لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام
مقدمه
خانواده با وجود اینکه در اکثر جوامع مورد توجه است در جهان بینی اسلامی اهمیت و ارزش شایان توجهی به آن داده میشود. در این جهان بینی خانواده گروهی متشکل از افراد است که دارای شخصیت مدنی ، حقوقی و معنوی است که بر اساس نکاح (عقدی که ارتباط یا مشروعیت ارتباط زن و مرد را معین میسازد) پدید میآید. چنین ارتباطی یک رابطه ساده انگارانه و فاقد مسئولیت پذیری نیست. بلکه یک پیمان مهم و بااهمیتی است که از جنبههای مختلف برای طرفین مسئولیتهایی ایجاد میکند. چرا که سلامت چنین پیمانی که اولین پایههای تشکیل یک خانواده است ضامنی است برای سلامت کل جامعه.
کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام
اسلام از همان ابتدای تولد برنامهها و دستورات خاصی را برای رشد و تربیت کودک تنظیم فرموده و اجرای آن را بر عهده خانواده قرار داده است. بطوریکه در سراسر دوره کودکی و نوجوانی که مهمترین دوران رشد و تربیت کودک است برنامههای خاص و سفارشهای تربیتی بسیاری را در انتخاب اسم ، شیر دادن و از شیر گرفتن ، در محبت و مهروزی به کودکان و در رعایت عدالت ، وفای به عهد نسبت به آنها چه در دوره بلوغ و چه در دوره نوجوانی بیان داشته است. امام سجاد علیهالسلام میفرمایند: حق کودک تو بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط پیدا میکند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمای کنی. (مکارمالاخلاق صفحه 233). همچنین امام سجاد علیهالسلام در تاکید بر اهمیت شیوه تربیت درست فرزندان میفرمایند: با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. یا اینکه او را چنان تربیت کن که بتواند در کارهای مختلف زندگی با عزت و آرزومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو بوده باشد. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: به کودکان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید. اسلام علاوه بر تاکیدی که بر نقش تربیتی خانواده قائل است شیوههای مناسب تربیتی را پیش روی خانوادهها قرار میدهد. بطوری که با تاکید بر تکریم و تشویق فرزندان خانواده را از اعمال روشهای تنبیهی باز میدارد. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: عاقل بوسیله ادب پند میپذیرد و این چارپایانند که جز با زدن تربیت نمیشوند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک کند. سوال شد چگونه فرزند خود را در نیکی کمک بکند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و برایش میسر است، از او بپذیرد و آنچه انجام دادنش برای کودک دشوار و طاقت فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکند. اسلام همچنین به موضوع تفاوتهای فردی که مورد توجه روان شناسان است توجه داشته است. از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت میداند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر میتوان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد میداند.
کارکرد اجتماعی - اقتصادی خانواده از دیدگاه اسلام
اسلام آئین الهی و مقدسی است که برای خانواده اهمیت فراوان قائل است و آن را سنگ بنای مهم حیات اجتماعی میشناسد. اسلام وحدت جامعه را از وحدت زوجین و وحدت اعضا خانواده میشناسد و علائق انسانی موجود در خانواده را قابل گسترش و نشر در جامعه به حساب میآورد. اسلام معتقد است برای اینکه جامعهها تحت ضابطه در آیند چارهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
فهرست صفحه
اخلاق خانواده .................................................................... 1
رابطه فرزند با پدر و مادر ........................................................ 1
رابطه زن و شوهر ................................................................. 3
خانواده در دنیای امروز .......................................................... 8
نابسامانی های موجود در رابطه با خانواده ..................................... 9
ضرورت امروزی توجه به خانواده ............................................... 10
اسلام و خانواده ................................................................. 11
منبع .............................................................................. 13
اخلاق خانواده
مطلوبیت زندگى اجتماعى و پیوند دادن زندگى فرد با فرد یا افراد دیگر، از آن رو استکه نیازهاى مادى و معنوى افراد در زندگىهاى دست جمعى (اجتماعى) بهتر تأمین مىشود .در همین رابطه باید گفت اصیلترین نیازهاى آدمى در ظرف خانواده تأمین مىگردد، زیرا در محیط خانواده است که نیاز تکوینى فرزند به پدر و مادر و نیاز مستقیم زن و شوهر به یکدیگر و نیازهاى عاطفى اعضاى خانواده به یکدیگر، پاسخهاى خود را مىگیرند.
رابطه فرزند با پدر و مادر
مهمترین رابطه میان انسانى با انسان دیگر، رابطه فرزند با پدر و مادر است که اصل وجود فرزند وابسته به آنها است.آنچه پدر و مادر براى فرزند انجام مىدهند، به هیچ وجه قابل جبران و مقابله نیست و از این رو نمىتوان بر اساس قاعده قسط و عدل رفتار آنان را پاسخ داد.گویا به همین دلیل است که قرآن کریم معیار ارزش را در رابطه با پدر و مادر، احسان قرار داده است و در هیچ آیهاى نیامده که فرزند باید با پدر و مادر رفتارى عادلانه داشته باشد؛ زیرا در چنین موضوعى، عدل کارایى ندارد.
قرآن کریم در آیات فراوانى فرزند را توصیه به احسان به پدر و مادر خویش مىکند و تعبیرهاى خاصى در این باره به کار مىبرد که حاکى از اهمیت فوق العاده مسأله است.در آیه 36 از سوره نساء پس از امر به عبادت خدا و شرک نورزیدن به الله، بىدرنگ مىفرماید: «و به پدر و مادر احسان کنید» . (1)
در آیه 23 از سوره اسراء تعبیر و قضى ربک الا تعبد الا ایاه و بالوالدین احسانا؛ «و پروردگار تو مقرر ساخت که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خویش احسان کنید» .قضا در این جا به معناى تکلیف حتمى و مؤکد است.بالاترین تکلیف انسان عبادت خداوند است و پس از آن احسان به پدر و مادر قرار دارد.در آیهاى دیگر مىفرماید: «ما به انسان سفارش کردیم که نسبت به پدر و مادر خویش به خوبى رفتار کند» .و از آن جا که این سفارش ممکن است موجب این توهم شود که فرزند باید به طور کامل تسلیم پدر و مادر باشد، مىفرماید : «اما اگر آنان کوشش کردند تو را به کفر بکشانند دیگر اطاعت نکن» . (2) تقارن این دو مطلب بیانگر آن است که انسان چه اندازه باید در برابر پدر و مادر خویش خاضع و تسلیم باشد.نفس ایناستثنا حاکى از گستره لزوم اطاعت و سرسپارى و فروتنى در برابر والدین است.در سوره لقمان پس از بیان همین مطلب که «اگر تو را وادارند تا درباره چیزى که تو را به آن دانشى نیست به من شرک ورزى، از آنان فرمان مبر» سفارش مىکند در عین حال که ایشان مشرکاند و تو را به شرک فرا مىخوانند، باید در دنیا به خوبى با آنان معاشرت کنى و رفتارت نسبت به آنان نیکو باشد. (3) از دیگر تعابیر شگفت قرآن در این باره آن است که مىفرماید: ان اشکر لى و لوالدیک؛ (4) «[به انسان سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش» .در هیچ جاى دیگر از قرآن این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مدرنیسم، خانواده و طلاق
مقدمه
یکی از نهادهای بنیادین حفظ و تربیت نوع انسانی خانواده میباشد که در آن بچهها با فراگیری ارزشها و هنجارها و تربیت روانی مناسب برای ایفای نقش مثبت در بزرگسالی آماده میشوند. نهاد خانواده را از ابتدای خلقت انسان میتوان جستجو کرد. مهمترین عامل فروپاشی این نهاد ارزشمند، متارکه یا طلاق میباشد.
هرچند طلاق از ابتدای زندگی اجتماعی بشر وجود داشته و حتی طبق قدیمیترین اسناد حقوقی، از ابتدا صورت قانونی نیز داشته است؛ ولی در هر عصری درصد نسبی طلاق در حد معقولی بود و جود آن ضرری جبران ناپذیری به بنیاد اجتماع وارد نمیساخته استاماامروزه جامعه انسانی شاهد افزایش روز افزون نرخ طلاق در جامعه میباشد؛ به طوری که بیم نابودی بنیاد خانواده میرود و بدنبال آن جامعه شاهد روز افزون انحرافات اجتماعی ناهنجاریهای روانی، انواع بیماریهای روان پریشی در افراد مطلقه و فرزندان طلاق میباشد.
تعریف بعضی از مفاهیم کلی
<طلاق> در لغت جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است1 و در اصطلاح <طلاق(Divorce)> در نظامهای حقوقی غربی دلالت بر انحلال یک رابطه زناشویی رسمی و قانونی در زمانیکه هر دو طرف هنوز در قید حیاتند و پس از وقوع آن میتوانند بار دیگر ازدواج کنند، دارد.
<انحلال زناشویی>، (dissolution)مفهوم وسیعی است که طلاق تنها یکی از اسباب آن است، از اسباب دیگر همانند مرگ یکی از دو همسر یا فسخ ازدواج، میتوان نام برد. <انفصال(separation)> به معنی جدایی فیزیکی زن و شوهر از یکدیگر، در اغلب کشورها فاقد جنبه رسمی و قانونی است.اماامروزه در برخی از کشورهای غربی به شکلی از انفصال قانونی برمیخوریم که معمولا پیش از طلاق اتفاق میافتد و آن از این قرار است که دو همسر توافق میکنند در اقامتگاههای مجزا به سر برند.
<متارکه(desertion)> نیز به معنی انحلال اجتماعی ازدواج، زمانی رخ میدهد که یکی از دو همسر، دیگری را به مدتی طولانی ترک کند و یا از وی دوری گزیند.
نگاهی اجمالی به طلاق در نظامهای حقوقی گذشته
از حیث تاریخی طلاق را به قدمت ازدواج دانستهاند، در قدیمیترین متن حقوقی بدست آمده مربوط به قانون حمورابی متعلق به تمدن بابل، این حق برای مرد و در شرایطی برای زن مجاز بود همچنین در یونان باستان مرد حق داشت هر وقت بخواهد و به هر دلیلی و بدون هیچ تشریفاتی زن خود را طلاق دهد در تمدن روم باستان پیش از مسیحیت ابتدا طلاق زن ممکن نبود مگر با اثبات زنای وی یا سوء قصد او به جان شوهر ولی از سال 411 ق. م. که قوانین خاصی به مورد اجرا گذاشته شد، طلاق به طور مطلق برای مرد آزاد شد و از این تاریخ به بعد آمار طلاق در روم حتی در میان قیصرها به شدت افزایش یافت ولی پیش از ظهور مسیح(دوباره شروطی برای انجام طلاق در نظر گرفته شد. در مصر باستان نیز هیچ قیدی برای طلاق قائل نبودند و مرد هر زمان که میخواست، میتوانست همسرش را طلاق دهد. در میان پیروان بودا نیز مرد میتوانست هر زمان که بخواهد همسرش را طلاق دهد در میان برهمنها طلاق ممنوع بود در میان اعراب جاهلی نیز طلاق کاملا شایع بود محدودیتی برای طلاق وجود نداشت. در آیین یهود به مجرد اینکه مرد همسرش را نپسندد، حق دارد او را طلاق دهد، ولی به مردم توصیه میشود که تنها به دلیل موجهی مانند کاستیهای جسمانی یا اخلاقی، همسر خویش را طلاق دهند. در مسیحیت کاتولیک (که متاثر از قوانین روم باستان میباشد) برای هیچ کدام از زن و مرد حق طلاق وجود ندارد و تنها زمانیکه زن مرتکب زنا شده باشد مرد میتواند او را طلاق دهد.
طلاق در اسلام
اسلام، ازدواج را به عنوان یک پیوند مقدس و دارای کارکردهای متعدد فردی و اجتماعی ضروری، مورد تا‡کید فراوان قرار داده است و طلاق را فی نفسهامری منفور و ناپسند (دارای کراهت بسیار شدید) معرفی میکند و تمام تلاش و کوشش خود را در جهت پرهیز خانوادهها از طلاق به کار میبندد، ولی در عین حال در مواردی که مصالح مهمتر ایجاب کند ممنوعیتی برای طلاق قائل نشده است. بر همین مبنا در کتب روایی ما نیز دستهای از روایات پدیده طلاق را بسیار مبغوض و منفور معرفی کردهاند، درحالیکه دسته دیگر طلاق را در شرایط خاصی مجاز و احیانا لازم دانستهاند؛ بطور کلی میتوان گفت که اسلام طلاق را به خودی خود مبغوض میشمارد و در جهت منصرف کردن افراد از آن تمام تلاش خود را بکار میگیرد. با وجود این در مواردی که کارکردهای مطلوب خانواده با اختلالات جدی روبه رو شود و ادامه زندگی مشترک مفاسدی بیش از پیامدهای منفی طلاق، به بار آورد اسلام حکم به جواز یا رجحان و احیانا لزوم طلاق کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
نقش خانواده در کارآفرینی
نقش میزان دستمزد وامکانات مالی خانواده ,سطح سوادو تحصیلات و آگاهی وبه علاوه نوع رابطه والدین وبطور کلی پایگاه اقتصادی – اجتماعی خانواده در چگونگی تکوین و نوع شخصیت اجتماعی فرزندان تاثیرات غیر قابل انکاری داشته است .
● تعریف خانواده و تحول آن :
خانواده , این واحد به ظاهرکوچک اجتماعی از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هرجامعه به شمارمی رود. در واقع هرخانواده را باید خشت بنای جامعه دانسته و مهد پرورش فکر و اندیشه و اخلاق وتعالی روح انسانی به حساب آورد .[سوسن سیف-تئوری رشد خانواده-ص ۵] خانواده در طی زمان دچار تغییرو تحول گردیده است . دلایل اصلی تحول خانواده در اروپا عبارتست از تغییر خصوصیات شکل تولید و بهره برداری , تحرک نیروی کار , افزایش فعالیتهای نوع دوم و سوم (صنایع وخدمات) , بالا رفتن سطح مصرف واستفاده از کالاها و خدمات تازه مصرفی . این دگرگونیها سبب شد که مسئولیتهای جمعی و عمومی جانشین مسئولیتهای خانوادگی شوند , فرد خود را متعلق به جامعه بداند و خانواده نقش حمایت کننده خود را از دست بدهد . دگرگونی خانواده ایرانی در نیم قرن اخیر آرام و کند اما مستمروقاطع بوده است. زمانی شکلی از خانواده دراین سرزمین وجود داشت که جامعه شناسان آن را با اصطلاح کلی "خانواده گسترده" وصف کرده اند. خانواده ای که مذهب و سنت و شیوه تولید اقتصادی جوامع کشاورزی مبانی آن را تشکیل میداد و برپایه پدرتباری استوار بود. خانواده واحد تولید و مصرف بود واین امرهنوزهم در شهرها وروستاها دیده می شود.روابط افراد خانواده بر سلسله مراتبی استوار بود که همه قبول داشتند . برخورد با تمدن صنعتی غرب و نتایج آن که عبارتست از تغییرات ساخت اجتماعی جامعه , رواج شهرنشینی و دخالت دولت موجب تغییرات عمده در خانواده و خصوصا شکل شهری آن شده است. امکانات تحرک اجتماعی موجب رشد طبقات متوسط در شهرهای ایران شده وآموزش عمومی و تخصصی مشاغل جدید را بوجود آورده وصاحبان این مشاغل (در صنعت وخدمات ) رفتارهای تازه و راه و رسم دیگری یافته اند . از خصوصیات اجتماعی ایران امروز , همزیستی انواع خانواده ها در محیطهای شهری و روستایی است و علت تنوع هم آغاز دگرگونی مفهوم خانواده در این سرزمین است که موجب پدیدار شدن شکلهای برزخی میان خانواده سنتی و خانواده غربی شده است . [ساختهای خانواده و خویشاوندی در ایران- دکترجمشید بهنام-صفحات ۶ تا ۱۱]
● ارتباط خانواده و اقتصاد :
درجوامعی که از نظام اقتصادی پیشرفته ای برخوردارند خانواده به دو طریق شخصی با این نظام برخورد دارد . خانواده تبدیل به واحدی میشود که اجراکنندگان کلیه نقشهای موجود دروضعیتهای مختلف سیستم اقتصادی را در خود می پروراند . احراز این مقامها وشغلها درایفای نقش خانوادگی اثر مهمی دارد . ازدورانی که نوجوانان دست به کارهای نیمه وقت می زنند تا زمانیکه بعنوان یک بزرگسال نقش یک ایفا کننده تمام وقت را ایفا میکنند بطور مداوم در حال تغییر نیازمندیها ووظایف خانوادگی هستند . منبع اقتصادی جدید به فرزندان استقلال بخشیده وموقعیتی برای آنان بوجود می آورد تا فعالیتی بیش از آنچه قبلا در سطح خانواده داشته انجام دهند . تاثیر این فعالیت اقتصادی یک نوع کسب تجربه به جهت اجتماعی شدن افراد خانواده است . [سوسن سیف- تئوری رشد خانواده- صفحات ۸۵ و ۸۶]
● اجتماعی کردن فرزندان و نقش خانواده در تکوین شخصیت :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
انواع خانواده ها از نظر تربیت
به طور خلاصه از نظر نحوه تربیت کود ک و بطور کلی نحوه اداره سیستم خانواده می توان 4 نوع خانواده را مشخص کنیم که عبارتند از
الف - خانواده خشک و سخت گیر ( والدین سخت گیر و مستبد )
ب - خانواده سهل گیر و آسان گیر
ج - خانواده گسسته ( خانواده پریشان )
د - خانواده دمکرات ( خانواده سالم )
به علت مهم و مبسوط بودن این مبحث ، هر یک از این 4 دسته خانواده را در یادداشتی جداگانه شرح خواهیم داد
الف - خانواده خشک و سخت گیر
1 - پدر و مادر ها با بچه ها همان طور رفتار می کنند که والدین خودشان رفتار کرده اند.
2 - تصمیم گیری با یکی از والدین خصوصا پدر انجام می گیرد. معمولا پدر خانواده حاکم بر رفتار و اعمال فرزندان است و هیچ یک از اعضای خانواده اجازه اظهار نظر ندارند
3 - والدین چنان رفتار می کنند که فرزندان می آموزند حق هیچ گونه ابراز عقیده ای را - حتی در مواردی که می تواند مانع از بروز بعضی مشکلات برای خانواده گردد - ندارند.
4 - اگر فرزندان از فرمان والدین اطاعت نکنند ، والدین آنان ناراحت ، خشمگین و آزرده خاطر می شوند.
5 - فرزندان جرات سئوال کردن در مورد انجام دادن یا انجام ندادن کارها را ، از والدین خود ندارند.
6 - والدین بر رفتا و کارهای فرزندان خود کنترل شدید دارند و همه تصمیمات را شخصا اتخاذ می کنند.
7 - والدین دلیلی را - برای دستوراتی که صادر می کنند - برای فرزندان خود ارائه نمی دهند و از آنان می خواهند بدون چون و چرا از این دستورات اطاعت کنند.
8 - نسبت به رعایت نظم و انضباط ، ارزشی افراطی قایل هستند و والدین توانایی تحمل هیچ گونه بی نظمی را از طرف فرزندان خود ندارند.
9 - به سخنان کودکان خود گوش نمی دهند و اگر هم سخنی را بشنوند برای آن است که با آن مخالفتی را نشان دهند.
10 - در مواردی که فرزندان خود را نصیحت یا آنان را از انجام دادن کاری منع می کنند ، دلیل خاصی را ارائه نمی دهند.
11 - برای تصمیات فرزندان خود ، حتی اگر این تصمیمات معقول و مستند باشد ، احترام قائل نیستند.
13 - معتقدند که چون سن ، تجربه و دانش آنان بیشتر از فرزندانشان است ، بنابراین ، حق دخالت در همه امور و حتی در خصوصی ترین کارهای فرزندان خود را دارند.
14 - برخورد آنان با فرزندان خود احترام آمیز نیست و حتی از تحقیر فرزندان خود در حضور دیرگان نیز ابایی ندارند.
15 - غالبا نیازهای عاطفی کودکان ارضاء نمی شود.