لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آموزش خانواده
امروزه ما شاهد تحولات حیرت آور جوامع انسانی در ابعاد مختلف هستیم که باعث شده فرزندان ما خارج از تصمیم و اراده ما تربیت بشوند. ابزارهای ارتباطی امروزه به گونه ای هستند که در بطن زندگی ما قرار گرفته اند و ناخواسته تربیت را به سویی سوق می دهند که ممکن است چیزی غیر از فرهنگ خودی باشد.
● اهمیت آموزش خانواده
امروزه ما شاهد تحولات حیرت آور جوامع انسانی در ابعاد مختلف هستیم که باعث شده فرزندان ما خارج از تصمیم و اراده ما تربیت بشوند. ابزارهای ارتباطی امروزه به گونه ای هستند که در بطن زندگی ما قرار گرفته اند و ناخواسته تربیت را به سویی سوق می دهند که ممکن است چیزی غیر از فرهنگ خودی باشد. به عنوان مثال فرزندان ما هر روز تلویزیون تماشا می کنند.و برنامه های مختلفی را می بینند و بدون دخالت ما از آنها متاثر می شوند. و به رویا می روند.
همچنین گسترش ابزارهای موسیقی و ویدئویی امروزه فرزندان مارا در شرایط پیچیده تربیتی قرار می دهد. خصوصا گسترش روز افزون اینترنت چالش های فرهنگ خودی و بیگانه را به میان کشیده است. علاوه بر آنها گسترش و پیچید گی روز افزون ارتباطات جمعی و وجود پدید اعتیاد با اشکال مختلف آن فرزندان ما را بشدت مورد تهدید قرار می دهد. باید به این موارد کنجکاوی و ماجراجویی ذاتی کودکان و نوجوان را هم افزود. برای همین ما باید احساس مسئولیت زیادی را مد نظر قرار دهیم. و اگر ما آگاهانه و فعالانه حرکت نکنیم شاهد بحرانهای روحی و روانی زیادی در فرزندانمان خواهیم شد. و حتّی امکان بحرانهای شدید تری مثل بحران هویت ملی و غیره.
گویا مکانیسم تکاملی جوامع انسانی در ابعاد ذهنی و اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و تکنولوژی و غیره، به سوی تضعیف نقش اولیاء به پیش می رود واین می تواند برای ما هشدار دهنده باشد. و از طرفی دیگر بنظر میرسد که فاصله بین اولیاء و فرزندان از لحاظ اطلاعات روز در حال تشدید است برای همین آموزش اولیاء را برای شناخت نیات فرزندان و برای حفظ موقعیت و مقبولیت خود نزد آنها ضروری می سازد. در پی وجود چنین واقعیت ها و مسائل بسیار دیگری است که ما باید آموزش خانواده را جدی بگیریم .آن را از لحاظ کمی و کیفی گسترش بدهیم و اقدامات و برنامه های موثری را مد نظر قرار دهیم . تا بتوانیم اولیای آگاه و کارآمد در تربیت فرزندان جامعه اسلامی داشته باشیم.
● خانواده را به دو دسته کلی تقسیم می کنند.
الف) خانواده متعادل
▪ خانواده متعادل دارای ویژگیهای زیر است:
ثبات فیزیکی و مکانی دارد ـ رشد و پویایی و آگاهی دارد ـ بر آن مدیریت و قانون و کنترل حاکم است ـ اعضا از لحاظ عاطفی و عقلی ارتباط مثبت با هم دارند
ب) خانواده نامتعادل.
خانواده نامتعادل
خانواده نامتعادل خانواده ای است که اعضای آن به علل مختلف نمی توانند تقش های خود را در خانواده به خوبی ایفا نمایند و اعضای آن احساس آرامش و امنیت و رضایت مندی ندارند. و پویایی و رشد آنها دچار اختلال شده است.
▪ خانواده نامتعادل خود تقسیماتی دارد.که عبارتند از:
۱) خانواده گسسته:
خانواده گسسته خانواده ای است که اعضای آن با اینکه در کنار هم زندگی می کنند اما ارتباط و مناسبات درستی بین اعضا وجود ندارد. که خود تقسیماتی دارد که عبارتند از:
الف) خانواده قطبی .(پدر سالار - مادر سالار - فرزند سالار)
خانواده های قطبی به خانواده هایی می گویند که قدرت در خانواده توسط یک فرد خاص اعمال می شود و بقیه تحت تسلط او هستند.
ب) خانواده آشفته یا بی سامان .
خانواده ای که در آن قانونمندی و مدیریت و ارتباط صحیح بین اعضا به طور موثری آسیب دیده است. مانند خانواده قطبی.
ج) خانواده بی عاطفه.
خانواده ای که در آن عاطفه و محبت و همدلی وجود ندارد. در یک خانواده متعادل باید عقل و خرد همراه با عاطفه حاکم باشد و این دو بدن دیگری وظایف خانواده را تکمیل نمی کند.
۲)خانواده گسیخته.
خانواده ای است که اعضا ارتباط کمی با هم دارند و یا اصلا ارتباط آنها از هم بکلی قطع شده است. مثل
خانواده نا پیوسته.
خانواده ای است که زن یا شوهر به علل ناسازگاری بدون صدور حکم قانونی در کنار هم زندگی نمی کنند. و در بلاتکلیفی بسر می برند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
تحولات بورژوایی، مدرنیته و زنان در خانواده
مدرنیته در بیان و توضیح نیروهای سیاسی جهانی به کار می رود که پس از عصر روشنگری منشاء تحولاتی مانند انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی، انقلابات بورژوایی در غرب و تحولات سیاسی مانند انقلاب کبیر فرانسه شدند. مدرنیته روبنای سیاسی، فکری و فرهنگی کاپیتالیسم بود. روند مدرنیته مبتنی بر مدرنیزاسیون تشکیل دولت های ملی، اشکال نوین قدرت و ساختار طبقاتی جدید جامعه، حقوق شهروندی، دمکراسی، جامعه مدنی، برسمیت شناختن حقوق فردی و مدنی، رشد اقتصادی و انقلاب در سیستم ارتباطات و ساختار اداری جامعه بود. سلطه کامل اقتصاد سرمایه داری در غرب در عین حال مبتنی بر توسعه امپریالیستی و ظهور کلنیالیسم غرب در بخشهای وسیعی از دنیای غرب گردید.
در جوامع خاورمیانه در این دوره، اشکال عقب مانده و ارتجاعی تولید فئودالی متکی بر سلطنت،اشرافیت و سلسله مراتب نظامی به حیات خود ادامه می دادند. فلسفه رسمی اسلام همه نرمهای اجتماعی و حقوقی و حدود و ثغور زندگی مردم را تعیین می کرد. با رشد بیشتر مناسبا ت بورژوایی در جهان و تماس بیشتر جوامع اسلامی با غرب، تداخل اسلام با تفکر بورژوایی در این جوامع آغاز گردید. از اوایل قرن نوزدهم جوامع خاورمیانه دستخوش دگرگونیهای اجتماعی عمیقی شدند. سلطه اقتصادی غرب و ظهور اقتصاد جهان سرمایه داری، تأثیر فرهنگ غرب، و سلطه رسمی و غیررسمی دولتهای استعماری اروپا بر بخشهای وسیعی از خاورمیانه در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، پارامترهای اقتصادی و سیاسی این دگرگونیهای بنیادی بودند. در اواسط قرن نوزدهم ناسیونالیسم عرب در مقابله با سلطه امپراطوری عثمانی در جوامع خاورمیانه رشد کرد و قدرت گرفت. پایان جنگ جهانی اول مقطع تعیین کننده ای در سرنوشت این جوامع بود. پس از اضمحلال امپراطوری عثمانی و دولتهای محلی ظهور کردند. اما د رسال 1916 دول بریتانیا و فرانسه خاورمیانه را به دو منطقه نفوذ و سلطه مستقیم و غیرمستقیم خود تقسیم کردند و این حاکمیت تا اواسط قرن بیستم ادامه پیدا کرد. الجزایر، تونس، مراکش، و بخشی از سودان زیر سلطه فرانسه، و مصر و بخش دیگری از سودان زیر سلطه بریتانیا قرار گرفتند. این واقعیت از یک طرف آرزوی دیرینه تشکیل امپراطوری یکپارچه اسلامی را نقش برآب کرد، و از سوی دیگر آرمان استقلال زیر پرچم ناسیونالیسم عربی را تقویت کرد.
ابتدای قرن بیستم مقطع تعیین کننده ای در تحولات اجتماعی و حرکت به سوی مدرنیته در منطقه خاورمیانه بود. این تحولات در ایران طی انقلاب مشروطه، در مصر در جنبش ملی ضدسلطه بریتانیا، و در ترکیه در نهضت ترکهای جوان بروز کرد و منشاء تحرکات سیاسی و اجتماعی مردم شد. نتیجه این روند دگرگونی برای زنان مثبت بود. بخصوص نهادها و مکانیسم های اجتماعی ریشه داری که موقعیت عقب مانده زنان را تحکیم می کرد، را تضعیف می کرد.
حضور زنان در تحصیل و اشتغال و فعالیت اجتماعی به این ترتیب از سوی بورژوازی بزرگ و متمایل به غرب و گرایش معینی در سنت ناسیونالیستی مصر طرح شد. جنبش آزادی زنان و جنبش ناسیونالیستی نوین همزمان در اواخر قرن نوزدهم در جوامع خاورمیانه ظهور کردند.
موقعیت اجتماعی نامناسب جامعه ما و وضعیت زنان ناشی از اسلام نیست. اسلام نمی خواهد زنان را از مردان جدا کند. مردان هم وظیفه دارند از تعصب، رابطه جنسی خارج از ازدواج با زنان دیگر، ازدواج اجباری، تعدد زوجات و حق بی چون و چرای خود در طلاق بپذیرند. با این تحولات بحث حقوق و حضور اجتماعی زن درجوامع خاورمیانه و سیعاً مطرح شد. در این مقطع برخی از جریانات اسلامی کوشیدند برای تأمین حضور زنان در جامعه تغییراتی در قرآن بوجود بیاروند. از جمله شیخ محمدعبدو(1905-1849) بود که در الازهر با سیدجمال الدین افغانی که ایده های پان اسلامیستی داشت آشنا شد، تحت تأثیر او قرار گرفت و در سیاست فعال شد.
تغییرات ناشی از تحولات اقتصادی و خط مشیء های دولتی چه توسط استعمارگران چه تغییرات فرهنگی و ایدئولوژیکی متعاقب آن بر زندگی زنان و مردان تأثیرات شگرفی برجای گذاشت. برای اولین بار موضوعاتی نظیر برخورد سنت اسلامی و قوانین اسلام به زنان، مجاز بودن تعدد زوجات و حق اسلامی مردان در طلاق و حجاب و جداسازی زنان از مردان آشکار و علنی در جوامع مختلف خاورمیانه مورد بحث و جدل و سیع اجتماعی قرار گرفت و در آثار متفکران و نویسندگان این جوامع طرح شد. در جدلهای این دوران از همان آغاز تلاقی حقوق زن نه فقط با ارزشهای اسلامی بلکه با ناسیونالیسم آشکار گردید.
با نفوذ همراه با خشونت و سرکوب اروپا به جوامع عربی، تاریخ جنبش زنان و مبحث حقوق زنان در این جوامع با نفوذ همراه با خشونت و سرکوب اروپا به جوامع عربی ، تاریخ جنبش زنان و مبحث حقوق زنان د راین جوامع آغاز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
گروه اجتماعی و شناخت و عملکرد نهاد خانواده:
تعریف گروه:
گروه اجتماع واحدی است مرکب از دو یا چند نفر که در اثر «تعامل اجتماعی» با یکدیگر ارتباط دارند به عبارت دیگر، گروه جریان یا سلسه مراتبی است که در آن عمل یک یا چند انسان سبب تغییر عمل یک یا چند انسان دیگر می شود.
صفات گروه
پیوند گروه
طبق نظر «فسینجر» و دستیارانش، پیوند عبارت از انگیزش وسیع اعضاء برای تعلقات گروهی بوده و می توان گفت «نتیجه جمیع نیروهای انگیزشی در اعضاء برای باقی ماندن در گروه می باشد.
نتیجه پیوند
بقای عضویت: افزایش جاذبه گروه به موازات افزایش خواست اعضا برای احساس تعلق به آن است.
مشارکت: اگر گروه به عنوان یک سازمان تجاری یا کارخانه تجلی کند، احتمالا میزان مشارکت آن به سمت حداقل تمایل کاری میل می کند. از آنجا که رضایت شغلی شاخص برای ارزیابی مشارکت آنها به شمار می رود، این رضایت بخشی بایستی آنها را به اهداف سازمانی جلب کند.
حمایت روانی: پیوند گروهی مبانی حمایت عاطفی اعضا را فراهم می آورد. مدارک محدودی از تبیین رابطه میزان اطاعت اعضا از اشخاص جاذبه دار بلند پایه در گروه وجود دارد. اما بسیاری از تحقیقات نشان می دهند که اعضا گروه از مشارکت گروهی دچار احساس امنیت می شوند.
تاثیر فرهنگ بر نهاد خانواده:
چون فرهنگ، طرح زیر بنای شکل گیری ارزشها، نگرشها، فلسفه و شیوه زندگی خانواده است، سوابق قومی و فرهنگ به عنوان بخشی از شناخت خانواده اهمیت پیدا می کند. زیر آنچه برای گروهی از مردم صحیح است امکان دارد برای عده دیگری با همان سابقه نژادی- فرهنگی درست نباشد. بررسی و شناخت، تفاوتها و نیز شباهتهای خانواده را از نظر فرهنگی و نژادی معین می کند.
ارزشهای خانواده
ارزشهای خانواده بیشتر در رابطه با نگرش آنها نسبت به تفریحات، تندرستی آشکار می شوند. پرسش از خانواده در مورد این که چه تفریحاتی انجام می دهند کمکی است به تمرکز خانواده به روی وقت فراغت و آنچه برای آنها به عنوان تفریح مهم است گاهی خانواده ممکن است به قدری در تداوم بقایش گرفتار باشد که اهمیت فراغت و تفریح را نبیند. در صورتی که والدین از جانب معلم یا مدیر مورد تهدید بوده و در نظام آموزشی کمتر موفق بوده اند، اغلب این را به فرزندانش منتقل می کنند و فرزندان نگرش مشابهی را می پذیرند و آموزش را بی ارزش می دانند اگر والدین تحصیل را مهم و هیجان انگیز تلقی کنند، فرزندانشان را نیز در این روشها سهیم خواهند نمود. خانواده هایی که آینده نگر هستند، معمولا برای فرزندانشان دانشگاه یا تحصیلات بعد از دبیرستانی را طرح و برنامه ریزی می کنند. بچه هایی که والدینشان تحصیلات دانشگاهی دارند، تمایل بیشتری به ورود به دانشگاه و فارغ التحصیل شدن از آن دارند، تا بچه هایی که والدین آنها به دانشگاه نرفته اند. ارزش نهادن به تداوم تندرست و خدمات پیشگیری معمولا مشخصه بارزتری از نظر مثبت خانواده نسبت به سلامتی است تا مراقبت در هنگام بحران تمام خانواده ها در صورت وجود بحران یا یک بیماری حاد نسبت به سلامتی و بهداشت نظر مثبت دارند. اما ارزش نهادن به پیشگیری، مطلب دیگری است. اهمیتی که خانواده به مراقبت های پیشگیری، ورزش و تغذیه صحیح می دهد نشانگر ارزشهای خانواده در ارتباط با تندرستی است.
جامعه شناسی خانواده بعنوان یک گروه اجتماعی
تعریف خانواده:
مرداک(Murdock ) خانواده را یک گروه اجتماعی خاصی می داند که دارای محل سکونت واحد، فعالیت اقتصادی مشترک و کارکرد تجدید نسل است. خانواده از نظر ملاکهایی که در تعریف آن به کار گرفته می شوند، تعاریف متفاوتی می توانند داشته باشد:
ملاک نهادی- ساختی: خانواده نهادی است که از داخل اجتماع کل قرار گرفته و ارگانیسمی است که نظام آن به وسیله اجزای تشکیل دهنده اش حفظ می شود.
ملاک ساختی- کارکردی: خانواده یکی از پاره نظامهای نظام کل اجتماع است که انجام پاره ای از وظایف را بر عهده دارد.
ملاک روان شناختی: ویلیام گود خانواده را واسطه و حلقه رابطه فرد و اجتماع می داند و معتقد است که خانواده پناهگاهی است برای فرار از کشمکشهای زندگی اجتماعی.
ملاک کنشی- کارکردی: خانواده واحدی است متشکل از تعدادی افراد که دارای کنش متقابل هستند در عین حال، خانواده بنا کننده وضعیت اجتماعی برای رفتار فرد است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
حاکمان و خانواده در قرآن
خانواده، کوچک ترین واحد اجتماعی است، لکن چون جامعه بشری از اعضای خانواده ها تشکیل می شود، تاثیر عمیق خانواده بر جامعه غیرقابل انکار است. از این منظر نگاه قرآن کریم به خانواده به دو بخش قابل تقسیم است: الف) خانواده به عنوان واحد مستقل اجتماعی. ب) خانواده به عنوان واحد موثر در زیرساخت واحدهای بزرگ تر اجتماعی. در این نوشته به نقش دوم خانواده و تاثیر و تاثر افراد آن بر واحدهای بزرگ تری که مدیریت آنها را به عهده دارند، پرداخته شده است. در عین حال به بخش اول نیز اشاره شده است. ●بخش اول: ویژگی های خانواده رهبران و حاکمان در کنار ویژگی های عمومی خانواده ها، هر صنف و گروه اجتماعی ویژگی های خاص خود را دارد. از نگاه قرآن کریم، خانواده حاکمان، مدیران و گروه های بالاست (اجتماعی، معنوی و ...) ویژگی های خاص و گاه برتری نسبت به دیگران دارند. برخی از این خصوصیات چنین است. ۱- آگاهی بیشتر در سوره احزاب آیه ۳۴ بعد از آنکه خداوند دستوراتی به خانواده پیامبر به عنوان پیامبر و رهبر جامعه اسلامی می دهد، می فرماید:«و اذکرن مایتلی فی بیوتکن من آیات الله و الحکمه ؛ و آنچه از آیات خدا و حکمت در خانه های شما تلاوت می شود را به یاد آورید.» ۲- موقعیت برتر علاوه بر آگاهی بیشتر، انتساب به حاکمان، رهبران موقعیتی برتر، برای زنان پدید می آورد. به این آیه توجه کنیم: «یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول...(احزاب /۳۲) ؛ ای زنان پیامبر! (شما) همچون یکی از زنان (معمولی) نیستید؛ اگر خود نگهداری (و پارسایی) کنید، پس به نرمی (و ناز) سخن مگویید... خداوند متعال در آیات سوره احزاب، هفت دستور ویژه به همسران پیامبر داده است؛ مانند: عفت، شایسته سخن گفتن، در خانه ماندن، نماز، زکات، اطاعت خدا و اطاعت رسول (ص) لکن این احکام برای همه است و حکمت تکیه آیات بر زنان رسول (ص) به عنوان تاکید است، درست مثل اینکه به شخص دانشمند بگوییم تو که دانشمندی، دروغ نگو(۱). در تفسیر نمونه درباره این آیات آمده است. «اگرچه مخاطب در این سخنان همسران پیامبرند، ولی محتوای آیات و نتیجه آن همگان را شامل می شود. مخصوصاً کسانی که در مقام رهبری خلق و پیشوایی و تاسی مردم قرار گرفته اند. آنها همیشه بر سر دو راهی قرار دارند؛ یا استفاده از موقعیت های ظاهری خویش برای رسیدن به زندگی مرفه مادی و یا تن دادن به محرومیت ها برای نیل به رضای خدا و هدایت خلق.» (۲) ۳- الگو بودن همان گونه که حاکمان و رهبران و به طور کلی افراد دارای موقعیت برتر همواره مورد توجه افراد پایین دست بوده و الگوی آنان قرار می گیرند، خانواده آنان نیز همین کارکرد را دارند و خواسته و ناخواسته رفتارشان مورد تقلید و آرزوی دیگر خانواده ها قرار می گیرد. از این رو گروه هایی که همواره در طبقات فوقانی هرم های اجتماعی، علمی، سیاسی و معنوی قرار دارند، اگر صالح باشند، موجب صلاح طبقات پایین تر خواهند شد و در صورت فساد آنان، به سبب نظام الگوگیری از پایین به بالا، فساد تدریجی طبقات پایین نیز آغاز خواهد شد. همین کارکرد است که زورمداران جهان را همواره به فاسد کردن زمامداران و قشرهای موثر جوامع واداشته است. در تفسیر نمونه ذیل آیه ۳۰ سوره احزاب به این واقعیت که خانواده مدیران و رهبران الگوی عملی و نماد راه طی شده و موفقیت آمیز برای دیگران هستند، توجه شده است. «همیشه مقامات حساس و افتخارآمیز، وظایف سنگینی نیز همراه دارد. چگونه زنان پیامبر می توانند ام المومنین باشند ولی فکر و قلبشان در گرو زرق و برق دنیا باشد؟ ... نه تنها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مقتضای آیات پیشین «اسوه» مردم است، که خانواده او نیز باید اسوه خانواده ها و زنانش مقتدای زنان با ایمان تا دامنه قیامت گردند.»(۳) آری در حقیقت ملاک اصلی در این آیات شخصیت و موقعیت اجتماعی است، لذا علاوه بر همسران پیامبر، تمام افراد صاحب موقعیت اجتماعی را هم شامل می شود و شاید بتواند گفت این افراد در کنار بعد شخصی، دارای بعد اجتماعی هستند و از این لحاظ در روند رویکردها، رفتارها و گزینش های عمومی در جامعه اثر گذارند و به همین دلیل باید به آثار اجتماعی کردارشان توجه شود. ۴- طمع دیگران آگاهی بیشتر، موقعیت برتر و الگو بودن، عوامل مهمی برای جلب طمع فرصت طلبان و موقعیت جویان است و در طول تاریخ، خانواده حاکمان، رهبران و زعمای سیاسی و مذهبی از این جهت در معرض آسیب بوده اند. به عبارت دیگر این امتیاز بزرگ همواره بزرگ ترین آسیب رسان به رهبران و اهداف آنان بوده است. از این رو خانواده حاکمان باید این خطر را احساس کنند و به عنوان عنصر خط دهنده در رفتارهای خود آن را فراموش نکنند. چنین خطر مهمی است که موجب می شود خداوند از پیامبر بخواهد به همسرانش بگوید: «ای زنان پیامبر! شما مانند هیچ یک از زنان نیستید، اگر تقوا پیشه کنید، پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید و در خانه هایتان بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (میان مردم) ظاهر نشوید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید...»(۴) باید توجه کرد که خداوند در آغاز این آیات می فرماید: «شما اگر تقوا پیشه کنید، مانند زنان دیگر نیستند»، آنگاه تکالیفی که بین همه زنان مشترک است رامی آورد. دلیل چنین کاری چه می تواند باشد؟ به نظر علامه طباطبایی خداوند تکلیف آنها را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
تحولات بورژوایی، مدرنیته و زنان در خانواده
مدرنیته در بیان و توضیح نیروهای سیاسی جهانی به کار می رود که پس از عصر روشنگری منشاء تحولاتی مانند انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی، انقلابات بورژوایی در غرب و تحولات سیاسی مانند انقلاب کبیر فرانسه شدند. مدرنیته روبنای سیاسی، فکری و فرهنگی کاپیتالیسم بود. روند مدرنیته مبتنی بر مدرنیزاسیون تشکیل دولت های ملی، اشکال نوین قدرت و ساختار طبقاتی جدید جامعه، حقوق شهروندی، دمکراسی، جامعه مدنی، برسمیت شناختن حقوق فردی و مدنی، رشد اقتصادی و انقلاب در سیستم ارتباطات و ساختار اداری جامعه بود. سلطه کامل اقتصاد سرمایه داری در غرب در عین حال مبتنی بر توسعه امپریالیستی و ظهور کلنیالیسم غرب در بخشهای وسیعی از دنیای غرب گردید.
در جوامع خاورمیانه در این دوره، اشکال عقب مانده و ارتجاعی تولید فئودالی متکی بر سلطنت،اشرافیت و سلسله مراتب نظامی به حیات خود ادامه می دادند. فلسفه رسمی اسلام همه نرمهای اجتماعی و حقوقی و حدود و ثغور زندگی مردم را تعیین می کرد. با رشد بیشتر مناسبا ت بورژوایی در جهان و تماس بیشتر جوامع اسلامی با غرب، تداخل اسلام با تفکر بورژوایی در این جوامع آغاز گردید. از اوایل قرن نوزدهم جوامع خاورمیانه دستخوش دگرگونیهای اجتماعی عمیقی شدند. سلطه اقتصادی غرب و ظهور اقتصاد جهان سرمایه داری، تأثیر فرهنگ غرب، و سلطه رسمی و غیررسمی دولتهای استعماری اروپا بر بخشهای وسیعی از خاورمیانه در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، پارامترهای اقتصادی و سیاسی این دگرگونیهای بنیادی بودند. در اواسط قرن نوزدهم ناسیونالیسم عرب در مقابله با سلطه امپراطوری عثمانی در جوامع خاورمیانه رشد کرد و قدرت گرفت. پایان جنگ جهانی اول مقطع تعیین کننده ای در سرنوشت این جوامع بود. پس از اضمحلال امپراطوری عثمانی و دولتهای محلی ظهور کردند. اما د رسال 1916 دول بریتانیا و فرانسه خاورمیانه را به دو منطقه نفوذ و سلطه مستقیم و غیرمستقیم خود تقسیم کردند و این حاکمیت تا اواسط قرن بیستم ادامه پیدا کرد. الجزایر، تونس، مراکش، و بخشی از سودان زیر سلطه فرانسه، و مصر و بخش دیگری از سودان زیر سلطه بریتانیا قرار گرفتند. این واقعیت از یک طرف آرزوی دیرینه تشکیل امپراطوری یکپارچه اسلامی را نقش برآب کرد، و از سوی دیگر آرمان استقلال زیر پرچم ناسیونالیسم عربی را تقویت کرد.
ابتدای قرن بیستم مقطع تعیین کننده ای در تحولات اجتماعی و حرکت به سوی مدرنیته در منطقه خاورمیانه بود. این تحولات در ایران طی انقلاب مشروطه، در مصر در جنبش ملی ضدسلطه بریتانیا، و در ترکیه در نهضت ترکهای جوان بروز کرد و منشاء تحرکات سیاسی و اجتماعی مردم شد. نتیجه این روند دگرگونی برای زنان مثبت بود. بخصوص نهادها و مکانیسم های اجتماعی ریشه داری که موقعیت عقب مانده زنان را تحکیم می کرد، را تضعیف می کرد.
حضور زنان در تحصیل و اشتغال و فعالیت اجتماعی به این ترتیب از سوی بورژوازی بزرگ و متمایل به غرب و گرایش معینی در سنت ناسیونالیستی مصر طرح شد. جنبش آزادی زنان و جنبش ناسیونالیستی نوین همزمان در اواخر قرن نوزدهم در جوامع خاورمیانه ظهور کردند.
موقعیت اجتماعی نامناسب جامعه ما و وضعیت زنان ناشی از اسلام نیست. اسلام نمی خواهد زنان را از مردان جدا کند. مردان هم وظیفه دارند از تعصب، رابطه جنسی خارج از ازدواج با زنان دیگر، ازدواج اجباری، تعدد زوجات و حق بی چون و چرای خود در طلاق بپذیرند. با این تحولات بحث حقوق و حضور اجتماعی زن درجوامع خاورمیانه و سیعاً مطرح شد. در این مقطع برخی از جریانات اسلامی کوشیدند برای تأمین حضور زنان در جامعه تغییراتی در قرآن بوجود بیاروند. از جمله شیخ محمدعبدو(1905-1849) بود که در الازهر با سیدجمال الدین افغانی که ایده های پان اسلامیستی داشت آشنا شد، تحت تأثیر او قرار گرفت و در سیاست فعال شد.
تغییرات ناشی از تحولات اقتصادی و خط مشیء های دولتی چه توسط استعمارگران چه تغییرات فرهنگی و ایدئولوژیکی متعاقب آن بر زندگی زنان و مردان تأثیرات شگرفی برجای گذاشت. برای اولین بار موضوعاتی نظیر برخورد سنت اسلامی و قوانین اسلام به زنان، مجاز بودن تعدد زوجات و حق اسلامی مردان در طلاق و حجاب و جداسازی زنان از مردان آشکار و علنی در جوامع مختلف خاورمیانه مورد بحث و جدل و سیع اجتماعی قرار گرفت و در آثار متفکران و نویسندگان این جوامع طرح شد. در جدلهای این دوران از همان آغاز تلاقی حقوق زن نه فقط با ارزشهای اسلامی بلکه با ناسیونالیسم آشکار گردید.
با نفوذ همراه با خشونت و سرکوب اروپا به جوامع عربی، تاریخ جنبش زنان و مبحث حقوق زنان در این جوامع با نفوذ همراه با خشونت و سرکوب اروپا به جوامع عربی ، تاریخ جنبش زنان و مبحث حقوق زنان د راین جوامع آغاز