لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تبلیغی جماعت ، از پرنفوذترین و فراگیرترین جنبشهای اسلامی معاصر. در 1305ش / 1926 مولانا محمدالیاس * (متوفی 1323ش / 1944) این جنبش را به منظور تبلیغ اسلام ، از منطقه ای به نام میوات در نزدیکی دهلی آغاز کرد و بتدریج در سراسر هند و بعدها شبه قاره و حتی سایر کشورها گسترش یافت ، به گونه ای که امروزه در جهان شناخته شده است (مسعود، 2000 الف ، ص 3ـ31؛ گابوریو ، ص 121ـ 138؛ نیز رجوع کنید به مندویل ، ص 16).تبلیغی جماعت همانند بسیاری از جنبشها و حرکتهای مسلمانان هند در دوران استعمار انگلیس ، ریشه در حرکت اصلاح طلبانه و احیاگرانة شاه ولی اللّه دهلوی * دارد که هم زمان با آغاز سقوط قدرت سیاسی مسلمانان در هندوستان ظهور کرد (عزیز احمد، ص 15ـ16؛ موثقی ، ص 192ـ193). پس از آنکه انگلیسیها قیام مردم هند را که متأثر از حرکت پیروان شاه ولی اللّه بود (رجوع کنید به موثقی ، ص 189ـ214)، در 1273/ 1857 سرکوب کردند، اغلب علمای مسلمان از مبارزة مستقیم با استعمار دست کشیدند و به رفع انحطاط داخلی پرداختند؛ از جمله محمدقاسم نانوتوی مکتب مذهبی دئوبند را در 1284 تأسیس کرد و به دنبال آن شبکه ای از مدارس مذهبی زیرنظر علمای این مکتب در بسیاری از مناطق هندوستان به وجود آمد (عزیز احمد، ص 20؛ نیز رجوع کنید به دئوبندی * ). ندوة العلماء لکهنو نیز مدرسة مهم دیگری بود که در 1312 بنیانگذاری شد (عزیز احمد، همانجا). این دو مرکز مذهبی به عنوان دنبالة جنبش شاه ولی اللّه زمینه ساز بسیاری از تحولات بعدی شدند (رجوع کنید به موثقی ، ص 214).مولانا محمد الیاس در مکتب دئوبند تربیت یافت ( د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ) و در 1335 در پی فوت پدر و برادرش ، مسئولیت مکتب پدرش را در بَستی نظام الدین به عهده گرفت . از این زمان به بعد او با واقعیتهای جدیدی روبرو شد که تحولاتی اساسی در افکارش ایجاد کرد (رجوع کنید به ادامة مقاله ). بستی نظام الدین در ورودی منطقة میوات قرار داشت و پدر و برادر الیاس به جذب جوانان میواتی توجه ویژه ای داشتند. اهالی میوات ، معروف به «قوم میو »، از دیرباز به اسلام گرویده بودند (ندوی ، ص 70ـ80)، اما به دلیل آمیختگی زیاد با پیروان آیین هندو فاصلة زیادی با اسلام داشتند و در عمل بیشتر به هندوها شبیه بودند ( > مسافران ایمان < ، مقدمه ، ص XXXV-XXXIV ، به نقل از پاولت ).الیاس از اوضاع نابسامان میوات آگاهی نسبی داشت ، ولی پس از استقرار در مدرسة پدرش به عمق آن پی برد (ممتاز احمد، 2001). در ابتدا او نیز معتقد بود که آموزش مسائل دینی به جوانان میواتی باید از طریق مدارس ادامه پیدا کند، اما با توجه به گستردگی انحطاط و عقب ماندگی در جامعة میوات ، تنها یک مدرسه و آن نیز در خارج از میوات را کافی ندانست و با وجود مشکلات بسیار، در مدت کوتاهی بیش از صد مدرسه در سراسر میوات تأسیس کرد. چندی بعد با توجه به تجربة گذشته و همچنین عملکرد خود در میوات ، به این نتیجه رسید که این نظام آموزشی فقط امکان اصلاح و تعلیم فردی را فراهم می سازد، در حالی که وسعت انحطاط و نابسامانی ، نیازمند اصلاح و تعلیم جمعی است . همچنین پی برد که نظام مدرسه ای رایج ، افرادی را پرورش می دهد که به اصلاح عمومی توجه ندارند و پس از فراغت از تحصیل معمولاً به دنبال شغلی برای امرار معاش می روند (ندوی ، ص 245). الیاس تعلیم دینی عامه و همچنین پیراستن جامعة اسلامی از بدعتها و عناصر التقاطی را نیازمند حرکتی عمومی می دانست . او برای ایجاد این حرکت ، روشی ابداع کرد که در قالب تبلیغی جماعت ظهور یافت (همان ، ص 237ـ241).این جماعت در اوضاع آشفتة سیاسی و اجتماعی جامعة مسلمانان هند پس از پایان جنگ جهانی اول ظهور کرد. در آن زمان میان رهبران مذهبی و سیاسی مسلمانان هند تفرقه وجود داشت . عده ای حفظ منافع مسلمانان را در رویارو نشدن با انگلیسیها می دیدند و برخی طرفدار مبارزه با انگلیسیها بودند. گروهی ، هندوها را نیز خطر جدّی برای مسلمانان می دانستند و عده ای در مبارزه با استعمار انگلیس بر همکاری با هندوها تأکید داشتند (رجوع کنید به هاردی ، ص 252ـ259). در این شرایط ، رجال مذهبی و سیاسی مختلف برای سامان بخشیدن به اوضاع مسلمانان هند تلاش کردند. مولانا محمد الیاس نیز دوری از دین را عامل همة بدبختیهای مسلمانان می دانست و معتقد بود که باید تمام توان را برای تبلیغ دین به کار بست و تا زمانی که دینداری در میان مسلمانان عمومیت پیدا نکند، نباید هیچگونه فعالیت دیگری ، از جمله فعالیت سیاسی ، صورت گیرد (ندوی ، ص 249ـ250). او معتقد بود که اصلاح و پیشرفت از طریق به دست گرفتن حکومت ، شیوة پیامبر اسلام نبود، بلکه پیامبر از روش اصلاح فردی استفاده نمود. او نیز همین روش را آموزة بنیادین تبلیغی جماعت قرار داد (مسعود، 2000 ب ، ص 86 ـ87). وی همچنین فعالان تبلیغی جماعت را رسماً از داشتن گرایش فرقه ای برحذر می داشت . روشی که او برای تبلیغ دین ابداع کرد، مبلّغان را موظف می نمود که از هرگونه مشاجره با مخاطبان خودداری کنند و حتی با تحمل توهین و ناسزا کار دعوت و تبلیغ خود را ادامه دهند. بدین ترتیب او با تبیین مفهوم و روش خاص تبلیغ ، کار خود را آغاز کرد و موفقیتهای بسیاری به دست آورد (ندوی ، ص 235ـ 241). او معتقد بود که تبلیغ باید مانند روزگار پیامبر اکرم به صورت فردی باشد و رسانه های جدید نباید در امر تبلیغ واسطه قرار گیرند (رامان ، 2001 الف ).الیاس تبلیغ اصول اساسی اسلام را در میان مردم میوات آغاز نمود و پس از مدتی از میان همین مردم جماعتهایی تشکیل داد و آنها را در داخل و خارج از میوات برای تبلیغ دین اعزام کرد. در این کار ابتدا واحدهای سیارِ حداقل ده نفره سازماندهی می شد و سپس این واحدها که «جماعت » نامیده می شدند، برای تبلیغ دین با برنامه ای مشخص به مناطق مختلف اعزام می شدند (ممتاز احمد، 1998، ص 173). هر جماعت پس از رسیدن به مقصد خود، در یکی از مساجد آنجا مستقر می شد و تبلیغ را در قالب برنامه ای ساده آغاز می کرد. این برنامه مشتمل بر پانزده نکته بود که بعداً در این شش اصل خلاصه شد: 1) کلمة طیّبه (شهادتین : لااله الااللّه ، محمد رسول اللّه ). طبق این اصل هر مسلمان باید بتواند کلمة طیّبه را به عربی درست بخواند و همچنین از معنی و مفهوم آن آگاهی پیدا کند و در زندگی عملی خود لوازم آن را رعایت کند (بُلندشهری ، ص 12ـ37؛ مسعود، 2000 الف ، ص 21ـ24).2) نماز. مسلمان باید نماز را از هر جنبه بدرستی یاد بگیرد و این وظیفه را طبق دستور اسلام بجا آورد (بلندشهری ، ص 16ـ20؛ مسعود، 2000 الف ، ص 21ـ22).3) علم و ذکر. مسلمان باید دستورهای اسلام را فراگیرد. همچنین در زبان او باید ذکر خدا همواره جاری گردد و بهترین شکل آن این است که توجه بنده در همه حال به سوی خدا باشد (بلندشهری ، ص 20ـ26؛ مسعود، 2000 الف ، ص 22).4) اکرام مسلمان . در اصول شش گانة تبلیغی جماعت ، این اصل دارای جایگاه ویژه ای است وعلاوه بر زندگی عادی ، رعایت این اصل در طی مسافرتهای تبلیغی اهمیت خاصی دارد. بدین ترتیب که از یک سو احترام و رعایت حقوق هم سفران ، تأثیر عمیقی بر روی فرد فرد اعضای جماعت می گذارد و از سوی دیگر رعایت این اصل در جریان کار تبلیغ ، مبلّغان را ملزم به تحمل توهینهاو ناسزاها می کند. این اصل دارای جنبة اجتماعی است ، اما پنج اصل دیگر جنبة فردی دارند. از دیدگاه بزرگان جماعت اگر در امر تبلیغ این اصل رعایت نگردد، ممکن است هزاران فتنه ایجاد شود (بلندشهری ، ص 26ـ30؛ مسعود، 2000 الف ، ص 22ـ23).5) اخلاص نیت (تصحیح نیت ). بر مسلمان فرض است که در انجام هرگونه عمل ، فقط رضایت خداوند را در نظر داشته باشد و از تصور هرگونه سود دنیوی پرهیز نماید (بلندشهری ، ص 30ـ34؛ مسعود، 2000 الف ، ص 23).6) تفریغ وقت (برای تبلیغ ). هر مسلمان باید قسمتی از وقت خود را برای فراگرفتن احکام دین و آموزش آن به دیگران بگذارد. تبلیغ دین از طریق تفریغِ (خالی کردن ) وقت تحقق پیدا می کند که لازمة آن «خروج » است ، یعنی خارج شدن از خانه و قرار گرفتن در یکی از جماعتها برای تبلیغ در دیگر مناطق (بلندشهری ، ص 34ـ37؛ مسعود، 2000 الف ، ص 23ـ24).این اصول شش گانه معمولاً «تبلیغی نصاب » (برنامة آموزشی تبلیغ ) نیز نامیده می شود (رجوع کنید به مسعود، 2000 ب ، ص 82 ـ 83). منبع اصلی این اصول کتاب فضائل اعمال نوشتة مولانا محمدزکریا، برادرزاده و داماد الیاس ، است که به زبان اردو نگاشته شده است . بزرگان تبلیغی جماعت به همة فعالان جماعت خواندن این کتاب را توصیه می کنند. بعداً الیاس اصل «ترکِ لایعنی » را نیز اضافه کرد که فعالان جماعت را از فعالیتهای بیهوده برحذر می داشت (مسعود، 2000 الف ، ص 24). بزرگان جماعت بر رعایت نکات دیگری مانند اطاعت از امیر جماعت و به جا آوردن آداب سفر و خوردن و خوابیدن تأکید کرده اند ( > «شش اصل تبلیغ » < ).پس از درگذشت محمد الیاس ، تنها پسرش مولانا محمدیوسف ، امیر جماعت گردید (مسعود، 2000 الف ، ص 12ـ 13). در آن زمان فعالیتهای مسلم لیگ برای تشکیل کشور مستقل پاکستان برای مسلمانان به اوج خود رسیده بود. یوسف خط مشی پدرش را حفظ کرد و توانست جماعت را از موضعگیری درمورد این تحول مهم دور نگاه دارد. او که در زمان پدرش تجربیات وسیعی در زمینة تبلیغ کسب کرده بود، در زمان امارت خود برای گسترش فعالیتهای تبلیغی در شبه قاره و دیگر کشورهای جهان تلاشهای جدّی به عمل آورد (گابوریو، ص 121ـ 138). پس از وفات وی در 1344ش ، مولانا انعام الحسن امیر جماعت شد. با تلاشهای انعام الحسن در دورة امارت سی ساله اش ، تبلیغی جماعت به جنبشی جهانی تبدیل گردید. گفته اند که در زمان یوسف نیز طراح فعالیتهای فراملی انعام الحسن بود. پس از فوت انعام الحسن در 1374ش در دهلی ، امیری برای جماعت تعیین نشد و ادارة امور جماعت به شورایی واگذار گردید. اعضای این شورا مولانا اظهارالحسن (عموی محمد الیاس )، مولانا زبیرالحسن (فرزند انعام الحسن ) و مولانا سعدالحسن (فرزند محمدیوسف ) بودند، اما در برخی منابع از مولانا زبیرالحسن فرزند مولانا انعام الحسن ، امیر پیشین جماعت ، به عنوان امیر جدید جماعت نام برده شده است (مسعود، 2000 الف ، ص 18، 20).یکی از وظایف اصلی مبلّغان جماعت پس از ابلاغ پیام ، آماده ساختن مخاطبان برای «خروج » است . مدت خروج نسبتاً اختیاری است و فرد بنا به امکان می تواند سه روز در هفته ، چهل روز در سال (چله ) یا حداقل چهار ماه در تمام عمر، به منظور تبلیغ خروج نماید ( > «خروج برای چله » < ؛ حافظ نیا، ص 238ـ 239). خروج را می توان هستة اصلی تبلیغی جماعت شمرد. همچنین یکی از معیارهای اصلی ارزیابی کار جماعتها، تعداد افرادی است که به دعوت خروج پاسخ مثبت می دهند (مسعود، 2000 ب ، ص 106؛ کوپل ، ص 193، 198). به عقیدة الیاس ، این روش تبلیغ مبنی بر خروج ، زمینه را برای تحمل سختیها و تقویت خصوصیات اخلاقی و روحانی فرد آماده می کند (ندوی ، ص 252). این روش در گسترش و تداوم کار تبلیغی جماعت نقش اساسی داشته است (مسعود، 2000 الف ، ص 27).سران تبلیغی جماعت هیچ شرطی برای شرکت فرد در فعالیتهای جماعت و تبلیغ دین قایل نشده اند و افراد عادی نیز می توانند حتی با دانش اندک مبلّغ شوند و لازم نیست قبل از اعزام ، آموزش خاصی ببینند. تنها شرط شرکت در فعالیتهای تبلیغیِ جماعت ، آشنایی با اصول شش گانة آن است که معمولاً با توجه به نظام گسترش زنجیره ای جماعت ، از قبل صورت می گیرد (همان ، ص 24ـ 28). در انتخاب مخاطب نیز جماعت پایبند به اصول خاصی نیست . جماعت در مورد فعالیتهای تبلیغی زنان برنامة مشخصی ندارد، با اینحال زنان نیز در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تبلیغی جماعت ، از پرنفوذترین و فراگیرترین جنبشهای اسلامی معاصر. در 1305ش / 1926 مولانا محمدالیاس * (متوفی 1323ش / 1944) این جنبش را به منظور تبلیغ اسلام ، از منطقه ای به نام میوات در نزدیکی دهلی آغاز کرد و بتدریج در سراسر هند و بعدها شبه قاره و حتی سایر کشورها گسترش یافت ، به گونه ای که امروزه در جهان شناخته شده است (مسعود، 2000 الف ، ص 3ـ31؛ گابوریو ، ص 121ـ 138؛ نیز رجوع کنید به مندویل ، ص 16).تبلیغی جماعت همانند بسیاری از جنبشها و حرکتهای مسلمانان هند در دوران استعمار انگلیس ، ریشه در حرکت اصلاح طلبانه و احیاگرانة شاه ولی اللّه دهلوی * دارد که هم زمان با آغاز سقوط قدرت سیاسی مسلمانان در هندوستان ظهور کرد (عزیز احمد، ص 15ـ16؛ موثقی ، ص 192ـ193). پس از آنکه انگلیسیها قیام مردم هند را که متأثر از حرکت پیروان شاه ولی اللّه بود (رجوع کنید به موثقی ، ص 189ـ214)، در 1273/ 1857 سرکوب کردند، اغلب علمای مسلمان از مبارزة مستقیم با استعمار دست کشیدند و به رفع انحطاط داخلی پرداختند؛ از جمله محمدقاسم نانوتوی مکتب مذهبی دئوبند را در 1284 تأسیس کرد و به دنبال آن شبکه ای از مدارس مذهبی زیرنظر علمای این مکتب در بسیاری از مناطق هندوستان به وجود آمد (عزیز احمد، ص 20؛ نیز رجوع کنید به دئوبندی * ). ندوة العلماء لکهنو نیز مدرسة مهم دیگری بود که در 1312 بنیانگذاری شد (عزیز احمد، همانجا). این دو مرکز مذهبی به عنوان دنبالة جنبش شاه ولی اللّه زمینه ساز بسیاری از تحولات بعدی شدند (رجوع کنید به موثقی ، ص 214).مولانا محمد الیاس در مکتب دئوبند تربیت یافت ( د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ) و در 1335 در پی فوت پدر و برادرش ، مسئولیت مکتب پدرش را در بَستی نظام الدین به عهده گرفت . از این زمان به بعد او با واقعیتهای جدیدی روبرو شد که تحولاتی اساسی در افکارش ایجاد کرد (رجوع کنید به ادامة مقاله ). بستی نظام الدین در ورودی منطقة میوات قرار داشت و پدر و برادر الیاس به جذب جوانان میواتی توجه ویژه ای داشتند. اهالی میوات ، معروف به «قوم میو »، از دیرباز به اسلام گرویده بودند (ندوی ، ص 70ـ80)، اما به دلیل آمیختگی زیاد با پیروان آیین هندو فاصلة زیادی با اسلام داشتند و در عمل بیشتر به هندوها شبیه بودند ( > مسافران ایمان < ، مقدمه ، ص XXXV-XXXIV ، به نقل از پاولت ).الیاس از اوضاع نابسامان میوات آگاهی نسبی داشت ، ولی پس از استقرار در مدرسة پدرش به عمق آن پی برد (ممتاز احمد، 2001). در ابتدا او نیز معتقد بود که آموزش مسائل دینی به جوانان میواتی باید از طریق مدارس ادامه پیدا کند، اما با توجه به گستردگی انحطاط و عقب ماندگی در جامعة میوات ، تنها یک مدرسه و آن نیز در خارج از میوات را کافی ندانست و با وجود مشکلات بسیار، در مدت کوتاهی بیش از صد مدرسه در سراسر میوات تأسیس کرد. چندی بعد با توجه به تجربة گذشته و همچنین عملکرد خود در میوات ، به این نتیجه رسید که این نظام آموزشی فقط امکان اصلاح و تعلیم فردی را فراهم می سازد، در حالی که وسعت انحطاط و نابسامانی ، نیازمند اصلاح و تعلیم جمعی است . همچنین پی برد که نظام مدرسه ای رایج ، افرادی را پرورش می دهد که به اصلاح عمومی توجه ندارند و پس از فراغت از تحصیل معمولاً به دنبال شغلی برای امرار معاش می روند (ندوی ، ص 245). الیاس تعلیم دینی عامه و همچنین پیراستن جامعة اسلامی از بدعتها و عناصر التقاطی را نیازمند حرکتی عمومی می دانست . او برای ایجاد این حرکت ، روشی ابداع کرد که در قالب تبلیغی جماعت ظهور یافت (همان ، ص 237ـ241).این جماعت در اوضاع آشفتة سیاسی و اجتماعی جامعة مسلمانان هند پس از پایان جنگ جهانی اول ظهور کرد. در آن زمان میان رهبران مذهبی و سیاسی مسلمانان هند تفرقه وجود داشت . عده ای حفظ منافع مسلمانان را در رویارو نشدن با انگلیسیها می دیدند و برخی طرفدار مبارزه با انگلیسیها بودند. گروهی ، هندوها را نیز خطر جدّی برای مسلمانان می دانستند و عده ای در مبارزه با استعمار انگلیس بر همکاری با هندوها تأکید داشتند (رجوع کنید به هاردی ، ص 252ـ259). در این شرایط ، رجال مذهبی و سیاسی مختلف برای سامان بخشیدن به اوضاع مسلمانان هند تلاش کردند. مولانا محمد الیاس نیز دوری از دین را عامل همة بدبختیهای مسلمانان می دانست و معتقد بود که باید تمام توان را برای تبلیغ دین به کار بست و تا زمانی که دینداری در میان مسلمانان عمومیت پیدا نکند، نباید هیچگونه فعالیت دیگری ، از جمله فعالیت سیاسی ، صورت گیرد (ندوی ، ص 249ـ250). او معتقد بود که اصلاح و پیشرفت از طریق به دست گرفتن حکومت ، شیوة پیامبر اسلام نبود، بلکه پیامبر از روش اصلاح فردی استفاده نمود. او نیز همین روش را آموزة بنیادین تبلیغی جماعت قرار داد (مسعود، 2000 ب ، ص 86 ـ87). وی همچنین فعالان تبلیغی جماعت را رسماً از داشتن گرایش فرقه ای برحذر می داشت . روشی که او برای تبلیغ دین ابداع کرد، مبلّغان را موظف می نمود که از هرگونه مشاجره با مخاطبان خودداری کنند و حتی با تحمل توهین و ناسزا کار دعوت و تبلیغ خود را ادامه دهند. بدین ترتیب او با تبیین مفهوم و روش خاص تبلیغ ، کار خود را آغاز کرد و موفقیتهای بسیاری به دست آورد (ندوی ، ص 235ـ 241). او معتقد بود که تبلیغ باید مانند روزگار پیامبر اکرم به صورت فردی باشد و رسانه های جدید نباید در امر تبلیغ واسطه قرار گیرند (رامان ، 2001 الف ).الیاس تبلیغ اصول اساسی اسلام را در میان مردم میوات آغاز نمود و پس از مدتی از میان همین مردم جماعتهایی تشکیل داد و آنها را در داخل و خارج از میوات برای تبلیغ دین اعزام کرد. در این کار ابتدا واحدهای سیارِ حداقل ده نفره سازماندهی می شد و سپس این واحدها که «جماعت » نامیده می شدند، برای تبلیغ دین با برنامه ای مشخص به مناطق مختلف اعزام می شدند (ممتاز احمد، 1998، ص 173). هر جماعت پس از رسیدن به مقصد خود، در یکی از مساجد آنجا مستقر می شد و تبلیغ را در قالب برنامه ای ساده آغاز می کرد. این برنامه مشتمل بر پانزده نکته بود که بعداً در این شش اصل خلاصه شد: 1) کلمة طیّبه (شهادتین : لااله الااللّه ، محمد رسول اللّه ). طبق این اصل هر مسلمان باید بتواند کلمة طیّبه را به عربی درست بخواند و همچنین از معنی و مفهوم آن آگاهی پیدا کند و در زندگی عملی خود لوازم آن را رعایت کند (بُلندشهری ، ص 12ـ37؛ مسعود، 2000 الف ، ص 21ـ24).2) نماز. مسلمان باید نماز را از هر جنبه بدرستی یاد بگیرد و این وظیفه را طبق دستور اسلام بجا آورد (بلندشهری ، ص 16ـ20؛ مسعود، 2000 الف ، ص 21ـ22).3) علم و ذکر. مسلمان باید دستورهای اسلام را فراگیرد. همچنین در زبان او باید ذکر خدا همواره جاری گردد و بهترین شکل آن این است که توجه بنده در همه حال به سوی خدا باشد (بلندشهری ، ص 20ـ26؛ مسعود، 2000 الف ، ص 22).4) اکرام مسلمان . در اصول شش گانة تبلیغی جماعت ، این اصل دارای جایگاه ویژه ای است وعلاوه بر زندگی عادی ، رعایت این اصل در طی مسافرتهای تبلیغی اهمیت خاصی دارد. بدین ترتیب که از یک سو احترام و رعایت حقوق هم سفران ، تأثیر عمیقی بر روی فرد فرد اعضای جماعت می گذارد و از سوی دیگر رعایت این اصل در جریان کار تبلیغ ، مبلّغان را ملزم به تحمل توهینهاو ناسزاها می کند. این اصل دارای جنبة اجتماعی است ، اما پنج اصل دیگر جنبة فردی دارند. از دیدگاه بزرگان جماعت اگر در امر تبلیغ این اصل رعایت نگردد، ممکن است هزاران فتنه ایجاد شود (بلندشهری ، ص 26ـ30؛ مسعود، 2000 الف ، ص 22ـ23).5) اخلاص نیت (تصحیح نیت ). بر مسلمان فرض است که در انجام هرگونه عمل ، فقط رضایت خداوند را در نظر داشته باشد و از تصور هرگونه سود دنیوی پرهیز نماید (بلندشهری ، ص 30ـ34؛ مسعود، 2000 الف ، ص 23).6) تفریغ وقت (برای تبلیغ ). هر مسلمان باید قسمتی از وقت خود را برای فراگرفتن احکام دین و آموزش آن به دیگران بگذارد. تبلیغ دین از طریق تفریغِ (خالی کردن ) وقت تحقق پیدا می کند که لازمة آن «خروج » است ، یعنی خارج شدن از خانه و قرار گرفتن در یکی از جماعتها برای تبلیغ در دیگر مناطق (بلندشهری ، ص 34ـ37؛ مسعود، 2000 الف ، ص 23ـ24).این اصول شش گانه معمولاً «تبلیغی نصاب » (برنامة آموزشی تبلیغ ) نیز نامیده می شود (رجوع کنید به مسعود، 2000 ب ، ص 82 ـ 83). منبع اصلی این اصول کتاب فضائل اعمال نوشتة مولانا محمدزکریا، برادرزاده و داماد الیاس ، است که به زبان اردو نگاشته شده است . بزرگان تبلیغی جماعت به همة فعالان جماعت خواندن این کتاب را توصیه می کنند. بعداً الیاس اصل «ترکِ لایعنی » را نیز اضافه کرد که فعالان جماعت را از فعالیتهای بیهوده برحذر می داشت (مسعود، 2000 الف ، ص 24). بزرگان جماعت بر رعایت نکات دیگری مانند اطاعت از امیر جماعت و به جا آوردن آداب سفر و خوردن و خوابیدن تأکید کرده اند ( > «شش اصل تبلیغ » < ).پس از درگذشت محمد الیاس ، تنها پسرش مولانا محمدیوسف ، امیر جماعت گردید (مسعود، 2000 الف ، ص 12ـ 13). در آن زمان فعالیتهای مسلم لیگ برای تشکیل کشور مستقل پاکستان برای مسلمانان به اوج خود رسیده بود. یوسف خط مشی پدرش را حفظ کرد و توانست جماعت را از موضعگیری درمورد این تحول مهم دور نگاه دارد. او که در زمان پدرش تجربیات وسیعی در زمینة تبلیغ کسب کرده بود، در زمان امارت خود برای گسترش فعالیتهای تبلیغی در شبه قاره و دیگر کشورهای جهان تلاشهای جدّی به عمل آورد (گابوریو، ص 121ـ 138). پس از وفات وی در 1344ش ، مولانا انعام الحسن امیر جماعت شد. با تلاشهای انعام الحسن در دورة امارت سی ساله اش ، تبلیغی جماعت به جنبشی جهانی تبدیل گردید. گفته اند که در زمان یوسف نیز طراح فعالیتهای فراملی انعام الحسن بود. پس از فوت انعام الحسن در 1374ش در دهلی ، امیری برای جماعت تعیین نشد و ادارة امور جماعت به شورایی واگذار گردید. اعضای این شورا مولانا اظهارالحسن (عموی محمد الیاس )، مولانا زبیرالحسن (فرزند انعام الحسن ) و مولانا سعدالحسن (فرزند محمدیوسف ) بودند، اما در برخی منابع از مولانا زبیرالحسن فرزند مولانا انعام الحسن ، امیر پیشین جماعت ، به عنوان امیر جدید جماعت نام برده شده است (مسعود، 2000 الف ، ص 18، 20).یکی از وظایف اصلی مبلّغان جماعت پس از ابلاغ پیام ، آماده ساختن مخاطبان برای «خروج » است . مدت خروج نسبتاً اختیاری است و فرد بنا به امکان می تواند سه روز در هفته ، چهل روز در سال (چله ) یا حداقل چهار ماه در تمام عمر، به منظور تبلیغ خروج نماید ( > «خروج برای چله » < ؛ حافظ نیا، ص 238ـ 239). خروج را می توان هستة اصلی تبلیغی جماعت شمرد. همچنین یکی از معیارهای اصلی ارزیابی کار جماعتها، تعداد افرادی است که به دعوت خروج پاسخ مثبت می دهند (مسعود، 2000 ب ، ص 106؛ کوپل ، ص 193، 198). به عقیدة الیاس ، این روش تبلیغ مبنی بر خروج ، زمینه را برای تحمل سختیها و تقویت خصوصیات اخلاقی و روحانی فرد آماده می کند (ندوی ، ص 252). این روش در گسترش و تداوم کار تبلیغی جماعت نقش اساسی داشته است (مسعود، 2000 الف ، ص 27).سران تبلیغی جماعت هیچ شرطی برای شرکت فرد در فعالیتهای جماعت و تبلیغ دین قایل نشده اند و افراد عادی نیز می توانند حتی با دانش اندک مبلّغ شوند و لازم نیست قبل از اعزام ، آموزش خاصی ببینند. تنها شرط شرکت در فعالیتهای تبلیغیِ جماعت ، آشنایی با اصول شش گانة آن است که معمولاً با توجه به نظام گسترش زنجیره ای جماعت ، از قبل صورت می گیرد (همان ، ص 24ـ 28). در انتخاب مخاطب نیز جماعت پایبند به اصول خاصی نیست . جماعت در مورد فعالیتهای تبلیغی زنان برنامة مشخصی ندارد، با اینحال زنان نیز در