لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
علت دین گریزی جوانان چیست و چگونه میتوان آنها را از این راه منصرف کرد ؟
بررسی عوامل دین گریزی
به سادگی نمیتوان گفت: نسل جوان ما دین گریز و احیانا دین ستیز هستند! اینان نسبت به واقعیات موجود جامعه، دیدگاههای متفاوتی دارند و چه بسا بخشی از آن دیدگاهها و نارضایتیها، وارد باشد؛ ولی ممکن است، برخی از جوانان با توجه به شرایط محیطی و خانوادگی, از روند نارضایتی بیشتری برخوردار باشند و بعضی از نارساییها را ناشی از قوانین دینی بدانند ودر نتیجه اشکالات خویش را متوجه دین بکنند. البته کارآمدی دین بحثی است و کارآمدی برخی از مدیران بحث دیگر. اتفاقا در برخورد با تعدادی از این جوانان و گفتوگو با آنان، تصریح کردند: اشکالات آنان نه به اصل دین، بلکه به مدیران و کارگزاران بر میگردد.
بنابراین، جوانان کشور از بهترین جوانان از حیث سلامت فکری, روحی و دینی میباشند و سرمایهگذاری دشمنان دین و کشور، برای تسخیر این دژ مستحکم و انحراف جوانان، گواهی است بر مدّعای ما، که البته موفق نخواهند شد.
به هر حال، دینگریزی عوامل متعددی دارد؛ از جمله:
1. روند تغییر ارزشها؛ پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران باز سازی کشور، مدلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در پیش گرفته شد که این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه از شاخصهای مطلوب گردید؛ به گونهای که توسعه، نتایجی از قبیل تغییر ارزشها را نیز در پی داشت. توضیح اینکه اقدامات اقتصادی ـ نظیر تغییر نرخ ارز و تورم ـ موجب کاهش درآمد واقعی و قدرت خرید مردم گردید. همچنین با ابزار مختلف (واردات، تبلیغات، مراکز تجاری و ...) فرآیند قوی تولید نیاز در مردم، در پیش گرفته شد. در نتیجه سطح نیازهای غالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضای نیازهایشان, با موانع اساسی روبه رو شدند. از آنجا که درآمد واقعی نیز کاهش یافت، دستیابی به درآمد بیشتر و پول بیش از حد معمول، با ارزش شد. از طرف دیگر، عواملی مانند نمایش ثروت قشر بالا و تسهیلاتی که برای قشر بالا فراهم آمد، گرایش بارز مدیران دولتی به تجملات و ظواهر و تغییر فضای کل جامعه، موجب شد که مردم ارزشهای جدید را تأیید شده (هنجار) و جستوجوی پول برای ارضای نیازهای جدید را درست و مشروع ببینند! بنابراین پولجویی به ارزش غالب تبدیل شد و حداقل در مورد بیشتر کسانی که پول و درآمدشان کم بود و کفاف ارضای نیازهایشان را نمیداد، ارزشهای دیگر را تحتالشعاع قرار داد. در نتیجه این فرآیندها، ارزشهای اجتماعی، از سنتی به سوی مدرن، از ساده زیستی به تجمل، از کمک و همیاری و ایثار و گذشت برای جامعه به سودجویی فردی و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام به فردگرایی و از ارزش دین و خدا به ارزش پول و دنیا حرکت کردهاند. نگ: فرامرز رفیعپور، توسعه و تضاد، فصل 4 ـ 8 ـ 3؛ آناتومی جامعه، ص 522
2. مشکلات پس از انقلاب (مانند جنگ و توجه به مسائل امنیتی و دفاعی و...) که نتیجه طبیعی آن، فقدان برنامهریزیهای دقیق و کارشناسی شده برای نهادینه سازی و تثبیت ارزشها و معارف اسلامی است.
3. تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد و القای شبهه دربارة دین که گاهی بیپاسخ مانده و در ذهن برخی جای گرفته است.
4. روشهای نادرست در آموزش دینی در دوران کودکی و نوجوانی؛ برخی از رفتارها و برخوردهای ناصحیح و مخالف شرع در بیان احکام شرعی، موجبات بدبینی عدهای از افراد ـ به خصوص جوانان ـ را فراهم آورده است. حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بارها خطر این گونه افراد را متذکر شده، در این خصوص میفرماید: «معنای تحجر آن است که کسی که میخواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام برای بنای جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا کند و نتواند کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را ـ در آنجایی که قابل کشش است ـ درک کند و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور ـ که نیاز لحظه به لحظه است ـ نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه بدهد. این بلای بزرگیاست». روزنامه جمهوری اسلامی, 17/3/1376
5. ضعف و سستی بنیانهای دینی در برخی از خانوادهها که منجر به عدم تربیت و پروش صحیح جوانان شده است.
6. گرایش به سوی تمایلات و هواهای نفسانی، خواستههای نا به جای برخی و ناهنجاری عاطفی و روانی آنان و بیبند و باری و گرفتاری در انواع دامهای شیطانی و... موجب شده که بسیاری به سستی و فساد و راحتی و سودجویی و... روی آورند و التزام به دین و چهارچوبهای دینی را مزاحم خود ببینند. چنان که در قرآن کریم درباره مهمترین عامل رویگردانی از توحید و معاد آمده است: « بَلْ یُریدُ اْلإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ » بلکه انسان میخواهد راه فساد را پیش روی خود باز کند. قیامت(75)، آیه 5
7. ضعف بینش و نداشتن آگاهی درست از ماهیت دین و نقش و کارکرد آن در تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان.
8. ناکارآمدی برخی از مدیران جامعه در اجرای برنامههای اعلام شدة حکومت دینی، و بیپاسخ ماندن نیازهای اولیه اجتماعی جوانان (ازدواج، اشتغال، مسکن و...).
9. عدم توزیع عادلانه امکانات و فرصتها در برخی از ادارات و دستگاههای کشور.
10. درگیری برخی گروهها و جناحهای سیاسی بر سر کسب، حفظ و استمرار قدرت سیاسی و در نتیجه، ایجاد یأس و ناامیدی جوانان برای نیل به خواستههای مشروع خویش.
11. عملکرد منفی و نامطلوب بعضی از دستگاههای فرهنگی در سالهای اخیر و میدان دادن به افراد و عناصر غیر معتقد به نظام اسلامی، و ترویج فرهنگ غربی از سوی آنان.
12. عملکرد و رفتار ناشایست گروهی از شاغلان در دستگاهها و نهادهای دولتی و حکومتی، باعث پیدا شدن تعارض و شکاف بین گفتار و عمل آنان شده و موجب بدبینی به شعارهای انقلاب گشته است.
12. کمکاری نیروها و دستگاههای انقلابی در تولید برنامههای سالم و جذاب و مفیدی که بتواند اوقات فراغت جوانان را پر کند و آنان را از توجّه به برنامههای ضد اخلاقی و فاسد فرهنگ بیگانه باز دارد.
13. مشکل انتقال ارزشها؛ نسل اول انقلاب و دستگاههای فرهنگی، در انتقال این ارزشهای انقلابی و دینی به نسل دوم و سوم انقلاب و حتی تعمیق آنها برای خود نسل اول انقلاب، سهلانگاری و کمکاریهایی داشتهاند که موجب فاصله گرفتن تدریجی برخی از افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ از ارزشهای اسلامی شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بررسى مشکلات جوانان (بحران بلوغ)
نویسنده:محمد سبحانى نیا
یکى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد، دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است که براى همه نوجوانان، اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره، حاکى از اهمیت و حسّاسیتى است که آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند. در این جا نظرات بعضى روان شناسان را درباره این پدیده مى آوریم: (سمیلرز نوجوانى را دوران عدم انطباق، و سکولیانکورز آن را تب عقل، وس گوتهز آن را گره کور بین کودکى و پیرى، سشیلدرز آن را موجى خروشان در اقیانوس زندگى،س استانلى هالز آن را تولد دوباره، سهاروکسز آن را دوره کشف هویت، سویلونز آن را دوره جهل و غفلت و بالاخره سکروز نوجوان را دیوانه قابل معالجه خوانده اند.)1
(ژان ژاک روسو، بلوغ را ولادت دوم مى خواند.)2 (گویى نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانى نو آشنا مى شود و دیگر باره متولد مى گردد و افق هاى جدیدى در برابر دیدگانش گشوده مى شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدى است که بعضى آن را زندگى تشنج آمیز و دوران منفى نامیده اند.)3 (اوریس دولوم، بلوغ را یک نقطه عطف در زندگى مى شناسد نه یک مرحله تکاملى.)4
بلوغ در زبان فارسى به معناى رسیدن و به حد رشد رسیدن است.5
انواع بلوغ هرچند از واژه بلوغ غالباً بلوغ جنسى تداعى مى شود، ولى با توجه به موارد استعمال، مى توان به انواع بلوغ اشاره کرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از: 1. بلوغ شرعى: بلوغ شرعى همان سن تکلیف دینى است که براى دختران پایان 9سال قمرى و براى پسران پایان 15 سال قمرى است. 2. بلوغ جسمى: فیزیولوژیست ها معتقدند: ارگانیزم بدنى انسان تا 5سال اول زندگى به سرعت رشد مى کند و پس از آن تا آغاز دوره نوجوانى و بلوغ، رشد آن به کندى مى گراید و سپس در دوره نوجوانى، سرعت دوباره خود را باز مى یابد و در سن خاصى به حد کمال خود مى رسد. 3. بلوغ جنسى: بلوغ جنسى به معناى رسیدن به سن تولید مثل است که با ازدیاد هورمون ها آغاز مى شود. در این شرایط، غدد جنسى از خواب بیدار مى شود و تمایل جنسى را به وجود مى آورد. 4. بلوغ اجتماعى: بلوغ عرفى یا اجتماعى، بلوغى است که در آن دختر و پسر مسئول رفتار خود مى شوند و به آن سن قانونى نیز مى گویند. قانون گذاران براى افراد، سنین گوناگونى را در اجراى انواع مقررات و بهره مندى آنان از حقوق مدنى در نظر گرفته اند; مثلاً براساس قوانین موجود در ایران براى شرکت در انتخابات ریاست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى، ورود اشخاص به سن شانزده سالگى الزامى است و براى استخدام دولتى و یا اخذ گواهى نامه، هجده سال تمام منظور شده است. 5. بلوغ روانى: بلوغ روانى، بلوغ ناشى از رشد روان است که داراى جنبه هاى مختلفى از قبیل: پختگى، هوش و درک مفاهیم اخلاقى مى باشد. 6. بلوغ شخصیتى: بلوغ شخصیتى در شرایطى حاصل مى شود که شخص بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد و عمل نماید و بتواند اراده اش را اعمال کند و متکى به خود باشد. 7. بلوغ عقلى: قرآن مجید از بلوغ عقلى به نام (رشد) یاد کرده و استقلال اقتصادى و آزادى مالى براى یتیمان را مشروط به بلوغ جنسى و رشد عقلى مى داند.6
سن بلوغ (براى آغاز بلوغ طبیعى، سن معینى وجود ندارد و در محیط هاى مختلف، متفاوت است. عوامل متعددى از قبیل: عوامل محیطى، فرهنگى، موروثى و اجتماعى و تغذیه اى در پیدایش بلوغ مؤثر است، ولى ظهور آن در اکثر دختران حدود 11سالگى است.)7 ییکى از نویسندگان مى گوید: (از نظر پژوهش گران، اگرچه یک اتفاق نظر در مورد شروع و پایان سن بلوغ وجود ندارد، اما بیشتر محققین بر این عقیده اند که سن شروع بلوغ طبیعى در دخترها 16ـ9سالگى و در پسرها 17ـ10سالگى است و در مجموع، اصطلاح بلوغ به دوره بین 18ـ12سالگى اطلاق مى گردد و سن متوسط بلوغ، بدون توجه به پسر یا دختر بودن، 11سالگى اطلاق مى گردد. ولى به طور مسلم دختران زودتر از پسران مرحله بلوغ زندگى خویش را آغاز مى کنند و زودتر نیز این مرحله را به پایان مى رسانند.)8
تقدم بلوغ شرعى دختران بر پسران این سؤال همواره در ذهن دختران مطرح است که چرا زودتر از پسران، مکلف مى شوند و بالغ شرعى محسوب مى گردند؟ در پاسخ باید گفت: اولاً، بلوغ شرعى براساس بلوغ طبیعى است. در همه مناطق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
توصیه امام خمینی ( ره ) به جوانان
جوانان و دام منافقان
تفسیرهای شیطانی و تحمیل خواستههای خود بر مفاهیم نورانی مانند قرآن و نهجالبلاغه، یکی از شیوههای گمراهسازیِ منافقان بوده و هست. بر این اساس حضرت امام خمینی رحمهالله پس از پیروزی انقلاب، به تمامی جوانان هشدار دادند: «جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و سردمداران گروهها که میخواهند به اسم اسلام پایههای آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند، هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند، و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهجالبلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط، نمیشود اسلامشناس شد. در حقیقت تمسک به قرآن و نهجالبلاغه، برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی خود باز کنند و شما جوانان عزیز و سرمایههای کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند. ای جوانان عزیز! هوشیار باشید [و] با تفکر و تعقل، فعالیت این منافقینِ بلندگوی غرب و منحرفین... را بررسی نمایید».
وظیفه جوانان مسلمان
راهزنی فرهنگی و انحراف فکری انسانها، جنایتی بزرگ و جبرانناپذیر است. این عمل ناجوانمردانه، با هجوم اندیشههای شوم و هجوم سپاه نامرئی دشمن، به صورت ویروسهای فکری و شبهههای ویرانگر عقیدتی پدید میآید؛ شبیخونی که تنها راه رهایی از آن، فراگیری دانشهای دینی و قوی ساختن بنیانهای اعتقادی است. حضرت امام رحمهالله در این باره فرموده است: «توجه نسل جوان به شناسایی و شناساندن چهره واقعی اسلام، موجب تقدیر است. ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات اجانب و عمال استعمار را خنثی کنیم. شما نسل جوان موظف هستید غرب زدهها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومتهای ضد انسانی آنها و عمال آنها را برملا نمایید». ایشان در جای دیگری میفرماید: «در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمانهای بزرگ اسلام بکوشید».
جوانان و خطر اندیشههای وارداتی
هدف دشمنان اسلام و استقلال ما آن است که افق نگاه جوانان را به سوی خواستههای شیطانی خویش تنظیم کنند و با عناوین فریبنده، جوانان را منحرف سازند. حضرت امام خمینی رحمهالله با اشاره به این نکته مهم فرموده است: «عوامل و ایادی استعمار که میدانند با آشنایی ملتها، به خصوص نسل جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلامی، سقوط و نابودی استعمارگران وقطع دست آنان از منافع ملتها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود، به کارشکنی پرداخته و میکوشند که با سمپاشی و آلوده ساختن اذهان و افکار جوانان، از جلوهگر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتبهای رنگارنگ، جوانان ما را منحرف سازند».
جوانان؛ نقطه امید
جوانان متعهد و دینباور ایران اسلامی، نقشی اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی ملت رشید ایران داشته، در صحنههای مختلف از کیان اسلام و انقلاب دفاع و پاسداری کردهاند. بر همین اساس، امام خمینی رحمهالله جوانان را نقطه امید و پاسدار مکتب معرفی کرده، چنین فرموده است: «اینجانب در این نفسهای آخر عمرم، امیدم به طبقه جوان، عموما دانشجویان خارج و داخل، اعم از روحانی و غیره میباشد. امید است دانشمندان و متفکران روشنضمیر، مزایای مکتب نجاتبخش اسلام که کفیل سعادت همه جانبه بشر و هادی سُبُل خیر در دنیا و آخرت، و حافظ استقلال و آزادی ملتها، و مربی نفوس و مکمل نقیصههای نفسانی و روحانی و راهنمای زندگی انسانی است، برای عموم بیان کنند».
امام خمینی رحمهالله و چشم امید به جوانان
امام خمینی رحمهالله حکیمی ژرفاندیش بود که از آغاز نهضت اسلامی، با نگاه اندیشمندانه خود، موجب بیداری دینیِ قشر عظیم جوانان این مرز و بوم شد. ایشان در آغاز حرکت الهی خود در نجف اشرف، تمامی جوانان روحانی و دانشجو را با نگاهی نو، همه سویه، ژرف و جامع به دین فراخوانْد و فرمود: «حس مسئولیت نسل جوان و کوششهای بیشائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید، در خور تقدیر و امیدواری است. این جانب در این تبعیدگاه ثانوی، چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه داری را در زمینه شناخت احکام اسلامی و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند؛ اسلام واقعی را بشناسید و بشناسانید».
جوانان و مقوله آزادی
در نگاه اسلام، آزادی، مایه کمال و رشد جامعه است. البته اسلام، استفادههای خیانتآلود از واژه آزادی را مجاز نمیداند؛ زیرا در این صورت، جامعه دچار انحطاط و انحراف شده، به سقوط کشیده میشود. بر همین اساس است که امام راحل رحمهالله با هوشیاری، جوانان را از آزادی غربی که به بیبند و باری و لجام گسیختگی میانجامد، منع فرموده است: «اینها که آزادی میخواهند، اینها که میخواهند جوانهای ما آزادباشند، قلمفرسایی میکنند برای آزادی جوانهای ما، چه نحو آزادی را میخواهند؟ میخواهند جوانان ما آزاد بشوند، قمارخانهها باز باشد، به طور آزاد مشروبخانهها باز باشد، به طور آزاد عشرت خانهها باز باشد. این چیزی است که از غرب دیکته شده است.... باید همه بدانیم آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلاتِ بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود».
جوانان و اصلاح نفس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
آسیبشناسی تربیت دینی جوانان
در آیین مقدس اسلام، برنامه تربیت نسل جوان، براساس احیای تمام تمایلات فطری، و هدایت همه خواهش های طبیعی استوار است.به عقیده روان شناسان، دوران جوانی و بلوغ، دوره بروز احساسات مذهبی و شکفته شدن تمایلات ایمانی و اخلاقی است.
شناختن تمایلات طبیعی و تمنیات فطری جوانان و ارضای صحیح و معتدل هر یک از آن تمایلات، اساسی ترین پایه تربیت نسل جوان است.
مربی لایق کسی است که ابتدا، ساختمان طبیعی جوانان را مورد مطالعه دقیق قرار دهد و با بررسی کامل و همه جانبه، تمام خواهش های درون آنان را بشناسد و سپس هرکدام را در جای خود و با اندازه گیری صحیح و عاقلانه ارضاء نماید. چنین تربیتی هم آهنگ با نظام حکیمانه خلقت و بر وفق قانون آفرینش است. چنین تربیتی بهترین و پایدارترین تربیت ها است و می تواند جوانان را به شایستگی بسازد و موجبات خوش بختی و سعادت آنان را فراهم سازد.(۱)
در آیین مقدس اسلام، برنامه تربیت نسل جوان، براساس احیای تمام تمایلات فطری، و هدایت همه خواهش های طبیعی استوار است.به عقیده روان شناسان، دوران جوانی و بلوغ، دوره بروز احساسات مذهبی و شکفته شدن تمایلات ایمانی و اخلاقی است.
جوانان از هر ملت و نژادی، به طور فطری، خواهان معرفت الهی و سجایای اخلاقی اند. این خواهش عمیق طبیعی باعث شده است که دانشمندان روان شناس، دوران بلوغ و جوانی را سنین ماورای طبیعی بنامند و در مباحث «روان شناسی جوان» مستقلا درباره آن گفت وگو کنند. حتی کودکانی که در خانواده های دور از مذهب و ایمان پرورش یافته اند، در دوران بلوغ علاقه بیش تری از خود نسبت به مسائل مذهبی نشان می دهند؛ اما متأسفانه از آن جا که بشر به مصداق کلام گهربار امیرمؤمنان علی (علیه السلام): لا تری الجاهل الا مفرطاً أو مفرطاً، همیشه در برداشت ها و استنباط ها و در نتیجه در عمل کردها گرفتار افراط ها و تفریط ها یا تندوری ها و کندروی ها است، در این وادی نیز بسیاری به خطا رفته اند.
دسته ای جوانان را یکسره قشری جاهل، ناشی، نافهم، بی تجربه و اصولا غیرقابل اعتماد می دانند، این عده جوانان را برای هیچ امری از امور فردی و اجتماعی لایق و طرف مشاوره و... نمی دانند. به اعتقاد آن ها، جوان باید هم چون موجودی صم و بکم و چشم و گوش بسته به بزرگ ترها توجه کرده و مقلد بی چون و چرای آن ها باشد، و از طرف دیگر، گروهی نیز آن قدر دم از جوان و جوانی می زنند و آن قدر تعابیر عجیب و غریبی درباره آنان به کار می برند که گاه امر بر خود جوانان نیز مشوه و مشکوک می شود.
این جاست که جوان در وادی حیرانی و سرگردانی، دچار اوهام، تخیلات و در نهایت بی هویتی و سرخوردگی و دل زدگی نسبت به تمام امور حتی خود می شود و همیشه از خود می پرسد که آیا به واقع من کیستم؟ در کجای دایره هستی واقع شده ام؟ چه ارزشی دارم؟ چه آینده ای در انتظار من است؟ آیا کسی هست که مرا درک کند؟
اگر موفق نشوم چه؟ اگر شکست بخورم چه خواهد شد؟ فریاد جوان مسلمان در این هیاهوی قرن این است که: هان! ای رهبران! ای متولیان امر دین! ای دل سوختگان، ای بزرگان و اساتید حوزه و دانشگاه! ای کسانی که داغ دین بر سینه دارید! مرا دریابید! مرا، دینم را، اندیشه ام را، تفکراتم را، گذشته ام را، آینده ام را، فرهنگم راه، ارزش هایم را، میراث پربهای اسلامی و ملی ام را و بالاخره من و تمام تعلقات پرارزشم را دریابید.
مگر نمی بینید که چگونه عده ای تمام آن را به حراج ابتذال فرهنگی گذاشته و حاضرند آن را به ثمن بخس معامله کنند؟ مگر نمی بینید که چگونه دشمن برای همه این ارزش ها، دندان طمع تیز کرده است؟
مگر نه این است که ما جوانان مسلمان ایرانی، افتخارآفرینان روزهای پرشکوه انقلاب ۵۷ و هشت سال دفاع مقدس در دهه ۶۰ بوده ایم؟ کام تشنه جوان، منتظر سیراب شدن توسط یک جواب قانع کننده مطابق با فطریات و طبیعیات اوست. پاسخی از سر صدق و صفا.
جوان در این وادی، همیشه به سراغ کسی می گردد که خارج از هیاهوی شعاری و بدون آن که بخواهد از او کالایی بسازد و برای مواقعی خاص استفاده ببرد، بدون آن که در پس پرده شعار حمایت از جوان و جوانان بر موج این شعارها سوار و به اهداف شوم خود برسد، به واقع، او و تمایلات فطری او و دردهای نهفته در درون او و سؤالات پاسخ نگفته او و هزاران خواسته به حق و مشروع او را درک کند و او را بیابد تا مرهمی هرچند مختصر بر دردهای کهنه اش بگذارد. و چه خوش گفت آن پیر جوان دل و آن ره رو راه علی و آن امید دل تمام جوانان مسلمان ایران زمین که: بی توجهی به دغدغه های واقعی جوانان و استفاده از آنان به عنوان کالایی که تنها در مواقع خاص نظیر انتخابات مورد استفاده دارد، امری کاملا غلط و بی انصافی به جوانان است.(۲)
او جوانان ایرانی مسلمان را، رادمردانی می داند که توانستند در دهه ۵۰، سرنوشت یک ملت را تغییر داده و در آن هیاهوی فساد و فحشای حاکم بر جامعه آن روز ایران، معجزه انقلاب اسلامی را بیافرینند، و در دهه شصت، دشمن تا دندان مسلح و متکی به قدرت های بزرگ را با شجاعت و فداکاری به زانو درآورد و اکنون نیز نسل جوان ایران می تواند در دهه ۸۰ و ۹۰ کارهای بسیار بزرگی انجام دهد و خود را به عنوان الگوی جوانان جهان و افکار عمومی ملت ها معرفی نماید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
جوانان و رسانه ها
دکتر محمد سعید ذکایی، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، 39 ساله است و مدرک دکترا و پسادکترای خود را در «جامعهشناسی نسلها» از دانشگاه شفیلد انگلستان دریافت کرده است. وی به طور خاص به مطالعات جوانان (جامعهشناسی جوانان، ارزشها و نگرشهای جوانان، اوقات فراغت جوانان و...) علاقمند است و مقالات مختلفی را هم به مجلات علمی کشور ارائه کرده است. آخرین مقاله او با عنوان «جوانان و فراغت مجازی» در شماره اخیر «فصلنامه مطالعات جوانان» به چاپ رسیده است. موضوع گفتگوی ما با دکتر ذکایی، تاثیرات متقابل رسانهها و جوانان، نگرشهای جدید درباره تاثیرات متقابل رسانهها و جوانان، نگرشهای جدید در تاثیرات رسانههای نوین (اینترنت)، نقش جوانان در جامعه اطلاعاتی و... است که متن کامل آن را میخوانید:رسانهها و تکنولوژیهای جدید
رسانه های ارتباطی چه تاثیری در نگرش و ارزشهای جوانان دارند؟
جوانان در استفاده از رسانههای نو پیشگام هستند و جوانان این مزیت نسبی را دارند که سریعتر یاد میگیرند و فعالترند و در استفاده از رسانهها ابتکار و نوآوری هم نشان میدهند. از طرفی رسانهها به عنوان یک پدیده تکنولوژیک و اجتماعی و ارمغانی از جامعه جدید، اثرات ویژهای روی جوانها دارند. بخشی از این تاثیر به ذات و ویژگیهای دوره جوانی و گذار از دور نوجوانی مربوط است. بخشی نیز مرتبط با ملاحظاتی است که در سطح اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا ترکیب آنها از قبیل اقتصاد سیاسی، اقتصاد فرهنگی و اقتصاد اخلاقی و کلا «مصرف» مطرح است. وجه ملموس آن به مصرف رسانههای نو یا مصرف تکنولوژیک بر میگردد. جوانها در مصرف رسانهها گاهی عطش، نیاز یا وسواس دارند که این نیاز هم سخت افزاری است و هم نرم افزاری. به همین علت، با مصرف انبوه و تولید انبوه سبک و مد و میل به ایجاد نیاز جدید و میل به ترویج مد مواجهیم.البته تاثیرات رسانهها را میتوان از وجه سیاسی ـ فرهنگی هم در نظر گرفت. استفاده از رسانهها گرچه استفاده فرهنگی است ولی در عین حال فرهنگ را باید در متن قدرت و روابط سیاسی جامعه هم دید و به همین خاطر اهمیت سیاسی هم پیدا میکند. به هر حال، اهمیت رسانهها از منظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی محسوس است و گسترش آنها مجالی را برای تنوع و تکثر در ارزشها و هنجارها در اختیار افراد قرار میدهد و تا حدی مکانیزمهای کنترلی که در عرصه عمومی ممکن است محدودیت ایجاد کند رخت برمیبندد.از منظر اخلاق (اخلاق عمومی و اخلاق رسانهای و اخلاق اجتماعی) هم میتوان به رواج رسانهها نگاه کرد و تاثیرگذاری آنها را بر گروههای جوان بررسی نمود. از این منظر رسانه را ذاتا ابزاری خنثی نمیدانند و معتقدند که تکنولوژی در بطن خود ویژگیهایی دارد که به کاربر خود انتقال میدهد و به نظر میرسد که اکثر رسانههای نو این ظرفیت را در سطح بالا دارند و جوانان از این پتانسیل بیشترین اثر را میپذیرند.
جامعه اطلاعاتی چه ویژگیهایی دارد و جوانان چه وضعی در این جامعه دارند؟
به ویژگیهای کلاسیک و استاندارد جامعه اطلاعاتی در متنها اشاره شده است. منابع جامعه اطلاعاتی اثراتی بر کمیت و کیفیت ارتباطات (ارتباطات در مفهوم کلی) برجا میگذارند. منظور از کمیت، جنس و زمان و میزان اطلاعات است و اساسا چنین حجمی از اطلاعات چه در شیوه مصرف و چه در شیوه مبادله و شیوه برقراری، ارتباط متناسب با خود را طلب میکند. بنابراین جامعه اطلاعاتی معرف جامعهای است که در آن کمیت و کیفیت ارتباطات و تعاملات کنشگران اجتماعی (با هم و با جامعه) دچار تغییرات اساسی میشود که این امر هم به دلیل برد رسانهها، هم سرعت انتقال پیام و هم به واسطه کیفیت ارتباط و تعامل کنشگر و مصرفکننده و کاربر با رسانه روی میدهد. همه اینها شرایطی را ایجاد کردهاند که پیش از این میسر نبود. این شرایط سرعت تغییرات را تشدید میکند و فرهنگ خاص خود را به همراه میآورد و تغییرات متناسب با خود را در ساختار اجتماعی ایجاد میکند، به نحوی که ساختار قبلی را به ساختار سیالتر، دینامیکتر و پویاتر و فردگرایانهتری تبدیل کرده است که نوع نیازها و تمایل و ارتباط کاربران و مشخصا جوانها را با خود تغییر میدهد. جوانی که با رسانههای نو و پیامهای متعدد و شبکههای وب جهانی (چه به صورت تکست، تصویر و صدا) سروکار دارد، ناگزیر است شیوه خود را در برخورد و مواجهه با آن اطلاعات تغییر دهد. یک جامعهشناس آمریکایی معتقد است که در این شرایط یادگیری فرد، موزاییکی میشود. یعنی به جای اینکه جوان از اطلاعات در عمق آن استفاده کند ناچار است از این بایتها و سایتها و تکستها داشته باشد و یاد بگیرد که آنها را موازی با هم ببیند و به صورت موردی و بر حسب نیاز به آنها رجوع کند. این چیزی است که «یادگیری موزاییکی» نام دارد. به این ترتیب جوان اطلاعات را سریع و سیال میگیرد و سریع و سیال پردازش میکند و به اقتضای موقعیت به استفاده از آن میپردازد.
این نوع یادگیری را بیشتر توضیح دهید.
در شیوهای از یادگیری که پیش از رواج رسانههای نو مطرح بود، فرد در معرض اطلاعات محدودی قرار میگرفت و آن را با عمق و ظرافت و دقت بیشتری بررسی و کندوکاو میکرد. اما تنوع کنونی در اطلاعات، چه در شکل و محتوا و چه در نحوه عرضه آن و چه در فرمت ارایه، یادگیری موزاییکی را ایجاد میکند. در این یادگیری عملا رفتار گزینشی (انتخاب) با اطلاعات پیشنهاد و ترویج و تجویز میشود که در مقابل شیوههای یکطرفه و مونولوگ محدود است که کاربر را به جای شیوه پهنانگر به شیوه وابسته و مصرفکننده سوق میدهد. یادگیری موزاییکی، اختیار و انعطافپذیری را در مقابل کاربر قرار میدهد تا به اقتضای