لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
جبران خلیل جبران
ادیب و نقاش لبنانی صاحب مکتب ادبی جبرانیسم در ادبیات معاصر عرب و از پیشگامان ادبای مهجر. او در 5 صفر 1301/ 6 دسامبر 1883 در دهکدة کوهستانی بشراء * / بشری در شمال لبنان در خانوادة مسیحی مارونی تنگدستی زاده شد. دوستان نزدیک او از جمله میخائیل نعیمه نیز همین تاریخ را ذکر کرده اند اما برخی پژوهشگران بر آن اند که وی بعدها به سبب اعتقاد به تناسخ و اندیشة الوهیت در ژانویة 1921 در نامه ای به می زیاده (نویسندة لبنانی ) روز تولد خود را 6 ژانویه و مقارن با روز تولد مسیح اعلام کرده و حتی در مقاله ای نوشته که در بمبئی هند متولد شده است ( رجوع کنید بهخالد 1983 الف ص 18 همو 1983 ب ص 12 نعیمه ص 24 حنین 1983 الف ص 34 حطیط ص 437ـ 438).
مادرش کامله رحمه از ازدواج سوم خود با خلیل جبران صاحب سه فرزند به نامهای جبران سلطانه و مریانا شد (جبر 1981 ص 11ـ 12 حنین 1983 الف ص 80 نیز رجوع کنید به نعیمه ص 26ـ27).جبران از پنج سالگی در مدرسة مارونی «مارالیشاع »در جنوب زادگاهش مشغول تحصیل شد. از همان کودکی قریحة وی در هنر نقاشی توجه مادرش را جلب کرد (خالد 1983 الف ص 22ـ25 اشتر ص 189 جبر 1981 ص 17). او در ده سالگی با آرزوی پرواز از صخره ای پرید و شانة چپش آسیب دید که تا پایان عمر او را رنج می داد ( رجوع کنید بهجبر 1981 ص 20 جبران 1379 ش پیشگفتار حجازی ص 9ـ10).
پدر جبران که مأمور دریافت مالیات از گله داران بود به سبب اختلاس محکوم به زندان و مصادرة اموال و خارج نشدن از لبنان شد. تأثیر منفی شخصیت پدر تا آخر عمر با جبران بود چندانکه در آثار او پدر نماد استبداد و نظام فئودالی است در حالی که مادر همواره نماد آزادی جاودانگی و الوهیت است ( رجوع کنید به خالد 1983 ب ص 13ـ17 همو 1983 الف ص 20ـ21 جبر 1981 ص 10ـ12 همو 1983 ص 21ـ22 31 34 36 عطوی ص 13ـ14). خانوادة جبران در ژوئن 1895 به علت فشارهای مالی به سرپرستی مادر به بوستن امریکا مهاجرت کردند و در محلة چینیها زندگی فقیرانه ای آغاز نمودند (قمیر ص 10 نعیمه ص 38 عطوی ص 18 حطیط ص 438 خالد 1983 الف ص 25 همو 1983 ب ص 14).
در سپتامبر همان سال برادر جبران نام او را در مدرسة «کونیسی » نوشت و جبران دو سال و نیم در آنجا به تحصیل پرداخت . معلمش وی را به عکاس ثروتمندی به نام فرد هولند دی معرفی کرد و او نیز جبران را به عنوان مدل انتخاب کرد و در بهار 1898 در آتلیه ای عکسهایی از جبران را به نمایش گذاشت از این طریق جبران به محافل هنری بوستن راه یافت و در این نمایشگاه با نویسنده و شاعرة جوان امریکایی ژوزفین پیبادی آشنا شد و دوستی آن دو تا 1906 ادامه یافت . افکار پیبادی در آثار جبران منعکس شد چندانکه طرح اولیة کتاب پیامبر جبران که شهرت جهانی یافت ملهم از منظومه ای از پیبادی به همین نام است (جبر 1981 ص 22ـ27 30ـ 31 خالد 1983 الف ص 27 31 همو 1983 ب ص 17نعیمه ص 40ـ43 حنین 1983 ب ص 23 25).
جبران در 1277ش / پاییز 1898 برای تحصیل زبانهای عربی و فرانسه در مدرسة مارونی «الحکمه » به بیروت رفت و در مدت اقامتش در بیروت با پیبادی مکاتبه کرد. او در مدرسة الحکمه با یوسف الحویک نویسندة لبنانی آشنا شد و با او مجله ای به نام النهضه منتشر کرد که شامل نوشته های آن دو و طرحهای سیاه قلم جبران بود. برخی از استادان جبران در این دوره که او را تحت تأثیر قرار دادند عبارت اند از: ادیب اسحاق و فرانسیس المراش * که معتقد به نوگرایی و مبارزه با سنتهای اجتماعی و متأثر از فرهنگ غرب پس از انقلاب فرانسه بودند (جبر 1983 ص 19ـ20 همو 1981 ص 32ـ35 خالد 1983 ب ص 18 پانویس 1 همو 1983 الف ص 28 عبود ص 462 حنین 1983 ب ص 25 همو 1983 الف ص 136).
جبران در آوریل 1902 با شنیدن خبر بیماری خواهرش سلطانه و اوضاع بد اقتصادی خانواده که سبب شد کمک هزینة تحصیلی او قطع شود تحصیلات خود را رها کرد و روانة بوستن شد اما خواهرش دو هفته پیش از رسیدن او در چهارده سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت . در 1903 نیز برادرش پطرس به همان بیماری و چند ماه بعد مادرش بر اثر سرطان درگذشتند. مرگ ناگهانی اعضای خانواده پریشانی جبران را تشدید کرد. او فروشگاه خانوادگی را فروخت و از آن پس از طریق فروش نقاشیها و مقالاتش و با کمک خواهرش مریانا که به خیاطی می پرداخت مخارج خود را تأمین می کرد. جبران برخی از مقالاتش را به «امین الغریب » روزنامه نگار لبنانی در نیویورک داد. الغریب از نوشته های او استقبال کرد و اولین مقالة جبران به نام «رؤیا» در 1904 در روزنامة المهاجر به چاپ رسید. این همکاری که مدتی ادامه داشت جای جبران را در میان مهاجران لبنانی باز کرد اما درآمد اندک او جوابگوی هزینه هایش نبود تا آنکه با کمک شخصی ثروتمند از اهالی بشراء از مشکلات مالی او کاسته شد (جبر 1981 ص 44ـ 48 56 59 حسن ص 461 خالد 1983 الف ص 34 نیز رجوع کنید به نعیمه ص 69ـ75 جبران 1379 ش همان پیشگفتار ص 16ـ17). جبران در همان سال موفق شد نمایشگاهی از طرحهای سیاه قلم خود را با کمک ژوزفین پیبادی و فرد هولند دی برپاکند. در این نمایشگاه جبران با مری هسکل که زنی فرهیخته و مدیر مدرسه ای در بوستن بود آشنا شد. این آشنایی که بیش از هفده سال به درازا کشید به رابطه ای عمیق انجامید و زندگی ادبی ـ هنری جبران را کاملا عوض کرد (جبر 1981 ص 53 ـ 54 68 90 خالد 1983 الف ص 45 حطیط ص 438 نیز رجوع کنید بهنعیمه ص 74ـ81 93 و جاهای دیگر).
در 1905 جبران اولین کتاب خود الموسیقی را با مضامینی رمانتیک و کاملا نمادین منتشر کرد. سپس در 1906 عرائس المروج (عروسان چمنزاران ) را به چاپ رساند و در آن آداب جامعه را به سخره گرفت به نظام فئودالی حمله کرد و از اعتقاد خود به تناسخ ارواح پرده برداشت . پس از آن در 1908 کتاب الارواح المتمرده (روانهای سرکش ) را چاپ کرد و در آن با نثری آهنگین تعالیم کلیسا را به سخره گرفت . کتاب او با مخالفت و انتقاد کلیسا روبه رو شد و جبران را در معرض تکفیر قرار داد (جبر 1983 ص 67 قمیر ص 13 حطیط ص 441 جبران 1379 ش همان پیشگفتار ص 19ـ20).
هسکل که تحت تأثیر قریحه و شخصیت جبران قرار گرفته بود در ژوئیة 1908 با سرمایة خود او را برای تحصیل نقاشی روانة آکادمی ژولین در پاریس کرد. جبران در مدت تحصیل در پاریس به اتفاق دوستش یوسف الحویک با پیکرتراش معروف فرانسوی اگوست رودن آشنا شد و در نقاشیهایش از او و در ادبیات از ویلیام بلیک شاعر انگلیسی تأثیر گرفت (حسن همانجا خالد 1983 ب ص 26 همو 1983 الف ص 35ـ 36