لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
فهرست مطالب
فصل اول : رخت و لباس و اسباب تعزیه
1. رخت و لباس
مقدمه 4
لباس امامخوان 6
لباس بچهخوانان 7
لباس شهادتخوانان و جنگجویان موافق 7
لباس اشقیا و مخالفخوانان 8
لباس زنخوانان 8
لباس فرشتگان و حوریان 9
لباس درگذشتگان و مردگان 9
2. اسباب تعزیه
شمشیر 9
خنجر 10
سپر 10
تیر و کمان 10
خود یا کلاهخود 11
پر 11
زره 11
چکمه 12
عصا 12
مشک 13
چادر 13
عَلَم یا بیرق 14
کجاوه یا هَودَج 14
اسب 15
فصل دوم : موسیقی تعزیه
1. موسیقی آوازی
شیوههای مختلف آوازی تعزیهخوانان 16
انواع موسیقی ویژۀ تعزیهخوانی 17
2. موسیقیسازی و غیرآوازی
موسیقی اعلام و فراخوانی 19
موسیقی مقدماتی و تشریفاتی 19
موسیقی صحنه 20
آهنگهای ورود تعزیهخوانان 20
3. سازهای موسیقی تعزیه
سازهای بادی سنتی 21
سازهای کوبی 22
فصل سوم : شیوۀ گفتار در تعزیهخوانی
عناصر سازندۀ تعزیه
الف) تکخوانی یا تکگویی 24
ب) مفاوضه، یا گفتوگو میان دو یا چند تن 25
پ) همخوانی یا همسرایی 26
ت) حدیث کردن 27
ث) دعای پایان مجلس، یا گفتار پایانی 27
فصل چهارم : ضربالمثلها، تشبیهها، تمثیلها و اصطلاحها
ضرب المثلها 28
تشبیه ها 30
* * *
تصویرها 34
منبع : ( تعزیه و تعزیه خوانی – مؤالف عنایت الله شهیدی )
فصل اول : رخت و لباس و اسباب تعزیه
1. رخت و لباس
مقدمه
تعزیه در لغت به معنای سوگواری و بر پا داشتن مراسم عزاداری به یادبود گذشتگان است و در اصطلاح به نوعی نمایش آیینی و مذهبی بر اساس واقعه کربلا و شهادت امامان و وقایع دیگر مذهبی و قصهها و داستانهای تاریخی و اساطیری و عامیه اطلاق میشود. با تکامل و تحول تدریجی تعزیهخوانی در دورههای اخیر، بعضی از تعزیههای شادیبخش و طنزآمیز نیز به آنها افزوده شده است. از این رو غمانگیز بودن، دیگر شرطِ حقیقیِ تعزیه به مفهوم کلی آن نیست. در سرزمینهای کهن جهان، بیشتر نمایشهای کلاسیک رشته پیوندی با نمایشهای آیینی و ریشه در اسطورهها، افسانهها، عقاید و باورها و به طور کلی فرهنگ عامه مردم داشتهاند. مثلا آیین نیایش و بزرگداشت دیونیسوس، یا باکوس، خدای تاکستانها و باروری و شور و جذبه عارفانه، بن مایه نمایشهای کلاسیک تراژدی و کمدی یونانی بودهاند. ایرانیان شیعه نیز در ساختن تعزیه و به نمایش درآوردن واقعههای کربلا و حدیث مصایب سیدالشهدا به سنت نمایشهایی آیینی ایرانیان قدیم و شیوۀ اجرای مَناسک و آیینهای آنان و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی سازندۀ نمایشهایی آیینی نظر داشتهاند. مثلا نمایش «مصایب میترا» و «سوگ سیاوش» در ایران. به احتمال قوی اصلیترین نمونه از آیینهای زمینهساز نمایش «مصایب امام حسین» و وقاع کربلا بوده و این دو آیین در شکلگیری تعزیهخوانی تأثیر داشتهاند. تعزیهخوانی بیرون از حوزۀ مجد و منبر و حیطۀ عمل و نفوذ دستگاه رسمی مذهب، و دور از نظر و رأی جامعۀ روحانیت و در میان توده مردم دیندار و متعصب کوچه و بازار تکوین یافت و شکل گرفت. تعزیه در میان سنتهای ایرانی رفتاری است آیینی – نمایشی که ساخت و پرداختی تاریخی – دینی، ریشه در رفتار، و مناسک آیینی کهن ایرانی روانده و مایه از اسطورهها و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
فهرست مطالب
فصل اول : رخت و لباس و اسباب تعزیه
1. رخت و لباس
مقدمه 4
لباس امامخوان 6
لباس بچهخوانان 7
لباس شهادتخوانان و جنگجویان موافق 7
لباس اشقیا و مخالفخوانان 8
لباس زنخوانان 8
لباس فرشتگان و حوریان 9
لباس درگذشتگان و مردگان 9
2. اسباب تعزیه
شمشیر 9
خنجر 10
سپر 10
تیر و کمان 10
خود یا کلاهخود 11
پر 11
زره 11
چکمه 12
عصا 12
مشک 13
چادر 13
عَلَم یا بیرق 14
کجاوه یا هَودَج 14
اسب 15
فصل دوم : موسیقی تعزیه
1. موسیقی آوازی
شیوههای مختلف آوازی تعزیهخوانان 16
انواع موسیقی ویژۀ تعزیهخوانی 17
2. موسیقیسازی و غیرآوازی
موسیقی اعلام و فراخوانی 19
موسیقی مقدماتی و تشریفاتی 19
موسیقی صحنه 20
آهنگهای ورود تعزیهخوانان 20
3. سازهای موسیقی تعزیه
سازهای بادی سنتی 21
سازهای کوبی 22
فصل سوم : شیوۀ گفتار در تعزیهخوانی
عناصر سازندۀ تعزیه
الف) تکخوانی یا تکگویی 24
ب) مفاوضه، یا گفتوگو میان دو یا چند تن 25
پ) همخوانی یا همسرایی 26
ت) حدیث کردن 27
ث) دعای پایان مجلس، یا گفتار پایانی 27
فصل چهارم : ضربالمثلها، تشبیهها، تمثیلها و اصطلاحها
ضرب المثلها 28
تشبیه ها 30
* * *
تصویرها 34
منبع : ( تعزیه و تعزیه خوانی – مؤالف عنایت الله شهیدی )
فصل اول : رخت و لباس و اسباب تعزیه
1. رخت و لباس
مقدمه
تعزیه در لغت به معنای سوگواری و بر پا داشتن مراسم عزاداری به یادبود گذشتگان است و در اصطلاح به نوعی نمایش آیینی و مذهبی بر اساس واقعه کربلا و شهادت امامان و وقایع دیگر مذهبی و قصهها و داستانهای تاریخی و اساطیری و عامیه اطلاق میشود. با تکامل و تحول تدریجی تعزیهخوانی در دورههای اخیر، بعضی از تعزیههای شادیبخش و طنزآمیز نیز به آنها افزوده شده است. از این رو غمانگیز بودن، دیگر شرطِ حقیقیِ تعزیه به مفهوم کلی آن نیست. در سرزمینهای کهن جهان، بیشتر نمایشهای کلاسیک رشته پیوندی با نمایشهای آیینی و ریشه در اسطورهها، افسانهها، عقاید و باورها و به طور کلی فرهنگ عامه مردم داشتهاند. مثلا آیین نیایش و بزرگداشت دیونیسوس، یا باکوس، خدای تاکستانها و باروری و شور و جذبه عارفانه، بن مایه نمایشهای کلاسیک تراژدی و کمدی یونانی بودهاند. ایرانیان شیعه نیز در ساختن تعزیه و به نمایش درآوردن واقعههای کربلا و حدیث مصایب سیدالشهدا به سنت نمایشهایی آیینی ایرانیان قدیم و شیوۀ اجرای مَناسک و آیینهای آنان و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی سازندۀ نمایشهایی آیینی نظر داشتهاند. مثلا نمایش «مصایب میترا» و «سوگ سیاوش» در ایران. به احتمال قوی اصلیترین نمونه از آیینهای زمینهساز نمایش «مصایب امام حسین» و وقاع کربلا بوده و این دو آیین در شکلگیری تعزیهخوانی تأثیر داشتهاند. تعزیهخوانی بیرون از حوزۀ مجد و منبر و حیطۀ عمل و نفوذ دستگاه رسمی مذهب، و دور از نظر و رأی جامعۀ روحانیت و در میان توده مردم دیندار و متعصب کوچه و بازار تکوین یافت و شکل گرفت. تعزیه در میان سنتهای ایرانی رفتاری است آیینی – نمایشی که ساخت و پرداختی تاریخی – دینی، ریشه در رفتار، و مناسک آیینی کهن ایرانی روانده و مایه از اسطورهها و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تعزیه، فریادی خاموش
تعزیه موسیقی ناب نواحی هنرپرور ایران را در چهارسوی کشور به جریان درآورد. از شمال به جنوب، از غرب به شرق. آواز سوزناک دشتی را به شمال فرستاد و آوازهای گرم ترکمنها را به سوی دوتار خراسان پرواز داد.
سنت عاشقانه دوست داشتن حضرت علی(ع) و خاندانش در میان ایرانیان همیشه پایدار بوده و هست. از آن روزهای سیاه که سایه بیرحمیهای قوم مغول ایران را دستخوش بادهای تیره کرده بود تا آن روزهای سرد که ایرانیان به اسارت زمستانی درآمده بودند که حاصل حملههای وحشیوار تیمور لنگ بود.
آن روزها که محمود غزنوی تکیه بر تخت سلطنت زده بود تا آن زمان که حکومت صفوی قدرت را به دست گرفت و بعد افشاریه آمد و زندیه و قاجاریه و همه دست به دست هم دادند تا بهعنوان حکومت بر مردم ایران، این سرزمین را به دست چپاولگری و تاراج های نامردمانه وارثان تاج و تخت بسپارند. آن زمان که مرگ بر دیار خورشید حاکم بود و سایه سرد سکوت بر قلب ها افتاده بود، یک ستاره در دل این مردم میتابید، میخروشید و فریاد میزد.
عشق به حضرت علی(ع) و خاندان پاک او که به مردم جان میداد و بر پا ایستادن را توان. به آن روزگار درد و رنج که ایرانیان میخواستند از سویی عشق خود را به حضرت علی(ع) نمایان کنند و از سوی دیگر تصمیم به مبارزه با جور و ستم داشتند دانه تعزیه در سرزمین پاک دلها کاشته شد. هنری شگرف که از میان خاکسترهای به ظاهر رو به خاموشی رفته نیاکان پاکنهاد مردم ایران برخاست. مردمی که در اعماق ذهن همیشه بهاری خود چشمهای جوشان را میجستند و به سویی حرکت میکردند که آسمان ابرهایی بارانی را در بر داشت.
استعداد شگفت بازی های دستهجمعی قبل از اسلام دوباره خود را نمایان ساخت و ایرانیان هنر تعزیه را با کمک ادبیات غنی، موسیقی پربار و ذهن خلاق خود هستی بخشیدند. دانه تعزیه نیاز به آبیاری داشت و خورشیدی را احتیاج داشت تا جوانه زند، رشد کند، ببالد و میوه دهد. موسیقی در این میانه به یاری این کودک نوپا شتافت. آفتاب هستیبخش و کهنسال موسیقی بر تعزیه تابید و دریای همیشه جوشان اشعار پارسی آبیاریاش کرد. تعزیه گمشدهای بود که از میان تاریکی و خموشی سنگین آوازها و ترانههای جاویدان ایرانی سر بر آورد، خورشیدوار درخشید و یگانه حامی هنر موسیقی ایرانی شد.
آن روزهای غمناک، موسیقی در پستوهای تاریکِ خانهها پنهان شده بود و جز اندک روشنفکران عاشقی که جهل را دشمن بودند و خدا را همواره جستوجوگر، همدمی نداشت. روزهای پرآه و حسرتی که میشد رنگ نامهربانی روزگار را بر چهره نحیف پیرمرد تارزن دید و صدای خفه کمانچه را از دستهای پرپینه و حسرتزده کمانچهزن عاشق شنید. در آن روزهای خفقان، تعزیه از راه رسید و محبوب دلها شد.آنها که خدا را در آوازهای ایرانی یافته بودند آن آوازها را به دیار تعزیه سپردند و خود راوی دردهای مظلومان کربلا و مدینه و توس شدند.
آوازهای ایرانی در حنجره این عاشقان متبلور شد و چون تیری از کمان آرش دلهای صاحبدلان را صاحب گشت. تعزیه آمد و گمشدهها را راوی شد. این بار موسیقی در آسمان مذهب درخشید و در کنار نام پاک ائمه بالید و همین زنده ماندنش را یاری نمود.
پروردگار نمیخواست سکوت آوای فرشتگانی که بر زمین میزیستند را شاهد باشد و این بار تعزیه را به یاری این پیر کهنسال و مهجور فرستاد. تعزیه موسیقی ناب نواحی هنرپرور ایران را در چهارسوی کشور به جریان درآورد. از شمال به جنوب، از غرب به شرق. آواز سوزناک دشتی را به شمال فرستاد و آوازهای گرم ترکمنها را به سوی دوتار خراسان پرواز داد. بهارانهها و زمستانههای محلی را در تمام ایران پراکند و عشق به موسیقی پاک الهی را یکبار دیگر در جانهای عاشقان زنده ساخت. موسیقی دستگاهی را به نقاط دوردست ایران فرستاد و زیبایی موسیقی سنتی را با افزودن مقامها و گوشههای محلی صدچندان نمود و اینگونه موسیقی پا به پای تعزیه رشد کرد و بالید.
آنکه صدای خوشی داشت عاشقانه تمام حنجرهاش را به پای عشق حسین(ع) ریخت و آن کس که موسیقی میشناخت با دانستههایش به تعزیه رونق بخشید. تعزیه در جان و دل و روح مردم نفوذ کرد. آنکه عاشق بود معشوقش را یافت. آن کس که عارف بود و قلندرمسلک، در دریای عرفانی تعزیه غرق گشت و آن عامی بیسواد که هیچ نمیدانست به جز عشق محمد و آل محمد چنان مجذوب این هنر غمگین شد که هر شب و روز انتظار برپایی دوباره تعزیه را میکشید تا اشکهایش را نثار قدوم فرشتگانی سازد که با صدای آسمانیشان مظلومیت و انسانیت را خاموشانه فریاد میکردند و اینگونه بود که تعزیه نهتنها یک هنر بلکه یک ارزش ملی شد.
تعزیه حاصل افکار مذهبی اقوامی است که در طول سالهای متمادی به سبب تغییرات حکومتی و سیاسی، فشارهای اجتماعی بسیاری را متحمل شدند ولی هرگز از آرمانها، عقاید و هنر همیشه جاوید خویش دست نکشیدند.
نتیجه عشقی است جاودان به خاندان عصمت و طهارت که در قالب نمایش، شعر و موسیقی متبلور گشت. راوی ارزشمندی اندیشهای است که در طی سالها به صور گوناگون نمایان گشت و سرانجام خود را به شکل نمایشی شکوهمند و عاشقانه که حاصل عرفان والای آدمی است نشان داد. هنری که از ژرفای وجود ایرانیان برخاسته و بر جان و دل و روح هر صاحبدلی اثر میگذارد.
کیست که آن آوازهای جانبخش را شنیده باشد و در هستی خویش زمزمهای و غلغلهای را احساس نکرده باشد. حق آن است که تعزیه را با نگاهی ژرفتر بنگریم