لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
« معنی جهاد نفس »
مقدمه :
قبل از اینکه وارد بحث اصلی بشویم لازم است بدانیم که جهاد چیست ؟ و نفس یعنی یعنی چه ؟ و در مورد تعریف آن چه می تواند باشد بکوشیم . اولا: معنی جهاد به معنای کوشش تمام وهمه جانبه است و برای رسیدن به هدف و معنای اسلامی آن ، بکار بردن نهایت « جهد» و کوشش است . و در راه خدا برای نجات خلق خدا از ظلمها و اسارت ها و استقرار خداپرستی و تسلط نظام عادل بر زندگی انسانها که در بسیاری از موارد با فداکاری و جانبازی همراه می گردد. به عنوان مثال دفاع نوعی خاصی از جهاد است. برای روشن شدن مطلب مثلا برای جلوگیری از هجوم هر متعدی و متجاوز که در برنامه های اسلامی به صورت مقابله و ایستادگی در برابر تعریض دشمن نسبت به سرزمین اسلام و جلوگیری از دستیابی دشمنان بر منابع ثروت و قدرت در قلمرو اسلام بیان شده است. بنابراین جهاد در راه حق و عدل دفاع است . و اما برترین جهاد ، جهاد کسی است که به مبارزه با خود « همان خودی » که در درون است برخاسته است » و این خود با ایمان و اعتماد قلبی به خدا ظاهر می شود که اینجا بد نیست بدانیم ایمان یعنی چه ؟ ایمان عبارتست از اعتماد و اطمینان قلبی کامل به یک شخص و یک مطلب، مسلک، دین. و نقطه متقابل ایمان شک و دو دلی یا تردید و تزلزل است.
و انسان همواره در دو جبهه قرار می گیرد که بی امان ( مبارزه با دشمن خارجی و مبارزه با نفس است » که عنصر عقل و ایمان در سازندگی انسان اصیل است و پیروی از آن برای تفکر آزاد و رفتار عملی در کوره راههای زندگی تاکید فراوان شده است و تا شخص از قدرت درک خویش کسب نور نماید؛ و در وجود خود و جامعه « انسانیت » را تحقق بخشد هنگامی که آثار ایمان به خدا در تمام شئون حیاتی آشکار گشت از فشار غرایز حیوانی به طور قاطعی می کاهد وخود را در چنگال مهیب نفس اماره نجات خواهد داد. یکی دیگر از آثار توجه به خدا این است که وقتی انسان خدا را فراموش کرده و از توجه به او غفلت می ورزد ،خود واقعی خویش را نیز به دست فراموشی سپرده و آنرا گم می کند چنانکه در توجه خدا با خود حقیقی خویش آشنا شده و آنرا باز می یابد(خود یابی ) . این خود در انسان درجات و مراتب دارد. هرگاه انسان خود واقعی خویش را می یابد. وبه کرامت و شرافت نفس خود واقف شود، همین احساس کرامت و بزرگواری سرچشمه همه کمالات اخلاقی و تمایلات عالی او می شود. این نوع دوست داشتن خود که ناشی از معرفت نفس است، نه تنها مذموم نیست . بلکه سرچشمه رستگاری وسعادت انسان است . خود دوستی را نباید با خود خواهی که قرینه منفی آن است اشتباه کرد. و دوست داشتن دیگری از خود که سرچشمه همه رذایل اخلاقی و امراض روحی انسان است که همان « ناخود» است به معنی « خود خواهی تعبیر می شود.
نفس انسانی حقیقت واحدای است که همه شئون حیاتی و فکری و معنوی انسان تحت تدبیر او بوده و کلیه فعالیت های انسان مظاهری از همان حقیقت واحد است.
نفس انسانی زمانی توجه به عالم طبع وبدن داشته و فعالیت های غریزی و حیاتی را که مشترک بین انسان و حیوان تدبیر می کند. کلیه فعالیت های غریزی و امیال حیوانی که وجودشان برای بقاءحیات لازم و ضروری است در سایه نظارت و تدبیر روح انسانی به فعالیت های منظم پیچیده خود در دامنه ای بسیار وسیع که تمامی سلولها وا عضا و نسوج را در بر می گیرد ، می پردازد . از این درجه از خود یا « نفس »« به تعبیر به خود حیوانی» یا نفس غریزی می شود . آن درجه از خود که ارزشهای والای انسانی را ایجاب می کند و فعالیت های علوی و معنوی توسط آن انجام می پذیرد « خود ملکوتی » « یا خود قدسی» نامیده می شود. بنابراین انسان دارای « خودهای اصیل گوناگون که با مقتضیات مختلف است . خود حیوانی او مقتضیاتی دارد که خود ملکوتی او ناقد انسانهاست. بنابراین این خودهای مختلف درجات و مراتب مختلفی از یک حقیقت است نفس انسانی نامیده می شود. « نفس در عین وحدت واجد همه قوای گوناگونی است که انسان دارای آنها » گفته حکمای اسلامی .
حال اگر نفس به پایین ترین درجه خود تنزل کرده به تدبیر بدن که متعلق به عالم طبع است می پردازد. خود حیوانی، وقتی به درجات والای صعود کند و جنبه های ملکوتی را اداره می کند، خود قدسی یا خود واقعی انسان نامیده می شود. زیرا این جنبه از نفس اختصاص به انسان داشته وپشتوانه سیر و عروج انسان در عالم حقیقت است. اگر آزادی انسان از خود نتیجه شدت معرفت با شد از عمق بیشتری برخوردار است. و در نتیجه از ثبات و دوام بیشتری برخودار است. و قابل اعتماد و اطمینان است . این نوع وارستگی از قید نفس که متکی بر بصیرت و معرفت و مجاهدات فراوان است و دل را مستعد توجه به درگاه الهی نموده و به آن سرعت اتصال می بخشد.
از سخنان حضرت علی ( ع) : توجه به خدا مایه هدایت عقل ها و بصیرت و روشنایی نفوس است. اگر انسان رو به سوی خدا کند نوری از باطن بر نفس او می تابد که تابش این نور هم خانه دل را تابناک می کند، و هم صفحه عقل و ذهن را روشن می سازد.
و رها شدن از شر نفس و گام برداشتن در راه حق چیزی نیست که به سهولت نصیب کسی شود و گرنه از آن تعبیر به جهاد اکبر یا جهاد افضل نمی کردند و فاتحان این نبرد را قهرمان نمی نامیدند.
و پیامبر اکرم فرمودند: قهرمان کسی است که بر نفس خود غالب آید . و از آنجائیکه عملا وسعت و عمق امیال و کششهای نفسانی در درون انسان چنان است که اختیار او همیشه در دست خود نیست. بخصوص در شرایط حساس، عنان اختیار او در دست امیال و هوسها، عقدها، وبالاخره کششهای فراوان ناموزون و ناشناخته که از چهار سو او را در محاصره خود گرفته و تغییرات و نوسانات مداوم در حال درونی او، هر گونه ثبات حال در جهت حق و حقیقت را از بین می برند.
بدون تردید برای مبارزه با چنان نفس سرکش،پشتوانه محکمی از درک و آگاهی ، بصیرت و معرفت و ایمان لازم است و در غیر این صورت هرگز نمی توان عمری در این مسیر ثابت قدم ماند و در این وادی به موفقیت نمایی نائل آمد.
بنابراین تنها گفتن اینکه اسلام ،انسان را به تزکیه و تقوی دعوت می کند کافی نیست بلکه باید راه و روش تزکیه و تقوی را فرا گرفت و لازمه آن ،آشنایی با انواع دامهایی است که نفس و شیطان بر سر راه انسان می گستراند، و حال اینکه انسان خداشناس هر گاه با این دامها مواجه شود اگر آگاه باشد پیروز می شود ولی بعضی انسانها چون آشنایی قبلی ندارند غافلگیر شده و شکست می خورند. چون ما هر آن با نفس سر و کار داریم. چنان مواظب باشیم که نفس بر ما غلبه نکند چنانکه پیامبر خدا فرموده: پرودگارا یک چشم برهم زدن مرا به خودم وامگذار. و حضرت سجاد فرموده : خدایا از دست نفسی که بسوی پلیدی ها سوق می دهد بطرف لغزشها پیشی می گیرد.
و به جانب معاصی حرص می ورزد. به درگاه تو شکایت می کنم.
چنانکه بیان شد ساختمان روحی و وضع درونی انسان با امیال گوناگون آمیخته است. که هریک آدمی ر ابه ارضاء خود دعوت می کند . و در هر قدم او را بسویی می خواند و حالا این اراده انسان که در این تزاحم امیال باید برمبنای اختیار وعلم آگاهی خود بجهتی حرکت نمیاد و مسیری را اختیار کند که متسلزم کمال حقیقی وسعادت او باشد. و ممکن است در هر قدم از زندگی با شرایط متضاد گوناگون واجه شود و انتخابهای او بر سر دو راهی و چند راهی ها باشد که سرنوشت او را می سازد و این خود انسان ، نسبت به شناخت و آگاهی کافی که دارد باید میل گرایشی که درجهت کمال باشد انتخاب کند.
همانطوری که ، که خداوند انسان را مختار آزاد آفریده است ، پس خود انسان می تواند بدبختی و شقاوت و خوشبختی را فراهم سازد وچون انسان موجودی تکامل پذیر آفریده شده ،ضرورتا تمام اسباب تحصیل را خداوند در اختیار او گذشته ، و باید به نحوه احسن آنرا در زندگی بکار گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
جهاد
جهاد بطور حتم به حال انسان خداشناس بهتر است، زیرا نتیجه آن یا غلبه و ظفر و سرفرازی است، و یا شهادت و فوز به درجات بهشت است.
هاد به معنی جنگ و پیکار در راه خداست، و هنگامی که اسلام در مخاطره قرار گرفته و از طرف دشمنان مورد تجاوز و تهاجم قرار گیرد مصداق مییابد، و در صورتی که دفاع از حریم اسلام جز با عملیات نظامی امکانپذیر نباشد بر هر مسلمانی که قدرت بر آن داشته باشد واجب میگردد.
در تعدادی زیادی از آیات قرآن کریم به جهاد مر شده است که از جمله این آیات است:
بر شما جنگ نوشته شده در حالی که شما آن را مکروه میدارید، احتمال دارد که شما چیزی را مکروه بدارید ولی برای شما خیر باشد و احتمال دارد که شما چیزی را دوست بدارید ولی به شما ضرر داشته باشد، خدا میداند و شما نمیدانید.
(کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتٰالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسیٰ اَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسیٰ اَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللهُ یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لٰاتَعْلَمُونَ) (سورهٔ بقره، آیهٔ ۲۱۶)
تفسیر: جهاد بطور حتم به حال انسان خداشناس بهتر است، زیرا نتیجه آن یا غلبه و ظفر و سرفرازی است، و یا شهادت و فوز به درجات بهشت است.
و مرگ در بستر برای کسی که ترک جهاد کند علاوه بر اینکه انباشته از حسرت و یأس از رحمت خدای متعال است چه بسا توأم با بیماریهای بسیار دردآور و شکنجهدهنده نیز هست.
تفسیر: این آیه در مورد کفار مکّه نازل شده که با مسلمانان به جنگ برخاسته و آنان را از مکّه بیرون راندند.
در راه خدا قتال کنید و بدانید که خدا شنوا و بیناست.
(وَقٰاتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ وَاعْلَمُوا اَنَّ اللهَ سَمیعٌ عَلیمٌ )
ای مؤمنان اسلحه خود را بدست گرفته گروه گروه و یا همه با هم کوچ کنید.
(یٰا اَیُّهَا الَّذینَ ٰامَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا نُبٰاتٍ اَوانْفِرُوا جَمیعا) (سورٔ نساء: آیهٔ ۷۱)
کوچ کنید، سبک و سنگین، با جان و مال در راه خدا جهاد کنید، همان برای شما بهتر است اگر بدانید.
(اِنْفِرُوا خِفٰافاً و ثِقٰالاً وَ جٰاهِدُوا بِاَمْوالِکُمْ وَ اَنْفُسِکُمْ فی سَبیلِ اللهِ ذٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) (سورهٔ توبه، آیهٔ ۴۱)
تفسیر: منظور از سبک و سنگین سبک و سنگین در حرکت از نظر جوانی و سالمندی یا ثروت و دارائی یا عائلهمندی و تجرد یا سواره یا پیاده است مطابق اقوال مختلفی که از مفسران در تفسیر آن نقل شده است، و یا اعم از همهٔ آنها بوده و شامل تمام وجوه میشود.
ای کسانی که ایمان آوردهاید چه شده بر شما که هرگاه به شما گفته میشود که در راه خدا کچ کنیدسنگینی میکنید آیا عوض زندگی آخرت به زندگی دنیا راضی شدهاید لذت زندگی دنیا جز چیز کمی نیست اگر کوچ نکنید خدا شما را به عذاب دردناک معذّب میکند و به جای شما قوم دیگری را برمیگزیند و هیچ ضرری از شما به او متوجه نخواهد شد خدا به هر چز تواناست.
(یٰا اَیُّهَا الَّذینَ ٰامَنُوا مٰالَکُمْ اِذٰا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِاللهِ اثّٰاقَلْتُمْ اِلَی اْلاَرْضِ اَرَضیتُمْ بِالْحَیٰوهِٔ الدُّنْیٰا مِنَ اْلٰاخِرَهِٔ فَمٰا مَتٰاعُ الْحَیٰوهِٔ الدُّنْیٰا فِی اْلٰاخِرَهِٔ اِلّٰا قَلیلٌ اِلّٰا تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذٰاباً اَلیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلٰا تَضُرُّوُهُ شَیْئاً وَاللهُ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ) (سورهٔ توبه، آیهٔ ۳۸ و ۳۹)
هر کس در راه خدا جنگ کند کشته شود، یا پیروز گردد در آینده به او پاداش بزرگ خواهیم داد، چه شده بر شما که جنگ نمیکنید در راه خدا و در راه آنان که به ضعف و ناتوانی کشیده شدهآند از مردان و زنان و کودکان که میگویند پروردگارا ما را از این دیار ستمگران بیرون بر و از پیش خود برای ما رهبر و یاوری قرار ده، کسانی که ایمان دارند در راه خدا میجنگند و کسانی که کفر ورزیدهاند در راه طاغوت (طغیانگر در ظلم و گناه) میجنگند.
با دوستان شیطان جنگ کنید به درستی که مکر شیطان (در برابر نصرت و یاری خدا) ضعیف است.
(وَ مَنْ یُقٰاتِلْ فی سَبیلِ اللهِ فَیُقْتَلْ اَوْیَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ اَجْراً عَظیماً وَمٰا لَکُمْ لٰا تُقٰاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرَّجٰالِ وَالنِّسٰاءِ وَالْوِلْدٰانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنٰا اَخْرِجْنٰا مِنْ هٰذِهِ الْقَرْیَهِٔ الظّٰالِمِ اَهْلُهٰا وَاجْعَلْ لَنٰا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً وَاجْعَلْ لَنٰا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً اَلَّذینَ ٰامَنُوا یُقٰاتِلُونَ فی سَبیلِاللهِ وَالَّذینَ کَفَرُوا یُقٰاتِلُونَ فی سَبیلِ الّطٰاغُوتِ فَقٰاتِلُوا اَوْلِیٰاءَ الشَّیْطٰانِ اِنَّ کَیْدَالشَّیْطٰانِ کٰانَ ضَعیفاً) (سورهٔ نساء، آیات ۷۴ و ۷۵ و ۷۶)
البته شما را خواهیم آزمود، تا جهادکنندگان (و به رنجها) صبرکنندگان را بشناسیم، و همچنین اخبار و اظهارات شما را بیازمائیم.
(وَلَنَبْلُوَتَّکُمْ حَتّیٰ نَعْلَمَ الْمُجٰاهِدینَ مِنْکُمْ وَالصّٰابِرینَ وَ نَبْلُوَا اَخْبارَکُمْ) (سورهٔ محمد، آیهٔ ۳۱)
این آیا بازگوکنندهٔ فسلفه و رمز زندگی انسانها در این جهان است، که شیرینیهای آن آمیخته به تلخیها، و نعمتهای آن توأم با رنجها و سختیهاست.
این آیه گوشزد میکند که زندگی انسانها در هر شرائطی که باشد در برگیرندهٔ امتحانات و آزمایشهای گوناگون است، تا در عمل شناخته شوند کدام یک در صحنهٔ زندگی به جهاد و کوشش در راه خدا پرداخته، و کدام یک راحتطلبی را ترجیح میدهد، و از جهاد و کوشش و تحمل رنجها در راه خدا سرباز میزند، تا پاداش و کیفر در برابر عمل باشد.
● فضیلت جهاد
ای مردمی که ایمان آوردهاید آیا راهنمائی کنم شما را بسوی تجارتی که شما را از عذاب دردناک رهائی بخشد (اینکه) ایمان بیاورید به خدا و پیامبر او و در راه خدا با اموال و جانهای خود جهاد کنید، آن برای شما بهتر است اگر بدانید، (خدا) گناهانتان را میبخشد و شما در بهشتها که نهرها از زیر آنها جاری است وارد میسازد، و در اقامتگاههای پاکیزه در بهشتهای عدن (وارد میسازد) آنست کامیابی بزرگ، و خصلت دیگری نیز که آن را دوست دارید پیروزی از ناحیه خدا و فتح قریب است، مؤمنان را بشارت ده.
(یٰا اَیُّهَا الَّذینَ ٰامَنُوا هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلیٰ تِجٰارَهٍٔ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذٰابٍ اَلیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجٰاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ بِاَمْوٰالِکُمْ وَ اَنْفُسِکُمْ ذٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ، یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنّٰاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلاَنْهارُ وَ مَسٰاکِنَ طَیِّبَهًٔ فی جَنّٰاتِ عَدْنٍ ذٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ وَ اُخْریٰ تُحِبُّونَهٰا نَصْرٌ مِنَ اللهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ وَ بَشِّرِالْمُؤْمِنینَ) (سورهٔ صف، آیات ۱۰-۱۳)
برابر نیستند مؤمنانی که بر جای نشستهاند و ضرری بر آنان نرسیده با آنانکه در راه خدا جهاد میکنند.
خدای آنان را که با جان و مال جهاد میکنند برآنانکه برجای نشستهآند در درجه برتری داده،
همه را خدا وعدهٔ نیکو داده است (ولی) جهادکنندگان را بر جای نشستگان با پاداش بزرگ که درجات (عطا شده) از ناحیه خدا، و مغفرت و رحمت است، خدای آمرزشگر و مهربان است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
دستور جهاد و غزوه ها
دستور جهاد و آغاز غزوه ها و سریه ها.ابـن اسـحـاق مـى گـویـد: رسول خدا(ص ) در 53 سالگى , سیزده سال بعد از بعثت , روزدوشنبه دوازدهـم ربـیـع الاول نـزدیک ظهر وارد مدینه شد و بقیه ماه ربیع الاول , ربیع الاخر,دو جمادى , رجـب , شـعبان , رمضان , شوال , ذى القعده , ذى الحجه و محرم را همچنان بدون پیشامد جنگى در مـدیـنـه گـذرانـد و در مـاه صـفر سال دوم , دوازده ماه پس از ورود به مدینه براى جنگ بیرون رفت ((145)).
شماره غزوه هاى رسول خدا(ص )
مـسـعـودى مـى نویسد: غزوه هایى که رسول خدا(ص ) خود همراه سپاه اسلام بود 26غزوه است و بـرخـى آن را 27 غـزوه نوشته اند, جهت اختلاف آن است که دسته اول ,بازگشت رسول خدا را از ((خیبر)) به ((وادى القرى )) با غزوه خیبر یکى دانسته اند ((146)).
شماره سریه هاى رسول خدا(ص )
ابـن اسـحـاق مـى گوید: سریه هاى رسول خدا 38 سریه بود مسعودى از ((جمعى )) 35سریه و از ((طـبـرى )) 48 و از بـعـضـى دیـگـر 66 سـریـه نـقـل مى کند طبرسى در اعلام الورى 36سریه مى نویسد ((147)).مسعودى مى نویسد: سرایا از 3 تا 500 نفر است که در شب بیرون روند سوارب :دسته هایى است که روز بـیـرون روندو مناسر: بیش از 500 نفر و کمتر از 800 نفر جیش :سپاهى است که شماره اش به 800 نـفـر برسد خشخاش : بیش از 800 و کمتر از 1000نفرجیش ازلم : سپاهى است که به 1000 نفر بـرسد جیش جحفل : سپاهى است که به4000 نفر برسد جیش جرار: سپاهى است که به 12000 نفر برسد کتیبه : سپاهى است که فراهم گشته و پراکنده نشود و, حضیره : از 10 نفر به پایین را گویند که به جنگ فرستاده شوند و, نفیضه : آنان را که سپاهى بسیار نیستند و, ارعن : سپاه بزرگ بى مانند را و,خمیس : سپاه عظیم را گویند.
غزوه ودان یا غزوه ابوا
تاریخ غزوه : صفر سال دوم هجرت .جانشین رسول خدا: سعدبن عباده .مقصد: قریش و بنى ضمرة بن بکر.نتیجه : قرار صلحى با ((بنى ضمره )) به امضاى ((مخشى بن عمرو ضمرى )): سرور((بنى ضمره )) در آن تاریخ .
سریه ((عبیدة بن حارث بن مطلب ))
تاریخ سریه : شوال سال اول .عده سپاهیان : 60 یا 80 نفر فقط از مهاجران .مقصد: دسته اى از قریش که ممکن بود به اطراف مدینه تجاوز کنند.نـتـیـجـه : ((عـبـیـده )) در مـحـل آبـگـاهـى بـا گـروه انـبـوهـى از قـریـش کـه ((عـکـرمـة بـن ابـى جـهل ))فرماندهشان بود, روبرو شد, اما جنگى پیش نیامد, فقط ((سعدبن ابى وقاص )) تیرى انداخت و نخستین تیرى بود که در تاریخ اسلام از کمان رها شد.
سریه ((حمزة بن عبدالمطلب ))
تاریخ سریه : رمضان سال اول .عده سپاهیان : 30 نفر از مهاجران .نتیجه : ((حمزه )) تا ساحل دریا در ناحیه ((عیص )) پیش رفت و آن جا با 300 سوار ازمشرکان مکه کـه ((ابـوجـهل بن هشام )) فرماندهشان بود, روبرو شد, اما ((مجدى بن عمروجهنى )) که با هر دو دسته قرار صلح و متارکه داشت , در میان افتاد و بى آن که جنگى روى دهد, هردو سپاه بازگشتند.
غزوه ((بواط))
تـاریـخ غـزوه : ربـیـع الاول سـال دوم هـجـرت جـانـشـیـن رسـول خـدا در مدینه ((سائب بن عثمان بن مظعون )) یا ((سعدبن معاذ)) بود.عده سپاهیان : 200 نفر.مقصد: کاروانى از قریش (شامل 100 مرد) بودند که مدینه در خطر تجاوز ایشان قرار داشت و 2500 شتر داشتند.نتیجه : رسول خدا تا ((بواط)) پیش رفت و چون با دشمنى برخورد نکرد به مدینه بازگشت .
غزوه ((عشیره ))
تـاریـخ غـزوه : جـمـادى الاولـى , سـال دوم هـجـرت جـانـشـیـن رسـول خـدا در مدینه ((ابوسلمة بن عبداالاسد)) بود.عده سپاهیان اسلام : 150 یا 200 نفر.مقصد: کاروان قریش که رهسپار شام بود.نـتیجه : رسول خدا با سپاهیان اسلامى تا ((عشیره )) پیش رفت , ماه جمادى الاولى وچند روزى از جـمادى الاخره آن جا ماند و با قبیله ((بنى مدلج )) و هم پیمانانشان از((بنى ضمره )) قرار صلحى منعقد ساخت و سپس بى آن که جنگى روى دهد به مدینه بازگشت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دستور جهاد و غزوه ها
دستور جهاد و آغاز غزوه ها و سریه ها.ابـن اسـحـاق مـى گـویـد: رسول خدا(ص ) در 53 سالگى , سیزده سال بعد از بعثت , روزدوشنبه دوازدهـم ربـیـع الاول نـزدیک ظهر وارد مدینه شد و بقیه ماه ربیع الاول , ربیع الاخر,دو جمادى , رجـب , شـعبان , رمضان , شوال , ذى القعده , ذى الحجه و محرم را همچنان بدون پیشامد جنگى در مـدیـنـه گـذرانـد و در مـاه صـفر سال دوم , دوازده ماه پس از ورود به مدینه براى جنگ بیرون رفت ((145)).
شماره غزوه هاى رسول خدا(ص )
مـسـعـودى مـى نویسد: غزوه هایى که رسول خدا(ص ) خود همراه سپاه اسلام بود 26غزوه است و بـرخـى آن را 27 غـزوه نوشته اند, جهت اختلاف آن است که دسته اول ,بازگشت رسول خدا را از ((خیبر)) به ((وادى القرى )) با غزوه خیبر یکى دانسته اند ((146)).
شماره سریه هاى رسول خدا(ص )
ابـن اسـحـاق مـى گوید: سریه هاى رسول خدا 38 سریه بود مسعودى از ((جمعى )) 35سریه و از ((طـبـرى )) 48 و از بـعـضـى دیـگـر 66 سـریـه نـقـل مى کند طبرسى در اعلام الورى 36سریه مى نویسد ((147)).مسعودى مى نویسد: سرایا از 3 تا 500 نفر است که در شب بیرون روند سوارب :دسته هایى است که روز بـیـرون روندو مناسر: بیش از 500 نفر و کمتر از 800 نفر جیش :سپاهى است که شماره اش به 800 نـفـر برسد خشخاش : بیش از 800 و کمتر از 1000نفرجیش ازلم : سپاهى است که به 1000 نفر بـرسد جیش جحفل : سپاهى است که به4000 نفر برسد جیش جرار: سپاهى است که به 12000 نفر برسد کتیبه : سپاهى است که فراهم گشته و پراکنده نشود و, حضیره : از 10 نفر به پایین را گویند که به جنگ فرستاده شوند و, نفیضه : آنان را که سپاهى بسیار نیستند و, ارعن : سپاه بزرگ بى مانند را و,خمیس : سپاه عظیم را گویند.
غزوه ودان یا غزوه ابوا
تاریخ غزوه : صفر سال دوم هجرت .جانشین رسول خدا: سعدبن عباده .مقصد: قریش و بنى ضمرة بن بکر.نتیجه : قرار صلحى با ((بنى ضمره )) به امضاى ((مخشى بن عمرو ضمرى )): سرور((بنى ضمره )) در آن تاریخ .
سریه ((عبیدة بن حارث بن مطلب ))
تاریخ سریه : شوال سال اول .عده سپاهیان : 60 یا 80 نفر فقط از مهاجران .مقصد: دسته اى از قریش که ممکن بود به اطراف مدینه تجاوز کنند.نـتـیـجـه : ((عـبـیـده )) در مـحـل آبـگـاهـى بـا گـروه انـبـوهـى از قـریـش کـه ((عـکـرمـة بـن ابـى جـهل ))فرماندهشان بود, روبرو شد, اما جنگى پیش نیامد, فقط ((سعدبن ابى وقاص )) تیرى انداخت و نخستین تیرى بود که در تاریخ اسلام از کمان رها شد.
سریه ((حمزة بن عبدالمطلب ))
تاریخ سریه : رمضان سال اول .عده سپاهیان : 30 نفر از مهاجران .نتیجه : ((حمزه )) تا ساحل دریا در ناحیه ((عیص )) پیش رفت و آن جا با 300 سوار ازمشرکان مکه کـه ((ابـوجـهل بن هشام )) فرماندهشان بود, روبرو شد, اما ((مجدى بن عمروجهنى )) که با هر دو دسته قرار صلح و متارکه داشت , در میان افتاد و بى آن که جنگى روى دهد, هردو سپاه بازگشتند.
غزوه ((بواط))
تـاریـخ غـزوه : ربـیـع الاول سـال دوم هـجـرت جـانـشـیـن رسـول خـدا در مدینه ((سائب بن عثمان بن مظعون )) یا ((سعدبن معاذ)) بود.عده سپاهیان : 200 نفر.مقصد: کاروانى از قریش (شامل 100 مرد) بودند که مدینه در خطر تجاوز ایشان قرار داشت و 2500 شتر داشتند.نتیجه : رسول خدا تا ((بواط)) پیش رفت و چون با دشمنى برخورد نکرد به مدینه بازگشت .
غزوه ((عشیره ))
تـاریـخ غـزوه : جـمـادى الاولـى , سـال دوم هـجـرت جـانـشـیـن رسـول خـدا در مدینه ((ابوسلمة بن عبداالاسد)) بود.عده سپاهیان اسلام : 150 یا 200 نفر.مقصد: کاروان قریش که رهسپار شام بود.نـتیجه : رسول خدا با سپاهیان اسلامى تا ((عشیره )) پیش رفت , ماه جمادى الاولى وچند روزى از جـمادى الاخره آن جا ماند و با قبیله ((بنى مدلج )) و هم پیمانانشان از((بنى ضمره )) قرار صلحى منعقد ساخت و سپس بى آن که جنگى روى دهد به مدینه بازگشت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دستور جهاد و غزوه ها
دستور جهاد و آغاز غزوه ها و سریه ها.ابـن اسـحـاق مـى گـویـد: رسول خدا(ص ) در 53 سالگى , سیزده سال بعد از بعثت , روزدوشنبه دوازدهـم ربـیـع الاول نـزدیک ظهر وارد مدینه شد و بقیه ماه ربیع الاول , ربیع الاخر,دو جمادى , رجـب , شـعبان , رمضان , شوال , ذى القعده , ذى الحجه و محرم را همچنان بدون پیشامد جنگى در مـدیـنـه گـذرانـد و در مـاه صـفر سال دوم , دوازده ماه پس از ورود به مدینه براى جنگ بیرون رفت ((145)).
شماره غزوه هاى رسول خدا(ص )
مـسـعـودى مـى نویسد: غزوه هایى که رسول خدا(ص ) خود همراه سپاه اسلام بود 26غزوه است و بـرخـى آن را 27 غـزوه نوشته اند, جهت اختلاف آن است که دسته اول ,بازگشت رسول خدا را از ((خیبر)) به ((وادى القرى )) با غزوه خیبر یکى دانسته اند ((146)).
شماره سریه هاى رسول خدا(ص )
ابـن اسـحـاق مـى گوید: سریه هاى رسول خدا 38 سریه بود مسعودى از ((جمعى )) 35سریه و از ((طـبـرى )) 48 و از بـعـضـى دیـگـر 66 سـریـه نـقـل مى کند طبرسى در اعلام الورى 36سریه مى نویسد ((147)).مسعودى مى نویسد: سرایا از 3 تا 500 نفر است که در شب بیرون روند سوارب :دسته هایى است که روز بـیـرون روندو مناسر: بیش از 500 نفر و کمتر از 800 نفر جیش :سپاهى است که شماره اش به 800 نـفـر برسد خشخاش : بیش از 800 و کمتر از 1000نفرجیش ازلم : سپاهى است که به 1000 نفر بـرسد جیش جحفل : سپاهى است که به4000 نفر برسد جیش جرار: سپاهى است که به 12000 نفر برسد کتیبه : سپاهى است که فراهم گشته و پراکنده نشود و, حضیره : از 10 نفر به پایین را گویند که به جنگ فرستاده شوند و, نفیضه : آنان را که سپاهى بسیار نیستند و, ارعن : سپاه بزرگ بى مانند را و,خمیس : سپاه عظیم را گویند.
غزوه ودان یا غزوه ابوا
تاریخ غزوه : صفر سال دوم هجرت .جانشین رسول خدا: سعدبن عباده .مقصد: قریش و بنى ضمرة بن بکر.نتیجه : قرار صلحى با ((بنى ضمره )) به امضاى ((مخشى بن عمرو ضمرى )): سرور((بنى ضمره )) در آن تاریخ .
سریه ((عبیدة بن حارث بن مطلب ))
تاریخ سریه : شوال سال اول .عده سپاهیان : 60 یا 80 نفر فقط از مهاجران .مقصد: دسته اى از قریش که ممکن بود به اطراف مدینه تجاوز کنند.نـتـیـجـه : ((عـبـیـده )) در مـحـل آبـگـاهـى بـا گـروه انـبـوهـى از قـریـش کـه ((عـکـرمـة بـن ابـى جـهل ))فرماندهشان بود, روبرو شد, اما جنگى پیش نیامد, فقط ((سعدبن ابى وقاص )) تیرى انداخت و نخستین تیرى بود که در تاریخ اسلام از کمان رها شد.
سریه ((حمزة بن عبدالمطلب ))
تاریخ سریه : رمضان سال اول .عده سپاهیان : 30 نفر از مهاجران .نتیجه : ((حمزه )) تا ساحل دریا در ناحیه ((عیص )) پیش رفت و آن جا با 300 سوار ازمشرکان مکه کـه ((ابـوجـهل بن هشام )) فرماندهشان بود, روبرو شد, اما ((مجدى بن عمروجهنى )) که با هر دو دسته قرار صلح و متارکه داشت , در میان افتاد و بى آن که جنگى روى دهد, هردو سپاه بازگشتند.
غزوه ((بواط))
تـاریـخ غـزوه : ربـیـع الاول سـال دوم هـجـرت جـانـشـیـن رسـول خـدا در مدینه ((سائب بن عثمان بن مظعون )) یا ((سعدبن معاذ)) بود.عده سپاهیان : 200 نفر.مقصد: کاروانى از قریش (شامل 100 مرد) بودند که مدینه در خطر تجاوز ایشان قرار داشت و 2500 شتر داشتند.نتیجه : رسول خدا تا ((بواط)) پیش رفت و چون با دشمنى برخورد نکرد به مدینه بازگشت .
غزوه ((عشیره ))
تـاریـخ غـزوه : جـمـادى الاولـى , سـال دوم هـجـرت جـانـشـیـن رسـول خـدا در مدینه ((ابوسلمة بن عبداالاسد)) بود.عده سپاهیان اسلام : 150 یا 200 نفر.مقصد: کاروان قریش که رهسپار شام بود.نـتیجه : رسول خدا با سپاهیان اسلامى تا ((عشیره )) پیش رفت , ماه جمادى الاولى وچند روزى از جـمادى الاخره آن جا ماند و با قبیله ((بنى مدلج )) و هم پیمانانشان از((بنى ضمره )) قرار صلحى منعقد ساخت و سپس بى آن که جنگى روى دهد به مدینه بازگشت .