انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

ترجمه کتاب مدیریت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

به نام خدا

درس 1

اصول عملکرد مدیریتی:

عملکرد مدیریتی چیست؟ عملکرد مدیریتی، رشته و حرفه ای است، که فرایند برنامه ریزی، طراحی و عملکرد نظام تولید و زیر سازگان را بر روی رسیدن به اهداف سازمان مورد بررسی قرار می دهد. در این تعریف چهار نکته وجود دارد.

1- عملکرد مدیریتی به فرایندها می پردازد. لازم نیست شخص برای مدیر عملیاتی بودن به عنوان مدیر عملیات یا مدیر تولید را یدک بکشد. برنامه ریزان تولیدی، ناظران کیفیت، سرپرستان مواد خام، ناظران و مدیران انبارداری، مدیران درجه اول عملکردی هستند. همچنین، مدیران پرسنل، تجهیزات، یا امور مدیریتی در عملیات اجرایی مواد خام، اگر چه مدیران درجه اول نیستند ولی جزو مدیران عملیاتی محسوب می شوند.

2- واژه مدیریت گسترده باید شامل طراحی سیستم و اجرای تمام فعالیت های ضروری در عملکرد سیستم که مدیریت پرسنل و فراهم آوردن مواد خام و تجهیزات است را در بر گیرد.

3- کلمه زیر سازگان بر این حقیقت که نیازی به اداره کردن تولید محصولات نهایی سازمان بر مدیر عملیاتی نیست، تاکید دارد. هر سازمانی، زیر سازگان زیادی دارد که محصولات قسمت های دیگر نظام تولید را فراهم می آورد، به عنوان مثال بخش برآورد هزینه سازندگان اتومبیل محصولاتی(از قبیل گزارشات و اطلاعات حسابداری متنوع) برای دیگر واحدهای شرکت فراهم می کند. اگر چه محصولاتش برای تولیدات نهایی مصرف نمی شود، بهرحال واحد برآورد هزینه، زیر سازه تولیدی است و مدیر قسمت، مدیر عملیاتی است. با وجود اینکه وظیفه حسابرسی دارد و بعنوان مدیر برآورد هزینه است.

4- در این تعریف منظور از هدف مدیریت عملیاتی به حداقل رساندن هزینه نیست. اکثر سازمانها بیش از یک هدف دارند با اینکه کارآمدی، بهره وری کاهش هزینه از اهداف مهم شرکت است. معمولا به حداقل رساندن هزینه هدف اصلی نیست. اهداف بنیادین بیشتر حرفه ها به دست آوردن سودی پایدار یا فزاینده و حفظ تقاضای بلندمدت برای محصولاتشان است. تصمیماتی که مدیران عملیاتی اتخاذ می کنند بر درآمد بخش های معادله سود، هزینه و تقاضای دراز مدت بر محصولات سازمان تاثیر گذار است. بنابراین تصمیمات عملکردی باید اهداف نمایی را در بر داشته باشند، نه فقط هزینه را(مثلا هزینه تولید اتومبیل مرسدس بنز بیشتر از هوندا است. اما نباید تصور کنیم که لزوما سیستم تولید هوندا بر مرسدس بنز ارجحیت دارد.) همینطور معمولا اهداف سازمان های ناسود آورد ارائه کالاها و خدمات مقرون به صرفه است. ممکن است ایجاد آموزش یا مراقبت بهداشتی کم هزینه برای سازمان یا جامعه ای مطلوب نباشد. همانطور که در شکل 1-1 توضیح داده شده است. سروظیفه اصلی سازمان مرتبط به هم هستند، در واقع تعامل مهمی بین آنها وجود دارد. تقاضا برای محصولات حیطه های کارکرد را مشخص می کند و نیاز به تسهیلات، تجهیزات منابع انسانی و مواد خام امور مالی را معین می کند. سیاستهای مالی و حسابداری بر تصمیمات عملی و کار عملی مستقیما بر تقاضای محصولات آتی و موجودیتی منابع مالی تاثیر گذار است. اکثر سازمان ها عملکردی حمایتی دارند. به عنوان مثال دارای سیستم های اطلاعاتی هستند، که کار گردآوری، سازماندهی و توزیع اطلاعات به واحدهای دیگر را انجام می دهند. امور تحقیقاتی، رشد(پیشرفت) و مهندسی به کمک فنی در طراحی تولیدات و فرایندهای تولیدی ایجاد کرده اند، و عملکرد منابع انسانی کمکی در استخدام، آموزش، ارزیابی و پاداش پرسنل است. به طور پیوسته تمام این عملکردها با کارکرد عملی تاثیری متقابل دارند.

کارکردها به عنوان سلاحی استراتژیک در رسیدن به اهداف: در خلال دهه 1980 بهره وری تکیه کلام تجارت بود. کتابهایی که نوشته شد، کنفرانس هایی که برگزار گردید، مراکز تحقیقاتی که به وجود آمد، سخنرانیهایی که صورت گرفت، همه بر محوریت این کلمه بود. تعاریف بسیاری از بهره وری پیشنهاد شده است اما در آنها توجه بسیار به جای رادوان به استفاده از منابع انسانی است. و بدین وسیله هزینه تولید را کاهش داده اند اما تمرکز بیش از حد بر کاهش هزینه به اتخاذ تصمیماتی ضعیف که متناقض با اهداف بهرورزی سازمان است، منجر می شود. در عوض تصمیمات کارکردی باید اتخاذ و اجرا شود. به صورتی که رسیدن به اهداف گسترده سازمان مانند سودمندی، رشد و در سازمان های ناسودآور ارائه خدمات بهتر امکان پذیر شود. هر سازمانی باید راهکاری برای انعکاس اهداف، سیاستها و برآورد دقیق اجرائی داشته باشد و راهکارها باید تصویری روشن از محصولات تولیدی سازمان، چگونگی عرضه آن به مشتریان و چگونگی ارزیابی عملکردها ارائه دهند. باید مشخص کنند تلاشها در کجا تمرکز یابد و از چه مزایای رقابت آمیز بهره برداری کنند. یک استراتژی کارا باید به سازمان در هماهنگ کردن بخش های سازمانی کمک کند و خط مشی برای تمام عملکردهای سازمان در رسیدن به اهداف قرار دهد. هر یک از واحدهای بازاریابی، مالی، کارکردی و غیره باید راهکاری خاص که حامی استراتژی سازمان و عامل تقویت توانایی سازمان در رسیدن به اهداف داشته باشد. از نظر تاریخی بیشتر حرفه ها راهکارهایشان را تنها براساس بازاریابی قرار داده اند: تصمیم گیری در مورد اینکه چه محصولاتی تولید و به چه بازارهایی عرضه شود. با بررسیهای انجام شده مشخص شد که کارکرد عملی نقش استراتژیکی اندکی دارد و تصور می



خرید و دانلود  ترجمه کتاب مدیریت


دانلود تحقیق اعجاز علمی فرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

به نام خدا

مقدمه

بزرگ ترین معجزه پیامبر بزرگ اسلام قرآن است.عده بسیاری ازاعراب سعی بر این داشتند که در برابر این کتاب آسمانی قد علم کنند و همچون آن را پدید آورند اما آن ها در برابر بلاغت این کتاب از آوردن ١٠ سوره و حتی یک سوره همانند آن عاجز ماندند تا این که خداوند در پاسخ به تلاش آنان خبر داد که(آگر همه ی انسانها و جنیان با هم متحد شوند تا مانند آن را بیاورند هرگز نمی توانند.) اما چرا؟مگر قرآن از چه ویژگی یا ویژگی هایی برخوردار است که این امر را باعث شده؟

پاسخ های بسیاری برای این سوال وجود دارد که به اختصار می توان این ویژگی ها را به دو دسته فصاحت و بلاغت تقسیم کرد.

فصاحت سام بیان زیبا و صریح و آهنگ دلنشین آن می باشد.همچنین بلغت قرآن موارد بساری را در بر می گیرد مانند دستورهای هدایتی در زمینه های مختلف که بر شمردن آنها در قالب این مقاله نمی گنجد.همچنین وجودروابط ریاضی بین آیات و کلمات و سوره ها،خبر از آینده و اشاره به پدیده های علمی که از آن به عنوان اعجاز علمی قرآن نیز یاد می شود نمونه هایی از بلاغت قرآن منسوب می شود.

در این نوشته ها سعی بر آن است که نمونه هایی از اشارات علمی قرآن به طور خلاصه ذکر شود. اما قبل از آن در مورد اعجاز علمیاین کتاب باید به چند نکه اشاره کرد.

اول آنکه قران در اصل کتاب هدایت است و هدف ان جهت بخشیدن به زندگی انسان است و اگر در بعضی از آیات آن به پدیده های علمی اشاره شده از آن جهت است که این کتاب از علم بی پایان خداوند نشأت گرفته

دوم این که بعضی گمان می کنند که قرآن شامل تمامی علوم بشری است و برای اثبات این گفته، آیاتی را از قرآن یاد آور می شوند نظیر آیه ٣٨ سوره انعام:«ما فَرَّطنا فیِ الکِتابِ مِن شَیءٍ» (در کتاب قرآن چیزی را فروگذار نکردیم)

و یا آیه ی ٥٩ سوره انعام:«وَ لا رَطبٍ وَلا یابِسٍ الّا فی کِتابٍ مُبین» (هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی،آشکار،است)

و همچنین آیه ی ٨٩ سوره نحل :«وَ نَزَّلنا عَلَیکَ الکِتابَ بَیاناً لِکُلِّ شَیٌ» (قرآن را برتو فرستادیم تا بیان کننده همه چیز باشد.

در مقابل عده ای دیگر این آیات را با مطلب مورد ادعا بیگانه می دانند زیرا آیه ی ٨٩ سوره نحل در رابطه با بیان فراگیر احکام دین است چرا که این آیه در صدد اتمام حجت با کافران است که روز رستاخیز بر پیامبری به عنوان شاهد بر رفتار امت خویش براتگیخته می شود و پیامبر اسلام نیز شاهد بر امت خود است چرا که کتاب و دینی که به دست او به ما رسیده کامل بوده و همه چیز در آنها بیان شده است و البته این موضوع با توجه به قسمت های قبلی این آیه مشخص می شود:«وَ جِئنا بِکَ شَهیداً علی هولاءِ وَ نَزَّلنا عَلَیکَ الکِتابَ بَیاناً لِکُلِّ شیء وَ هدیً وَ رَحمَةَ وَ بُشری لِلمُسلِمین» (جای نقص در بیان وظایف و تکالیف شرعی باقی نگذاردیم تا هدایت و رحمت و بشارتی باشد برای مسلمانان)

در آیات ٣٨ و٥٩ سوره انعام نیز با توجه به قسمت های قبلی این آیات مشخص می شود که منظور از کتاب،علم ازلی الهی است نه قرآن و به این ترتیب این عقیده را که در قرآن همه علوم بشری وجود دارد نسخ می کند.

اما با این وجود نمی توان منکر اعجاز علمی این کتاب گردید.

نکته دیگر این که چون علم حالت ثابتی ندارد و مدام در حال دگرگونی است و ممکن است یک نظریه که حالت قطعیت داشته پس از مدتی رد شود باید در تفسیر آیات با ابزارهای علمی دقت داشت که در بیان پدیده های علمی ذکر شده در قرآن از کلمه ی «شاید» استفاده شود تا اگر در نظریه تغییری پدید آمد و یا منسوخ شد به قرآن اشکالی وارد نشود و صرفا گفته شود که تفسیر شخص اشتباه بوده.

حال که این نکات ذکر گردید به بیان نمونه هایی از اشارات علمی قرآن می پردازیم.

حرکت خورشید

«وَ الشَّمسُ تَجری لمُستَقَرِّ لَها ذلکَ تَقدیر العَزیز العَلیم» ٣٨ یس

(و خورشید به سوی قرارگاه ویژه ی خود روان است. آن تقدیر خدوند عزیز و داناست)

«لا الشَّمسُ یَنبَغی لها اَن تُدرِکُ القَمَر و لاالّیلُ سابِقُ النّهار وَ کُلُّ فی فَلَکٍ یُسبحونَ»

٤٠ یس

(نه خورشید سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی گیرد و هرکدام در سیری شناورند)

آیه ٣٨ یس بیانگر حرکت خورشید می باشد. خورشید دارای دو حرکت دورانی و جریانی است.

دوران به حرکت دایره مانند اطلاق می شود در حالی که جریان اشاره به حرکت طولی دارد.

نکته جالب این است که این آیه برای خورشید هم حرکت طولی و هم دورانی قائل شده است.به این صورت که یک بار می فرماید:« وَ الشَّمسُ تَجری لمُستَقَرِّ لَها» و بار دیگر می فرماید:« کُلُّ فی فَلَکٍ یُسبحونَ»

زمانی که این آیات نازل شد فرضیه هیئت بطلمیوس بر محافل علمی حاکم بود که بر اساس آن اجرام آسمانی حرکتی نداشتند و به منزله ی اجسامی درخشان و متراکم در دل آسمان بودند و زمین نیز مرکز عالم شناخته شد.

بنابراین در آن دوران نه شناور بودن خورشید مفهومی داشت و نه حرکت طولی آن اما بعد از آن که پایه های این نظریه فرو ریخت نظریه دیگری روی کار آمد که بر اساس آن خورشید در مرکز منظومه شمسی ثابت و بی حرکت است و تمام منظومه به دور آن در حال گردش است اما این نظریه هم نتوانست مفهوم این آیات را به روشنی مشخص کند تا این که علم به پیشرفت خود ادامه داد و بالاخره در این اواخر ثابت شد



خرید و دانلود دانلود تحقیق اعجاز علمی فرآن


مقاله درمورد زندگی نامه ابوسعید ابوالخیر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

به نام خدا

نام خانوادگی: آجرلو

موضوع تحقیق: زندگی نامه ابوسعید ابوالخیر

فهرست مندرجات

۱ زندگانی ابوسعید ابوالخیر

۲ نگرش افراد نسبت به این عارف

۲.۱ چهار رباعی

۳ کتابهای ابوسعید

۴ سخنان و داستانهایی در رابطه با ابوسعید

۵ پانویس

۶ منابع

زندگانی ابوسعید ابوالخیر

شیخ ابو سعید ابوالخیز از عارفان بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است. ولادت او در سال ۳۵۷ هجری در شهرکی به نام میهنه یا مهنه از توابع خراسان اتفاق افتاده‌است. ویرانه‌های این شهر در ترکمنستان امروزی قرار دارد. او سالها در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت تا وادی عرفان روی آورد. شیخ ابو سعید پس از اخذ طریقه تصوف به دیار اصلی خود (میهنه) بازگشت و هفت سال به ریاضت پرداخت و به اشاره شیخ و پیر خود به نیشابور رفت. در این سفرها بزرگان علمی و شرعی نیشابور با او به مخالفت برخاستند، اما چندی نگذشت که مخالفت به موافقت بدل شد و مخالفان وی تسلیم شدند

نگرش افراد نسبت به این عارف

هرمان اته، خاورشناس نامی آلمانی درباره شیخ ابو سعید ابوالخیز می نویسد : «وی نه تنها استاد دیرین شعر صوفیانه به‌شمار

می‌رود، بلکه صرف نظر از رودکی و معاصرانش، می‌توان او را از مبتکرین رباعی، که زاییده طبع است، دانست. ابتکار او در این نوع شعر از دو لحاظ است: یکی آن که وی اولین شاعر است که شعر خود را منحصراً به شکل رباعی سرود. دوم آنکه رباعی را بر خلاف اسلاف خود نقشی از نو زد، که آن نقش جاودانه باقی ماند. یعی آن را کانون اشتعال آتش عرفان وحدت وجود قرار داد و این نوع شعر از آن زمان نمودار تصورات رنگین عقیده به خدا در همه چیز بوده‌است. اولین بار در اشعار اوست که کنایات و اشارات عارفانه به کار رفته، تشبیهاتی از عشق زمینی و جسمانی در مورد عشق الهی ذکر شده و در این معنی از ساقی بزم و شمع شعله ور سخن رفته و سالک راه خدا را عاشق حیران و جویان، می‌گسار، مست و پروانه دور شمع نامیده که خود را به آتش عشق می‌افکند. ابوسعید در همانجا که چشم به دنیا گشوده بود، در شب آدینه چهارم شعبان سال ۴۴۰ هجری، وقت نماز جهان را بدرود گفت. او روح بزرگ خود را که همه در کار تربیت مردمان می‌داشت تسلیم خدای بزرگ کرد. نوهٔ شیخ ابوسعید.محمد منور، در سال ۵۹۹ کتابی به نام اسرار التوحید دربارهٔ زندگی و احوالات شیخ نوشته‌است. داستان ملاقات او با ابن سینا که در کتاب اسرارالتوحید آمده بسیار معروف است: «خواجه بوعلی [سینا] با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند و به خلوت سخن می‌گفتند که کس ندانست و نیز به نزدیک ایشان در نیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند، بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند که شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: هر چه من می‌دانم او می‌بیند، و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ درآمدند، از شیخ سؤال کردند که‌ای شیخ، بوعلی را چون یافتی؟ گفت: هر چه ما می‌ بینیم او می‌داند

چهار رباعی

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

احسان ترا شمار نتوانم کرد

گر برسر من زبان شود هر مویی

یک شکر تو از هزار نتوانم کرد.

از واقعه‌ای ترا خبر خواهم کرد

و آنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد

با عشق تو در خاک نهان خواهم شد

با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد.

گفتم: چشمم، گفت: به راهش می‌دار

گفتم: جگرم، گفت: پر آهش می‌دار

گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل

گفتم: غم تو، گفت: نگاهش می‌دار.

دیشب که دلم ز تاب هجران می‌سوخت

اشکم همه در دیدهٔ گریان می‌سوخت

می‌سوختم آن چنان که غیر از دل تو

بر من دل کافر و مسلمان می‌سوخت.

ابو سعید ابوالخیز در میان عارفان مقامی بسیار ممتاز و استثنایی دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافته‌است. چندان که در بخش مهمی از شعر پارسی چهره او در کنار مولوی و خیام قرار می‌گیرد، بی آنکه خود شعر چندانی سروده باشد. در تاریخ اندیشه‌های عرفانی در صدر متفکران این قلمرو پهناور در کنار حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به شمار می‌رود. همان کسانی که سهروردی آنها را ادامه دهندگان فلسفه باستان و تداوم حکمت خسروانی می‌خواند. از دوران کودکی نبوغ و استعداد او بر افراد آگاه پنهان نبوده‌است. او خود می‌گوید: «آن وقت که قرآن می‌آموختم پدرم مرا به نماز آدینه برد. در راه شیخ ابوالقاسم که از مشایخ بزرگ بود پیش آمد، پدرم را گفت که ما از دنیا نمی‌توانستیم رفت زیرا که ولایت را خالی دیدیم و درویشان ضایع می‌ماندند. اکنون این فرزند را دیدم، ایمن گشتم که عالم را از این کودک نصیب خواهد بود.» نخستین آشنایی ابوسعید با راه حق و علوم باطنی به اشاره و ارشاد همین شیخ بود. چنانکه خود ابو سعید با می‌کند که شیخ به من گفتند: ای پسر خواهی که سخن خدا



خرید و دانلود مقاله درمورد زندگی نامه ابوسعید ابوالخیر


مقاله درمورد روش بحث در کلاس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

بنام خدا

روش بحث در کلاس

معلم از هر روش یا الگویی که در تدریس استفاده کند، با مواردی برخورد خواهد کرد که باید درباره آنها با دانش آموزان بحث کند. این روش، الگوی تدریس مستقلی نیست، بلکه راهبرد یا جریانی از مراحل تدریس است که در اغلب الگوهای تدریس به کار می رود. با وجود این ، در معرفی این راهبرد، از اصول کلی مشابه الگوهای تدریس استفاده شده است؛ یعنی ابتدا، مبانی نظری آن وسپس کاربرد عملی آن تشریح می شود .

در زبان انگلیسی، (( discussion)) و ((((discourse به طور مترادف به کار می روند. در فرهنگهای انگلیسی این واژه گان چنین تعریف شده اند: اشتغال به یک مبادله کلامی منظم و اظهار نظر درباره موضوعات ویژه.

معلمان ( در جوامع غربی، بویژه انگلیسی زبان) تمایل دارند که واژه (discussion ) را به کار برند، اما دانشمندان علوم تربیتی و پژوهشگران تمایل بیشتری دارند که از واژه discourse استفاده کنند و آن را جامعتر از واژه قبلی می دانند در زبان فارسی این واژه به سخنرانی، خطابه، نطق، موعظه، خطبه، بحث و گفتگو معنی شده است ( باطنی 1371 )

برای پی بردن بیشتر به معنی discourse می توانیم به روابط روزمره افراد اشاره کنیم که همین امر نیازمند استفاده از زبان و مهارتهای ارتباطی است؛ مانند دوستیها که با ارتباطهای کلامی آغاز می شود و استمرار می یابند، افراد که در تبادل افکار و تجارب با یکدیگر سخن می گویند و بحث می کنند، اعضای خانواده، نوجوانان و جوانان که با به کارگیری ارتباطهای کلامی، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند؛ همچنین بحث و گفتگودر مجالس و ضیافتها، رسانه هایارتباط جمعی و شبکه های رایانه ای امری رایج و متداول است.

صحبت کردن مردم در کلاس:

بحث و گفتگو در کلاسها، نقش محوری دارد، زیرا بیان شفاهی وسیله تدریس است. در این باره، پژوهشگران در یافته اند که اکثر معلمان در کلاس، زیاد صحبت می کنند و نیز در اغلب کلاسها یک انگاره یا طرح اساسی ارتباطی وجود دارد، که این طرح ارتباطی نمی تواند بهترین طرح برای ارتقای اندیشه دانش آموز باشد. پژوهشگران، این طرح کلامی را ( درس پرسیدن و درس جواب دادن) نامگذاری کرده اند و آن را یک فعالیت تدریس می دانند که دانش آموزان در قالب کل کلاس با سوا لهایی که معلم طرح می کند و پاسخهایی که آنان می دهند، به تمرین می پردازند؛ این طرح ارتباطی و کلامی همچنان در همه نظامهای آموزشی کشورها برقرار است.

سئوال کردن معلم:

آموختن درس ( به شیوه حفظ کردن) مبتنی است بر صحبت و سئوال کردن معلم. پژوهشگران طی سالهای متمادی، نوع سئوال و شیوه های سئوال کردن معلمان را بررسی کرده اند؛ از جمله ریچارد آرندز نتیجه تحقیقات و بررسیهای مارک گال ( 1970) را، که در چند مرحله به شیوه سئوال کردن معلمان پرداخته است، بدین سرح ارائه می دهد:

به طور معمول ،معلمان ، هنگام تدریس سئوالهای زیادی میکنند. استینوس در سال 1912، تخمین زد که 5/4 از اوقات مدرسه به یادگیری با روش سئوال و جواب اختصاص دارد. او در یک نمونه آماری از دبیران دبیرستانها به این نتیجه رسید که هر معلم به طور متوسط در یک روز، 395 سئوال از دانش آموزان می کند. همچنین، تحقیقات انجام شده در دهه 1960 نیز، نتایج مشابهی

به دست داده اند ( آرندز، 1994 ، ص 398 ).

حال باید این سئوال را مطرح کرد که طرح پرسشهای زیاد در یاد گیری دانش آموزان چه نتایجی دارد؟ بخصوص، سئوالهای ساده عینی و سئوالهای پیچیده، که برای سطوح بالای حیطه شناختی طرح می شوند، چه تاثیری در یادگیری دانش آموزان خواهد داشت؟

نتایج تحقیقات در مورد دو نوع سئوال فوق، چنین نشان می دهند که از یک سو، تاکید بر طرح سئوالهای ساده برای پیشرفت دانش آموزان محروم و ضعیف موثر تر است و در نتیجه به تسلط آنان در مهارتهای پایه می انجامد و از سوی دیگر، تاکید بر طرح سئوالهای پیچیده برای سطوح بالای حیطه شناختی و برای دانش آموزان متوسط و قوی موثر است؛ بخصوص در شروع دوره متوسطه که در این مرحله، دانش آموزان به مرحله فکری بیشتری نیاز دارند. ( آرندز، 1994، ص 390).

امروزه، روش بحث و گفتگو به شکلهای مختلف، بیشترین کاربرد را در امر تدریس معلمان دارد؛ زیرا با این روش، از صمیمیت یکجانبه معلم کاسته می شود و بر مشارکت بیشتر دانش آموزان در اندیشیدن به مسائل و کشف کردن آنها افزوده می شود. طی سالها، بحث در کلاس گزینه ای بود که به جای سخنرانی از آن استفاده می شد و همواره بین معلمان و پژوهشگران علوم تربیتی در مورد مزیت و اثر بخشی یکی بر دیگری مجادله می شد، اما امروزه، دیدگاه معاصر، بحث کردن در کلاس را در مقابل سایر راهبردها یا الگوها قرار نمی دهد، بلکه آن را راهبردی می داند که بتنهایی عمل نمی کند و می تواند همراه با همه الگوهای تدریس و نیز در موقیتهای متنوع به کار رود. همچنین اینکه در چه مواقعی از بحث استفاده شود، به تشخیص معلم در جریان تدریس بستگی دارد.

آثار آموزشی روش بحث:

معلمان راهبرد بحث در کلاس را حداقل برای نیل به سه هدف عمده آموزشی به کار می برند :

1)رشد تفکر در دانش آموزان و کمک به آنان برای اینکه خود، سازنده معنای محتوای درس باشند؛ گرچه بحث کردن دربارة موضوعی الزاما موجب درک و فهم دانش آموزان نمی شود، ساختارهای شناختی موجود دانش آموزان را تقویت می کند و به آنان یاری می دهد تا توانایی اندیشیدن خود را افزایش دهند.

2)توسعه اشتغال ورزی دانش آموزان به فعالیتهای یادگیری، تحقیقات تجارب معلمان نشان می دهد که برای تحقق یادگیری، دانش آموزان باید مسئولیت بپذیرند و تنها به معلم متکی نباشند؛ بنابراین، استفاده از روش بحث و گفتگو یکی از راههای رسیدن به این هدف است.

3)کمک به دانش آموزان در راستای یادگیری مهارتهای مهم ارتباطی و فرایندهای اندیشیدن. از آنجا که بحث در حضور جمع انجام می شود، فرصتهایی پدید می آیند تا معلم به افکار دانش آموزان و نحوه یادگیری آنان پی ببرد. افزون بر آن، بحث کردن در کلاس برای معلمان موقیتهایی فراهم می کند تا دانش آموزان را برای تحلیل اندیشه های خود و کسب یا تقویت مهارتاهی ارتباطی، مانند اظهار نظر، گوش دادن و خوب سئوال کردن یاری دهد.



خرید و دانلود مقاله درمورد روش بحث در کلاس


مقاله درمورد رحمانیت خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

رحمانیت خدا، صفتی در جهت سعادت بشر 

خداوند وقتی ادیان را بر انسان ها نازل می کرد، آیا هدفش فقط رحمت نازل کردن بر مردم بود یا اهداف دیگری هم داشت؟اصولا این لازمه صفت رحمانیت خداوند است که انسانها را به سعادت، تکامل و توسعه ارزش های انسانی برساند. به همین دلیل هم او پیامبران را به عنوان راهنمایان فرستاد. معلمان و راهنمایان کسانی هستند که می خواهند افراد را از باب دلسوزی به سمت سعادت و ارزشهای والا راهنمایی کنند. بنابراین صفت رحمانیت خداوند هم یک صفت عام است که می خواهد در جهت سعادت بشر باشد. پیامبران را هم با همین صفات می فرستد. خداوند در توصیف پیامبر می فرماید «رحمتا و بشری للمومنین». بنابراین خداوند ادیان را برای نزول رحمت بر مردم فرستاده است.پس آیات و روایات در ادیان الهی که به عقاب و عذاب و حدود اشاره می  کنند، تکلیفشان چیست؟ آیا آنها هم در ذیل همین رحمت خداوندی است؟به نظر من ابتدا باید هندسه ای برای تعالیم دین در نظر گرفت و دید جایگاه عقاب در آن کجاست و جایگاه رحمت کجاست. یکی از راههایی که می توانیم این هندسه را روشن کنیم، این است که ببینیم حجم آیاتی که ناظر به رحمت خداوندی هستند و آیاتی که ناظر بر عقابند، چه تناسبی دارند. به عنوان مثال در قرآن کریم 113 سوره از 114 سوره با «بسم الله الرحمن الرحیم» و بروز صفات رحمانی و مهربانی و عطوفت آغاز می شود. در یک سوره فقط نامی از رحمانیت خداوند نیست، اما شگفت این که در سوره دیگر بسم الله الرحمن الرحیم دو بار تکرار می شود. می دانیم که روش زبانی می تواند نشان دهنده سمت و جهت گیری شیوه عرضه دین باشد.نکته دیگر این که ما در تعالیم دینی خودمان داریم «وسعت کل شی » رحمته» یعنی رحمت خداوند در همه عالم گسترده است یا «سبقت رحمته علی غضبه» یعنی رحمت او بر غضبش پیشی گرفته است. پس چرا در بعضی ادیان بر جنبه های رحمانی بیشتر تاکید شده و حتی برخی ادیان به دین رحمت معروف شده اند؟تا جایی که سراغ دارم - جدای از عناوین و تبلیغات- هیچ دین الهی وجود ندارد که در کنار رحمت، جایی برای انذار و عقاب پیش بینی نکرده باشد. به لحاظ تعلیم و تربیت هم، انسان هم باید خوف داشته باشد و هم رجا. اگر کلاس درس هم همیشه بر اساس تشویق باشد و ترس از نیاوردن نمره و مردود شدن نباشد، برای افراد هشدار دهنده نیست. در کارهای دینی هم همین طور است. در وضع قانون هم همین طور است. درست است که جنبه های تشویقی در نظر گرفته می شود، اما این هم در نظر گرفته می شود که اگر کسی تخلفی کرد، به موضوع رسیدگی شود. اصولا قانون یک طرفه، ضمانت اجرایی ندارد. اگر به دزد بگوییم ما تو را تشویق نمی کنیم، او هم قبول می کند و می گوید که من تشویق نیاز ندارم. اگر به ستمکاری بگویند که کسی نیست به کارهای تو رسیدگی کند، او هم به کارهایش ادامه می دهد. بنابراین حتما باید در کنار تشویق، انذار و خوف هم وجود داشته باشد. بگذریم از این که برخی ادیان در شعار این حرف ها را می زنند و بر رحمت تاکید دارند، اما جنگهای صلیبی و کشت و کشتارها و تفتیش عقاید و محاکمات ناشی از حوزه دین آنها و از متن کلیسا، فراموش نشدنی است. بنابراین دین یکی از ویژگیهایش این است که باید جامع باشد و به همه جنبه ها بپردازد، اما نکته مهم این است که فصل ممیز و نقطه برجسته آن کجاست. ما در آموزه های قرآنی این درک را داریم که آیاتی که با رحمانیت، غفرانیت و مهربانی  خدا و اوصافی که همه در جهت تشویق و بشارت دادن است، خیلی فراوان تر از آیاتی است که بشارت دهنده نقمت و عذاب است.حالا اگر فرض کنیم خداوند دینی را بر مردم نازل می کرد که سرشار از «رحمت» بود، اما در آن اثری از عذاب و عقاب نبود، آیا این دین می توانست به سعادت بشر منجر شود؟شما اگر فرض کنید قانونی وضع شود که در آن هیچ پیش بینی برای ارتکاب اعمال زشت نشده باشد. خوب این قانون ضمانت اجرایی نخواهد داشت و مطابق آن، هر کس هر کاری را انجام می دهد. البته اصول روانشناسی تربیتی نشان می دهد که باید به سمت رحمانیت و تشویق و مهربانی رفت. این تعبیر قرآنی که «سبقت رحمته علی غضبه» چنین جهان بینی را تبیین می کند.من در جایی می خواندم که «همیشه انسانها طالب تشویق اند. بنابراین اگر جنبه رحمانی دین را گسترش بدهیم و جنبه خشمانی آن را بکاهیم، به تناسب، طرفداران دین هم بیشتر و مخالفان آن کاسته می شوند». این استدلال برای افزایش دین داران قابل قبول است؟البته در این که تشویق کارسازتر از تنبیه است، تردیدی نیست و در آموزه های دینی هم به این موضوع توجه زیادی شده است، اما این که هر چه مهربانی های دین بیشتر شود، شوق مردم برای گرایش به آن هم بیشتر می شود، کمی محل تردید است. تحقیقات علمی باید ثابت کند که اگر تشویق باشد و تنبیه نباشد، انسان بیشتر علاقه مند می شود. یک وقت ما در کمیت دین داری بحث می کنیم و زمان دیگر می خواهیم این کمیت را به کیفیت تبدیل کنیم. در این زمان می توان دید که آموزه های دینی چقدر می تواند تاثیرگذار باشد.عده ای در طول تاریخ گفته اند که نباید از جنبه های رحمانی دین استفاده کرد و بیشتر به ترس از خدا مشغول شد، چون هر چه بیشتر خوف الهی داشته باشیم، خداوند در آخرت ما را از نعمات خود بهره مند خواهد کرد. به نظر شما این تعبیر درستی است؟من فکر نمی کنم چنین چیزی درست باشد. خداوند بشارت های فراوانی داده است. پیامبران هم «بشیر» و «نذیر» بوده اند. دیگر این که ما باید بین خواسته های دارای ارتباط بین «انسان و خدا» و خواسته هایی که دارای ارتباط بین «انسان و انسان» هستند، تمایز قایل شویم.در مورد اتفاقاتی که بین انسان و خدا رخ می دهد، خداوند بیشتر گذشت می کند، اما در مورد موضوعات حقوقی بین انسانها، خداوند به سادگی نمی گذرد. وقتی کسی حقوق مردم را از بین می برد، آبرو می برد و مال را از بین می برد، خداوند گذشت نمی کند. اصولا در حوزه تعلیم،  تشویق خیلی موثر است، اما در حوزه اجرای تعالیم دین و حقوق اجتماعی باید هر دو جنبه تشویق و تنبیه در نظر گرفته شود و قانون بر مردم حکمرانی کند.به نظر شما در دنیای امروز، وقتی کلمه «دین» استفاده می شود، بشر از آن برداشت رحمانی دارد یا برداشت خشمانی؟ یعنی بشر تصور می کند اگر متدین شود، رحمت شامل او می شود و از این پس او رفتاری رحمانی خواهد داشت، یا این که خشم و عذاب شامل او می شود؟در مورد این سوال «دین» به مفهوم کلی را نمی توان در نظر گرفت. انسان می تواند «معنویت»، «خداگرایی» یا «اخلاق گرایی» را در نظر بگیرد، اما وقتی صحبت از دین می شود، حتما دین خاصی را در نظر دارد. حال باید دید که چه تلقی از آن دین خاص در آن جامعه وجود دارد. به عنوان مثال در غرب کار گسترده ای در سال های اخیر برای توسعه «اسلام هراسی» انجام شده است. ایده گسترش «اسلام هراسی» به دلیل این که اسلام روزبه روز در آمریکا و اروپا در حال توسعه است، به ذهن مخالفان رسیده است. آنها هر روز جامعه را با یک بحران مواجه می کنند تا نشان بدهند که اسلام یک دین خطرناک و رعب آور است. اما «دین» خاصیت مهمی که دارد، این است که با همه مبارزاتی که علیه آن در طول تاریخ در جریان بوده  است، در حال توسعه بوده است. جوامعی هم که با دین مبارزه کرده اند، امروز به این نتیجه رسیده اند که نمی توانند بی نیاز از یک نوع معنویت و اخلاق دینی باشند. این نشان می دهد که تلقی عمومی از دین، این نیست که دین «خشونت آمیز» است. البته ممکن است نسبت به دین خاصی یا تفسیر خاصی از یک دین، عکس العمل هایی وجود داشته باشد.کسی می گفت که به عنوان مثال دین اسلام «و



خرید و دانلود مقاله درمورد رحمانیت خدا