لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
مقدمه
تربیت بدنی ، درسی است که اگر به طور صحیح ، برنامه ریزی شود و به وسیله ی معلمانی آگاه،آموخته شود ، می تواند نقشی بسیار کار آمد ، در رشد و تکامل کودک داشته باشد .
هدف هر معلم ، از این برنامه ی تعلیم و تربیت ، باید کمک به دانش آموزان برای دستیابی به استعداد خویش ، مسئولیت پذیری و شرکت در جامعه ، به عنوان شهروندی مسئول باشد . بسیاری از مدیران مدارس ، در کشورهای صاحب نام در ورزش ، به تجربه دریافته اند که تربیت بدنی ، جزء جدانشدنی تعلیم و تربیت است و در مسیر تکامل و حتی روند کلی آموزش ، سهیم است .
به گزارش معلمان کارآزموده ی ورزش ، دانش آموزان به دلیل بهره مندی از تربیت بدنی به مدرسه علاقه ی تازه ای پیدا کرده اند . این دسته از معلمان همواره دریافته اند که بهبود وضعیت جسمانی ، کودکان را باهوش تر کرده است و از این رو ، بهتر می توانند در روند آموزش قرار گیرند . آشکار است که آمادگی جسمانی ، سبب اعتماد به نفس بیشتر ، ثبات روحی و بهداشت روانی بهتر فرد می شود .
بدیهی است که فعالیت و تمرین ورزشی ، با فراگیری درسی ، ارتباط بسیار دقیق و ظریفی دارد ، هرچند که پذیرش رابطه ی مستقیم دشوار ، و اثبات آن ، به سختی ممکن است . با این همه مدیران مدارس دریافته اند که تکامل کلی کودک ، لازمه ی آمادگی برای یادگیری است .
برخی از پژوهش هایی که در این مورد ، انجام شده است ، رابطه ی بین هماهنگی و تعادل بدن ، با پیشرفت موضوعات تحصیلی ، بویژه در میان کودکان عقب افتاده را نشان می دهد .
فعالیت هایی که بر روی رابطه ی حرکت و ادراک ، پایه گذاری شده اند بهبود روند پیشرفت مواد درسی ، در شماری از این کودکان را نشان می دهد .
چگونگی این رویداد ، پیروی از دستورها و فرمان ها را می آموزد و اصلاح می شود و به این ترتیب ، بهبود موضوعات تحصیلی ، رخ می دهد .
بنابراین می بینیم که همه این موارد ، در پیشرفت موضوعات تحصیلی ، مهم هستند . هنگامی که کودک ، در یادگیری حرکت های شادی بخش ، شرکت می کند ، در این حال یادگیری مهارت های یاد شده است و طور ضمنی یاد می گیرد که چگونه بیاموزد .
موفقیت و رضامندی ، شرط به دست آوردن تجربه های حرکتی است و شاید این موضوع ، مکانیسم عصبی مشابهی را بوجود می آورد که یادگیری نیز مهم است ، بنابراین ، این فریضه مطرح می شود که مشکل گشایی در تربیت بدنی ، اثری سودمند در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد .
همچنین ، تربیت بدنی می تواند مانند آزمایشگاهی برای رشد و تکامل روش اندیشیدن ، و ادراک دانش آموزان باشد .
اگر تأکید بر یک روش آموزشی ، در راستای آمادگی جسمانی است ، در نتیجه ، رابطه یادگیری بهداشتی را باید بر ارزش های آن افزود ، زیرا تربیت بدنی ، به سهم خود ، می تواند از انحراف هایی چون سیگار کشیدن ، اعتیاد به مواد مخدر ، تغذیه یادگیری نا مناسب و دیگر ناراحتی های جسمی ، جلوگیری کند . شادمانی و رضامندی به انبساط ماهیچه یادگیری و آرامش عمومی ، کمک کرده و نیز ، به کسب موفقیت در ایجاد خود ارزیابی به طور قاطع عمل می کند .
تعریف تربیت بدنی :
بنابر آنچه که در پیشگفتار گفتیم ، می توان اظهار کرد که تربیت بدنی ، پرورش جسم و روان ، از راه حرکت است و مرحله ای از آموزش و تربیت عمومی است که در رشد کلی و تکامل نخستین کودک ، از راه فعالیت های جسمانی و تجربیات حرکتی ، مشارکت دارد .
هدف های عمومی تربیت بدنی ، یکسان و بوجود آورنده یادگیری بالاترین حد تکامل برای فرد و نیز آموزش مورد نیاز برای هر شهروند مسئول است . امروزه تأکید در تربیت بدنی ، متمرکز بر ارزش فرهنگی و تربیتی آن ، همیاری کارآمد تر در تکامل آمادگی جسمانی ، مهارت ها و کیفیت های بهینه اجتماعی است ، به این منظور ، امروزه مربیان تربیت بدنی ، فراتر از امری معمولی ، در تکامل کلی کودک می نگرند . افزایش نمونه ها نشان میدهد که تربیت بدنی ، بعنوان یک ابزار تربیتی ، با تمرکز همه ی نیروی خود بر اکتشاف ، خلاقیت ، اندیشه ، پیشرفت در مشکل گشایی ، شیوه ی ادراک کمک به یادگیری ، ایجاد اعتماد به نفس تصویر خود و خود ارزیابی به طور مؤثر می تواند نقش خود را ایفا کند . تندرستی ، قدرت و زنده دلی از عوامل اصلی زندگی عالی هستند . بنابراین ، تربیت بدنی با کمک به داشتن بدنی سالم و قوی که پایه های یک زندگی متعادل هستند ، با ارزش های بالا در ارتباط است . اگر تربیت بدنی نتواند برای دستیابی به این ارزش ها برای دانش آموزان ، فرصت هایی فراهم آورد ، هیچ بخش دیگری از مواد درسی می تواند این کاستی را جبران کند . در صورتی که کودک علاقمند به ارزیابی استعداد خویش باشد ، باید در راستای دستیابی به توانایی حرکتی بکوشد . همچنین ، لازم است که تربیت بدنی ، به چند و چون حرکتی کودک ، توجه کند .
مدرسه ، محلی برای ایجاد الگوهای رفتاری است و بنابراین ، نوجوانان ، نه تنها باید مشارکت را بیاموزند بلکه باید یاد بگیرند که چگونه عادلانه مبارزه کنند . نوجوانان باید روش حل مسائل و دشواری هایی را بیاموزند که با آنها روبه رو می شوند ، و یاد بگیرند که با شیوه ی بهینه ی اجتماعی ، با آنها زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند . ایجاد و حذف موقعیت ها در تربیت بدنی ، می تواند فرصت هایی برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول : مفهوم واقعی تربیت بدنی در مدارس 2
اهداف تربیت بدنی حرکتی و ورزشی : اهمیت تدوین اهداف در برنامه ریزی حرکتی و ورزشی 6
اهداف تربیت بدنی در مدارس 7
الف)پرورش جسمانی 8
ب ) پرورش عضلانی 8
ج ) پرورش اجتماعی 9
د) پرورش اخلاقی 10
فصل دوم : رشد در سنین مختلف و رابطه ی آن با ورزش
فایده ی شناخت اصول و مراحل رشد 11
ویژگی های جسمانی – حرکتی 6 تا 9 سالگی 12
ویژگی های شناختی و ذهنی 6 تا 9 سالگی 13
3-ویژگی های عاطفی اجتماعی 6 تا 9 سالگی 14
تدریس تربیت بدنی در سنین 9 تا 11 سالگی و تنظیم برنامه بر اساس نیاز ها 16
فصل سوم : فعالیت های بدنی و ورزشی دانش آموزان چه ویژگی هایی باید داشته باشد ؟ 19
فصل چهارم ارشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس تربیت بدنی
مقدمه 21
آیا ارزشیابی در درس تربیت بدنی به ارائه باز خورد مطلوب می انجامد ؟ 22
مقدمه :
حرکت امری غریزی است و برای رشد کودک نقش محور ی دارد . این نقش در زمینه های مختلف رشد همچون رشد شناختی ، رشد عاطفی و رشد حرکتی او ، حیاتی است . اگر برنامه ای خوب طراحی شود و به شکلی صحیح در ساعات درس تربیت بدنی تدریس گردد ، مسلماً سهم خوبی در رشد همه جانبه ی کودکان خواهد داشت . یک برنامه ی مناسب تربیت بدنی ریشه در نیاز ها ، علائق و سطح رشد کودکان دارد . حرکت برای کودکان امکان تعامل با محیط و پاسخ گویی به محرک های اطراف خود را فراهم می آورد . کودک به کمک حرکت ، تصورات خود را از خود و دنیای پیرامون ، توسعه می بخشد . بزرگسالان مفاهیم و مقاصد خود را به راحتی از طریق کلمات بیان می کنند ، درحالی که کودکان از طریق حرکت بهتر می توانند منظور و مفهوم خود را عرضه کنند . شهید بزرگوار رجایی در این باره می گوید: ((آن قدری که شما معلمان ورزش می توانید در میدان ورزش ، بچه ها را تربیت کنید ، در کلاس واقعاً نمی شود آن ها را تربیت کرد ؛ برای این که در کلاس من بار ها گفته ام بچه ها خودشان را جمع و جور می کنند و آدم نمی فهمد که ذات آن ها چیست .))
پذیرش این مسئله که حرکت در رشد همه جانبه ی انسان ها به عنوان افرادی با عملکرد کامل و جامع سهم مهمی دارد ، ما را در بررسی کیفیت برنامه ی تربیت بدنی به عنوان وسیله ی سود مند تربیتی یاری می کند . این وسیله از دو طریق می تواند در رسیدن به اهداف وسیع تربیتی کمک عمده ای کند:
از طریق یاری رسانی به کودکان جهت آموزش چگونگی به کار گیری مفید تر و موثر تر اندامشان .
از طریق یاری رسانی به آنان برای شناخت دنیای خود و آنچه در آن وجود دارد با کمک حرکت .
برنامه ی تربیت بدنی در مدارس ابتدایی باید به عنوان قسمت حیاتی از برنامه ی کامل درسی مدرسه مورد نظر قرار گیرد . نباید تصور کرد که تربیت بدنی درسی حاشیه ای یا ضمیمه است که به راحتی می توان آن را از برنامه ی مدرسه حذف کرد . باید دانست که تربیت بدنی در مدارس ابتدایی مفهوم بازی به شکل آزاد یا حکم ساعت تنفس بین دو کلاس را ندارد . کلاس درس تربیت بدنی حکم آزمایشگاهی را دارد که طی آن کودک با وظیفه ی مهم فراگیری حرکت و یاد گیری از طریق حرکت درگیر می شود .
معنای واژه ی تعلیم و تربیت هدایت به جلو است . تربیت بدنی آن جنبه از فرایند تعلیم و تربیت است که در آن هم تربیت بدن و هم تربیت از طریق بدن مطرح است .
فصل اول : مفهوم واقعی تربیت بدنی در مدارس :
تربیت بدنی بیشتر به دنبال آمادگی بیتشر و اجرای هر چه بهتر مهارت های ورزشی خاصی می باشد که به لحاظ عینی قابل مشاهده و انداز ه گیری است . اگر چه کسب نتیجه بهتر در هر برنامه ی تربیت بدنی یکی از اهداف مهمی است که دنبال می شود ، اما نباید این نگرش آن قدر قوی شود که به عنوان یک هدف اصلی مورد توجه معلمان قرار گرفته و برنامه های تربیت بدنی کلاً نتیجه محور گردد در واقع هدف اصلی تعلیم و تربیت حرکتی نه تنها باید کسب نتیجه ی بهتر باشد بلکه از آن مهمتر باید تاثیری باشد که فرایند آموزش و تجربیات حرکتی بر رشد یک پارچه ی دانش آموزان دارد . شاید یکی از دلایل کم توجهی معلمان به فرایند تعلیم و تربیت از طریق حرکت مشکل بودن مشاهده و اندازه گیری تاثیری است که تجربیات حرکتی بر رشد تمامیت دانش آموزان دارد .
بدیهی است رشد سطح مهارت ها و افزایش سطوح آمادگی بدنی از جمله اهداف کوتاه مدت ما هستند اما در راه رسیدن به این اهداف کمی و نتیجه محور مسلماً ارزش هایی وجود دارد که برای ما به مراتب مهم تر از خود نتایج می باشد . باید توجه داشت رشد مهارت های حرکتی و آمادگی های بدنی برای ما بسیار مهم است و ما به عنوان معلم های تربیت بدنی حتماً باید چنین تغییرات کمی و کیفی را در آنان ایجاد کنیم . اما مهم تر این واقعیت است که باید رشد مهارت های حرکتی و آمادگی های جسمانی را وسیله ای برای رسیدن به یک هدف بزرگ تر و با ارزش تر یعنی آماده کردن دانش آموزان برای زندگی بهتر مورد مطالعه قرار داد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
تربیت دینی کودکان
اُنس دینی:نخستین مرحلهی تربیت دینی، اُنس دینی است. کودکی که در سالهای نخست زندگی با قرآن و نماز خواندن پدر و مادر آشنا میشود و در سه یا چهار سالگی در کنار آنان جانمازی پهن میکند و به تقلید از آنان، قیام، رکوع و سجده برپا میکند، کمکم زمینهای به نام اُنس و الفت دینی در او ایجاد میشود. وقتی فرزند شما در کنارتان سجده و رکوع کرد و سلام نماز را داد و شما دستش را به گرمی فشردید، پیشانیاش را بوسیدید و لبخند رضایتبخشی در صورت او شکوفا شد، به یادش میماند که هر موقع این حرکات را انجام داده، از شما یک پاداش درونی و رضایتبخش دریافت کرده است. هر زمان با شما به مسجد آمد و شما مراعات کردید که به او سخت نگذرد و راحت و خوشحال باشد و ماندن خارج از حوصلهی او نباشد، این مراعاتها و ظرافتها او را کم کم به نوعی وابستگی دینی گرایش خواهد داد که پایهی آن اُنس والفت با دین است. ما در روانشناسی به این پدیده «conditioning» یا شرطی کردن میگوییم؛ به این صورت که اگر دو امر در مجاورت یکدیگر قرار بگیرد و با حضور یکی، دیگری هم حضور پیدا کند، کودک کم کم بین اینها پیوندی برقرار میکند که به آن «پیوند شرطی» گفته میشود. کودک در سالهای بعد که زندگی مستقلی را دنبال میکند، هر وقت به یاد میآورد که وقتی نماز میخواند سیمای شما شاد میشد و او را تشویق میکردید، در او شوق و علاقه به دین ایجاد میشود.2- عادت دینی:وقتی کاری را بارها و بارها تکرار کردیم، این عمل در شخصیت ما نفوذ میکند و استوار و پایدار میشود، مثل عادت به نظم، سحرخیزی، مسؤولیت پذیری یا هر عادت دیگر. از خصوصیات مهم دورهی کودکی و دبستان، عادتپذیری است. اگر شما در این سالها همّت کنید و عادت ارزشمندی را در فرزند یا شاگردتان پدید بیاورید، در سالهای بعد نیاری به صرف آن همه نیرو و هزینه نخواهد بود. در سنّ دبستانی عادت دینی بهتر جایگزین میشود. مثلاً با همت و مساعدت شما به کودکان اجازهی نماز خواندن در مسجد میدهند؛ در حالی که هنوز نماز بر آنان واجب نیست، به آنجا میآیند و نماز میخوانند و به این ترتیب نوعی عادت و استمرار بر عمل در آنان پدید میآید.ما باید بچهها را به خواندن نماز اول وقت عادت دهیم و به آنان بیاموزیم که صبحها قدری زودتر بیدار و آمادهی نماز شوند. همچنین باید تلاش کنیم قرآن را در حدّ ظرفیت خود و بر اساس جاذبههایی که ما برایشان ایجاد میکنیم حفظ کنند. حفظ آیات قرآن و سورههای کوتاه آن در سالهای بعد در زندگی او تأثیر مثبتی دارد.وقتی فرزندانمان به سن تکلیف رسیدند، باید مسائل شرعی و تکلیفی را برایشان بیان کنیم.3- معرفت دینی:مرحلهی سوم، معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سالهای پیشدبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا میکند و عادت دینی در او پدید میآید. باید در سالهای راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دورهی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر میتواند به درجهای برسد که انسان در غیاب اشیا هم دربارهی آنها فکر کند، در حالیکه در سالهای قبل از دورهی راهنمایی، رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما میتوانیم در دورهی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشهی دینی صحبت کنیم و به پرسشهایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنان را در این مرحله بالا ببریم.از مسؤولیتهایی که باید در سالهای قبل از دورهی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنان بیاموزیم. در سالهای راهنمایی به بعد، بچهها کم کم از چرایی مسائل سؤال میکنند و میخواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا بهحال نماز خوانده است و اکنون هم میخواند، اما حالا میخواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او میخواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشهی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونهها و شواهدی مستدل و روشن در بحثتان بهره بگیرید. اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّیمان مانند: سخنان پیامبر «صلی الله علیه وسلم»، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستانهایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، میتوانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایتها، ضربالمثلها، داستانها ، خاطرات و موضوعهای تاریخی یاد میکنید، بحثتان شیرینتر میشود و جذابیت و گیرایی آن بالا میرود.4- عمل به آموختههای دینی:مرحلهی چهارم، عمل به آموزههای دینی است. اگر در گام سوم معرفت دینی ایجاد شد، گام چهارم، اجرایی است؛ یعنی تمام تار و پود وجود او، نگاه او،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
تربیت دینی کودکان
اُنس دینی:نخستین مرحلهی تربیت دینی، اُنس دینی است. کودکی که در سالهای نخست زندگی با قرآن و نماز خواندن پدر و مادر آشنا میشود و در سه یا چهار سالگی در کنار آنان جانمازی پهن میکند و به تقلید از آنان، قیام، رکوع و سجده برپا میکند، کمکم زمینهای به نام اُنس و الفت دینی در او ایجاد میشود. وقتی فرزند شما در کنارتان سجده و رکوع کرد و سلام نماز را داد و شما دستش را به گرمی فشردید، پیشانیاش را بوسیدید و لبخند رضایتبخشی در صورت او شکوفا شد، به یادش میماند که هر موقع این حرکات را انجام داده، از شما یک پاداش درونی و رضایتبخش دریافت کرده است. هر زمان با شما به مسجد آمد و شما مراعات کردید که به او سخت نگذرد و راحت و خوشحال باشد و ماندن خارج از حوصلهی او نباشد، این مراعاتها و ظرافتها او را کم کم به نوعی وابستگی دینی گرایش خواهد داد که پایهی آن اُنس والفت با دین است. ما در روانشناسی به این پدیده «conditioning» یا شرطی کردن میگوییم؛ به این صورت که اگر دو امر در مجاورت یکدیگر قرار بگیرد و با حضور یکی، دیگری هم حضور پیدا کند، کودک کم کم بین اینها پیوندی برقرار میکند که به آن «پیوند شرطی» گفته میشود. کودک در سالهای بعد که زندگی مستقلی را دنبال میکند، هر وقت به یاد میآورد که وقتی نماز میخواند سیمای شما شاد میشد و او را تشویق میکردید، در او شوق و علاقه به دین ایجاد میشود.2- عادت دینی:وقتی کاری را بارها و بارها تکرار کردیم، این عمل در شخصیت ما نفوذ میکند و استوار و پایدار میشود، مثل عادت به نظم، سحرخیزی، مسؤولیت پذیری یا هر عادت دیگر. از خصوصیات مهم دورهی کودکی و دبستان، عادتپذیری است. اگر شما در این سالها همّت کنید و عادت ارزشمندی را در فرزند یا شاگردتان پدید بیاورید، در سالهای بعد نیاری به صرف آن همه نیرو و هزینه نخواهد بود. در سنّ دبستانی عادت دینی بهتر جایگزین میشود. مثلاً با همت و مساعدت شما به کودکان اجازهی نماز خواندن در مسجد میدهند؛ در حالی که هنوز نماز بر آنان واجب نیست، به آنجا میآیند و نماز میخوانند و به این ترتیب نوعی عادت و استمرار بر عمل در آنان پدید میآید.ما باید بچهها را به خواندن نماز اول وقت عادت دهیم و به آنان بیاموزیم که صبحها قدری زودتر بیدار و آمادهی نماز شوند. همچنین باید تلاش کنیم قرآن را در حدّ ظرفیت خود و بر اساس جاذبههایی که ما برایشان ایجاد میکنیم حفظ کنند. حفظ آیات قرآن و سورههای کوتاه آن در سالهای بعد در زندگی او تأثیر مثبتی دارد.وقتی فرزندانمان به سن تکلیف رسیدند، باید مسائل شرعی و تکلیفی را برایشان بیان کنیم.3- معرفت دینی:مرحلهی سوم، معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سالهای پیشدبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا میکند و عادت دینی در او پدید میآید. باید در سالهای راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دورهی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر میتواند به درجهای برسد که انسان در غیاب اشیا هم دربارهی آنها فکر کند، در حالیکه در سالهای قبل از دورهی راهنمایی، رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما میتوانیم در دورهی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشهی دینی صحبت کنیم و به پرسشهایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنان را در این مرحله بالا ببریم.از مسؤولیتهایی که باید در سالهای قبل از دورهی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنان بیاموزیم. در سالهای راهنمایی به بعد، بچهها کم کم از چرایی مسائل سؤال میکنند و میخواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا بهحال نماز خوانده است و اکنون هم میخواند، اما حالا میخواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او میخواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشهی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونهها و شواهدی مستدل و روشن در بحثتان بهره بگیرید. اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّیمان مانند: سخنان پیامبر «صلی الله علیه وسلم»، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستانهایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، میتوانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایتها، ضربالمثلها، داستانها ، خاطرات و موضوعهای تاریخی یاد میکنید، بحثتان شیرینتر میشود و جذابیت و گیرایی آن بالا میرود.4- عمل به آموختههای دینی:مرحلهی چهارم، عمل به آموزههای دینی است. اگر در گام سوم معرفت دینی ایجاد شد، گام چهارم، اجرایی است؛ یعنی تمام تار و پود وجود او، نگاه او،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
تربیت دینی کودکان
پرورش دینی :
آموزش آداب و رفتار صحیح زندگی همان آموزش دین است , یعنی اگر طفل روش صحیح زندگی کردن را آموخته باشد , در حقیقت تربیت دینی پیدا کرده است .
" پیامبر اسلام "( ص ) در مقام اندرز , برخی از والدینی که از زیر بار آموزش و پرورش دینی در آخر الزمان شانه خالی کنند فرموده اند :
" ویل للاولاد و آخرالزمان من ابائهم لا یعلمونهم الفرائض "
" وای بر فرزند آخر الزمان از دست پدر و مادرانشان که به آنها فرائض دینی را می آموزند.
" تعالیم و دستورات دینی کلاً شامل دو بخش می شود :
1- بخشی که شامل اعتقاد و ایمان در رابطه با آفریدگار است . 2- بخشی دیگر که شامل اعمال و رفتار آدمی و روابط با دیگران است و والدین مسئولند هر دوجنبه را به طفل بیاموزند. "
آغاز تربیت دینی
تربیت دینی , در حقیقت از روزگاران قبل از تولد و در مرحله انتخاب همسر شروع می شود و مراقبتهای دوران حمل آن را رنگ و صفا می بخشد و پس از تولد والدین مستقیما به جهت دادن و ساختن او می پردازند و از همان لحظات اول تولد قبل از بریدن ناف در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه خوانده میشود (1) درست است که نوزاد معانی کلمات و جمله ها را نمی فهمد لکن آنها را می شنود و اعصاب و مغزش از آنها متاثر میگردد , کودک تدریجا با آنچه دیده و یا شنیده است , مانوس و آشنا می گردد و همین آشنائی در آینده او موثر است . (2) بعد ها به همراه رشد در سنین مختلف تکالیف گوناگونی به کودک داده می شود , مثلا از 3 سالگی آموزش جمله تهلیل است ( ذکر لا اله الا الله ) از 5/3 سالگی آموزش شهادت به رسالت محمد( ص ) , از 4 تا 5 سالگی تمرین صلوات , از 5 سالگی آموزش دست راست و چپ , از 6 سالگی آموزش قبله , سجده و رکوع از حدود 7 سالگی تمرین نماز و بیدار شدن برای سحری است .(3)
کودک و عقائد دینی
" توجه به خدا و دین ریشه فطری دارد , هر کودکی طبعا خداپرست است مگر اینکه عوامل خارجی فطرتش را آلوده سازند و از صراط مستقیم منحرف سازند " (1)
پیامبر اسلام ( ص ) فرمودند : " هر نوزادی با فطرت خدائی به دنیا می آید و پرورش می یابد مگر اینکه پدر و مادر او را به سوی یهودیگری و یا مسیحی گری بکشانند . (2)
" پدر و مادر وظیفه دارند که محیط مناسب برای فرزند خویش بوجود آورند تا عقایدی که در فطرت او نهاده شده تدریجا ظهور و بروز نمایند و پرورش و تکامل یابند .
کودک از همان خردسالی به یک نیروی مافوقی که می تواند نیازمندیهایش را برطرف سازد طبعا توجه دارد اما درک او به حدی نیست که بتواند توجهخویش را بیان کند , اما تدریجا به مرحله ظهور و بروز میرسد " تدریجا که کودک بزرگتر می شود و معمولا در حدود4 سالگی ( که اصطلاحا سن چراها نامیده می شود )
خصوصا اگر در خانواده دین دار زندگی کند به خدا توجه پیدا می کند و گاهگاه نام خدا را برزبان جاری سازد . از حرفها و سئوالاتش پیداست که فطرتش بیدار گشته و می خواهد در این باره اطلاعات بیشتری به دست آورد چه کسی خورشید و ماه و ستاره ها را آفریده است ؟ آیا خدا مرا دوست دارد ؟ خدا کجاست ؟ چه شکلی است ؟ آیا در آسمان است ؟
نحوه پاسخگویی والدین به سئوالات کودک
اولیاء و مربیان باید به تمام سئوالات کودک پاسخ دهند والا روح تحقیق و کنجکاوی او خاموش خواهد شد . اما پاسخ دادن به سئوالات آنها کار آسانی نیست , پاسخها باید صحیح و کوتاه و قابل فهمبرای کودک باشد . و هرچه درک و فهم کودک ترقی می کند پاسخها نیز به همان نسبت عمیق تر می گردد .
باید از گفتن مطالب سنگین و خسته کننده جدا اجتناب کرد که نه تنها سودی ندارد بلکه برای کودک ملال اور خواهد بود .
آموزش نبوت ،امامت و معاد به کودک
در مورد نبوت و امامت باید تدریجا با کودک گفتگو کرد , ابتدا حضرت محمد ( ص ) را به عنوان پیامبر معرفی نمود و سپس صفات و خصایص آن جناب و شرایط پیامبر را با زبان کودکانه برایش بیان کرد و همچنین درباره امامت .
اما درباره معاد شاید ذهن کودک دیرتر از سایر مسائل برای فهم آن آمادگی پیدا کند , کودک خردسال معنای مرک رابه خوبی نمی فهمد شاید مردن را یک سفر طولانی تصور کند مادام که کودک به مردن توجه نکرده لزومی ندارد یا شاید صلاح هم نباشد که در این باره با او صحبت شود
اما خواه ناخواه حوادثی پیش می آید که کودک متوجه مرگ می شود , در اینجا باید حقیقت رابا کودک صریحا در میان گذاشت و در ضمن , بهشت و دوزخ و حساب و قیامت را برای وی تشریح کرد تا ذهنش برای پذیرش معاد آماده گردد اما جوابها باید حتی الامکان کوتاه و قابل فهم کودک باشد . (1)
نمو نه ای از روایات در باره تربیت دینی کودک
درباره ی کودک و تکالیف مذهبی و روایاتی آمده است که برای نمونه ذکر می شود :
امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید :
" وقتی کودک به سن سه سالگی رسید به وی امرکن 7 بار لااله الا الله بگوید , در این وقت کود ک را به حال خود واگذار تا به سن 3 سال و 7 ماه و 20 روز برسد در چنین مرحله ای باید با او تعلیم داد که 7 بار بگوید محمد رسول الله و تا چهار سالگی باید او را آزاد گذاشت , پس از آن به او بگو که 7 مرتبه صلی الله علیه و آله را تکرا رکند . و تا پنج سالگی او را رها کن , در این وقت اگر کودک راست و چپ خود را تشخیص داد او را در برابر قبله قرار ده و به او سجده را بیاموز در شش سالگی به وی بگو نماز بخواند و بالاخره رکوع و سجود و مراتب دیگر نماز را به او تعلیم ده وقتی هفت سال او تمام شد به وی بگو دست و صورت خود را بشوید و پس ا زشستن دست و صورت و فرا گرفتن وضو به او بگو نماز بخواند.
1– بحار الانوار , ج 23 ,ص 113-114 – چاپ جدید – حلیه المتقین , ص 107
تربیت دینی کودک گام به گام و بدون اجبار
" این روایت نشان می دهد که باید رفق و مدارا و پرورش تدریجی را کاملا در مد نظر قرار داد و گام به گام در تربیت کودک کوشید نباید در هیچ مرحله ای مسائل را یکباره بر او تحمیل نمود و استعداد و ظرفیت او رابرای آموزش مسائل دینی مورد توجه قرار داد " (1)
" کودک را از همان دوران خرد سالی باید به آداب دینی آشنا کرد و در او شوق و رغبت لازم برای اجرای برنامه های دینی پدید آورد منتهای والدین باید سعی کنند در انجام برنامه های دینی رنج و زحمتی برای کودک نباشد و در نتیجه وازدگی ایجاد نشود واداشتن طفل به انجام برنامه های مستحبی یا احیاء در جلسات مذهبی موجبات وازدگی از مذهب را فراهم می کند .
در تربیت مذهبی باید والدین مذهبی و عامل بوده و در پرورش دینی عمل و رفتار والدین نقش عمده دارد. " (2)
خاتمه
در خاتمه لازم به تذکر است که گرچه کودک قبل از سن شرعی بلوغ تکلیف ندارد لکن پدر و مادر حق ندارند بدین بهانه فرزندان خویش را قبل از بلوغ کاملا آزاد بگذارند تا هر عمل خلافی را مرتکب شوند زیرا طبعا به اعمال گناه و خلاف شرع عادت می کند به طوری که بعد از بلوغ نمی تواند از عادتهای زشت گذشته دست بردارد . بنابراین پدر و مادر باید حدود واجبات و محرمات را از همان زمان کودکی به فرزندانشان یادآور شوند و از انجام اعمال حرام و خلاف شرع جلوگیری کرده و در انجام واجبات و کارهای نیک تدریجا آنان را عادت دهند . (1)