لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 126
مقدمه:
خانواده، مهمترین واحد اجتماعی هر جامعه است که با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد تشکیل می شود. خداوند در سوره نساء آیه 20 می فرماید: «و زنان از شما میثاق محکمی گرفته اند» این آیه می رساند که پیمان ازدواج میان زن و مرد در قرآن میثاق محکمی است. در قرآن کلمه میثاق به معنی پیمان میان خدا و بندگان درباره توحید و احکام است و در هر جای قرآن کلمه میثاق با فعل «گرفتن» به کار رفته، نمایشگر پیمان الهی است . از این آیه می فهمیم که چقدر پیمان ازدواج در اسلام محکم و استوار است، و ازدواج نه تنها پیمانی میان زن و مرد بلکه پیمانی بین زوجین باخدا است که طبق آن با خدا عهد می بندند به دستورات قرآن در وظایف همسری و حقوق خانواده که جزئیات آن در سوره های مختلف قرآن و روایات معبتر آمده است عمل کنند (بی آزار شیرازی،136، صفحه 64).
اما متأسفانه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که زوج ها درجامعه کنونی- به خاطر تغییرات سریع و بی سابقه در تمام جنبه های زندگی منجمله در باور ها و ارزش ها- مشکلات شدید و فراگیری را هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمی و سازگارانه تجربه می کنند. افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی، هر چند در مقیاسی بسیار کمتر، متأسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است؛ و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تأثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است (سهرابی، 1377، صفحه 3).
با آنکه انجام پژوهش های متعددی پیرامون بررسی کارآمدی رواندرمانگری های مختلف برای درمان اختلافهای زناشویی در خور توجه و تحسین است؛ اما با استفاده از روش های زوج درمانگری غربی که غالباً روش های جزئی نگر و موضعی نگر هستند. بعید به نظر می رسد که بتوان به شناخت همه جانبه «شخصیت انسانی انسان» و حکم و ضابطه ای مطابق با واقع دست یافت. بنابرانی برای دستیابی به ریشه و علت ناسازگاری های زن و شوهرها و نیز حل و فصل این ناسازگاریها باید به منبع فیاض الهی روی آوریم و با الهام از مضامین آسمانی و با واقع بینی علت همه گرفتاریهای بشر را وتمام ناسازگاریهای فردی، زناشویی و اجتماعی را و تمام بیماریهای روانی را به غفلت نسبت دهیم، غفلتی که برای نفس فطری است و هیچ کس به اندازه خداوند به نفس و وسوسه گری های آن آگاه نیست (اسرا/ 25؛ ق/ 16) ؛ و به اندازه او راه های تزکیه، اعتدال و درمان آن را اعلام نکرده است. (حجتی، 1366). همه این راه ها چیزی جز شناخت حالتهای نفسانی/ خود نیست. شناختی که در همه ادیان الهی و به ویژه دین اسلام به آن تأکید شده و حتی در تمامی مکاتب رواندرمانگری غربی به صورت «ایجاد بینش در بیمار» به عنوان مهمترین اصل تغییر و درمان بر آن صحه گذاشته شده است. هر چند کسب بینش از سوی بیمار نسبت به حالتها و رفتارهای خود در جریان رو واندرمانگری غربی، عمق خودشناسی در ادیان الهی را ندارد. با این همه پژوهش ها نشان داده اند رواندرمانگرانی که ایجاد بینش در بیمار را سرلوحه کار خود قرار داده اند توانسته اند تغییرات چشمگیر و با ثباتی را در شخصیت مراجعان خود نمایان سازند. انسان تنها با شناخت و هشیاری نسبت به حالت های نفسانی خود (به تعبیر اسلام: اماره، لوامه، مطمئنه و به تعبیر روانشناسان غربی: کودکانه، والدینی، بالغانه) است که می تواند به تعمق و تفکر درباره راز آفرینش بپردازد و راه های ارتباط با خود خداوند را و دیگران را بشناسد. در چنین حالتی است که هیچ اثری از خود خواهی ترس و اضطراب، تباهی و آزردگی مشاهده نمی شود و آنچه به چشم می خورد رضای خداست.
بنابر آنچه ذکر شد و با توجه به اهمیت شناخت و تدوین روش های مؤثر در درمان اختلاف های زناشویی از یکسو و استفاده از روشی که کاملاً مبتنی بر روانشناسی اسلامی باشد و برای خود شناسی و شناخت حالت های خود/ نفس، از منابعی چون قرآن کریم، و سیره رسول اکرم (ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث معتبر- به سبکی که پژوهشگر بر اساس تجارب بالینی خود سازمان داده- مدد بگیرد، از سوی دیگر پژوهش حاضر طرح و اجرا گردید. تا اثر بخشی زوج درمانگری، اسلامی بر خودشناسی و حل اختلاف های زناشویی و افزایش جهت گیری مذهبی بررسی شود.
گفتنی است که طرح پژوهش حاضر در قالب دو طرح تصویب گردیده است. این گزارش مربوط به طرح اول است که در آن روش زوج درمانگری اسلامی است. در طرح دوم از روش زوج درمانگری تحلیل ارتباط محاوره ای استفاده می شود و در گزارش نهایی نتایج دو روش از نظر افزایش جهت گیری مذهبی، خود شناسی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار مورد مقایسه و تحلیل قرار می گیرد.
( فصل اول
گستره علمی موضوع مورد پژوهش
این نوشته حاصل مطالعه و پژوهشی است که در راه دستیابی به داده های علمی در جنبه های کاربردی و توسعهای در قلمرو تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار به عمل آمده است.
آنچه در این فصل تصریح میشود، موضوع، ابعاد و هدفهای پژوهش، امکان بررسی مؤلفه های مورد نظر و ارتباط بین آن ها، اهمیت بررسی آن ها، سؤال ها و فرضیه های پژوهش، متغیرها و تعاریف عملیاتی آنها خواهد بود.
1-موضوع و زمینه
موضوع این پژوهش «تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی و جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار» است.
ازدواج به عنوان سنگ بنای تشکیل خانواده با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد صورت انجام می گیرد. پایه و اساس تداوم و سلامت نسل های آینده و انتقال ارزش ها و اعتلای فرهنگ و پیشرفت هر جامعه ای در گرو روابط منطقی و سازگارانه زن و شوهرها نهفته است. ناسازگاری های زن و شوهر ها با یکدیگر چه به طلاق بیانجامد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 126
مقدمه:
خانواده، مهمترین واحد اجتماعی هر جامعه است که با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد تشکیل می شود. خداوند در سوره نساء آیه 20 می فرماید: «و زنان از شما میثاق محکمی گرفته اند» این آیه می رساند که پیمان ازدواج میان زن و مرد در قرآن میثاق محکمی است. در قرآن کلمه میثاق به معنی پیمان میان خدا و بندگان درباره توحید و احکام است و در هر جای قرآن کلمه میثاق با فعل «گرفتن» به کار رفته، نمایشگر پیمان الهی است . از این آیه می فهمیم که چقدر پیمان ازدواج در اسلام محکم و استوار است، و ازدواج نه تنها پیمانی میان زن و مرد بلکه پیمانی بین زوجین باخدا است که طبق آن با خدا عهد می بندند به دستورات قرآن در وظایف همسری و حقوق خانواده که جزئیات آن در سوره های مختلف قرآن و روایات معبتر آمده است عمل کنند (بی آزار شیرازی،136، صفحه 64).
اما متأسفانه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که زوج ها درجامعه کنونی- به خاطر تغییرات سریع و بی سابقه در تمام جنبه های زندگی منجمله در باور ها و ارزش ها- مشکلات شدید و فراگیری را هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمی و سازگارانه تجربه می کنند. افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی، هر چند در مقیاسی بسیار کمتر، متأسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است؛ و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تأثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است (سهرابی، 1377، صفحه 3).
با آنکه انجام پژوهش های متعددی پیرامون بررسی کارآمدی رواندرمانگری های مختلف برای درمان اختلافهای زناشویی در خور توجه و تحسین است؛ اما با استفاده از روش های زوج درمانگری غربی که غالباً روش های جزئی نگر و موضعی نگر هستند. بعید به نظر می رسد که بتوان به شناخت همه جانبه «شخصیت انسانی انسان» و حکم و ضابطه ای مطابق با واقع دست یافت. بنابرانی برای دستیابی به ریشه و علت ناسازگاری های زن و شوهرها و نیز حل و فصل این ناسازگاریها باید به منبع فیاض الهی روی آوریم و با الهام از مضامین آسمانی و با واقع بینی علت همه گرفتاریهای بشر را وتمام ناسازگاریهای فردی، زناشویی و اجتماعی را و تمام بیماریهای روانی را به غفلت نسبت دهیم، غفلتی که برای نفس فطری است و هیچ کس به اندازه خداوند به نفس و وسوسه گری های آن آگاه نیست (اسرا/ 25؛ ق/ 16) ؛ و به اندازه او راه های تزکیه، اعتدال و درمان آن را اعلام نکرده است. (حجتی، 1366). همه این راه ها چیزی جز شناخت حالتهای نفسانی/ خود نیست. شناختی که در همه ادیان الهی و به ویژه دین اسلام به آن تأکید شده و حتی در تمامی مکاتب رواندرمانگری غربی به صورت «ایجاد بینش در بیمار» به عنوان مهمترین اصل تغییر و درمان بر آن صحه گذاشته شده است. هر چند کسب بینش از سوی بیمار نسبت به حالتها و رفتارهای خود در جریان رو واندرمانگری غربی، عمق خودشناسی در ادیان الهی را ندارد. با این همه پژوهش ها نشان داده اند رواندرمانگرانی که ایجاد بینش در بیمار را سرلوحه کار خود قرار داده اند توانسته اند تغییرات چشمگیر و با ثباتی را در شخصیت مراجعان خود نمایان سازند. انسان تنها با شناخت و هشیاری نسبت به حالت های نفسانی خود (به تعبیر اسلام: اماره، لوامه، مطمئنه و به تعبیر روانشناسان غربی: کودکانه، والدینی، بالغانه) است که می تواند به تعمق و تفکر درباره راز آفرینش بپردازد و راه های ارتباط با خود خداوند را و دیگران را بشناسد. در چنین حالتی است که هیچ اثری از خود خواهی ترس و اضطراب، تباهی و آزردگی مشاهده نمی شود و آنچه به چشم می خورد رضای خداست.
بنابر آنچه ذکر شد و با توجه به اهمیت شناخت و تدوین روش های مؤثر در درمان اختلاف های زناشویی از یکسو و استفاده از روشی که کاملاً مبتنی بر روانشناسی اسلامی باشد و برای خود شناسی و شناخت حالت های خود/ نفس، از منابعی چون قرآن کریم، و سیره رسول اکرم (ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث معتبر- به سبکی که پژوهشگر بر اساس تجارب بالینی خود سازمان داده- مدد بگیرد، از سوی دیگر پژوهش حاضر طرح و اجرا گردید. تا اثر بخشی زوج درمانگری، اسلامی بر خودشناسی و حل اختلاف های زناشویی و افزایش جهت گیری مذهبی بررسی شود.
گفتنی است که طرح پژوهش حاضر در قالب دو طرح تصویب گردیده است. این گزارش مربوط به طرح اول است که در آن روش زوج درمانگری اسلامی است. در طرح دوم از روش زوج درمانگری تحلیل ارتباط محاوره ای استفاده می شود و در گزارش نهایی نتایج دو روش از نظر افزایش جهت گیری مذهبی، خود شناسی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار مورد مقایسه و تحلیل قرار می گیرد.
( فصل اول
گستره علمی موضوع مورد پژوهش
این نوشته حاصل مطالعه و پژوهشی است که در راه دستیابی به داده های علمی در جنبه های کاربردی و توسعهای در قلمرو تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار به عمل آمده است.
آنچه در این فصل تصریح میشود، موضوع، ابعاد و هدفهای پژوهش، امکان بررسی مؤلفه های مورد نظر و ارتباط بین آن ها، اهمیت بررسی آن ها، سؤال ها و فرضیه های پژوهش، متغیرها و تعاریف عملیاتی آنها خواهد بود.
1-موضوع و زمینه
موضوع این پژوهش «تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی و جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار» است.
ازدواج به عنوان سنگ بنای تشکیل خانواده با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد صورت انجام می گیرد. پایه و اساس تداوم و سلامت نسل های آینده و انتقال ارزش ها و اعتلای فرهنگ و پیشرفت هر جامعه ای در گرو روابط منطقی و سازگارانه زن و شوهرها نهفته است. ناسازگاری های زن و شوهر ها با یکدیگر چه به طلاق بیانجامد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 126
مقدمه:
خانواده، مهمترین واحد اجتماعی هر جامعه است که با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد تشکیل می شود. خداوند در سوره نساء آیه 20 می فرماید: «و زنان از شما میثاق محکمی گرفته اند» این آیه می رساند که پیمان ازدواج میان زن و مرد در قرآن میثاق محکمی است. در قرآن کلمه میثاق به معنی پیمان میان خدا و بندگان درباره توحید و احکام است و در هر جای قرآن کلمه میثاق با فعل «گرفتن» به کار رفته، نمایشگر پیمان الهی است . از این آیه می فهمیم که چقدر پیمان ازدواج در اسلام محکم و استوار است، و ازدواج نه تنها پیمانی میان زن و مرد بلکه پیمانی بین زوجین باخدا است که طبق آن با خدا عهد می بندند به دستورات قرآن در وظایف همسری و حقوق خانواده که جزئیات آن در سوره های مختلف قرآن و روایات معبتر آمده است عمل کنند (بی آزار شیرازی،136، صفحه 64).
اما متأسفانه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که زوج ها درجامعه کنونی- به خاطر تغییرات سریع و بی سابقه در تمام جنبه های زندگی منجمله در باور ها و ارزش ها- مشکلات شدید و فراگیری را هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمی و سازگارانه تجربه می کنند. افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی، هر چند در مقیاسی بسیار کمتر، متأسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است؛ و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تأثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است (سهرابی، 1377، صفحه 3).
با آنکه انجام پژوهش های متعددی پیرامون بررسی کارآمدی رواندرمانگری های مختلف برای درمان اختلافهای زناشویی در خور توجه و تحسین است؛ اما با استفاده از روش های زوج درمانگری غربی که غالباً روش های جزئی نگر و موضعی نگر هستند. بعید به نظر می رسد که بتوان به شناخت همه جانبه «شخصیت انسانی انسان» و حکم و ضابطه ای مطابق با واقع دست یافت. بنابرانی برای دستیابی به ریشه و علت ناسازگاری های زن و شوهرها و نیز حل و فصل این ناسازگاریها باید به منبع فیاض الهی روی آوریم و با الهام از مضامین آسمانی و با واقع بینی علت همه گرفتاریهای بشر را وتمام ناسازگاریهای فردی، زناشویی و اجتماعی را و تمام بیماریهای روانی را به غفلت نسبت دهیم، غفلتی که برای نفس فطری است و هیچ کس به اندازه خداوند به نفس و وسوسه گری های آن آگاه نیست (اسرا/ 25؛ ق/ 16) ؛ و به اندازه او راه های تزکیه، اعتدال و درمان آن را اعلام نکرده است. (حجتی، 1366). همه این راه ها چیزی جز شناخت حالتهای نفسانی/ خود نیست. شناختی که در همه ادیان الهی و به ویژه دین اسلام به آن تأکید شده و حتی در تمامی مکاتب رواندرمانگری غربی به صورت «ایجاد بینش در بیمار» به عنوان مهمترین اصل تغییر و درمان بر آن صحه گذاشته شده است. هر چند کسب بینش از سوی بیمار نسبت به حالتها و رفتارهای خود در جریان رو واندرمانگری غربی، عمق خودشناسی در ادیان الهی را ندارد. با این همه پژوهش ها نشان داده اند رواندرمانگرانی که ایجاد بینش در بیمار را سرلوحه کار خود قرار داده اند توانسته اند تغییرات چشمگیر و با ثباتی را در شخصیت مراجعان خود نمایان سازند. انسان تنها با شناخت و هشیاری نسبت به حالت های نفسانی خود (به تعبیر اسلام: اماره، لوامه، مطمئنه و به تعبیر روانشناسان غربی: کودکانه، والدینی، بالغانه) است که می تواند به تعمق و تفکر درباره راز آفرینش بپردازد و راه های ارتباط با خود خداوند را و دیگران را بشناسد. در چنین حالتی است که هیچ اثری از خود خواهی ترس و اضطراب، تباهی و آزردگی مشاهده نمی شود و آنچه به چشم می خورد رضای خداست.
بنابر آنچه ذکر شد و با توجه به اهمیت شناخت و تدوین روش های مؤثر در درمان اختلاف های زناشویی از یکسو و استفاده از روشی که کاملاً مبتنی بر روانشناسی اسلامی باشد و برای خود شناسی و شناخت حالت های خود/ نفس، از منابعی چون قرآن کریم، و سیره رسول اکرم (ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث معتبر- به سبکی که پژوهشگر بر اساس تجارب بالینی خود سازمان داده- مدد بگیرد، از سوی دیگر پژوهش حاضر طرح و اجرا گردید. تا اثر بخشی زوج درمانگری، اسلامی بر خودشناسی و حل اختلاف های زناشویی و افزایش جهت گیری مذهبی بررسی شود.
گفتنی است که طرح پژوهش حاضر در قالب دو طرح تصویب گردیده است. این گزارش مربوط به طرح اول است که در آن روش زوج درمانگری اسلامی است. در طرح دوم از روش زوج درمانگری تحلیل ارتباط محاوره ای استفاده می شود و در گزارش نهایی نتایج دو روش از نظر افزایش جهت گیری مذهبی، خود شناسی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار مورد مقایسه و تحلیل قرار می گیرد.
( فصل اول
گستره علمی موضوع مورد پژوهش
این نوشته حاصل مطالعه و پژوهشی است که در راه دستیابی به داده های علمی در جنبه های کاربردی و توسعهای در قلمرو تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار به عمل آمده است.
آنچه در این فصل تصریح میشود، موضوع، ابعاد و هدفهای پژوهش، امکان بررسی مؤلفه های مورد نظر و ارتباط بین آن ها، اهمیت بررسی آن ها، سؤال ها و فرضیه های پژوهش، متغیرها و تعاریف عملیاتی آنها خواهد بود.
1-موضوع و زمینه
موضوع این پژوهش «تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی و جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار» است.
ازدواج به عنوان سنگ بنای تشکیل خانواده با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد صورت انجام می گیرد. پایه و اساس تداوم و سلامت نسل های آینده و انتقال ارزش ها و اعتلای فرهنگ و پیشرفت هر جامعه ای در گرو روابط منطقی و سازگارانه زن و شوهرها نهفته است. ناسازگاری های زن و شوهر ها با یکدیگر چه به طلاق بیانجامد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 126
مقدمه:
خانواده، مهمترین واحد اجتماعی هر جامعه است که با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد تشکیل می شود. خداوند در سوره نساء آیه 20 می فرماید: «و زنان از شما میثاق محکمی گرفته اند» این آیه می رساند که پیمان ازدواج میان زن و مرد در قرآن میثاق محکمی است. در قرآن کلمه میثاق به معنی پیمان میان خدا و بندگان درباره توحید و احکام است و در هر جای قرآن کلمه میثاق با فعل «گرفتن» به کار رفته، نمایشگر پیمان الهی است . از این آیه می فهمیم که چقدر پیمان ازدواج در اسلام محکم و استوار است، و ازدواج نه تنها پیمانی میان زن و مرد بلکه پیمانی بین زوجین باخدا است که طبق آن با خدا عهد می بندند به دستورات قرآن در وظایف همسری و حقوق خانواده که جزئیات آن در سوره های مختلف قرآن و روایات معبتر آمده است عمل کنند (بی آزار شیرازی،136، صفحه 64).
اما متأسفانه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که زوج ها درجامعه کنونی- به خاطر تغییرات سریع و بی سابقه در تمام جنبه های زندگی منجمله در باور ها و ارزش ها- مشکلات شدید و فراگیری را هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمی و سازگارانه تجربه می کنند. افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی، هر چند در مقیاسی بسیار کمتر، متأسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است؛ و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تأثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است (سهرابی، 1377، صفحه 3).
با آنکه انجام پژوهش های متعددی پیرامون بررسی کارآمدی رواندرمانگری های مختلف برای درمان اختلافهای زناشویی در خور توجه و تحسین است؛ اما با استفاده از روش های زوج درمانگری غربی که غالباً روش های جزئی نگر و موضعی نگر هستند. بعید به نظر می رسد که بتوان به شناخت همه جانبه «شخصیت انسانی انسان» و حکم و ضابطه ای مطابق با واقع دست یافت. بنابرانی برای دستیابی به ریشه و علت ناسازگاری های زن و شوهرها و نیز حل و فصل این ناسازگاریها باید به منبع فیاض الهی روی آوریم و با الهام از مضامین آسمانی و با واقع بینی علت همه گرفتاریهای بشر را وتمام ناسازگاریهای فردی، زناشویی و اجتماعی را و تمام بیماریهای روانی را به غفلت نسبت دهیم، غفلتی که برای نفس فطری است و هیچ کس به اندازه خداوند به نفس و وسوسه گری های آن آگاه نیست (اسرا/ 25؛ ق/ 16) ؛ و به اندازه او راه های تزکیه، اعتدال و درمان آن را اعلام نکرده است. (حجتی، 1366). همه این راه ها چیزی جز شناخت حالتهای نفسانی/ خود نیست. شناختی که در همه ادیان الهی و به ویژه دین اسلام به آن تأکید شده و حتی در تمامی مکاتب رواندرمانگری غربی به صورت «ایجاد بینش در بیمار» به عنوان مهمترین اصل تغییر و درمان بر آن صحه گذاشته شده است. هر چند کسب بینش از سوی بیمار نسبت به حالتها و رفتارهای خود در جریان رو واندرمانگری غربی، عمق خودشناسی در ادیان الهی را ندارد. با این همه پژوهش ها نشان داده اند رواندرمانگرانی که ایجاد بینش در بیمار را سرلوحه کار خود قرار داده اند توانسته اند تغییرات چشمگیر و با ثباتی را در شخصیت مراجعان خود نمایان سازند. انسان تنها با شناخت و هشیاری نسبت به حالت های نفسانی خود (به تعبیر اسلام: اماره، لوامه، مطمئنه و به تعبیر روانشناسان غربی: کودکانه، والدینی، بالغانه) است که می تواند به تعمق و تفکر درباره راز آفرینش بپردازد و راه های ارتباط با خود خداوند را و دیگران را بشناسد. در چنین حالتی است که هیچ اثری از خود خواهی ترس و اضطراب، تباهی و آزردگی مشاهده نمی شود و آنچه به چشم می خورد رضای خداست.
بنابر آنچه ذکر شد و با توجه به اهمیت شناخت و تدوین روش های مؤثر در درمان اختلاف های زناشویی از یکسو و استفاده از روشی که کاملاً مبتنی بر روانشناسی اسلامی باشد و برای خود شناسی و شناخت حالت های خود/ نفس، از منابعی چون قرآن کریم، و سیره رسول اکرم (ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث معتبر- به سبکی که پژوهشگر بر اساس تجارب بالینی خود سازمان داده- مدد بگیرد، از سوی دیگر پژوهش حاضر طرح و اجرا گردید. تا اثر بخشی زوج درمانگری، اسلامی بر خودشناسی و حل اختلاف های زناشویی و افزایش جهت گیری مذهبی بررسی شود.
گفتنی است که طرح پژوهش حاضر در قالب دو طرح تصویب گردیده است. این گزارش مربوط به طرح اول است که در آن روش زوج درمانگری اسلامی است. در طرح دوم از روش زوج درمانگری تحلیل ارتباط محاوره ای استفاده می شود و در گزارش نهایی نتایج دو روش از نظر افزایش جهت گیری مذهبی، خود شناسی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار مورد مقایسه و تحلیل قرار می گیرد.
( فصل اول
گستره علمی موضوع مورد پژوهش
این نوشته حاصل مطالعه و پژوهشی است که در راه دستیابی به داده های علمی در جنبه های کاربردی و توسعهای در قلمرو تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار به عمل آمده است.
آنچه در این فصل تصریح میشود، موضوع، ابعاد و هدفهای پژوهش، امکان بررسی مؤلفه های مورد نظر و ارتباط بین آن ها، اهمیت بررسی آن ها، سؤال ها و فرضیه های پژوهش، متغیرها و تعاریف عملیاتی آنها خواهد بود.
1-موضوع و زمینه
موضوع این پژوهش «تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی و جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار» است.
ازدواج به عنوان سنگ بنای تشکیل خانواده با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد صورت انجام می گیرد. پایه و اساس تداوم و سلامت نسل های آینده و انتقال ارزش ها و اعتلای فرهنگ و پیشرفت هر جامعه ای در گرو روابط منطقی و سازگارانه زن و شوهرها نهفته است. ناسازگاری های زن و شوهر ها با یکدیگر چه به طلاق بیانجامد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
مقدمه:در مطالعه علل رفتار مجرمانه همیشه باید عوامل چندگانه موجد جرم و تاثیر متقابل آنها را در یکدیگر مورد نظر قراردهیم. برحسب مورد ممکن است تاثیر یکی از این عوامل از عامل دیگر بیشتر باشد، ولی هیچ گاه یک عامل واحد، علت کلیه رفتارهای مجرمانه نیست.در بزهکاری، عوامل اجتماعی و روانی هردو بر یکدیگر اثر میگذارند و با یکدیگر همبستگی دارند. عوامل دسته اول در محیط وجود دارد و فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. عوامل دسته دوم نیز در درون شخصیت موجود است و در مقابل محیط واکنش نشان میدهند و روشن است که از لحاظ کیفیت و کمیت، تغییر پیدا میکنند و ممکن است به صورتهای بیشمار با یکدیگر ترکیب یابند.انسان ممکن است از سه راه به انجام فعالیت های مجرمانه وادار شود:۱- وقتی تمایلات ضد اجتماعی در معرض نفوذ عوامل جرم زا قرار گیرد و تحت تاثیر این عامل، بیشتر برانگیخته شود.۲- وقتی در شخص به علت احساس گناه عمیق که در اثر افعال قبلی او به وجود آمده، یک میل شدید برای مجازات شدن بوجود آمده باشد.(یعنی از طریق ارتکاب جرم جدید ، برای خود مجازات تهیه میکند)۳- شخصی که از لحاظ عاطفی، احساس ضعف و عدم اطمینان میکند، ممکن است برای مخفی داشتن این احساس، روحیهای دفاعی و پرخاشگر در خود به وجود آورد.در پیدایش عمل مجرمانه باید سه عامل را در نظر گرفت:۱- تمایلات مجرمانه(ت)۲- وضعیت کلی(و)۳- مقاوت ذهنی و عاطفی شخص در مقابل وسوسه(م)که ماحصل آن فرمول و قانون چگونگی پیدایش یک عمل مجرمانه است:
(عمل مجرمانه حاصل جمع تمایلات مجرمانه شخص به اضافه وضعیت کلی او تقسیم بر میزان مقاوت او است.)تمایلات مجرمانه شخص و مقاومت وی در مقابل آنها ممکن است به عملی ضد اجتماعی یا مجرمانه منجر شود، و یا به صورت رفتاری که مورد تایید اجتماع است درآید، و این امر بستگی به آن دارد که از تمایلات مجرمانه و مقاومت ،کدامیک قویتر باشند.همه افراد دارای تمایلات و ضد تمایلاتی هستند. عمل مجرمانه تنها وقتی ممکن است روی دهد که مقاومت شخص کافی نباشد و نتواند فشار تمایلات مجرمانه و وضعیت خاص را تحمل کند.مشکلترین کار، تشخیص میزان مقاومتی است که شخص ممکن است در موقعیت های خاص در مقابل ارتکاب جرم داشته باشد. مقاومت دارای ریشه های عاطفی، فکری و اجتماعی است و این سه عامل با تشکیل فراخود و رابطه آن با خود، و موقعیت شخص، ارتباط نزدیکی دارد. وقتی شخص از یک بیماری روانی که ریشه جسمانی دارد رنج ببرد، مسلم است که مقاومت عاطفی و جسمانی او کمتر خواهد بود.عامل اصلی در مقاومت، فراخود یا به زبان عامیانه وجدان است زیرا فراخود،خود را مورد تهدید قرار میدهد و به آن دستور میدهد که فقط مرتکب اعمال خوب شود.بدین ترتیب وقتی شخصی مرتکب جرم میشود، احساس گناه میکند، در صورتی که وقتی عمل خوبی انجام میدهد، احساس رضایت و خوشی میکند.
نقش خانواده:خانوده کوچکترین واحد اجتماعی است که بوسیله ازدواج زن و مرد تشکیل می شود و با تولد فرزندان تکامل مییابد.اهمیت زندگی خانوادگی برای کودکان به مراتب از افراد بالغ بیشتر است. چراکه در اینجا است که کودک اولین تجربیات خود را در زیستن با دیگران می آموزد. در محیط خانواده است که پایه رشد و فعالیت های آینده کودک گذاشته میشود.اینکه در روابط ما با سایرین عشق و محبت حکمفرما است یا خصومت و نفرت، تا حد بسیار زیادی به تربیت خانوادگی بستگی دارد.اصولا کلیه رفتارهای دوران نوجوانی، جوانی و بالاتر، چه اجتماعی باشد ویا ضد اجتماعی، در نتیجه تجربیات گذشته به وجود می آید و با توجه به این تجربیات است که میتوان این حالات و رفتارها را توجیه کرد.بزهکاری در کودکان و نوجوانان هرچند می تواند به عوامل بسیار، ازجمله مشکلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… وابسته باشد. امّا در گام نخست این خانواده است که کودک را به مسیر صحیح هدایت می کند یا بستر گناه و جرم و انحراف را برای او مهیا می سازد. انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودن خود از بدو تولد تحت تأثیر