لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
NGO مورد بررسی: هستیا اندیشه
هستیا ایزد بانویی است که در اسطورهها به معنی زن دانا و آگاه آمده است، زنی که گرما و روشنی خانههای مردم از اوست.
1- معرفی:
هستیا اندیش، کانونی است غیر دولتی، غیرانتفاعی که به همت گروهی از افراد فعال و آگاه در عرصه مسائل اجتماعی با هدف حساس سازی و تغییر نگرش مردم نسبت به مسائل جنسیتی در یک جامعه مدنی پویا از طریق توانمند سازی و ارتقاء آگاهی با آموزش، پژوهش، اطلاع رسانی، ترویج و لابی گری در سال 1381 تأسیس شده است.
2-چشم انداز:
آرمان کانون، جامعهای است انسانی، آزاد، عادلانه و عاری از خشنونت، جایی که زنان و مردان با برخوداری از حقوق انسانی وفرصتهای برابر، صرف نظر از تبعیضهای جنسیتی، نژادی، طبقاتی، قومی، مذهبی، سنی ودیگر وضیعتهای محرومیت زا همگام با هم در توسعه انسانی پایدار صاحب نقش باشند و از ثمرات آن بهرهمند گردند.
3- اهداف:
رفع کلیشههای تبعیض جنسیتی
رسیدن به برابری زن و مرد در چارچوب معیارهای حقوق بشر
بهبود زندگی زنان
مشارکت زنان در حوزههای تصمیم گیری، مشاغل مدیریتی و پستهای کلیدی
دستیابی زنان به سرمایه، تولید و اطلاعات در زمینههای مختلف
تلاش برای گسترش تفاهم و گفتمان اجتماعی میان زنان و مردان
بهبود بخشیدن دید جامعه نسبت به توانایی زنان در تمامی عرصهها
آسیب شناسی زنان با تکیه بر محیط اجتماعی و فرهنگی
رایزنی و تبادل تجربیات میان اعضا، سازمانهای ملی و بینالمللی
انجام پژوهش در امور زنان و انعکاس نتایج به دست آمده به مردم و مراجع مسئول
مخالفت با همه اشکال خشونت دیدگان در جهت بهبود وضعیتشان
تغییر ارزشها و طرز تلقیها و اعمال تقویت کننده خشونت
4- اعضای هئیت مؤسس چه کسانی هستند؟ جلوه جواهری، بیتا طاهباز، مونا محمدزاده، سارا لقمانی، کاوه مظفری
5- چه کسی یا کسانی NGO را حمایت مالی میکنند؟ از طرف محل یا نهاد خاصی حمایت نمیشوند اعضای NGO خودشان هزینهها را پرداخت میکنند و افراد عضو هم ماهانه هزار تومان پرداخت میکنند.
6- مشکلات سازمان چیست؟ مالی، امنیتی (اجرای مراسم)، گرفتن مجوز، جانیفتادن نقش NGO در جامعه و…
7- روابط اعضای NGO با همدیگر چگونه میباشد؟ چون اعضای NGO در کل جوان میباشند همگی اعضاء زیر 30 سال سن دارند روابطشان خیلی با همدیگر صمیمانه میباشد.
8- آیا با NGO ها یا نهادهای دیگر در ارتباطید؟ بله مثلاً NGO های محیط زیست وهماندیش زنان و…
9- فعالیتهای انجام شده توسط هستیا را ذکر بفرمایید؟
برگزاری مراسم 8 مارس 1381: حقوق انسانی و کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
توانا سازی اعضا با شرکت در کارگاهها، کلاسهای آموزشی و برگزاری دورههای مطالعاتی
چاپ نشریه هستیا
مشارکت در کمپین زنان و مردان علیه خشونت تا ؟ مارس
جمعآوری طومار از دانشگاهها در اعتراض به طرح سهمیهبندی جنسیتی در پذیرش رشتههای پزشکی و فرستادن آن به مجلس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
با معماران عصر دیجیتال اندیشه های مایکل پورتر
به راهبرد هزینه برمی گردیم. آیا راهبرد پیشروبودن در هزینه هیچگونه ریسکی دربرندارد؟- البته پیشرو بودن در هزینه فشارهای شدید بر شرکت جهت حفظ موقعیت خود می آورد. این امر به معنای سرمایه گذاری مجدد در تجهیزات مدرن، به دورریختن دارائیهای مستهلک، اجتناب از افزایش خطوط تولید و هوشیار بودن نسبت به پیشرفتهای فناوری است.- می توانید مثالی در این زمینه بزنید؟- نمونه کلاسیک آن شرکت فورد در دهه 1920 است که با کاستن از مدلها و گونه های مختلف، تجهیزات خودکار پیشرفته و تلاش برای دستیابی به کاهش هزینه ازطریق آموزش به نوعی پیشرو بودن غیرقابل انکار در هزینه دست نیافته بود. وقتی تمایل مشتریان به پرداخت بهای بیشتر برای داشتن خودرو با ویژگیهای بیشتر پدید آمد، شرکت جنرال موتورز با راه اندازی خط کاملی از مدلها خود را برای بهره برداری از این تحول آماده کرد، اما باتوجه به انعطاف ناپذیری که به دلیل سرمایه گذاریهای سنگین جهت به حداقل رساندن هزینه یک مدل قدیمی انجام گرفته بود، شرکت فورد با هزینه های بسیاری جهت تعدیل مجدد راهبرد روبرو شد.- خطرات ناشی از راهبرد تمایز چیست؟- یک شرکت ممکن است به تمایز دست یابد، با این حال، تمایزیافتگی معمولا تفاوت قیمت را نیز به همان اندازه حفظ خواهدکرد. پس اگر درنتیجه تغییرات فناوری یا صرفا عدم توجه، هزینه شرکت تمایزیافته بیش از حد افزایش یابد ممکن است شرکت کم هزینه در موقعیتی قرارگیرد که قادر به اعمال بیشترین فشار بر حریف باشد.- شما برای راهبردهای رقابتی، دو رویکرد تهاجمی و دفاعی را قائل هستید. بیشتر توضیح دهید.-یک راهبرد رقابتی موثر ممکن است باعث ایجاد نوعی اقدام دفاعی یا تهاجمی جهت تثبیت موقعیت شرکت درمقابل پنج عامل رقابتی گردد. در رویکرد دفاعی، می توان راهبرد را به عنوان فرایندی در ایجاد سیستم دفاعی در مقابل عوامل رقابتی یا یافتن موقعیتهایی در درون صنعت تعریف کرد. در رویکرد تهاجمی هدف از به کارگیری راهبرد، نه تنها مقابله با عوامل رقابتی، بلکه اعمال تغییراتی در منشا این عوامل است.- جایگاه راهبرد رقابت بین المللی کجاست؟- رقابت بین المللی به یکی از مهمترین موضوعهایی تبدیل شده است که امروزه شرکتها وحکومتها با آن مواجه هستند. از دهه 1960 که تجارت بین المللی انفجارگونه در اثر سرمایه گذاری خارجی رشد خود را آغاز کرد، رقابت بین المللی یک ضرورت شده است. راهبرد بین المللی البته موضوعی است با قلمرو جغرافیایی. تجزیه وتحلیل آن کاملا مانند چگونگی رقابت یک شرکت در سطح محلی، منطقه ای و ملی در یک کشور است.- آیا الگویی برای رقابت بین المللی وجود دارد؟-مناسب ترین نهاد برای تجزیه وتحلیل راهبرد بین المللی، صنعت است، زیرا صنعت حوزه ای است که مزیت رقابتی در آن به صورت برد و باخت مطرح است. الگوی رقابت بین المللی کاملا از یک صنعت تا صنعت دیگر متفاوت است و طیف وسیعی از صنایع داخلی یا جهانی را در حوزه رقابت خود دربرمی گیرد. در صنایع داخلی، رقابت در هر کشور اساسا به رقابت در دیگر کشورها وابسته نیست. در این حالت، مزیتهای رقابتی شرکت، بسیار مختص همان کشور است، مانند خرده فروشی ها، کالاهای مصرفی، توزیع و بیمه. درطرف دیگر طیف، صنایع جهانی قرار دارند، یعنی صنایعی که در آن موقعیت رقابتی یک صنعت در یک کشور، کاملا تحت تاثیر موقعیت آن در سایر کشورهاست وبرعکس. مانند صنایع تلویزیون سازی، نیمه هادی، خودرو، ساعت و هواپیماهای تجاری. البته با وجود همه این توضیحات باید گفت هیچ الگویی برای رقابت بین المللی و راهبرد جهانی وجود ندارد.- شما دو بعد و دو مدل برای فعالیت و رقابت در صحنه جهانی درنظرگرفته اید. آنها کدام هستند؟- در رقابت بین المللی، یک شرکت باید بعضی فعالیتها را در کشورها انجام دهد و نیز باید فعالیتهای بین المللی را به صورت یک سیستم یکپارچه و هماهنگ اداره کند. وجه خاص راهبرد بین المللی آن است که می توان دو بعد کلیدی برای چگونگی رقابت بینالمللی یک شرکت درنظر گرفت. اولی را من مدل ترکیب و شکل (CONFIGURATION) فعالیتهای جهانی شرکت می نامم، یعنی جایی یا جاهایی که فعالیتها در زنجیره ارزشی انجام می شود. بعد دوم را من هماهنگی (COORDINATION) می نامم که اشاره دارد به اینکه چگونه فعالیتهای مشابه یا مرتبط در کشورهای مختلف با هماهنگی انجام می شود.مثلا یک شرکت اگر دارای سه کارخانه است، می تواند هر سه کارخانه استقلال کامل داشته باشد و یا اینکه کاملا از لحاظ مشخصهها، فرایند تولید، قطعات و مانند آن مشابه باشند. مدل ترکیب و شکل نیز طیفی از تمرکز تا عدم تمرکز را دربرمی گیرد. یعنی یک فعالیت در یک محل انجام می شود و خدمات و پشتیبانی از آن محل به همه جای دنیا داده می شود مثل آزمایشگاه تحقیق و توسعه یک کارخانه بزرگ، و یا اینکه فعالیتها در کشورهای مختلف انجام می شود. البته یک شرکت نیاز ندارد همه فعالیتهایش را در همان کشور انجام دهد.- مفهوم زنجیره ارزشی (VALUE CHAIN) که به آن اشاره کردید چیست؟- هر شرکت مجموعه ای است از فعالیتهای مختلف اجرایی برای انجام کسب و کار در صنعت خود. من این فعالیتها را فعالیتهای ارزشی می نامم مانند فروش محصول توسط فروشندگان، انجام تعمیر و نگهداری توسط تکنسین ها، طراحی محصول یا فرایند توسط دانشمندان در آزمایشگاه و حفظ دفاتر مالی توسط حسابداران.- آیا یک تقسیم بندی و تفکیک منطقی از این فعالیتها می توان صورت داد؟-فعالیتهای عمومی زنجیره ارزش را می توان به دو دسته تقسیم کرد. من دسته اول را فعالیتهای بنیانی می نامم، که شامل تولید فیزیکی محصول یا خدمت، عرضه آن، بازاریابی و پشتیبانی و خدمات پس از فروش است. دسته دوم را من فعالیتهای پشتیبانی مینامم که ورودیها یا زیرساختها را فراهم می آورد که امکان می دهد فعالیتهای بنیانی به صورت روان انجام گیرد، مانند خرید، توسعه فناوری و مدیریت منابع انسانی.- شاهد آن هستیم که همواره منازعه ای بین این دو دسته فعالیت در جریان است و عدم ارتباط و تفاهم کار را به صورت جزیره ای درمیآورد. یعنی فعالیتهای مختلف به صورت مستقل ونامربوط انجام می گیرد. چه باید کرد؟- فعالیتها در زنجیره ارزشی شرکت مستقل نیست وازطریق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
با معماران عصر دیجیتالاندیشه های فیلیپ کاتلر
فیلیپ کاتلر (PHILIP KOTLER) در سال 1931 در شیکاگو متولد شد. لیسانس را از دانشگاه دی پل، فوق لیسانس را در رشته اقتصاد از دانشگاه شیکاگو، دکتری را در همان رشته از MIT و فوق دکتری ریاضی را از هاروارد و فوق دکتری علم و فناوری را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرد. او از سال 1969 استاد رشته بازاریابی بین المللی دانشگاه نورث وسترن است. این دانشگاه از اولین مراکزی بود که در آن بازاریابی تدریس می شد. نام کاتلر با واژه بازاریابی عجین شده است. او را بی هیچ تردید پدر بازاریابی می خوانند. از دهه 1970 که اندیشه بازاریابی پس از دو دهه دوران شکوفایی اقتصادی در غرب و همزمان با رکود ناشی از شوک نفتی و مسائل اقتصادی مطرح و به رسمیت شناخته شد، نام او بیش از دیگران در این زمینه به گوش خورده است. کارنامه پررنگ و بار او در زمینه بازاریابی منحصر به فرد است. تألیف 34 کتاب و بیش از 100 مقاله که در مجلات معتبری نظیر مجله هاروارد بیزینس ریویو منتشر شده گواه مطلب است. کتـــــاب اصول بازاریابی او کتاب مرجع بی بدیل همه دانش پژوهان و پژوهشگران در این زمینه است. کتابهای او به بیش از 30 زبان دنیا ترجمه شده است. کاتلر به راستی بنیانگذار مدیریت نوین بازاریابی است و بیش از هر نویسنده یا متفکر دیگر درگسترش اهمیت بازاریابی و تغییر نگرش به آن از یک فعالت جنبی به فعالیت مهم و اصلی نقش ایفا کرده است. او مـــدرس، نویسنده و سخنران برجسته ای است که مسافرتهای بسیار به اروپا، آسیا و آمریکای جنوبی برای سخنرانی و مشاوره داشته و از دانشگاههای معتبر دنیا دکترای افتخاری دریافت داشته است. کاتلر سالهای متمادی مشاور شرکتهای بزرگی همچون AT&T, IBM ،جنرال الکتریک، فورد، موتورولا، مرک، بــانک آمریکا و... بوده و دانسته های خود را در زمینه برنامه ریزی و سازماندهی بین المللی بازاریابی به این شرکتها منتقل کرده است. او عضو هیئت مشورتی بنیاد دراکر، رئیس هیئت مدیره دانشکده بازاریابی موسسه علوم مدیریت و مدیرعامل انجمن بازاریابی آمریکا (IMR) است.انجمن مدیریت آمریکا (AMA) او را تاثیرگذارترین بازاریاب تمام دوران لقب داده است. کاتلر نه تنها در بازاریابی کلاسیک شهره است بلکه یک پیشرو در تئوری و عمل ارتباط کسب وکار الکترونیک و بازاریابی سازمان محسوب می شود. هیچ پژوهشگری در عرصه بازاریابی نمی تواند خود را بی نیاز از آثار عمیق و دقیق او بداند. تحقیقات و نوشته های او بر مقوله هایی همچون گسترش و کاربرد اصول بازاریابی، تجزیه وتحلیل بازار، توسعه محصول جدید، راهبرد رقابتی، برنامه ریزی راهبردی و سیستم های اطلاعاتی متمرکز است. نگرش فیلسوفانه او به مفاهیم بازاریابی، جایگاه این حوزه خطیر مدیریتی را دگرگون ساخته است. او مقوله بازاریابی اجتماعی را طرح کرد و با تاکید بر اینکه بازاریابی برمبنای ارتباطی است ناشی از نیازها، خواسته ها، پیشنهادها، قیمت و... که تمامی آنها زیربنای ارزشی دارند، اهمیت بازاریابی را از حوزه قیمت و فروش و فعالیتهای توزیع به نیاز مشتری و ارزش آفرینی سوق داد. او سازمانها را واداشت که با مدل مشتری مداری فکر کنند و نیازهای مشتری را محور قرار دهند، وفاداری مشتری را به دست آورند و با نوآوری؛ خواسته های درحال تغییر مشتری همگام شوند. کاتلر بازاریابی را بخشی از فلسفه مدیریت همه مدیران می داند که براساس آن باید نیازها و خواسته های مشتری را بشناسند و شرایط را درجهت رضایت مندی آنان فراهم سازند. رضایتمندی مشتری در نگاه او هنگامی محقق می شود که ارزش واقعی فراورده یا خدمت برابر یا بیشتر از ارزش موردانتظار مشتری باشد. کاتلر بر این باور است که گرچه بازاریابی مفهومی ساده دارد اما اجرای آن بسیار پیچیده است و برای استادشدن در آن یک عمر وقت لازم است. گرچه هیچ متفکری درجهان به اندازه او درگسترش پیام بازاریابی سهم نداشته است اما در هزاره جدید، او همه را به تفکر مجدد در این مقوله فرامی خواند و ندا در می دهد که راهبرد پیروزمند سال پیش ممکن است امسال ناکارآمد از آب درآید.شما را پدر بازاریابی می نامند. نظر خودتان چیست؟کاتلر: هر زمان که برخی مرا پدر بــــازاریابی می نامند، من این نکته را متذکر می شوم که اگر چنین باشد، پیتر دراکر پدر بزرگ بازاریابی است. دراکر یکی از انسانهای استثنایی است که من دیده ام. او یک نابغه دربرگرفتن الگو از تاریخ و پیش بینی روندهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. برای بسیاری از ما او الگویی است کـــــه دائماً ایده های نو می پرورد و ایده های کهنه را تصفیه می کند.بازاریابی به چه معناست؟- بازاریابی به معنی کار با بازارهاست، برای فراهم ساختـــن مبادلات با هدف تامین خواسته ها و نیازهای انسان. بازاریابی فرایندی است که طی آن افراد و گروهها، با تولید و مبادله کالا و فایده با دیگران، خواسته ها و نیازهای خود را تامین می کنند. اصولاً وظیفه بازاریابی شناسایی نیازها و خواسته ها، تعیین بازارهای هدف برای خدمت به آنها، طراحی کالاها و خدمات و برنامه زمان بندی شده برای ارائه خدمت به این بازارها و بالاخره فراخوانی کلیه افراد درون سازمان به اینکه به مشتریان فکر و به آنان خدمت کنند.بسیاری از مردم، بازاریابی را به معنای فروش و تبلیغات درنظرمی گیرند. نسبت فروش و بازاریابی چیست؟- فروش فقط جزء کوچکی از مجموعه عظیم بازاریــــابی است. فروش یکی از چندین وظیفه های بازاریابی و نه حتی مهمترین آنها، به شمار می رود. بنابراین، هرچند فروش بخشی از بازاریابی و مدیریت بازار است اما بازاریابی مفهومی بس گسترده دارد. به تعبیر پیتردراکر هدف بازاریابی گسترش فروش است. مفاهیم فروش و بازاریابی غالباً با یکدیگر اشتباه می شــــوند. مفهوم فروش از داخل به بیرون می نگرد. این مفهوم از کارخانه شروع می کند، به محصولات و کالاهای موجود شرکت توجه دارد و به دنبال کسب فروش سودآور است که تبلیغات قابل ملاحظه ای را می طلبد. برعکس، مفهوم بازاریابی دارای نگاهی از بیرون به درون است. این مفهوم با یک بازار کاملاً تعریف شده آغاز می شود، روی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
NGO مورد بررسی: هستیا اندیشه
هستیا ایزد بانویی است که در اسطورهها به معنی زن دانا و آگاه آمده است، زنی که گرما و روشنی خانههای مردم از اوست.
1- معرفی:
هستیا اندیش، کانونی است غیر دولتی، غیرانتفاعی که به همت گروهی از افراد فعال و آگاه در عرصه مسائل اجتماعی با هدف حساس سازی و تغییر نگرش مردم نسبت به مسائل جنسیتی در یک جامعه مدنی پویا از طریق توانمند سازی و ارتقاء آگاهی با آموزش، پژوهش، اطلاع رسانی، ترویج و لابی گری در سال 1381 تأسیس شده است.
2-چشم انداز:
آرمان کانون، جامعهای است انسانی، آزاد، عادلانه و عاری از خشنونت، جایی که زنان و مردان با برخوداری از حقوق انسانی وفرصتهای برابر، صرف نظر از تبعیضهای جنسیتی، نژادی، طبقاتی، قومی، مذهبی، سنی ودیگر وضیعتهای محرومیت زا همگام با هم در توسعه انسانی پایدار صاحب نقش باشند و از ثمرات آن بهرهمند گردند.
3- اهداف:
رفع کلیشههای تبعیض جنسیتی
رسیدن به برابری زن و مرد در چارچوب معیارهای حقوق بشر
بهبود زندگی زنان
مشارکت زنان در حوزههای تصمیم گیری، مشاغل مدیریتی و پستهای کلیدی
دستیابی زنان به سرمایه، تولید و اطلاعات در زمینههای مختلف
تلاش برای گسترش تفاهم و گفتمان اجتماعی میان زنان و مردان
بهبود بخشیدن دید جامعه نسبت به توانایی زنان در تمامی عرصهها
آسیب شناسی زنان با تکیه بر محیط اجتماعی و فرهنگی
رایزنی و تبادل تجربیات میان اعضا، سازمانهای ملی و بینالمللی
انجام پژوهش در امور زنان و انعکاس نتایج به دست آمده به مردم و مراجع مسئول
مخالفت با همه اشکال خشونت دیدگان در جهت بهبود وضعیتشان
تغییر ارزشها و طرز تلقیها و اعمال تقویت کننده خشونت
4- اعضای هئیت مؤسس چه کسانی هستند؟ جلوه جواهری، بیتا طاهباز، مونا محمدزاده، سارا لقمانی، کاوه مظفری
5- چه کسی یا کسانی NGO را حمایت مالی میکنند؟ از طرف محل یا نهاد خاصی حمایت نمیشوند اعضای NGO خودشان هزینهها را پرداخت میکنند و افراد عضو هم ماهانه هزار تومان پرداخت میکنند.
6- مشکلات سازمان چیست؟ مالی، امنیتی (اجرای مراسم)، گرفتن مجوز، جانیفتادن نقش NGO در جامعه و…
7- روابط اعضای NGO با همدیگر چگونه میباشد؟ چون اعضای NGO در کل جوان میباشند همگی اعضاء زیر 30 سال سن دارند روابطشان خیلی با همدیگر صمیمانه میباشد.
8- آیا با NGO ها یا نهادهای دیگر در ارتباطید؟ بله مثلاً NGO های محیط زیست وهماندیش زنان و…
9- فعالیتهای انجام شده توسط هستیا را ذکر بفرمایید؟
برگزاری مراسم 8 مارس 1381: حقوق انسانی و کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
توانا سازی اعضا با شرکت در کارگاهها، کلاسهای آموزشی و برگزاری دورههای مطالعاتی
چاپ نشریه هستیا
مشارکت در کمپین زنان و مردان علیه خشونت تا ؟ مارس
جمعآوری طومار از دانشگاهها در اعتراض به طرح سهمیهبندی جنسیتی در پذیرش رشتههای پزشکی و فرستادن آن به مجلس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)
مقدمه
بنا به اعتراف تاریخ، همواره یک اندیشه سیاسی در اعصار گوناگونبرسرنوشت بسیاری از ملتها تأثیر داشته و چه بسا تغییرات اساسی درسرنوشت آنها ایجاد کرده است. امروزه نیز تأثیر عمیق اندیشه سیاسیامام خمینی بر سرنوشت بسیاری از ملتهای جهان ـ از بوسنی تا جنوبشرق آسیا و از آفریقای جنوبی تاافغانستان ـ آشکار و هویدا است.بنابراین در این نوشتار کوشش شده است که مطالبی از متون اصلیبزرگترین صاحب نظر سیاسی قرن بیستم در برابر دید و نظر علاقمندانقرار داده شود.
مطالب ذکر شده در این نوشتار در آمدی براندیشه سیاسی امام است،زیرا نتوانستهام در این مختصر به همه ابعاد اندیشه سیاسی امام بپردازم.به عبارت دیگر هدف از این کوشش این بوده است که دسترسیعلاقمندان به اندیشه سیاسی امام را امکانپذیر نمایم. البته این مطالبطوری انتخاب و تنظیم شده است که در ضمن مطالعه آنها آنپیوستگی متقابل که میان قسمتهای مختلف افکار امام وجود دارد بهخوبی درک میشود.
به هر کدام از عبارات نقل شده از امام، تفسیر روشن کنندهای به عنوانمقدمه و توضیح ملحق گردیده است؛ با این هدف که خواننده را دردرک مفهوم و اهمیت نظریههای مورد بحث یاری کند. البته نبایدتصور کرد که تفسیرهای ارائه شده از جامعیت و شمول کافی در موردمسائل مورد نظر برخورد دارند و تفسیرهای دیگری نمیتوان ارائهکرد.
در این نوشتار سعی شده است که مطالب مورد نظر امام دستهبندی شدهو یک طرح و الگوی جدید از نظام سیاسی مورد نظر امام ارائه شود کهنویسندگان دیگر ممکن است چندان توجهی به آن نکردهاند، به ویژهدر قسمت «نحوه تحقق نظام سیاسی اسلام» و «حدود اختیارات ولیفقیه» که چشمانداز جدیدی برای این دو مبحث ایجاد میکند.
با این مسائل شاید لازم نباشد که اطاله کلام داده شود. به هر حال هرخوانندهای استفاده خاصی ازاین مطالب خواهد داشت و مسلماً ازمطالعه این نوشتار نیز انتظار نمیرود که روشها و شیوههای مدیریتحضرت امام نصیب خواننده محترم شود زیرا این مسئله نوشتاردیگری را میطلبد.
شـرح حال
آنچه معروف است اینکه فیلسوفان اغلب دارای زندگی پرماجرائینیستند و رویدادهای زندگیشان جز برای شارحان احوالشان چندانجالب نیست و چیزی که یادمان آنان است ماجراهای زندگیشان نیستبلکه آثار ایشان است. امّا «خمینی کبیر» که بعدها مردم ایران او را بالقب مختصر و جالب «امام» شناختند، استثنائی بر این قاعده بود.زندگی و شخصیت او مظهر یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ اسلامو تشیع است. این نقطه عطف آن تحوّل و انتقالی است که در نخستینسالهای قرن پانزدهم هجری از محیط سرد و تاریک استبداد به فضایباز و روشن حکومت اسلامی صورت گرفت.
«روح الله» در بیستم جمادی الثانی سال 1320 هـ.ق مصادف باسالروز جدهاش «امابیها» در «خمین» زاده شد. در آن زمان ایراندوران پر آشوب «انقلاب عدالتخواهی» را میگذراند. هفتساله بودکه تن شریف شیخ فضلالله نوری پرچم برافراشته شده استقلال وآزادی ایران گردید.
پارهای از شارحان احوال «امام» در مورد حوادث دوران کودکیاو که در تکوین خلق و خوی و مسیر زندگیاش مؤثر بوده استمطالبی نوشتهاند، ولی آنچه بسی بیشتر از این عوامل در این زمینهتأثیر داشته همانا رویدادهای زندگی و کیفیت و مراحل جوانی اواست. «امام» بعد از آنکه تحصیلات ابتدائی خود را نزد اساتیدمختلفی در اراک گذراند در سن 15 سالگی به تحصیل علوم اسلامیدر محضر برادر بزرگوارش پرداخت و بعد از آن به یکی از حوزههایرسمی آن زمان یعنی حوزه اصفهان فرستاده شد. وی هنگامی که به آنحوزه قدم میگذاشت کمتر از 18 سال داشت. دو سال بعد زمانیکهآیتالله مؤسّس «حائری» به سوی شهر قم شتافت ایشان نیز به قم رفتو در مدرسّه دارالشفا مأمن گزید.
در زمان فوت آیتالله حائری «امام» در بسیاری از علوم مهارت وتخصص ویژهای یافته بود. ارتباط مادامالعمر او با «کسب فضائلاخلاقی» یکی از بزرگترین عواملی بود که بر آینده او اثر عمیقگذاشت. در حقیقت باید گفت که بدون انگیزهها و امکانهائی که این«ارتباط» برای او به وجود آورد بیشک امام همچون یک «روحانیگمنام» چشم از جهان فرو میبست. امّا این منزلت و مقام عرفانی بود کهاو را به عظمت و بزرگی رساند.
«امام» در سرتا سر زندگانیش به کار تحریر و تألیف نیز اشتغالداشت بطوریکهمجموعه آثار کتبیاش را بسیار قطور و مفصّل نمود.این آثار شامل وعظها، نامهها، نوشتههای عرفانی، تفسیرات کتابمقدس قرآن، دفاع از اسلام، فقه، اصول، شعر و این قبیل مطالبهستند. از کتاب چهل حدیث که بگذریم ـ که فصول و بابهای مختلفآن در حالتی مخصوص به خود قرار دارند، مبحث ولایت فقیهبیگمان مؤثرترین اثر خمینی کبیر است. تدوین این اثر را امام در سال1339 یعنی 7 سال پس از کودتای آمریکائی شاه بر علیه ملت ایران و2 سال قبل از قیام اسلامی 15 خرداد در قسمتی از «کتاب البیع» آغازکرد و مسلّماً غرضش از تألیف آن تنها ادامه سیرهسلف صالح نبودبلکه همانطور که از درسهای اظهار شده در نجف پیدا است در فکراین بود که پایههای یک حکومت مستقل در زمان غیبت را سر و سامانبخشد و همچنین در دفاع از عقیدهای بود در مقابل کسانی که مذهبتشیّع را مدافع جدائی دین از سیاست میپنداشتند و ادعا میکردند که«هر پرچمی قبل از قیام قائم برای برپائی حکومت بلند شود محکوم بهشکست است» و باید مسئولیّت تمام عواقب شوم و دردناک آن کهنصیب جامعه اسلامی میگردد را بپذیرد زیرا آمیختن دین با حکومتمردم را از دین و مذهب بری نموده و باعث زوال دین خواهد شد وباعث نزول بلایا و بدبختیهای بعدی جامعه تشیّع خواهد گردید.
آثار علمی «امام» از تألیفات دوران جوانی و با تألیف مسائل عقلیهآغاز گردید و در زمینه اخلاقیات و فقه و اصول ادامه یافت. بیش از27 سال نداشت که «مصباحالهدایه» را در عرفان به رشته تحریردرآورد. در سن 29 سالگی شرحی بر دعای سحرماه رمضان نگاشتکه نشاندهنده ارتقاء فکری او در مسائل عقلیّه است. وی سپس کتاب«اربعین حدیث» را تألیف کرد که شامل 7 حدیث در مسائل عقلیه و33 حدیث مربوط به اخلاقیات میباشد. امام تا آخر عمر مبارک خودموفق به باقی گذاشتن حداقل 25 اثر علمی گردید. در میان آثار متعددامام مهمترین، برجستهترین و معروفترین اثر او رساله وی در نظریهسیاسی است که مجموعهای از دروس ایشان در نجف بوده است کهتوسط شاگردان او به رشته تحریر درآمده و بنام «ولایتفقیه» یا«حکومت اسلامی» و گاه با نام مستعار «نامهای از امام کاشفالعظاء»،در سالهای خفقان و مبارزه به چاپ رسید.
حال بهتر است به برخی از رویدادهای مهمی بپردازیم که بیشکبر همه ایرانیان هوشیار واندیشمند تأثیر داشته ولی بر مشرب فکریامام بویژه بر تفکرات وی در باب مسائل سیاسی اثری عمیق گذاردهاست.
نخستین این رویدادها بروز تهاجم جدید نظری و فکری به مبانی وتاریخ تشیّع و اسلام در جامعه ایران بود که شاخصترین نوشتار در اینزمینه و در آن عصر کتاب «اسرار هزارساله» متعلق به علیاکبرحکمیزاده بود که باعث شد ایشان با نوشتن کتاب «کشفالاسرار»ضمن رد مطالب تهاجمی آن کتاب مطالبی را نیز در زمینه ایجاد یکفضای سیاسی مناسب جهت ایجاد حکومت اسلامی ترسیم نمایند. درنظر امام رژیم سلطنتی بالاستقلال یک رژیم فاسد و غیرقانونی بود.بنابراین حکومت اگر میخواست پادشاهی هم باشد به نحویمیبایست تحت نظارت فقهاء درآید. در این کتاب امام طرح اولیهولایت مطلقه فقیه و حکومت اسلامی را پایهگذاری نمود و در ضمن بهمسئله استقلال و آزادی نیز بهای زیادی داد. از جمله موارد دیگرکتاب مسائل ذیل را میتوان نام برد:
1ـ لزوم بازگشت به هویت اسلامی
2ـ غیرقابل قبول بودن حکومتهای غیراسلامی حتی دمکراسی
3ـ تشریح حکومت آرمانی اسلامی و مصداق آن در عصر حاضر
4ـ تشریح اعمال استبدادی رضاخان و شرح جنایات او
دومین رویداد، فشار شدید دستگاه حاکمه دیکتاتوری رضاخان برحوزه علمیه بود که روحالله جوان و طلبههای دیگر را مجبورمیساخت تا روزها قبل از طلوع آفتاب به محلی بیرون از شهر قمبروند و وقتی هوا تاریک میشد به خانه برگردند تا بتوانند درس ومباحثه داشته و در عین حال دست از لباسشان برندارند.
سوّمین واقعهای که نفوذ عمیقی بر اندیشه امام گذارد وضعاسفباری بود که در اثر احتیاط مفرط، عدم آگاهی به مسائل روز ورخنه افراد ناصالح در «بیت» بعضی از بزرگان حوزه حداقل در طولحیات سیاسی امام تا آن روز بود. امام برای زنده نگاه داشتن خطمبارزه در حوزه پس از فوت «حاج شیخ عبدالکریم حائری» به فعالیتبرای طرح مرجعیّت آیهالله بروجردی پرداخت زیرا تصور مینمود کهتنها شخص صالحی است که با توجه به سوابقش میتوانست شاه را ازبسیاری از خلافکاریها باز دارد. امّا متأسفانه آنطور که اماممیخواست نشد. بر این اساس «امام» توجه خاصّی نسبت به نزدیکانو بیت خویش داشتند و از حضور عناصر مشکوک در آن جلوگیریمیکردند و از دخالت نزدیکان خود در بسیاری از مسائل که شائبهتکرار مسائل بیوت گذشته را بنماید جلوگیری مینمودند.
چهارمین رویداد، اصلاحگرانی (رفرمگرائی) فعالیت آیتاللهکاشانی در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با رژیم شاهبود که برای امام درسی شد که از اصلاح نظام موجود (رفرمیستی)بپرهیزد و فعالیت خود را در چارچوب سیاستهای جاری زمان قرارندهد بلکه به فکر یک «انقلاب» یا نظام جدید انقلابی باشد که یک فقیهدر رأس آن قرار گیرد.
با همه این تفاصیل تبیین و انتشار نظرات سیاسی «امام» حدود 20سال طول کشید. البته قسمتهای مختلف نظرات سیاسی امام همگی،یکجا و با هم ظاهر نشدند بلکه قدم به قدم و به صورت بخشهای مجزاصادر شدند که مقتضیات زمان نیز در آنها تأثیر به سزایی داشتبنابراین دادن شرح موجزی از اندیشه سیاسی «امام» به هیچ وجه سهل وساده نیست حتی تقلیل آنها به جملاتی که با هم مربوط و متناسب باشندغالباً کاری است دشوار.
در حوزهای از افکار «امام» که ما با آن سروکار داریم، یعنی درقلمرو اندیشه سیاسی، مهمترین اندیشههای وی بر حول نظام«ولایتفقیه» متمرکز شدهاند که منظور از آن ولایتِ «متخصصّ فقه واحکام اسلامی» بر جامعه مسلمین است. در عباراتی که بعدها نقلخواهد شد گاه از کلمه «حاکمیت» به جای «ولایت» استفاده شده استکه مفهوم مطلب را دقیقتر به ذهن دانشور علوم سیاسی امروز متبادرمیکند ولی با توجه به جایگاه خاص کلمه ولایت در فرهنگ سیاسیشیعی چارهای نیست جز اینکه بیشتر از همان اصطلاح ولایت استفادهشود و مفهوم مطلب را از مجموعه اندیشههائی که ابراز شده استاستنباط کنیم.
اندیشه سیاسی
اگر گروهی از انسانها سازمان مهمی را با ضوابطی معین برای خودبه وجود بیاورند و مسئله امردهی و امربری هم میان آنها وجود داشتهباشد امّا رابطه میان آنها بر اساس نیرنگ و فریب و غایت کار آنها فسادباشد مسلّماً نه سردسته چنین گروهی را باید حاکم و سیاستمدار دانستو نه کارهائی که انجام میدهد را سیاست. دلیل سیاستمدار و حاکمنبودن چنین فردی و سیاست نبودن این رابطه اینستکه «امام» میان«سیاست» و اینگونه رابطه منظم امردهی و امربری صرف، تفاوت قائلاست. او مانند همه دانشمندان علوم سیاسی بر این عقیده است که تازمانی که قانون در جامعه وجود نداشته باشد جامعه دچار فساد خواهدشد، البته این قوانین بایستی مطابق موازین «عدالت» باشد و این مسئلهمسلّماً تحقق نخواهد یافت مگر آنکه «قوانین الهی» بر روابط اجتماعیمردم حاکم باشد زیرا قوانین الهی چون از اراده خداوند ناشی شدهاندعادلانهاند. امّا قوانین فینفسه و بدون واسطه و ابزار نمیتوانند اقتدارداشته باشند چرا که آدمیان از زمان پیدایش جامعه و تشکیل اجتماعنتوانستهاند قوانین را در جامعه میان خود رعایتکنند مگر آنکه تحتحاکمیت حاکمی قرار گرفتهاند.
بنابراین مفروضات، که از اندیشه امام برگرفته شده وظیفه اینحاکم اجرای قوانین الهی است که باید بر روابط مردم حاکم باشد و براین اساس علم به قوانین برای زمامدار لازم است و او باید افضلیتعلمی هم داشته باشد که نتیجه طبیعی همه این مسائل اینستکه حاکم بابسیاری از مردم تفاوت داشته باشد، هم در علم و دانائی و هم درتوانائی نسبت به اینکه تمایلات و خواستههای خود را به قید فرمانعقل درآورد. پس حاکم حقیقی در صورتی شایستگی حکمرانی داردکه به قصد ارضاء خواهشهای نفسانی فرمان نراند بلکه به نیابت از جانبخداوند و به مقتضای فرامین شرع و عدالت حکومت کند. بنابراین«امام» تفاوت قاطعی میان سیاستی که اغلب بر جوامع حکومت میکندو آن سیاستی که باید حکومت کند قائل میگردد. البته هر دو نوعسیاست ممکن است از قدرت فائقه برخوردار باشند و بر سرنوشتآدمیان بیشماری حاکمیت داشته باشند ولی تنها چیزی «سیاستحقیقی» است که در راه عدالت و هدایت به کار گرفته شود.
این یکی از نکات اصلی نظریه «امام» است که «حضور خدا درصحنه سیاست» را جدی میگیرد و همین نکته است که به طور قاطعوی را از اندیشمندان سیاسی غرب متمایز میکند. بسیاری ازنویسندگان معاصر غرب سیاست را «قدرت»، «علم قدرت»، «توزیعقدرتمندانه ارزشها»، «راه کسب قدرت» و غیره دانستهاند. از نظرآنان دولت، تار و پود قوانین و نهادهای سیاسیاش قدرت فائقه استو قوانین اخلاقیِ برتری وجود ندارد که دولت و همه نهادهایش رابتواند مورد کنترل و انتقاد قرار دهد. امّا از نظر امام قدرت خداوند برفراز همه قدرتهای زمینی است و اقتدار فرد حاکم در تحلیل غائی بهوسیله این مرجع به صورت قدرتی مشروط و محدود درمیآید. پسهر استیلائی دارای «سیاست» نیست زیرا اعمال زور در صورتیقانونی، مشروع و صحیح است که طبق یک نظام اخلاقی معتبر، مستقلو مطلق یعنی «قوانین الهی» که ناشی از اراده خداوند است صورتپذیرد که نهایتاً منجر به «هدایت جامعه» گردد.
بنابراین میتوان سیاست را از نظر امام با این تعریف مطابق دانستکه «سیاست عبارتست از اداره جامعههای انسانی و هدایت آن به سویتعالی»:
انسان یک بعد ندارد، جامعه یک بعد ندارد انسان فقط یک حیواننیست که خوردن و خوراک همه شئون او باشد سیاستهای صحیحاگر هم باشد امت را در یک بعد هدایت میکند و راه میبرد وآنبعد حیوانی است این سیاست یک جزء ناقص است از سیاستیکه در اسلام برای انبیاء و اولیاء ثابت است. آنها میخواهند ملت راهدایت کنند، راه ببرند در همه مصالحی که برای انسان متصور استبرای جامعه متصور است.
پس توجه به این نکته حائز اهمیت است که سیاست هر چند مستلزمتدبیر، تصمیم و اعمال قدرت است ولی هر تدبیر، تصمیم و اعمالقدرتی را نباید سیاست دانست چنانکه همه اندیشمندان مکتب سیاسیهدایت همواره چنین میاندیشیدهاند. آنها سیاست را همواره با هدایتملازممیدانستند و با آن تعریف میکردند. حضرتعلی(ع) سیاسترا ملازم با هدایت میداند آنجا که میفرماید: «بدان بدرستیکه بهترینبندگان خدا نزد خدا رهبر سیاسی عادلی است که هدایت شده وهدایتگر باشد». «امام» نیز همین برداشت از سیاست را ارائه میکندو میگوید:
سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالحجامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیردو اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان است.
منشأ و غایت حکومت
1. عدالت
هنگامی که امام خمینی از بازگشت به اسلام صحبت میکند طنینیک مکتب بشر دوستی که اندک زمانی بعد از انقلاب سراسر ایران رافراگرفت، از سخن او شنیده میشود. وی مکرراً در قسمتهای مختلفآثارش مثلاً در دروس ولایت فقیه و منشورهای انقلاب اسلامیبرضد «قدرت مطلقه» و استبداد و در ستایش عدالت، بشریت، تقویو... سخن میگوید. برای مثال میگوید:
زمامدار اگر عادل نباشد در دادن حقوق مسلمین و اخذ مالیاتها وصرف صحیح آن و اجرای قانون جزا عادلانه رفتار نخواهدکرد.
یا در قسمت دیگر میگوید:
پیغمبر اسلام تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکنبا انگیزه بسط عدالت اجتماعی.
«خمینی» پیوسته این نظر را تکرار میکند که عدالت شرط اصلیحصول به صلح، امنیت، رفاه استقلال و مساوات است. هدف قریب هرحکومتی چیزی جز این مسائل نیست:
حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر کنید. باعدل اسلامی همه و همه در آزادی، استقلال و رفاه خواهند بود.
مطمئناً طبیعت و ماهیت حکومت استبدادی عدالت را غیرممکنمیسازد گو اینکه عدالت در حکومت جمهوریِ محض امکانپذیراست ولی امام چون در آن نوع حکومت معایبی میبیند به جانبحکومت اسلامی (جمهوری اسلامی) متمایل میشود. البته درصورتی که شرایط لازم، وجود آن حکومت را ممکن سازد. امّامتأسفانه در همه حکومتها حکام و هیأت حاکمه راه عدالت را در پیشنمیگیرند بلکه همواره در معرض فساد قرار دارند. بدین معنی کهحکومت را یا به حکومت مطلقه تبدیل میکنند و یا آن را بازیچهدست عقول ناقص بشری قرار میدهند. بنابراین بهترین راه برای حفظحکومت اسلامی و جلوگیری از انحراف آن به وسیله یک فرد یا یکگروه آنست که نظام سیاسی و قانون اساسی در آن طوری باشد که بااستفاده از ارزشهای عادلانه، اعتدال و موازنهای میان عناصر و قوایحکومت برقرار کند و هر یک از نهادها (قوا) بتوانند بر نهادهای دیگرنظارت داشته باشند و متقابلاً از طرف همان نهادها تحت نظارت قرارگیرند و این همان آئین معروف «امر و نهی» است که حکومت را به«عدالت» نزدیک میسازد و امام خمینی آن را به عنوان جوهر و اساسهر حکومتی مطرح میکند:
هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرینزمامدار مسلمین را استیضاح کند و از او انتقاد نماید و او باید جوابقانعکننده دهد و در غیراینصورت اگر به خلاف وظایف اسلامیخود عمل کرده باشد خود بخود از مقام زمامداری معزول است.
این عبارت با وضوح کامل ماهیت خاص افکار «امام» را روشنمیکند. در اینجا ما بیگمان با آرمانی بزرگ روبرو هستیم آرمانی کهخلقالساعه نیست بلکه در بطن تمامی فرهنگ و سنت ائمه مکتبسیاسی هدایت پرورش یافته است. ولی شیوه بیان این آرمان شیوهپرشور کسی نیست که دارای افکار و تصورات خیالگرایانه باشد بلکهدر بیان آن مناسبت با اوضاع واقعی سیاسی و اجتماعی و طبیعی و ملیمعین در زمانی معیّن یا به طور فردی یا مستقل از مجموعه پیچیدهانواع نهادها برای حصول به این آرمان درنظر گرفته شده است. ما نهتنها باید بپذیریم که تحقّقِ آرمانِ آزادیِ سیاسی منوط به حصولبرخی نهادهای ویژه است بلکه باید قبول کنیم که خود این نهادها هراندازه هم مطلوب باشند نمیتوانند بر ملتی تحمیل شوند. آنها فقطمیتوانند از طبیعت و استعدادهای یک ملت به وجود آیند و نشو و نماکنند. حکمت سیاسی در برخورداری از دانش کافی درباره ماهیت آننهادها برای یاری رساندن به رشد آنها در پرتو «عدالت» است.
بنابراین یکی از نظرات بنیانی «امام» اینستکه «عدالت» یکی ازفضیلتهای بشری است با این فرض که قبول داریم فضیلت انسانیکیفیتی است واقعی که وجودی حقیقی دارد. در آن صورت کشف آنقاعدتاً باید مقدور و امکانپذیر باشد. یعنی باید با تحقیق و دنبال کردنمطلب بالاخره از مفهوم و سرشت حقیقی فضیلت سر درآورد.
امام در بیان فضیلت بشر سه عنصر اساسی را نام برد: عقل، شرع وعدل. دارنده هر کدام از این صفات، انسانی خوب است و هرکسهمه آن صفات را داشته باشد «انسان کامل» نامیده میشود. امّا ما دراینجا بنا نداریم که به تعریف و تبیین این سه صفت بپردازیم بلکه فقطبه بررسی سومین صفت یعنی عدل باید اکتفا کنیم.
عدالت از نظر امام را باید در حوزه عمل گستردهاش جستجو کنیم.زیرا عدالت حوزه عمل معینی که منحصر و مخصوص به خودش باشدندارد. به عنوان مثال شجاعت و حکمت، «عدالت» است. «امام» میگوید:
شجاعت که یکی از اصول و ارکان اخلاق حسنه و ملکه فاضله استعبارتست از حالت متوسطه و معتدله بین افراط که از آن تعبیرمیشود به تهور ـ و آن عبارتست از نترسیدن در مواردی که ترسسزاوار است ـ و بین تفریط که از آن تعبیر میشود به جبن ـ و آنعبارتست از ترسیدن در مواردی که سزاوار