لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دیباچه
» و عَلَی اللّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤمنینَ « (مائده / 23 )
بر خدا توکل کنید اگر مؤمن هستید .
توکّل یکی از منازل دین و مقامی از مقامات اهل یقین ، بلکه یکی از معانی درجات مقرّبین است .توکّل در مرحله درک ، بسی غامض و پیچیده ، و در مقام عمل مشکل است .توکّل عبارت از آن است که ؛ قلب در تمام امور به خدا اعتماد کند و از غیر او قطع و جدا گردد .
شرط توکّل آن است که ؛
انسان اثربخشی را از ذات اقدس حق تعالی بداند و به این مطلب ایمان آورد که اگر او نخواهد هیچ سببی ، مسبب خود را ، به دنبال نخواهد داشت و هیچ مؤثری ، اثر طبیعی خود را به جای نخواهد گذاشت . اگر کسی این مطلب را در نظر داشته باشد ، می تواند برای تهیّه اسباب و وسائل معاش تلاش کند بدون اینکه در توکلّش خدشه ای وارد شود .
مجموعة حاضر شامل 6 فصل است که هر فصل دارای عناوینی است . و در این تحقیق سعی شده است ،توکل معنی یابی شده و معنای واقعی آن مشخص گردد و توکل واقعی از توکّل ناصحیح و نادرست تمیزداده شود . و دیگر اینکه توکل از دیدگاه ائمّه و از دیدگاه آیات قرآن و همچنین از دیدگاه نهج البللاغه به چه معنایی می باشد و نتیجه اینکه چه کسی شایستة توکل کردن است .امید است که راهنمای خوبیبرای متوکّلان باشد .
در این قسمت ، جا دارد که از استاد عزیز و بزرگوارم که مرا در تهیّه این تحقیق یاری و راهنمایی فرمودند تشکّر و قدردانی کنم و همچنین از پدر و مادر فداکار و مهربانم که با من در تهیه و تنظیم این مجموعه همراه بودند .
و الحمداللّه ربّ العالمین
ریشة توکّل
توکّل در اصل از مادة » وکالت « به معنای ؛ انتخاب وکیل کردن است . و این را می دانیم که وکیل خوب کسی است که ، حداقل دارای 4 صفت باشد :
1 – آگاهی کافی 2 – امانت 3 – قدرت 4 - دلسوزی
توکّل کردن بر خدا یعنی ؛ انسان در برابر مشکلات و حوادث زندگی ، و دشمنی ها و سرسختی های مخالفان و پیچیدگیها و احیاناً ، بن بستهائی که در مسیر خود به سوی هدف دارد ، در جائی که توانائی برگشودن آنها را ندارد ، او را وکیل خود سازد ، و به او تکیه کند ، و از تلاش و کوشش باز نایستد بلکه در آنجا هم که توانایی بر انجام کاری دارد ، باز مؤثر اصلی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خودباختگى و توکل بر خدا
اشاره
در بسیارى از آیات قرآن مجید و روایات اسلامى و سرگذشت انبیاء و اولیاء و صالحان و در کتب علماى اخلاق و ارباب سیر و سلوک روى مساله توکل به عنوان یک فضیلت مهم اخلاقى که بدون آن نمىتوان به مقام قرب الهى رسید، یاد شده است.
منظور از توکل سپردن کارها به خدا، و اعتماد بر لطف اوست، زیرا «توکل» از ماده «وکالت» به معنى انتخاب وکیل نمودن و اعتماد بر دیگرى کردن است، بدیهى است هر قدر وکیل توانایى بیشتر و آگاهى فزونتر داشته باشد شخص موکل احساس آرامش بیشترى مىکند، و از آنجا که علم خدا بى پایان و تواناییش نامحدود است هنگامى که انسان توکل بر او مىکند آرامش فوقالعاده احساس مىکند، در برابر مشکلات و حوادث مقاوم مىشود، و از دشمنان نیرومند و خطرناک نمىهراسد، در سختیها خود را در بن بست نمىبیند و پیوسته راه خود را به سوى هدف ادامه مىدهد.
انسانى که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمىکند بلکه به اتکاى لطف خدا و علم و قدرت بى پایان او خود را پیروز و فاتح مىبیند و حتى شکستهاى مقطعى او را مایوس نمىسازد.
هرگاه توکل به مفهوم صحیح کلمه در جان انسان پیاده شود به یقین امیدآفرین، نیروبخش و باعث تقویت اراده و تحکیم مقاومت و پایمردى است.
مساله توکل در زنگى انبیاى بزرگ الهى درخشش فوقالعادهاى دارد، بررسى آیات قرآنى در این زمینه نشان مىدهد که آنها همیشه در برابر مشکلات طاقت فرسا خود را زیر سپر توکل قرار مىدادند، و یکى از دلایل مهم پیروزى آنها داشتن همین فضیلت اخلاقى بوده است.
با این اشاره به آیات قرآن بازمىگردیم و با توجه به ترتیب تاریخى سرگذشت انبیاء مساله توکل را در زندگى آنان مورد بررسى قرار مىدهیم(از نوح(ع) شروع کرده به پیامبر اسلام(ص) پایان مىدهیم):
1- و اتل علیهم نبا نوح اذ قال لقومه یا قوم ان کان کبر علیکم مقامى و تذکیرى بآیات الله فعلى الله توکلت فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثم لایکن امرکم علیکم غمة ثم اقضوا الى و لاتنظرون (سورهیونس،آیه71)
2- انى توکلت على الله ربى و ربکم (سورههود،آیه56)
3- ربنا انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوة فاجعل افئدة من الناس تهوى الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون (سورهابراهیم، آیه37)
4- ...ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب (سورههود، آیه88)
5- و قال یا بنى لاتدخلوا من باب واحد و ادخلوا من ابواب متفرقة و ما اغنى عنکم من الله من شىء ان الحکم الا لله علیه توکلت و علیه فلیتوکل المتوکلون (یوسف،67)
6- و قال موسى یا قوم ان کنتم آمنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین × فقالوا على الله توکلنا ربنا لاتجعلنا فتنة للقوم الظالمین (سورهیونس،آیات84و85)
7- و لما برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین (سورهبقره،آیه250)
8- فان تولوا فقل حسبى الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم (سورهتوبه، آیه129)
9- و ما لنا الانتوکل على الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن على ما آذیتمونا و على الله فلیتوکل المتوکلون (سورهابراهیم،آیه12)
10- ...و من یتوکل على الله فهو حسبه... (سورهطلاق،آیه3)
ترجمه
1- سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «اى قوم من! اگر تذکرات من نسبتبه آیات الهى، بر شما سنگین(و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته استبکنید) من بر خدا توکل کردهام! فکر خود و قدرت معبودهایتان را جمع کنید، سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند(تمام جوانب کارتان را بنگرید) سپس به حیات من خاتمه دهید و (لحظهاى) مهلتم ندهید!
2- من، بر «الله» که پروردگار من و شماست توکل کردهام!
3- پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى آب و علفى، و در کنار خانهاى که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را بر پا دارند، تو دلهاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز، و از ثمرات به آنها روزى ده، شاید آنان شکر تو را بجاى آورند!
4- من جز اصلاح - تا آنجا که در توانایى دارم - نمىخواهم! و توفیق من جز به(کمک) خداوند نیست. بر او توکل کردم و به سوى او بازمىگردم!
5- و(هنگامى که مىخواستند حرکت کنند، یعقوب) گفت: «فرزندان من! از یک در وارد نشوید، بلکه از درهاى متفرق وارد گردید(تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود)! و(من با این دستور) نمىتوانم حادثهاى را که از سوى خدا حتمى است از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آن خداست!(براى پیروزى شما) بر او توکل کردهام و همه متوکلان باید بر او توکل کنند»!
6- موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید»! - گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم، پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده!
7- و هنگامى که در برابر «جالوت» و سپاهیان او قرار گرفتند گفتند: «پروردگارا! پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز! و قدمهاى ما را ثابتبدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز بگردان!
8- اگر آنها(از حق) روى بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت مىکند، هیچ معبودى جز او نیست، بر او توکل کرددم، و او صاحب عرش عظیم است!
9- و چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راههاى(سعادت) رهبرى کرده است، و ما به طور مسلم در برابر آزارهاى شما صبر خواهیم کرد(و دست از رسالتخویش برنمىداریم) و توکل کنندگان باید فقط بر خدا توکل کنند»!
10- و هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش را مىکند... .
تفسیر و جمعبندى
بازتاب توکل در زندگى پیامبران
در آیات قرآن مجید، به ویژه در تاریخ انبیا، صفت «توکل» به عنوان یکى از بارزترین صفات آنها در طول تاریخ مشاهده مىشود که همواره در برابر حوادث سخت، مشکلات طاقت فرسا و دشمنان بى رحم اعتمادشان بر خدا و تکیهگاهشان ذات پاک او بوده است، و از وابستگى و اعتماد بر ما سوى الله مبرى بودهاند.
نخست از نوح(ع) پیامبر بزرگ خدا شروع مىکنیم:
در نخستین آیه مورد بحث مىخوانیم: هنگامى که نوح(ع) در برابر دشمنان نیرومند و لجوج و متعصب قرار گرفت، با اعتماد به خداوند و توکل بر ذات پاکش در برابر همه آنان مقاومت کرد، قرآن در این زمینه به پیامبر اسلام(ص) مىگوید: «سرگذشت نوح(ع) را براى آنها(مسلمانان نخستین که در چنگال دشمنان زورمند گرفتار بودند) بخوان، در آن هنگام که به قوم خود گفت: اى قوم من! هرگاه موقعیت من و یادآورىهایم نسبتبه آیات الهى بر شما سنگین(و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته استبکنید، من ترس ندارم) من بر خدا توکل کردهام، نیروى خود و نیروى معبودهایتان را جمع کنید، سپس چیزى بر شما مخفى نماند و بعد به حیات من پایان دهید و لحظهاى مهلتم ندهید(اما بدانید در برابر قدرت خداوند کارى از شما ساخته نیست!)»، (و اتل علیهم نبا نوح اذ قال لقومه یا قوم ان کان کبر علیکم مقامى و تذکیرى بآیات الله فعلى الله توکلت فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثم لایکن امرکم علیکم غمة ثم اقضوا الى و لاتنظرون) (1)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
توکل
توکل به معنای تکیه کردن به خداست خدایی که بهترین تکیهگاه است و باید دانست که با توکل به خدا انسان پشتوانهی محکمی دارد و در تمام مراحل زندگانی موفق میشود. توکل به این معنا نیست که دست از همهی تلاشها بکشیم و بگوییم ما که توکل به خدا داریم پس موفق میشویم بلکه باید از هیچ تلاشی دریغ نکنیم. توکل باعث بروز آثاری در فرد میشود مانند: وقتی انسان بداند به خدایی توکل کرده که قادر و تواناست و از همه چیز آگاهی دارد اوّلین اثر مثبتی که بر رویش میگذارد مسئلهی اعتماد به نفس و مقاومت در برابر مشکلات است. توکل بسیاری از صفات زشت مانند حرص، حسد، دنیاپرستی، بخل و تنگنظری را از انسان دور میسازد چرا که وقتی تکیهگاه انسان خداوند قادر باشد. دیگر جایی برای او صاف رذیله وجود ندارد. هنگامی که انسان آیه شریفه و من یتو کل علیالله فهو حسبه را زمزمه میکند خود را سرشار از موفقیت و بینیازی میبیند. از سویی دیگر توکل بر خدا نور امید بر دل میپاشد و به خاطر آن توان و استعداد انسان شکوفا میگردد و خستگی راه بر او چیره نمیشود و در همه حال احساس آرامش میکند. امام علی علیهالسلام در این باره میفرمایند: کسی که بر خدا توکل دارد رنج و خستگی ندارد. توکل بر خدا هوش و قدرت تفکر را میافزاید و روشن بینی خاصی به انسان میدهد زیرا قطع نظر از برکات معنوی این فضیلت، سبب میشود انسان در مشکلات دستپاچه و وحشت زده نشود و قدرت بر تصمیمگیری را حفظ کند و نزدیکترین راه درمان و حل مشکل را بیابد. علی علیهالسلام چنین میفرمایند: کسی که به خدا توکل کند تاریکی شبهات برای او روشن میشود و اسباب پیروزی او فراهم میگردد و از مشکلات رهایی مییابد.
راه رسیدن به توکل
یکی از راههای مؤثری که به توکل میرسیم اعتقاد و ایمان به خداوند است که ما بدانیم همه چیز در این عالم مستند به ذات پاک خداست، سرچشمهی اصلی اوست، تأثیر هر عاملی به فرمان او میباشد و هم از فضل و کرم او بهره میگیرند. با نگاهی به خودمان از این بابت که ابتدا ما نطفهای در رحم مادر بودیم و دستمان از همه جا کوتاه بود از لطف خداوند بهرهمند بودیم. پس از بدنیا آمدن شیر را از وجود مادر و همچنین محبتهای بیکران مادر را برای رشد و نمو ما قرار داد. پس از آن به ما مکیدن پستان مادر را آموزش داد و مادر را وادار کرد شبانهروز تحت اختیار ما باشد و از این خدمت خستهکننده احساس رضایت کند و لذّت ببرد. هنگامی که بزرگ شد نعمتهای گوناگون الهی را در اختیارش قرار میدهد و او را غرق الطاف و عنایات میسازد. آری، هرگاه در این امور بیندیشد، در مییابد که همه چیز از ناحیه خداست و تنها باید بر او توکل کرد و مضمون آیه شریفه قرآن که خداوند میفرماید: هرگاه خداوند (برای آزمایش یا کیفر کناه) زیانی به تو رساند هیچکس جز او آن را بر طرف نمیسازد و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچکس نمیتواند مانع فضل او شود، به هر کس از بندگانش بخواهد (و شایسته بداند، هر چیزی را) میرساند و او آمرزنده مهربان است. ایمان به این واقعیتها انسان را به حقیقت توکل نزدیک میسازد و او را در زمره متوکلان حقیقی قرار میدهد .
درجات توکل
یکی از عمدهترین اسباب توکل ایمان و یقین به ذات پروردگار یکتاست هر اندازه ایمان خداوند بیشتر باشد فرد توکل بیشتری دارد مانند زمانی که حضرت ابراهیم بر فراز منجنیق آماده برای پرتاب در آتش میشد از فرشتگان چیزی نخواست و هنگامی که از او پرسیدند آیا حاجتی داری؟ گفت: دارم نه به شما و هنگامی که به او گفته شد حاجتت را از خدا بخواه و نجات خود را از وی طلب کن گفت: «علم خداوند به حال فی، مرا از سؤال کردن بی نیاز میکند... و این درجه از توکل در میان مردم بسیار کم است و از مقام صدیقین میباشد و این مخصوص کسانی است که در برابر ذات پاک خدا مبهوتند و غرق صفات جمال و حلال او هستند. » و مانند شبی که امام علی علیهالسلام در بستر پیغمبر خوابید و پیامبر به طور مخفیانه از مکه به مدینه رفتند. این توکل، بالاترین نوع توکل است. کسانی که بر روی علم، اخلاق کار میکنند توکل را به سه درجه تقسیم میکنند: نخست اینکه اعتماد و اطمینان انسان نسبت به خداوند مانند کسی است که وکیل لایق و دلسوزی دارد که خود را به او وا میگذارد این ضعیفترین نوع توکل است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
فهرست مطالب :
عنوان : صفحه :
مقدمه 1
توکل از نظر معنای لغوی 2
توکل در بعضی آیات قرآن 2
توکل درحدیث 4
توکل در سخنان و نظرات بعضی از عرفا و صوفیان 6
درجات توکل 9
توکل و اطمینان قلب 11
حقیقت توکل 11
منابع و مأخذ 13
مقدمه
از مباحث مهم تصوف و سیر و سلوک صوفیانه مقامات و احوال است که صوفی و عارف برای رسیدن به حق و حقیقت و کمال حقیقی باید مقامات را طی کند و از حالاتی که درون او وارد می شود بهره گیرد.
از کتب صوفیه این طور برداشت می شود که مقام اکتسابی است و شخص سالک باید با سعی و تلاش و دریافت مقامی را که به دست می آورد و چون شرطهای آن را به جای آورد به مقام دیگری برود تا به ذات حق نائل شوداما حال وارد غیبی است در یک لحظه در دل سالک می افتد و مانند برقی می گذرد و دوام ندارد.
ابونصر سرّاج مصنّف کتاب اللّمع مقامات صوفیه را اینگونه ذکر کرده است که مقامات عبارتند از:
«توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا»
که بحث مورد تحقیق اینجانب در مورد مقام ششم یعنی توکل می باشد که در ابتدا توکل در بعضی از آیات قرآن و روایات معصومین (ع) مورد بررسی قرار گرفته و سپس سخنان و نظرات برخی از عرفا و صوفیان در آن مورد ذکر شده است.
البته درباره توکل در قرآن و روایات و سخنان عرفا مطالب زیادی ذکر شده که در این تحقیق فقط به بخشی از آنها اشاره می کنیم.
امید است ماحصل مورد پسند واقع شود.
توکل از نظر معنای لغوی
توکل یعنی « جمع کردن عزم بر فعل یا اطمینان قلبی به خدای تعالی و از نظر صوفیه افکنون در عبودیّت و تعلّق قلب به ربوبّیت »1
اما در لغت نامه دهخدا «توکل یعنی اعتماد کردن، تکیه کردن و اعتماد نمودن بر کسی و اعتراف کردن به عجز خود، به خدا سپردن و دل برداشتن از اسباب دنیا و به حضرت مسبب الاسباب توجه نمودن، نزد اهل حقیقت اعتماد کردن به آنجه از خداست و یأس از آنچه در دست انسان است.
این اصطلاح اخلاقی و عرفانی است و آن بود که در کارهایی که حواله آن به قدرت و کفایت بشری نبوده و رأی و رؤیت خلق را در آن مجال تصرّفی صورت نبندد، زیاده و نقصان و تعجیل و تأخیر نطلبد و به خلاف آن چه باشد میل نکند و از نظر عارفان دلبستگی او به آن ذات بی همتا زیادت شود.2»
توکل در بعضی آیات قرآن
منظور از توکل بر خدا، این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او رحیم و مهربان است «و توکل علی العزیز الرحیم»3
و خدایی که قدرت به حل هر مشکلی دارد: «و ان یمسسک الله بضر فلاکاشف له الاهووان یمسسک بخیر فهو علی کل شیءٍ قدیرٌ»4
________________________________
1- فرهنگ لاروس (عربی- فارسی) خلیل جُر- مترجم سید حمید طبیبیان- انتشارات امیر کبیر- تهران 1373- جلد اول- صفحه 683.
2- لغت نامه- علی اکبر دهخدا- دانشگاه تهران 1344- جلد 8 حرف ت
3- شعرا 26/217
4- انعام 6/17
و اینکه انسان در برابر مشکلات و حوادث زندگی و دشمنیها و سرسختیهای مخالفان و پیچیدگی ها و بن بستهایی که در مسیر خود به سوی هدف دارد در جایی که توانایی برگشودن آنها ندارد او را وکیل خود سازد و به او تکیه کند، از تلاش و کوشش باز نایستد، بلکه در آنجاهم که توانایی بر انجام کاری دارد باز مؤثر اصلی را خدا بداند. «و کفی بالله ولیا و کفی بالله نصیراً»1
از دریچه چشم یک موحد سرچشمه تمام قدرتها و نیروها اوست و هر حرکت و کوشش و تلاش و جنبش و هر پدیده ای که در جهان صورت می گیرد بالاخره به علت نخستین این جهان یعنی ذات خداوند ارتباط می یابد.
«الله خالق کل شی ء و هو علی کل شئ وکیل»2
و چنانچه بعضی از مفسران گفته اند که تمام مسیر انسان در طریق عبودیت پروردگار در دو جمله ی این آیه خلاصه شده: «فاعبده و توکل علیه»3 چرا که عبادت خواه عبادت جسمانی باشد مانند عبادات معمولی و یا عبادات روحانی باشد مانند تفکر در عالم آفرینش و نظام اسرار هستی، آغاز این سیر است.
و توکل یعنی واگذاری مطلق به خدا و سپردن همه چیز به دست او که یک نوع «فناء فی الله« محسوب می شود آخرین نقطه این سیر می باشد.
در تمام این مسیر از آغاز تا انتها توجه به حقیقت توحید صفات؛ رهروان این راه را یاری می دهد و به تلاش و تکاپوی آمیخته با عشق وا می دارد.»4
_______________________________
1- نساء 4/45.
2- زمر 39/62 .
3- هود 11/123.
4- تفسیر نمونه- ناصر مکارم شیرازی- ناشر دارالکتب الاسلامیه- 1372- چاپ مدرسه الامام امیرالمؤمنین- جلد 9- صفحه 289
توکل در حدیث
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که فرمود: از پیک وحی خدا جبرئیل پرسیدم: توکل چیست؟ گفت: حقیقت توکل این است که انسان بداند: مخلوق، نه زیان می رساند و نه نفع، نه عطا می کند و نه منع، چشم امید از خلق برداشتن، هنگامی که چنین شود انسان جز برای خدا کار نمی کند، به غیر او امید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
توکل
توکل به معنای تکیه کردن به خداست خدایی که بهترین تکیهگاه است و باید دانست که با توکل به خدا انسان پشتوانهی محکمی دارد و در تمام مراحل زندگانی موفق میشود. توکل به این معنا نیست که دست از همهی تلاشها بکشیم و بگوییم ما که توکل به خدا داریم پس موفق میشویم بلکه باید از هیچ تلاشی دریغ نکنیم. توکل باعث بروز آثاری در فرد میشود مانند: وقتی انسان بداند به خدایی توکل کرده که قادر و تواناست و از همه چیز آگاهی دارد اوّلین اثر مثبتی که بر رویش میگذارد مسئلهی اعتماد به نفس و مقاومت در برابر مشکلات است. توکل بسیاری از صفات زشت مانند حرص، حسد، دنیاپرستی، بخل و تنگنظری را از انسان دور میسازد چرا که وقتی تکیهگاه انسان خداوند قادر باشد. دیگر جایی برای او صاف رذیله وجود ندارد. هنگامی که انسان آیه شریفه و من یتو کل علیالله فهو حسبه را زمزمه میکند خود را سرشار از موفقیت و بینیازی میبیند. از سویی دیگر توکل بر خدا نور امید بر دل میپاشد و به خاطر آن توان و استعداد انسان شکوفا میگردد و خستگی راه بر او چیره نمیشود و در همه حال احساس آرامش میکند. امام علی علیهالسلام در این باره میفرمایند: کسی که بر خدا توکل دارد رنج و خستگی ندارد. توکل بر خدا هوش و قدرت تفکر را میافزاید و روشن بینی خاصی به انسان میدهد زیرا قطع نظر از برکات معنوی این فضیلت، سبب میشود انسان در مشکلات دستپاچه و وحشت زده نشود و قدرت بر تصمیمگیری را حفظ کند و نزدیکترین راه درمان و حل مشکل را بیابد. علی علیهالسلام چنین میفرمایند: کسی که به خدا توکل کند تاریکی شبهات برای او روشن میشود و اسباب پیروزی او فراهم میگردد و از مشکلات رهایی مییابد.
راه رسیدن به توکل
یکی از راههای مؤثری که به توکل میرسیم اعتقاد و ایمان به خداوند است که ما بدانیم همه چیز در این عالم مستند به ذات پاک خداست، سرچشمهی اصلی اوست، تأثیر هر عاملی به فرمان او میباشد و هم از فضل و کرم او بهره میگیرند. با نگاهی به خودمان از این بابت که ابتدا ما نطفهای در رحم مادر بودیم و دستمان از همه جا کوتاه بود از لطف خداوند بهرهمند بودیم. پس از بدنیا آمدن شیر را از وجود مادر و همچنین محبتهای بیکران مادر را برای رشد و نمو ما قرار داد. پس از آن به ما مکیدن پستان مادر را آموزش داد و مادر را وادار کرد شبانهروز تحت اختیار ما باشد و از این خدمت خستهکننده احساس رضایت کند و لذّت ببرد. هنگامی که بزرگ شد نعمتهای گوناگون الهی را در اختیارش قرار میدهد و او را غرق الطاف و عنایات میسازد. آری، هرگاه در این امور بیندیشد، در مییابد که همه چیز از ناحیه خداست و تنها باید بر او توکل کرد و مضمون آیه شریفه قرآن که خداوند میفرماید: هرگاه خداوند (برای آزمایش یا کیفر کناه) زیانی به تو رساند هیچکس جز او آن را بر طرف نمیسازد و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچکس نمیتواند مانع فضل او شود، به هر کس از بندگانش بخواهد (و شایسته بداند، هر چیزی را) میرساند و او آمرزنده مهربان است. ایمان به این واقعیتها انسان را به حقیقت توکل نزدیک میسازد و او را در زمره متوکلان حقیقی قرار میدهد .
درجات توکل
یکی از عمدهترین اسباب توکل ایمان و یقین به ذات پروردگار یکتاست هر اندازه ایمان خداوند بیشتر باشد فرد توکل بیشتری دارد مانند زمانی که حضرت ابراهیم بر فراز منجنیق آماده برای پرتاب در آتش میشد از فرشتگان چیزی نخواست و هنگامی که از او پرسیدند آیا حاجتی داری؟ گفت: دارم نه به شما و هنگامی که به او گفته شد حاجتت را از خدا بخواه و نجات خود را از وی طلب کن گفت: «علم خداوند به حال فی، مرا از سؤال کردن بی نیاز میکند... و این درجه از توکل در میان مردم بسیار کم است و از مقام صدیقین میباشد و این مخصوص کسانی است که در برابر ذات پاک خدا مبهوتند و غرق صفات جمال و حلال او هستند. » و مانند شبی که امام علی علیهالسلام در بستر پیغمبر خوابید و پیامبر به طور مخفیانه از مکه به مدینه رفتند. این توکل، بالاترین نوع توکل است. کسانی که بر روی علم، اخلاق کار میکنند توکل را به سه درجه تقسیم میکنند: نخست اینکه اعتماد و اطمینان انسان نسبت به خداوند مانند کسی است که وکیل لایق و دلسوزی دارد که خود را به او وا میگذارد این ضعیفترین نوع توکل است.