لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
الگوی خوب کیست؟
نیاز به الگو
یکی از بهترین شیوه های تربیت، معرفی الگوهای موفق است. الگو به کلیات و تئوری ها، روح و حیات می بخشد.
الگوی خوب، مردم را از رفتن به سراغ الگوهای بد باز می دارد.
الگوی خوب، دعوت و تبلیغ عملی است. دلیل فلسفه مجالس عزاداری امامان معصوم به خصوص امام حسین (ع) آن است که پرچم الگوهای ایمان و استقامت در تاریخ برفراز باشد.
خداوند بارها به پیامبرش دستور داده، نمونه های برجسته انسانیت را به مردم معرفی کند تا این الگوها به فراموشی سپرده نشود. در یک آیه می فرماید:
« و اذکر فی الکتاب ابراهیم» یاد ابراهیم را زنده بدار و در آیه ای دیگر می فرماید:
« و اذکرفی الکتاب مریم» یاد مریم را زنده بدار.
آری، دیدن الگو، مطالب تصوری و ذهنی و شاید محال را به صورت عینی مجسم می کند.
قرآن درباره الگو بودن پیامبر اسلام می فرماید:
« لقد کان لکم فی رسول ا... اسوه حسنه لمن لمن کان یرجوا ا... و الیوم الخر و ذکر ا... کِثرا» همانا برای شما در (سیره) رسول خدا، الگو و سرمشقی نیکوست، (البته) برای کسانی که به خدا، الگو و سرمشقی نیکوست، (البته) برای کسانی که به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد می کنند.
ما باید در همه عمر خود به دنیال این باشیم که از وجود مقدس پیامبر اعظم صلی ا... علیه و آله و سلم برای رفتار و کردار خود الگو داشته باشیم.
اینک خصایص و ویژگی های پیامبر را با هم مرور می کنیم.
* توصیف رسول خدا از زبان حضرت علی (ع)
امیر مومنان امام علی (ع) هنگام توصیف رسول خدا (ص) می فرمود: رسول خدا دست و دلباز ترین، با جرأت ترین، راستگوترین، با وفاترین و نرم خوترین مردم دنیا بود. از نظر قوم و عشیره کریم ترین و برترین بود. هر کس او را زیارت می کرد در اولین برخورد هیبتی بزرگ از او احساس می کرد و چو.ن با او معاشرت می نمود و اخلاقش را می شناخت از علاقمندان و محبان آن حضرت می شد. هرگز پیش از او و بعد از او کسی را همانند او ندیده ام.
* رسول خدا (ص) مرکز حلم، معدن علم، و مسکن صبر بود.
رسول خدا (ص) فرمود: من مبعوث شدم تا مرکز حلم، معدن علم و مسکن صبر باشم.
* عطر خوش رسول خدا (ص)
در شب های تاریک، قبل از اینکه رسول خدا (ص) دیده شوند، از عطر خوششان شناخته می شدند و مردم می گفتند: این پیامبر (ص) است.
* من تربیت شده خدایم
رسول خدا (ص) فرمود: من تربیت شده ی خدا هستم و علی تربیت شده ی من است، پروردگارم، به من فرمان بخشش و نیکویی داده است و از بخل ورزیدن و ستم کردن نهی فرموده است.
* شجاع ترین و سخاوتمند ترین مردم
رسول خدا (ص) شجاع ترین، نیکو ترین و سخاوتمند ترین مردم بود. یک شب صدای بانگی هولناک برآمد چنانکه همه ی مردم مدینه به وحشت افتادند و به طرف صدا به راه افتادند و به پیغمبر برخورد کردند که جلو تر از همه ی آنها آمده بود پیامبر فرمود: چرا می ترسید؟! ما بررسی کردیم چیزی پیدا نکردیم و این در حالی بود که بر اسب ابی طلحه سوار شده و شمشیر بر گردنش بود.
ویژگیهای اخلاقی رسول اکرم (ص)
* کار کردن در منزل
از عایشه سوال شد: پیغمبر (ص) در خانه چه می کرد؟ گفت: جامه اش را می دوخت و نعلین خود را پینه می کرد و کارهایی می کرد که یک مرد برای اهل خود انجام می دهد.
*سپاس گزاری رسول خدا (ص)
آن حضرت نعمت های الهی را بزرگ می انگاشت اگر چه بسیار اندک بود.
* رفتار رسول اکرم (ص) با همنشینان
امام حسین (ع) فرمود: از پدرم امیر المومنین (ع) از سیره و روش پیامبر با همنشینان پرسیدم: پدرم فرمود: پیامبر همواره خوشرو، سهل گیر و نرمخو بود. خشونت و تند خویی و پرخاشجویی نداشت و دشنامگویی نمی کرد، هرگز عیبجویی یا مداحی نمی کرد، از آنچه نمی پسندید تغافل می فرمود و در عین حال کسی را از خود مأیوس نمی ساخت و دیگران را که بدان مایل بودند نا امید و مأیوس نمی کرد، خود را از سه چیز محفوظ داشت: مجادله کردن و پرگویی و کارهای بیهوده.
* خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص)
پیامبر به افراد لحظه ای نگاه می کرد و به کسی خیره نمی شد. با هیچ کس، سخنی که مورد پسندش نبود، بیان نمی کرد. هنگام راه رفتن، همانند کسی که روی زمین شیبدار حرکت می کند، قدم ها را بر می داشت و می فرمود: بهترین شما، خوش اخلاق ترین شماست. اصحابش با حضور پیامبر، در موردی نزاع نمی کردند.
*رفتار پدرانه پیامبر اکرم (ص)
خلق وخوی پیامبر اکرم (ص) آنقدر نرم بود که مردم او را برای خویش همچون پدری دلسوز و مهربان می دانستند، همه مردم نزد او از نظر حقوق در یک درجه قرار داشتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
یکبار یک نمازِ خوب بخوان
آیا کسی هست که روزی چند مرتبه بگه: «الرحمن الرحیم» باز هم نسبت به خدا بدبین باشه؟ آیا کسی هست چند مرتبه بگه: «مالک یوم الدین» و یوم الدین رو نبینه؟ یه بزرگواری از دوستان ما در نماز وقتی که می خواست بگه مالک یوم الدین چشمهاش رو می بست، گفتن: آقا! در نماز مکروهه که چشمات رو ببندی مگر برای حضور قلب. گفته بود: شما نمی فهمید، وقتی من می گم: «مالک یوم الدین» یوم الدین رو می بینم.
این دیدن، اون باطنی است که بهش می رسیم. حقیقت نماز اینه. یه مقداری ماها نسبت به نماز وضعمون ناجور شده. گره هایی که تو کارهای معنوی می خوره، مال همینه.
نماز برترین عبادات
در مجموعه عبادات اسلامی، نماز برترین عبادت است که با عنوان عمود و ستون خیمه دین از آن یاد شده است. زیباترین مجموعه ای که خداوند برای ذکر و یاد خود در اختیار بندگان قرار داده: « اقم الصلوه لذکری ».
اگر نماز در درگاه حضرت ربوبی مورد قبول واقع شود، باقی عبادات نیز قبول میشود و اگر رد شود، هیچ عملی پذیرفته نخواهد شد: « ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواها » و اولین عبادتی است که در روز قیامت مورد سئوال قرار می گیرد.
آری نماز « خیر العمل » است؛ یعنی بهترین کار در مجموعه اعمال صالح است.
حال باید توجه داشت مغز و روح نماز، همان حضور قلب است.
حضور قلب به معنای توجه به حضور در محضر خداوند و غفلت از ماسوای اوست؛ درک واقعیت آنچه می خوانیم و با خداوند گفتوگو میکنیم.
و میزان قبول و معیار پذیرش نماز همین است.
اولیاء الهی و معصومین علیهم السلام نمونه های کامل و بی نظیری از حضور قلب را در نمازهای خود به نمایش گذاشته اند.
حضرت زین العابدین علیه السلام نیز در حال نماز آنچنان مستغرق یاد حق و مشاهده جلال و جمال ربوبی می شد که به طور کلی از غیر خدا غافل میشد و ابداً به آنچه در اطرافش میگذشت، متوجه نبودند.
امام باقر علیه السلام فرمود:
روزی علی بن الحسین علیه السلام نماز می خواند. در این حال، ردا از دوش مبارکش افتاد. اما امام توجهی نکرد تا نماز خود را به پایان رساند.
بعضی از اصحاب راجع به این موضوع از امام پرسیدند. امام پاسخ داد:« وای بر شما، آیا نمی دانید در مقابل چه کسی بودم؟ هر آینه از نماز بندگان، تنها آنچه با قلبشان رو به درگاه خداوند آورده اند، قبول درگاه الهی می شود.»
گفتند:« پس ما و نمازهایمان نابود و هلاک شده اند.»
امام فرمود:« خداوند عزّوجل این مسئله را با نوافل جبران میکند.»
امام در موقع نماز به هیچ چیز غیر از نماز مشغول نمی شد و هیچ چیزی نمی شنید.
در کتاب « کشف الغمه » روایت شده است که :
یکی از فرزندان امام سجاد علیه السلام در چاه افتاد. مردم مشغول نجات او شدند، تا بالاخره او را از چاه بیرون آوردند. در تمام این مدت امام مشغول نماز بود. بعد از فراغت از نماز، موضوع را به اطلاعش رساندند. ایشان فرمود:« من ابداً متوجه نشدم! مشغول مناجات با ربّ عظیم بودم.»
ادب و آداب نماز
حضور شاکرانه و عابدانه در برابر پروردگار، دلى پاک مىخواهد و نیّتى خالص، زندگى و رفتارى خداپسندانه مىطلبد و معرفتى عمیق و بصیرتى مکتبى. زبانى دور از گناه مىخواهد و چهرهاى نیالوده به نافرمانى معبود. توجّه و حضور قلب در نماز، ادب لازم در این عبادت والاست.
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگام نماز، از دنیا و آنچه در آن است مأیوس شو، تمام هدف و توجّت به خدا باشد و یاد روزى باش که در برابر دادگاه عدل الهى قرار مىگیرى. (54)
رعایت آداب ظاهرى و باطنى و شرایط صحّت و قبول و کمال، عمل را مطلوب خدا مىسازد و نماز را شایسته صعود به درگاه خدا مىسازد.
آداب نماز، که در قالب احکام نماز باید مراعات شود، در هر سه بخش نماز جارى است:
1. مقدّمات نماز، یعنى امورى که باید قبل از شروع به نماز به آنها پرداخت.
2. مقارنات نماز، یعنى اعمال و آداب متن نماز.
3. تعقیبات نماز، یعنى امور پس از نماز.
سیماى نماز
البتّه عبادت، عنوان عامى است که نمونهها و مصداقهاى فراوانى را در بر مىگیرد و تنها در «نماز» خلاصه نمىشود. حج، روزه، امر بمعروف و نهى از منکر، جهاد، طلب روزى حلال، خدمت به همنوعان، درس خواندن و درس گفتن، عزادارى بر شهیدان کربلا، نیکى به پدر و مادر، یتیم نوازى، پرداخت خمس و زکات و ... همه و همه عبادت است. (البتّه به شرط خدایى بودن نیّت)
ولى در میان اعمال عبادى، «نماز» برجستگى و درخشندگى خاصى دارد و جلوه درخشان عبادت و پرستش خدا به حساب مىآید. اوصاف نماز، فلسفه و حکمتش، فایده و آثارش، شرایط و آدابش، مکان و زمانش در آیات و روایات بسیارى آمده که پرداختن به آنها طولانى خواهد شد. امّا سعى مىکنیم بر اساس قرآن و حدیث، قطرهاى از دریاى معارف اسلامى درباره نماز را بازگوییم.
نماز، بزرگترین عبادت و مهمترین سفارش همه انبیاست.
لقمان، پسرش را به نماز توصیه مىکند. (41)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
حکمرانی خوبمفهومی نو در مدیریت دولتی
مهدی صانعی
چکیده
در سالیان اخیر، حکمرانی (حاکمیت) تبدیل به موضوعی داغ در مدیریت بخش دولتی شده است و این بهواسط? نقش مهمی است که حکمرانی در تعیین سلامت اجتماع ایفا می کند. بدین جهت است که دبیر کل سابق سازمان ملل، کوفی عنان ابراز می دارد: حکمرانی خوب، احتمالا" مهمترین عامل در ریشه کن کردن فقر و عامل رشد و توسعه است. در اوایل ده? 1980، کمبود بودجه، انگیز? مهم انجام اصلاحات دولتی در بسیاری از نقاط جهان بود، که این کمبود بودجه ناشی از فشارهای بینالمللی، (مثل بانک جهانی) و یا ناشی از خود دولتهای ملی بود. از آن زمان تاکنون، بسیاری از دولتهای ملی وضعیت بودجهای مناسبتری پیدا کرده اند. هر چند که هنوز نیاز است ارائ? خدمات بطور اقتصادی و کارآمد مدیریت شود، با اینحال وجود انگیز? مالی برای انجام اصلاحات مدیریتی، ضعیفتر شده است. در حال حاضر، چالشهای دیگری بروز کرده و انگیزهای برای انجام اصلاحات شده اند. یکی از این چالشها، نحوه ایجاد و شکل دهی حکمرانی خوب است .مقاله حاضر در پی شناسایی چارچوب و مفاهیم مرتبط با حکمرانی است.
مقدمهاز زمان زایش و استقلال رشته مدیریت دولتی از رشته های با پیشینه طولانی تری چون حقوق و علوم سیاسی، نظریات مختلفی جهت نحوه اداره و مدیریت بخش دولتی و فراهم آوردن رفاه بیشتر برای شهروندان از سوی اندیشمندان ارائه شده است که در چارچوب پارادایم های زمان خود، به اظهار نظر و ارائه راه حل پرداخته اند. پارادایم عبارت است از " یک شیوه دیدن جهان" که میان گروهی از اندیشمندان که در یک جامعه علمی بسر می برند، دارای زبان مفهومی یکسانی بوده و نسبت به افراد بیرون از این جامعه که دارای یک حالت سیاسی دفاعی هستند، مشترک است.(وارث،1380). یکی از شناخته شده ترین این پارادایمها ، پارادایم " مدیریت دولتی سنتی (PA)" یا همان Public Administration است که بوروکراسی وبر جزء لاینفک آن بهشمار می آید. این پارادایم یا جریان فکری تا اوایل دهه 1980 ، پارادایم مطرح در حوزه مدیریت بخش دولتی بود. اما با ظاهر شدن ابعاد منفی و نقاط ضعف آن، در همین سالها در کشورهای انگلیس و آمریکا، پارادایم دیگری بهنام مدیریت دولتی نوین، تولد خود را اعلام داشت و "خصوصی سازی و پیمانکاری" را شعار اصلی خود قرار داد. اما وعده و عیدهای این جریان فکری نیز در بسیاری از کشورها حتی در کشورهای مبدع آن، سرابی بیش نبود و بزودی مشخص شدند این پارادایم نیز قادر نیست خیر ورفاه مناسب و عادلانهای برای شهروندان فراهم سازد. پس بشر مجددا در جستجوی پارادایم های دیگری برآمد. ظهور " خدمات عمومی نوین " (New Public Services) و حکمرانی خوب از جمله آنهاست. ( البته اگر بتوان با توجه به تعریف پارادایم، آنها را پارادایم نامید). در ادامه، با توجه به کمتر شناخته بودن مدیریت دولتی نوین، توضیح مختصری درباره آن ارائه می شود و سپس به مبحث اصلی خود یعنی حکمرانی خوب باز خواهیم گشت.واژ? مدیریت دولتی نوین (NPM) اولین بار توسط لوئیس گان و کریستوفر هود در اواسط دهه 1980 مطرح شد. مدیریت دولتی نوین در رکود اقتصادی زاده شد. از آن زمان تاکنون، نقش مدیریت دولتی نوین در بخش دولتی تغییرات چشمگیری یافته است. رویکرد های ناپخته اتخاذ شده به سمت مدیریت دولتی نوین در اواخر دهه 1980و دهه 1990، که بر خصوصی سازی، بازارهای داخلی، مناقصه رقابتی، شاخصهای عملکردی در سطح سازمان و تشویق عملکرد تأ کید داشتند، خصوصا" در کشورهایی که این رویکردها را خیلی مشتاقانه و مصرانه استفاده میکردند- نظیر انگلستان و نیوزلند - بزودی از جریان اصلی خود خارج شدند. با اینحال مدیریت دولتی نوین ، موفقیتهای چندی را در برخی کشورهای انگلوساکسون بدست آورد. در حال حاضر در بخشهای مختلف جهان اشکال مختلفی از مدیریت عملکرد، اقتصادهای ترکیبی و ساختارهای غیرمتمرکز مدیریتی دیده می شود و سبب بهبود تشکیلات دولت و سیستم های ارائه خدمات دولتی در این دسته از کشورها شده است. با اینحال در همان زمان، نگرانی جدیدی دربار? حکمرانی در جهان غرب شکل گرفت. در بخش خصوصی، این نگرانی برخاسته از تاراج محیط، فساد، سوء استفاده از قدرت انحصاری و حقوق های بالای پرداختی به مدیران اجرایی و اعضای هیئت مدیره و در بخش دولتی، این نگرانی برخاسته از شناسایی و کشف فساد و فعالیتهای غیراخلاقی بود. در واقع، دولتها به این واقعیت تلخ آگاهی یافتند که آنها در معرض از دست دادن همان اندک مشروعیت باقی مانده خود هستند، زیرا شهروندان، بطور چشمگیری اعتماد خود را نسبت به دولت در مفهوم عام و مقامات دولتی در مفهوم خاص از دست داده بودند.
تعریف حکمرانیحکمرانی را میتوان "نفوذ هدایت شده در فرایند های اجتماعی" تعریف کرد که مکانیسم های مختلفی در آن درگیر هستند، برخی از این مکانیسم ها بسیار پیچیده اند و فقط از بازیگران بخش دولتی سرچشمه نمی گیرند. پس جای تعجب نیست که واژ? حکمرانی تبدیل به یک شعار در سالیان اخیر شده و در محیط های مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است.ارائه تعریفی از حکمرانی، چالشی، ظریف و پیچیده است. بهنظر می رسد اگر بخواهیم با مفهوم حکمرانی بخوبی آشنا شویم باید بفهمیم که حکمرانی، چیست. حکمرانی مشابه دولت نیست. حکمرانی موضوعی است دربار? نحو? تعامل دولتها و سایر سازمانهای اجتماعی با یکدیگر، نحو? ارتباط اینها با شهروندان و نحو? اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده. حکمرانی فرایندی است که از آن طریق جوامع یا سازمانها تصمیمات مهم خود را اتخاذ و مشخص می کنند چه کسانی در این فرایند درگیر شوند و چگونه وظیفه خود را به انجام برسانند. سیستم حکمرانی، چارچوبی است که فرایند متکی بر آن است. بدین معنی که مجموعه ای از توافقات، رویه ها، قرارداد ها و سیاستها مشخص میکنند که قدرت در دست چه کسی باشد، تصمیمات چگونه اتخاذ کردند و وظایف چگونه انجام و ادا میشود.مفهوم حکمرانی را می توان در سطوح مختلفی چون سطح جهانی، ملی، سازمانی و جوامع محلی مورد استفاده قرار داد. چهار بخش اصلی جامعه که می توانند هر یک به نوبه خود در انجام امور انجام وظیفه کنند، عبارتند از: کسب و کار، مؤسسات جامعه مدنی(شامل سازمانهای داوطلب و بخش غیر انتفاعی)، دولت و رسانه. این بخشها با یکدیگر تداخل دارند. انداز? هر یک از این بخشها ممکن است در کشورهای مختلف، متفاوت باشد. مثلا" در کشوری ممکن است بخش نظامی و یا یک حزب سیاسی، بخش اعظم فضا را اشغال کرده باشد. در این شرایط نقش دولت کم رنگتر خواهد بود. در بسیاری از کشورها، قدرت در سطح مرزهای این بخشها توزیع میشود. در بعضی کشورها انداز? بخش خصوصی در حال گسترش بوده و برخی از وظایف دولت به کسب و کارهای خصوصی سپرده شده است.بسیاری از صاحبنظران حکمرانی معتقدند که این واژه مرتبط با اتخاذ تصمیماتی دربار? جهت و هدایت است. یکی از تعارف ارائه شده در خصوص حکمرانی آنرا بدین صورت تعریف میکند: حکمرانی، هنر هدایت جوامع و سازمانهاست. اینکه واژ? هدایت کردن واژ? مناسبی هست یا نه، پاسخ مناسبی وجود ندارد. اما این نکته مشخص است که حکمرانی شامل تعاملات بین ساختارها، فرایند ها و سنتهایی می شود که نحو? اعمال قدرت، نحو? اتخاذ تصمیمات و نحو? اظهار نظر شهروندان و سایر ذی نفعان را مشخص می کند. اساسا" حکمرانی دربار? قدرت، روابط و پاسخگویی است؛ چه کسی صاحب نفوذ است، چه کسی تصمیم می گیرد و تصمیم گیران چگونه پاسخگو باقی می مانند.
لوئیس فرچه دیدگاهی دربار? حکمرانی دولتی ارائه کرده و معتقد است که حکمرانی فرایندی است که از آن طریق مؤسسات، کسب و کارها و گروههای شهروندی، علائق خود را بیان میکنند، درباره حقوق و تعهدات خود را اعمال نظر کرده و تفاوتهای خود را تعدیل می کنند.یکی دیگر از تعاریف حکمرانی عبارت است از: وضع فرایندها، ساختارها و مقررات رسمی و غیررسمی که به تعریف روشهایی می پردازند که بدان وسیله افراد و سازمانها می توانند بر تصمیماتی که بر رفاه و کیفیت زندگی آنها تأ ثیر می گذارند، اعمال قدرت کنند.همانگونه که از این تعریف بر می آید، حکمرانی خوب، به چیزی بیشتر از دولت خوب نیازمند است. سایر بازیگران نیز نظیر کسب و کارها و رسانه، در بهبود و کیفیت زندگی و رفاه کلی گروههای مختلف ذی نفعان تأثیرگذارند. در واقع، حکمرانی بطور کلی شامل شش گروه از ذی نفعان میشود که عبارتند از: شهروندان، سازمانهای داوطلب، کسب وکار، رسانه، سطوح بالاتر دولت و پارلمان بعلاوه سطوح بین المللی و مقامات دولتی.حکمرانی متوجه نحو? اعمال قدرت بین بخشهای مختلف جامعه با منافع مختلف است، بهگونه ای که آزادیهای مرسوم فراهم شود، تجارت رونق گیرد و فرهنگ و هنرهای مختلف امکان رشد پیدا کنند. پس، حکمرانی به خودی خود مهم است، زیرا شرایط لازم- برای انجام کارهایی که مردم ارزش فوق العاده ای برای آنها قائلند فراهم می کند، نظیر آزادی فردی (آزادیهای اجتماعی، مذهبی، کسب و کارها، و...)، حکمرانی قانون و... . در عین حال، حکمرانی کور? راهی است برای نیل به پیامد ها و شرایط دلخواه. حکمرانی خوب را میتوان بهعنوان مدلی از حکمرانی تعریف کرد که منجر به نتایج اقتصادی و اجتماعی دلخواه شهروندان می شود. ساختارها و روابط نهادی، نه فقط در درون دولت، بلکه بین دولتها و سایر بخشهای جامعه، می توانند تأثیری تعیین کننده روی پیامدها و نتایج داشته باشند.بعلاوه، هر چند که دولت، تأثیر مهمی روی بسیاری از مسائل مورد توجه جامعه دارد، با اینحال، دولت تنها یکی از عوامل تأ ثیر گذار است.
دلایل توجه به حکمرانیدولتها در آغاز قرن 21، با چالشهای جدیدی مواجه شده اند. از جمله:1) در عصر جهانی شدن، دولتها باید واکنش فعالانه ای به فرصتهای مثبت اقتصادی و واکنشهای تدافعی نسبت به فشارهای منفی اقتصادی از خود نشان دهند.2) بروز تغییرات جمعیتی در اکثر کشورها، بر دولتها بهعنوان کارفرما و فراهم کنند? خدمات تأ ثیر گذاشته است. جمعیت اکثر کشورها، مسنتر شده است و این جمعیت مسن، خواهان خدمات اجتماعی بیشتری است. همچنین، سازمانهای دولتی باید برای استخدام افراد ماهر و با انگیزه با سازمانهای غیر انتفاعی و کارفرمایان خصوصی رقابت کند. خصوصا" اینکه سطح دستمزد ها در بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی پایینتر است. پس، سازمانهای دولتی باید مشوقهای غیر پولی دیگری برای استخدام و حفظ کارکنان با عملکرد بالا شناسایی کنند و این چالشی بزرگ برای آنها خواهد بود.3) بخش دولتی با انتظارات جدید شهروندان تحصیل کرده روبرو خواهد بود. بدین معنی که شهروندان، انتظار دریافت خدمات با کیفیت بالاتری را خواهند داشت. بنابراین دولتها باید قابلیت هایی برای شهروندان و ذی نفعان فراهم آورند تا آنها بتوانند در موضوعات عمومی مشارکت فعالتری داشته باشند.4) و نهایتا"، انتظارات پرسنل سازمانها تغییر کرده است و پاسخگویی به این انتظارات، شرایط جدیدی را می طلبد. پاسخگویی به این چالشها نیازمند برخورداری از حکمرانی صحیح در سطح کلان جامعه است.
تفاوت حاکمیت دولت با حکمرانی خوبحکمرانی واژه ای است که از اوایل ده? 1990 رایج شد و معمولا" مشابه با دولت و به جای آن مورد استفاده قرار گرفته است. فرهنگ فشرده آکسفورد دولت را بهعنوان مجموعه ای از نهاد های تشکیل شده از افراد که، یک اداره و یا وزارتخانه را هدایت و اداره می کنند، تعریف میکند. این فرهنگ همچنین دولت را بهعنوان عمل "روش حکومت کردن" تعریف می کند. این فرهنگ تعریف بسیار مشابهی برای حکمرانی ارائه می دهد که عبارت است از: "عمل، روش، حقیقت و یا وظیفه حکومت کردن، نفوذ و کنترل". همانگونه که مشاهده می شود، این دو واژه بسیار گمراه کننده و مبهم اند.اما این ابهام در کاربرد ایندو واژه، پیامد های نامناسبی را بههمراه خواهد داشت. نتیجه آن خواهد بود که مسائل مربوط به خط مشی، بی چون و چرا تبدیل به یک مسئله دولتی می شود. پیامد منطقی این موضوع، چنین خواهد بود که مسئولیت رسیدگی به این مسئله ضرورتا" بر دوش دولت قرار میگیرد و راههای دیگر برای پرداختن به مسئله و یا بخشهای دیگر جامعه که باید در پرداختن به مسئله از خود ابتکاراتی بروز دهند، مد نظر قرار نخواهند گرفت پس، یکی دانستن دولت با حکمرانی، روشهای شناسایی مسئله را محدود خواهد کرد و باعث گمراه شدن فرد در شناسایی استراتژی های مختلفی می شوند که برای برطرف کردن مشکل، در دسترس و مناسب خواهند بود. بطور خلاصه، وجود ابهام در واژه شناسی مرتبط با حکمرانی می تواند پیامد های اجرایی مهمی در پی داشته باشد. این امر ممکن است بر تعریف مسئله و نحو? تجزیه و تحلیل خط مشی رفع آن تأ ثیر بگذارد.زمانی که دولت در نظرشهروندان بهعنوان نهادی مستقل مطرح میشود (به جای اینکه یک فرایند باشد)، نیاز به حکمرانی بهعنوان مفهومی جدای از دولت خود را آشکار می نماید. گفته می شود که در آتن باستان که بهعنوان مهد دموکراسی شناخته شده است، شهروندان در بازار شهر همدیگر را ملاقات می کردند تا به مسائل مورد توجه جامعه و نحو? رفع آن بپردازند. در چنین شرایطی، دولت فرایندی بود برای پرداختن به مسائل و رفع آن. با اینحال، امروزه دولت بندرت بهعنوان یک فرایند تعریف می شود، بلکه بعنوان یک نهاد و یا مجموعه ای از نهادها نگریسته میشود و تنها یکی از چندین بازیگر اصلی در اجتماع است. زمانیکه دولت قادر به انجام کاری نباشد، سایر عاملان و بازیگران، ممکن است وارد عمل شوند و آن کار را انجام می دهند. مثلا" شهروندان با یکدیگر تصمیم بگیرند تا شهر خود را تمیز کنند.
مشارکتهایی که مردم از آن سود میبرند می تواند شهروندان، مقامات دولتی و کسب و کارها را با یکدیگر هماهنگ کند، تا به برخی مسائل عمومی بپردازند و آنها را بر طرف کنند. امروز، دولتها اشکال مختلف مشارکت را تجربه میکنند که در آن، سیاستمداران یا دولتمردان، با سایر بخشهای جامعه، قدرت را به اشتراک می گذارند. این اشکال مختلف مشارکت به دلایل مختلف شکل می گیرند. جامعه به این نکته پی برده است که هر گروه، سهم و نقش خاصی در برطرف ساختن یک مسئله پیچیده دارد و یا اینکه، دولتها تمایل دارند به سرمایه کسب و کارها، دسترسی یابند. عمومیت یافتن چنین روابطی، این سوال را پیش آورده است که: چه کسی باید در چه کاری مشارکت داده و درگیر شود؟ بهعنوان مثال: برخی این سوال را مطرح می کنند که دولت تا چه اندازه باید با حوزههای مختلف در زمینه هایی که نفع عمومی مطرح است مثل آموزش و پرورش و یا بهداشت، مشارکت کند؟پروفسور دونالد کتل در کتاب خود باعنوان تغییر حکمرانی( Transformations of governance) مباحثی را در خصوص تمایز بین دولت و حکمرانی ارائه می دهد. دولت یک فراساختار نهادی (Institutional superstructure) است که جامعه برای تبدیل سیاستها به خط مشی ها و قانون مورد استفاده قرار می دهد. حکمرانی، پیامد (نتیجه) تعامل دولت، خدمات عمومی و شهروندان از طریق فرایند سیاسی، توسعه خط مشی، طراحی برنامه و ارائه خدمت است.دولتها، نهادهای خاصی هستند که در حکمرانی مشارکت دارند. دولتهایی که نماینده مردمند، در جستجوی حمایت شهروندان هستند. با اینحال، این دولتها نیازمند مشارکت فعال کارکنان خود هستند. حکمرانی، نتیجه سیاستها، خط مشی ها و برنامه هاست. در اصل، مفهوم حکمرانی را می توان برای اشکال مختلف اقدامات اشتراکی مورد استفاده قرار داد. حکمرانی متوجه ابعاد استراتژیک تر هدایت است، یعنی اتخاذ تصمیمات کلانتر در خصوص نحوه هدایت و نقشها. بهعبارت دیگر، حکمرانی فقط متوجه این سوال نیست که" به کجا برویم" بلکه در پی پاسخگویی به این سوالات نیز هست: چه کسی باید در تصمیم گیری دخیل باشد؟ و با چه ظرفیتی؟ مفهوم حکمرانی در چهارسطح زیر مطرح است:1) حکمرانی در فضای جهانی، که با مسائل فراتر از حوز? دولتهای ملی سروکار دارد.2) حکمرانی در فضای ملی، یعنی درون یک کشور. این سطح خود دارای سطوح زیر است: سطح ملی، استانی، شهری و محلی.3) حکمرانی در فضای سازمان یا حکمرانی سازمانی. این سطح شامل فعالیتهای مختلف سازمانها می شود که معمولا" باید در برابر هیأت مدیره پاسخگو باشد. برخی از این سازمانها خصوصی اند (نظیر شرکتهای تجاری خصوصی) و برخی دیگر دولتی نظیر (بیمارستانها، مدرسهها، شرکتهای دولتی و...).4) حکمرانی در فضای جوامع محلی، که این سطح شامل فعالیتهایی در سطح محلی می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
23 نکته برای یک ارائه خوبعلی افتخاری
هنگامی که می خواهید یک موضوع را در جلسه ای (با هر تعداد شرکتکننده) توضیح دهید، و یا گزارشی از فعالیتهای انجام شده در یک پروژه را ارائه کنید و یا حتی در یک جمع دوستانه صحبت کنید مطمئنا کار سختی خواهید داشت تصور کنید چندین جفت چشم کوچکترین حرکات شما را زیرنظر دارند و چندین جفت گوش حرف به حرف شما را می شنوند و براساس این دیده ها و شنیده ها درمورد شما و مطالبی که ارائه می کنید قضاوت می کنند، ازسوی دیگر شما ملزم به اقناع آنها و یا دفاع از عملکردتان و یا حتی اثبات خودتان هستید در هر جایگاهی که قرار دارید فرقی نمی کند، شما در موقعیت خطیری قرار گرفته اید. پس سعی کنید بهترین باشید، دو اصل بسیار مهم را فراموش نکنید اول تسلط کامل به مطالبی که می خواهید ارائه دهید و دوم حفظ خونسردی و آرامش. شما با رعایت این دو اصل و توجه به نکاتی که درپی خواهدآمد علاوه بر یک ارائه خوب، یک جلسه زیبا را برگزار می کنید.1 – مخاطبان را شناسایی کنید.اگر شما سطح علمی، فرهنگی و حتی شخصیتی مخاطبان را بدانید، ارتباط بهتری با آنان برقرار می کنید و آنچه را که آنها دوست دارند یا می خواهند بشنوند ارائه می دهید و این یعنی اثرگذاری بهتر و بیشتر.2 – یک پیام مشخص داشته باشید.قبل از اینکه کار تهیه مطالب خود را شروع کنید، پیام کلیدی خود را مشخص کنید. درواقع پیام شما باید بتواند مخاطبان را به یک راه مشخص رهنمون و امکان تفکر درمورد راههای دیگر را فراهم سازد.3 – برای هر تصویر متن کوتاهی آماده کنید.هر تصویر (متن یا عکس) که پخش می شود. خلاصه ای از موضوع آن باید ارائه شود. این خلاصه می تواند شفاهی باشد یا به صورت زیرنویس ارائه شود. این باعث خواهدشد تا در وقت صرفه جویی شود.4 – مطالب و مفاهیم خاص را برجسته کنید.مطالبی را که توضیح آنها برای «پذیرش» مخاطب «اهمیت» بیشتری دارد را مشخص کنید.5 – قبل از جلسه، تمرین کنید.6 – ساختار اثربخشی برای ارائه طراحی کنید.طرح «مسئله» و «حل» آن بهترین روش برای ارائه قدرتمند یک مطلب است. اول «مسئله» را بیان کنید بعد «راهحل» را ارائه دهید و آن را با یک مثال توضیح دهید.7 - «همه تیزهوش نیستند» را فراموش نکنید.همه مخاطبان شما افراد تیزهوش نیستند. پس سعی کنید مطالب را خیلی ساده و غیرپیچیده ارائه کنید، در هر ساعت صحبت کردن 3 الی 4 نکته را شرح دهید.8 – محکم و خوب شروع کنید.یک شروع خوب، موفقیت را تضمین می کند. از روشهای مختلف استفاده کنید گاهی یک حکایت یا قصه یا یک خاطره و در بعضی مواقع پرداختن به اصل مطلب میتواند شروع خوبی باشد.9 – از نمودار و چارت استفاده کنید.بسیاری از مخاطبان شما نمی توانند همزمان با شما اعداد و آمار ارائه شده را تجزیه و تحلیل کنند. نمودار کمک میکند تا سریعتر به موضوع دست پیدا کنند و با شما همراه شوند.10 – پایانی با شکوه داشته باشید.بسیاری از مخاطبان آخرین مطلبی را که شما می گویید به خاطر می سپارند مطمئن شوید که آخرین مطالبی که میگویید همانهایی هستند که می خواهید مخاطبان به آن بیشتر توجه کنند.11 – بر نکات مهم تسلط داشته باشید.اگر شما نکات مهم را بدانید راحتتر می توانید مخاطبان را قانع کنید و علاوه بر آن با آرامش و بدون استرس خواهیدبود.12 – خوب تنفس کنید.13 – از چشمانتان استفاده کنید.حتما از چشمانتان برای برقراری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
یک دوست خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
1-ایمان و پارسایی
ایمان و پارسایی از ویژگی های مهم یک دوست است ؛ زیرا انسان موحدی که دین را با جان و وجود پذیرفته و به وجود بهشت و جهنم اعتقاد دارد و از زوال دنیا و بقای جهان آخرت نیز آگاه است ، به خوبی می داند تنها از راه عبودیت و بندگی است که می تواند سعادت دو جهان را کسب نماید.
قرآن شریف در این رابطه آیات گوناگونی دارد که در ضمن آنها ، مردم و مؤمنان را از برقرار کردن پیوند دوستی و مودت با کافران و مشرکان و منافقان بر حذر می دارد.
لا یَتَّخِذِ المُومِنُونَ الکافِرینَ أَولِیاءَ مِن دُونِ المُومِنینَ وَ مَن یَفعَل ذلِکَ فَلَیسَ مِنَ اللهِ فی شَیءٍ اِلا أَن تَتَّقُوا مِنهُم تُقیةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفسَهُ وَ اِلَی اللهِ المَصیر. ( سوره آل عمران ، آیه 28 )
افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان ، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند هیچ رابطه ای با خدا ندارد.
در واقع قرآن در اینجا یک درس مهم سیاسی اجتماعی به مسلمانان می دهد و آن این است که هرگز بیگانگان را به عنوان دوست و حامی خود نپذیرید. تاریخچه استعمار گویای آن است که ظالمان استعمارگر همیشه در لباس دوستی و دلسوزی و اظهار محبت ظاهر شده و درنهایت بر آن جامعه تاخته و هر چه بوده به یغما برده اند.
از کجا بفهمیم که شخص با ایمان است؟
راه تشخیص ایمان واقعی در افراد خیلی دشوار نیست. اثر ایمان در گفتار و کردار و رفتار هر مؤمنی نمودار است. صدق ، امانتداری ، وفای به عهد، حسن خُـلق، تقید به واجبات ، پرهیز از محرمات ، همگی از شاخصه های ایمان است که می توان با آزمودن دیگران پی به وجود این صفات در ایشان برد.
عن ابی عبدالله علیه السلام :
اِنَّ اللهَ وَضَعَ الایمانَ عَلی سَبعَةِ أَسهُم عَلَی البِرِّ وَ الصِّدقِ وَ الیَقینِ وَ الِّرضا وَ الوَفاءِ وَ العِلمِ وَ الحِلمِ ثُمَّ قَسَّمَ ذلِکَ بَینَ الناس .
همانا خداوند ایمان را بر هفت سهم نهاده است: نیکی ، راستی ، یقین ، رضا، وفا، علم و حلم ، سپس آن را بین مردم قسمت کرده است.
قال علی علیه السلام :
عَلامَةُ الایمانِ أَن تُوثِرَ الصِّدقَ حَیثُ یَضُرُّکَ عَلَی الکِذبِ حَیثُ یَنفَعُکُ وَ أَلا یَکُونَ فی حَدیثِکَ فَضلٌ عَن عِلمِکَ وَ أَن تَتَّقِی اللهَ فی حَدیثِ غَیرِک .
نشانه ایمان آن است که راستگویی را در جایی که به زیان توست بر دروغ در جایی که به نفع توست مقدم داری و در سخنت چیزی زیاده از عملت نباشد و در هنگام سخن گفتن درباره دیگران تقوا را پیشه خود کنی .
بنابراین ایمان نشانه هایی دارد که در افراد بروز می کند و با شناخت آن علامت ها می توان دریافت که ایمان شخص مورد نظر تا چه اندازه است.
2- عقل
عقل نیرویی است که انسان به وسیله آن ، حقایق عالم را درک می کند.
از آنجا که عقل ، مشعل فروزان زندگی است و بهروزی و سعادت آدمی در سایه تدبیر و اندیشه است، دین مبین اسلام یکی از شرایط رفاقت و دوستی را مسئله عقل و خرد دانسته و تأکید نموده که با صاحبان عقل و اندیشمندان با وفا همنشینی و معاشرت و دوستی داشته باشید.
امام رضا (ع) می فرماید:
عَلَیکَ أَن تَصحَبَ ذَا العَقلِ فَاِن لَم تَمجِد بِکَرَمِهِ اِنتَفِع بِعَقلِهِ .
سعی کن با انسان عاقل دوستی نمایی تا اگر از کرم و بخشش آن نتوانی استفاده کنی ، از عقلش بهره ببری .
امام علی (ع) نیز می فرماید:
صُحبَةُ الوَلِیِّ اللَّبیبِ حَیاةُ الرُّوح .
همنشینی با دوست دانا سبب زنده بودن روح است.
اما رفیق ناشایست و دوست جاهل همچون زهری است که وجودش هر لحظه جسم و جان را آزار می رساند. در روایات اسلامی به شدت از دوستی با رفقای جاهل و بی خرد نهی شده است.
از امام صادق (ع) روایت شده است که :
مَن لَم یَجتَنِب مُصاحَبَةَ الاَحمَقِ یُوشِکُ أَن یَتَخَلََّقَ بِأَخلاقِه .
کسی که از رفاقت و همنشینی با احمق پرهیز نکند، تحت تأثیر کارهای احمقانه وی واقع می شود و زود به اخلاق ناپسندش متخلق می گردد.
3- حریص نبودن به دنیا
برخی به اشتباه چنین پنداشته اند که دنیا به کلی ناپسند و مذموم است. اما نخست باید دید منظور از دنیا چیست و چه بخشی از آن پسندیده و کدام قسمت آن مذموم است؟ و چرا؟
حقیقت امر این است که اگر منظور از دنیا ، این جهان مادی و به اصطلاح همین سرای طبیعت است؛ به تأکید باید گفت دنیا به خودی خود نه تنها بد نیست بلکه به فرموده پیامبر گرامی اسلام مزرعه آخرت است. دنیا بستر خوبی برای تحصیل کمال و رسیدن انسان به مقامات بلند انسانیت است.
اما آنچه در مذمت دنیا آمده ، در واقع درباره دنیایی است بی هدف و بی نتیجه ، و یا دنیایی که خودش هدف آدمی قرار گیرد .
لاخَیرَ فی دُنیا لا تَدَبُّرَ فیها .
دنیایی که در آن فکر و اندیشه نباشد و هدف والایی از آن تعقیب نشود ، خیری در آن نیست.
قرآن کریم می فرماید:
وَ مَا الحَیوةُ الدُّنیا اِلاّ مَتاعُ الغُروُر ( سوره آل عمران ، آیه 185 )
مفهوم این سخن قرآنی این است که دنیا وسیله و ابزاری برای فریب کاری خود و دیگران است. از طرفی از آنجا که دوستی های شایسته به دنیا محدود نمی شود و ارزش و نتیجه نهایی دوستی برا ی مؤمنان در آخرت گرفته می شود لذا برادران مؤمن باید دوستانی را برای خود انتخاب کنند که حریص به دنیا نباشند.
روشن است کسانی که حریص به دنیا باشند و بالاترین آرزوی شان رسیدن به امور دنیوی باشد بالاخره در جایی که ادامه دوستی با منافع دنیوی آنها منافات داشته باشد از دوستی دست برداشته و ما را رها می کنند. اینان در طلب دنیا حد و مرزی نمی شناسند؛ همان گونه که در حدیث شریف آمده است:
مَنهُومانِ لا یَشبَعانِ طالِبُ عِلمٍ وََ طالِبُ دُنیا .
دو کس سیری ندارند: طالب علم ، و طالب دنیا.
بی اعتنایی به دنیا
توجه به دنیا چه در قالب کسب مقامات و مراتب و درجات عالیه ی دنیا و چه در شکل ثروت اندوزی و رفاه طلبی و دوستی زر و زیور بستگی به مراتب ایمان هر شخصی دارد. یعنی به هر انداره که انسان از ایمان بالاتری برخوردار باشد نسبت به جاه و مقام دنیا و زراندوزی بی اعتناتر و دنیا در چشم او حقیرتر خواهد بود و تنها در حد وظیفه و انجام مسئولیت به آن می پردازد.
انسان مؤمن گرچه از نعمت های خدادادی و مواهب الهی که از راه حلال به دست آمده باشد در حد ضرورت بهره برداری می کند و شکر آنها را نیز با استفاده درست از آنها به جا می آورد اما همواره در نظر او، ماوراء طبیعت و کسب معارف دینی و خودشناسی بزرگتر و ارزشمندتر از آن است که زخارف ( چیزهای بی ارزش ) دنیا توجه وی را از آن منحرف و به سوی خود جلب کند.
4 - اعتدال و میانه روی
آیا هرگز به این نکته فکر کرده اید که چرا میانه روی در زندگی ما کمتر به چشم می خورد؟ متأسفانه باید گفت که در قشر وسیعی از جامعه، خصوصاً در میان جوانان معمولاً احساسات