انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

جهان شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

« بسمه تعالی »

از خطبه های آن حضرت است

« یذکر فیها ابتداء خلق السماء و الرض و خلق آدم » : که در آن آغاز آفرینش آسمان و زمین و آدم را بیان فرماید .

سپاس خدای را که سخنوان در یتودن او بمانند و شما گران شمردن نعمتهای ، او ندانند و کوشندگان حق او را گزاردن نتوانند . خدایی که پای ، اندیشه تیز گام در راه شناسی او لنگ است ، و سر فکرت ژرف و به دریای ، معرفتش بر سنگ . صفتهای او تعریف ناشدنی است و به وصه در نیا مدنی ، و در دقت نت گنجیدنی ، و به زمانی مخصوص نابودی ، به قدرتش خلایق را درست شناختن او ، باور داشتن او ، و درست باور داشتن او ، یگانه انگاشتن او ؛ و یگانه انگاشتن ، او را به سزا اطاعت نمودن ، و بسزا اطاعت نمودن او ، صفتها را از او زدودن ، چه هر صفتی گواه است که با موصوف دوستانت و هر موصوف نشان دهد که از صفت جدا است ، پس هر که پاک خدای را با صفق همراه داند او را با قرینی پیوسته ، و آن که با قرینش پیوندد ، دوتایش دانسته ، و آن که دوتایش خواند ، جزء جزءاش داند ؛ و آن که او را جزء جزءاش داند ، او را نداند ؛ و آن که او را نداند در جهتش نشاند ؛ و آن که در جهتش نشاند ، محدودش انگارد ؛ و آن که محدودش انگارد ، معدودش شمارد . و آن که گوید در کجاست ؟ در چیزیشدر آرد ؛ و آن که گوید فرراز چه چیزی است ؟ دیگر جاها را از او خالی دارد . بوده و هست ، از نیست به هستی در نیامده است . یا هر چیز است ، و همنشین و یار آن نیست ، و چیزی نیست که از او تهی است . هر جه خواهد پدید آرد ، و نیازی به جنبش و وسیلت ندارد . زا ازل بیناست و تا به ابد یکتاست ، دمسازی نداشته است تا زا آن جدا افتد و بترسد که تنهاست .

آفرینش را آغاز کرد و آفریدگان را به یکبار پدید آورد ، بی آنکه اندیشه‌ای بکار برد ، یا از آزمایشی سود بردارد ، یا جنبشی پدید آرد یا ؟؟تیاره‌ای را به خدمت گمارد . از هر چیز به هنگام پرداخت ، و جزای مخالف را با هم سزاوار ساخت ، و هر طبیعت را اثری بدارد و آن اثر را در ذات آن نهاند . از آن پیش که بیافریند به آفریدگان دانا بود ، و به آغاز و آنجامشان بینا ، و با سرشت و چگونگی آنان آشنا .

پس خدای پاک فضاهای شکافته و کرانه‌های کافته و هوای به آسمان و زمین راه یافته را پدید آورد ، و در آن آبی روان کرد . آبی که موجهای آن هم دیگر رامی شکست ، و هر یک بر دیگری می‌نشست . آب را بر پشت بادی نهاد سخت و رنده و هر پایداری را هم در هم شکننده . باد را بفرمود تا آب را باز دارد و فرسو آمدنش نگذارد و در آن مرز بماند . هوای شکافته در زیر باد به جریان ، و آب جهنده بر بالای آن روان . پس بادی نازا آفرید تا پیاپای و سخت بورزید ، ار بر خاستنگاهی دور و ناپدید . باد را بفرمود تا آب خروشنده را بگرداند و موج دریا را بر انگیزاند . باد چنانکه گویی مشکی را می‌جنباند یا در فضای تهی می‌راند ، سر آب را به پایان آن برد و جنبنده آن را به آرام آن رساند تا آنکه کوها از بُر ، و کفها بر سر آورد ، پس ؟؟ آن کف را در فراخ هوا و گستردن فضا بالا کرد ، و از آن هفت آسمان بر آورد . ؟؟وردین آسمان موجی از سیلان باز داشته ، زَبرین سقفی محفوظ ، بلند و افراشته ، بی هیچ ستنون بالا رفته و بر پا ، و بی میخ و طناب استوار و بر جا . پس آسمانها را به ستاره‌های رخشان و کوههای تابان بسیار است ، و بفرمود تا خورشید فروزان و ماه تابان ، رد چرخ گردان و طلارم سبک ؟؟ و آسمان پر ستاره روان ، به گردش برخواست .

سپس میان آسمانهای زبرین رابگشود و از گونه گون فرشتگان پر نمود :

گروهی از آنان در سجده‌اند و رکوع نمی‌گذارند ، و گروهی در رکوعند و یارار ایستادن ندارند . گروهی ایستاده و صف ناگسسته ، و گروهی بی هیچ ملالت لب از تسبیح نابسته . نه خواب دارند و نه بیهوش ، نه سست گردیدند و نه فراموشی ، و گروهی از آنان امنیان وحی اویند ، که کلام خدا را به پیامبرانش می‌رسانند ، و فضاهای الاهی را به مردمان می‌رانند ؛ و گروهی نگهبان بندگان اویند و دربانان درهای جنبان او ؛ و گروهی از آنان پایهاشن پایدار در زمین است ، و گردنشان بر گذشته از آسمان برین . تنومندی و ستبری شان از حد برون است ، و دوشهاشان برای برداشتن عرشی متناسب و موذون . دیدها از هیبت بر هم و پرها به خود فراهم . در پس حجاب عزت و پرده‌های قردت مستور . نه برای پروردگار در وهم خود صورتی انگارند ، و نه صفاتی او را چون آفریدگان پندارند ، نه او را در مکانی دانند ، و نه وی را همانندی شناسند و بدان اشرات رانند .

صفت آفرینش آدم ( ع ) :

پس پاک خدای با ؟؟ ، از زمین گونه گون طبیعت حاکی فراهم کرد ، از زمین نرم و ناهموار و از شیرین آن و از نمکزار . بر آن خاک ، آب ریخت تا پاک شد ، و باتری محبت‌اش بیامیخت تا چسبناک شد . پس صورتی از آن پدید آورد ،با اندامهای با بسته ، و عضوهای جدا و به ؟؟ پیوسته .

آن را بخشکانید تا یک لخت شد و زمانی‌اش بداشت تا سخت شد ، چنانکه اگر بادی بدان می ورزید بانگش به گوش می رسید . پس از دم خود در آن دمید تا به یک صورت انسای گردید: خداوند ذهنها ، که آن ذهنها را به کار گیرد ، و اندیشه‌ای ، که تصرف او را پذیرد . با دست و پایی در حدمت او و اعضایی در اختیار و قدرت او . با دانشی حق را از باطل جدا کردن داند ، مزه ها و بویها و رنگها و دیگر چیزها را شناختن تواند با طبیعتهای متضاد و سر کش و سرشت‌های با هم خوش ، گرم با سرد در آمیخته و تری بر خشکی ریخته . پس ، از فرشتگن خواست تا آنچه در در عهده دارند ادا کنند و عهده‌ی را که پذیرفته‌اند وفا کنند . سجده او را از بن دندان بپذیرند ، خود را خوار و او را بزرگ گیرند ؛ و فرمود « آدم را سجده کنید ای فرشتگان ؟؟ فرشتگان به سجده افتادند جز شیطان » که دیده معرفتش از رکش تیره شد و بدبختی بر او چیره ، خلقت آتش را ارجمند شمرد و بزرگ مقدار و آفریده از خاک را پست و خوار ، پس خدایش مهلت بخشید که خشم را سزوار بود ، و کامل شدن بلا و آزمایش را در خوو و بکار ، و وفای به وعده را و پرودگار فرمود : « همانا از واپس افکندگانی که تا رسیدن رستا خیز بمانی . »

پس خدای سبحان آدم را در خانه‌ای آرام داد ، جایگاهی در امان و بی بیم ، با زندگی فراخ و پر نعیم . و او را از شیطان ترسانید .

که دشمن است لئیم . اما دشمن او بر نمی‌تافت که آدم با نیکوکاران در بهست به سر برد ، کوشید تا او را از راه به در برد . او را بفریفت تا یقین را به گمان فروخت و آتش دو دلی ؟؟ بار عزم او را بسوخت .



خرید و دانلود  جهان شناسی


جهان شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

« بسمه تعالی »

از خطبه های آن حضرت است

« یذکر فیها ابتداء خلق السماء و الرض و خلق آدم » : که در آن آغاز آفرینش آسمان و زمین و آدم را بیان فرماید .

سپاس خدای را که سخنوان در یتودن او بمانند و شما گران شمردن نعمتهای ، او ندانند و کوشندگان حق او را گزاردن نتوانند . خدایی که پای ، اندیشه تیز گام در راه شناسی او لنگ است ، و سر فکرت ژرف و به دریای ، معرفتش بر سنگ . صفتهای او تعریف ناشدنی است و به وصه در نیا مدنی ، و در دقت نت گنجیدنی ، و به زمانی مخصوص نابودی ، به قدرتش خلایق را درست شناختن او ، باور داشتن او ، و درست باور داشتن او ، یگانه انگاشتن او ؛ و یگانه انگاشتن ، او را به سزا اطاعت نمودن ، و بسزا اطاعت نمودن او ، صفتها را از او زدودن ، چه هر صفتی گواه است که با موصوف دوستانت و هر موصوف نشان دهد که از صفت جدا است ، پس هر که پاک خدای را با صفق همراه داند او را با قرینی پیوسته ، و آن که با قرینش پیوندد ، دوتایش دانسته ، و آن که دوتایش خواند ، جزء جزءاش داند ؛ و آن که او را جزء جزءاش داند ، او را نداند ؛ و آن که او را نداند در جهتش نشاند ؛ و آن که در جهتش نشاند ، محدودش انگارد ؛ و آن که محدودش انگارد ، معدودش شمارد . و آن که گوید در کجاست ؟ در چیزیشدر آرد ؛ و آن که گوید فرراز چه چیزی است ؟ دیگر جاها را از او خالی دارد . بوده و هست ، از نیست به هستی در نیامده است . یا هر چیز است ، و همنشین و یار آن نیست ، و چیزی نیست که از او تهی است . هر جه خواهد پدید آرد ، و نیازی به جنبش و وسیلت ندارد . زا ازل بیناست و تا به ابد یکتاست ، دمسازی نداشته است تا زا آن جدا افتد و بترسد که تنهاست .

آفرینش را آغاز کرد و آفریدگان را به یکبار پدید آورد ، بی آنکه اندیشه‌ای بکار برد ، یا از آزمایشی سود بردارد ، یا جنبشی پدید آرد یا ؟؟تیاره‌ای را به خدمت گمارد . از هر چیز به هنگام پرداخت ، و جزای مخالف را با هم سزاوار ساخت ، و هر طبیعت را اثری بدارد و آن اثر را در ذات آن نهاند . از آن پیش که بیافریند به آفریدگان دانا بود ، و به آغاز و آنجامشان بینا ، و با سرشت و چگونگی آنان آشنا .

پس خدای پاک فضاهای شکافته و کرانه‌های کافته و هوای به آسمان و زمین راه یافته را پدید آورد ، و در آن آبی روان کرد . آبی که موجهای آن هم دیگر رامی شکست ، و هر یک بر دیگری می‌نشست . آب را بر پشت بادی نهاد سخت و رنده و هر پایداری را هم در هم شکننده . باد را بفرمود تا آب را باز دارد و فرسو آمدنش نگذارد و در آن مرز بماند . هوای شکافته در زیر باد به جریان ، و آب جهنده بر بالای آن روان . پس بادی نازا آفرید تا پیاپای و سخت بورزید ، ار بر خاستنگاهی دور و ناپدید . باد را بفرمود تا آب خروشنده را بگرداند و موج دریا را بر انگیزاند . باد چنانکه گویی مشکی را می‌جنباند یا در فضای تهی می‌راند ، سر آب را به پایان آن برد و جنبنده آن را به آرام آن رساند تا آنکه کوها از بُر ، و کفها بر سر آورد ، پس ؟؟ آن کف را در فراخ هوا و گستردن فضا بالا کرد ، و از آن هفت آسمان بر آورد . ؟؟وردین آسمان موجی از سیلان باز داشته ، زَبرین سقفی محفوظ ، بلند و افراشته ، بی هیچ ستنون بالا رفته و بر پا ، و بی میخ و طناب استوار و بر جا . پس آسمانها را به ستاره‌های رخشان و کوههای تابان بسیار است ، و بفرمود تا خورشید فروزان و ماه تابان ، رد چرخ گردان و طلارم سبک ؟؟ و آسمان پر ستاره روان ، به گردش برخواست .

سپس میان آسمانهای زبرین رابگشود و از گونه گون فرشتگان پر نمود :

گروهی از آنان در سجده‌اند و رکوع نمی‌گذارند ، و گروهی در رکوعند و یارار ایستادن ندارند . گروهی ایستاده و صف ناگسسته ، و گروهی بی هیچ ملالت لب از تسبیح نابسته . نه خواب دارند و نه بیهوش ، نه سست گردیدند و نه فراموشی ، و گروهی از آنان امنیان وحی اویند ، که کلام خدا را به پیامبرانش می‌رسانند ، و فضاهای الاهی را به مردمان می‌رانند ؛ و گروهی نگهبان بندگان اویند و دربانان درهای جنبان او ؛ و گروهی از آنان پایهاشن پایدار در زمین است ، و گردنشان بر گذشته از آسمان برین . تنومندی و ستبری شان از حد برون است ، و دوشهاشان برای برداشتن عرشی متناسب و موذون . دیدها از هیبت بر هم و پرها به خود فراهم . در پس حجاب عزت و پرده‌های قردت مستور . نه برای پروردگار در وهم خود صورتی انگارند ، و نه صفاتی او را چون آفریدگان پندارند ، نه او را در مکانی دانند ، و نه وی را همانندی شناسند و بدان اشرات رانند .

صفت آفرینش آدم ( ع ) :

پس پاک خدای با ؟؟ ، از زمین گونه گون طبیعت حاکی فراهم کرد ، از زمین نرم و ناهموار و از شیرین آن و از نمکزار . بر آن خاک ، آب ریخت تا پاک شد ، و باتری محبت‌اش بیامیخت تا چسبناک شد . پس صورتی از آن پدید آورد ،با اندامهای با بسته ، و عضوهای جدا و به ؟؟ پیوسته .

آن را بخشکانید تا یک لخت شد و زمانی‌اش بداشت تا سخت شد ، چنانکه اگر بادی بدان می ورزید بانگش به گوش می رسید . پس از دم خود در آن دمید تا به یک صورت انسای گردید: خداوند ذهنها ، که آن ذهنها را به کار گیرد ، و اندیشه‌ای ، که تصرف او را پذیرد . با دست و پایی در حدمت او و اعضایی در اختیار و قدرت او . با دانشی حق را از باطل جدا کردن داند ، مزه ها و بویها و رنگها و دیگر چیزها را شناختن تواند با طبیعتهای متضاد و سر کش و سرشت‌های با هم خوش ، گرم با سرد در آمیخته و تری بر خشکی ریخته . پس ، از فرشتگن خواست تا آنچه در در عهده دارند ادا کنند و عهده‌ی را که پذیرفته‌اند وفا کنند . سجده او را از بن دندان بپذیرند ، خود را خوار و او را بزرگ گیرند ؛ و فرمود « آدم را سجده کنید ای فرشتگان ؟؟ فرشتگان به سجده افتادند جز شیطان » که دیده معرفتش از رکش تیره شد و بدبختی بر او چیره ، خلقت آتش را ارجمند شمرد و بزرگ مقدار و آفریده از خاک را پست و خوار ، پس خدایش مهلت بخشید که خشم را سزوار بود ، و کامل شدن بلا و آزمایش را در خوو و بکار ، و وفای به وعده را و پرودگار فرمود : « همانا از واپس افکندگانی که تا رسیدن رستا خیز بمانی . »

پس خدای سبحان آدم را در خانه‌ای آرام داد ، جایگاهی در امان و بی بیم ، با زندگی فراخ و پر نعیم . و او را از شیطان ترسانید .

که دشمن است لئیم . اما دشمن او بر نمی‌تافت که آدم با نیکوکاران در بهست به سر برد ، کوشید تا او را از راه به در برد . او را بفریفت تا یقین را به گمان فروخت و آتش دو دلی ؟؟ بار عزم او را بسوخت .



خرید و دانلود  جهان شناسی