لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
جمهوری اسلامی ایران
وزارت آموزش و پرورش
سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان
مدیریت آموزش و پرورش کاشان
موضوع مقاله:
گزیدهای از پاسخهای استاد مطهری در رابطه با مسأله حجاب
تهیه کننده:
فاطمه قزوینی
هنرستان: زینب کبری(س) کاشان – اردیبهشت 86
چکیده:
موضوعاتی که در این مقاله آمده است عبارتند از: وجود حجاب قبل از اسلام در جهان ،علت فلسفه پیدا شدن حجاب ،نقد و بررسی علتها از دیدگاه اسلام، معنای لغوی حجاب، پوشش زن در اسلام، بالابردن ارزش زن، نتایج سیستم روابط آزاد بین زن و مرد، سیمای حقیقی مسئله حجاب، تدابیر اسلام برای تعدیل غریزه جنسی، ایرادهای وارده بر حجاب مانند سلب حق آزادی و توهین به او، رکود و تعطیلی فعالیتها و استعدادهای زنان، اشتیاق و التهاب زن و مرد به یکدیگر در اثر وجود حجاب، آیه و سوره مربوط به حجاب اسلامی، نظر اسلام پیرامون شرکت زن در مجامع، نظر اسلام درباه حبس و اختلاط، دلایل وجوب پوشش وجه و کفین ( ادله مخالف و ادله موافق )، نظر فقهای اسلام درباره پوشش وجه و کفین، قسمتهای ضروری در حد پوشش زن در فقه اسلام، بررسی دیدگاههای موجود در مسأله وجوب پوشش زن و حرمت نظر بر زن ،معنای تلذذ و ریبه و حلال یا حرام بودن آن، بررسی نظر فقها درباره نگاه به زنها تا انتخاب یکی از آنها ،فلسفه حکم سرزده داخل خانه های مورد سکونت دیگران نشدن و آیا این دستور اختصاص به خانه هائی که زن در آنها زندگی میکند دارد یا نه ؟ بررسی مطالب آیات 59-60 سوره احزاب، امید اینکه مورد استفاده قرار بگیرد.
مقدمه:
پوشش و حجاب مقوله ای است که از دیرباز در اسلام و جهان و جود داشته است. در دین یهود زنان هنگام بیرون آمدن از خانه سر خود را میپوشاندند. در دین مسیحیت نیز پوشش را نزدیک شدن به دین و خدا میدانستند چنانچه راهبه ها و کشیشها از پوشش مناسبی برخوردار بودند، همینطور تابلوهای نقاشی مسیح(ع) که از قدیم کشیده شده است بیانگر توجه به پوشش در این دین است. در ایران قبل اسلام که دین زرتشت وجود داشته است به پوشش اهمیت شایانی داشته اند. چنانچه در داستان زیر میخوانیم خشایار شاه، از همسر خود میخواهد که در روز جشن ازدواج بدون پوشش ظاهر شود اما این بانو پوشش خود را به همسری خشایار شاه ترجیح میدهد و از کاخ بیرون رانده میشود. در فرهنگهای مختلف پوشش به چشم میخورد منتهی تفاوت در کیفیت و حدود آنهاست. اما برهنگی کشورهای اروپایی بازگشتی به فرهنگهای جاهلیت قدیم است چرا که هر کشوری که به دین های مذکور گرایش پیدا کرده است از برهنگی اش کاسته شده است. در کتاب مسئله حجاب استادمطهری این مرد علم و ایمان به سئوالاتی که مطرح شده پاسخهای مفید ولازم ارائه شده است، باشد که مورد توجه قشر جوان ما واقع شود و استفاده لازم از آن برده شود.
سئوال: آیا قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است؟
قدر مسلم این است که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است. درایران و درمیان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و آنچه در قانون اسلام آمده، سختتر بوده است اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است. حجابی که در قدیم یهود در ایران باستان وجود داشته است از حجاب اسلامی بسی مشکلتر بوده است.
در جلد اول تارخ تمدن صفحه 552 راجع به ایرانیان قدیم میگوید « ... زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتهاند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند در نقشهائی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد .. »
ویل دورانت در صفحه 30 ج 12 تاریخ تمدن راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد:
«اگر زنی به نقض قانون یهود پرداخت چنانچه مثلاً چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد و یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم میکرد همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه آن را طلاق دهد.
در هند نیز حجاب سختی حکم فرما بوده است. اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکی از علل پدید آمدن حجاب بدانیم باید قبول کنیم که هند از قدیمیترین ایام حجاب را پذیرفته است زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت بوده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
کند وکاوی در مسئلهی حجاب
اگر قرار باشد در مورد روشن شدنِ مسئله لباس و پوشش زنان به روایت، سنت، و مستندات رایج فقهی بسنده کنیم، این مسئله هیچگاه برای امثال من که فقیه نیستیم روشن نخواهد شد مگر آنکه اول میان متنِ سنت و متن قرآن تفاوت قایل شویم و بهجای استناد به روایات و استناد به نظریههای فقهی، به خود متنِ قرآن مراجعه کنیم.طرح این سخن بهمعنای رد یا قبول آراء فقهای دوران گذشته یا اکنون در باره حجاب نیست بلکه بهاین معنا است که فکر میکنم امروز طبقه فرهنگیِ میانهای پدید آمده است که میخواهد جدای از فتاوا، و جدای از مسئله تقلید، خودش هم معنای حرمتها را بفهمد؛
بنا براین آنچه مینویسم، نه حکمی شرعی، ونه استنباطی فقهی است؛ بلکه بهعنوانِ کند وکاوِ پژوهشگری است که با متن قرآن سروکار داردنکته دیگر اینکه شاید فقیهانِ هر دورهای برای ساماندهیِ روزگار خود ومتناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی وسیاسیِ همان روزگار استنباط خود را از مسئله حجاب بیان کرده و می کنند اما بهنظر میرسد که نقطه کانونی در شکل گیری مضامین فقهی دورانی بوده است که با روزگار صدر اسلام فاصله ای جدی و تفاوتی بنیادی داشته است. اکثرمضامین فقهی وحقوقیِ ما و همچنین آنچه به عنوان فرهنگ اسلامی میشناسیم در دوران امپراطوری عباسیان شکل گرفته است که ساختار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، واقتصادی این دوره با روزگار بعثت که هنوز دولتی تشکیل نشده بود. بسیار متفاوت است. زیرا بهنظر میرسد که مدینه در آن روزگار بعثت، حتی از روستاهای امروزی هم شاید جمعیت کمتری داشته است و چندان جامعهی گسترده و پیچیدهای نبوده است که برای ادارهی آن حتی نیاز به نهادهای حکومتی داشته باشد. در این مورد، نکته قابل تامل این است که به جز متن قرآن، هیچ اثر مکتوب و مستندی که تدوین آن به پیش از دوره بنیعباس مربوط باشد در دست نداریم. از این جهت میتوان احتمال داد که همه متونِ فقهی، فلسفی، کلامی، عرفانی و... بیشتر متناسب با ساختارِ امپراطوری اسلامی شکل گرفته است و نه آنچه قبلا در حجاز و در زمان پیامبر به عنوان اسلام مطرح شده است.
دوم اینکه، متنِ قرآن را نیز نمیتوان بهدرستی فهمید مگر با شناخت معیارهای زبانیِ همان روزگار بعثت در حجاز، که البته این نیز کار چندان آسانی نیست زیرا بسیاری از واژگان در طول تاریخ، وبهویژه در دوره پانصد وپنجاه ساله امپراطوری عباسیان، معناها ومصداقهای متفاوتی از اصلِ خود پیدا کردهاند.
نکته سوم اینکه اگر آیاتی را که امروزه مربوط به حجاب میدانند با دقت، وبا همان معیارهای زبانی دوره بعثت مطالعه شود در مییابیم که در هیچکجای قرآن نیامده است که زنان باید موی سرخود را بپوشانند اما این هست که زنان مومن سعی کنند تا پوشش ورفتارشان بهگونهای باشد که مردانِ بیگانه در آنان طمع نکنند.
چهارم، از بررسی آیات قرآن و با توجه به شرایط زمانی ومکانی حجاز در هنگام بعثت چنین برمیآید که لباس برای زنان، یک شکل ویژهی تثبیت شدهای نداشته است بلکه بستگی داشته به موقعیت زنان در برابر مردانِ متفاوت. همچنین مهمترین کسی که میتوانسته این موقعیتها را تشخیص داده ومتناسب باآن، جاذبههای جنسی خود را پوشیده نگاه دارد، خود زن بوده است. بنا براین میتوان گفت که پوشش برای زن امری نسبی بوده است وهنوز هم می تواند باشد[1].
ونکته آخر اینکه به نظر میرسد که طرح مسئله پوشش زنان از سوی قرآن، ارائه راهکاری است برای مردان وزنانِ آزادی که به امر متعالی ایمان آورده و دوست دارند خود را از گزند آشوبهای جنسی و نگاههای گزنده مردان هوسران برکنار نگه دارند.
×××××××
اشارهای کوتاه به آیه مربوط به پوشش زنان:
در قرآن دو مورد از آیات هست که در باره نوع رفتار و پوششِ زنان بهتصریح در آن سخن رفته است. یکی آیات 30 و 31 در سوره بیستوچهارم(نور) و دیگری آیاتِ 57 و58 در سوره سی وسوم(احزاب).
در سوره نور پیش از اینکه به آیه مربوط به پوشش زنان پرداخته شود، ابتدا از زنانِ پاکدامن یاد شده است که برخی کسان بهآنان تهمت زنا میزنند (آیه 23) در آیه 25 همان سوره از وضعیتی یاد میکند که در آن وضعیت، زنان ومردان آلوده برای هم، و زنان ومردانِ پاک برای هم خواهند بود. مضمون آیه بهگونهای است که انگار این انتخاب بهطور طبیعی صورت میگیرد[2] از نوع خباثت(آلودگی) و نوعِ طیبه(پاکی) سخنی بهمیان نیامده است اما با توجه به آیه قبلی که در باره تهمت زنا آمده، محتمل است که منظور ازآلودگی، همان آلودگی به انگارههای ذهنی و تمایل به زنا با دیگری باشد، یعنی برخی کسان هستند که ابتدا زنان پاکدامن را متهم بهزنا میکنند تا بعدا اگر فرصتی دست داد خود را مجاز بدانند که با آنان زنا کنند. وهمچنین ممکن است «طیبه» بودنِ زن ومرد به معنای پرهیزکاری از وسوسههای زنا ومبرا بودن آنان از زناکاری باشد.
در آیات 27 تا 29 خطاب به کسانی که ایمان آوردهاند آمده است که:
«بهخانههایی که غیر از خانه خودتان است داخل مشوید تا اجازه بگیرید و سلام کنید، (تسلیمِ اهل آن خانه باشید.تسلّموا= بیگزند و سالم باشید) این برای شما بهتر است که پند گیرید.
پس اگر کسی را در آن نیافتید، داخل نشوید تا بهشما اجازه داده شود. واگر به شما گفته شد برگردید، پس برگردید، او برای شما پاکیزهتر است وخدا بهآنچه میکنید دانا است.
برشما پروایی نباشد که به خانههای غیر مسکونی که متاعی برای شما در آن است وارد شوید و آنچه را آشکار می کنید وپنهان می کنید خدا میداند.»
از مضمون این آیات چنین برمیآید که شکل و چگونگیِ معماری خانهها و درگاههای ورودی آن بهگونهای ابتدایی بوده است وبسا خانهها که بهجای دربهای با قفل وبند فقط از پردهی آویختهای که بر درگاه خانه نصب میشده برخوردار بوده است. واژه حجاب نیز در قرآن به معنای پردهای است که دو قلمرو را از هم جدا میکند مانند همان پردهای که بر درگاه خانه میآویختند. بنا براین در مواقع عادی هرکسی میتوانسته سرزده وبدون اعلام قبلی پرده را پس بزند و وارد خانهای بشود. همچنین بهآن سبب که مسلمانان خود را بایکدیگر متحد ویگانه میدانستند، شاید منعی نمیدیدند که هرگاه خواستند به خانهی همکیشِ خود وارد شوند وبسا که در پارهای مواقع همسر صاحبخانه تنها در خانه بوده باشد. مشابه همین توصیه که بدون اجازه وارد خانهای نشوید در آیه 53 سوره احزاب خطاب به مومنان در مورد خانه ی پیامبر آمده است که بی اجازه وارد خانه رسول نشوند و اگر از زنان پیامبر چیزی خواستند، از همان پس پرده (من وراء حجاب) حاجت خود را بگویند و اگر چیزی میخواهند بگیرند. نکته جالب توجه در این آیه آن است که مردان باید از پس حجاب با زنان سخن گویند. به تعبیر دیگر، اگر حجاب پوششی برای زنان میبود طبعا به زنان توصیه میشد که حجاب خود را حفظ کنند، در حالی که در قرآن چنین چیزی دیده نمیشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
حجاب؛ نگاه دیروز، چالش امروز، دغدغه فردا
- حجاب و پاسخ به مخالفان: منتقدان و مخالفان پدیده ای چون «حجاب»، و به بیانی بهتر «پوشش»، در رویارویی با این دستور اسلامی و اجرای آن در جامعه ای اسلامی، پرسش هایی مختلف را طرح می کنند و در این راه، به آن توسل می جویند؛ پرسش هایی مطرح چون:
الف: باتوجه به اینکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند، «حجاب» سبب انزوای این گروه بزرگ و سبب عقب افتادگی این گروه فعال و در نهایت تبدیل آنان به نیرویی سربار و مصرف کننده در جامعه می شود. آیا این کار عاقلانه است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که «حجاب اسلامی»، و بیانی درست تر «پوشش اسلامی» هیچگاه زن را در جامعه منزوی نمی سازد. اگر در گذشته و در اثبات این سخن، نیازمند به استدلال های عجیب و طولانی بودیم، امروزه، به راحتی می توانیم با درنظرگیری حضور بانوان در جامعه ایرانی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور امروزین آنان در جایگاه های متفاوت و مختلف از مقام های سیاستگذار تصمیم گیر تا دانشجویان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، ناراستی و نادرستی این سخن را به اثبات رسانیم که «اقوی دلیل بر وجود شیء، خود آن شیء است.»
ب- «حجاب» لباسی دست و پاگیر است و فرد را از فعالیت سازنده بازمی دارد. آیا این کار شدنی است؟ این پرسش نیز از جمله پرسش هایی است که برخلاف ظاهر درست خویش، باطنی نادرست و ناراست دارد؛ زیرا «حجاب» هیچگاه به معنای چادر نیست که حجاب به معنای پوشش است و چادر نوعی پوشش است. از این رو، اگر بر صفحات شمالی کشورمان، ایران، بنگریم، زنان روستایی در شالیزارها، عمل سخت و کار طاقت فرسای کشت، کاشت و برداشت برنج را با حفظ کامل «حجاب» که به طور الزامی چادر نیست، انجام می دهند و جالب آن که، حتی این کار را در بسیاری از اوقات، بهتر و برتر از مردان به انجام می رسانند.
ج- «حجاب»، میان مردان و زنان فاصله می افکند و طبع حریص مردان را بیش تر تحریک می کند و به جای آن که «خاموش کننده» باشد، آتش حرص آنان را شعله ورتر می سازد که: «الانسان حریص علی ما منع»، آیا این شیوه کارآمد است؟ این پرسش نیاز به توضیح دارد: انسان به چیزی حرص می ورزد که هم از آن منع و هم به سوی آن تحریک شود. به بیانی دیگر، با نیازافکنی و تحریک سازی، تمنای چیزی را در فرد و جامعه بیدار کنند و آنگاه فرد و جامعه را از آن بازدارند؛ به طور مثال اگر در جامعه ای به وسایل مختلف و ابزار مختلف چون: فیلم های سینمایی مستهجن، رمان های سرشار از مسایل جنسی و... غریزه ذاتی و خفته جنسی فرد را بیدار سازند و سپس این غریزه سرکش و عصیان طلب را به صرف «بایدها» و «نبایدها»ی قانونی خاموش کنند، نه تنها در بلندمدت میسر نخواهد شد که خود موجب عقده های بسیار و خلأهای فراوان روحی در فرد انسان و جامعه انسانی می شود، اما اگر زمینه های بروز و پیدایی آن در نهاد فرد و ساختار جامعه به حداقل رسیده یا از بین برود، حرص و ولع نسبت به آن کمتر و کمتر می شود.
پاسخ گویی به پرسش هایی اینچنین که گاه رنگی از شبهه افکنی به خود می گیرد، بیش از هر زمان، نشان گر آن است که «حجاب اسلامی» و به بیانی بهتر «پوشش اسلامی»، هیچگاه «محدودکننده» حضور زن در جامعه اسلامی نبوده است. «حجاب» از نگاه اسلام، تنها و تنها به منزله پوششی است که زن را در برابر تیرهای سهمگین نگاه که زهرگناه را با خود به همراه دارد، حفظ می کند و به او «مصونیت» می بخشد اما، در این میان، آنچه یادآوری آن، بیش از همیشه، ضروری و لازم می نماید، پاسخ گویی به پرسش اساسی است؛ پرسشی که نه چون پرسش های قبل برخاسته از «نگاه دیروز» که چون پرسشی روزآمد، ناشی از «چالش امروز» است: «حجاب» در جامعه امروزین ما، جامعه ای که در روزگار ارتباطات و فناوری به سرمی برد، چگونه حالت اجرایی به خود می گیرد؟ آیا نمی توان در اجرای آن در جامعه اسلامی دست به ابداع و نوآوری برآمده از ارزش های والای اسلامی زد؟ و...
پاسخ گویی به این پرسش یا پرسش هایی از این دست، البته از نگاه مؤلف، آنگاه مفید، مؤثر و ثمربخش خواهد بود که به پیش فرض هایی چند درباره «حجاب»، «پوشش»، و به طور کلی جایگاه ارزش های اسلامی در جامعه امروزین ما اشاره شود؛ پیش فرض هایی چون: الف- «حجاب» از دیرباز در جوامع اسلامی از اهمیت و جایگاهی والا و بالا برخوردار بوده است. این پوشش، به ویژه در قرن های گذشته و خاصه پس از هجوم استعمارگران به سرزمین های اسلامی برای دستیابی به منافع افزون تر، همواره، به منزله نمادی از سازش ناپذیری با بیگانگان و استعمارگران و به عنوان نشانه ای از حفظ استقلال و هویت جامعه اسلامی مطرح بوده است. از این سبب، همراه با روی کار آمدن دولت های دست نشانده در کشورهای اسلامی، به ویژه در صد سال اخیر، مسخ و از بین بردن این پوشش در راستای دستیابی به ارزش های غربی در این کشورها، از نخستین گام های حکومتگران و دولتمردان به شمار می آمد؛ آنچنان که در ترکیه، با به قدرت رسیدن کمال آتاتورک، به روشنی این سیاست استعماری به اجرا درآمد و در ایران، با به قدرت رسیدن پهلوی اول و در راستای سیاست های اصلاحی او، تغییر لباس و کشف حجاب صورت گرفت؛ سیاستی که با بسترسازی ها و زمینه چینی های فرهنگی و اجتماعی در روزگار پهلوی دوم ادامه پیدا کرد.
به طور خلاصه، باید گفت: هر کجا که ردپایی از فرهنگ بیگانه و سلطه پذیری فرمان روایان در کشورهای اسلامی وجود دارد، تضعیف یا حذف «حجاب» و به طور کلی، مسخ و نابودی ارزش های اسلامی همراه با عنوان هایی رنگارنگ و مختلف در دستور کار قرار می گیرد و در پیامد آن، ولنگاری و بی بندوباری از جایگاه «ضدارزشی» خود، با نام های فریبنده و زیبا، جایگزین جایگاه «ارزشی» پیشین در جامعه می شود؛ جایگاهی که اندیشمندی فرانسوی چون «فرانتس فانون» (Frantz Fanon) در کتاب «انقلاب الجزایر یا بررسی جامعه شناسانه یک انقلاب»، درباره آن می نویسد: «اگر بخواهیم به تار و پود بافته جامعه الجزایری هجوم بریم و استعداد مقاومت آنها را از بین ببریم، باید ابتدا زن ها را تحت تسلط خود درآوریم... و لذا، هر چادری که دور انداخته شود، افق جدیدی را که بر استعمارگر ممنوع بوده، در برابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن استعمار ده برابر می شود...»
ب- در دویست سال گذشته، اروپا با پشت سر نهادن روزگار تاریک وسطی که ناشی از برداشتی تحریف گونه و نادرست از «مسیحیت» بود، گام های پی در پی در مسیر پیشرفت و رهیافت به سوی جهانی نو را پیمود، این در حالی بود که در این سوی از جهان، به ویژه در کشورها و جوامع اسلامی، اندیشمندان و روشنفکران در منازعه و کشمکشی بی سرانجام، همراه با خارج ساختن جامعه از مسیر راستین خود، آن کردند که دیدیم، کشورهای اسلامی به ویژه ایران که روزگاری مهد علم و دانش و گاهواره تمدن و پیشرفت بودند، به مصرف کننده ای صرف در تمام زمینه ها و مستعمره هایی مستقیم و غیرمستقیم تبدیل شدند.
از دیگر سو، استعمارگران تنها به استعمار سیاسی مستعمرات اکتفا نکردند، بلکه به استعمار فکری و اندیشه ای به منظور تداوم سلطه و سیطره خویش روی آوردند و در این راه، دست اندازی به حریم فرهنگی و اخلاقی جامعه را، سرلوحه کار خویش قرار دادند: پذیرش دانشجو در رشته های مختلف در دانشگاهها به منظور القای اندیشه های فرهنگی و گاه ضددینی خویش، ایجاد مدارس مذهبی در شهرهای کوچک و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
حجاب و زنان
«جرجی زیدان» می نویسد:«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع پیش از اسلام و حتی پیش از ظهور دیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداده و تا اواخر قرون وسطی، در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». در آیین بودا، مردان موی سر را تراشیده و سیک ها در هندوستان موهای خود را لابلای شالی پنهان و به دورسر می پیچند.
پوشاندن موی سر از دیر باز در همه دین ها رواج داشته و زن و مرد کم و بیش از آن پیروی می کنند. در آیین یهود، مردان با کلاهک کوچک سیاه رنگی موی را می پوشانند و در باب 14 از سفر پیدایش چنین می خوانیم:«چون «ریوقا »(زن آینده او)از آمدن اسحاق به وسیله غلام خود آگاهی یافت، برقع(روبند) بر گرفته خودرا بپوشاندی» بدین روی، زنان هم موی وروی از مرد بیگانه پنهان می کردند. در میان رومیان و یونانیان باستان، زنان بایستی با لباسهای بلند و موی پوشیده در روسری در اجتماع دیده می شدند. در شاخه کاتولیک مسیحیت، زنان دیر نشین در لباسهای روحانیت، با موی پوشیده و روی بدون آرایش، به کارهای مذهبی و اجتماعی می پردازند. به عقیده «پولس»، حواری معروف عیسی مسیح(St.Paul ): « نقاب شرف زن است. پس اگر گیسو فرو گذارد این مایه بزرگواری اوست»«جرجی زیدان» می نویسد:«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع پیش از اسلام و حتی پیش از ظهور دیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداده و تا اواخر قرون وسطی، در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». در آیین بودا، مردان موی سر را تراشیده و سیک ها در هندوستان موهای خود را لابلای شالی پنهان و به دورسر می پیچند.در اسلام، مردها دستار به سر می بندندو زنها موی سر را بایستی از مردان(غیر از پدر، برادر، شوهر، عمو ودائی و فرزندزادگان مرد آنان) بپوشانند.اسلام از مومنان خواست:«به مردان با ایمان بگو دیدگان از نظر بازی فرو گذارندو عفت خود را حفظ کنند. این کار برای پاک ماندن آنها بهتر است.به زنان مومن بگو دیدگانشان را فرو گذارند و عفت خود را حفظ کنندو زینت خودرا آشکار نکنند، مگر آنچه ظاهر است و روسری های خود را بر گریبان هایشان بیاندازند...» سوره نور 30-31 حجاب آنچنان که در آیات قرآن در سوره های مختلف آمده، سدی برای فعالیت اجتماعی زنان و یا پیشرفت علمی و یادگیری و آموختن دانش برای آنها نبوده است. در نخستین دوران گسترش اسلام و زندگی پیامبر، زنان با مردان در میدان های جنگ دوشادوش شراکت داشتند، با هم به نمازهای دسته جمعی و مسجد میرفتند. در میان آنان زنان شاعر، دانشمند، پزشک و بازرگان دیده شده است.پس از پیامبر، سپری شدن دوران خلفای راشدین(چهار خلیفه جانشین پیامبر) زندگی اجتماعی و آزادی زنان به صورتی چشم گیر بر پایه چند انگیزه رنگ دیگری گرفت.1) اعراب با آشنا شدن به فرهنگ ایرانی و رومی، از زندگی ساده دوران پیامبر روی گردان و به زندگی اشرافی و درباری (به ویژه در دوران خلافت عثمان) آشنا شدند. هرچه بیشتر به زندگی تجملی خو گرفتند، از ارزش زن کاسته شد، زیرا توانائی مالی، اجازه چند همسری به آنها داد و زن برایشان موجودی بی ارزش و وسیله خوش گذرانی بود.2) با جنگهای پیاپی، ثروت و غنیمت همراه با کنیزان و اسیران به چنگ آوردند و مردان به همخوابه های گوناگون دسترسی پیدا کردند. مردان با کنیزان واسیران نرد عشق می باختندو زنها را رها کرده و آنگونه که باید مهر ومحبتی به آنها نمی شد. بازده این پدیده شوم، بی اعتمادی زنان به مردان شد و همبستگی و باور زن و مرد نسبت به هم در خانواده، جای خودرا به بدگمانی و نا باوری داد.3) چون ساختار اجتماعی بر پایه مرد سالاری بود، مرداختیارات بیشتری داشت وپی آمد این رویداد فشار هرچه بیشتر مرد به زن و تنگ کردن دامنه آزادی اجتماعی او شد. زن را هرچه بیشتر خانه نشین کردند و این را نشانه از برتری و قدرت برای خود به حساب آوردند. گرچه این ستمگری نسبت به زنان با دستورات قرآن مخالف بوده، اما توجهی به آن نمی شد.در سوره رم آیه 30 میخوانیم: «از آیات الهی یکی اینکه برای شما از نوع خودتان جفت آفرید تا به وسیله آنان آسایش یابید و خداوند میان شما و آنان دوستی و مهربانی برقرار ساخت» و یا در سوره نسا، آیه 23 چنین گفته شده:« همانطور که شما حق بر زنان دارید، آنها هم حقوقی دارند که باید به نیکوئی ادا شود». ولی مردان جز خودکامگی و نافرمانی از قوانین مذهبی چیزی نخواستندو به ستمگری و بدرفتاری و بی توجهی به حقوق زن ادامه دادند. بهر روی حجاب در بین اشراف رواج بیشتری داشت. زنان طبقات کارگر در کشورهای مسلمان که پایه اقتصاد کشاورزی داشتند، بدون چادر در کشتزارها و چراگاهها مشغول به کار بودند. در ایران تا به امروز در کشتزارهای برنج و چایکاریهای شمال،چراگاه های غرب و در کارخانه های ریسندگی و قالیبافی ها شاهد این پدیده هستیم. دختران و زنهای زحمتکش بدون پوشش در چادر سیاه، در این بخشها برای گسترش نیروی اقتصادی کشور به کار می پردازند.پوشش چادر سیاه رنگ برای زنان تا چندی پیش متداول نبوده و زنها از چادرهای زیبای رنگین استفاده می کردند. «راوندی» در این راستا می نویسد:«تا در حدود 1880 م (1298 هـ) چادر های زنان رنگارنگ و بسیار زیبا بود. در این وقت، سیاحان و جهانگردان فرنگی که به اسلامبول می آمدند، از زنان مسلمانی که در قبرستانها ایستاده بودند عکسبرداری می کردند. این امر، و انتشار رمان«پیرلوتی» به نام Aziadee (آزاده خانم) که داستان معاشقات یک نفر فرنگی با زوجه یک افندی مسلمان است، موجب نارضائی سلطان عبدالحمیدخان شد و فرمود که منبعد خانم ها چادر های سیاه بپوشند و پیچه بزنند، و این عادت کم کم به سایر بلاد از جمله تبریز و تهران سرایت کرد، و بعدها(در عهدآتاترک) کشف حجاب نیز از 1924 م( 1343 هـ) به بعد در اسلامبول معمول شد و بعد به تهران راه یافت».بدین روی، پرده پوشی سختی که در میان خانواده ها در کشورهای مسلمان دیده می شود، بازده بدگمانی مرد از زن و خودکامی او است، نه پیروی از آیات قرآن و قانون. پانویس1- تاریخ تمدن اسلام، پیشین، برگ942 2- تاریخ اجتماعی ایران، پیشین، برگ 648 3- عبدالله رازی، تاریخ کامل ایران، شرکت اقبال،1341 Abdu Rahmani,Doi,Woman in sharia,lahore,1996
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
علت پیدایش حجاب
علت و فلسفه پیدا شدن حجاب چیست ، چطور شد که در میان همه یا بعضی ملل باستانی پدید آمد ؟ اسلام که دینی است که در همه دستورهای خویش فلسفه و منظوری دارد چرا و روی چه مصلحتی حجاب را تأیید ویا تأسیس کرد ؟
مخالفان حجاب سعی کرده اند جریانات ظالمانه ای را بعنوان علت پیدا شدن حجاب ذکر کنند ، و در این جهت میان حجاب اسلامی و غیر اسلامی فرق نمی گذارند ، چنین وانمود می کنند که حجاب ذکر شده است . ما مجموع آنها را ذکر می کنیم . نظریاتی که به دست آورده ایم بعضی فلسفی و بعضی اجتماعی و بعضی اخلاقی و بعضی اقتصادی و بعضی روانی است که ذیلاً ذکر می شود :
میل به ریاضت و رهبانیت ( ریشه فلسفی )
عدم امنیت وعدالت اجتماعی ( ریشة اجتماعی )
پدر شاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد ( ریشه اقتصادی )
حسادت و خودخواهی مرد ( ریشه اخلاقی )
عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیری کم دارد به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است ( ریشه روانی )
استثمار زن
بعضیها برای پوشش زن ریشه اقتصادی قائل شده گفته اند حریم و پوشش یادگار عهد مالکیت و تسلط مرد است . مردان به خاطر اینکه از وجود زنان بهره اقتصادی ببرند و آنها را مانند بردگان استثمار کنند ، آنها را در خانه ها نگه می داشتند ، و برای اینکه فکر زن را قانع کنند که خود به خود از خانه بیرون نرود و بیرون رفتن را کار بدی بداند فکر حجاب خانه نشینی را خلق کردند .
گویندگان این سخن سعی کرده اند مسائل دیگری از قبیل نفقه و مهر را نیز بر اساس مالکیت مرد نسبت به زن توجیه کنند .
حسادت
ریشه دیگری که برای پیدا شدن حجاب ذکر کرده اند جنبه اخلاقی دارد . در اینجا نیز مانند نظریه سابق علت پدید آمدن حجاب را تسلط مرد و اسارت زن معرفی کرده اند ، با این فرق که در اینجا برای تسلط جویی مرد به جای ریشه اقتصادی ریشه اخلاقی ذکر شده است .
گفته اند علت اینکه مرد زن را بدین شکل اسیر نگه می دارد حس خودپرستی و حسادت وی نسبت به مردان دیگر است . مرد نمی خواهد و رشک می برد که مردان دیگر ولو با نگاه کردن یا همسخن شدن از زنی که تحت اختیار اوست استفاده کنند .
به عقیده این دسته ، قوانین دینی و مذهبی با اینکه در جاهای دیگر با خودخواهیها و خود پرستیها مبارزه کرده است در اینجا برعکس عمل کرده روی این خودخواهی مردان صحه گذاشته منظور آنها را تأمین کرده است .
عادت زنانگی
به عقیده بعضی حجاب و خانه نشینی زن ریشه روانی دارد . زن از ابتدا در خودنسبت به مرد احساس حقارت می کرده است از دو جهت : یکی احساس نقص عضوی نسبت به مرد و دیگری خونروی ماهانه و حین زایمان وحین ازاله بکارت .
اینکه عادت ماهانه نوعی پلیدی و نقص است ،فکری است که از قدیم در میان بشر وجود داشته است و به همین دلیل زنان در ایام عادت مانند یک شی پلید در گوشه ا محبوس بوده اند و از آنها دوری و اجتناب می شده است .
فلسفه پوشش در اسلام
فلسفه هایی که قبلاً برای پوشش ذکر کردیم غالباً توجیهاتی بود که مخالفین پوشش تراشیده اند و خواسته اند آن راحتی در صورت اسلامی اش امری غر منطقی و نامعقول معرفی کنند . روشن است که اگر انسان مساله ای را از اول خارفه فرض کند ، توجیهی هم که برای آن ذکر می کند متناسب با خرافه خواهدبود . اگر بحث کنندگان ، مساله را با بیطرفی مورد کاوش قرار می دادند در می یافتند که فلسفه پوشش و حجاب اسلامی هیچ یک از سخنان پوچ و بی اساس آنها نیست .
ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی آن را موجه می سازد و از نظر تحلیل می توان آن را مبنای حجاب در اسلام دانست .