگ های بشر باز می گردد ولی بشر متمدن نیز هیچگاه در استفاده از این سلاح ها بخود تردید راه نداده است.
بطور کلی سلاح های شیمیائی به کلیه عواملی اطلاق می شود که اثرات مستقیم سمی برای انسان، حیوانات یا گیاهان دارند. گاهی اوقات به این ترکیبات «گازهای جنگی» نیز می گویند حتی اگر چه این ترکیبات مایع و یا جامد نیز باشند. اثرات سمی این ترکیبات ممکن است موقتی یا دائمی باشد و شدت اثرات آنها ممکن است از تحریک موقتی چشم تا آسیب های شدید منجر به مرگ باشد. در تاریخ جنگ های اخیر دنیا، کاربرد این سلاح ها در جنگ جهانی اول از سیاهترین برگ های تاریخ بشر متمدن است.
با این وجود از آنجا که وجود سلاح های شیمیایی هیچگاه یک تهدید جدی بر علیه ابر قدرت ها نبوده است این کشورها با خلع سلاح شیمیائی بصورت جدی برخورد نکرده اند.
ارتش انگلیس در سال 1894 در منطقه سباستوپول در جنگ های کرایمه اولین بار گاز تهوع آور گوگرد را به عنوان سلاح شیمیائی استفاده کرد که البته چندان هم موثر نبود. اسید پیکریک در سال های 1902ـ1899 به عنوان سلاح مورد استفاده قرار گرفت ولی اوج کاربرد سلاح های شیمیائی در جنگ جهانی اول طی سال های 1918ـ1914 بود. در این جنگ حدود یکصدهزار نفر بر اثر استفاده از سلاح های شیمیائی کشته و یک میلیون و دویست هزار نفر مجروح شدند.
طی جنگ جهانی اول در بعدازظهر 27 آوریل 1915 نیروهای آلمانی گاز سبز رنگی را به طرف نیروهای بلژیکی مستقر در شهر ایپر پرتاب کردند.
این حمله که با گاز کلر انجام شده بود منجر به مرگ پنج هزار نفر سرباز بلژیکی و نیروهای متحدین شد. این نیروها در آن زمان هیچگونه ماسک و یا وسایل دفاعی علیه جنگ شیمیایی نداشتند. برای این حمله ارتش آلمان از شش هزار کپسول حاوی گاز استفاده کرده بود. در دسامبر 1915 نیروهای آلمانی اولین حمله خود با گاز فسژن را انجام دادند و بعدها در 12 جولای 1917 گاز خردل را به عنوان سلاح شیمیائی در منطقه ایپر مورد استفاده قرار دادند. در همان سال هم اولین ماسک دفاعی بر علیه سلاح های شیمیائی توسط یکی از دانشمندان انگلیسی بنام فریتز هابر ساخته شد.
کاربرد سلاح های شیمیائی در جنگ جهانی اول و بعد از آن، روند صعودی سریعی را طی کرد و تلفات زیادی نیز ایجاد کرد. با این وجود طی جنگ دوم جهانی از عوامل شیمیائی استفاده نشد.
کشورهای جهان بعد از جنگ دوم جهانی تحقیقات وسیعی را بر روی سلاح های شیمیائی آغاز کردند که منجر به ساخت گازهای اعصاب بسیار قوی شد. سلاح های شیمیائی در جنگ های منطقه ای نیز به کرات مورد استفاده قرا گرفته اند. در سال 1930 موسولینی از گاز خردل بر علیه نیروهای اتیوپی استفاده کرد. در سال 1965 مصر گاز خردل را بر علیه نیروهای یمنی استفاده کرد. بعد از آن نیز عوامل شیمیائی و میکروبی به دفعات در لائوس، کامبوج، ویتنام و افغانستان استفاده شد. کاربرد حدود 700 تن سلاح شیمیائی توسط ایتالیا در اتیوپی در سال 1936ـ1935 منجر به کشته شدن بیش از پانزده هزار نفر گردید.
استفاده از عوامل تاول زا ابتدا در سال 1917 مورد توجه قرار گرفت. این عوامل در صورتی که به مقدار قابل توجه از طریق تنفس وارد بدن نشوند کشنده نیستند.
گاز خردل اولین عامل تاول زا بود که به عنوان سلاح شیمیائی مورد استفاده قرار گرفت.
آلمانی ها 5/2 تن گاز خردل را طی 10 روز در نبردهای جنگ اول جهانی استفاده کردند. آلمانی ها یک ترکیب دیگر تاول زا بنام لویزیت را نیز تولید کردند. این ترکیب در عمل نتوانست انتظارات نیروهای نظامی را از نظر ناتوان کردن نیروهای دشمن برآورده کند.
با خاتمه جنگ اول جهانی دانشمندان زیادی در کشورهای مختلف مشغول فعالیت در زمینه سلاح های شیمیایی شدند که حاصل آن تولید و یا کشف صدها نوع ترکیب شیمیائی و یا طبیعب بود که بالقوه کاربرد نظامی داشتند.
شاید مهمترین این ترکیبات ساخت ارگانوفلوراید بوسیله دکتر شرایدر در سال 1935 بود. در آن زمان تابون مهمترین ترکیب ساخته شده از این خانواده بود. سارین نیز در سال 1939 توسط گروه دکتر شرایدر ساخته شد. مسابقه تولید گازهای اعصاب بین کشورهای غربی در سال 1954 با تولید وی ایکس به اوج خود رسید. گازهای اعصاب بدلیل سمیت بسیار بالا و راحتی انتشار به شدت مورد توجه دانشمندان فعال در زمینه تولید سلاح های شیمیایی قرار گرفتند و به طور مرتب ترکیبات جدیدی از این خانواده تولید گردید.
با اینکه کشورهای درگیر جنگ دوم جهانی به میزان قابل توجهی مورد استفاده قرار نگرفتند. با پایان یافتن جنگ دوم جهانی اغلب کشورهای جهان ذخائر سلاح های شیمیائی خود را به روش های مختلف منهدم کردند ولی این سلاح ها همچنان در درگیری های منطقه ای مورد استفاده قرار گرفت. از دهه 1960 مذاکرات در زمینه تحریم کامل کاربرد جنگ افزارهای شیمیائی در ژنو آغاز شد. این نشست ها رد سال 1972 به کنوانسیون تحریم کامل جنگ افزارهای بیولوژیک منجر شد اما شامل تحریم کامل و هه جانبه جنگ افزارهای شیمیائی نشد. در سال 1981 مذاکرات در این مورد مجدداً آغاز شد که در سال 1997 به تدوین کنوانسیون تحریم جنگ افزارهای بیولوژیک و شیمیائی منجر گردید. با این وجود علیرغم وجود این کنوانسیون طی سال ها یجنگ تحمیلی، عراق هیچگونه تردیدی در استفاده از عوامل شیمیائی بر علیه نیروهای ایرانی بخود راه نداد. طی این سال ها هیچگاه مجامع بین المللی نیز عکس العمل شایسته ای در برخورد با این اقدامات غیرانسانی عراق از خود نشان ندادند.
این برخورد سازمان های بین المللی که عمدتاً در کنترل قدرت های بزرگ دنیا هستند این امر را ثابت کرد که چنین کنوانسیون هایی فقط در مواردی که به نفع کشورهای قدرتمند جهان باشد قابل استناد هستند. کاربرد سلاح های شیمیائی توسط عراق بر علیه نیروهای نظامی و مردم غیرنظامی ایرانی و عراقی طی جنگ تحمیلی 8 ساله علیه ایران از بارزترین نمونه های کاربرد این عوامل در دهه های اخیر است. در نوامبر 1980 اولین حمله شیمیائی هواپیماهای عراقی به شهر سوسنگرد گزارش شد.
چند ماه بعد وزیر خارجه ایران گزارش 41 مورد حمله شیمیائی عراق به نیروهای ایرانی را که منجر به شهادت 109 نفر و مجروح شدن صدها نفر دیگر شده بود را در کنفرانس خلع سلاح شیمیائی در ژنو ارائه کرد. اما عراق با روند رو به افزایش همچنان در کاربرد این سلاح ها به خود تردید راه نداد. در مارس 1984 تیم اعزامی از طرف سازمان ملل استفاده عراق از سلاح های شیمیائی در هورالهویزه را تائید کرد (2). در همان سال دولت آمریکا نیز کاربرد سلاح های شیمیائی توسط عراق را تائید کرد. با این وجود در همان حالی که سازمان ملل مدارک خود را در مورد استفاده مکرر عراق از سلاح های شیمیائی منتشر کرد فرمانده سپاه سوم عراق که مسئول آزادسازی جزائر مجنون از دست نیروهای ایرانی بود به خبرنگاران خارجی گفت: ما تاکنون از سلاح های شیمیائی استفاده نکرده ایم و من بخدا قسم می خورم که تاکنون چنین سلاح هائی را ندیده ام، اما برای نابود کردن دشمن اگر به من اجازه داده شود تردیدی در کاربرد این سلاح ها نخواهم داشت.
عراق که در سال های 1970 صنایع شیمیائی خود را توسعه داده بود توانائی تولید بعضی از عوامل شیمیائی با تکنولوژی ساخت ساده ـ مانند خردل و تابون ـ را بدست آورده بود. با این وجود برای بدست آوردن مواد واسطه تولید این عوامل کاملاً به شوروی و کشورهای غربی