انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد آزادى در اندیشه امام خمینى(ره) (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

آزادى در اندیشه امام خمینى(ره)

1. امروزه آزادی در کنار مفاهیمی مانند جامعه مدنی و دموکراسی و نیز نحوه تعامل آن ها با دین, به مهم ترین سؤال و مشغله موجود در حوزه اندیشه سیاسی این مرز و بوم مبدل شده اند. بی تردید, آزادی در مفهوم امروزینش, مفهوم جدیدی است که سابقه ای در تاریخ اندیشه دینی ندارد; به دیگر سخن, ما نمی توانیم برای تحلیل چنین واژه ای از واژگان اختیار و یا حرّیت استفاده کنیم. آزادی فلسفی تحت عنوان اختیار و تفویض در مقابل جبر, از مباحث دیرین کلام و فلسفه اسلامی است. آزادی عرفانی که رهایی از تعلقات دنیوی است نیز در اندیشه عرفانی مسلمانان, سابقه ای طولانی دارد و بیش تر با عنوان حریت و آزادی مورد توجه قرار می گیرد. آزادی حقوقی با عنوان حرّ در مقابل عبد نیز گرچه در فرهنگ اسلامی, جایگاه اصیلی ندارد, اما با توجه به وجود (عبید) و (اماء) در عصر تشریع, مباحث متعددی را در آثار فقهی به خود اختصاص داده است.البته ممکن است کسی در تحلیل مفهوم آزادی, آن را مبتنی و یا حتی متأخر از اختیار قرار دهد و با انجام اصلاحاتی, روایتی اسلامی از آن, ارائه کند, لکن نمی توان بین آزادی در مفهوم فلسفی آن و آزادی در مفهوم مدرن و تجویزی اش, تلازمی منطقی برقرار کرد. بوده اند عالمانی که با قبول مبنای فلسفی جبر و یا شبهه جبر, از جهت سیاسی, آزادی خواه شده اند (نظیر مرحوم آخوند خراسانی در نهضت مشروطیت) و یا این که با نفی چنین مبنایی و طرفداری از اختیار تکوینی آدمی, این گونه آزادی های اجتماعی و سیاسی را موجب هدم دین دانسته اند(نظر شیخ فضل الله نوری).2. دیدگاه امام خمینی در باب آزادی در واقع بازتابی از روایت ایشان از واقعیت و نه مفهوم آزادی در مغرب زمین و نیز واکنشی در قبال وارداتی بودن این پدیده در ایران است. به عقیده امام, آزادی به مفهوم امروزین, مفهومی جدید دارد که از دوران مشروطه به این سو وارد کشورمان شده و صبغه بومی و اسلامی ندارد. این که آزادی در غرب چه تعاریفی دارد و در چه مفهومی به کار می رود, اجزا و عناصر تشکیل دهنده آزادی در دستگاه فلسفی غرب چیست? سؤال هایی است که ایشان دغدغه پاسخ گفتن به آن ها را نداشته است آن چه امام خمینی را وا می داشت تا به نقد آزادی بپردازد ورود برخی از نمادهای فسادانگیز آزادی به ایرانی بود که خود در ذیل مستبدترین دولت, توان نفس کشیدن نداشت. نمادی از آزادی که نه با هویت ایرانی سازگاری داشت و نه هم با هنجارهای دینی تطابق می کرد. از این رو, امام خمینی با کشاندن این پدیده به حوزه بایدها و نبایدهای اخلاقی و دینی, تلاش نمود تا در چهارچوب شریعت به آزادی مفهومی جدید بخشد و از معایب وارداتی آن جلوگیری نماید.الف ـ روایت امام خمینی از مسئله آزادی در غربنگاه منتقدانه امام خمینی به آزادی در غرب مبتنی بر سه جزء است:اوّلاً: آزادی در غرب (مخالف سنن انسانی) و (مخالف با اخلاق) است و در حصار محدود کننده قواعد و قوانین قرار نمی گیرد.1ثانیاً: اگر چیزی به نام آزادی هم وجود داشته باشد, صورتی صرف است و عینیتی ندارد, چرا که نفی آزادی در هر دو شعبه مدرنیسم (مارکسیسم و لیبرالیسم) در قالب های دیکتاتوری حزب کمونیست و استبداد نژاد پرستانه اکثریت وجود دارد, به گفته امام خمینی:(همان هایی که ادعای کمونیستی و کذا می کنند خود آن ها از همه قلدرتر و از همه دیکتاتورترند و ملت هایشان را به بند کشیده اند, آزادی در آن ممالک نیست برای کسی. همان طوری که در ممالک غربی هم آزادی نیست. اگر آزادی باشد این سیاه های بیچاره, چه کرده اند که این طور تحت فشارند.)2ثالثاً: این به مفهوم نادیده گرفتن عناصر یا مصادیق مفید آزادی در غرب نیست, آزادی بیان, آزادی انتخاب و آزادی قلم از محسنات آزادی در آن دیار است, که سوگمندانه اجزای نامطلوب دیگر آن به کشورمان وارد شده است.(غرب به ما چیزی نمی دهد که مفید باشد, دارد چیزِ مفید اما به ما نمی دهد, صادر نمی کند, آنی که به ما صدر می کند آن چیزهایی است که مملکت های ما را به تباهی می کشند.3 این طور نیست که همین آزادی که در ایران در زمان پدر و پسر وارد کردند, این آزادی باشد که در غرب هست. یا این دموکراسی که ادعا می کنند و در ایران هم تعقیب می کنند… آزادی که برای ایران و برای ممالک شرقی آن ها تحویل داده اند, عبارت از آزادی در اموری است که موجب تباهی ملت ما و جوان های ما شده است.)4



خرید و دانلود تحقیق در مورد آزادى در اندیشه امام خمینى(ره)  (word)


امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تاسیس نظم جدید بر بنیاد آموزه‏هاى دین، ویژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فکر سیاسى است، و هر پژوهنده تاریخ اندیشه در تمدن اسلامى، چنین تجدید بنایى را در سیماى نظام «جمهورى اسلامى‏» چونان نتیجه پیکار الهى - سیاسى امام خمینى (ره) ملاحظه مى‏کند.

روشن است که سرچشمه‏هاى سنت‏ستیزى و نوگرایى اسلامى و مکنون در بنیاد نظام جدید بگونه‏اى است که هرگز نمى‏توان بر پایه سنت‏هاى فلسفى بزرگى چون فارابى، ابن سینا و صدرالمتالهین از یک سوى، و بخش عظیمى از میراث فقه شیعه از سوى دیگر، توجیهى نظرى بر وجوب و وجود آن در هفت اقلیم تفکر اسلامى تدارک نمود. لاجرم باید سراغ اندیشه‏اى در آثار امام(ره) رفت که با تهافت همان سنت‏به طرحى از نظم و تمدن جدید توفیق یافته و طلوع گونه‏اى خاص از تجدد اسلامى - سیاسى را نوید داده است.

اما، هرچند که مشاهده یا لمس این «تفاوت‏» میان اندیشه امام(ره) و سنت‏سیاسى مسلمین کار چندان دشوارى نیست، لیکن توضیح علمى این دگردیسى آغاز شده در «گفتمان سیاسى شیعه‏» نیز آسان نمى‏نماید. بنابراین، آن چه در این مختصر مى‏آید، نه توصیف همه وجوه این تحول، بلکه صرفا بخشى از خصایص منطقى گفتمان جدید است.

به هر حال، اگر این فرض درست‏باشد که; اندیشه امام(ره)، یا به طور کلى تجدد اسلامى، در واقع، به معناى آغاز نوعى تجدید - اگر نه خروج کامل - از سنت‏سیاسى گذشته است، شاید بتوان با تکیه بر «تحلیل گفتمانى‏»، تمایزات اساسى آن را با ارکان تفکر قدیم اسلامى برجسته نموده، و مقدمات نظرى براى تحلیل فهم جدید امام (ره) از نصوص دینى فراهم نمود.

مختصات تجدد اسلامى

وقتى سخن از نوگرایى و تجدد در جامعه اسلامى است، در واقع، دو مفروض اساسى را به همراه دارد; نخست آنکه روند یا پروژه تجدد الزاما یک خطى و منحصر به الگوى تجدد سکولار و غربى نیست. و با توجه به خصائص قیاس ناپذیرى و تکثر و ترجمه ناپذیرى (untranslatability) قهرى فرهنگ‏ها و تمدن‏ها، تعمیم خصایص پدیده‏هاى نوگرایانه در فرهنگى چون فرهنگ غرب بر دیگر تمدن‏ها، موانع نظرى و عملى فراوانى دارد; ثانیا فرهنگ اسلامى نشان داده است که ضمن حفظ ارزشهاى اساسى دین، توان نظرى گسترده‏اى براى تولید یا حداقل انطباق با بسیارى از عناصر و الزامات زندگى و سیاست مدرن را دارد. تحولات سده اخیر در فرهنگ سیاسى اسلامى از یک سو، و بخصوص تلاشهاى نوگرایانه حضرت امام به عنوان یکى از مهمترین نمایندگان اجتهاد اسلامى از سوى دیگر، عدم تعارض دین و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامى را نشان مى‏دهد. درست‏به همین دلیل است که به نظر مى‏رسد که سخن از «تجدد اسلامى‏» خالى از مبانى و خاستگاه‏هاى نظرى نمى‏باشد. در سطور ذیل، برخى مختصات تجدد اسلامى را با تکیه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار مى‏دهیم.

1- آزادى اسلامى

نخستین ویژگى تجربه تجدد، طرح «آزادى‏» و مشخصه اقتدار گریز آن است. آزادى چیزى است که در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. مى‏توان گفت که وجه غالب مفهوم آزادى، جهت‏گیرى آن به سمت آینده است و چنان ساخته شده است که نفوذ عظیمى در دگرگونى سنت‏ها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آینده دارد. بدین ترتیب، هرچند آزادى مغایر با مطلق سنت نیست، اما بازسازیهاى گسترده‏اى نیز در همان سنت‏ها ایجاد مى‏کند. لیکن آنچه در تجدد اسلامى ملحوظ است، بنیاد آزادى و بازاندیشى در سنت‏هاى گذشته، بر اساس اسلام و نصوص اسلامى است. امام خمینى(ره) یکى از مهمترین اهداف مبارزه خود را مبارزه براى آزادى معرفى مى‏کند و مى‏گوید; «زندگانى که در آن آزادى نباشد، زندگانى نیست. زندگانى که در آن استقلال نباشد... اینکه زندگانى نیست‏». (1)

در عین حال اضافه مى‏کند که;

«اگر تمام آزادى‏ها را به ما بدهند و تمام استقلالها را بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، ما نمى‏خواهیم ما بیزار هستیم از آزادى منهاى قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهاى اسلام‏». (2)

نکات و اظهارات فوق، ماهیت و جهت آزادى در تجدد اسلامى را نشان مى‏دهد. حضرت امام(ره) به عنوان یک مجتهد شیعى در حالى که در جست و جوى آزادى است اما هرگز بین دین و آزادى تمایزى نمى‏افکند بلکه معتقد است که آزادى با تمام ویژگى‏هاى خاص خود، در درون اسلام نهفته است و باید ظرافت‏ها و ظرفیت‏هاى آن را کشف و اجرا کرد. امام به عنوان یک جمع‏بندى از مفهوم آزادى اسلامى مى‏فرماید:

«اسلام هم آزادى دارد اما آزادى [به معناى] بى‏بند و بارى نه، آزادى غربى ما نمى‏خواهیم، بى‏بندو بارى است این... آزادى‏اى که ما مى‏خواهیم، آزادى در پناه قرآن ما مى‏خواهیم، استقلال مى‏خواهیم، آن استقلالى که... اسلام بیمه‏اش کند.» (3)

امام خمینى(ره) در ادامه تحلیل خود درباره نسبت اسلام با آزادى اشارات بسیار ظریفى دارد. وى در مصاحبه‏اى با اوریانا فالاچى، در پاسخ به این سؤال که چرا در طراحى نظام سیاسى بعد از انقلاب اسلامى روى کلمه «دموکراتیک‏» خط کشیده و نوشته‏اند «جمهورى اسلامى‏» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، توضیح مى‏دهد که افزودن قید دموکراتیک به اسلام ممکن است این توهم را ایجاد کند که محتواى اسلام خالى از دموکراسى است در حالى که در اسلام همه چیزها (از جمله آزادى و دموکراسى) به نحو بالاتر و مهمترش هست. (4)

بنیانگذار جمهورى اسلامى با تکیه بر تحلیل فوق از آزادى و تجدد اسلامى، در پیامى به مناسبت‏سومین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى، تاکید مى‏کنند که;

«بارها گفته‏ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دسته‏اى حق تحمیل فرد و یا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ایران که با درایت و رشد سیاسى خود جمهورى اسلامى و ارزش‏هاى والاى آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته‏اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده‏اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیداى اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامى است... ولى هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.» (5)

عبارت فوق هرچند طولانى است، اما تمایز و فاصله قطعى «گفتمان تجدد اسلامى‏»، و امام خمینى به عنوان بزرگترین نماینده آن را، با دو الگوى تجدد اروپایى و نیز سنت قدیم اسلامى، بوضوح نشان



خرید و دانلود  امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى


ره یاتهای تاریخی در اندیشه امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

رهیافت‏هاى تاریخى در اندیشه امام خمینى(ره) سیدحسین فلاح‏زاده اشاره : در این مقاله، رویکرد امام خمینى‏رض‏ به تاریخ و عنصر عبرت تاریخى، بررسى شده که‏چگونه ایشان همواره چشمى به تاریخ اسلام، تاریخ ایران قبل و پس از اسلام و نیز تاریخ‏مبارزات معاصر ایران از جنبش تنباکو، مشروطیت، کودتاى رضاخان و نهضت نفت داشته‏اند. مى‏توان گفت که علم تاریخ را تاریخى طولانى است. زیرا این پرسش که گذشته و بخصوص گذشته بشرى‏چگونه بوده است؟ همواره بعنوان یک سؤال بزرگ فرا روى انسان هر عصرى قرار داشته است. حاکمى که‏مى‏کوشید با پدید آوردن یک سنگنوشته بر دامنه کوهى یا تهیه لوحى زرین و یا نگارش ختم نامه‏اى، خاطره‏خویش را جاودانه سازد، شبیه آنچه کسانى چون آریا مانند و آرشام یا داریوش و اردشیر و شاهپور در تاریخ‏ایران باستان کرده‏اند، گامى در اینجهت مى‏نهاد. همچنین مورخ و نویسنده‏اى که هر چند خود در پیدایش‏حوادث عصرش نقش چندانى نداشت، اما با ثبت اخبار آن حوادث، در جهت جاودانگى آن مى‏کوشید (1). ن.آ.یروفه‏یف ظهور علم تاریخ را در حدود سده‏هاى هفتم و هشتم پیش از میلاد در یونان مى‏داند (2) هرودوت )425 - 484 ق.م) که بعنوان پدر علم تاریخ شناخته شده است‏به همان عصر طلایى یونان باستان‏تعلق دارد. که کتاب او نیز خوشبختانه باقى است (3). گزنفون مورخ برجسته یونان باستان و صاحب آثارى چون‏آناباسیس‏ و کوروپدى‏ از شاگردان سقراط بود و در کنار کسانى چون افلاطون در محضر آن استاد بزرگ‏فلسفه یونان تلمذ مى‏کرد و به همین جهت در کنار آثار فلسفى و تاریخى خویش کتاب خاطرات سقراطى‏ رانیز به پاس حرمت استاد خویش نگاشت (4). علاوه بر تمدن یونان، در تمدنهاى روم ایران باستان، مصر، چین،هند و غیره نیز علم تاریخ همواره شکوفا بوده و بزرگانى را بر سر سفره خود داشته است (5). مخالفت‏با تاریخ معذلک کسانى حتى با علم تاریخ مخالفت کرده‏اند. ابن اثیر در آغاز کتاب الکامل فى التاریخ‏ مى‏گوید: من کسانى را دیده‏ام که خود را دانا و هوشیار مى‏دانند و در دانش فرهیخته، اما با این وجود، تاریخ را موردتحقیر و تمسخر قرار مى‏دهند و از خواندن آن دورى مى‏کنند و آن را لغو مى‏شمارند و تصور مى‏کنند که‏تنها سود تاریخ در اختیار گذاردن مقدارى قصه و خبر است و آگاه شدن به حدیث‏ها و افسانه‏ها، حد نهایى‏آشنایى با تاریخ است (6) . سپس خود در صدد پاسخ‏گویى به این سخنان برآمده است: اما اینان که چنین مى‏اندیشند مغز را رها کرده و به پوست چسبیده‏اندو گوهر را خرمهره مى‏دانند. ولى‏کسى که خداوند به او طبعى سالم داده است و به راه راست هدایت‏شده است، مى‏داند که تاریخ سود بسیاردارد و منافع دنیایى و آخرتى آن بى‏اندازه مى‏باشد (7).بى‏تردید برخى از همین مخالفت‏ها بود که سخاوى (902 - 831 ه) را به تالیف کتاب الاعلان بالتوبیخ‏لمن ذم اهل التاریخ‏ وادار کرد (8). تاریخ و اندیشمندان اما از این مخالفان اندک که بگذریم شمار اندیشمندان و عالمانى که علاوه بر رشته علمى خویش به تاریخ‏نیز توجه کرده‏اند، کم نمى‏باشند. تقریبا بیشتر محققان شاخه‏هاى مختلف علوم اجتماعى و انسانى به تاریخ‏رویکرد داشته‏اند. تعبیرات بلند مرحوم مدرس را بیاد آوریم که: تاریخ‏نویسان ما باید همه امکانات را داشته باشند که کوله‏پشتى خود را بردارند و در تمام دنیا بگردند وملل موفق و ناموفق را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهند. نقاط قوت و ضعف آنان را دریابند و بیاورند و باوضعیات ملت و ملکت‏خودشان مقایسه کنند و بگویند و بنویسند (9) .، تاریخ اسلام مخصوصا تاریخ‏اسلام در ایران باید با همت علماى مملکت ما بازنویسى شود. هزینه یک کرور یا صد کرور هم مصرف گرددمفید فایده و مؤثر است (10(. ، تاریخ ما آورندگان عقاید دهرى و بلشویکى را از درون مرزهاى شمالى ما،مجاهدین و آزادى خواهان و یاوران جان نثار مشروطه خواندند که با دست و دلبازى خانه و زندگى‏شان راگذاشته و براى آزادى ملت ایران آمدند. چون از این دوره تاریخ ما کلمه‏هاى تعقلون‏، تعلمون‏، تفعلون‏یا اولوالالباب‏ با سرانگشت‏به زبان زده اساتید فن پاک شده بود، نتوانستیم بفهمیم که این دایه‏هاى‏دلسوزتر از مادر چه نوزاد شرورى را آورده و در میان نواحى شمال و شمال‏غربى ما ول کرده است (11 .( آیت‏ا... مدرس حاضر شد روزانه هشت‏ساعت‏براى بازرگانى در نجف کار کند تا او در ازاى آن، در ساعت‏کتاب سفرنامه شاردن‏ را که هنوز به فارسى و عربى ترجمه نشده بود برایش بخواند (12. (آن مجاهدخستگى‏ناپذیر که به اهمیت دانش تاریخ در بالا بردن سطح آگاهى متفکران و عالمان پى برده بود، مى‏کوشیدتا درس تاریخ را در ردیف دروس اصلى حوزه‏هاى علمیه بگنجاند هر چند موفق نگردید: با این عقیده به اساتید حوزه‏هاى نجف خیلى اصرار و استدلال کردم که تاریخ را یکى از درس‏هاى‏حوزه‏هاى علمى در بخش دروس خارج قرار دهند ولى قبول نکردند و اشتباه کردند (13) . مرحوم دکتر شریعتى نیز که بخش بزرگ و اساسى اندیشه خود را مدیون دانش تاریخ بود و در تمامى آثارو نوشته‏ها از این سرچشمه غنى سیراب مى‏گشت. با توجه به شناخت تاریخى گسترده‏اى که نسبت‏به تاریخ‏تمدن غرب داشت و از طرفى نیز آشناى با تمدن اسلامى بود، در مقام مقایسه آندو و بخصوص علل انحطاطمسلمین و بر آمدن غرب نوشته‏هاى سودمندى دارد. او بر روش روشنفکران ترجمه‏اى شرق در تبعیت محض‏از تحولات قرون جدید مغرب زمین، وارد مى‏سازد: این است که مبارزه روشنفکر - در قرون 16 و 17 - علیه مذهب موجود و حاکم در قرون وسطى، بطورموقت و در زمان خودش، مبارزه‏اى مترقى است. اما تکرار آن حرفها بوسیله روشنفکرها - از لحاظ اینکه‏آن عقاید با تجربه اجتماعى محیطش وابستگى ندارد و مذهبش بى‏شباهت‏به مذهب اروپایى است وتضادهاى طبقاتى و بطور کلى وضع اجتماعى خاص خودش را دارد. نقش منفى مى‏یابد و هیچ تحرک‏راستینى را ایجاد نمى‏کند (14(. امام خمینى(ره(و رویکرد تاریخى تاریخ در اندیشه والاى امام خمینى(ره) بعنوان یک مجتهد علوم دینى و فیلسوف و عارف و از طرفى‏شخصیتى برجسته و انقلابى و مصلح چه جایگاهى را دارا بوده است؟ آیا امام رویکردى به تاریخ داشته‏اند؟! درچه سطح و به کدامین عصر و دوره تاریخى؟ آیا تنها به تاریخ اسلام نظر داشته است‏یا تاریخ ایران، جهان وکشورهاى اسلامى هم مورد توجه او قرار مى‏گرفته است؟



خرید و دانلود  ره یاتهای تاریخی در اندیشه امام خمینی


امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تاسیس نظم جدید بر بنیاد آموزه‏هاى دین، ویژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فکر سیاسى است، و هر پژوهنده تاریخ اندیشه در تمدن اسلامى، چنین تجدید بنایى را در سیماى نظام «جمهورى اسلامى‏» چونان نتیجه پیکار الهى - سیاسى امام خمینى (ره) ملاحظه مى‏کند.

روشن است که سرچشمه‏هاى سنت‏ستیزى و نوگرایى اسلامى و مکنون در بنیاد نظام جدید بگونه‏اى است که هرگز نمى‏توان بر پایه سنت‏هاى فلسفى بزرگى چون فارابى، ابن سینا و صدرالمتالهین از یک سوى، و بخش عظیمى از میراث فقه شیعه از سوى دیگر، توجیهى نظرى بر وجوب و وجود آن در هفت اقلیم تفکر اسلامى تدارک نمود. لاجرم باید سراغ اندیشه‏اى در آثار امام(ره) رفت که با تهافت همان سنت‏به طرحى از نظم و تمدن جدید توفیق یافته و طلوع گونه‏اى خاص از تجدد اسلامى - سیاسى را نوید داده است.

اما، هرچند که مشاهده یا لمس این «تفاوت‏» میان اندیشه امام(ره) و سنت‏سیاسى مسلمین کار چندان دشوارى نیست، لیکن توضیح علمى این دگردیسى آغاز شده در «گفتمان سیاسى شیعه‏» نیز آسان نمى‏نماید. بنابراین، آن چه در این مختصر مى‏آید، نه توصیف همه وجوه این تحول، بلکه صرفا بخشى از خصایص منطقى گفتمان جدید است.

به هر حال، اگر این فرض درست‏باشد که; اندیشه امام(ره)، یا به طور کلى تجدد اسلامى، در واقع، به معناى آغاز نوعى تجدید - اگر نه خروج کامل - از سنت‏سیاسى گذشته است، شاید بتوان با تکیه بر «تحلیل گفتمانى‏»، تمایزات اساسى آن را با ارکان تفکر قدیم اسلامى برجسته نموده، و مقدمات نظرى براى تحلیل فهم جدید امام (ره) از نصوص دینى فراهم نمود.

مختصات تجدد اسلامى

وقتى سخن از نوگرایى و تجدد در جامعه اسلامى است، در واقع، دو مفروض اساسى را به همراه دارد; نخست آنکه روند یا پروژه تجدد الزاما یک خطى و منحصر به الگوى تجدد سکولار و غربى نیست. و با توجه به خصائص قیاس ناپذیرى و تکثر و ترجمه ناپذیرى (untranslatability) قهرى فرهنگ‏ها و تمدن‏ها، تعمیم خصایص پدیده‏هاى نوگرایانه در فرهنگى چون فرهنگ غرب بر دیگر تمدن‏ها، موانع نظرى و عملى فراوانى دارد; ثانیا فرهنگ اسلامى نشان داده است که ضمن حفظ ارزشهاى اساسى دین، توان نظرى گسترده‏اى براى تولید یا حداقل انطباق با بسیارى از عناصر و الزامات زندگى و سیاست مدرن را دارد. تحولات سده اخیر در فرهنگ سیاسى اسلامى از یک سو، و بخصوص تلاشهاى نوگرایانه حضرت امام به عنوان یکى از مهمترین نمایندگان اجتهاد اسلامى از سوى دیگر، عدم تعارض دین و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامى را نشان مى‏دهد. درست‏به همین دلیل است که به نظر مى‏رسد که سخن از «تجدد اسلامى‏» خالى از مبانى و خاستگاه‏هاى نظرى نمى‏باشد. در سطور ذیل، برخى مختصات تجدد اسلامى را با تکیه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار مى‏دهیم.

1- آزادى اسلامى

نخستین ویژگى تجربه تجدد، طرح «آزادى‏» و مشخصه اقتدار گریز آن است. آزادى چیزى است که در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. مى‏توان گفت که وجه غالب مفهوم آزادى، جهت‏گیرى آن به سمت آینده است و چنان ساخته شده است که نفوذ عظیمى در دگرگونى سنت‏ها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آینده دارد. بدین ترتیب، هرچند آزادى مغایر با مطلق سنت نیست، اما بازسازیهاى گسترده‏اى نیز در همان سنت‏ها ایجاد مى‏کند. لیکن آنچه در تجدد اسلامى ملحوظ است، بنیاد آزادى و بازاندیشى در سنت‏هاى گذشته، بر اساس اسلام و نصوص اسلامى است. امام خمینى(ره) یکى از مهمترین اهداف مبارزه خود را مبارزه براى آزادى معرفى مى‏کند و مى‏گوید; «زندگانى که در آن آزادى نباشد، زندگانى نیست. زندگانى که در آن استقلال نباشد... اینکه زندگانى نیست‏». (1)

در عین حال اضافه مى‏کند که;

«اگر تمام آزادى‏ها را به ما بدهند و تمام استقلالها را بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، ما نمى‏خواهیم ما بیزار هستیم از آزادى منهاى قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهاى اسلام‏». (2)

نکات و اظهارات فوق، ماهیت و جهت آزادى در تجدد اسلامى را نشان مى‏دهد. حضرت امام(ره) به عنوان یک مجتهد شیعى در حالى که در جست و جوى آزادى است اما هرگز بین دین و آزادى تمایزى نمى‏افکند بلکه معتقد است که آزادى با تمام ویژگى‏هاى خاص خود، در درون اسلام نهفته است و باید ظرافت‏ها و ظرفیت‏هاى آن را کشف و اجرا کرد. امام به عنوان یک جمع‏بندى از مفهوم آزادى اسلامى مى‏فرماید:

«اسلام هم آزادى دارد اما آزادى [به معناى] بى‏بند و بارى نه، آزادى غربى ما نمى‏خواهیم، بى‏بندو بارى است این... آزادى‏اى که ما مى‏خواهیم، آزادى در پناه قرآن ما مى‏خواهیم، استقلال مى‏خواهیم، آن استقلالى که... اسلام بیمه‏اش کند.» (3)

امام خمینى(ره) در ادامه تحلیل خود درباره نسبت اسلام با آزادى اشارات بسیار ظریفى دارد. وى در مصاحبه‏اى با اوریانا فالاچى، در پاسخ به این سؤال که چرا در طراحى نظام سیاسى بعد از انقلاب اسلامى روى کلمه «دموکراتیک‏» خط کشیده و نوشته‏اند «جمهورى اسلامى‏» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، توضیح مى‏دهد که افزودن قید دموکراتیک به اسلام ممکن است این توهم را ایجاد کند که محتواى اسلام خالى از دموکراسى است در حالى که در اسلام همه چیزها (از جمله آزادى و دموکراسى) به نحو بالاتر و مهمترش هست. (4)

بنیانگذار جمهورى اسلامى با تکیه بر تحلیل فوق از آزادى و تجدد اسلامى، در پیامى به مناسبت‏سومین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى، تاکید مى‏کنند که;

«بارها گفته‏ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دسته‏اى حق تحمیل فرد و یا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ایران که با درایت و رشد سیاسى خود جمهورى اسلامى و ارزش‏هاى والاى آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته‏اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده‏اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیداى اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامى است... ولى هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.» (5)

عبارت فوق هرچند طولانى است، اما تمایز و فاصله قطعى «گفتمان تجدد اسلامى‏»، و امام خمینى به عنوان بزرگترین نماینده آن را، با دو الگوى تجدد اروپایى و نیز سنت قدیم اسلامى، بوضوح نشان



خرید و دانلود  امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى


شخصیت ممتاز حضرت امام خمینی(ره) 32 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

الف - شخصیت ممتاز حضرت امام خمینی(ره)ب - خصوصیات و ویژگی‌های راه حضرت امام خمینی(ره)ج - نتایج و برکات حرکت و راه حضرت امام خمینی(ره(د - وظیفه ما در قبال راه و خط حضرت امام خمینی(ره)ه : خاطرات

شخصیت ممتاز حضرت امام خمینی(ره)

شخصیت استثنایی و ممتازخصوصیات امام، استثنایى و ممتاز و بى‏نظیر است و هرچه در ابعاد شخصیت ایشان تأمل کنیم، این استثنا و امتیاز را بهتر و بیشتر مى‏یابیم. حال که این داغ بزرگ، دلهاى ما را گداخته است و غم سنگینى قلبهاى ما را مى‏فشارد، خلأ وجود او را بیشتر احساس مى‏کنیم....

امام(ره)، خصلتهاى گوناگونى داشت: بسیار خردمند و عاقل و متواضع و هوشیار و زیرک و بیدار و قاطع و رئوف و خویشتندار و متقى بود. نمى‏شد حقیقتى را در چشم او واژگونه جلوه داد. داراى اراده‏یى پولادین بود و هیچ مانعى نمى‏توانست او را از حرکت باز دارد. انسانى بسیار دلرحم و رقیق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا که از خود بى‏خود مى‏شد، و چه در هنگام برخورد با نقطه‏هایى از زندگى انسانها که به‏طور طبیعى دلها را به عطوفت و رأفت وادار مى‏کند. انگیزه‏هاى نفسانى، جاذبه‏هاى مادّى، هوى‏ها و هوسها، نمى‏توانست به قله‏ى رفیع وجود باتقواى او دست‏اندازى کند. او امیر هوى‏ها و خواهشهاى خود بود؛ ولى خواهشها بر او حکومت نمى‏کردند. صبور و بردبار بود و سخت‏ترین حوادث در اقیانوس عظیم وجود او، تلاطم ایجاد نمى‏کرد.راز موفقیت اخلاص و اتصال به خدابه اعتقاد من، مهمترین و تعیین‏کننده‏ترین راز موفقیت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ایشان توانست معناى «ایّاک نستعین» را در عمل خود مجسم کند و به منبع لایزال قدرت الهى متصل شود. وقتى یک انسان کوچک و ضعیف و ظرف محدودى، خودش را به اقیانوس بى‏پایانى وصل مى‏کند، دیگر هیچ عاملى وجود ندارد که بتواند بر او فایق آید. اگر هر انسانى همین کار را بکند، همان‏گونه خواهد شد. البته انسانها به آسانى نمى‏توانند این کار را بکنند؛ ولى ایشان توانست و کرد. ما باید به قدر وسع خودمان تلاش کنیم. بزرگان در قله‏ها ایستادند، ما نیز از دامنه‏ها حرکت کنیم و به آن سمت پیش برویم؛ هرچند به آن قله‏ها هم دست پیدا نکنیم؛ ولى به‏هرحال حرکت و رفتن، فریضه و وظیفه‏ى همه‏ى ماست.

شخصی ممتاز و جامع صفاترهبر کبیر عزیز و امام فقید بزرگوار ما، چهره‏ى درخشانى در عالم بود و حقیقتاً مثل او را نه در این زمان و نه در زمانهاى گذشته نداشتیم و در میان چهره‏هاى معروف عالم - بعد از انبیا و اولیا(علیهم‏السّلام) - شخصیتى با این عظمت و خصوصیات مثبت و جامع‏الابعاد و جامع‏الاطراف سراغ نداریم. من عقیده‏ى قاطع دارم که اگر این بزرگوار همه‏ى آن خصوصیات مثبت چون: علم و قاطعیت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولى اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرک - به معناى تجنب از اهواى خود و دیگران - را نمى‏داشت، به این توفیقات دست نمى‏یافت. این توفیقات بزرگ در زمانى به وجود آمد که تمام نشانه‏ها حکایت از انزواى دین و کهنه شدن و فرسوده شدن آن و روآمدن تفکرات و اخلاق و شیوه‏هاى مادّى و حاکمیت هوسهاى شیطانى و بشرى در دنیا داشت.

دشمن شناسی، دوست شناسیامام خصوصیات ممتاز فردى خیلى داشت؛ اما توفیقات او بالاتر از آن بود که به خصوصیات فردى یک انسان - هرچه هم بالا - متکى باشد. شجاعت و آگاهى و عقل و تدبیر و دوراندیشى امام بسیار ممتاز بود - در اینها هیچ شکى نیست - اما توفیقاتى که آن بزرگوار به دست آورد، خیلى بالاتر از این است که به شجاعت و عقل و تدبیر و آینده‏نگرى زیاد یک انسان متکى باشد.آن توفیقها از جاى دیگر نشأت مى‏گرفت، که در درجه‏ى اول از اخلاص او ناشى مى‏شد؛ «مخلصین له الدّین». مخلص خدا بود و کار را فقط براى او - ولاغیر - انجام مى‏داد. لذا اگر همه‏ى دنیا هم در مقابل او قرار مى‏گرفتند و از او چیزى مى‏خواستند که مورد رضاى خدا نبود، انجام نمى‏داد.



خرید و دانلود  شخصیت ممتاز حضرت امام خمینی(ره) 32 ص