لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
توان مدیریت و مدیریت توانسیدعلیرضا طیرانی
در این مقاله سعی در معرفی وشناخت دو اصطلاح مهجور ودرعین حال پر کاربرددر فرهنگ عامیانه مدیریت که تا امروز از کنار آن به سادگی گذشتهایم وبه آنها پرداخته نشده است داشته وقصد داریم تعریفی برای آنها ارائه کنیم. هدف از ارائه این نوشتار در گام نخست تعریف توان فرد در جهت انجام اموری است که نظارت،سرپرستی ودر نهایت مدیریت راطلب میکند ودر گام بعدی مدیریت واستفاده از توانی است که فرد داراست. توان مدیریت – مدیریت توان: این دو اصطلاح در مدیریت با دو معنای کاملا متفاوت بهکا ر میروند ولی درعین حال مکمل یکدیگرند، به بیان دیگر توان مدیریت شرط لازم برای مدیریت توان و مدیریت توان شرط کافی برای توان مدیریت است. بنابراین دو اصطلاح فوق را میتوان بهصورت یک گزاره دو شرطی در نظر گرفت، بهطوری که وجود یکی وابسته به دیگری است. «توان مدیریت» عبارت است از توانایی وکارایی مدیر بهمنظور هدایت ورهبری یک سازمان ویا رسیدن به یک هدف خاص، با دراختیار داشتن منابع وامکانات موجود .هرچه این منابع وامکانات بیشتر وبهتر باشد وراحتتر در اختیار مدیر قرار گیرد مدیرتوان کمتری جهت حصول به نتیجه مطلوب نیاز دارد.برعکس باکمبود امکانات ومنابع، مدیر میبایست راه دشوارتری را طی نموده وملزم به استفاده از توان بیشتری است. یک مدیر توانمند بسته به نوع وظایف وفعالیتهایی که انجام میدهد ویا از او انتظار میرود می بایست به پرورش خود بپردازد تا بتواند در مواقع لزوم با بهکار گیری صحیح انباشتهای خود تصمیمی درست وتا حد امکان، دقیق و با در نظر گرفتن شرایط موجود اتخاذ کند، بهطوریکه در دراز مدت پاسخگوی نیازهای سازمان بوده ودر تحقق اهداف آن مثمر باشد.توان مدیریت در افراد مختلف متفاوت است وهمین امر باعث بهوجود آمدن دو دسته مدیران توانمند وضعیف میگردد. در برخورد با چالش ضعف، مدیر در گام اول شروع به شناسایی هر چه دقیق تر توانایی های خود میکند ودر صورت وجود هرگونه کاستی به پرورش آن میپردازد. اینکه یک مجموعه یاسازمان تا چه حد در رسیدن به اهداف خود موفق است بستگی مستقیم به توان مدیران آن دارد. هرچه مدیر از توان بیشتری در برخورد بامسائل ومشکلات سازمان برخوردارباشد، آن سازمان موفق تر وهرچه این توان کمتر باشدسازمان ناموفقتر بوده ودر دستیابی به اهداف کوتاه مدت ودراز مدت خود دچار مشکل خواهد شد.البته توان مدیریت به عواملی ازقبیل تفویض اختیار وپشتوانه قدرت نیز بستگی دارد.چرا که بدون این دو مهم با توجه به کاهش حیطه اختیارات وقدرت تصمیم گیری مدیر قادر به ارائه راهکارهای سریع ومطلوب نخواهد بود.یکی دیگر از عوامل مهم وقابل اشاره در توان مدیر سلامت روحی وجسمی اوست. هرچه مدیراز سلامت بیشتری برخوردار باشد تمرکز ذهنی بیشتری برای حل مسائل خواهد داشت ودر فرایند انتخاب نمونه مناسب از میان نمونههای از پیش طراحی شده، تصمیم گیری واجرا موفق تر است.«مدیریت توان» اصطلاحی است که میتوان از آن مفهوم استفاده صحیح وبهینه از توان مدیر توسط خود اورا استنباط کرد. به زبان ساده مدیریت توان عبارت است ازتقسیم وبهکارگیری صحیح تواناییهای موجود در مدیر بهمنظور نیل به برنامه ها واهداف سازمان.بسیاری ازسازمانهایی را می بینیم که باوجودداشتن مدیرانی توانمند، موفقیت چندانی به دست نمی آورند. این امر ناشی از عدم درک مدیر از تواناییهای خودوعدم بهکارگیری صحیح و هدایت بهموقع آن است. یک مدیر زیرک با کمی تفکر وتقسیم توانی که در خود احساس میکند، قادر به جلوگیری از هرز رفتن آن وهدایت آن در جهت رفع امور و نیازهای کاری ومدیریتی خود خواهد بود.توانایی را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:-1 توان عمومی -2توان ویژه یا خاصتوان عمومی: توانی فطری و غریزی است که در همه افراد وجود داردودر بر گیرنده کارهای عادی و روزمره است. این توان به نوبه خود سهم مهمی در رسیدن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
توان (ریاضی)
توان عملگری در ریاضی است که به صورت an نوشته میشود، به a پایه، و به n هم توان یا نما یا قوه میگویند. وقتی n عددی صحیح باشد، پایه n بار در خود ضرب میشود:
همانطور که ضرب عملی است که عدد را n بار با خودش جمع میکند:
توان را به صورت a به توان n یا a به توان nام میخوانند، و همچنین میتوان آن را برای اعداد به توان غیرصحیح هم تعریف کرد.
توانی با چندین پایه: قرمز به توان e, سبز به توان ده و بنفش به توان 1.7. توجه داشته باشید که همه آنها از (0, 1) میگذرند. هر نشانه در محورها یک واحد است.توان معمولاً به صورت بالانویس در سمت راست پایه نشان داده میشود. توان عملی در ریاضیات است که در بسیاری علوم دیگر از جمله اقتصاد، زیستشناسی، شیمی، فیزیک و علم رایانه، در قسمتهایی مانند بهره مرکب، رشد جمعیت، سینتیک، موج و رمزنگاری استفاده میشود.
توان با نماهای صحیح
عمل توان با نماهای صحیح تنها نیازمند جبر پایهاست.
نماهای صحیح مثبت
ساده ترین نوع توان، با نماهای صحیح مثبت است. نما بیانگر این است که پایه چند بار باید در خود ضرب شود. برای مثال 35 = 3 × 3 × 3 × 3 × 3 = 243. در اینجا 3 پایه و 5 نما است، و 243 باب است با 3 به توان 5. عدد 3، 5 بار در عمل ضرب نشان داده میشود چون نما برابر 5 است.
به طور قراردادی، a2 = a×a را مربع، a3 = a×a×a را مکعب مینامیم. 32 «مربع سه» و 33 «مکعب سه» خوانده میشوند.
اولین توان را میتوانیم به صورت a0 = 1 و سایر توانها را به صورت an+1 = a·an بنویسیم.
نماهای صفر و یک
35 را میتوان به صورت 1 × 3 × 3 × 3 × 3 × 3 هم نوشت، عدد یک را میتوان چندین بار در عبارت مورد نظر ضرب کرد، زیرا در همل ضری عدد یک تفاوتی در جواب ایجاد نمیکند و همان جواب گذشته را میدهد. با این تعریف، میتوانیم آن را در توان صفر و یک هم استفاده کنیم:
هر عدد به توان یک برابر خودش است.
a1 = a
هر عدد به توان صفر برابر یک است.
a0 = 1
(برخی نویسندگان 00 را تعریف نشده میخوانند.) برای مثال: a0= a2-2= a2/a2 = 1 (در صورتی که a ≠ 0)
نماهای صحیح منفی
اگر عددی غیرمنفی را به توان -1 برسانیم، حاصل برابر معکوس آن عدد است.
a−1 = 1/a
در نتیجه:
a−n = (an)−1 = 1/an
اگر صفر را به توان عددی منفی برسانیم، حاصل در مخرج صفر دارد و تعریف نشدهاست. توان منفی را میتوان به صورت تقسیم مکرر پایه هم نشان داد. یعنی 3−5 = 1 ÷ 3 ÷ 3 ÷ 3 ÷ 3 ÷ 3 = 1/243 = 1/35.
خواص
مهمترین خاصیت توان با نماهای صحیح عبارتست از:
که از آن میتوان عبارات زیر را نتیجه گرفت:
از آنجایی که جمع و ضرب خاصیت جابجایی دارند (برای مثال 2+3 = 5 = 3+2 و 2×3 = 6 = 3×2) توان دارای خاصیت جابجایی نیست: 23 = 8 است در حالی که 32 = 9. همچنین جمع و ضرب دارای خاصیت انجمنی هستند (برای مثال (2+3)+4 = 9 = 2+(3+4) و (2×3)×4 = 24 = 2×(3×4)) توان باز هم دارای این خاصیت نیست: 23 به توان چهار برابر است با 84 یا 4096، در حالی که 2 به توان 34 برابر است با 281 یا 2,417,851,639,229,258,349,412,352.
توانهای ده
در سیستم مبنای ده، محاسبه توانهای ده بسیار راحت است: برای مثال 106 برابر است با یک میلیون، که با قرار دادن 6 صفر در جلوی یک به دست میآید. توان با نمای ده بیشتر در علم فیزیک برای نشان دادن اعداد بسیار بزرگ یا بسیار کوچک به صورت نماد علمی کاربرد دارد؛ برای مثال 299792458 (سرعت نور با یکای مترمکعب بر ثانیه) را میتوان به صورت 2.99792458 × 108 نوشت و به صورت تخمینی به شکل 2.998 × 108. پیشوندهای سیستم متریک هم برای نشان دادن اعداد بزرگ و کوچک استفاده میشوند و اصل اینها هم بر توان 10 استوار است. برای مثال پیشوند کیلو یعنی 103 = 1000، پس یک کیلومتر برابر 1000 متر است.
توانهای عدد دو
توانهای عدد دو نقش بسیار مهمی در علم رایانه دارند زیر در کامپیوتر مقادیر 2n را میتوان برای یک متغیر n بیتی درنظر گرفت.
توانهای منفی دو هم استفاده میشوند، و به دو توان اول نصف و ربع میگویند.
توانهای عدد صفر
اگر توان صفر مثبت باشد، حاصل عبارت برابر خود صفر است: 0n = 0.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
توان مدیریت و مدیریت توانسیدعلیرضا طیرانی
در این مقاله سعی در معرفی وشناخت دو اصطلاح مهجور ودرعین حال پر کاربرددر فرهنگ عامیانه مدیریت که تا امروز از کنار آن به سادگی گذشتهایم وبه آنها پرداخته نشده است داشته وقصد داریم تعریفی برای آنها ارائه کنیم. هدف از ارائه این نوشتار در گام نخست تعریف توان فرد در جهت انجام اموری است که نظارت،سرپرستی ودر نهایت مدیریت راطلب میکند ودر گام بعدی مدیریت واستفاده از توانی است که فرد داراست. توان مدیریت – مدیریت توان: این دو اصطلاح در مدیریت با دو معنای کاملا متفاوت بهکا ر میروند ولی درعین حال مکمل یکدیگرند، به بیان دیگر توان مدیریت شرط لازم برای مدیریت توان و مدیریت توان شرط کافی برای توان مدیریت است. بنابراین دو اصطلاح فوق را میتوان بهصورت یک گزاره دو شرطی در نظر گرفت، بهطوری که وجود یکی وابسته به دیگری است. «توان مدیریت» عبارت است از توانایی وکارایی مدیر بهمنظور هدایت ورهبری یک سازمان ویا رسیدن به یک هدف خاص، با دراختیار داشتن منابع وامکانات موجود .هرچه این منابع وامکانات بیشتر وبهتر باشد وراحتتر در اختیار مدیر قرار گیرد مدیرتوان کمتری جهت حصول به نتیجه مطلوب نیاز دارد.برعکس باکمبود امکانات ومنابع، مدیر میبایست راه دشوارتری را طی نموده وملزم به استفاده از توان بیشتری است. یک مدیر توانمند بسته به نوع وظایف وفعالیتهایی که انجام میدهد ویا از او انتظار میرود می بایست به پرورش خود بپردازد تا بتواند در مواقع لزوم با بهکار گیری صحیح انباشتهای خود تصمیمی درست وتا حد امکان، دقیق و با در نظر گرفتن شرایط موجود اتخاذ کند، بهطوریکه در دراز مدت پاسخگوی نیازهای سازمان بوده ودر تحقق اهداف آن مثمر باشد.توان مدیریت در افراد مختلف متفاوت است وهمین امر باعث بهوجود آمدن دو دسته مدیران توانمند وضعیف میگردد. در برخورد با چالش ضعف، مدیر در گام اول شروع به شناسایی هر چه دقیق تر توانایی های خود میکند ودر صورت وجود هرگونه کاستی به پرورش آن میپردازد. اینکه یک مجموعه یاسازمان تا چه حد در رسیدن به اهداف خود موفق است بستگی مستقیم به توان مدیران آن دارد. هرچه مدیر از توان بیشتری در برخورد بامسائل ومشکلات سازمان برخوردارباشد، آن سازمان موفق تر وهرچه این توان کمتر باشدسازمان ناموفقتر بوده ودر دستیابی به اهداف کوتاه مدت ودراز مدت خود دچار مشکل خواهد شد.البته توان مدیریت به عواملی ازقبیل تفویض اختیار وپشتوانه قدرت نیز بستگی دارد.چرا که بدون این دو مهم با توجه به کاهش حیطه اختیارات وقدرت تصمیم گیری مدیر قادر به ارائه راهکارهای سریع ومطلوب نخواهد بود.یکی دیگر از عوامل مهم وقابل اشاره در توان مدیر سلامت روحی وجسمی اوست. هرچه مدیراز سلامت بیشتری برخوردار باشد تمرکز ذهنی بیشتری برای حل مسائل خواهد داشت ودر فرایند انتخاب نمونه مناسب از میان نمونههای از پیش طراحی شده، تصمیم گیری واجرا موفق تر است.«مدیریت توان» اصطلاحی است که میتوان از آن مفهوم استفاده صحیح وبهینه از توان مدیر توسط خود اورا استنباط کرد. به زبان ساده مدیریت توان عبارت است ازتقسیم وبهکارگیری صحیح تواناییهای موجود در مدیر بهمنظور نیل به برنامه ها واهداف سازمان.بسیاری ازسازمانهایی را می بینیم که باوجودداشتن مدیرانی توانمند، موفقیت چندانی به دست نمی آورند. این امر ناشی از عدم درک مدیر از تواناییهای خودوعدم بهکارگیری صحیح و هدایت بهموقع آن است. یک مدیر زیرک با کمی تفکر وتقسیم توانی که در خود احساس میکند، قادر به جلوگیری از هرز رفتن آن وهدایت آن در جهت رفع امور و نیازهای کاری ومدیریتی خود خواهد بود.توانایی را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:-1 توان عمومی -2توان ویژه یا خاصتوان عمومی: توانی فطری و غریزی است که در همه افراد وجود داردودر بر گیرنده کارهای عادی و روزمره است. این توان به نوبه خود سهم مهمی در رسیدن