لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
اولین تمدن در بین النهرین
بیشتر مورخان و باستان شناسان عقده دارند که بین النهرین محل پیدایش تمدن بوده است . وجود رودخانه پر آب ، آنرا مهد مهمترین تمدنهای رودخانه ای ساخت و موقعیت ارتباطی بسیار مناسب آن ، موجب تماس با سرزمین های دیگر و در نتیجه پیشرفت و انتشار تمدن گردید . چنانچه بعضی از علوم و از همه مهمتر احتملا پیدایش خط از بین النهرین باستان می باشد . نخستین شهر های مهم تاریخ نیز در همین سرزمین بوجود آمدند و بدنبال خود قواعد زندگی مدنی را پدید آوردند . برتری محسوس تمدن بین النهرین باستان ، آن سرزمین را کانون توجه اقوام همجوارش ساخته بود و از این رو رفت و آمد اقوام و درگیری میان آنان ، اگر چه از یک سو موجب پر تلاطم شدن تاریخ آن گردید از سوی دیگر موجب تنوع و توسعه فرهنگ نیز می شد . در پی این تاریخ پر فراز و نشیب در حالیکه بیش از 3000 سال از حیات تمدنی بین النهرین باستان می گذشت در حدود 500 ق . م حیات سیاسی آن به پایان رسید و جزئی از تاریخ ایران باستان گردید .
بین النهرین
رودهای دجله و فرات هر دو از کوهای پر برف مشرق آسیای صغیر سر چشمه می گیرند . این دو رود پس از پیچ و خم های فراوان به سمت جنوب جریان یافته و با پیمودن صدها کیلومتر به خلیج فارس وارد می شوند . این دو رود بسیار پر آب و بزرگ هستند . بخصوص در فصل بهار که برفهای نواحی کوهستانی آسیای صغیر آب می شوند ، آب آنها بسیار زیاد می شود که معمولا منجر به طغیان و سیلاب رود می گردد . جز نواحی علیای دجله و فرات ، بقیه مسیر آنها در دشت وسیعی جریان دارد که بین النهرین نامیده می شود و به معنای میان دو رود است .
تاریخ سیاسی بین النهرین
جنوب بین النهرین را سومر می نامیده اند . کشفیات باستان شناسان نشان می دهد که سومر از هزاران سال پیش ساکنانی داشته که کم کم فنون بهره برداری از آب رودخانه را فرا گرفته بودند . در حدود 5000 سال پیش مردمی به این سرزمین مهاجرت کردند که سومری نامیده می شوند . در مورد نژاد سومریان و اینکه ابتدا در کجا زندگی می کرده اند اطلاع دقیقی در دست نیست . طبق افسانه های سومری ، آنها از طریق دریا یعنی خلیج فارس به سومر وارد شده اند .
سومری ها با تسلط بر جنوب بین النهرین و با استفاده از تجارب ساکنان قدیمی آن سرزمین شیوه خشک کردن باتلاقها ، حفر نهرها و کشاورزی را فرا گرفتن و بتدریج شهرهای بزرگ و آباد ایجاد کردند . شهرهای متعددی و بزرگ سومری نشان دهنده کشاورزی پر رونق سومریان و نیز تجارت گسترده آنان با سرزمین های اطراف می باشد .
شهر های سومر هر یک دارای دولتی مستقل بودند و از یک حکومت مرکزی اطاعت نمی کردند . هر شهر علاوه بر زمیبنهای زراعی ، شبکه آبیاری و دولت ، دارای یک معبد نیز بود . این معبد که به شکل ساختمانی پلکانی بود زیگورات نام داشت . معبد توسط شخصی به نام انسی اداره می شد . انسی علاوه بر مقام مذهبی ، فرمانروایی شهر را نیز بر عهده داشت .
سومریان تاریخ خود را به دو دوره قبل از طوفان و بعد از طوفان تقسیم می کردند . نخستین شهر مهم آمنان اریدو نام داشت . در سال 4000 سال پیش اریدو شهری مهم بوده است . اما 3000 سال پیش شهر اور اهمیت بسیار یافت و طولی نکشید که شهر دیگری بنام نیپور شهرت بسیار یافت زیرا دارای معبد بسیار مهمی بود . هر یک از این شهرهاو شهرهای دیگر سومر ی برای مدتی توانستند قدرت خود را گسترش دهند و بر تمام یا قسمتی از آن سرزمین حاکم گردند . در نتیجه این جنگها دولت سومری را ضعیف کرد و سرانجام استقلال خود را در برابر اقوام که سرزمینشان را مورد حمله قرار داده بودند از دست دادند .
اکد
در اواسط هزاره سوم قبل از میلاد گروهی از اقوام سامی از صحرا به شمال سرزمین سومر وارد شدند و آنجا را تصرف کردند . این گروه از اقوام سامی اکدی نامیده می شدند . و بتریج صاحب دواتی نیرومند شدند که به دولت اکد معروف شده است .
کسی که دولت اکد را قدرتمند ساخت سارگن نام داشت . او با استفاده از جنگهای سومر توانست بر آن سرزمین غلبه کند و حتی سرزمین های مغرب بین النهرین تا سواحل مدیترانه را تصرف نماید . تا قرن 22 ق . م اکدی ها تا آن اندازه جذب فرهنگ سومری شده بودند که دیگر جزو سومریان محسوب می شدند . در نتیجه در این قرن سومریان بار دیگر فرصت یافتند که استقلال شهرهای خود را احیا نمایند . اما هجوم اقوام گوتی که در کوهستان زاگرس زندگی می کردند مانع از این امر شد و برای مدتی سومر دچار ویرانی و نابسامانی گردید .
پس از تهاجم گوتی ها ، سومریان برای مدتی به رهبری فرمانروایان شهر اور استقلال خود ار باز یافتند اما هجوم همسایه شرقی آنها یعنی دئلت ایلام که قلمرو آن در دشت خوزستان قرار داشت ضربه سختی بر سومر وارد ساخت . بدنبال آن حمله دسته جدیدی از اقوام صحرانشین در 2000 ق . م برای همیشه به حیات سیاسی سومر خاتمه داد .
بابل
مهاجماین که 2000 ق . م به سومر وارد شدند دسته ای از اقوام سامی بودند که آموری نام داشتند . آنان پس از تصرف سومر دولتی بوجود آوردند که به دولت بابل معروف شده است . زیرا پایتخت این دولت شهر بابل بود . بابلی ها با استفاده از دستاوردهای تمدن سومری دولت نیرومندی ساختند و تمامی ساکنان را به اطاعت خود در آوردند .
اوج قدرت دولت بابل در زمتان پادشاه معروف آن حمورابی بود . حورابی در قرن 18 ق . م حکومت می کرد و علاوه بر بین النهرین بعضی از نواحی اطراف آن را نیز در تصرف داشت . پایتخت او شهر بابل نیز بزرگ و آباد بود . بیشتر شهرت حمورابی به خاطر مجموعه قوانین و دستوراتی است که بدستور او بر سنگ استوانه ای شکلی نوشته شده و در مرکز شهر قرار داشته است تا همگان از آن مطلع شوند . این سنگ نوشته قدیمی ترین قانون مدون کشف شده بشمار می رود . مجموعه قوانین حمورابی درباره حقوق مالک ، پدر ، وظایف فرزندان و امثال آنها می باشد .
پس از حمورابی جانشینان او برای مدتی قدرت و قلمرو دولت بابل را حفظ کردند اما آنان به سختی موفق به انجام این کار شدند . هجوم اقوام مختلف از اطراف فرصت لازم برای تقویت دولت را بوجود نمی آورد . در قرن 16 ق . م قومی بنام هیتی از سمت شمال بابل را مورد تهاجم قرار داد . در همان قرن هجوم قوم کاسی که در کوهستانهای زاگرس بسر می بردند ، مقاومت دولت بابل را در هم شکست . کاسی ها بین النهرین را تاراج و تخریب نمودند و اگر چه نتوانستند تسلط خود را بر آن سرزمین حفظ کنند لیکن پس از آنان دولت مهاجمی به نام میتانی ضربات سخت تری بر بابل وارد ساخت . در چنین شرایطی دولت بابل قسمت های وسیعی از بین النهرین را از دست داد و سرانجام قلمرو آن محدود به نواحی جنوبی و ساحلی بین النهرین گردید . پس از آن دولت بابل تبدیل به دولتی کوچک و کم اهمیت گشت و شهر بابل بارها دستخوش هجوم و غارت شد در شرایطی که دولت بابل آخرین روزهای خود را می گذراند دسته ای از اقوام سامی بنام آشوریان از سمت صحرا به شمال بین النهرین وارد شدند و بنیان دولت جدیدی را نهادند .
آشور
آشوریان از جمله اقوامی سامی نژادی بودند که در هزاره دوم قبل از میلاد به بین النهرین وارد شدند . نام این قوم برگرفته از نام آشور رب النوع مورد پرستش آنان بود . از خصایص آشور جنگجویی و جنگ طلبی بود و آشوریان از ابتدا بنیان دولت خویش را بر کشور گشایی قرار دادند . دولت آشور که با غلبه بر مدعیان و تصرف بین النهرین قدرت گرفته بود ، ادامه فتوحات را اساس کار خود قرار داد . لذا از قرن 12 ق . م . که آغاز قدرت یافتن آشوریان است ، آنان را مدام در حال جنگ با همسایگان ، فتح سرزمی ها ، غارت شهرها و به اسارت بردن مردمان می بینیم . نوشته ها و تصویرهایی که از آشوریان باقی مانده است در بردارنده مطالب فروانی در مورد این جنگ ها می باشد .
در قرن نهم قبل از میلاد شالمانسار سوم قلمرو آشور را تا سواحل مدیترانه گسترش داد و در قرن هشتم قبل از میلاد پادشاهان آشور ، بابل ، ایلام و نواحی کوهستانی شمال قلمرو خود در آسیای صغیر و زاگرس را عرصه تاخت و تاز ساختند . آشور بانی پال پادشاه معروف آشور نیز در قرن هفتم مصر را فتح کرد و بر شدت حمله به سرزمینهای اطراف آشور افزود .
رونق و شکوه دولت آشور که با افکندن بیم و هراس در همگان بر پایید سرانجام همسایگاه زخم خورده آشور با یکدیگر دست اتحاد داده و برای نابودی آن مصمم گشتند . این امر در سال 612 ق . م با اتحاد دولت ماد که در ایران تاسیس شده بود و دولت کلده که در جنوب بین النهرین بوجود آمده بود صورت گرفت . نینوا پس از جنگی خونین تصرف شد و پادشاه آشور به قتل رسید .
کلده
دلت کلده بوسیله اقوام کلدانی تاسیس شد . کلدانیها از جمله اقوامی سامی بودند که در اواخر هزاره دوم ق . م به جنوب بین النهرین وارد شدند . کلدانی ها روزگاری را به تمکین از آشوریان گذراندند و سپس توانستند دولتی بنام کلده بوجود آورند . آنان شهر قدیمی بابل را از نو ساختند و پایتخت خویش قرار دادند . به همین جهت دولت کلده را دولت بابل نوین نیز می نامند .
دولت کلده در ابتدا با کمک مادها و سپس با حمایت دولت مصر ، آشور را از میان برداشت و بدین ترتیب سراسر بین النهرین به تصرف کلده در آمد و سرانجام تا سواحل شرقی مدیترانه نیز به زیر سلطه آن دولت رفت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
هنر و تمدن اسلامی
موضوع: بررسی و تاثیر ابزارها بر شخصیتهای قاجاری در نقاشی
هدف: نحوه فرمگیری شخصیتها تاثیراتی که از هنر غرب داشته آیا شخصیتهای دوره قاجار در نقاشیها با ابزار تعریف میشده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
«با آنکه هنر ایران در طی تاریخ تحت تاثیر شیوههای گوناگون سایر کشورها قرار گرفت همیشه این سه خصوصیت در آن باقی ماند: 1ـ ذوق به رنگهای تند؛ 2ـ تمایل به ریزهکاری 3ـ تصرف در نقوش در طبیعت شیوه نگارگری در این دوران در آغاز مشابهت زیادی به رنگ و روغنیهای دوران زند داشت و بسیاری از نقاشان دربار زندیه دربار فتحعلی شاه نیز نقاشی میکردهاند بیشترین اختلاف نقاشیهای قاجار و زند در رنگهای این تصاویر است رنگهای غالب نقاشیهای «رنگ روغن» دوران زندیه سبز و رنگهای هماهنگ با آن بود که در تصاویر رنگ و روغن قاجاری به سرخهای مختلف بدل شد.
چهره انسان در این تصاویر نسبتاً سخت است که با کمی سایه در زیر گردن و روی گونهها که در حالت واقعیتر به آن بخشیده است. دیده ذهنی نگارگران گذشته تا حدودی در این تصاویر حفظ شده است به گونهای که تمام چهرهها شبیه هم و در حالات گوناگون به صورت بیاعتنا تصویر شدهاند چشمان درشت خمار، ابروهای کمانی، چهره سه رخ بیضی، موهای بند چین چین و مواج باقته جغه و مروارید، دستان ظریف حنا بسته، کمر باریک و سرین بزرگ وجه مشترک زنان این تصاویر است که بیشتر در حال رقص و نوازندگی و ساقیگری هستند.»1
«یک ظرف نقرهای بسیار نفیس و زیبا ، به شکل یک الهه متعلق به دوران ساسانیان در موزه کرملین وجود دارد که صورت این الهه قسمت مدور ظرف را شکل میدهد و زیبایی آن بیانگر سلیقهی سامانیان در پسندیدن زنان زیباست. جالب توجه آنکه، نزدیک بودن توصیفات زیبایی شناسانه از زن در اشعار دورهی اسلامی به صورت الهه است چشم بادامی، لبهای سرخ، و ابروهای کمانی. همچنین فرم صورت همچون قرص ماه است صورت دختران ترک چنین شکلی داشته و شاهزادگان ساسانی با انگیزههای سیاسی با دختران ترک ازدواج میکردند و در زمان قاجاریه اکثر زنان علاقهمند به ابروهای پهن، بلند، پیوسته و مشکی بوند. مردان نیز معمولاً ابرو و ریش خود را با حنا و وسمه رنگ میکردند تا درخشش بیشتری بیابد. عکسهای فتحعلی شاه با ریش بلند و براق نمونه مناسبی بر این ادعا است استفاده از وسمه تا ابتدای قرن 14 هجری (19 میلادی) متداول بود که با ورود مدهای غربی به دربار قاجار کم کم به فراموشی سپرده شد.»2
«مردان نیز با چشمان درشت، ابروهای کمانی پیوسته، موهای تنک و کوتاه و بیشتر با ریش بلند و لباس و کلاه قاجاری، شبیه به هم تصویر شدهاند و برای مثال در این نقاشیها فتحعلی شاه با ریش بلند خال گوشة لب و تاجی که بر روی سرش قرار دارد شناخته میشود نقاشیهای بزرگ روغنی قاجاری در دوره فتحعلی شاه بسیار مورد توجه بود و با دقت و حوصله زیاد پرداخته میشد و
اکثر تصاویر با سطوح بزرگ، دامن لباسی، پشتی و فرش با حاشیههای گوناگون، گلهای ریز و مروارید تماماً تزئین میشدند.
1ـ تاریخ نگارگری در ایران ـ سید عبدالمعید شریفزاده
2ـ مقاله هفت قلم آرایش ـ لوازم آرایشی ایرانیان ـ ترجمه مژگان محمدیان نمینی
تزئینات تابلوهای نقاشی دوره محمد شاه نسبت به دور فتحعلی بسیار کاهش یافت و برای زینت سطوح بزرگ لباس و فرش و پشتی اغلب از چند حاشیه باریک بهره برده میشد. رنگها در دوره فتحعلی شاه شفاف بود و با دقت در خطوط مشخص از هم جدا میشد. رنگهای دوره محمد شاه کدرتر و استفاده از آنها آزادتر و در نتیجه در هم آمیخته و به تدریج محو میشد. تعداد شخصیتها در تصاویر دوره محمد شاه در مجموع بیشتر از نقاشیهای پیش از آن است در نقاشیهای دوره اول قاجار افزون بر تاثیرات نقاشی غربی در نزدیکی شدن به واقعیت گاه مناظر و دورنما و گاهی نیز با لباسهای غربی را در این تصاویر میبینیم که به ویژه دوره محمد شاه بیشتر است. »3
«عکسهای مونتا بوته عضو هیئات ایتالیایی در ایران، سند تاریخی مسحورکنندهای است. وی عکسهایی از مناظر شهرها ابنیة تاریخی و کاخها بدست داده است که گرچه در این عکسها زنان دیده نمیشوند طبقات مختلف اجتماع؛ پادشاه شاهزادگان صاحب منصبان حکمرانان ایالات درباریان خواجگان حرمسرا و حتی مردم عادی آنها»4
«عدم وجود سایه روشن و حجمنمایی و فقدان تناسب نوآوری و هم چنین تقلید و عدم اصالت از ویژگیهای دوره قاجار است. در واقع یکی از عوامل افول در نگارگری این دوره تمایل به تقلید است؛ تقلیدی صرف و مکرر در پرداخت نقشها به تبعیت از یکدیگر در بیش از چهار دهه به نحوی که این تقلید و موضوعات مورد استفاده رنگی تازه به خود گرفته تکنیک کار نقاشان بر محور
3-(1-همان)
4ـ ایران عضو قاجار از نگاه لوئیجی فونتابونه ـ دکتر محمد ستاری ـ استاد یار پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.
مشخص نگارگری دربار فتحعلی شاه میگردد. در این دوره رنگهای بیجان، تزئین یکنواخت و نگارگران بدون ارائه تفکر، گرفتار نقش و رنگهای تکراری بودند. 4ـ هنر نقاشی دوره قاجار و منیعالملک 5 ـ برخی محققان ایران، دوران قاجار را سرزمین نقاشیها نامیدهاند چرا که در این دوران، نقاشیهای دیواری و تابلوها در تمام نقاط کشور در منازل اعیانی تا قصرهای قاجاری پراکنده بودند چنان وسعتی که در هیچ زمان دیگری سابقه نداشته است از این رو میتوان گفت نقاشیهایی با این وسعت و کثرت چه از نظر تعداد و چه از حیث ابعاد، در دیگر ادوار هنر ایران دیده نمیشوند در این دوره نقاشیها جزیی از بدنه ساختارهای درباری، دولتی و منازل اشرافی بودهاند که در گوشه و کنار کشور ساخته میشدند و موضوع آنها : «تاریخی ، ادبی، اساطیری، شکار، جنگ، پرتره و موضوعات مذهبی بوده که اغلب به اندازه طبیعی ترسیم میشدند گاه این اشتیاق ثبت تصاویر در کنار نقش برجستههای ساسانی جلوهگر شده است» و نکته برجسته اینکه، برای اولین بار نقاشی ایرانی در قید سنتیهای شرق دور، با چشم بادامی و صورتهای مدور آزاد شده و چهرهها کاملاً ایرانیاند در تشریح این گذار سنن مکاتب قبلی به سبکی جدید که آن را میتوان سبک دربار قاجار دانست، برخی محققان چنین تفسیر نمودهاند که در دوران صفویه، هنرمندان درک میکردند که سبک متداول رضا عباسی و پیروان او مجالی به ابداع و تجرد نمیداد، همچون قرون گذشته، توجه هنرمندان برای الهام گرفتن به منابع خارجی معطوف شده با این تفاوت که در سده هفدهم (یازدهم هـ . ق ) منبع الهام اروپا بود نه چین بدین نمود در دوران قاجار و به خصوص در عهد فتحعلی شاه، نقاشی دیواری متعددی پدید آمدند که متاسفانه اکنون تعداد اندکی از این نقاشیها دیواری در مکان اصلی بر جا ماندهاند از بسیاری نقاشیها تنها تنها عکسهایی پراکنده باقی مانده و برخی همچون
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
خصوصیات تمدن بابلی:
تمدن بابلی اصولا بر پایه بازرگانی تکیه داشت و بیشتر اسنادی که از آن زمان مانده جنبه تجارتی دارد و به خرید و فروش و وام گرفتن وقرارداد و مشارکت و دلالی و مبادله و وصیت و سفته و نظایر آنها مربوط می شود.
موقعیت بابل نسبت به راههای آبی دجله و فرات مردم را ثروتمند بارآورد و روح ما دیگری در میان ایشان رونق گرفت، و همین روح است که در آن تمدن مانند تمدنهای دیگر پس از آن توانسته است تقوی و آزمندی را با یکدیگر سازش دهد. ادبیات آن زمان نشان می دهد که آن مردم زندگی پرفعالیت و مایه خرسندی داشته اند ولی از همه جای آن ادبیات آَشکار می شود که مانند سایر مدنیتها بندگی و خرید و فروش بردگان در کار بوده است دوره تکامل آن عهد حکومت است که بابل مرکز بورس برده داری است که برای کارهای نظامی و جنگی و اعمنال به طرز بیگاری وامی داشتند. در زیر اجتماع بابلی طبقه بندگان همچون نهر خروشانی در جریان بود طبیعی است که در چنین اجتماعی هرگز فکر دموکراسی راه پیدا نمی کند، شکل و رنگ اقتصادی آن خود مستلزم این است که حکومت مطلقهیی متکی بر ثروت بازرگانی یا امتیازات تیولداری برقرار باشد و عنف و شدت قانونی را به صورت حکیمانهیی بر همه جا توزیع کند. و اوهام و خرافات را ترویج دهد.
در تمدن بابلی برمیخوریم که هیچ تمدنی از لحاظ پابند بودن با و خرافات بپای تمدن بابلی نمی رسد و بازار کاهنان و ساحران و پیشگویان رایج است. اغراض مروجین این ادیان و خرافات آن بوده که مرد بابلی را مودب و فرمانبردار بار آورند نمونههای زنای مدقس را باید نام برد.
دوازده لوح شکسته که متعلق به کتابخانه آشور بنی پل به دست آمد، گویای حالتترین اثراتی بینالنهرین یعنی حماسه گیلمکش را در بر دارد نظیر حماسه ایلیاد است که رموز اجتماعی بابلیان را روشن می سازد در این ضمایم باید علم نجوم را مختص بابلیان بدانیم. بابلیان که مردم تجارت پیشه بودند و به همین جهت امید کامیابی در هنر بود از تجارت ریاضیات پیدا شد و علوم ریاضی علم نجوم را فراهم آورد.
باز دیری نپایید این قدرت بابلیان به همسایه شمالی خود آشور انتقال یافت.
آشوریان شاخه ای از نژاد سامی و از مشخصات آنها داشتن بینی دراز با لبهای کلفت و ریش بلند بود. کلمه آسور یا آشور اسم ربالنوعی بود که ایشان میپرستیدند، این قوم زمانی که سومریان در نواحی جنوبی بینالنهرین هنوز گرفتار دستجات دیگری از سامیها نشده بودند در قسمت شمال بینالنهرین شدند و شهر آسور در آخر نینوا را به پایتختی گزیدند تا اینکه به علت داشتن خوی و خصلت جنگجویی و درنده خویی که برعکس شجاعت و مردانگی از آن تعبیر کردهاند توانست ظلم و تسلط خود را بر اقوام و دولتهای نه تنها بینالنهرین بلکه تمام کشورهای آسیای قدیم اعمال نماید. با تسلط آشوریهای مهاجم و جنگی بر اقوام زراعت پیشه و کشاورز بینالنهرین مردم این منطقه را برده خویش ساخته و دسترنج آنها را با غراض خونخواریشان اختصاص دهند. بیش از دویست سال مردم بینالنهرین ساز و برگ نظامیان آشوری را تغذیه دادند و امپراتوری متکی بر قدرت نظامی را نگه داشتند و همه جا را ویران ساختند تا شهر خودشان آسور را زینت دهند.
ویل دورانت مینویسد: اگر این اصل استعمار طلبی را قبول داشته باشیم نه به خاطر تسلط حکم قانون و انتشار امنیت و پیشرفت بازرگانی و برقراری صلح بهتر آن است که دولتهای متعدد طوعاً یا کرهاً در زیر تسلط حکومت واحدی قرار گیرند. میتوان گفت که دولت آشور دارای چنین مزیتی بوده که در سرزمینهای وسیعی از مغرب آسیا حکومت وسیعی ایجاد کرده و نظم و آرامشی بیش از آنچه پیش از آن در این ناحیه بوده برقرار ساخته است.
حکومت آشور بنی پال که بر آشور و بابل و ارمنیه و سرزمین ماد و فلسطین و سوریه و فینیقیه و سومر و عیلام و مصر سایه میگسترد. بدون شک وسیعترین سازمان اداری بود که جهان مدیترانه یا شرق نزدیک تا آن زمان به خود دیده بود.
ولی در این محل قلمرو وسیع سرکوبی مردم بعنوان انضباط که نشان داده میشد باز از شورشهای محلی خالی نبود دولت آشور سیاست خاص را پیش گرفت که در تاریخ از مشخصات حکومت آشور به شمار میرفت، و در زمانهای بعد نیز جزو سیاستمداران ضد ناسیونالیستی گردید. آن سیاست عبارت از این بود که مردم شهرهای مفتوحه را به شهرهای دوردست کوچ میداد تا با مردم بومی آن نواحی در هم آمیزند و به این ترتیب وحدت و شخصیت خود را از دست بدهند و فرصت شورش را نداشته باشند اما این سیاست هم چون نتیجه نمیداد بنابراین دولت آشور ناچار بود که پیوسته خود را برای جنگهای تازه آماده سازد به این جهت سپاهیان و جنگاوران حیاتیترین دستگاه را در سازمان اداری کشور تشکیل میداد. سهمی که این حکومت به اصطلاح در تمدن جهانی دارد مربوط به هنر جنگ است: ارابههای جنگی، دستههای سواره نظام و پیاده و مهندسی در آن کشور تشکیلات منظمی را به وجود آور و تاکتیکهای نظامی را بنیان نهادند و با هنر آشوری چه شهرهایی ویران گردید و چه تمدنهایی بر باد رفت و آدم کشی از افتخارات آنان بود و از اعمال خود هیچ اظهار ملامت ضمیر و پشیمانی نمیکردند. پادشاهان آشوری خود را نماینده آشور خدای آشوریها میدانستند و کاهنان و نیروی دینی نیز از اعمال او در مقابل پادشاهان حمایت میکردند.
نقشهایی که در نینوا و سایر شهرهای آشور پیدا شد، بیش از هر چیز جنگ و زد و خورد به دست آوردن غنیمتها، ویران کردن شهرها، اعدامها و به بردگی بردن اسیران را نشان میدهد. این نقشها به این منظور فراهم میشد پادشاهان آشور و ارتش آن را خونخوار جلوه دهد و دشمنان را دچار وحشت سازد. این الواح که جزو اسناد تاریخیاند نمایانگر جنایات عالم بشریت است. باید از این الواح تاریخ جنایات نوشته شود نه تاریخ تمدن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
تمدن بین النهرین و ایران باستان
بین النهرین منطقه ای است در آسیای غربی در امتداد رودهای دجله و فرات که از جنوب به شمال – از خلیج فارس تا کوههای ارمنستان – و از شرق به غرب – از فلات ایران تا صحرای شام امتداد دارد. نواحی مرکزی بین النهرین روزگاری به واسطه وجود شبکه بسیار وسیع و غنی آبهای طبیعی بسیار حاصلخیز بوده است لیکن پس از سپری شدن هزاران سال و تغییرات جوی و جغرافیایی ، اکنون اغلب زمینهای این منطقه بایر و کم آب است.
بین النهرین مهد تمدن بشری
در مطالعات تاریخ جهان باستان مکرر به منابعی بر می خوریم که از شرق نزدیک و بین النهرین به عنوان مهد تمدن بشری یاد کرده اند. این عقیده مبتی بر قراینی است که در ذیل به چند نمونه آن اشاره می کنیم
الف: ابتدایی ترین و بهترین آثار کهن به دست آمده از کشاورزی نظام یافته – که نشانه زندگی گروهی و اجتماعات بشری است- در این منطقه یافت نشده است.
ب: ابزارسازی و دانش استفاده از فلزات از عواملی است که بنیان اقتصادی و توان فنی جوامع اولیه رانشان می دهد. سومریها (اولین اقوام تشکل یافته و قدرتمند منطقه بین النهرین) اولین قومی بوده اند که به فن استفاده از فلزات آگاهی داشتند. هیچ کس نمی داند که آنها چگونه شیوه استخراج فلزت را فرا گرفته اند. لیکن مسلم است که نخستین بهره گیری از فلزات در بین النهرین صورت گرفته است.
ج- خط و نوشته را شاید بتوان مهمترین اختراع بشری در طول تاریخ دانست چرا که نوشته ها مجرای انتقال اطلاعات و ثبت و ضبط تاریخ هستند. از سوی دیگر ظهور خط در یک جامعه کهن خود نشانه ای است از رشد فکری و علمی و فرهنگی مردم آن اجتماع. سومریان با اختراع «خط میخی» دوره ای راآغاز کردند که به عنوان «آغاز خط نویسی» شهر دارد. این دوره ب نخستین سلسله پادشاهی سومر ، یعنی حدود 3000 تا 2500 ق.م مقارن بود و قدمت آن به بیش از سلسله پادشاهی مصر باز می گردد. «خط میخی» رواج خود راتا هزاره اول پیش از میلاد همچنان حفظ کرد.
* نمونه ای از خط میخی رادر کتیبه و نقش برجسته تصویر 1-3 مشاهده می کنید.
د: وجود شهرهای مستقلکه از آنها با نام دولتشهر یاد می شود نشانی از قدرت سیاسی و مدیریت شهری بوده است. در این منطقه انتقال از زندگی و اقتصاد ساده کشاورزی و روستایی به نظام پیچیده زیست و اقتصاد متمرکز شهری به سرعت انجام شد. از این رو بین النهرین بستر اولین جوامعی بود که نام «تمدن» (شهر نشینی) را شایسته خود ساخت. البته می توان شکل گیری سریع شهرهای بین النهرین را، که اغلب دارای استحکامات و برج و بارو دراطراف شهر بوده ، نتیجه اوضاع خاص سیاسی و تهاجمات مکرر نظامی دانست که از ویژگیهای اجتماعی تاریخ این تمدن است.
به رغم قراین بی شمار باستان شناسی ،نمی توان تمدن بین النهرین را به طور قطع و یقین اولین تمدن و مهد تمدن بشری اعلام کرد چرا که همواره راه برا ی اکتشاف آینده و پیشرفت دانش بشری نسبت به گذشته خود باز است. اما اجمالاً و با جرات می توان ادعا کرد که اطلاعات گرد آمده تا به امروز این احتمال را قوتی قرب بهیقین می بخشد . همین دلایل کافی است که ما باب تمدنهای باستانی را با تمدن بین النهرین بگشاییم.
سفالگری
سفالگری پیشرفته از مظاهر شهر نشینی هر تمدن کهن به شمار می رود. این صنعت از ابتدایی ترین شکل خود – یعنی ساخت ظروف از گل خام – تا نوع پیشرفته اش – یعنی کار بر روی چرخ سفالگری و کوره پز کردن مصنوعات – تحولاتی را طی نموده که با رشد فکری و تسلط فنی انسانهای سازنده آن همراه بوده است. قدمت ابتدایی ترین نمونه ظروف لین در بین النهرین به 8000 سال قبل از میلاد بر می گردد که در کشورهای کنونی ایران و سوریه یافت شده اند.
این نوع ظروف ابتدایی را درآفتاب خشک می کردند. در هزاره پنجم پیش از میلاد با ظروفی روبرو هستیم که بر روی چرخ سفالگری به طور حرفه ای و دقیق ساخته شده اند. این چرخها با پا به حرکت در می آمدند.
بیشتر ظروف مکشوف از حفاریهای بین النهرین دارای نقوش زیبای هندسی و یا نقش جانوران در قالب اشکال هندسی زیبا می باشند.
کودکان همواره قسمت مهمی از زندگی بشر را تشکیل می داده اند و بازی نقشی مهم درجهان کودکان ایفا کرده است. بدین لحاظ است که در میان مصنوعات هنرمندان قدیم به اسباب بازیهایی بر می خوریم که از جنسهای مختلف از جمله سفال ، برای سرگرمی کودکان ساخته شده اند.
معماری
بهترین نمونه های معماری بین النهرین همانند دیگر تمدنهای باستانی به بنای معبد مربوط می شود. دولتشهرهای سومری قدرت خود را منتصب به خدای شهر می دانستند و پادشاهان ، نماینده خدا بر روی زمین و پاسدار خزاین او محسوب می شدند. در ادیان سومری نوعی اتصال و هماهنگی میان دین و دنیا – یا به عبارت دیگر اقتصاد و معنویت – وجود داشته است. این ویژگی با شرایط اجتماعی خاص بین النهرین – سنخیت داشت. بین النهرین بر خلاف همتای معاصر خود یعنی مصر (که تاریخی آرام و ساکت داشت) همواره درافت و خیزهای نظامی و سیاسی بود. برج بارو و استحکامات شهرها از همین امر حکایت می کنند.
بدیهی است که دینی مستقل از مسایل روز نمی توانسته راهگشای مردمی با شرایط خاص آن روز باشد. کاهنان و خدمه معابد ،ضمن اجرای آئینها و مناسک دینی ، مسئول تنظیم و کتابت مخارج شهر و داراییهای خداوند شهر بودند. مکتوبات به دست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام
در مقدمه این مبحث مهم ، اشاره ای مختصر به تعریف توصیفی فرهنگ و تمدن می کنیم . می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ، که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید . البته می دانیم که این گونه معرفی ، بیش از یک توصیف اجمالی نیست ، و لی برای دیدگاه ما در این مبحث کافی به نظر می رسد . اما تمدن عبارت است از برقراری آن نظم و هماهنگی در روابط انسان های یک جامعه که تصادم ها و تزاحم های ویران گر را منتفی کرده و مسابقه در مسیر رشد و کمال را جایگزین آنها کند ، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروه های آن جامعه ، موجب بروز وبه فعلیت رسیدن استعدادهای سازنده آنان بوده باشد. در این زندگی متمدن که قطعاً هر کسی ارزش واقعی کار و کالای خود را در می یابد ، و هر کسی توفیق و پیروزی دیگران را از آن خود و توفیق و پیروزی خود را از آن دیگران محسوب می کند، انسان رو به کمال ، محور همه تکاپوها و تلاش ها قرار می گیرد . لذا تمدن در این تعریف ، بر مبنای انسان محوری معرفی می شود ، در صورتیکه در اغلب تعریف های دیگری که تاکنون در مغرب زمین گفته شده است ، اصالت در تمدن از آن انسان نیست ، بلکه به طوربسیارماهرانه ای اصالت انسانیت درآن تعریفات حذف می شود و به جای آن ، بالا رفتن در آمد سرانه و افزایش کمی و کیفی مصرف ، جزﺀ تعریف قرار می گیرد .
این نکته را هم متذکر می شویم که مقصود ما از انسان محوری ، آن معنای مضحک نیست که مستلزم انسان خدایی است . بلکه منظور ما این است که محور همه تلاش ها و ارزش های مربوط به تمدن ، باید خدمت گزار انسان باشد ، نه این که انسا ن را قربانی ظواهر و پدیده های فریبا به نام تمدن کند . به عبارت روشن تر ، انسان در تعریف تمدن هدف قرار می گیرد ، و این شایستگی برای هدف قرار گرفتن ، از قرار گرفتنش د رجاذبه کمال مطلق که خداست ناشی می شود.
پس از توجه به این مقدمه ، نخست این مسئله را به عنوان یک اصل اساسی در نظر بگیریم که تمدن و فرهنگ، با همه عناصر ممتازی که دارند ، از دیدگاه اسلام ، در خدمت حیات معقول انسان ها قرار می گیرند. نه این که حیات معقول انسان ها د رخدمت تمدن وفرهنگی قرار بگیرد که برای به فعلیت رسیدن استعدادهای مثبت انسانی و اشباع احساس های برین او به وجود آمده است . در مواردی ، انسان ها باید در راه وصول به تمدن و فرهنگ فداکاری کرده و دست از جان خود بشویند . این یک فداکاری و گذشتی است که انسان برای ریشه کن کردن آفات تمدن در خدمت حیات معقول ، و به وجود آوردن شرایط حیات مزبور ، برای انسان ها انجام می دهد ، نه برای دو پدیده مزبور که ارتباطی با حیات معقول انسان ها نداشته باشد .
حال اجتماع انسانی در بروز و اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، شبیه به حال فردی از انسان است که تحت تأثیرعواملی بروز می کند و به اعتلا می رسد و سقوط می کند . مثلا ً احساس نیاز ، چنان که فرد را وادار به تلاش و تکاپو در عرصه طبیعت و منطقه روابط همنوعانش می کند ، همچنین جامعه را به گسترش و عمیق تر کردن درک و معرفت و سازندگی در عرصه زندگی تحریک و تشویق می کند .
ما شاهد بروز تعدادی از اکتشافات در موقع بروز جنگ ها بوده ایم . لذا ممکن است یک یا چند نیاز موجب اکتشاف و به دست آوردن امتیاز یا امتیازاتی باشد که آن ها هم به نوبت خود ، مردم را برای وصول به امتیازات زنجیری دیگر موفق کند . ولی داستان تمدن ها از نظر عوامل به وجود آورنده ، د رنیاز خلاصه نمی شود . بلکه در موارد بسیار فراوان ، به قول بعضی از محققان در سر گذشت علم ، بارقه ا و جهش های مغزی انسان ها بوده است که عناصر مهم تمدن اصطلاحی را به وجود آورده است . گاهی دیگر تمدن ها و فرهنگ های مثبت ناشی از اکتساب و استفاده از تمدن ها و فرهنگ های دیگر جوامع است . البته این گونه تمدن ها و فرهنگ ها ، گاهی به طور صوری و راکد مورد تقلید قرار می گیرند ، که در این صورت ،نه تنها موجب پیشرفت جامعه مقلد و پیرو نمی شود ، بلکه ممکن است موجب عقب ماندگی و باختن هویت اصیل خو آن جامعه مقلد بوده باشد . ما دردوران اخیر ، در جوامعی متعدد ، شاهد این گونه انتقال تمدن ها و فرهنگ های تقلیدی هستیم ، که چگونه هویت اصیل خود جوامع مقلد را محو و نابود کرده است . در صورتی که اگر آن جوامع فریب امتیازات تقلیدی آن تمدن ه و فرهنگ ها را نمی خوردند و با همان هویت اصیل خود به راه می افتادند ، می توانستند از تمدن و فرهنگ اصیل و آشنا با خویشتن برخوردار شوند .
یکی دیگر از عوامل بروز تمدن ها و فرهنگ ها ، احساس لزو م جبران ضعف در برابررقیبان است ، که می توان گفت از اساسی ترین عوامل محسوب می شود . با این حال ، تشخیص عامل قطعی بروزو اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، با نظر به تعریفات و استدلال هایرایج در این مبحث ، حداقل بسیار دشوار است . آن چه که از قرآن مجید و نهج البلاغه بر می آید ، این است که عامل اساسی آغاز و پایان منحنی تمدن ها و فرهنگ ها خود انسان است . در آیاتی که در مبحث قبل ذکر شد وهم چنین درآیات سوره های ﺴﺑﺄ و بقره می بینیم که خداوند اموری را مانند کفران نعمت (در از بین بردن اجتماع و تمدن ﺴﺑﺄ) ، فساد، خود کامگی ، ظلم، استکبار، افساد در روی زمین است و انحراف از حقیقت ، عوامل سقوط تمدن ها و فرهنگ ها معرفی فرموده است . از همان آیات به خوبی استفاده می شو که مفاهیم مقابل آن صفات رذل ، عوامل بروز و اعتلای تمدن ها و فرهنگ ها است . یعنی از همان آیات ، با کمایل وضوح بر می آید که سپاس گزاری نعمت های خداوندی، صلاح و اصلاح میان انسان ها ، تهذب ، عدالت و حرکت در مسیر واقعیات ، از عوامل مهم بروز و اعتلا ی تمدن ها و فرهنگ های انسانی صحیح است . خداوند سبحان در قرآن مجید تصریح فرموده است : « واگر اهل آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا می ورزیدند قطعاً برکات خود را از آسمان و زمین برای آنان باز می کردیم (نازل می کردیم) ، ولی آنان [ ایمان و نقرا و منادیان آن دو، یعنی پیامبران را ] تکذیب کردند ودر نتیجه ، آنان را به سبب اندوخته های[ ناشایستشان] مواخذه کردیم . » *
آیات قرآنی ، در این که ظلم عامل سقوط جوامع و تمدن ها و فرهنگ هاست ، فراوان است و تاکید شگفت انگیزی دارد . از آن جمله : ۱.« و بدین سان است مواخذه پروردگار تو ، هنگامی که آبادی ها را مواخذه (ساقط و مضمحل ) کرد در حالیکه آنها ستمکار بودند .»*
٢.« پس دنباله قومی که ظلم کردند بریده شد و سپاس مر خدا را که پرورنده عالمیان است .»*
۳.« مامردم قرونی پیش از شما را به جهت ظلمی که کردند نابود کردیم .»*